This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به بهانه 25 اردیبهشت روز بزرگداشت #فردوسی
شاهنامه خوانی #همایون_شجریان در کنسرت نمایش سی
انتخاببرتر
@barta2
شاهنامه خوانی #همایون_شجریان در کنسرت نمایش سی
انتخاببرتر
@barta2
Akharin Dastan - سخاموزیک
Shahram Nazeri - سخاموزیک
روز #فردوسی گرامی باد
”بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار”
#شهرام_ناظری
”بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار”
#شهرام_ناظری
داستان #ضحاک، یکی از جالبترین قصههای #شاهنامه است :
۱ - ضحاک عرب است و پایتخت او بیتالمقدس است ولی بر ایران زمین سلطهدارد! چه رویای عجیبی است این کابوس #فردوسی.
۲ - شیطان در هیأت یک آشپز به استخدام دربار درمیآید و برای نخستینبار به ضحاک گوشت میخوراند.
طعم پرندگان بریان به مذاق ضحاک خوش میآید و تصمیم به تشویق آشپز جدید میگیرد.
۳ - ضحاک، آشپز را بهحضور میطلبد و از او تمجید میکند و به او میگوید چه دستمزدی برای این غذای لذیذ طلبمیکند؟
آشپز که همان شیطان است، میگوید بوسه بر شانههای شاه بهترین پاداش برای من است.
شاه از این تملق خوشش میآید و اجازه بوسه میدهد!
۴ - روز بعد شانههای شاه زخم میشود و پس از مدتی زخمها باز میشوند و دو مار سیاه از زخمها بیرونمیآیند! مارها تمایلدارند از گوشهای ضحاک بهداخل روند و مغز سر او را بخورند!
شیطان اینبار به هیأت حکیم ظاهر میشود و میگوید تنها راه بقای شاه این است که هر روز دو جوان را قربانیکند و مغز سر آنان را به مارها بدهد تا سیر شوند و اشتهایی برای خوردن مغز شاه نداشتهباشند!
ضحاک بلافاصله میپذیرد و امر صادر می شود!
۵ - هر روز دو پسر جوان ایرانی به قید قرعه دستگیر میشوند و به آشپزخانه دربار آورده میشوند، ظاهرا عدالت برقرار است و بهکسی ظلم نمیشود.
ولی روزانه مغز سر دو جوان، غذای مارها میشود؛ باشد که مغز شاه سالم بماند!
قیمت مغز شاه سالانه بیش از هفتصد مغز جوان است!
۶ - هیچکس جرأت مقاومت ندارد و ایرانیان کماکان دچار این گفتمان هستند که:
«بگذار همسایه فریاد بزند ، چرا من؟؟»
و خشنودی هر خانواده ایرانی این است که امروز نوبت جوان آنها نشده است!
۷- «ارمایل» و «گرمایل» که ادارهکننده آشپزخانه دربار هستند تصمیم به اقدام میگیرند؛ البته نه اقدامی «رادیکال» بلکه اقدامی «میاندارانه»
آنها فکر میکنند که اگر هر روز یک جوان را قربانیکنند و مغز سر آن جوان را با مغز سر یک گوسفند مخلوط کنند، مارها تغییر طعم مغز را متوجه نمیشوند و با اینحساب آنها میتوانند در طول یک سال، سیصد و شصت و پنج جوان را نجاتدهند!
جالب اینجاست که مارها «مغز» میخواهند، مغز!
نه قلب، نه جگر، نه ران، نه دست، فقط مغز!
هرکس که مغز ندارد خوشبگذراند، مارها فقط مغز طلبمیکنند!
۸ - اقدام میاندارانه دو آشپز جواب میدهد! مارها طعم مغز مخلوط را تشخیص نمیدهند و هر روز از دو جوان که به آشپزخانه سلطنتی سپرده میشوند یکی آزاد میشود! ارمایل و گرمایل خشنودند که درسال ۳۶۵ نفر را نجات دادهاند(نیمه پر لیوان)
۹ - ارمایل و گرمایل هر روز یک جوان را آزاد میکنند و بهاو میگویند سر به بیابان بگذارد و در شهرها آفتابی نشود که اگر معلوم شود او از آشپزخانه حکومتی گریخته، هم او خوراک مارها میشود و هم سر ارمایل و گرمایل.
۱۰ - #کاوه_آهنگر بود و سه جوانش خوراک مارهای حکومتی شدهبودند. کاوه رادیکال بود؛ اگر ارمایل و گرمایل هم سهجوان داده بودند شاید رادیکال شده بودند...
۱۱ - ضحاک ماردوش تصمیم میگیرد از رعایا نامهای بگیرد مبنی بر اینکه سلطانی دادگر است!
رعایا اطاعت میکنند و به صف میایستند تا طوماری را امضاکنند بهنفع دادگری ضحاک!
میایستند و امضا میکنند، در صف میایستند و امضاء میکنند، در صف میایستند و....
۱۲- نوبت به کاوه میرسد، امضا نمیکند؛ طومار را پاره میکند، فریاد میزند که تو بیدادگری!
کاوه نمیترسد!
۱۳- فریاد کاوه ، ضحاک و درباریان را وحشتزده میکند؛ این فریاد دلیرانه شمارش معکوس سقوط ضحاک است.
۱۴ - کاوه آهنگر پیشبند چرمی که هنگام کار بر تن می پوشید را بر سر نیزه میکند و این پرچم نماد قیامش میشود (درفش کاویانی)
۱۵ - با پیوستن جوانان آزاد شده از مسلخ ضحاک به کاوه، قیام علیه ضحاک آغاز میشود.
فروغ میگوید:
همه ترسند
همه میترسند اما من و تو
به درخت و آب و آینه پیوستیم
و نترسیدیم.
@barta2
۱ - ضحاک عرب است و پایتخت او بیتالمقدس است ولی بر ایران زمین سلطهدارد! چه رویای عجیبی است این کابوس #فردوسی.
۲ - شیطان در هیأت یک آشپز به استخدام دربار درمیآید و برای نخستینبار به ضحاک گوشت میخوراند.
طعم پرندگان بریان به مذاق ضحاک خوش میآید و تصمیم به تشویق آشپز جدید میگیرد.
۳ - ضحاک، آشپز را بهحضور میطلبد و از او تمجید میکند و به او میگوید چه دستمزدی برای این غذای لذیذ طلبمیکند؟
آشپز که همان شیطان است، میگوید بوسه بر شانههای شاه بهترین پاداش برای من است.
شاه از این تملق خوشش میآید و اجازه بوسه میدهد!
۴ - روز بعد شانههای شاه زخم میشود و پس از مدتی زخمها باز میشوند و دو مار سیاه از زخمها بیرونمیآیند! مارها تمایلدارند از گوشهای ضحاک بهداخل روند و مغز سر او را بخورند!
شیطان اینبار به هیأت حکیم ظاهر میشود و میگوید تنها راه بقای شاه این است که هر روز دو جوان را قربانیکند و مغز سر آنان را به مارها بدهد تا سیر شوند و اشتهایی برای خوردن مغز شاه نداشتهباشند!
ضحاک بلافاصله میپذیرد و امر صادر می شود!
۵ - هر روز دو پسر جوان ایرانی به قید قرعه دستگیر میشوند و به آشپزخانه دربار آورده میشوند، ظاهرا عدالت برقرار است و بهکسی ظلم نمیشود.
ولی روزانه مغز سر دو جوان، غذای مارها میشود؛ باشد که مغز شاه سالم بماند!
قیمت مغز شاه سالانه بیش از هفتصد مغز جوان است!
۶ - هیچکس جرأت مقاومت ندارد و ایرانیان کماکان دچار این گفتمان هستند که:
«بگذار همسایه فریاد بزند ، چرا من؟؟»
و خشنودی هر خانواده ایرانی این است که امروز نوبت جوان آنها نشده است!
۷- «ارمایل» و «گرمایل» که ادارهکننده آشپزخانه دربار هستند تصمیم به اقدام میگیرند؛ البته نه اقدامی «رادیکال» بلکه اقدامی «میاندارانه»
آنها فکر میکنند که اگر هر روز یک جوان را قربانیکنند و مغز سر آن جوان را با مغز سر یک گوسفند مخلوط کنند، مارها تغییر طعم مغز را متوجه نمیشوند و با اینحساب آنها میتوانند در طول یک سال، سیصد و شصت و پنج جوان را نجاتدهند!
جالب اینجاست که مارها «مغز» میخواهند، مغز!
نه قلب، نه جگر، نه ران، نه دست، فقط مغز!
هرکس که مغز ندارد خوشبگذراند، مارها فقط مغز طلبمیکنند!
۸ - اقدام میاندارانه دو آشپز جواب میدهد! مارها طعم مغز مخلوط را تشخیص نمیدهند و هر روز از دو جوان که به آشپزخانه سلطنتی سپرده میشوند یکی آزاد میشود! ارمایل و گرمایل خشنودند که درسال ۳۶۵ نفر را نجات دادهاند(نیمه پر لیوان)
۹ - ارمایل و گرمایل هر روز یک جوان را آزاد میکنند و بهاو میگویند سر به بیابان بگذارد و در شهرها آفتابی نشود که اگر معلوم شود او از آشپزخانه حکومتی گریخته، هم او خوراک مارها میشود و هم سر ارمایل و گرمایل.
۱۰ - #کاوه_آهنگر بود و سه جوانش خوراک مارهای حکومتی شدهبودند. کاوه رادیکال بود؛ اگر ارمایل و گرمایل هم سهجوان داده بودند شاید رادیکال شده بودند...
۱۱ - ضحاک ماردوش تصمیم میگیرد از رعایا نامهای بگیرد مبنی بر اینکه سلطانی دادگر است!
رعایا اطاعت میکنند و به صف میایستند تا طوماری را امضاکنند بهنفع دادگری ضحاک!
میایستند و امضا میکنند، در صف میایستند و امضاء میکنند، در صف میایستند و....
۱۲- نوبت به کاوه میرسد، امضا نمیکند؛ طومار را پاره میکند، فریاد میزند که تو بیدادگری!
کاوه نمیترسد!
۱۳- فریاد کاوه ، ضحاک و درباریان را وحشتزده میکند؛ این فریاد دلیرانه شمارش معکوس سقوط ضحاک است.
۱۴ - کاوه آهنگر پیشبند چرمی که هنگام کار بر تن می پوشید را بر سر نیزه میکند و این پرچم نماد قیامش میشود (درفش کاویانی)
۱۵ - با پیوستن جوانان آزاد شده از مسلخ ضحاک به کاوه، قیام علیه ضحاک آغاز میشود.
فروغ میگوید:
همه ترسند
همه میترسند اما من و تو
به درخت و آب و آینه پیوستیم
و نترسیدیم.
@barta2
به گِردت شاعرانْ انبوه و هر یک قُلّهای بِشْکوه
تو امّا در میان گویی دماوندی که تنهایی
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#روزنگار، ۲۵ اردیبهشت، بزرگداشت
#فردوسی
تو امّا در میان گویی دماوندی که تنهایی
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#روزنگار، ۲۵ اردیبهشت، بزرگداشت
#فردوسی
🔳 سه دلیل سقوط حکومتها در نگاه فردوسی
#دکتر_سعید_معدنی
فردوسی یکی از متفکرانی است که تاریخ ایران باستان را از آغاز تا سقوط ساسانیان مطالعه کرده و خود نیز در قرن چهارم و پنجم هجری در طول عمر هفتاد و اندی سالهاش شاهد ظهور و سقوط دولتهایی بوده است.
وی معتقد است که سه عامل موجب نابودی آنها می شود:
🔹نخست؛ اوجگیری ظلم و ستم عامل اصلی و مهم سقوط از دیدگاه فردوسی است. مردم توسط صاحبان زور سرکوب، زندانی، شکنجه، تحقیر و کشته میشوند.
🔹دوم؛ حذف نخبگان و به کارگیری بیمایهگان و بیخردان در مسند امور و مدیریت جامعه.
🔹سوم؛ ثروت اندوزی و سیریناپذیری از داشتن دارایی که فساد مالی از سوی حکومتگران را به همراه دارد. با زور و تزویر جامعه فقیرتر و حقیرتر میشود.
سراینده شاهنامه در باره این سه عامل چنین میگوید؛
سرِ تخت شاهان بپیچد سه کار:
نخسین ز بیدادگر شهریار
دگر آنکه بی سود را برکشد
ز مرد هنرمند سر درکشد
سوم آنکه با گنج خویشی کند
بکوشد به دینار بیشی کند
بدین ترتیب سه عامل:
ستمگری
سفلهپروری
فزونخواهی
دلایل اصلی سقوط حکومتها از دیدگاه حکیم توس #فردوسی است.
@barta2
#دکتر_سعید_معدنی
فردوسی یکی از متفکرانی است که تاریخ ایران باستان را از آغاز تا سقوط ساسانیان مطالعه کرده و خود نیز در قرن چهارم و پنجم هجری در طول عمر هفتاد و اندی سالهاش شاهد ظهور و سقوط دولتهایی بوده است.
وی معتقد است که سه عامل موجب نابودی آنها می شود:
🔹نخست؛ اوجگیری ظلم و ستم عامل اصلی و مهم سقوط از دیدگاه فردوسی است. مردم توسط صاحبان زور سرکوب، زندانی، شکنجه، تحقیر و کشته میشوند.
🔹دوم؛ حذف نخبگان و به کارگیری بیمایهگان و بیخردان در مسند امور و مدیریت جامعه.
🔹سوم؛ ثروت اندوزی و سیریناپذیری از داشتن دارایی که فساد مالی از سوی حکومتگران را به همراه دارد. با زور و تزویر جامعه فقیرتر و حقیرتر میشود.
سراینده شاهنامه در باره این سه عامل چنین میگوید؛
سرِ تخت شاهان بپیچد سه کار:
نخسین ز بیدادگر شهریار
دگر آنکه بی سود را برکشد
ز مرد هنرمند سر درکشد
سوم آنکه با گنج خویشی کند
بکوشد به دینار بیشی کند
بدین ترتیب سه عامل:
ستمگری
سفلهپروری
فزونخواهی
دلایل اصلی سقوط حکومتها از دیدگاه حکیم توس #فردوسی است.
@barta2
چو سروِ سَهی گوژ گردد به باغ
بَر اوبَر شود تیره روشن چراغ
کُنَد برگ پژمرده و بیخ سست
سرش سوی پَستی گراید نخست
برویَد ز خاک و شود باز خاک
همه جای ترسست و تیمار و باک
سرِ مایهی مردِ سنگ و خرَد
ز گیتی بیآزاری اندرخورد
#فردوسی
و در این هفته باشد که:
پشیمان مبادی ز کَردار خویش
گزینش: جعفر جعفرزاده
چکامه_پارسی
بَر اوبَر شود تیره روشن چراغ
کُنَد برگ پژمرده و بیخ سست
سرش سوی پَستی گراید نخست
برویَد ز خاک و شود باز خاک
همه جای ترسست و تیمار و باک
سرِ مایهی مردِ سنگ و خرَد
ز گیتی بیآزاری اندرخورد
#فردوسی
و در این هفته باشد که:
پشیمان مبادی ز کَردار خویش
گزینش: جعفر جعفرزاده
چکامه_پارسی
در این خاک زَر خیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد بود
وز آن ، کشور آزاد و آباد بود
چو مهر و وفا بود خود کیششان
گنه بود آزار کس پیششان
همه بنده ی ناب یزدان پاک
همه دل پر از مهر این آب و خاک
بزرگی به مردی و فرهنگ بود
گدایی در این بوم و بر ننگ بود
کجا رفت آن دانش و هوش ما
که شد مهر میهن فراموش ما؟
که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان و دل دوستان؟
چه کردیم کین گونه گشتیم خوار؟
خرد را فکندیم این سان ز کار
نبود این چنین کشور و دین ما
کجا رفت آیین دیرین ما !؟
به یزدان که این کشور آباد بود
همه جای مردان آزاد بود
در این کشور آزادگی ارز داشت
کشاورز، خود خانه و مرز داشت
نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آنروز دشمن بما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت
از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند
#فردوسی
یادش امروز گرامی
نبودند جز مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد بود
وز آن ، کشور آزاد و آباد بود
چو مهر و وفا بود خود کیششان
گنه بود آزار کس پیششان
همه بنده ی ناب یزدان پاک
همه دل پر از مهر این آب و خاک
بزرگی به مردی و فرهنگ بود
گدایی در این بوم و بر ننگ بود
کجا رفت آن دانش و هوش ما
که شد مهر میهن فراموش ما؟
که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان و دل دوستان؟
چه کردیم کین گونه گشتیم خوار؟
خرد را فکندیم این سان ز کار
نبود این چنین کشور و دین ما
کجا رفت آیین دیرین ما !؟
به یزدان که این کشور آباد بود
همه جای مردان آزاد بود
در این کشور آزادگی ارز داشت
کشاورز، خود خانه و مرز داشت
نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آنروز دشمن بما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت
از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند
#فردوسی
یادش امروز گرامی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکی دخترش بود مریم به نام
خردمند و با سنگ و با رای و کام
#فردوسی
🗓
روزنگار | ۲۲ اردیبهشت
زادروز #مریم_میرزاخانی
روز جهانی زن در ریاضیات
خردمند و با سنگ و با رای و کام
#فردوسی
🗓
روزنگار | ۲۲ اردیبهشت
زادروز #مریم_میرزاخانی
روز جهانی زن در ریاضیات
ساخت مجسمه باشکوه #ابوالقاسم_فردوسی به ارتفاع ۳۸ متر و با بهروزترین تکنولوژی ساخت مجسمههای غولآسا به سفارش حسین ثابت، سرمایهگذار شناختهشده ایرانی، آذر ۱۳۹۸ آغاز شد و یک سال بعد به پایان رسید. علم الهدی مانع نصب این مجسمه شد
📌مشخص است یک عربزاده عراقی دشمن ایران و ایرانیست .
چندسال پیش حسین ثابت هزینه ساخت یک مجسمه عظیم #فردوسی را دادو مقررشد در محل #دانشگاه_فردوسی نصب شود.
مجسمه ساخته شد اما #امام_جمعه موافق این کار نبود،بنابراین قبل نصب دانشگاه فردوسی زد زیر قول وقرارش.
بعد گفتندبه در هتل ثابت در ورودی مشهد منتقل شود که آنجا هم نگذاشتند.
#شاهنامه
بسی رنج برد بیچاره در این سال سی
که ادب را زنده نگه دارد بدین پارسی
الآنم هنوز رنج میبرد
البته این بار مجسمه اش
چون آواره این پارکینگ و آن انباری شده!!! / سعید کوشافر
📌مشخص است یک عربزاده عراقی دشمن ایران و ایرانیست .
چندسال پیش حسین ثابت هزینه ساخت یک مجسمه عظیم #فردوسی را دادو مقررشد در محل #دانشگاه_فردوسی نصب شود.
مجسمه ساخته شد اما #امام_جمعه موافق این کار نبود،بنابراین قبل نصب دانشگاه فردوسی زد زیر قول وقرارش.
بعد گفتندبه در هتل ثابت در ورودی مشهد منتقل شود که آنجا هم نگذاشتند.
#شاهنامه
بسی رنج برد بیچاره در این سال سی
که ادب را زنده نگه دارد بدین پارسی
الآنم هنوز رنج میبرد
البته این بار مجسمه اش
چون آواره این پارکینگ و آن انباری شده!!! / سعید کوشافر
چوخورشید بنمود رخشان کلاه
چو سیمین سپر دید رخسار ماه
بترسید ماه از پی گفت وگوی
بخم اندر آمد بپوشید روی
#فردوسی
صبح بخیر
چو سیمین سپر دید رخسار ماه
بترسید ماه از پی گفت وگوی
بخم اندر آمد بپوشید روی
#فردوسی
صبح بخیر