بجز از عشق مجرد به هر آن نقش که رفتم
بنه ارزید خوشیهاش به تلخی ندامت
مولانا
بنه ارزید خوشیهاش به تلخی ندامت
مولانا
نعل بینی باژگونه در جهان
تخته بندان را لقب گشته شهان
بس طناب اندر گلو و تاجِ دار
بر وی انبوهی که اینک تاجدار
همچو گور کافران بیرون حلل
اندرون قهر خدا عز و جل
#مولانا
تخته بندان را لقب گشته شهان
بس طناب اندر گلو و تاجِ دار
بر وی انبوهی که اینک تاجدار
همچو گور کافران بیرون حلل
اندرون قهر خدا عز و جل
#مولانا
خون پلید است و به آبی می رود
لیک باطن را نجاستها بُوَد
کآن به غیرِ آبِ لطفِ کردگار
کم نگردد، از درونِ مردِ کار
مولانا
لیک باطن را نجاستها بُوَد
کآن به غیرِ آبِ لطفِ کردگار
کم نگردد، از درونِ مردِ کار
مولانا