This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پرتقال_گلاسه🍹🍊
🥰مواد لازم ۱ لیوان آب پرتقال- بستنی وانیلی ۴ اسکوپ-پودر ژله پرتقال برای تزئین-کف خامه چتر شوکو رول برای تزئین
💅 خانوم خونه 💄
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
🥰مواد لازم ۱ لیوان آب پرتقال- بستنی وانیلی ۴ اسکوپ-پودر ژله پرتقال برای تزئین-کف خامه چتر شوکو رول برای تزئین
💅 خانوم خونه 💄
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چند ساعت تا آغاز سال جدید مونده
آرزو میکنم سال دیگه این موقعه یک ایران بگن عجب سال خوبی بود💕
پیشاپیش عیدتون مبارک💋
آرزو میکنم سال دیگه این موقعه یک ایران بگن عجب سال خوبی بود💕
پیشاپیش عیدتون مبارک💋
💓خانوم خونه 💓
#پارت_237 #آویــــنــآ #فصل_دوم بعد چشاشو به جوزف دوخت و با شوخی گفت: - پس باید مواظب خودت باشی! جوزف هم شوخیشو گرفت. سر تکون داد و با اجازه ای گفت. از کنارشون رد شدیم اما یه ثانیه برگشتم و به ماهان و امین که داشتن نگام میکردن، نگاه کردم. لوستر بزرگی…
#پارت_238
#آویــــنــآ
#فصل_دوم
شونه ای بالا انداخت.
- لباسمو عوض میکنم !
چشام گرد شد.
- اینجا جلوی من؟!
چشاشو ریز کرد.
- باید جای دیگه ای عوض کنم؟
اب دهنمو قورت دادم.
- اتاق من کجاست پس؟
لبخند گشاد و شیطونی زد و دستاشو باز کرد.
- ایناها دیگه! همینجا!
متحیر پرسیرم:
- من کجا بخوابم؟
اشاره ای به تخت کرد.
- اینجا! کنار من!
قبل ایکه اعتراض کنم گفت"
- ایکجا فقط یه اتاق بهمون میدن! چه بخوای چه نخوای!
لعنتی توی دلم بهش فرستادم که اون دویاره مشغول لباس دراوردن شد.
سر تکون دادم.
- من میرم بیرون!
با اخم اینو گفتم و اون فقط بهم تذکر داد.
- پایین نرو! زودم برگرد!
در رو پشت سرم بستم و زاه افتادم که با امین و ماهان رو در رو شدم!
از حرکت ایستادیم که امین با لبخند گفت"
- چطوری؟ موهات قشنگ شده!
سر تکون دادم.
- ممنون.
ماهان بی حرف کلید رو از دست امین گرفت.
اتاق بغلی ما انگار برای اونا بود!
در رو باز کزد و یدفعه دستشو به سمتم دراز کرد ...
#آویــــنــآ
#فصل_دوم
شونه ای بالا انداخت.
- لباسمو عوض میکنم !
چشام گرد شد.
- اینجا جلوی من؟!
چشاشو ریز کرد.
- باید جای دیگه ای عوض کنم؟
اب دهنمو قورت دادم.
- اتاق من کجاست پس؟
لبخند گشاد و شیطونی زد و دستاشو باز کرد.
- ایناها دیگه! همینجا!
متحیر پرسیرم:
- من کجا بخوابم؟
اشاره ای به تخت کرد.
- اینجا! کنار من!
قبل ایکه اعتراض کنم گفت"
- ایکجا فقط یه اتاق بهمون میدن! چه بخوای چه نخوای!
لعنتی توی دلم بهش فرستادم که اون دویاره مشغول لباس دراوردن شد.
سر تکون دادم.
- من میرم بیرون!
با اخم اینو گفتم و اون فقط بهم تذکر داد.
- پایین نرو! زودم برگرد!
در رو پشت سرم بستم و زاه افتادم که با امین و ماهان رو در رو شدم!
از حرکت ایستادیم که امین با لبخند گفت"
- چطوری؟ موهات قشنگ شده!
سر تکون دادم.
- ممنون.
ماهان بی حرف کلید رو از دست امین گرفت.
اتاق بغلی ما انگار برای اونا بود!
در رو باز کزد و یدفعه دستشو به سمتم دراز کرد ...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ترفند_خانهداری 🌸🌿
بهترین و راحت ترین روش #تمیز_کردن_ظروف_مسی
توضیحات در فیلم 😍👆
💅 خانوم خونه 💄
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
بهترین و راحت ترین روش #تمیز_کردن_ظروف_مسی
توضیحات در فیلم 😍👆
💅 خانوم خونه 💄
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜