گفتم استارت از ۱۱ ولی انقد خوابم میومد
تا ۱۱ و نیم سرمو رو میز گذاشته و خوابیده بودم😂

وقتی ناهارم داشت گرم می‌شد داشتم آهنگ گوش می‌کردم و به این فک می‌کردم که الان دینی بخونم یا آهنگ گوش بدم؟ فکر کردم یکمی به مغزم استراحت بدم و آهنگم رو ادامه دادم و وایسادم تا غذام گرم شه. آخراش شروع کردم دختر قرن بیستم رو (فیلم سینماییه*) ببینم و غذامو آوردم اتاق غذاخوری کتابخونه و فیلمو رو سرعت ۲ایکس دیدم تا بتونم زود برم سر درسم😂
خب
خوب گذشت این وقت کوچولوم.
اینارو تو نوت گوشی می‌نویسم چون سخت وایسادم تا نیام تو تلگرام تا ساعت ۶ و نیم که احتمالا اینارو آپلود می‌کنم تو چنل.
اوقات خوبی می گذره واسم وقتی میام کتابخونه
یه جورایی ترکیب پیاده روی+آهنگ+درس و سریاله واسم
و
خوبه!
می‌شه گفت روزا اینجوری تفاوت پیدا می‌کنن واسم.
باید کاری کنم وقتی برمی‌گردم خونه هم تنبل نباشم و درس بخونم زیاد و همچنان بینش برم زینب عشقمو ببینم و باهاش کیف کنم تا وقتی اینجاهست
*الان که دارم اینارو می‌نویسم ساعت ۳ و ۱۰ دقیقه‌ست و یه دختر که فک کنم ۲۲.۲۳ ساله باشه اومد باکس سیب زمینی سرخ کرده شو جلوم گرفت و تعارف کرد و جالب بود واسم ادب و شخصیتش. قیافه‌شم خیلی مهربونه از وقتی اومدم تو کتابخونه دوست داشتم باهاش همکلام شم(هرچند که الان غذا خوردنم تمومه و باید برگردم سر درس و غیر اون تعارف و تشکر من، حرفی رد و بدل نشد)
*فک کنم از وقت گذروندن با آدم ها لذت می‌برم!
راستی. یه فیلم سینمایی خوشگل و پر از طبیعت هم دانلود کردم ایشالله واسه فردا و روزای بعد بتونم ببینمش.
پیش به سوی ادامه ی ریاضی.

نوت های ظهرم می‌ذارم اینجا😂
خدایی دارم تلاش می‌کنم واقعا تلگرام نیام و امروزم نیومدم

خب من مردم که دختر🥹
الانم مامانم زنگ زد، زد رو اسپیکر.
زینب گوشیو بوس کرد😭🥹🥹

بچه ها امروز آخرین فرصت ثبت نام ترمیمه ها
اگه ثبت نام نکردید هنوز، جا نمونید.

چقدر دوست دارم توی کست باکس، پادکست از کتاب ها تولید کنم...
یه روزی امتحانش می‌کنم.

ما به دنبال "چیزها" نیستیم؛ بلکه به دنبال احساسی هستیم که فکر می‌کنیم رسیدن به "چیزها" بهمون می‌ده.

"خوشحالی" یا تو این لحظه‌ست، یا هیچ وقت!

هیچ تکیه گاهی…
محکم تر از شونه‌های خودت نیست!
قوی بمون،
هنوز آخر قصه نرسیده…

پروکسی | پروکسی | پروکسی

🔥@iRoProxy

بچه ها تا الان هرچی کم کاری کردیم، هر مسیر اشتباهی رفتیم، بسه دیگه، نه؟!
بیاید یکبار به خودمون بیایم.
بیاید یکبار درگیر زمان و چقدر فرصت باقی مونده نشیم.
فقط یکبار سعی کنیم ۴۰ روز و اندی اونجوری از نظر تحصیلی درسته رفتار کنیم، فارغ از فکر به نتیجه!
قول بدیم به وجدانمون، با همه وجودمون بهش قول بدیم.
بخدا که خیلی حیفیم!💚

امروز داشتم فکر می‌کردم دیگه بسه
واقعا تمومش کن تو ۴۰ و خورده ای روز کلی کار می‌شه کرد و تمومش کنی راحت بشی سال دیگه درگیر این کتابای تکراری نباشی :))

عمیقا دلم می‌خواد دانشجوی اون رشته ای که دوست دارم بشم
عمیقااا

نمی دونم شما هم شاید این حالی بشید!
من عمیقا از خودم تو بازه هایی که به pms ام کم مونده ناراحتم.
میشم ناامیدترین‌ آدم دنیا که حس می‌کنه تنها ترین شخص این کره خاکیه.
درحالی که اینطوری نیست و نزدیکام خیلی هوامو دارند اما من تو این بازه کورم نفهمم نمیشنوم...
همه شکست های گذشته، همه غم و غصه ایی که قبلا داشتم دوباره مرور میشن برام، همش می‌خوام از کسی ، چیزی ایراد بگیرم.
همش هم سردرد دارم جوری که حالت تهوع بهم دست میده.
همش به خودم میگم این موضوع اینجور نیست بد تعبیر نکن!
نه مهدیه این کار فلانی از دوست داشتنه دنبال دعوا نباش!
نه مهدیه بد برداشت نکن چون نزدیکی به دورت حالت اینجوریه!
و صبح تا شب فقط و فقط در سعیم که فکرای منفی رو از خودم دور کنم و خود خوری نکنم.

انگار یکی حال من رو توصیف کرده:

این روزا چه کم بخونم چه زیاد
واقعا احساس امید می‌کنم ولی...
می‌گن هرچی رو این نزدیکای کنکور بخونی یادت می‌مونه و تستشو می‌زنی
پس واقعا باید با تست خفه کنیم خودمون رو..
۷ روز دیگه نهایی هاهم شروع می‌شه
جدی اگه نهایی/ترمیم هامون رو عالی بدیم نصف راه رو رفتیم :))))
لحظه ب لحظه ای که دارم برا نهایی ها می‌خونم، خودمو سر جلسه فرض می‌کنم.
فقط امیدوارم همه چی خوب تموم شه
تموم شه
خوب!

باید بیشتر حواسمون به تایمایی که می‌گذره باشه..

سلام خوبی
میشه تو کانلت بپرسی .کسی رشته آموزش ابتدایی خونده؟

یادته روز قبل کنکور اردیبهشت
یک ماه وقت نیاز داشتی، جمع کنی مرور کنی و بری اون سوالا که دیدی چیز خاصی نبودن رو حل کنی.

چه خوب،
الان بیشتر از یک ماه وقت داری.