❌ شیادان را بشناسید❌
ابتلای رضا خاتمی به کرونا مانند محمود صادقی دروغ از آب درآمد‼️
بنا بر خبرهای رسیده سه بار تست کرونای رضا خاتمی منفی اعلام شده بود اما با اصرار خودش در بیمارستان امام خمینی ره بستری شده بود‼️
ایشان پس از بستری، کلیپی از خود منتشر کرده و علیه نظام شروع به دروغ پراکنی می کند و بلافاصله از بیمارستان مرخص می شود ...
محمود صادقی نماینده افسادطلب تهران نیز گفته بود کرونا دارد ولی بعدا معلوم شد او نیز دروغ گفته است و تست کرونایش منفی بوده است‼️
درست است که ثابت شده، عوام فریبی و دروغگویی در ذات افساد طلبان است
اما
سوال اصلی این است که چهره های اصلاح طلب چه منفعتی از ابتلای کذب میبرند ⁉️
https://t.me/joinchat/AAAAAEZeui4XqwrHk5vJmw
ابتلای رضا خاتمی به کرونا مانند محمود صادقی دروغ از آب درآمد‼️
بنا بر خبرهای رسیده سه بار تست کرونای رضا خاتمی منفی اعلام شده بود اما با اصرار خودش در بیمارستان امام خمینی ره بستری شده بود‼️
ایشان پس از بستری، کلیپی از خود منتشر کرده و علیه نظام شروع به دروغ پراکنی می کند و بلافاصله از بیمارستان مرخص می شود ...
محمود صادقی نماینده افسادطلب تهران نیز گفته بود کرونا دارد ولی بعدا معلوم شد او نیز دروغ گفته است و تست کرونایش منفی بوده است‼️
درست است که ثابت شده، عوام فریبی و دروغگویی در ذات افساد طلبان است
اما
سوال اصلی این است که چهره های اصلاح طلب چه منفعتی از ابتلای کذب میبرند ⁉️
https://t.me/joinchat/AAAAAEZeui4XqwrHk5vJmw
Forwarded from دربارهی زنان
🚫 منشوری علیه زنان ۱ 🚫
🚺"منشور زنان ایران" دستورالعمل اجرایی فمینسیم دولتی
♐️ اگر چه که مطالبات جریان فمینیستی از زمان پیدایش و گسترش در ایران حول موارد مشخص و معدود چرخیده است ولی اولین باری که این خواسته ها به صورت یکپارچه و با اجماع کلی فعالین و اکتیویسیت های داخلی(که معمولا اختلاف نظرهای متعددی با یکدیگر داشتند) به منصه ظهور رسید، تدوین و انتشار کتابچه ای سراسر فمینیستی وخانواده ستیز و قانون ستیز تحت عنوان "منشور زنان ایران" در اواسط دهه هشتاد بود، جالب اینجاست که برخی از اعضای اصلی و دست اندرکاران این منشور فمینیستی بعدها و تا همین امروز بر کرسی های تصمیم گیری و تصمیم سازی در حوزه زنان نشسته اند، تا جائیکه طی سالهای اخیر و تا همین امروز شاهد اجرایی شدن و تبدیل مواد و بند های "منشور زنان ایران" به آیین نامه ها، طرح ها و لوایح مختلف در مجلس و دولت هستیم، در ادامه به این موضوع می پردازیم:
1⃣ شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه مورخ ۱۳۸۳.۶.۱۳ خود به پیشنهاد شورای فرهنگی و اجتماعی زنان، «منشور حقوق و مسئولیت های زنان در جمهوری اسلامی ایران» را به عنوان یک سند مرجع در سیاستگذاری امور فرهنگی و اجتماعی در سه بخش و پنج فصل و ۱۴۸ بند به تصویب رساند. این منشور، کلیه دستگاههای ذیربط را مکلف نموده بر حسب وظایف دستگاهی و سازمانی جهت سیاستگذاری، اتخاذ تدابير قانونی، تصمیمات و برنامه ریزی راجع به زنان، قواعد و اصول مندرج در این منشور را رعایت نمایند. اين طرح در جلسه نود و دوم مجلس شوراي اسلامي مورخ ۱۳۸۳.۱۲.۲۵ طی ماده واحده ای اعلام وصول شد و پس از بحث و بررسی طولانی مدت بالاخره در مورخ ۱۳۸۵.۹.۷ به تصويب نهايي رسيد.
2⃣ کمی بعد در روز شنبه ۱۹ دی ماه ۱۳۸۵، گروهی متشکل از ۴۵ نفر از فعالین فمینیستی(که بعدها بخش عمده ای از آنها جزو محکومین امنیتی و جاسوسی، فعالین فمنیستی فراری قرار گرفتند)، در دفتر موسسه زنان و کودکان رهياب (زهره معيني) گفتگوهاي اوليه پيرامون روند تدوين "منشور زنان ايران" را با هدف مقابله با منشور شورای عالی انقلاب فرهنگی و تدوین دستور العمل نفوذ در ساختار حاکمیتی و تقنینی آغاز کردند.
3⃣ هماهنگی اولیه و موسسین اصلی این گروه محبوبه عباسقلی زاده مجرم امنیتی، فمنیست فراری و مسئول شبکه زنان تی وی و شادی صدر -مسئول موسسه جاسوسی راهی(مرتبط با موسسه برانداز هیفوس) -همان فردی که چند سال قبل به پرچم اباعبدالله اهانت نمود- بودند.
4⃣ساختار های اجرایی این فرایند شامل سه قسمت: گروه هماهنگي موقت، جمع عمومي منشور و کميته هاي تخصصي می شد، دومین جلسه این گروه یک هفته بعد در همان مکان قبلی برگزار شد و پس از صحبت های برخی از اعضا و فعالین، در پايان جلسه، پس از بحث درباره چگونگي انجام کار گروه هماهنگي، راي گيري شد و شهلا انتصاري، مينا جعفري، اعظم خاتم، فاطمه صادقي(خلخالی)، شادي صدر، سهيلا طهماسبي فر، محبوبه عباسقلي زاده، الهام فهيمي، ساقي لقايي، زهره معيني، رضوان مقدم و "شهيندخت مولاوردي"😳 به عنوان اعضاي گروه هماهنگي اوليه منشور زنان انتخاب شدند...
ادامه دارد...
@aboutwomens
🚺"منشور زنان ایران" دستورالعمل اجرایی فمینسیم دولتی
♐️ اگر چه که مطالبات جریان فمینیستی از زمان پیدایش و گسترش در ایران حول موارد مشخص و معدود چرخیده است ولی اولین باری که این خواسته ها به صورت یکپارچه و با اجماع کلی فعالین و اکتیویسیت های داخلی(که معمولا اختلاف نظرهای متعددی با یکدیگر داشتند) به منصه ظهور رسید، تدوین و انتشار کتابچه ای سراسر فمینیستی وخانواده ستیز و قانون ستیز تحت عنوان "منشور زنان ایران" در اواسط دهه هشتاد بود، جالب اینجاست که برخی از اعضای اصلی و دست اندرکاران این منشور فمینیستی بعدها و تا همین امروز بر کرسی های تصمیم گیری و تصمیم سازی در حوزه زنان نشسته اند، تا جائیکه طی سالهای اخیر و تا همین امروز شاهد اجرایی شدن و تبدیل مواد و بند های "منشور زنان ایران" به آیین نامه ها، طرح ها و لوایح مختلف در مجلس و دولت هستیم، در ادامه به این موضوع می پردازیم:
1⃣ شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه مورخ ۱۳۸۳.۶.۱۳ خود به پیشنهاد شورای فرهنگی و اجتماعی زنان، «منشور حقوق و مسئولیت های زنان در جمهوری اسلامی ایران» را به عنوان یک سند مرجع در سیاستگذاری امور فرهنگی و اجتماعی در سه بخش و پنج فصل و ۱۴۸ بند به تصویب رساند. این منشور، کلیه دستگاههای ذیربط را مکلف نموده بر حسب وظایف دستگاهی و سازمانی جهت سیاستگذاری، اتخاذ تدابير قانونی، تصمیمات و برنامه ریزی راجع به زنان، قواعد و اصول مندرج در این منشور را رعایت نمایند. اين طرح در جلسه نود و دوم مجلس شوراي اسلامي مورخ ۱۳۸۳.۱۲.۲۵ طی ماده واحده ای اعلام وصول شد و پس از بحث و بررسی طولانی مدت بالاخره در مورخ ۱۳۸۵.۹.۷ به تصويب نهايي رسيد.
2⃣ کمی بعد در روز شنبه ۱۹ دی ماه ۱۳۸۵، گروهی متشکل از ۴۵ نفر از فعالین فمینیستی(که بعدها بخش عمده ای از آنها جزو محکومین امنیتی و جاسوسی، فعالین فمنیستی فراری قرار گرفتند)، در دفتر موسسه زنان و کودکان رهياب (زهره معيني) گفتگوهاي اوليه پيرامون روند تدوين "منشور زنان ايران" را با هدف مقابله با منشور شورای عالی انقلاب فرهنگی و تدوین دستور العمل نفوذ در ساختار حاکمیتی و تقنینی آغاز کردند.
3⃣ هماهنگی اولیه و موسسین اصلی این گروه محبوبه عباسقلی زاده مجرم امنیتی، فمنیست فراری و مسئول شبکه زنان تی وی و شادی صدر -مسئول موسسه جاسوسی راهی(مرتبط با موسسه برانداز هیفوس) -همان فردی که چند سال قبل به پرچم اباعبدالله اهانت نمود- بودند.
4⃣ساختار های اجرایی این فرایند شامل سه قسمت: گروه هماهنگي موقت، جمع عمومي منشور و کميته هاي تخصصي می شد، دومین جلسه این گروه یک هفته بعد در همان مکان قبلی برگزار شد و پس از صحبت های برخی از اعضا و فعالین، در پايان جلسه، پس از بحث درباره چگونگي انجام کار گروه هماهنگي، راي گيري شد و شهلا انتصاري، مينا جعفري، اعظم خاتم، فاطمه صادقي(خلخالی)، شادي صدر، سهيلا طهماسبي فر، محبوبه عباسقلي زاده، الهام فهيمي، ساقي لقايي، زهره معيني، رضوان مقدم و "شهيندخت مولاوردي"😳 به عنوان اعضاي گروه هماهنگي اوليه منشور زنان انتخاب شدند...
ادامه دارد...
@aboutwomens
Telegram
attach 📎
... و آسمان کبود بود
ستارهها به رقص خون درآمدند ...
کسی نگفت: عاشقان مرگ
صبحتان به خیر!
۱:۲۰
https://t.co/kQU52KDp8U
ستارهها به رقص خون درآمدند ...
کسی نگفت: عاشقان مرگ
صبحتان به خیر!
۱:۲۰
https://t.co/kQU52KDp8U
🔴 سند۲۰۳۰، هتل اسپیناس و پایتخت ۶!
✍حسین مروتی:
خیلی ها پایتخت۶ را نقد کردند، دوستان عدالتخواه از ماجرای پول کثیفی گفتند که تنابنده گرفته، رسانه ای ها هم از سکانس آخر سریال گفتند و شباهتش به یک فیلم فارسی، اما مسائلی از این دست اگرچه مهم، فرعی هستند و حواس ما را از #اصل ماجرا پرت می کنند.
🔹 رحمت مشغول دل دادن و قلوه گرفتن است با یک زن شوهردار!
دختر محمود نقاش با پیشینه ی جواب رد به نقی و طلاق از همسر،سوژه پسرخاله نقی یعنی ارسطو شده!
نقی هم هنوز بی خیال این زن نشده و دوست دارد هنگام صحبت هما با طاهره،خودش هم باشد.
دوقلوها مدام #دروغ می گویند و نقی و هما را دور می زنند.
🔹 رفتار بهتاش با خانواده،در #قلهبیشعوری است. او ازطریق پربیننده ترین برنامه تلویزیون، «#خانهمجردی»را وارد گزینه هایی می کند که یک جوان میتواند برای زندگی آینده اش به آن فکر کند!
حکایت غیرت نسبت به همسر، ولایت پدر بر فرزند، بازنمایی جایگاه مرد در خانواده و #کنایههایجنسی هم که واویلا!
🔹 بله، اصل ماجرا، درون مایه این اثر بود. یعنی #دشمنیتمامعیاربانهادخانوادهایرانی!
حالا اگر هم برای یکی دو مورد توجیه داشته باشیم، یا قضاوت ها را عادلانه ندانیم، مجموع این عوامل نشان می دهد که این موجودِ در تاریکی، فیل است ولاغیر!
🔹 خب آقایان هنرمند برای چه باید ۱۵ قسمت برای دشمنی با خانواده کار بسازند؟!چه سودی برای شان دارد؟!
اگر جلوی دوربین چیپس مزمز خوردند، ۱۵ جلسه رنو و پژو را تبلیغ کردند و برای هتل اسپیناس رپورتاژ رفتند، می تواند توجیه مالی داشته باشد.
اما چه کسی برای نابودی خانواده ایرانی #پول می دهد؟!
🔹 اساسا نابودی خانواده ایرانی یکی از کار ویژه های آژانس های #سازمان_ملل در ایران است که معمولا پولش را از سرچشمه، یعنی آژانس توسعه بین المللی آمریکا (USAID) می گیرند.
برای مجریان #سندتوسعهپایدار۲۰۳۰، چه لقمه ای می توانست چرب تر از یک سریال بِرند خانواده محور پربیننده باشد؟!
🔹 در قسمت آخر سریال وقتی که ارسطو و بهتاش از آسانسور هتل خارج می شوند،تصویر خودشان خوب دیده نمی شود، ولی به مدت ۲۰ثانیه یک پرچم در سمت راست تصویر به خوبی نشان داده می شود. آن پرچم آبی رنگ، #پرچمیونیسف است!
یونیسف که با هتل اسپیناس تفاهم همکاری هم داشته!
آقا چرا توهم توطئه دارید؟!
🔹 خب اصلا یونیسف نایس،
ولی به عنوان یک نمونه پزشکی که در دوره چابهار این نهاد شرکت کرده گفته:«به ما آموزش میدادند که نوجوانان و جوانان بایدبه شما مراجعه کرده و فلان وسیله(#کاندوم)را گرفته و بروند و کار خود را انجام دهند!»
درست است که نباید توهم توطئه داشت،ولی ببعی بودن هم خوب نیست!
🔹 حالا چه نیازی به این پرچم بود؟
آخر این چه سوال مسخره ای است؟!شما یک تپه را که فتح کنید،روی آن پرچم می زنید؛آنوقت توقع دارید کسی که از دشمن پول گرفته،مدیران و ناظران صداوسیما را دور زده،از هرچه نهاد و سازمان نظام است سواری گرفته و مهمترین رسانه مملکت را #فتح کرده،پرچمش را نزند؟!
🔹 چه بسا آن پرچم در قسمت آخر سریال به این معنا باشد که:«پروژه با موفقیت به پایان رسید!»
چه فرضیه هزینه یونیسف برای درون مایه ضدخانواده این سریال صحیح باشد،چه نباشد، پایتخت ۶ یک رسوایی بزرگ است و همین یک دلیل هم، برای آنکه یک فکر اساسی به حال مدیریت و ساختار #صداوسیما بشود کافیست!
@banooyetamadonsaz
https://twitter.com/morovati98/status/1246954160672604160?s=19
✍حسین مروتی:
خیلی ها پایتخت۶ را نقد کردند، دوستان عدالتخواه از ماجرای پول کثیفی گفتند که تنابنده گرفته، رسانه ای ها هم از سکانس آخر سریال گفتند و شباهتش به یک فیلم فارسی، اما مسائلی از این دست اگرچه مهم، فرعی هستند و حواس ما را از #اصل ماجرا پرت می کنند.
🔹 رحمت مشغول دل دادن و قلوه گرفتن است با یک زن شوهردار!
دختر محمود نقاش با پیشینه ی جواب رد به نقی و طلاق از همسر،سوژه پسرخاله نقی یعنی ارسطو شده!
نقی هم هنوز بی خیال این زن نشده و دوست دارد هنگام صحبت هما با طاهره،خودش هم باشد.
دوقلوها مدام #دروغ می گویند و نقی و هما را دور می زنند.
🔹 رفتار بهتاش با خانواده،در #قلهبیشعوری است. او ازطریق پربیننده ترین برنامه تلویزیون، «#خانهمجردی»را وارد گزینه هایی می کند که یک جوان میتواند برای زندگی آینده اش به آن فکر کند!
حکایت غیرت نسبت به همسر، ولایت پدر بر فرزند، بازنمایی جایگاه مرد در خانواده و #کنایههایجنسی هم که واویلا!
🔹 بله، اصل ماجرا، درون مایه این اثر بود. یعنی #دشمنیتمامعیاربانهادخانوادهایرانی!
حالا اگر هم برای یکی دو مورد توجیه داشته باشیم، یا قضاوت ها را عادلانه ندانیم، مجموع این عوامل نشان می دهد که این موجودِ در تاریکی، فیل است ولاغیر!
🔹 خب آقایان هنرمند برای چه باید ۱۵ قسمت برای دشمنی با خانواده کار بسازند؟!چه سودی برای شان دارد؟!
اگر جلوی دوربین چیپس مزمز خوردند، ۱۵ جلسه رنو و پژو را تبلیغ کردند و برای هتل اسپیناس رپورتاژ رفتند، می تواند توجیه مالی داشته باشد.
اما چه کسی برای نابودی خانواده ایرانی #پول می دهد؟!
🔹 اساسا نابودی خانواده ایرانی یکی از کار ویژه های آژانس های #سازمان_ملل در ایران است که معمولا پولش را از سرچشمه، یعنی آژانس توسعه بین المللی آمریکا (USAID) می گیرند.
برای مجریان #سندتوسعهپایدار۲۰۳۰، چه لقمه ای می توانست چرب تر از یک سریال بِرند خانواده محور پربیننده باشد؟!
🔹 در قسمت آخر سریال وقتی که ارسطو و بهتاش از آسانسور هتل خارج می شوند،تصویر خودشان خوب دیده نمی شود، ولی به مدت ۲۰ثانیه یک پرچم در سمت راست تصویر به خوبی نشان داده می شود. آن پرچم آبی رنگ، #پرچمیونیسف است!
یونیسف که با هتل اسپیناس تفاهم همکاری هم داشته!
آقا چرا توهم توطئه دارید؟!
🔹 خب اصلا یونیسف نایس،
ولی به عنوان یک نمونه پزشکی که در دوره چابهار این نهاد شرکت کرده گفته:«به ما آموزش میدادند که نوجوانان و جوانان بایدبه شما مراجعه کرده و فلان وسیله(#کاندوم)را گرفته و بروند و کار خود را انجام دهند!»
درست است که نباید توهم توطئه داشت،ولی ببعی بودن هم خوب نیست!
🔹 حالا چه نیازی به این پرچم بود؟
آخر این چه سوال مسخره ای است؟!شما یک تپه را که فتح کنید،روی آن پرچم می زنید؛آنوقت توقع دارید کسی که از دشمن پول گرفته،مدیران و ناظران صداوسیما را دور زده،از هرچه نهاد و سازمان نظام است سواری گرفته و مهمترین رسانه مملکت را #فتح کرده،پرچمش را نزند؟!
🔹 چه بسا آن پرچم در قسمت آخر سریال به این معنا باشد که:«پروژه با موفقیت به پایان رسید!»
چه فرضیه هزینه یونیسف برای درون مایه ضدخانواده این سریال صحیح باشد،چه نباشد، پایتخت ۶ یک رسوایی بزرگ است و همین یک دلیل هم، برای آنکه یک فکر اساسی به حال مدیریت و ساختار #صداوسیما بشود کافیست!
@banooyetamadonsaz
https://twitter.com/morovati98/status/1246954160672604160?s=19
Twitter
حسین مروتی
7/ در قسمت آخر سریال وقتی که ارسطو و بهتاش از آسانسور هتل خارج می شوند،تصویر خودشان خوب دیده نمی شود، ولی به مدت 20ثانیه یک پرچم در سمت راست تصویر به خوبی نشان داده می شود. آن پرچم آبی رنگ، پرچم یونیسف است.یونیسف که با هتل اسپیناس تفاهم همکاری هم داشته. آقا…
آقای علی عسگری ازمرکزنظارت وارزیابی تون چه خبر؟!
آقای اژه ای درجلسات شورای نظارت برصداو سیما چه میکنید دقیقا؟!
بعداز سیر مطول نظارتی درصداسیما خروجی ماهواره دقیقا چه معنا داره؟!
گویانیازمند یک اهرم نظارت مردمی برنهادهای نظارتی رسمی هستیم
#پایتخت_۶
https://t.co/0CsXBtEIdt
آقای اژه ای درجلسات شورای نظارت برصداو سیما چه میکنید دقیقا؟!
بعداز سیر مطول نظارتی درصداسیما خروجی ماهواره دقیقا چه معنا داره؟!
گویانیازمند یک اهرم نظارت مردمی برنهادهای نظارتی رسمی هستیم
#پایتخت_۶
https://t.co/0CsXBtEIdt
🦋 قرار روزانه #بانوی_تمدن_ساز 🦋
⏳سیر مطالعاتی روزانه⌛️
📕 #خاطرات_مستر_همفر ۵📗
بخش دوم
در سال ۱۷۱۰ وزارت مستعمرات من را به مصر، عراق، تهران، حجاز و استانبول فرستاد تا اطلاعات کافی برای ضعیف کردن مسلمانان و چیرگی بیشتر بر آنان به دست آورم. همزمان نه نفر دیگر از بهترین کارمندان وزارت که فعالیت، نشاط و دلبستگی کافی برای تحکیم بساط بریتانیا بر امپراطوری عثمانی و دیگر کشورهای اسلامی را داشتند، به مناطق مختاف اعزام شدند. وزارت پول کافی، اطلاعات لازم، نقشه های مربوطه و نام های حاکمان، سران قبایل و عالمان را در اختیار ما قرار داد.
این سخن دبیرکل را هنگامی که به نام مسیح ما را بدرود می داد، فراموش نمی کنم. او گفت👈"آینده کشور ما در گرو موفقیت شماست، آنچه در توان دارید کوتاهی نکنید. " من با هدف دوگانگی، راهی استانبول مرکز خلافت اسلامی شدم در لندن زبان های ترکی، عربی (زبان قرآن) و پهلوی (زبان ایرانیان) را آموخته بودم ولی حالا باید زبان ترکی (زبان مسلمانان ترکیه) را تکمیل می نمودم. آموختن زبان با دانستن زبان آن طوری که بتوان مانند مردم آن کشور سخن گفت تفاوت دارد. نخست چند سال طول می کشد اما دومی چند برابر به درازا خواهد کشید و من باید زبان را با همه ریزه کاری هایش چنان می آموختم که مورد بدگمانی قرار نگیرم. امّا در این مورد نگرانی زیادی نداشتم. زیرا مسلمانان تسامح، سعه صدر و خوش گمانی را از پیامبرشان آموخته اند و بدگمانی نزد آن ها چون بدگمانی برای ما نیست. حکومت ترکان نیز در رتبه ای نبود که بتواند جاسوسان و مردوران را باز شناسد. این حکومت آنچنان ناتوان و از هم گسیخته بود که خاطر ما را آسوده می کرد پس از یک سفر خسته کننده به استانبول رسیدم خود را محمد نامیدم و به مسجد (جایگاه گردهمایی و عبادت مسلمانان) رفتم. نظم، پاکیزگی و فرمانبرداری آنان شگفت زده ام کرد.
💥با خود گفتم چرا ما با این انسان ها می جنگیم؟ چرا می کوشیم آن ها را درهم بکوبیم و دستاوردهایشان را برباییم؟ آیا مسیح ما را بدین کار سفارش کرده است؟ امّا زود این اندیشه اهریمنی را از خود دور کردم و دوباره اراده نمودم که این جام را تا پایان بنوشم.
با عالم کهنسالی برخورد کردم به نام احمد افندم که در خوش نفسی، پرحوصلگی، پاک باطنی و خیرخواهی، بهترین مردان دینی مان را همچون او نیافته بودم. او شب و روز می کوشید تا همچون پیامبر(صلی الله علیه و آله و سام) شود که او را برترین نمونه می دانست. هرگاه نام او را می برد چشمانش پر از اشک می شد. خوشبختانه او حتی یکبار هم از ریشه و کسان من نپرسید. او مرا محمد افندی صدا می کرد. آنچه می پرسیدم به من می آموخت و وقتی فهمید که من در کشورشان میهمان هستم و برای کار و زندگی در سایه خلیفه پیامبر رفته ام، با من بسیار مهربانی کرد.
این ها دلایلی بود که من برای زندگی در استانبول ارائه کرده بودم. به شیخ گفتم: من جوانی هستم که پدر و مادرم را از دست داده ام. برادری هم ندارم آنان برایم ثروتی به ارث گذاشته اند. من اندیشیدم که قرآن و سنت بیاموزم و لذا به پایتخت اسلام آمده ام که به دین و دنیا برسم. شیخ به من بسیار خوش آمد گفت. او با کلماتی که عیناً می آورم گفت: "به چند دلیل احترام تو لازم است."؛
۱_ تو مسلمانی و مسلماتان برادرند. ۲_میهمانی و پیامبر (صلی الله علیه آله وسلم) فرمرده است: میهمان را نوازش کنید.
۳_تو جویندہ دانشی و اسلام بر بزرگداشت جویندگان دانش پای می فشارد.
✳️ @banooyetamadonsaz
https://t.me/joinchat/AAAAAEZeui4XqwrHk5vJmw
🦋 قرار روزانه #بانوی_تمدن_ساز 🦋
⏳سیر مطالعاتی روزانه⌛️
📕 #خاطرات_مستر_همفر ۵📗
بخش دوم
در سال ۱۷۱۰ وزارت مستعمرات من را به مصر، عراق، تهران، حجاز و استانبول فرستاد تا اطلاعات کافی برای ضعیف کردن مسلمانان و چیرگی بیشتر بر آنان به دست آورم. همزمان نه نفر دیگر از بهترین کارمندان وزارت که فعالیت، نشاط و دلبستگی کافی برای تحکیم بساط بریتانیا بر امپراطوری عثمانی و دیگر کشورهای اسلامی را داشتند، به مناطق مختاف اعزام شدند. وزارت پول کافی، اطلاعات لازم، نقشه های مربوطه و نام های حاکمان، سران قبایل و عالمان را در اختیار ما قرار داد.
این سخن دبیرکل را هنگامی که به نام مسیح ما را بدرود می داد، فراموش نمی کنم. او گفت👈"آینده کشور ما در گرو موفقیت شماست، آنچه در توان دارید کوتاهی نکنید. " من با هدف دوگانگی، راهی استانبول مرکز خلافت اسلامی شدم در لندن زبان های ترکی، عربی (زبان قرآن) و پهلوی (زبان ایرانیان) را آموخته بودم ولی حالا باید زبان ترکی (زبان مسلمانان ترکیه) را تکمیل می نمودم. آموختن زبان با دانستن زبان آن طوری که بتوان مانند مردم آن کشور سخن گفت تفاوت دارد. نخست چند سال طول می کشد اما دومی چند برابر به درازا خواهد کشید و من باید زبان را با همه ریزه کاری هایش چنان می آموختم که مورد بدگمانی قرار نگیرم. امّا در این مورد نگرانی زیادی نداشتم. زیرا مسلمانان تسامح، سعه صدر و خوش گمانی را از پیامبرشان آموخته اند و بدگمانی نزد آن ها چون بدگمانی برای ما نیست. حکومت ترکان نیز در رتبه ای نبود که بتواند جاسوسان و مردوران را باز شناسد. این حکومت آنچنان ناتوان و از هم گسیخته بود که خاطر ما را آسوده می کرد پس از یک سفر خسته کننده به استانبول رسیدم خود را محمد نامیدم و به مسجد (جایگاه گردهمایی و عبادت مسلمانان) رفتم. نظم، پاکیزگی و فرمانبرداری آنان شگفت زده ام کرد.
💥با خود گفتم چرا ما با این انسان ها می جنگیم؟ چرا می کوشیم آن ها را درهم بکوبیم و دستاوردهایشان را برباییم؟ آیا مسیح ما را بدین کار سفارش کرده است؟ امّا زود این اندیشه اهریمنی را از خود دور کردم و دوباره اراده نمودم که این جام را تا پایان بنوشم.
با عالم کهنسالی برخورد کردم به نام احمد افندم که در خوش نفسی، پرحوصلگی، پاک باطنی و خیرخواهی، بهترین مردان دینی مان را همچون او نیافته بودم. او شب و روز می کوشید تا همچون پیامبر(صلی الله علیه و آله و سام) شود که او را برترین نمونه می دانست. هرگاه نام او را می برد چشمانش پر از اشک می شد. خوشبختانه او حتی یکبار هم از ریشه و کسان من نپرسید. او مرا محمد افندی صدا می کرد. آنچه می پرسیدم به من می آموخت و وقتی فهمید که من در کشورشان میهمان هستم و برای کار و زندگی در سایه خلیفه پیامبر رفته ام، با من بسیار مهربانی کرد.
این ها دلایلی بود که من برای زندگی در استانبول ارائه کرده بودم. به شیخ گفتم: من جوانی هستم که پدر و مادرم را از دست داده ام. برادری هم ندارم آنان برایم ثروتی به ارث گذاشته اند. من اندیشیدم که قرآن و سنت بیاموزم و لذا به پایتخت اسلام آمده ام که به دین و دنیا برسم. شیخ به من بسیار خوش آمد گفت. او با کلماتی که عیناً می آورم گفت: "به چند دلیل احترام تو لازم است."؛
۱_ تو مسلمانی و مسلماتان برادرند. ۲_میهمانی و پیامبر (صلی الله علیه آله وسلم) فرمرده است: میهمان را نوازش کنید.
۳_تو جویندہ دانشی و اسلام بر بزرگداشت جویندگان دانش پای می فشارد.
✳️ @banooyetamadonsaz
https://t.me/joinchat/AAAAAEZeui4XqwrHk5vJmw
❌ توهین بیشرمانهی مجتبیواحدی مشاور مهدیکروبی به انتقاد یک کاربر توئیتر❌
🔻پیامبر اکرم(ص) :
هر مردی که زنش خود را آرایش کند و با آن حالت از منزلش بیرون آید ، آن مرد دیوث می باشد . و اگر کسی چنین مردان بی تفاوت در مقابل همسر و ( دختران و خواهرانشان ) را دیوث بنامد گناهی نکرده است .
و نیز زنی که خود را زینت و خوشبو نماید و از خانه اش خارج شود و شوهرش به این کار راضی باشد برای هر قدمی که این زن بر می دارد برای شوهرش خانه ای در جهنم بنا می شود .
📚بحار الانوار ج 103 ص 249 – سفینه البحار ج 2 ص 586
https://t.me/joinchat/AAAAAEZeui4XqwrHk5vJmw
🔻پیامبر اکرم(ص) :
هر مردی که زنش خود را آرایش کند و با آن حالت از منزلش بیرون آید ، آن مرد دیوث می باشد . و اگر کسی چنین مردان بی تفاوت در مقابل همسر و ( دختران و خواهرانشان ) را دیوث بنامد گناهی نکرده است .
و نیز زنی که خود را زینت و خوشبو نماید و از خانه اش خارج شود و شوهرش به این کار راضی باشد برای هر قدمی که این زن بر می دارد برای شوهرش خانه ای در جهنم بنا می شود .
📚بحار الانوار ج 103 ص 249 – سفینه البحار ج 2 ص 586
https://t.me/joinchat/AAAAAEZeui4XqwrHk5vJmw
Forwarded from بدون مرز
🔺 فوری 🔺
❌ بیعتنامه جمعی از جوانان با امام خامنهای
🔺 در پی انتشار نامه توهینآمیز از سوی برخی مدیران و مسئولین دولت اصلاحات به رهبری، جمعی از جوانان سراسر کشور با انتشار نامهای به محضر رهبر انقلاب بیعت مجدد خود با ایشان و آرمانهای انقلاب را اعلام نموده و آیندهسازی مبتنی بر شعارهای انقلاب را به برخی مسئولین گوشزد نمودند.👇
✍️ بیعتنامه جمعی از جوانان و آیندهسازان ایران اسلامی درباره ضرورت پرداختن به اولویتهای اصلی کشور
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر امام مسلمین
حضرت آیتاللهالعظمی امام خامنهای
سلامعلیکم
✅ با دیدن نامه سرگشاده ساقیان جام زهر و مدیران ناکارآمد، برای تکرار اشتباهات گذشته، ما جوانان و شاهدان فتنههای دهساله و آیندهسازان کشور، لازم دیدیم تا ما نیز نكتهای را با امام مسلمین در میان بگذاریم.
✅ پرواضح است که نمیتوان در این مختصر، شناخت عمیق و دقیقی که از جایگاه ولایت و الگوی جدید حکمرانی در جهان امروز پدید آمده است را بیان کرد و این نسخهی شفابخش و عالمگیر را بهتفصیل بیان داشت و پاسخ تمامی شبهات وارده به آن را مکتوب کرد؛ بااینوجود معتقدیم در شرایط خطیر کنونی که عالم در یک پیچ تاریخی قرار دارد میتوان و باید بر ‹استقلال› و ‹ارتقاء قوه درک و تحلیل› این مردم تأکید کرد و به سمت موفقیت، گامهای استواری برداشت.
✅ امام خامنهای عزیز
برخی افراد که بر اثر افسردگی سیاسی یا تأثیر باورهای دشمن، از ادامهی همراهی با انقلاب دلسرد شدهاند؛ مدام مترصدِ یافتن فرصتی برای بلعیدن ساختارهای این انقلاب از درون، بهمثابه موریانه هستند؛ ساختارهایی که برای شکل گرفتن هرکدام از آنها، سلیمانیهایی با تمام ایمان و اخلاصشان خود را فدای آن کردهاند. این افراد اکنون نیز دوباره سازِ ناکوک بهدست گرفتهاند و بهزعم خود، شما را به تنگنای دموکراسی دعوت میکنند؛ غافل از آنکه ما، مردمسالاری را با قید دین پذیرفتهایم نه لیبرالیسم.
✅ یکی از رفتارهای زشت و ناپسند، بینظمی و نداشتن اولویت است؛ و این رفتار اگر از مسئولین و منتخبین مردم در این 42 سال سرزند زشتتر است. اگر آقایان و خانمهایی که آن نامه را امضاء کردهاند بهجای فرار از پاسخگویی برای کارهای انجام نداده و اصرار بر موضوعی که هیچ نفع مادی و معنوی به «مستضعفین» جامعه نمیرساند، راهکار «وحدت امت» را در پیشرفت مادی و معنوی مبتنی بر برنامهی مدون امام جامعه میدانستند، کار کشور به اینجا نمیرسید که بخواهند اینگونه نامه بنویسند و با اینگونه تندرویها و جلوتر از امام جامعه حرکت کردنها مسیر حرکت کشور را منحرف و جامعه را دچار خسارت کنند.
✅ نسل آتی نقشآفرینان و سرنوشتسازان ایران اسلامی تلاش دارند تا گام دوم انقلاب را در سایهی رهنمودهای امام جامعه رقم بزنند و برنامههایی که مدیران و منتخبان نالایق نسل قبل از انجام آنها به هر دلیلی سر باز زدهاند را عملیاتی کنند؛ برنامههایی نظیر:
▪️ تلاش برای بازتعریف معرفت بشر بر اساس توحید و تبیین علوم از منظر توحید.
▪️زدودن ربا از تاروپود اقتصاد و اثبات جدا نبودن اقتصاد از اسلام.
▪️تبیین منشور حق خدا، حق مردم، حق محیطزیست و بازگرداندن کرامت به انسان امروز که اسیر الحاد افراطی شده است
▪️تدوین رساله قسط و انسانسازی مبتنی بر انگارههای دینی که در قرآن عظیم فرمود: انالله یحب المقسطین
▪️ ترسیم قوانین کشور مبتنی بر فقه حکومتی.
▪️تلاش برای تحکیم بنیان خانواده در کشور و تلاش برای نجات جامعه در حال افول غرب به علت فروپاشی خانواده.
📌متن کامل و اسامی امضا کنندگان در "INSTANT VIEW"
https://plink.ir/sEkIp
❌ بیعتنامه جمعی از جوانان با امام خامنهای
🔺 در پی انتشار نامه توهینآمیز از سوی برخی مدیران و مسئولین دولت اصلاحات به رهبری، جمعی از جوانان سراسر کشور با انتشار نامهای به محضر رهبر انقلاب بیعت مجدد خود با ایشان و آرمانهای انقلاب را اعلام نموده و آیندهسازی مبتنی بر شعارهای انقلاب را به برخی مسئولین گوشزد نمودند.👇
✍️ بیعتنامه جمعی از جوانان و آیندهسازان ایران اسلامی درباره ضرورت پرداختن به اولویتهای اصلی کشور
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر امام مسلمین
حضرت آیتاللهالعظمی امام خامنهای
سلامعلیکم
✅ با دیدن نامه سرگشاده ساقیان جام زهر و مدیران ناکارآمد، برای تکرار اشتباهات گذشته، ما جوانان و شاهدان فتنههای دهساله و آیندهسازان کشور، لازم دیدیم تا ما نیز نكتهای را با امام مسلمین در میان بگذاریم.
✅ پرواضح است که نمیتوان در این مختصر، شناخت عمیق و دقیقی که از جایگاه ولایت و الگوی جدید حکمرانی در جهان امروز پدید آمده است را بیان کرد و این نسخهی شفابخش و عالمگیر را بهتفصیل بیان داشت و پاسخ تمامی شبهات وارده به آن را مکتوب کرد؛ بااینوجود معتقدیم در شرایط خطیر کنونی که عالم در یک پیچ تاریخی قرار دارد میتوان و باید بر ‹استقلال› و ‹ارتقاء قوه درک و تحلیل› این مردم تأکید کرد و به سمت موفقیت، گامهای استواری برداشت.
✅ امام خامنهای عزیز
برخی افراد که بر اثر افسردگی سیاسی یا تأثیر باورهای دشمن، از ادامهی همراهی با انقلاب دلسرد شدهاند؛ مدام مترصدِ یافتن فرصتی برای بلعیدن ساختارهای این انقلاب از درون، بهمثابه موریانه هستند؛ ساختارهایی که برای شکل گرفتن هرکدام از آنها، سلیمانیهایی با تمام ایمان و اخلاصشان خود را فدای آن کردهاند. این افراد اکنون نیز دوباره سازِ ناکوک بهدست گرفتهاند و بهزعم خود، شما را به تنگنای دموکراسی دعوت میکنند؛ غافل از آنکه ما، مردمسالاری را با قید دین پذیرفتهایم نه لیبرالیسم.
✅ یکی از رفتارهای زشت و ناپسند، بینظمی و نداشتن اولویت است؛ و این رفتار اگر از مسئولین و منتخبین مردم در این 42 سال سرزند زشتتر است. اگر آقایان و خانمهایی که آن نامه را امضاء کردهاند بهجای فرار از پاسخگویی برای کارهای انجام نداده و اصرار بر موضوعی که هیچ نفع مادی و معنوی به «مستضعفین» جامعه نمیرساند، راهکار «وحدت امت» را در پیشرفت مادی و معنوی مبتنی بر برنامهی مدون امام جامعه میدانستند، کار کشور به اینجا نمیرسید که بخواهند اینگونه نامه بنویسند و با اینگونه تندرویها و جلوتر از امام جامعه حرکت کردنها مسیر حرکت کشور را منحرف و جامعه را دچار خسارت کنند.
✅ نسل آتی نقشآفرینان و سرنوشتسازان ایران اسلامی تلاش دارند تا گام دوم انقلاب را در سایهی رهنمودهای امام جامعه رقم بزنند و برنامههایی که مدیران و منتخبان نالایق نسل قبل از انجام آنها به هر دلیلی سر باز زدهاند را عملیاتی کنند؛ برنامههایی نظیر:
▪️ تلاش برای بازتعریف معرفت بشر بر اساس توحید و تبیین علوم از منظر توحید.
▪️زدودن ربا از تاروپود اقتصاد و اثبات جدا نبودن اقتصاد از اسلام.
▪️تبیین منشور حق خدا، حق مردم، حق محیطزیست و بازگرداندن کرامت به انسان امروز که اسیر الحاد افراطی شده است
▪️تدوین رساله قسط و انسانسازی مبتنی بر انگارههای دینی که در قرآن عظیم فرمود: انالله یحب المقسطین
▪️ ترسیم قوانین کشور مبتنی بر فقه حکومتی.
▪️تلاش برای تحکیم بنیان خانواده در کشور و تلاش برای نجات جامعه در حال افول غرب به علت فروپاشی خانواده.
📌متن کامل و اسامی امضا کنندگان در "INSTANT VIEW"
https://plink.ir/sEkIp
Telegraph
بیعتنامه جمعی از جوانان و آیندهسازان ایران اسلامی درباره ضرورت پرداختن به اولویتهای اصلی کشور
بسم الله الرحمن الرحیم محضر امام مسلمین حضرت آیتاللهالعظمی امام خامنهای سلامعلیکم با دیدن نامه سرگشاده ساقیان جام زهر و مدیران ناکارآمد، برای تکرار اشتباهات گذشته، ما جوانان و شاهدان فتنههای دهساله و آیندهسازان کشور، لازم دیدیم تا نكتهای را با…
💐پویش همگانی دستگیری از خانواده های نیازمند در جشن ولادت صاحب الزمان(عج)💐
فقط با پرداخت پنج هزار تومن نذر امام، نیمه شعبان امسال را در کتار خانواده هایی که با قرنطینه و کرونا دچار مشکل معیشتی شدند جشن میگیریم🌷
✅ شماره کارت دریافت کمکهای نقدی:
۶۰۳۷۹۹۷۱۴۷۲۹۷۲۶۲
بانک ملی
🌸مرکز نیکوکاری کریمه اهل البیت(ع) به همکاری خیریه برهان🌸
@banooyetamadonsaz
فقط با پرداخت پنج هزار تومن نذر امام، نیمه شعبان امسال را در کتار خانواده هایی که با قرنطینه و کرونا دچار مشکل معیشتی شدند جشن میگیریم🌷
✅ شماره کارت دریافت کمکهای نقدی:
۶۰۳۷۹۹۷۱۴۷۲۹۷۲۶۲
بانک ملی
🌸مرکز نیکوکاری کریمه اهل البیت(ع) به همکاری خیریه برهان🌸
@banooyetamadonsaz
🦋 قرار روزانه #بانوی_تمدن_ساز 🦋
⏳سیر مطالعاتی روزانه⌛️
📕 #خاطرات_مستر_همفر ۶📗
۴_ تو در پی کسبی و در خبر است که " کاسب دوست خداست."
از این مسایل بسیار شگفت زده شده، با خود گفتم: چه خوب بود مسیحیت چنین حقایق تابناکی داشت و تعجب کردم که چرا اسلام با چنین مرتبه والایی به دست این حاکمان سرکش و عالمان بی اطلاع از زندگی بدین پایه ناتوان و پست شده است.
به شیخ گفتم: می خواهم قرآن کریم را بیاموزم. او از این درخواست من شادمان شد و آمورش بسوره حمد و تفسیر مفاهیم آن را آغاز نمود. تلفظ برخی از کلمات برایم دشوار برد و گاه حتی در نهایت، مشقت می دیدم به یاد می آورم که تلفظ جمله " و علی امّم ممن معک " را پس از ده ها بار تکرار در طول یک هفته آموختم. زیرا شیخ گفته بود باید چنان ادغام کنی که هشت "میم " پدیدار شود. بدین ترتیب من در طول دو سال کامل قرآن را از ابتدا تا انتها خواندم
او هنگامی که خواست مرا آموزش دهد وضوی نمار می گرفت و از من هم میخواست که چون او وضو بگیرم و روی به قبله بنشینم.
گفتنی است وضو یکی از شستشوهای مسلمانان می باشد. ابتدا روی را می شویند، سپس دست راست را از انگشتان تا آرنج و آنگاه دست چپ را به همین گونه، پس از آن بر سر، پشت گوش ها و گردن دست می کشند و سرانجام پاهایشان را می شویند
می گویند گرداندن آب در دهان و به بینی کشاندن آن پیش از وضو بسیار نیکو است.
استفاده از مسواک برایم بسیار دشوار بود آن چوبی است که برای تمیز کردن دندانهایشان پیش از وضو به دهان می برند من معتقد بودم این چوب برای دهان و دندان ها زیان آور است، گاهی نیز دهان را زخم می کرد و از آن خون می آمد اما ناگزیر از این کار بودم زیرا مسواک زدن سنت موکد پیامبرشان حضرت محمد(ص) بود و آنها فضیلتهای بسیاری برای آن بر می شمردند.۸
هنگامی که در استانبول به سر می بردم پولی به خادم مسجد می پرداختم و شب ها نزدش می خوابیدم. او فردی
تندخو برد، نامش مروان افندی که نام یکی از یاران پیامبر (ص) بوده است و این خادم به این نام فرخنده افتخار می کرد و به من می گفت: اگر خدا به تو فرزندی داد نام او را مروان بگذار زیرا اویکی از شخصیت های بزرگ و مجاهد اسلام بود.
شام را آن خادم برایم فراهم می کرد و با هم تناول می کردیم . جمعه (عید مسلمانان) را کار نمی کردم و دیگر روزها نجاری کار می کردم، او مزد اندکی به صورت هفتگی به من می پرداخت. چون من تنها صبح ها سر کار بودم و مزد من نصف مزد دیگر کارگرها برد. نام نجار خالد بود که به هنگام بیکاری پیرامون فضیلت های خالد بن ولید پرحرفی می کرد. خالد بن ولید یک سردار اسلامی و از اصحاب پیامبر (ص) بوده و برای اسلام بسیار رنج کشیده است.
وی از آن اندوهگین بود که امیرالمؤمنین عمر بن الخطاب به هنگام خلافتش، خالد بن ولید را بر کنار کرد.
✳️ @banooyetamadonsaz
https://t.me/joinchat/AAAAAEZeui4XqwrHk5vJmw
⏳سیر مطالعاتی روزانه⌛️
📕 #خاطرات_مستر_همفر ۶📗
۴_ تو در پی کسبی و در خبر است که " کاسب دوست خداست."
از این مسایل بسیار شگفت زده شده، با خود گفتم: چه خوب بود مسیحیت چنین حقایق تابناکی داشت و تعجب کردم که چرا اسلام با چنین مرتبه والایی به دست این حاکمان سرکش و عالمان بی اطلاع از زندگی بدین پایه ناتوان و پست شده است.
به شیخ گفتم: می خواهم قرآن کریم را بیاموزم. او از این درخواست من شادمان شد و آمورش بسوره حمد و تفسیر مفاهیم آن را آغاز نمود. تلفظ برخی از کلمات برایم دشوار برد و گاه حتی در نهایت، مشقت می دیدم به یاد می آورم که تلفظ جمله " و علی امّم ممن معک " را پس از ده ها بار تکرار در طول یک هفته آموختم. زیرا شیخ گفته بود باید چنان ادغام کنی که هشت "میم " پدیدار شود. بدین ترتیب من در طول دو سال کامل قرآن را از ابتدا تا انتها خواندم
او هنگامی که خواست مرا آموزش دهد وضوی نمار می گرفت و از من هم میخواست که چون او وضو بگیرم و روی به قبله بنشینم.
گفتنی است وضو یکی از شستشوهای مسلمانان می باشد. ابتدا روی را می شویند، سپس دست راست را از انگشتان تا آرنج و آنگاه دست چپ را به همین گونه، پس از آن بر سر، پشت گوش ها و گردن دست می کشند و سرانجام پاهایشان را می شویند
می گویند گرداندن آب در دهان و به بینی کشاندن آن پیش از وضو بسیار نیکو است.
استفاده از مسواک برایم بسیار دشوار بود آن چوبی است که برای تمیز کردن دندانهایشان پیش از وضو به دهان می برند من معتقد بودم این چوب برای دهان و دندان ها زیان آور است، گاهی نیز دهان را زخم می کرد و از آن خون می آمد اما ناگزیر از این کار بودم زیرا مسواک زدن سنت موکد پیامبرشان حضرت محمد(ص) بود و آنها فضیلتهای بسیاری برای آن بر می شمردند.۸
هنگامی که در استانبول به سر می بردم پولی به خادم مسجد می پرداختم و شب ها نزدش می خوابیدم. او فردی
تندخو برد، نامش مروان افندی که نام یکی از یاران پیامبر (ص) بوده است و این خادم به این نام فرخنده افتخار می کرد و به من می گفت: اگر خدا به تو فرزندی داد نام او را مروان بگذار زیرا اویکی از شخصیت های بزرگ و مجاهد اسلام بود.
شام را آن خادم برایم فراهم می کرد و با هم تناول می کردیم . جمعه (عید مسلمانان) را کار نمی کردم و دیگر روزها نجاری کار می کردم، او مزد اندکی به صورت هفتگی به من می پرداخت. چون من تنها صبح ها سر کار بودم و مزد من نصف مزد دیگر کارگرها برد. نام نجار خالد بود که به هنگام بیکاری پیرامون فضیلت های خالد بن ولید پرحرفی می کرد. خالد بن ولید یک سردار اسلامی و از اصحاب پیامبر (ص) بوده و برای اسلام بسیار رنج کشیده است.
وی از آن اندوهگین بود که امیرالمؤمنین عمر بن الخطاب به هنگام خلافتش، خالد بن ولید را بر کنار کرد.
✳️ @banooyetamadonsaz
https://t.me/joinchat/AAAAAEZeui4XqwrHk5vJmw
کارمان پرسه زدن در دل شبهایی سرد
خنده هامان الکی، ثانیه هامان پر درد
به خدا خسته شدیم از غم دوری آقا
جان زهرا(س) دگر این جمعه بیا و برگرد ...
✍سیدمحمدعلی موسوی زاده
@banooyetamadonsaz
خنده هامان الکی، ثانیه هامان پر درد
به خدا خسته شدیم از غم دوری آقا
جان زهرا(س) دگر این جمعه بیا و برگرد ...
✍سیدمحمدعلی موسوی زاده
@banooyetamadonsaz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸حرکت جهانی معرفی امام زمان(عج) همزمان با نیمه شعبان با استفاده از هشتگ
#ThePromisedSaviour
(حروف اول هر کلمه بزرگ)
@banooyetamadonsaz
#ThePromisedSaviour
(حروف اول هر کلمه بزرگ)
@banooyetamadonsaz
🦋قرار روزانه #بانوی_تمدن_ساز 🦋
⏳سیر مطالعاتی روزانه⌛️
📕 #خاطرات_مستر_همفر ۷ 📗
خالد، نجار بسیار بداخلاق و تندمزاجی بود. او به من اطمینان داشت امّا من دلیلش را نمی دانستیم. شاید سبب
این اعتمادش آن بود که من حرف شنو و مطیع بودم و در امور دین و مغازه اش با او بحث نمی کردم او در خلوت
از من درخواست لواط می کرد، این کار به گفته شیخ احمد برای آنها مؤکد منع شده است، اما خالد در واقع اعتقادی به دین نداشت، اگر چه به ظاهر و پیش دوستانش به آن تظاهر می کرد.
او به نماز جمعه می رفت، امّا نمی دانم که در روزهای دیگر نماز می خواند یا نه؟ ولی من از این کار خودداری می کردم، به گمانم او با دیگر کارگرانش چنین می کرد. یکی از کارگران جوان و زیبا از سلائیک و یهودی بود که مسلمان شده بود، گاهی با خالد به قسمت پشت مغازه که انبار چوب بود می رفتند و وانمود می کردند که می خواهند انبار را مرتب کنند، امّا من می دانستم که آنها در پی انجام کار دیگری هستند.
من در مغازه غذا می خوردم و برای نماز به مسجد می رفتم. تا وقت نماز عصر در مسجد می ماندم و پس از نماز راهی خانه شیخ احمد می شدم. در خانه او دو ساعت به آموختن قرآن و زبان های ترکی و عربی می پرداختم. هر آدینه زکات پولی را که در یک هفته به دست آورده بودم به وی می پرداختم. این زکات در واقع رشوه ای بود که من برای تداوم روابط به او می دادم تا مرا بهتر آموزش دهد. او در آموزش قرآن، مبانی اسلام و ریزه کاری های دو زبان عربی و ترکی از چیزی فروگذاری نمی کرد.
هنگامی که شیخ احمد دریافت که من همسر ندارم از من خواست که با یکی از دخترانش ازدواج کنم . من خودداری کردم و گفتم: که ناتوانم و چون دیگر مردان قادر به ازدواج نیستم. البته پس از آن که او بر این کار پافشاری کرد و تهدید کرد روابطش را با من خواهد برید، این عذر را آوردم. وی گفت: ازدواج سنت پیامبر (ص) است. پیامبر فرموده است: "هر کسی از سنت من سرپیچی کند از من نیست.
من چاره ای ندیدم جز آنکه این بیماری دروغین را بهانه کنم. شیخ این سخن را پذیرفت و پیوندهای دوستانه و محبت آمیز دوباره بازگشت.
پس از دو سال اقامت در استانبول اجازه گرفتم که به وطنم بازگردم اما شیخ نپذیرفت. او گفت: چرا می خواهی بروی؟ در استانبول هر چه دلت بخواهد و چشمانت بپسندد فراهم است. خدا، دین و دنیا را در آن گرد آورده است و افزود تو پیش از این گفتی که پدر و مادرت مرده اند و برادری هم نداری پس در همین شهر مسکن اختیار کن، شیخ به دلیل دوستی با من پافشاری می کرد که بمانم من هم به او بسیار دلبسته شده بودم، اما وظیفه ملی مرا به بازگشت به لندن و ارائه گزارش مشروح از اوضاع پایتخت خلافت و دریافت دستورات جدید فرا می خواند
در مدت اقامتم در استانبول ماهانه گزارشی از تحولات و مشاهداتم برای وزارت مستعمرات می فرستادم.
به یاد دارم که یک بار در گزارشم درخواست صاحب مغازه را در مورد لواط آوردم. پاسخ شگفت آور آن بود که اگر این کار در دستیابی به هدف کمک می کند اشکالی ندارد
هنگامی که پاسخ را خواندم آسمان دور سرم چرخید. با خود اندیشیدم چگونه رؤسای من از فرمان دادن به چنین کار زشتی شرم نمی کنند؟ اما ناگریر بودم که این جام را تا پایان بنوشم، بنابراین کارم را ادامه دادم و لب فرو بستم. در روز وداع با شیخ، او با چشمان اشکبار به من گفت: فرزندم خدا به همراهت. اگر به این شهر بازگشتی و مرازنده نیافتی به یادم باش: ما در روز بازپسین یکدیگر را نزد پپامبر (ص) خواهیم دید. من نیز واقعاً بسیار اندوهگین شدم و اشک های گرمی فشاندم اما وظیفه مهم تر از احساسات بود.
✳️ @banooyetamadonsaz
https://t.me/joinchat/AAAAAEZeui4XqwrHk5vJmw
⏳سیر مطالعاتی روزانه⌛️
📕 #خاطرات_مستر_همفر ۷ 📗
خالد، نجار بسیار بداخلاق و تندمزاجی بود. او به من اطمینان داشت امّا من دلیلش را نمی دانستیم. شاید سبب
این اعتمادش آن بود که من حرف شنو و مطیع بودم و در امور دین و مغازه اش با او بحث نمی کردم او در خلوت
از من درخواست لواط می کرد، این کار به گفته شیخ احمد برای آنها مؤکد منع شده است، اما خالد در واقع اعتقادی به دین نداشت، اگر چه به ظاهر و پیش دوستانش به آن تظاهر می کرد.
او به نماز جمعه می رفت، امّا نمی دانم که در روزهای دیگر نماز می خواند یا نه؟ ولی من از این کار خودداری می کردم، به گمانم او با دیگر کارگرانش چنین می کرد. یکی از کارگران جوان و زیبا از سلائیک و یهودی بود که مسلمان شده بود، گاهی با خالد به قسمت پشت مغازه که انبار چوب بود می رفتند و وانمود می کردند که می خواهند انبار را مرتب کنند، امّا من می دانستم که آنها در پی انجام کار دیگری هستند.
من در مغازه غذا می خوردم و برای نماز به مسجد می رفتم. تا وقت نماز عصر در مسجد می ماندم و پس از نماز راهی خانه شیخ احمد می شدم. در خانه او دو ساعت به آموختن قرآن و زبان های ترکی و عربی می پرداختم. هر آدینه زکات پولی را که در یک هفته به دست آورده بودم به وی می پرداختم. این زکات در واقع رشوه ای بود که من برای تداوم روابط به او می دادم تا مرا بهتر آموزش دهد. او در آموزش قرآن، مبانی اسلام و ریزه کاری های دو زبان عربی و ترکی از چیزی فروگذاری نمی کرد.
هنگامی که شیخ احمد دریافت که من همسر ندارم از من خواست که با یکی از دخترانش ازدواج کنم . من خودداری کردم و گفتم: که ناتوانم و چون دیگر مردان قادر به ازدواج نیستم. البته پس از آن که او بر این کار پافشاری کرد و تهدید کرد روابطش را با من خواهد برید، این عذر را آوردم. وی گفت: ازدواج سنت پیامبر (ص) است. پیامبر فرموده است: "هر کسی از سنت من سرپیچی کند از من نیست.
من چاره ای ندیدم جز آنکه این بیماری دروغین را بهانه کنم. شیخ این سخن را پذیرفت و پیوندهای دوستانه و محبت آمیز دوباره بازگشت.
پس از دو سال اقامت در استانبول اجازه گرفتم که به وطنم بازگردم اما شیخ نپذیرفت. او گفت: چرا می خواهی بروی؟ در استانبول هر چه دلت بخواهد و چشمانت بپسندد فراهم است. خدا، دین و دنیا را در آن گرد آورده است و افزود تو پیش از این گفتی که پدر و مادرت مرده اند و برادری هم نداری پس در همین شهر مسکن اختیار کن، شیخ به دلیل دوستی با من پافشاری می کرد که بمانم من هم به او بسیار دلبسته شده بودم، اما وظیفه ملی مرا به بازگشت به لندن و ارائه گزارش مشروح از اوضاع پایتخت خلافت و دریافت دستورات جدید فرا می خواند
در مدت اقامتم در استانبول ماهانه گزارشی از تحولات و مشاهداتم برای وزارت مستعمرات می فرستادم.
به یاد دارم که یک بار در گزارشم درخواست صاحب مغازه را در مورد لواط آوردم. پاسخ شگفت آور آن بود که اگر این کار در دستیابی به هدف کمک می کند اشکالی ندارد
هنگامی که پاسخ را خواندم آسمان دور سرم چرخید. با خود اندیشیدم چگونه رؤسای من از فرمان دادن به چنین کار زشتی شرم نمی کنند؟ اما ناگریر بودم که این جام را تا پایان بنوشم، بنابراین کارم را ادامه دادم و لب فرو بستم. در روز وداع با شیخ، او با چشمان اشکبار به من گفت: فرزندم خدا به همراهت. اگر به این شهر بازگشتی و مرازنده نیافتی به یادم باش: ما در روز بازپسین یکدیگر را نزد پپامبر (ص) خواهیم دید. من نیز واقعاً بسیار اندوهگین شدم و اشک های گرمی فشاندم اما وظیفه مهم تر از احساسات بود.
✳️ @banooyetamadonsaz
https://t.me/joinchat/AAAAAEZeui4XqwrHk5vJmw
سلام آقا جان!
امسال غریبانه تر از هرسال جشن گرفتیم
تک تک ...
در خانه هامان ...
روی پشت بامها ...
پشت پنجره ها ...
با اشک و بغضی که گلوگیر شده ...
امسال دور از هم جشن گرفتیم
در حالی که دلهامان پر پر میزد برای جمکران، قم، مشهد، کربلا... امامزاده ها، مساجد، هیاتها
آقا جان!
امسال دور از خانه های امن پدرانتان حس فراغ به آتش میکشد قلب رنجور از بلایای خود خواسته و ناخواسته مان را
آقا جان!
نکند زبانم لال با ما قهر کردید؟!
نکند از ما دل بریدید؟!
میدانید که فکرش هم ما را میکشد
آقا جان آقا جان آقا جان!
امشب هر بار چشم میبندم یاد نیمه شعبانهای گذشته خیال را با خود میبرد تا کوچه های آذین بسته ای که هیچ گاه فکر نمیکردم دیدنشان به آرزو تبدیل شود ...
آقا جان!
میدانید که ما پا گرفته و جان گرفته هیاتیم
بوی چای هیات با خونمان عجین شده
یادش بخیر هیات ...
غم عرضه میکردیم و شعف میخریدیم از ارباب و اولادش
حالا چه کنیم با این وضع؟!
آقا جان!
یادش بخیر ...
یادتان هست پارسال مامان بابت رقیق بودن شربت چه تشری بهم زدند؟!
چقدر دلم برای تشرهای شیرین مادرم تنگ شده ...
یادش بخیر
باران آبنبات و شکلات بین مولودی...
دامن باز میکردیم و چشم به آسمان، که چند آبنبات نصیبمان میشود از خوان کرمتان ...
هیچ وقت در مولودی حس بزرگی نداشتیم
همه کودک میشدیم کودکانی که در جوار رحمت پدر شاد و سرخوشند
یادش بخیر هلهله ها و کل کشیدنها ...
یادش بخیر کف زدنهای ممتد و شوخیهامان ...
یادش به خیر گریه های بین خنده...
یادش بخیر
دوردورهای نیمه شب شب نیمه شعبان
تنها دور دور ما مذهبیها در سال
کوچه کوچه میگشتیم و لذت میبردیم از تزیین و جراغانیهای متنوعی که اهالی هر کوی و برزن به رسم ارادت به رقابت کشیده بودشان در جلب نظر شما
یادش بخیر دورهمیهای معنوی مان که تازه حالا قدرش را میدانیم
آقا جان!
امسال از همه اینها محروم شدیم
ما بچه شیعه ها دلمان خوش بود به همینها
میدانیم از سرمان هم زیاد بود
اما...
آقا جان!
قبول دارید این محرومیت اجباری مظلومیت عجیبی به دنبال داشته؟!
میشود شیطنتهامان را به این مظلومیت ببخشید؟!
آقا جان!
حس کودکانی را داریم که در سفر پدر گم کرده اند و راه بازگشت بلد نیستند...
آقا جان
دستمان را نمیگیرید؟!
آقا جان
رحمی ...
میشود بیایید؟!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@banooyetamadonsaz
https://twitter.com/mTalebid1/status/1247953146607022083?s=19
امسال غریبانه تر از هرسال جشن گرفتیم
تک تک ...
در خانه هامان ...
روی پشت بامها ...
پشت پنجره ها ...
با اشک و بغضی که گلوگیر شده ...
امسال دور از هم جشن گرفتیم
در حالی که دلهامان پر پر میزد برای جمکران، قم، مشهد، کربلا... امامزاده ها، مساجد، هیاتها
آقا جان!
امسال دور از خانه های امن پدرانتان حس فراغ به آتش میکشد قلب رنجور از بلایای خود خواسته و ناخواسته مان را
آقا جان!
نکند زبانم لال با ما قهر کردید؟!
نکند از ما دل بریدید؟!
میدانید که فکرش هم ما را میکشد
آقا جان آقا جان آقا جان!
امشب هر بار چشم میبندم یاد نیمه شعبانهای گذشته خیال را با خود میبرد تا کوچه های آذین بسته ای که هیچ گاه فکر نمیکردم دیدنشان به آرزو تبدیل شود ...
آقا جان!
میدانید که ما پا گرفته و جان گرفته هیاتیم
بوی چای هیات با خونمان عجین شده
یادش بخیر هیات ...
غم عرضه میکردیم و شعف میخریدیم از ارباب و اولادش
حالا چه کنیم با این وضع؟!
آقا جان!
یادش بخیر ...
یادتان هست پارسال مامان بابت رقیق بودن شربت چه تشری بهم زدند؟!
چقدر دلم برای تشرهای شیرین مادرم تنگ شده ...
یادش بخیر
باران آبنبات و شکلات بین مولودی...
دامن باز میکردیم و چشم به آسمان، که چند آبنبات نصیبمان میشود از خوان کرمتان ...
هیچ وقت در مولودی حس بزرگی نداشتیم
همه کودک میشدیم کودکانی که در جوار رحمت پدر شاد و سرخوشند
یادش بخیر هلهله ها و کل کشیدنها ...
یادش بخیر کف زدنهای ممتد و شوخیهامان ...
یادش به خیر گریه های بین خنده...
یادش بخیر
دوردورهای نیمه شب شب نیمه شعبان
تنها دور دور ما مذهبیها در سال
کوچه کوچه میگشتیم و لذت میبردیم از تزیین و جراغانیهای متنوعی که اهالی هر کوی و برزن به رسم ارادت به رقابت کشیده بودشان در جلب نظر شما
یادش بخیر دورهمیهای معنوی مان که تازه حالا قدرش را میدانیم
آقا جان!
امسال از همه اینها محروم شدیم
ما بچه شیعه ها دلمان خوش بود به همینها
میدانیم از سرمان هم زیاد بود
اما...
آقا جان!
قبول دارید این محرومیت اجباری مظلومیت عجیبی به دنبال داشته؟!
میشود شیطنتهامان را به این مظلومیت ببخشید؟!
آقا جان!
حس کودکانی را داریم که در سفر پدر گم کرده اند و راه بازگشت بلد نیستند...
آقا جان
دستمان را نمیگیرید؟!
آقا جان
رحمی ...
میشود بیایید؟!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@banooyetamadonsaz
https://twitter.com/mTalebid1/status/1247953146607022083?s=19
Twitter
م.طالبی.دارستانی
سلام آقا جان امسال غریبانه تر از هرسال جشن گرفتیم تک تک در خانه هامان روی پشت بامها پشت پنجره ها با اشک و بغضی که گلوگیر شده امسال دور از هم جشن گرفتیم در حالی که دلهامان پر پر میزند برای جمکران، قم، مشهد، کربلا... امامزاده ها، مساجد، هیاتها ... https://t.co/wh0bRJUyZI
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 گزارش تصویری اولین مرحله اهدا کمک های مردمی به هموطنان، در شب نیمه شعبان🌺
اوّل ضمیر غائب مفرد کجائی؟
ای پاسخ آدینههای پر معمّا
حتمّیِ بی چون و چرای سبز برگرد
راحت شویم از دست اما و اگرها
آب و هوای خیمه سبزت چگونه است؟
این جا گهی سرد است و گاهی نیست گرما
بهر ظهور امروز هم روز بدی نیست
ای تک سوار جادههای رو به فردا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#رزمایش_همدلی
@banooyetamadonsaz
https://t.me/joinchat/AAAAAEZeui4XqwrHk5vJmw
اوّل ضمیر غائب مفرد کجائی؟
ای پاسخ آدینههای پر معمّا
حتمّیِ بی چون و چرای سبز برگرد
راحت شویم از دست اما و اگرها
آب و هوای خیمه سبزت چگونه است؟
این جا گهی سرد است و گاهی نیست گرما
بهر ظهور امروز هم روز بدی نیست
ای تک سوار جادههای رو به فردا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#رزمایش_همدلی
@banooyetamadonsaz
https://t.me/joinchat/AAAAAEZeui4XqwrHk5vJmw