کانال بم
@bam344 كانال بم
اهداي مدارك افراد برتر دوره هاي اورژانس يار كه توسط مركز مديريت حوادث وفوريتهاي پزشكي بم برگزارميگردد
درحاشيه نشست تحصصي روساي مراكزاورژانس ١١٥كشور
توسط دكترخانكه ،دكتر سيف ،نماينده محترم بم درمجلس شوراي اسلامي ،فرماندار بم وتعدادي ازمديران ارشددانشگاه علوم پزشكي بم انجام شدو ضمن تشكر از برگزاري اين طرح ،خواستار ادامه دوره مذكور شدند
@bam344 كانال بم
درحاشيه نشست تحصصي روساي مراكزاورژانس ١١٥كشور
توسط دكترخانكه ،دكتر سيف ،نماينده محترم بم درمجلس شوراي اسلامي ،فرماندار بم وتعدادي ازمديران ارشددانشگاه علوم پزشكي بم انجام شدو ضمن تشكر از برگزاري اين طرح ،خواستار ادامه دوره مذكور شدند
@bam344 كانال بم
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجم دیماه یاد آور زلزله دلخراش شهرستان بم ،حادثه بسیار غم انگیزی که قلب همه مردم جهان را به شدت لرزاند و سیلاب اشک بر رخسار بسیارى جارى ساخت
زلزله ای ویرانگر که منجر به از دست دادن جمع کثیری از مردم عزیز شهرستان بم و داغدارشدن خانواده های بسیاری از هم استانی ها و هموطنان عزیزمان شد
حال پانزدهمین سال از آن حادثه ناگوار می گذرد ،اما این ایثار تحسین انگیز ملت دلسوز که سریعا به کمک شتافتند، و بسیاری از نیازهای فوری و اولیه بازماندگان این بلای بزرگ تامین شد و آن صبوری و مقاومت مردم عزیز دارالصابرین بم هیچگاه از یاد ملت ایران پاک نخواهد شد
و این مردم نشان دادند که اگر برای هرکدام از هموطنان حادثه ای ناگوار رخ دهد سریعا به کمک خواهند شتافت و در این راه از هیچ همتی دریغ نخواهند کرد
اینجانب به نمایندگی از سوی مجموعه انتظامی شهرستان سالگرد زلزله بم را تسلیت عرض نموده و برای روح پرفتوح جان باختگان، علوّ درجات و غفران الهی و برای خانواده های داغدار شهرستان دارالصابرین بم ،صبر جمیل مسألت مینمایم.
فرمانده انتظامی شهرستان بم
سرهنگ اکبر نجفی
@bam344 کانال بم
پنجم دیماه یاد آور زلزله دلخراش شهرستان بم ،حادثه بسیار غم انگیزی که قلب همه مردم جهان را به شدت لرزاند و سیلاب اشک بر رخسار بسیارى جارى ساخت
زلزله ای ویرانگر که منجر به از دست دادن جمع کثیری از مردم عزیز شهرستان بم و داغدارشدن خانواده های بسیاری از هم استانی ها و هموطنان عزیزمان شد
حال پانزدهمین سال از آن حادثه ناگوار می گذرد ،اما این ایثار تحسین انگیز ملت دلسوز که سریعا به کمک شتافتند، و بسیاری از نیازهای فوری و اولیه بازماندگان این بلای بزرگ تامین شد و آن صبوری و مقاومت مردم عزیز دارالصابرین بم هیچگاه از یاد ملت ایران پاک نخواهد شد
و این مردم نشان دادند که اگر برای هرکدام از هموطنان حادثه ای ناگوار رخ دهد سریعا به کمک خواهند شتافت و در این راه از هیچ همتی دریغ نخواهند کرد
اینجانب به نمایندگی از سوی مجموعه انتظامی شهرستان سالگرد زلزله بم را تسلیت عرض نموده و برای روح پرفتوح جان باختگان، علوّ درجات و غفران الهی و برای خانواده های داغدار شهرستان دارالصابرین بم ،صبر جمیل مسألت مینمایم.
فرمانده انتظامی شهرستان بم
سرهنگ اکبر نجفی
@bam344 کانال بم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
5دیماه،سالروز حادثه دلخراش زلزله بم تسلیت باد.
اهنگساز و سه تار:امیرحسین درخشان
کمانچه:حسن خدایی
نام اثر: خدا و بشر
@bam344 کانال بم
اهنگساز و سه تار:امیرحسین درخشان
کمانچه:حسن خدایی
نام اثر: خدا و بشر
@bam344 کانال بم
📌 «دوباره در #بم بهار می آید»
♨ پست اینستاگرامی #امید_سلاجقه رییس اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش استان کرمان به مناسبت پنجم دی سالروز زلزله #بم
@Bam344 کانال بم
♨ پست اینستاگرامی #امید_سلاجقه رییس اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش استان کرمان به مناسبت پنجم دی سالروز زلزله #بم
@Bam344 کانال بم
#خاطرات_زلزله_۵_دیماه_۸۲_بم
سلام منم یه بمی هستم که زلزله ی بم منو هم داغدار کرد .ما یه خانواده ی هفت نفره بودیم .خانواده که نه رفیق بودیم .که زلزله چهار نفر از اعضای خانواده رو از ما گرفت شب زلزله داداش بزرگم که امدادگر هلال احمر بود بهمراه بقیه امدادگران به اردویی به قزوین رفته بود بقیه کنار هم بودیم از روز قبل که همش زلزله میشد خواهر کوچکم میترسید ما هم میگفتیم طوری نیس تا صبح جمعه قبل از اون زلزله ی وحشتناک یه زلزله شد بیدار شد گریه کرد گفت دگه نخوابیم من میترسم بابام لامپ اتاق رو روشن گذاشت گفت نترس بابا برو بخواب .خواهرم خوابید الان پانزده ساله که خوابیده همه شون خوابیدن دگه بیدار نشدن
به کانال مردمی بم بپیوندید👇👇
@bam344 کانال بم
سلام منم یه بمی هستم که زلزله ی بم منو هم داغدار کرد .ما یه خانواده ی هفت نفره بودیم .خانواده که نه رفیق بودیم .که زلزله چهار نفر از اعضای خانواده رو از ما گرفت شب زلزله داداش بزرگم که امدادگر هلال احمر بود بهمراه بقیه امدادگران به اردویی به قزوین رفته بود بقیه کنار هم بودیم از روز قبل که همش زلزله میشد خواهر کوچکم میترسید ما هم میگفتیم طوری نیس تا صبح جمعه قبل از اون زلزله ی وحشتناک یه زلزله شد بیدار شد گریه کرد گفت دگه نخوابیم من میترسم بابام لامپ اتاق رو روشن گذاشت گفت نترس بابا برو بخواب .خواهرم خوابید الان پانزده ساله که خوابیده همه شون خوابیدن دگه بیدار نشدن
به کانال مردمی بم بپیوندید👇👇
@bam344 کانال بم
#خاطرات_زلزله_۵_دیماه_۸۲_بم
سلام
آتشی بر جانمان افروخته شد
یک شبه داغش به سالها مانده شد!!😔
سال ۸۲ سالی که زلزله شد انکاری همین دیروز بود
شب کنار خانواده دور هم نشستیم و گفتیم و شنیدیم . گفته های که دیگر نیامد.شنیده هایی که دیگر نشنیدیم.
شب خانواده مون خونه خاله م دعوت بودن. اخرای شب برگشتیم خونه .البته نصف خانواده موندن خونه خاله م و من و داداش و پدرم برگشتیم خونه خودمون که تربیت بدنی هست.نزدیکای زلزله بود از خاب بیدار شدم .انکاری کسی بیدارم کرد که نخابم (؟؟!!!!) داشتم پهلو به پهلو میشدم که بخابم ناگهان زمین غرش عجیبی کرد هراسان پدر و داداش جواد و بیدار کردم .اما انگار فایده نداشت! دست آخر با فریاد و دست هردوشونو گرفتم به طرف درب خروجی روبه حیات کشیدمشون که یه لحظه زیرچشمی تو اون تاریکی و گردو غبار دیدم واااای که سقف مثل تاب بچه ها داره روسرمون تاب میخوره! خوشبختانه پدرم باهیاهوی من بیدارشد و فوری برادرمو دراغوش کشید وسه کنج خونه خودشونو پناه دادن .من به طرف درب خروجی یورش بردم اما..... باورم نمیشد.... هربار کنار درب خروجی میومدم باز پرت میشدم داخل ساختمون!!!!!!!!(؟؟؟؟؟) بیرون رسیدم پدر و برادرمو با صدا هدایت کردم بیرون آخه بس گردوخاک وتاریک و سرد بود.خوشیختانه اونام فوری خودشونو بهم رسوندن حینی که فک کردم گیر کردن و داشتم میرفتم دوباره داخل .که دیدمشون بیرون.
واااای نصف خانواده که محله سنگستان بودن چی سرشون اومده.اومدم بیرون اما نه کسی بود نه وسیله که خودمو برسونم.دقیقا گیج گیج گیج و درمونده شده بودم.یکباره یه موتوری عبوری رو دیدم!!!! محال ندادم و پای برهنه التماس ش کردم که منو به به خانواده م برسونه.که اونم مسیرش همونجا بود.وااااااای شهر شده بود شهر ارواح از همه کاش صدای گریه و شیون و ناله شنیده میشد.پهنای صورتم خیس اشک شده بود و فقط به فکر خانواده م بودم که بهشون برسم و همش ذکر که طوری نشده باشن!!باهزار مکافات رسیدم و هراسان رفتم تو خونه .خونه که نبود تمام در و دیوارهای ریخته بودن زمین! مادرمو دیدم که داشت شیون میکرد بالای سر برادر بزرگیم که پاش بدجور از ناحیه ران شکسته بود و رنگ برخسار نداشت و داداش کوچکم که از ناحیه کمر آسیب دیده بود. منم که دقیقا لال شده بودم ! به هر زحمتی بود که همش توأم باترس و نگرانی و دلهره بود سراغ یکدونه خاهرمو گرفتم که مادر اشاره کرد با دستش و گلویی پر بغض و درد.اشاره به تلی از خشت و خاک و وسیله که درهم شده بود!!! فقط گفتم خدااااااا ودویدم سمت خواهرم .ای وای ،ای وای ای وای ای وای و صد ای وای کاش مرده بودم واون صحنه رو ندیده بودم! رسیدم سر از خاک با دستام که حالا خون خاک دستامو پوشونده بود مث دیوونه ها خاک و خشت و وسیله هارو کنار میزدم.دیدمش .باچنگ و دندون حالا داشتم روشو باز میکردم که بخیال خودم مجروح نشه .روی دستام خواهر گلم رو درآوردم از زیر انبوه خاک !! بسرعت آووردمش سمت بقیه برادرا ومادرم .گوشیمو گذاشتم روی قلب مهربونش ببینم قلبش میزنه،نبضشو گرفتم .اما صدای قلب خودم نمیذاشت که متوجه شم. دیگر نمیخاست کسی صدای قلب مهربونشو بشنوه!!!! دیر رسیدم،دیر رسیدم خیییییلی دیر.!!! اون خاهرم زندگیم رفت.............رفت تا ما بمونیم با غم ماتم وصف ناشدنی!!!!
شمع فروزان کانون خانواده مون رفت که الان پسرام عمه نداشته باشن.........
سالروز زلزله دلخراش ۵ دیماه رو به همه همشهریان و خصوصاً داغدیدگان این زلزله تسلیت،از درگاهش صبری عظیم درخواست دارم.
روح همه شهیدان زلزله شاد ویادشون گرامی ( رفتگان اینجانب یکدونه خواهرم ،یکدونه دایی جانم،و و و و و...........)
نثار شادی روحشان صلوات٪🙏
#منوچهری#
به کانال مردمی بم بپیوندید👇👇
@bam344 کانال بم
سلام
آتشی بر جانمان افروخته شد
یک شبه داغش به سالها مانده شد!!😔
سال ۸۲ سالی که زلزله شد انکاری همین دیروز بود
شب کنار خانواده دور هم نشستیم و گفتیم و شنیدیم . گفته های که دیگر نیامد.شنیده هایی که دیگر نشنیدیم.
شب خانواده مون خونه خاله م دعوت بودن. اخرای شب برگشتیم خونه .البته نصف خانواده موندن خونه خاله م و من و داداش و پدرم برگشتیم خونه خودمون که تربیت بدنی هست.نزدیکای زلزله بود از خاب بیدار شدم .انکاری کسی بیدارم کرد که نخابم (؟؟!!!!) داشتم پهلو به پهلو میشدم که بخابم ناگهان زمین غرش عجیبی کرد هراسان پدر و داداش جواد و بیدار کردم .اما انگار فایده نداشت! دست آخر با فریاد و دست هردوشونو گرفتم به طرف درب خروجی روبه حیات کشیدمشون که یه لحظه زیرچشمی تو اون تاریکی و گردو غبار دیدم واااای که سقف مثل تاب بچه ها داره روسرمون تاب میخوره! خوشبختانه پدرم باهیاهوی من بیدارشد و فوری برادرمو دراغوش کشید وسه کنج خونه خودشونو پناه دادن .من به طرف درب خروجی یورش بردم اما..... باورم نمیشد.... هربار کنار درب خروجی میومدم باز پرت میشدم داخل ساختمون!!!!!!!!(؟؟؟؟؟) بیرون رسیدم پدر و برادرمو با صدا هدایت کردم بیرون آخه بس گردوخاک وتاریک و سرد بود.خوشیختانه اونام فوری خودشونو بهم رسوندن حینی که فک کردم گیر کردن و داشتم میرفتم دوباره داخل .که دیدمشون بیرون.
واااای نصف خانواده که محله سنگستان بودن چی سرشون اومده.اومدم بیرون اما نه کسی بود نه وسیله که خودمو برسونم.دقیقا گیج گیج گیج و درمونده شده بودم.یکباره یه موتوری عبوری رو دیدم!!!! محال ندادم و پای برهنه التماس ش کردم که منو به به خانواده م برسونه.که اونم مسیرش همونجا بود.وااااااای شهر شده بود شهر ارواح از همه کاش صدای گریه و شیون و ناله شنیده میشد.پهنای صورتم خیس اشک شده بود و فقط به فکر خانواده م بودم که بهشون برسم و همش ذکر که طوری نشده باشن!!باهزار مکافات رسیدم و هراسان رفتم تو خونه .خونه که نبود تمام در و دیوارهای ریخته بودن زمین! مادرمو دیدم که داشت شیون میکرد بالای سر برادر بزرگیم که پاش بدجور از ناحیه ران شکسته بود و رنگ برخسار نداشت و داداش کوچکم که از ناحیه کمر آسیب دیده بود. منم که دقیقا لال شده بودم ! به هر زحمتی بود که همش توأم باترس و نگرانی و دلهره بود سراغ یکدونه خاهرمو گرفتم که مادر اشاره کرد با دستش و گلویی پر بغض و درد.اشاره به تلی از خشت و خاک و وسیله که درهم شده بود!!! فقط گفتم خدااااااا ودویدم سمت خواهرم .ای وای ،ای وای ای وای ای وای و صد ای وای کاش مرده بودم واون صحنه رو ندیده بودم! رسیدم سر از خاک با دستام که حالا خون خاک دستامو پوشونده بود مث دیوونه ها خاک و خشت و وسیله هارو کنار میزدم.دیدمش .باچنگ و دندون حالا داشتم روشو باز میکردم که بخیال خودم مجروح نشه .روی دستام خواهر گلم رو درآوردم از زیر انبوه خاک !! بسرعت آووردمش سمت بقیه برادرا ومادرم .گوشیمو گذاشتم روی قلب مهربونش ببینم قلبش میزنه،نبضشو گرفتم .اما صدای قلب خودم نمیذاشت که متوجه شم. دیگر نمیخاست کسی صدای قلب مهربونشو بشنوه!!!! دیر رسیدم،دیر رسیدم خیییییلی دیر.!!! اون خاهرم زندگیم رفت.............رفت تا ما بمونیم با غم ماتم وصف ناشدنی!!!!
شمع فروزان کانون خانواده مون رفت که الان پسرام عمه نداشته باشن.........
سالروز زلزله دلخراش ۵ دیماه رو به همه همشهریان و خصوصاً داغدیدگان این زلزله تسلیت،از درگاهش صبری عظیم درخواست دارم.
روح همه شهیدان زلزله شاد ویادشون گرامی ( رفتگان اینجانب یکدونه خواهرم ،یکدونه دایی جانم،و و و و و...........)
نثار شادی روحشان صلوات٪🙏
#منوچهری#
به کانال مردمی بم بپیوندید👇👇
@bam344 کانال بم
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجم دیماه یاد آور زلزله دلخراش شهرستان بم ،حادثه بسیار غم انگیزی که قلب همه مردم جهان را به شدت لرزاند و سیلاب اشک بر رخسار بسیارى جارى ساخت
زلزله ای ویرانگر که منجر به از دست دادن جمع کثیری از مردم عزیز شهرستان بم و داغدارشدن خانواده های بسیاری از هم استانی ها و هموطنان عزیزمان شد
حال پانزدهمین سال از آن حادثه ناگوار می گذرد ،اما این ایثار تحسین انگیز ملت دلسوز که سریعا به کمک شتافتند، و بسیاری از نیازهای فوری و اولیه بازماندگان این بلای بزرگ تامین شد و آن صبوری و مقاومت مردم عزیز دارالصابرین بم هیچگاه از یاد ملت ایران پاک نخواهد شد
و این مردم نشان دادند که اگر برای هرکدام از هموطنان حادثه ای ناگوار رخ دهد سریعا به کمک خواهند شتافت و در این راه از هیچ همتی دریغ نخواهند کرد
اینجانب به نمایندگی از سوی مجموعه انتظامی شهرستان سالگرد زلزله بم را تسلیت عرض نموده و برای روح پرفتوح جان باختگان، علوّ درجات و غفران الهی و برای خانواده های داغدار شهرستان دارالصابرین بم ،صبر جمیل مسألت مینمایم.
فرمانده انتظامی شهرستان بم
سرهنگ اکبر نجفی
@bam344 کانال بم
پنجم دیماه یاد آور زلزله دلخراش شهرستان بم ،حادثه بسیار غم انگیزی که قلب همه مردم جهان را به شدت لرزاند و سیلاب اشک بر رخسار بسیارى جارى ساخت
زلزله ای ویرانگر که منجر به از دست دادن جمع کثیری از مردم عزیز شهرستان بم و داغدارشدن خانواده های بسیاری از هم استانی ها و هموطنان عزیزمان شد
حال پانزدهمین سال از آن حادثه ناگوار می گذرد ،اما این ایثار تحسین انگیز ملت دلسوز که سریعا به کمک شتافتند، و بسیاری از نیازهای فوری و اولیه بازماندگان این بلای بزرگ تامین شد و آن صبوری و مقاومت مردم عزیز دارالصابرین بم هیچگاه از یاد ملت ایران پاک نخواهد شد
و این مردم نشان دادند که اگر برای هرکدام از هموطنان حادثه ای ناگوار رخ دهد سریعا به کمک خواهند شتافت و در این راه از هیچ همتی دریغ نخواهند کرد
اینجانب به نمایندگی از سوی مجموعه انتظامی شهرستان سالگرد زلزله بم را تسلیت عرض نموده و برای روح پرفتوح جان باختگان، علوّ درجات و غفران الهی و برای خانواده های داغدار شهرستان دارالصابرین بم ،صبر جمیل مسألت مینمایم.
فرمانده انتظامی شهرستان بم
سرهنگ اکبر نجفی
@bam344 کانال بم
♦️پزشکی قانونی «سکته» راننده اتوبوس حادثه دانشگاه آزاد را تأیید نکرد
سرپرست دادسرای جنایی:
🔹پزشکی قانونی علائمی که نشاندهنده سکته قلبی یا مغزی راننده اتوبوس باشد را تشخیص نداده و نمونه قلب و مغز جهت انجام آزمایش پاتولوژی به آزمایشگاه فرستاده شده است.
🔹نتیجه آزمایش پاتولوژی ظرف دو تا سه هفته آینده اعلام خواهد شد/ فارس
@bam344 کانال بم
سرپرست دادسرای جنایی:
🔹پزشکی قانونی علائمی که نشاندهنده سکته قلبی یا مغزی راننده اتوبوس باشد را تشخیص نداده و نمونه قلب و مغز جهت انجام آزمایش پاتولوژی به آزمایشگاه فرستاده شده است.
🔹نتیجه آزمایش پاتولوژی ظرف دو تا سه هفته آینده اعلام خواهد شد/ فارس
@bam344 کانال بم
#خاطرات_زلزله_۵_دیماه_۸۲_بم
با سلام.عصر پنج شنبه از دانشگاه برای دیدن خانواده آمدم.با مادرم عصر پنج شنبه دعای کمیل رفتیم.باهزار امید شب را خوابیدم تا فردا جمعه شود و دور هم باشیم.اما فردایی دگر شد.من زیر اوار ضایعه نخاعی شدم.مادرم در کنارم جان داد ومرد.برادرم در خانه ای دیگر با بچه های زیبایش مردند.ومن ماندم وسیل غم ها.
به کانال مردمی بم بپیوندید👇👇
@bam344 کانال بم
با سلام.عصر پنج شنبه از دانشگاه برای دیدن خانواده آمدم.با مادرم عصر پنج شنبه دعای کمیل رفتیم.باهزار امید شب را خوابیدم تا فردا جمعه شود و دور هم باشیم.اما فردایی دگر شد.من زیر اوار ضایعه نخاعی شدم.مادرم در کنارم جان داد ومرد.برادرم در خانه ای دیگر با بچه های زیبایش مردند.ومن ماندم وسیل غم ها.
به کانال مردمی بم بپیوندید👇👇
@bam344 کانال بم