Forwarded from شبکه کوییز زبان انگلیسی
❤8
✨ متن انگلیسی (سطح متوسط)
Every morning, Sarah wakes up at 6 a.m. She usually drinks a cup of coffee and reads the news before going to work.
Yesterday, she woke up late, so she didn’t have time for breakfast.
---
📝 ترجمه فارسی
هر روز صبح، سارا ساعت ۶ بیدار میشود. او معمولاً یک فنجان قهوه مینوشد و قبل از رفتن به سر کار، اخبار را میخواند.
دیروز، او دیر بیدار شد، بنابراین وقت صبحانه نداشت.
---
📌 نکته آموزشی
در متن بالا میبینیم:
زمان حال ساده (Present Simple):
Sarah wakes up at 6 a.m. (یک کار روتین و عادت روزانه)
زمان گذشته ساده (Past Simple):
Yesterday, she woke up late. (یک اتفاق تمامشده در گذشته)
👉 نکته: برای عادتها و کارهای روزمره از حال ساده استفاده میکنیم، ولی برای رویدادهای خاص گذشته از گذشته ساده.
@basicenglishlearner
Every morning, Sarah wakes up at 6 a.m. She usually drinks a cup of coffee and reads the news before going to work.
Yesterday, she woke up late, so she didn’t have time for breakfast.
---
📝 ترجمه فارسی
هر روز صبح، سارا ساعت ۶ بیدار میشود. او معمولاً یک فنجان قهوه مینوشد و قبل از رفتن به سر کار، اخبار را میخواند.
دیروز، او دیر بیدار شد، بنابراین وقت صبحانه نداشت.
---
📌 نکته آموزشی
در متن بالا میبینیم:
زمان حال ساده (Present Simple):
Sarah wakes up at 6 a.m. (یک کار روتین و عادت روزانه)
زمان گذشته ساده (Past Simple):
Yesterday, she woke up late. (یک اتفاق تمامشده در گذشته)
👉 نکته: برای عادتها و کارهای روزمره از حال ساده استفاده میکنیم، ولی برای رویدادهای خاص گذشته از گذشته ساده.
@basicenglishlearner
❤6
Forwarded from شبکه کوییز زبان انگلیسی
کدوم جمله درسته؟
Anonymous Quiz
22%
A) She enjoys to read books every night.
66%
B) She enjoys reading books every night.
11%
C) She enjoys read books every night.
❤1
Forwarded from Lovely English
لغت CALL وقتی با حروف اضافه میاد، تبدیل به Phrasal Verb میشه و کلی معنی کاربردی پیدا میکنه. اینا مهمترینهاش هستن:
---
🔹 عبارات پرکاربرد با CALL
1️⃣ Call off = لغو کردن
They called off the meeting.
جلسه رو لغو کردند.
2️⃣ Call back = دوباره تماس گرفتن
I’ll call you back later.
بعداً بهت زنگ میزنم.
3️⃣ Call up = تماس گرفتن (معمولاً تلفنی)
She called up her friend to invite her.
او به دوستش زنگ زد تا دعوتش کند.
4️⃣ Call out = صدا زدن / به چالش کشیدن
He called out her name.
اسمش رو صدا زد.
The player was called out for cheating.
بازیکن به خاطر تقلب به چالش کشیده شد.
5️⃣ Call on = به دیدار کسی رفتن / از کسی درخواست کمک کردن
I’ll call on my grandmother tomorrow.
فردا به دیدن مادربزرگم میروم.
The teacher called on me to answer.
معلم من رو صدا زد تا جواب بدم.
6️⃣ Call for = نیاز داشتن / درخواست کردن
This situation calls for patience.
این موقعیت به صبر نیاز داره.
They called for help.
اونها کمک خواستند.
7️⃣ Call in = دعوت کردن / احضار کردن
The boss called in an expert.
رئیس یک کارشناس رو دعوت کرد.
---
@lovely_english
---
🔹 عبارات پرکاربرد با CALL
1️⃣ Call off = لغو کردن
They called off the meeting.
جلسه رو لغو کردند.
2️⃣ Call back = دوباره تماس گرفتن
I’ll call you back later.
بعداً بهت زنگ میزنم.
3️⃣ Call up = تماس گرفتن (معمولاً تلفنی)
She called up her friend to invite her.
او به دوستش زنگ زد تا دعوتش کند.
4️⃣ Call out = صدا زدن / به چالش کشیدن
He called out her name.
اسمش رو صدا زد.
The player was called out for cheating.
بازیکن به خاطر تقلب به چالش کشیده شد.
5️⃣ Call on = به دیدار کسی رفتن / از کسی درخواست کمک کردن
I’ll call on my grandmother tomorrow.
فردا به دیدن مادربزرگم میروم.
The teacher called on me to answer.
معلم من رو صدا زد تا جواب بدم.
6️⃣ Call for = نیاز داشتن / درخواست کردن
This situation calls for patience.
این موقعیت به صبر نیاز داره.
They called for help.
اونها کمک خواستند.
7️⃣ Call in = دعوت کردن / احضار کردن
The boss called in an expert.
رئیس یک کارشناس رو دعوت کرد.
---
@lovely_english
❤13
✈️ English Learning
Sentence:
Traveling is the best way to learn new things.
Vocabulary:
Traveling = سفر کردن
the best way = بهترین راه
to learn = یاد گرفتن
new things = چیزهای جدید
فارسی:
سفر کردن بهترین راه برای یاد گرفتن چیزهای جدید است.
---
✅ نکته: وقتی میخواهیم درباره روش یا راهی برای انجام کاری صحبت کنیم، از عبارت the best way to + verb استفاده میکنیم.
@basicenglishlearner
Sentence:
Traveling is the best way to learn new things.
Vocabulary:
Traveling = سفر کردن
the best way = بهترین راه
to learn = یاد گرفتن
new things = چیزهای جدید
فارسی:
سفر کردن بهترین راه برای یاد گرفتن چیزهای جدید است.
---
✅ نکته: وقتی میخواهیم درباره روش یا راهی برای انجام کاری صحبت کنیم، از عبارت the best way to + verb استفاده میکنیم.
@basicenglishlearner
❤2
Forwarded from شبکه کوییز زبان انگلیسی
What does the word "generous" mean?
معنی این کلمه چبست؟ ( بعد از انتخاب جوابتون، روی لامپ بزنید و جواب درست رو بدید)
معنی این کلمه چبست؟ ( بعد از انتخاب جوابتون، روی لامپ بزنید و جواب درست رو بدید)
Anonymous Quiz
11%
a) Someone who likes to save money
77%
b) Someone who gives and shares with others
12%
c) Someone who is always angry
❤3👍2
حتماً! در اینجا ۵ لغت مترادف و ۵ لغت متضاد همراه با معنی فارسی در حد متوسط آوردهام:
مترادفها (Synonyms)
1. Happy – Joyful
Happy (شاد) – Joyful (خوشحال، شاد)
2. Big – Large
Big (بزرگ) – Large (وسیع، بزرگ)
3. Fast – Quick
Fast (سریع) – Quick (زود، سریع)
4. Smart – Intelligent
Smart (باهوش) – Intelligent (ذکاوت، باهوش)
5. Beautiful – Attractive
Beautiful (زیبا) – Attractive (جذاب، دلربا)
---
متضادها (Antonyms)
1. Hot – Cold
Hot (گرم) – Cold (سرد)
2. Easy – Difficult
Easy (آسان) – Difficult (سخت، دشوار)
3. Light – Heavy
Light (سبک) – Heavy (سنگین)
4. Old – Young
Old (قدیمی، پیر) – Young (جوان)
5. Full – Empty
Full (پر) – Empty (خالی)
@basicenglishlearner
مترادفها (Synonyms)
1. Happy – Joyful
Happy (شاد) – Joyful (خوشحال، شاد)
2. Big – Large
Big (بزرگ) – Large (وسیع، بزرگ)
3. Fast – Quick
Fast (سریع) – Quick (زود، سریع)
4. Smart – Intelligent
Smart (باهوش) – Intelligent (ذکاوت، باهوش)
5. Beautiful – Attractive
Beautiful (زیبا) – Attractive (جذاب، دلربا)
---
متضادها (Antonyms)
1. Hot – Cold
Hot (گرم) – Cold (سرد)
2. Easy – Difficult
Easy (آسان) – Difficult (سخت، دشوار)
3. Light – Heavy
Light (سبک) – Heavy (سنگین)
4. Old – Young
Old (قدیمی، پیر) – Young (جوان)
5. Full – Empty
Full (پر) – Empty (خالی)
@basicenglishlearner
❤4👍3
Forwarded from شبکه کوییز زبان انگلیسی
She said, "I am going to the store later."
جمله بالا جمله نقل قول مستقیمه، نقل قول غیر مستقیم این جمله کدامیک از جملات زیر میباشد:
جمله بالا جمله نقل قول مستقیمه، نقل قول غیر مستقیم این جمله کدامیک از جملات زیر میباشد:
Anonymous Quiz
26%
a) She said that she is going to the store later.
44%
b) She said that she was going to the store later.
31%
c) She said that she will be going to the store later.
❤7🥰1
این یک مکالمه ساده درباره خرید لباس در یک مغازه هست به همراه جملات کاربردی و ترجمهشون:
---
مشتری:
Hello! Can I try this shirt?
سلام! میتونم این پیراهن رو پرو کنم؟
فروشنده:
Sure, the fitting room is over there.
البته، اتاق پرو اونجاست.
مشتری:
Do you have this in a bigger size?
این رو سایز بزرگتر دارید؟
فروشنده:
Yes, we have medium and large sizes.
بله، سایز متوسط و بزرگ داریم.
مشتری:
How much is this shirt?
قیمت این پیراهن چنده؟
فروشنده:
It’s 30 dollars.
قیمتش ۳۰ دلار هست.
مشتری:
Can I pay by card?
میتونم با کارت پرداخت کنم؟
فروشنده:
Yes, we accept card payments.
بله، کارت قبول میکنیم.
مشتری:
Thank you! I’ll take it.
ممنون! میخرمش.
@basicenglishlearner
---
مشتری:
Hello! Can I try this shirt?
سلام! میتونم این پیراهن رو پرو کنم؟
فروشنده:
Sure, the fitting room is over there.
البته، اتاق پرو اونجاست.
مشتری:
Do you have this in a bigger size?
این رو سایز بزرگتر دارید؟
فروشنده:
Yes, we have medium and large sizes.
بله، سایز متوسط و بزرگ داریم.
مشتری:
How much is this shirt?
قیمت این پیراهن چنده؟
فروشنده:
It’s 30 dollars.
قیمتش ۳۰ دلار هست.
مشتری:
Can I pay by card?
میتونم با کارت پرداخت کنم؟
فروشنده:
Yes, we accept card payments.
بله، کارت قبول میکنیم.
مشتری:
Thank you! I’ll take it.
ممنون! میخرمش.
@basicenglishlearner
👍9❤4🤔1
یه مکالمه ساده و کاربردی بین مسافر و مأمور کنترل پاسپورت در فرودگاه هست، با ترجمه فارسی:
Officer: Good morning. May I see your passport, please?
صبح بخیر. میتونم لطفاً گذرنامه شما رو ببینم؟
You: Sure, here it is.
حتماً، این هم گذرنامهام.
Officer: Thank you. What is the purpose of your visit?
متشکرم. هدف سفر شما چیه؟
You: I’m here for tourism.
من برای گردشگری اومدم.
Officer: How long will you be staying?
چقدر قصد دارید اینجا بمونید؟
You: About five days.
حدود پنج روز.
Officer: Enjoy your stay. Welcome to [City]!
اقامت خوشی داشته باشید. خوش آمدید به [نام شهر]!
You: Thank you!
متشکرم!
@basicenglishlearner
Officer: Good morning. May I see your passport, please?
صبح بخیر. میتونم لطفاً گذرنامه شما رو ببینم؟
You: Sure, here it is.
حتماً، این هم گذرنامهام.
Officer: Thank you. What is the purpose of your visit?
متشکرم. هدف سفر شما چیه؟
You: I’m here for tourism.
من برای گردشگری اومدم.
Officer: How long will you be staying?
چقدر قصد دارید اینجا بمونید؟
You: About five days.
حدود پنج روز.
Officer: Enjoy your stay. Welcome to [City]!
اقامت خوشی داشته باشید. خوش آمدید به [نام شهر]!
You: Thank you!
متشکرم!
@basicenglishlearner
❤11👍2
Forwarded from شبکه کوییز زبان انگلیسی
"The scientist’s theory was initially met with ___ by her peers, who found it hard to believe."
«نظریهی دانشمند در ابتدا با ___ توسط همکارانش مواجه شد، که برایشان سخت بود باور کنند.»
«نظریهی دانشمند در ابتدا با ___ توسط همکارانش مواجه شد، که برایشان سخت بود باور کنند.»
Anonymous Quiz
20%
A)admiration
36%
B) skepticism
18%
C) enthusiasm
26%
D) indifference
❤4🔥1
✨ ۶ فعل دوقسمتی پرکاربرد انگلیسی ✨
1️⃣ Turn up
ظاهر شدن / صدا را زیاد کردن
2️⃣ Look after
مراقبت کردن / نگهداری کردن
3️⃣ Give up
تسلیم شدن / دست کشیدن
4️⃣ Put off
به تعویق انداختن
5️⃣ Carry on
ادامه دادن
6️⃣ Find out
کشف کردن / متوجه شدن
@basicenglishlearner
1️⃣ Turn up
ظاهر شدن / صدا را زیاد کردن
2️⃣ Look after
مراقبت کردن / نگهداری کردن
3️⃣ Give up
تسلیم شدن / دست کشیدن
4️⃣ Put off
به تعویق انداختن
5️⃣ Carry on
ادامه دادن
6️⃣ Find out
کشف کردن / متوجه شدن
@basicenglishlearner
❤10
Forwarded from Lovely English
✨ ۶ اصطلاح پرکاربرد انگلیسی با معنی فارسی ✨
1️⃣ Break the ice
یخ شکستن (شروع مکالمه یا ایجاد صمیمیت)
2️⃣ Once in a blue moon
خیلی به ندرت / هر چند وقت یک بار
3️⃣ Hit the sack
رفتن به خواب / خوابیدن
4️⃣ Under the weather
کسالت داشتن / سرحال نبودن
5️⃣ Piece of cake
خیلی راحت / مثل آب خوردن
6️⃣ Spill the beans
لو دادن راز / فاش کردن
@lovely_english
1️⃣ Break the ice
یخ شکستن (شروع مکالمه یا ایجاد صمیمیت)
2️⃣ Once in a blue moon
خیلی به ندرت / هر چند وقت یک بار
3️⃣ Hit the sack
رفتن به خواب / خوابیدن
4️⃣ Under the weather
کسالت داشتن / سرحال نبودن
5️⃣ Piece of cake
خیلی راحت / مثل آب خوردن
6️⃣ Spill the beans
لو دادن راز / فاش کردن
@lovely_english
👍6
🔹 حال ساده (Present Simple)
✅ کاربرد:
کارهای روزمره و عادات
حقایق کلی و قوانین طبیعت
برنامههای ثابت و رسمی
🛠 طریقه ساخت:
فاعل + فعل ساده (برای he, she, it فعل+s/es میگیرد)
📌 مثالها:
I go to school every day.
من هر روز به مدرسه میروم.
She plays the piano very well.
او پیانو را خیلی خوب مینوازد.
The sun rises in the east.
خورشید از شرق طلوع میکند.
🔹 حال استمراری (Present Continuous)
✅ کاربرد:
کارهایی که همین الان در حال انجام هستند
کارهای موقتی در یک بازه زمانی
کارهایی که در آینده نزدیک برنامهریزی شدهاند
🛠 طریقه ساخت:
فاعل + am/is/are + فعل-ing
📌 مثالها:
I am studying English now.
من الان دارم انگلیسی میخوانم.
They are playing football in the park.
آنها در پارک فوتبال بازی میکنند.
She is traveling to London next week.
او هفته آینده به لندن سفر میکند.
🔑 فرق اصلی:
حال ساده = کارهای عادی، تکراری، یا همیشه درست.
حال استمراری = کاری که "الان" یا "به طور موقت" در جریان است.
@basicenglishlearner
✅ کاربرد:
کارهای روزمره و عادات
حقایق کلی و قوانین طبیعت
برنامههای ثابت و رسمی
🛠 طریقه ساخت:
فاعل + فعل ساده (برای he, she, it فعل+s/es میگیرد)
📌 مثالها:
I go to school every day.
من هر روز به مدرسه میروم.
She plays the piano very well.
او پیانو را خیلی خوب مینوازد.
The sun rises in the east.
خورشید از شرق طلوع میکند.
🔹 حال استمراری (Present Continuous)
✅ کاربرد:
کارهایی که همین الان در حال انجام هستند
کارهای موقتی در یک بازه زمانی
کارهایی که در آینده نزدیک برنامهریزی شدهاند
🛠 طریقه ساخت:
فاعل + am/is/are + فعل-ing
📌 مثالها:
I am studying English now.
من الان دارم انگلیسی میخوانم.
They are playing football in the park.
آنها در پارک فوتبال بازی میکنند.
She is traveling to London next week.
او هفته آینده به لندن سفر میکند.
🔑 فرق اصلی:
حال ساده = کارهای عادی، تکراری، یا همیشه درست.
حال استمراری = کاری که "الان" یا "به طور موقت" در جریان است.
@basicenglishlearner
❤8👍4
Forwarded from شبکه کوییز زبان انگلیسی
معنی کلمهی "خجالتی" به انگلیسی کدام است؟
Anonymous Quiz
3%
A)ship
8%
B) shine
88%
C) shy
1%
D) shop
❤7
🌺
اینجا یه مکالمه کوتاه و ساده در سطح مبتدی بین مریض و دکتر با ترجمه فارسی:
Doctor: Hello, how are you today?
دکتر: سلام، امروز حالتون چطوره؟
Patient: Not very good, doctor. I have a headache.
مریض: خیلی خوب نیستم دکتر. سردرد دارم.
Doctor: How long have you had this headache?
دکتر: این سردرد رو چند وقته دارید؟
Patient: For two days.
مریض: دو روزه.
Doctor: Do you have a fever?
دکتر: تب هم دارید؟
Patient: No, I don’t.
مریض: نه، ندارم.
Doctor: Okay. I will give you some medicine. Take one pill twice a day.
دکتر: خوب. براتون دارو مینویسم. روزی دوبار یک قرص بخورید.
Patient: Thank you, doctor.
مریض: ممنون دکتر.
Doctor: You’re welcome. Get well soon!
دکتر: خواهش میکنم. زودتر خوب بشید!
@basicenglishlearner
اینجا یه مکالمه کوتاه و ساده در سطح مبتدی بین مریض و دکتر با ترجمه فارسی:
Doctor: Hello, how are you today?
دکتر: سلام، امروز حالتون چطوره؟
Patient: Not very good, doctor. I have a headache.
مریض: خیلی خوب نیستم دکتر. سردرد دارم.
Doctor: How long have you had this headache?
دکتر: این سردرد رو چند وقته دارید؟
Patient: For two days.
مریض: دو روزه.
Doctor: Do you have a fever?
دکتر: تب هم دارید؟
Patient: No, I don’t.
مریض: نه، ندارم.
Doctor: Okay. I will give you some medicine. Take one pill twice a day.
دکتر: خوب. براتون دارو مینویسم. روزی دوبار یک قرص بخورید.
Patient: Thank you, doctor.
مریض: ممنون دکتر.
Doctor: You’re welcome. Get well soon!
دکتر: خواهش میکنم. زودتر خوب بشید!
@basicenglishlearner
❤9👍2
Forwarded from Lovely English
🔹 Vacuum (بهتنهایی به عنوان فعل) =
جاروبرقی کشیدن
مثال:
I need to vacuum the floor.
باید کف رو جاروبرقی بکشم.
🔹 Vacuum cleaner (اسم)
= دستگاه جاروبرقی
مثال:
Our vacuum cleaner is very old.
جاروبرقی ما خیلی قدیمیه.
یعنی:
✨وقتی میگی vacuum → داری از عمل جاروبرقی کشیدن حرف میزنی.
✨وقتی میگی vacuum cleaner → خود دستگاه جاروبرقی رو میگی.
@lovely_english
جاروبرقی کشیدن
مثال:
I need to vacuum the floor.
باید کف رو جاروبرقی بکشم.
🔹 Vacuum cleaner (اسم)
= دستگاه جاروبرقی
مثال:
Our vacuum cleaner is very old.
جاروبرقی ما خیلی قدیمیه.
یعنی:
✨وقتی میگی vacuum → داری از عمل جاروبرقی کشیدن حرف میزنی.
✨وقتی میگی vacuum cleaner → خود دستگاه جاروبرقی رو میگی.
@lovely_english
❤16👍1
:
I usually start my day with a cup of tea and read a few pages of a book. My brother often goes to work early, and my parents take care of the garden. Right now, I am sitting in the living room and listening to some music while my mom is cooking in the kitchen.
من معمولاً روزم را با یک فنجان چای شروع میکنم و چند صفحه از یک کتاب میخوانم. برادرم اغلب زود به سر کار میرود و والدینم از باغچه مراقبت میکنند. همین حالا من در اتاق نشیمن نشستهام و به موسیقی گوش میدهم، در حالی که مادرم در آشپزخانه در حال آشپزی است.
Yesterday was a busy day. I visited the museum with my friends, and we took many photos. In the evening, I watched a movie at home and went to bed late.
دیروز یک روز شلوغ بود. من با دوستانم به موزه رفتم و کلی عکس گرفتیم. عصر، در خانه یک فیلم دیدم و دیر به رختخواب رفتم.
@lovely_english
@basicenglishlearner
I usually start my day with a cup of tea and read a few pages of a book. My brother often goes to work early, and my parents take care of the garden. Right now, I am sitting in the living room and listening to some music while my mom is cooking in the kitchen.
من معمولاً روزم را با یک فنجان چای شروع میکنم و چند صفحه از یک کتاب میخوانم. برادرم اغلب زود به سر کار میرود و والدینم از باغچه مراقبت میکنند. همین حالا من در اتاق نشیمن نشستهام و به موسیقی گوش میدهم، در حالی که مادرم در آشپزخانه در حال آشپزی است.
Yesterday was a busy day. I visited the museum with my friends, and we took many photos. In the evening, I watched a movie at home and went to bed late.
دیروز یک روز شلوغ بود. من با دوستانم به موزه رفتم و کلی عکس گرفتیم. عصر، در خانه یک فیلم دیدم و دیر به رختخواب رفتم.
@lovely_english
@basicenglishlearner
❤18
Forwarded from Lovely English
📍English Tip 1:
In English, "advice" is uncountable. We don’t say an advice, we say a piece of advice.
فارسی:
کلمهی advice غیرقابلشمارهست. نمیگیم "an advice"، بلکه میگیم "a piece of advice" یعنی "یک نصیحت".
📍English Tip 2:
Use "interested" for feelings, and "interesting" for things.
👉 I am interested in art.
👉 Art is interesting.
فارسی:
از interested برای احساسات خودمون استفاده میکنیم، و از interesting برای توصیف چیزها.
📍English Tip 3:
We say do homework, not make homework.
فارسی:
برای "انجام دادن تکالیف" میگیم do homework نه make homework.
@lovely_english
In English, "advice" is uncountable. We don’t say an advice, we say a piece of advice.
فارسی:
کلمهی advice غیرقابلشمارهست. نمیگیم "an advice"، بلکه میگیم "a piece of advice" یعنی "یک نصیحت".
📍English Tip 2:
Use "interested" for feelings, and "interesting" for things.
👉 I am interested in art.
👉 Art is interesting.
فارسی:
از interested برای احساسات خودمون استفاده میکنیم، و از interesting برای توصیف چیزها.
📍English Tip 3:
We say do homework, not make homework.
فارسی:
برای "انجام دادن تکالیف" میگیم do homework نه make homework.
@lovely_english
❤5
روشهای تبدیل اسم (Noun) به صفت (Adjective) در انگلیسی 👇
1. اضافه کردن پسوند (Suffix)
بیشتر صفتها با اضافه شدن پسوند به اسم ساخته میشن.
الف) پسوند -ful (پر از، دارای)
beauty (زیبایی) → beautiful (زیبا)
hope (امید) → hopeful (امیدوار)
ب) پسوند -less (بی، بدون)
power (قدرت) → powerless (بیقدرت)
home (خانه) → homeless (بیخانمان)
ج) پسوند -ous / -ious (پر از، ویژگی داشتن)
danger (خطر) → dangerous (خطرناک)
mystery (راز) → mysterious (مرموز)
د) پسوند -al (مربوط به)
nation (ملت) → national (ملی)
culture (فرهنگ) → cultural (فرهنگی)
هـ) پسوند -ic / -ical (مرتبط با)
history (تاریخ) → historic / historical (تاریخی)
poet (شاعر) → poetic (شاعرانه)
و) پسوند -y (دارای ویژگی)
fun (سرگرمی) → funny (خندهدار)
sun (خورشید) → sunny (آفتابی)
ز) پسوند -ish (کمی شبیه به)
child (کودک) → childish (کودکانه)
fool (احمق) → foolish (احمقانه)
@basicenglishlearner
1. اضافه کردن پسوند (Suffix)
بیشتر صفتها با اضافه شدن پسوند به اسم ساخته میشن.
الف) پسوند -ful (پر از، دارای)
beauty (زیبایی) → beautiful (زیبا)
hope (امید) → hopeful (امیدوار)
ب) پسوند -less (بی، بدون)
power (قدرت) → powerless (بیقدرت)
home (خانه) → homeless (بیخانمان)
ج) پسوند -ous / -ious (پر از، ویژگی داشتن)
danger (خطر) → dangerous (خطرناک)
mystery (راز) → mysterious (مرموز)
د) پسوند -al (مربوط به)
nation (ملت) → national (ملی)
culture (فرهنگ) → cultural (فرهنگی)
هـ) پسوند -ic / -ical (مرتبط با)
history (تاریخ) → historic / historical (تاریخی)
poet (شاعر) → poetic (شاعرانه)
و) پسوند -y (دارای ویژگی)
fun (سرگرمی) → funny (خندهدار)
sun (خورشید) → sunny (آفتابی)
ز) پسوند -ish (کمی شبیه به)
child (کودک) → childish (کودکانه)
fool (احمق) → foolish (احمقانه)
@basicenglishlearner
❤10
Forwarded from شبکه کوییز زبان انگلیسی
If she ....... harder, she ...... the exam last month.
Anonymous Quiz
12%
a) studies / passes
72%
b) had studied / would have passed
16%
c) studied / will pass