خانواده بهار زندگی
122 subscribers
567 photos
38 videos
16 files
19 links
کانال مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره بهار زندگی
جنت آبادجنوبی-ساختمان سپه
021-44481709
021-44464628-29
09102651738
@baharliife
@baharlifeT
Download Telegram
تاجر ثروتمندی 4 زن داشت. زن چهارم را از همه بيشتر دوست داشت و برای او دائما هدایای گرانبها میخرید و بسيار مراقبش بود.
زن سومش را هم دوست داشت و به او افتخار ميكرد و نزد سر و همسر او را برای جلوه گری میبرد و ترس شديدی داشت كه روزی او با مردی ديگر برود و تنهايش بگذارد. اما واقعيت اين است كه او زن دومش را هم بسيار دوست میداشت.
او زنی بسيار مهربان بود كه دائما نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشكلی به او پناه میبرد و او نيز به تاجر كمك میكرد تا گره كارش را بگشايد و از مخمصه نجات بيايد.
اما زن اول مرد، زنی بسيار وفادار و توانا كه در حقيقت عامل اصلی ثروتمند شدن او بود اصلا مورد توجه مرد نبود. با اينكه از صميم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای كه تمام كارهايش با او بود حس میكرد.
روزی مرد مريض شد و فهميد كه به زودی خواهد مرد. به دارايی زياد و زندگی مرفه خود انديشيد و با خود گفت:
من اكنون 4 زن دارم، ببینم آیا از بین اینها کسی حاضر است در این سفر همراه من باشد. بنابرين تصميم گرفت با زنانش حرف بزند.
اول سراغ زن چهارم رفت و گفت:
من تو را از همه بيشتر دوست دارم و انواع راحتی را برايت فراهم کردم، حالا در برابر اين همه محبت من آيا در مرگ با من همراه میشوی تا تنها نمانم؟ زن به سرعت گفت: هرگز همين يك كلمه و مرد را رها كرد.
ناچار با قلبی شكسته نزد زن سوم رفت و گفت:
من در زندگي ترا بسيار دوست داشتم آيا در اين سفر همراه من خواهی آمد؟ زن گفت البته كه نه من جوانم و بعد از تو دوباره ازدواج میكنم, قلب مرد يخ كرد.
تاجر سراغ زن دوم رفت و گفت: تو هميشه به من كمك كرده ای و در مخاطرات همراه من بودی میتوانی در مرگ نیز همراه من باشی؟
زن گفت: اين فرق دارد من نهايتا میتوانم تا قبرستان همراه تو باشم اما در مرگ متاسفم, گويي صاعقه ای به قلب مرد آتش زد.
در همين حين صدايی او را به خود آورد: من با تو میمانم، هرجا كه بروی تاجر نگاهش كرد، زن اول بود كه پوست و استخوان شده بود، غم سراسر وجودش را تيره و ناخوش كرده بود و زيبايی و نشاطی برايش نمانده بود. تاجر سرش را به زير انداخت و آرام گفت: بايد آن روزهايی كه میتوانستم به تو توجه ميكردم و مراقبت بودم.
در حقيقت همه ما چهار زن داريم
زن چهارم بدن ماست. مهم نيست چقدر زمان و پول صرف زيبا كردن او بكنيم, وقت مرگ اول از همه او ما را ترك میكند.
زن سوم دارايی هاي ماست. هر چقدر هم برايمان عزيز باشند وقتی بميريم به دست ديگران خواهد افتاد.
زن دوم خانواده و دوستان ما هستند. هر چقدر هم صميمي و عزيز باشند ، وقت مردن نهايتا تا سر مزار كنارمان خواهند ماند.
زن اول روح ماست. غالبا به آن بی توجهيم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست می كنيم. او ضامن توانمندی هاي ماست اما ما ضعيف و درمانده رهايش كرده ايم تا روزی كه قرار است همراه ما باشد اما ديگر هيچ قدرت و توانی برايش باقی نمانده است....
@baharlifeT
.
گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت ترش میکنیم . . .

گاهی آرامش داریم(یاد خدا)، خودمان خرابش میکنیم . .
گاهی خیلی چیزارو داریم اما محو تماشای نداشته هایمان میشویم...
گاهی حالمان خوب است اما با نگرانی فردا خرابش میکنیم...
🌺
گاهی میشود بخشید اما با انتقام ادامه اش میدهیم...
گاهی میشود ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدهیم...
گاهی باید انصراف داد اما با حماقت ادامه میدهیم...
و گاهی . . . گاهی . . . گاهی . . .
تمام عمر اشتباه میکنیم و توجه نداریم که شاید نافرمانی خدا در آن باشد . . .

کاش بیشتر مراقب خودمان، تصمیماتمان و گاهی، گاهی های زندگیمان باشیم . . .
کاش یادمان نرود که فقط:
یک-بار-زنده-ایم-و-زندگی-میکنیم-فقط-یکبار-برای-زندگی-ابدی-در-یوم-الحسره!!

🌎@baharlifeT
🌸
از حکیمی پرسیدند:
چرا از کسی که اذیتت می کند انتقام نمی گیری؟
با خنده جواب داد:
آیا حکیمانه است سگی را که گازت گرفته را گاز بگیری .

میان پرواز تا پرتاب تفاوت از زمین تا آسمان است .
پرواز که کنی،
آنجا میرسی که خودت می خواهی .

پرتابت که کنند ،
آنجا می روی که آنان می خواهند .

پس پرواز را بیاموز...!!!
پرنده ای که "پرواز" بلد نیست،
به "قفس" میگوید....
"تقدیر"


@baharlifeT
9 راهکار افزایش راندمان:

چکار کنیم که در طول روز کمتر خسته بشیم؟
🆔 @baharlifeT
مجلس میهمانی بود.....

پیر مرد از جایش برخاست تا به بیرون برود...
اما وقتی که بلند شد، عصای خویش را بر عکس بر زمین نهاد.....
و چون دسته عصا بر زمین بود، تعادل کامل نداشت...
دیگران فکر کردند که او چون پیر شده، دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده.....
به همین خاطر صاحبخانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت:

پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟!

پیر مرد آرام و متین پاسخ داد:
زیرا انتهایش خاکی است، می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود.....

مواظب قضاوتهایمان باشیم....
چه زيبا گفت دكتر شريعتي:

برای کسی که میفهمد
هیچ توضیحی لازم نیست
و
برای کسی که نمیفهمد
هر توضیحی اضافه است

آنانکه میفهمند
عذاب میکِشند
و
آنانکه نمیفهمند
عذاب می دهند

مهم نیست که چه "مدرکی" دارید
مهم اینه که چه درکی دارید
@baharlifeT
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹

🔸ما در چيزهایی كه خودمان را می‌شكنیم، اجر می بريم🔸

برای اينكه اذان گفتن در بين مردم رايج شود، بايد بينند كه بزرگان اذان می گويند. مثلاً كسی كه در بازار از همه محترم‌تر است، شاگردش را به جای خود بگذارد و اذان بگويد. در مدرسه، مدير اذان بگويد. در ادارات، مدير كل و استاندار اذان بگويد. در مسجد اگر كسی صدایی بهتر از امام جماعت دارد، او هم اذان بگويد.
ما در چيزهایی كه خودمان را مي‌شكنيم اجر می بريم. وقتی پيشخدمت اذان بگويد، ترقی مي‌كند؛ ولی وقتی مدير كل اذان بگويد، ديگران تعجب مي‌كنند و او كمی شكسته مي‌شود. اما همين شكسته شدن‌ها ما را می سازد و در آخرت و در بهشت، دری می شود كه انسان را از آن داخل مي‌كنند. مسلمان هر وقت ديد كه با عبادتی شکسته مي‌شود، آن را به ديگری ندهد، بلکه خودش انجام دهد؛ چون او را بزرگ مي كند و تكبّر را از وجود او بيرون مي‌نمايد. هر چه عبادت سخت‌تر باشد، بيشتر انسان را بزرگ مي‌كند و می سازد.
🆔 @baharlifeT
🌺همسرانی موفقند كه در گفتگو با هم

🔺صدای خود را بلند نكنند
🔺تماس چشمی‌ برقرار كنند
🔺بخوبی به حرفهای طرف مقابل گوش كنند
🔺اگر نكته‌ای را متوجه نشدند،درمورد آن محترمانه سوال کنند.
#زن_شوهر
🆔 @baharlifeT
ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ : ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩﻥ فرزند ﭼﯿﺴﺖ؟
ﮔﻔﺖ: با ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﻣانند ﻓﺮﺯﻧﺪ یکی از بستگان یا همسایگان رفتار
ﮐﻦ،
ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﮕﻮﻧﻪ؟
ﮔﻔﺖ: مثلا ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ
ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﯼ،
ﺣﺎﻟﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ،
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺳﺮﺍﻍ ﮐﯿﻒ ﻭ ﻧﻤﺮﺍﺕ
ﺍﻭ ﻧﻤﯿﺮﻭﯼ،
ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻧﻮﻉ ﻏﺬﺍ ﻧﻈﺮﺵ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ،
ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻣﯿﮑﻨﯽ،
ﻧﻈﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺟﻮﯾﺎ ﻣﯿﺸﻮﯼ،
ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﺩﻋﻮﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ،
ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺗﻮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ
ﺗﻮ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﯾﮑﯽ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺁﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ،
ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ، ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽ ﺁﻓﺮﯾﻨﺪ ﻧﻪ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ
🆔 @baharlifeT
قابل توجه مراجعین خانم #دکتر_حاتمی
روزهای کاری خانم دکتر حاتمی در فصل تابستان 96 روزهای شنبه دوشنبه و چهارشنبه از ۸صبح الی ۸شب می باشد.
لطفا جهت اخذ نوبت با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید .
#مشاور_خانواده
#مشاور_زوجین
#سکستراپ
#مشاوره_نوجوان
#مشاوره_تحصیلی
#مشاوره_قبل_بعد_ازدواج
44481709
44464628-29
🆔 @baharlifeT
قابل توجه مراجعین خانم #احمدی
روزهای کاری خانم احمدی در فصل تابستان 96 روزهای شنبه و چهارشنبه از ۸صبح الی 18 عصر می باشد.
لطفا جهت اخذ نوبت با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید .
#مشاور_کودک
#اختلال_یادگیری
#روانسنجی
#استعدایابی_کودکان
#استعدادیابی_بزرگسالان

44481709
44464628-29
🆔 @baharlifeT
🍀🍀🍀
قابل توجه مراجعین خانم #دکتر_بهرامی
روزهای کاری خانم دکتربهرامی در فصل تابستان 96 روزهای یکشنبه و چهارشنبه از 9صبح الی 16 عصر می باشد.
لطفا جهت اخذ نوبت با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید .
#افسردگی
#افسردگی_مثبتگرایی

44481709
44464628-29
🆔 @baharlifeT
🍀🍀🍀
قابل توجه مراجعین خانم #نقی_پورفر
روزهای کاری خانم نقی پورفر در فصل تابستان96 روزهای چهارشنبه از 9صبح الی 16 عصر می باشد.
لطفا جهت اخذ نوبت با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید .
#مشاور_خانواده

44481709
44464628-29
🆔 @baharlifeT
🍀🍀🍀
قابل توجه مراجعین خانم #بنانی
روزهای کاری خانم بنانی در فصل تابستان96 روزهای دوشنبه 9صبح الی 16 عصر می باشد.
لطفا جهت اخذ نوبت با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید .
#مشاور_کودک

44481709
44464628-29
🆔 @baharlifeT
🍀🍀🍀
قابل توجه مراجعین آقای #دکتر_موسوی

روزهای کاری آقای #دکتر_موسوی در فصل تابستان 96 روزهای پنجشنبه یک هفته درمیان از ساعت ۸صبح الی 16عصر
#پزشک
#روانپزشک


44481709
44464628-29
🆔 @baharlifeT
🍀🍀🍀
قابل توجه مراجعین آقای #دکتر_ابراهیمی

روزهای کاری آقای دکتر_ابراهیمی در فصل تابستان 96 روزهای شنبه درمیان از ساعت 14 الی 20
#مشاور_شغلی
#مشاور_سازمانی


44481709
44464628-29
🆔 @baharlifeT
🍀🍀🍀
قابل توجه مراجعین خانم #ژاله_چین

روزهای کاری خانم #ژاله_چین در فصل تابستان 96 از شنبه تاپنج شنبه 8الی12 و یکشنبه ها 12 الی18
#مشاور_تغذیه
#رژیم_درمانی


44481709
44464628-29
🆔 @baharlifeT
استادی با شاگردش از باغى ميگذشت
چشمشان به يک کفش کهنه افتاد.
شاگرد گفت گمان ميکنم اين کفشهاي کارگرى است که در اين باغ کار ميکند . بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم ...!

استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم؛
بيا کارى که ميگويم انجام بده و عکس العملش را ببين!

مقدارى پول درون آن قرار بده
شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند.
کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد
و همينکه پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى ، پول ها را ديد.

با گريه فرياد زد : خدايا شکرت !
خدايی که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى .
ميدانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويی به نزد آنها باز گردم و همينطور اشک ميريخت.
استاد به شاگردش گفت:
هميشه سعى کن براى خوشحالي ات ببخشى نه بستانی.

هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد،
مگر به " فهم و شعور "
مگر به " درک و ادب "
آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده را بگیرد و او را بلند کند !
این قدرت تو نیست،
این " انسانیت " است
@baharlifet