کدام یک از میوه ها و سبزیجات را نباید در یخچال نگهداری کرد ؟ (☝️)
👈گوجه فرنگی، موز، سیب، سیب زمینی و پیاز !
👈سیب زمینی ها در یخچال شیرین میشوند و بقیه در معرض اتیلن زودتر فاسد میشوند
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
👈گوجه فرنگی، موز، سیب، سیب زمینی و پیاز !
👈سیب زمینی ها در یخچال شیرین میشوند و بقیه در معرض اتیلن زودتر فاسد میشوند
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
#آموزش_پادری
این ایده با استفاده از برش های باریک تی شرت ها و لباسهاییه که لازم ندارید،و اخر کار یه پادری یا جلو تختی زیبا دارید😍
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
این ایده با استفاده از برش های باریک تی شرت ها و لباسهاییه که لازم ندارید،و اخر کار یه پادری یا جلو تختی زیبا دارید😍
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
#علت_حرکت_آبمیوهگیری
اگر در حین استفاده از آبمیوهگیری، حرکت میکرد، بدین معناست که صافی تعادل ندارد و یا محفظه آن پر شده است.
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
اگر در حین استفاده از آبمیوهگیری، حرکت میکرد، بدین معناست که صافی تعادل ندارد و یا محفظه آن پر شده است.
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
#ترفند_آشپزی
قبل از کشیدن خورش قیمه درآخرین لحظه کمی زعفران ودارچین و گلاب به آن اضافه کنید فقط یک جوش بزند در این صورت عطرآنها ازبین نخواهدرفت ودارچین رنگ خورش شمارا تیره نخواهدکرد.
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
قبل از کشیدن خورش قیمه درآخرین لحظه کمی زعفران ودارچین و گلاب به آن اضافه کنید فقط یک جوش بزند در این صورت عطرآنها ازبین نخواهدرفت ودارچین رنگ خورش شمارا تیره نخواهدکرد.
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
💓خانوم خونه 💓
#قسمت20 #عروسحاجمسلم👰 _چــ...چی؟؟ _وا چرا اینجوری شدی؟ خب میگم ازدواج کرده دیگه حالا هم داره بچه دار میشه چونه م شروع کرد به لرزیدن : امکان نداره _جرا امکان نداره؟؟خجالت بکش دختر از فکر اون پسر بیا بیرون پاهام تحمل وزنمو نداشت دلم میخواست پس بیوفتم…
#قسمت21
#عروسحاجمسلم👰
بعد از چند دقیقه محمد امین اومد و فوری از ماشین پیاده شد و با تعجب گفت
_ تو چت شده؟؟ کی بهت حرف زده؟؟
تازه گریه م اروم شده بود اما بازم شروع کردم به گریه کردن و خودمو تو بغلش انداختم
تقصیر خودم بوو که عاشق بودم خودم بودم که یکی دیگه رو دوست داشتم... لعنت به من که عشقمو واسه پول فروختم
_هیس دختر چته؟؟
_هیچی دلم گرفته
_قربون دلت بشم من چیکار کنم خوب بشه؟؟
میخواستم بگم ارمان رو برام بیار اما نتونستم ارمانی در کار نبود فقط به گفتن یه هیچی اکتفا کردم
کمکم کرد سوار ماشین شدم و باهم دیکه شهر رو گشتیم که ماشینو یه گوشه پارک کرد و کمی به طرفم چرخید
_رعنا
_هوم؟؟
_میتونم یه چیزی ازت بخوام؟؟
سرمو به معنی اره تکون دادم : اره چرا که نه
_میشه بچه دار بشیم؟؟
یه لحظه به گوشام شک کردم و سوالی نگاهش کردم بچه دار بشیم؟؟ اصلا نباید به این موضوع فکر میکرد چه برسه به اینکه به زبون بیاره
_من بچه دوست ندارم
_ چطور دلت میاد؟؟
_خب دوست ندارم بچه به زوره؟؟من نمیخوام بچه بیارم تو این زندگی کوفتی!
_مگه زندگیمون چشه خوشبخت نیستی؟؟
سکوت کردم چه خوشبختی ... کسی که عاشق نباشه خوشبخت هم نیست!
#عروسحاجمسلم👰
بعد از چند دقیقه محمد امین اومد و فوری از ماشین پیاده شد و با تعجب گفت
_ تو چت شده؟؟ کی بهت حرف زده؟؟
تازه گریه م اروم شده بود اما بازم شروع کردم به گریه کردن و خودمو تو بغلش انداختم
تقصیر خودم بوو که عاشق بودم خودم بودم که یکی دیگه رو دوست داشتم... لعنت به من که عشقمو واسه پول فروختم
_هیس دختر چته؟؟
_هیچی دلم گرفته
_قربون دلت بشم من چیکار کنم خوب بشه؟؟
میخواستم بگم ارمان رو برام بیار اما نتونستم ارمانی در کار نبود فقط به گفتن یه هیچی اکتفا کردم
کمکم کرد سوار ماشین شدم و باهم دیکه شهر رو گشتیم که ماشینو یه گوشه پارک کرد و کمی به طرفم چرخید
_رعنا
_هوم؟؟
_میتونم یه چیزی ازت بخوام؟؟
سرمو به معنی اره تکون دادم : اره چرا که نه
_میشه بچه دار بشیم؟؟
یه لحظه به گوشام شک کردم و سوالی نگاهش کردم بچه دار بشیم؟؟ اصلا نباید به این موضوع فکر میکرد چه برسه به اینکه به زبون بیاره
_من بچه دوست ندارم
_ چطور دلت میاد؟؟
_خب دوست ندارم بچه به زوره؟؟من نمیخوام بچه بیارم تو این زندگی کوفتی!
_مگه زندگیمون چشه خوشبخت نیستی؟؟
سکوت کردم چه خوشبختی ... کسی که عاشق نباشه خوشبخت هم نیست!
💓خانوم خونه 💓
#پارت1 دستشو دور کمرم حلقه کرد و سرشو تو گودی گردنم فرو برد سیگار رو از دستم گرفت و بوسه ایی رو گردنم نشوند کم کم سرشو بلند کرد و سمت گوشم برد لای گوشمو مک**ید و زمزمه وار گفت : مگه نگفتم دوست ندارم سیگار بکشی ؟! سرمو ازش دور کردم و تو چشمای قهوه ایی رنگش…
پارت اول رمان جذاب و خوندنیه اوینا😍♥️
هر رو صبح پارت داریم 😍😍
هر رو صبح پارت داریم 😍😍
.
صبح بخیرهایت
باغچه های دلم را
شکوفا مے کند
تــو تڪرار کن
تا غنچه بدهند گلهای قلبم
#صبح_بخیر_عشــقم ♥
💅 خانوم خونه 💄
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
صبح بخیرهایت
باغچه های دلم را
شکوفا مے کند
تــو تڪرار کن
تا غنچه بدهند گلهای قلبم
#صبح_بخیر_عشــقم ♥
💅 خانوم خونه 💄
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
💓خانوم خونه 💓
#پارت49 #آویــــنـــا بلند شدم کیفمو از رو میزبرداشتم با قدمای بلند ازرستوران خارج شدم ! درسته حسی به رایمون ندارم اما دلیل نمیشه وقتی با منه با بقیه هم باشه . سوار ماشینم شدم گوشیمو ازکیفم بیرون اوردم و شماره شراره رو گرفتم دو بوق نخورده جواب داد _ جانم…
#پارت۵۰
#آویــــنـــا
_ نخیر دیوونه !
ریزخندیدم ، بعد ازخوردن چایی و شیرینی همراه با شراره به اتاقش رفتیم یه اتاق زیبا با دکوراسیون سفید و صورتی ! رو تخت نشستم اونم خودشو پرت کرد کنارم
_ مانتوتو در بیار تعریف کن بیینم رایمون باز چه غلطی کرده !
پوفی کردم و شروع کردم به بازکردن دکمه هام زیرش یه تاپ مشکی ساده پوشیده بودم گوشه تخت گذاشتمش و رو کردم سمت شراره اتفاقاتو براش تعریف کردم
اولش کلی ذوق زده شد اما بعدش اخماش تو هم رفت ! متفکر دستی به چونه ش کشید
_ وای خدا این رایمون چرا اینطوریه ؟!
_دختربازه دیگه !
اهومی گفت ، لب باز کرد حرف بزنه که صدای زنگ موبایلم به گوش رسید از کنارم برش داشتم با دیدن شماره رایمون اخمی رو پیشونیم نشست
_ جواب بده
_امــ...
پرید میون حرفم : اما و اگر نداریم جواب بده
سری تکون دادمو تماسو وصل کردم
_ چی میخوای رایمون ؟!
صدای عصبیش به گوش رسید
_ میشه بپرسم کدوم گوری رفتی ؟! اررره آوینا
مثله خودش جوابشو دادم : برو ازهاینه جونت بپرس
_کــــی؟!
_هانیه جونت ، سحرجونت !
_ چی داری میگی آوینا من نمیفهمم !
_ برو خودتو به اون راه بزن ، دیگه به من نه زنگ بزن نه پیام بده خدافظ
تند گوشی رو قطع کردم و پرتش کردم کنارم !
( رایمون )
با صدای بوق اشغال چند مشت زدم به فرمون صدای بوق ماشین بلند شد ! تا میام بهش نزدیک شم یه اتفاقی میوفته ...
تند لیست تماسمو چک کردم با دیدن شماره هاینه دندون قروچه ایی کردم دختره ی لعنتی !
شمارشو گرفتم ، فوری جواب داد
_ بله
_ بله و کوفت مگه من به تو نگفتم به من زنگ نزن هان ؟!
_ مجبور شدم !
_گوه خوردی ،گمشو بیا اپارتمانم !
تند گوشی رو قطع کردم پامو رو پدال گازگذاشتم و به سرعت روندم سمت اپارتمانم !
***
_ فهمیدم ،آویناست بهش گفتم همکارتم !
چشمامو ریزکردم این منو خر فرض کرده
_ حرفایی که به آوینا زدی رو مو به مو برام تعریف کن !
سرجاش جا به جا شد!
_من ...من چیزی بهش نگفتم اون خودشو جو گیر شد
خیز برداشتم سمتش: گوه نخور، اوینا دختری نیست که الکی سر و صدا کنه بگو بییینم چی بهش گفتی
اب دهنشو قورت و داد و سرشو به معنی باشه تندتند تکون داد
#آویــــنـــا
_ نخیر دیوونه !
ریزخندیدم ، بعد ازخوردن چایی و شیرینی همراه با شراره به اتاقش رفتیم یه اتاق زیبا با دکوراسیون سفید و صورتی ! رو تخت نشستم اونم خودشو پرت کرد کنارم
_ مانتوتو در بیار تعریف کن بیینم رایمون باز چه غلطی کرده !
پوفی کردم و شروع کردم به بازکردن دکمه هام زیرش یه تاپ مشکی ساده پوشیده بودم گوشه تخت گذاشتمش و رو کردم سمت شراره اتفاقاتو براش تعریف کردم
اولش کلی ذوق زده شد اما بعدش اخماش تو هم رفت ! متفکر دستی به چونه ش کشید
_ وای خدا این رایمون چرا اینطوریه ؟!
_دختربازه دیگه !
اهومی گفت ، لب باز کرد حرف بزنه که صدای زنگ موبایلم به گوش رسید از کنارم برش داشتم با دیدن شماره رایمون اخمی رو پیشونیم نشست
_ جواب بده
_امــ...
پرید میون حرفم : اما و اگر نداریم جواب بده
سری تکون دادمو تماسو وصل کردم
_ چی میخوای رایمون ؟!
صدای عصبیش به گوش رسید
_ میشه بپرسم کدوم گوری رفتی ؟! اررره آوینا
مثله خودش جوابشو دادم : برو ازهاینه جونت بپرس
_کــــی؟!
_هانیه جونت ، سحرجونت !
_ چی داری میگی آوینا من نمیفهمم !
_ برو خودتو به اون راه بزن ، دیگه به من نه زنگ بزن نه پیام بده خدافظ
تند گوشی رو قطع کردم و پرتش کردم کنارم !
( رایمون )
با صدای بوق اشغال چند مشت زدم به فرمون صدای بوق ماشین بلند شد ! تا میام بهش نزدیک شم یه اتفاقی میوفته ...
تند لیست تماسمو چک کردم با دیدن شماره هاینه دندون قروچه ایی کردم دختره ی لعنتی !
شمارشو گرفتم ، فوری جواب داد
_ بله
_ بله و کوفت مگه من به تو نگفتم به من زنگ نزن هان ؟!
_ مجبور شدم !
_گوه خوردی ،گمشو بیا اپارتمانم !
تند گوشی رو قطع کردم پامو رو پدال گازگذاشتم و به سرعت روندم سمت اپارتمانم !
***
_ فهمیدم ،آویناست بهش گفتم همکارتم !
چشمامو ریزکردم این منو خر فرض کرده
_ حرفایی که به آوینا زدی رو مو به مو برام تعریف کن !
سرجاش جا به جا شد!
_من ...من چیزی بهش نگفتم اون خودشو جو گیر شد
خیز برداشتم سمتش: گوه نخور، اوینا دختری نیست که الکی سر و صدا کنه بگو بییینم چی بهش گفتی
اب دهنشو قورت و داد و سرشو به معنی باشه تندتند تکون داد
اتوی موهات کثیف شده و نمیدونی با لکه هاش چیکار کنی؟🤔
کافیه👇
از جوش شیرین واسه تمیز کردنش استفاده کن👌🤗
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜
کافیه👇
از جوش شیرین واسه تمیز کردنش استفاده کن👌🤗
👗👛 💍 @banoo_man 🛍👒👜