🍊 کانال ادبی و هنری بهار نارنج قاسم‌ آباد
763 subscribers
8.51K photos
3.35K videos
12 files
122 links
به نام خالقِ ابر و مه و باد
خداوندِ جهان و قاسم‌آباد

🍊 این کانال، به منظور انعکاس فعالیتهای ادبی، هنری و فرهنگی مردمان زادگاهمان 💚 ایجاد شده است.

ارتباط با ادمین : @B_N_13_99
Download Telegram
.
شبای چشمونت مه‌آلوده و بارونی
من این هوا را دوست دارم خوب می‌دونی

وقتی دلت تنگه ترانه‌های بغضت رو
با حالتی از گریه و لبخند می‌خونی

من راز زیبایی رو از چشمای تو خوندم
دنیام پریشون می‌شه وقتی تو پریشونی

تنها تویی که بین آدمای بی‌احساس
حرف دلم رو از دو تا چشمام می‌خونی

دستای گرم تو اگه تو دست من باشه
دور می‌شه از من غصه و غم‌ها به آسونی

اینا رو گفتم تا دلم تو سینه آروم شه
خوب می‌دونم تا آخر قصه نمی‌مونی!

#جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
یاد تو افتادم دوباره بسترم داغ است
یخ کرده دست عاشقم ، اما سرم داغ است

باران شک می‌بارد از این ابر دلتنگی
اما چراغ روشنای باورم داغ است

در آسمان یاد تو پروانه خواهم شد
شب‌ها که در رویای تو بال و پرم داغ است

از بس که شعر از چشم‌‌های نافذت گفتم
از شعله‌های بیت‌بیتش دفترم داغ است

برگرد از این زمهریر شب نجاتم ده
تا آینه نشکسته و خاکسترم داغ است

#جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تقدیم به استاد عزیزم جناب سمسارزاده

مرد صحنه ، مرد احساس و هنر ، سمسارزاده
از برای بنده همچون تاج سر ، سمسارزاده

پیشکسوت ، مهربان ، دلسوز ، اهل خانواده
یادگار روزهای پُر گهر ، سمسارزاده

خنده‌رو ، دور از ریا ، همگام با غم‌های مردم
با وفا ، شیرین‌سخن ، اهل سفر ، سمسارزاده

صبح جمعه با شما ، بی او ندارد شور و حالی
دوستی با معرفت از هر نظر ، سمسارزاده

گر بگویی نام مردی نیک را بنویس حامی
می‌نویسم توی دفتر مختصر ، سمسارزاده

#جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی
🎙 #اصغر_سمسارزاده

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
چشم تو را دیدم به شعرم نور افتاد
مویت پریشان شد به قلبم شور افتاد

با دیدن مستی چشمان خمارت
از تاک قلبم خوشه انگور افتاد

صیاد من ، دستان تو بوسیدنی شد
روزی که ماهی دلم در تور افتاد

بگذار عکس چشم‌هایت را بگیرم
شاید گذارم بر دیاری دور افتاد

#جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
روزی که گشت از قفس آزاد عاشقی
از چشم‌های فاجعه افتاد عاشقی

استاد گفت سوژه تحقیق‌تان غم است؟
فریاد زد کلاس نه استاد، عاشقی

شاید هنوز چشم شما عاشقم کند
هرچند رفته یک شبه برباد عاشقی

من سالکان دلشده را مست می‌کنم
با جام و باده‌‌ای که به من داد عاشقی

شاعر، میان پیچ و خم کوچه‌های دل
بنگر چگونه می‌رود از یاد عاشقی

رمز تمام هستی ما پنج واژه بود
امید، نور، عاطفه، فریاد، عاشقی

#جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99