This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آموزش اویز کیف و دسته کلید با مهره های چوبی و نخ تریکو
خیلی راحت و کاربردیه
💅 خانوم خونه 💄
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
خیلی راحت و کاربردیه
💅 خانوم خونه 💄
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آموزش داریم امروز چه آموزشی مخصوص طرفدارای ترشی 😋😋
با ما همراه باشید با طرز تهیه ترشی پیاز قرمز
مواد لازم:
پیاز قرمز کوچک
فلفل تند و شیرین
سیر
کلم قرمز
۱ قاشق نعناع خشک
سرکه قرمز
۱ قاشق نمک
۱ قاشق شکر
💅 خانوم خونه 💄
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
با ما همراه باشید با طرز تهیه ترشی پیاز قرمز
مواد لازم:
پیاز قرمز کوچک
فلفل تند و شیرین
سیر
کلم قرمز
۱ قاشق نعناع خشک
سرکه قرمز
۱ قاشق نمک
۱ قاشق شکر
💅 خانوم خونه 💄
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آموزش سبدبافی آوردم به چه خوشگلی و تپلی 👌👌
کفی آماده تهیه کنید ویا ببافید بعد طبق کلیپ دیواره رو ببافید🌹
💅 خانوم خونه 💄
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
کفی آماده تهیه کنید ویا ببافید بعد طبق کلیپ دیواره رو ببافید🌹
💅 خانوم خونه 💄
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💥ایده نظم دهی و کاربردی برای مرتب کردن کابینت ها و وسایل مورد نیازتون
💅 خانوم خونه 💄
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
💅 خانوم خونه 💄
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سه روش برای تا کردن لباسها در سی ثانیه.
🔹اگر تا کردن لباسهای شسته شده وقت زیادی از شما میگیرد با این روشها لباسها را سریع و راحت مرتب کنید
💅 خانوم خونه 💄
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
🔹اگر تا کردن لباسهای شسته شده وقت زیادی از شما میگیرد با این روشها لباسها را سریع و راحت مرتب کنید
💅 خانوم خونه 💄
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
💓خانوم خونه 💓
#پارت_247 #آویــــنــآ #فصل_دوم اما من دیگه اون آوینای صاف و ساده نبودم! کمی عصبی شدم. - چی باید با معذرت خواهی حل بشه امین؟! تکیه امو به صندلیم دادم. - کدوم رفتارت؟! اینکه منو به تبانی با یه نفر دیگه محکوم کردی؟! یا اینکه به ماهان گفتی من جبهمو عوض کردم!…
#پارت_248
همینکه خواستم برم،عصبی شد.
- آوینا!
با مکث به سمتش چرخیدم.
- آوینا میشه تمومش کنی؟!
نیشخند زدم.
- منو تو هیچ دوستی ای باهم نداریم دیگه!
برخلاف میل درونیم، اینو گفتم و راه افتادم.
سر راهم به ماهان خوردم.
خواستم راهمو کج کنم و برم که گفت"
- شب میخوام ببینمت.
اخم کردم.
- نمیتونم جوزف رو بپیچونم!
نفس پر حرصشو بیرون فرستاد.
- آوینا! امشب! اخر وقت!
بنا به دلایلی بازی امشب عقب افتاده!
مسافرتمون طولانی تر شده!
پس لطفا بحث نکن!
***
جوزف داشت روی مبل غلت میزد.
اصرار داشت که من روی تخت بخوابم!
ولی انگار اونجا هم خوابش نمیبرد! یا حداقل خوابش بهم میریخت.
عقربه های ساعت مسابقهی دو گذاشته بودن و تند تند جلو میرفتند.
چهل دقیقه ی بعد بود که جوزف دیگتکون نمیخورد.
پاورچین پاورچین به سمت در راه افتادم.
هر چند لحظه یبار برمیگشتم تا پشت سرم رو بپام!
خوابش نه چندان عمیق بود.
در رو باز کردم و به ارومی پشت سرم بستم.
توی راهرو راحت تر میتونستم راه برم.
همینکه خواستم برم،عصبی شد.
- آوینا!
با مکث به سمتش چرخیدم.
- آوینا میشه تمومش کنی؟!
نیشخند زدم.
- منو تو هیچ دوستی ای باهم نداریم دیگه!
برخلاف میل درونیم، اینو گفتم و راه افتادم.
سر راهم به ماهان خوردم.
خواستم راهمو کج کنم و برم که گفت"
- شب میخوام ببینمت.
اخم کردم.
- نمیتونم جوزف رو بپیچونم!
نفس پر حرصشو بیرون فرستاد.
- آوینا! امشب! اخر وقت!
بنا به دلایلی بازی امشب عقب افتاده!
مسافرتمون طولانی تر شده!
پس لطفا بحث نکن!
***
جوزف داشت روی مبل غلت میزد.
اصرار داشت که من روی تخت بخوابم!
ولی انگار اونجا هم خوابش نمیبرد! یا حداقل خوابش بهم میریخت.
عقربه های ساعت مسابقهی دو گذاشته بودن و تند تند جلو میرفتند.
چهل دقیقه ی بعد بود که جوزف دیگتکون نمیخورد.
پاورچین پاورچین به سمت در راه افتادم.
هر چند لحظه یبار برمیگشتم تا پشت سرم رو بپام!
خوابش نه چندان عمیق بود.
در رو باز کردم و به ارومی پشت سرم بستم.
توی راهرو راحت تر میتونستم راه برم.