موسسه‌ی بهاران خرد و اندیشه
1.01K subscribers
1.13K photos
86 videos
3 files
234 links
ادمین: @baharan_school
Download Telegram
...
خاطره بازی ۸
عشق‌ در یک نگاه
صورتم داغ می‌‌شود. درد همراه با سوزش می‌رود توی پوستم و از عصب‌های صورت، مغزم درد، می‌گیرد. فکر می‌کنم عینک خرد شد توی صورتم. ضربه توپ پلاستیکی خیلی محکم بود. فرصت نمی‌کنم سرم را برگردانم. از میدان میدان میوه و تره‌بار که رد می‌شوی خیابان کوهستانی است. هنوز یادگار را نکشیده‌اند و فرحزاد دوپاره نشده است. با کوهستانی باران‌ها شروع می‌شود. بچه‌ها بعد ‌از مدرسه‌کیف و کتابشان را همان‌جا کنار دیوار سیمانی مجتمع باران یک رها می‌کنند و به بازی‌‌مشغول می‌شوند. شوت یکی ‌از همین بچه‌ها محکم به‌صورتم نشست. پسرک جلو آمد. عینکم را که در گوشت صورت فرو رفته بود دوباره‌ روی صورت جابه جا کردم. ریز نقش بود با موهای کوتاه وصورتی استخوانی. توپ دولایه پلاستیکی‌جلوی پای من بود. نگاهی به من و نگاهی به توپ انداخت.
بچه های هر دو تیم سرجاهایشان میخکوب بودند. ترسیده است، توپ را با سرِ پا آرام برایش شوت می‌کنم‌. لبخند می‌زند همه باهم می‌گویند ببخشید. لبخندی می‌زنم و سرازیر می‌شوم به‌سمت باران سوم.

با خودم فکر می‌کنم کاش الان‌ هم کنار پنجره‌ باشد. کاش جسارت پیدا می‌کردم زیر پنجره می‌‌ایستادم و نگاهش می‌کردم، شبها که از روزنامه خلاص می‌شوم و به سمت خانه می‌آیم, باران یک را سرازیرمی‌شوم با شتاب تا پیچ کوچه را رد کنم و برسم اول باران سوم هر شب سایه‌اش می‌افتد روی دیوار سیمان سفید روبرو. درست مثل نمایش با سایه ها. می‌توانم بلندی ‌موهایش را از سایه ی ایستاده کنار پنجره حدس بزنم. آرام می‌ایستد و و من در خیالم گمان می‌کنم به ماه خیره شده است. یا شاید صدای قدم‌های شتابان مرا شماره‌ می‌کند. شب‌ها از زیر پنجره که رد می‌شوم ناخوداگاه روی موهایم دست می‌کشم و چیزی زیر لب زمزمه‌‌ می‌کنم اما صدایی از پنجره نمی‌آید. آن روز عصر که آفتاب نشسته بود بالای دیوار سیمان سفید روبروی پنجره دختر مو بلندِ خیال‌های من، حس کردم کنار پنجره ایستاده است. قدم‌هایم را آرام‌تر کردم کمی از پای دیوار فاصله‌ گرفتم دستی به موهایم کشیدم و سرم را به سمت پنجره گرفتم.
یک لحظه نگاه‌مان باهم تلاقی کرد رویای عشق در یک نگاه ناگهان رنگ باخت وقتی تف گنده‌اش درست نشست روی شیشه عینکم و با صدای کلفتی گفت: مادر ....گوه میخوری نگاه می‌کنی ...
#خاطره_بازی
#در_خانه_می‌مانیم
#کرونا_را_شکست_می‌دهیم
عکس_نوشت۱
این یک مسابقه‌است برای تمرین عکس_نوشت
همه‌ی دوستان بهاران می‌توانند در این تمرین شرکت کنند ما بهترین متن عکس نوشت رو انتخاب و در همین صفحه منتشر می‌کنیم و به بهترین متن هم یکی از کتابهایی را در هرشب یک کتاب معرفی می‌کنیم هدیه می‌دهیم.
نوشته‌های خود را برای ما در دایرکت بفرستید. ما متتظریم
#عکس_نوشت
#در_خانه_می‌مانیم
#کرونا_را_شکست_می‌دهیم