بابک غفوری‌آذر | Babak Ghafooriazar
8.8K subscribers
1.73K photos
685 videos
9 files
665 links
کانال تلگرامی بابک غفوری‌آذر، روزنامه‌نگار‌
توئیتر: twitter.com/babakazar
اینستاگرام: instagram.com/babakazar
Download Telegram
گفت‌وگو با مهدی شیرزاد؛ فیلمنامه‌نویسی که اعتراض‌ها برای او تلنگر بود

مهدی شیرزاد از فیلمنامه نویسان فعال سال‌های اخیر در سینما و تلویزیون رسمی ایران می‌گوید اتفاقات سال گذشته در ایران برایش تلنگری بود تا به این فکر کند که تا چه زمان باید به کار کردن در شرایط نامطلوب تن بدهد. او بر همین اساس تصمیم گرفت که دیگر در جریان رسمی سینما و تلویزیون ایران کار نکند و از کشور خارج شود.
مهدی شیرزاد از جمله نویسندگان سریال‌های تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی چون «راه بی‌پایان» ساخته همایون اسعدیان، «عملیات ۱۲۵» ساخته بهروز افخمی و «پرده نشین» ساخته بهروز شعیبی است و در سینما نیز فیلم‌هایی چون «پنهان» ساخته مهدی رحمانی، «مزار شریف» ساخته عبدالحسن برزیده و «در سکوت» ساخته ژرژ هاشم‌زاده بر اساس فیلمنامه‌هایی از او ساخته شده‌اند.
از او در ماه‌های گذشته سریال‌هایی چون «خسوف» ساخته مازیار میری و «نوبت لیلی» ساخته روح‌الله حجازی از سامانه‌های پخش آنلاین شبکه نمایش خانگی ایران پخش شده بود.
مهدی شیرزاد در گفت‌وگو با برنامه «صحنه» رادیو فردا می‌گوید تا پیش از اتفاقات سال ۱۴۰۱ به «اصلاح» باور داشته و خود را «اصلاح‌طلب» می‌دانسته اما متوجه شده که اصلاحات دست‌کم در این زمان و حاکمیت رهبر فعلی جمهوری اسلامی رخ نخواهد داد: «من خودم را فرد اصلاح طلب می دانستم. ۲۰ سال باور داشتم که با یک جور همکاری می‌شود اصلاحاتی کرد و شرایط را تغییر داد. باید سنم بالا می‌رفت تا به این باور برسم که این غلط است یا زمانش دیگر گذشته. هر چقدر تلاش کردم که با راه آمدن و امتیاز دادن و گفت‌وگو کردن، طرف مقابل را قانع کنم که نیاز به اصلاحات هست دیدم هیچ اراده‌ای برای این موضوع وجود ندارد. باید این مسیر را طی می‌کردم تا بفهمم که این اصلاحات حداقل در زمان حکومت فعلی و حاکمیت رهبر فعلی رخ نخواهد داد.»
مهدی شیرزاد با اشاره به تاثیر عاطفی اعتراض‌های سال گذشته بر خودش شرح داد که دیدن نسلی همسن فرزندش در خیابان‌ها باعث ایجاد چالشی ذهنی برایش شد: «می‌رفتم در خیابان و اعتراض‌ها را می‌دیدم. بچه‌هایی را ‌دیدم که خیلی بزرگ‌تر از پسر خودم نبودند. این باعث شد تا خودم را در برابر چالشی در برابر فرزندم ببینم که آیا الگوی مناسبی برای او هستم یا نه. اینکه اگر می‌خواهم الگوی مناسبی برای او باشیم باید همین تصمیم را بگیرم.»
آقای شیرزاد در پاسخ به پرسشی درباره همکاری با سینماگران نزدیک به حکومت می‌گوید در کارنامه‌اش آثاری وجود دارد که وفتی به آنها فکر می‌کند، می‌بیند نباید آنها را انجام می‌داد. او در عین حال اذعان می‌کند که «تقریبا هیچ کدام از کارهایی که نوشتم را ندیدم.»
مهدی شیرزاد با اشاره به شرایط خاصی که سینمای ایران پس از اعتراض‌ها با آن مواجه شده است می‌گوید: «ساختن فیلم به شیوه‌ای که به شکل واضح در تضاد با خواسته نسلی است که به خایان آمد، به بن بست رسیده است. سینماروها از همین نسل هستند. وقتی فیلمی ساخته می‌شود که زنان در خانه‌‌هایشان حجاب دارند یعنی مهم نبودن خواسته نسلی که به خیابان آمد. آن نسل هم با سینما نرفتن پاسخ می‌دهد. نتیجه همین شرایط فعلی است.»
مهدی شیرزاد با اشاره به ابهامات فراوان درباره صاحبان سامانه‌های آنلاین پخش فیلم در ایران می‌گوید: «تعداد دقیق بینندگان محصولات سامانه‌های پخش اینترنتی مشخص نیست. من هیچ وقت تعداد بینندگان آثارم در این سامانه‌ها را نفهمیدم و کسی پاسخ دقیقی به من نداد.»
او همچنین اختلافات مطرح درباره شیوه نظارت بر سامانه‌های پخش اینترنتی را رقابت جریان‌های قدرت داخل نظام می‌داند.
https://bit.ly/shirzad
@babakgha
گفت‌وگو با مهدی شیرزاد
مجله صحنه
گفت‌وگو با فیلمنامه‌نویس سریال‌های «خسوف» و «نوبت لیلی» که می‌گوید در واکنش به اعتراض‌های اخیر در ایران از ادامه فعالیت در جریان رسمی سینما و تلویزیون ایران خارج شده است.
@babakgha
عباس امیرانتظام را در حال شوخی با مهدی بازرگان در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب ۵۷ در کنار تعدادی دیگر از اعضای دولت موقت حکومت جمهوری اسلامی از جمله داریوش فروهر، مصطفی کتیرایی، کاظم سامی، محمدیوسف طاهری و احمد صدر حاج‌ سیدجوادی می‌بینید.
روزهای ابتدایی آغاز به کار دولت موقت است و لب‌های خندان اغلب حاضران، نشان از فضای شاد حاکم بر لحظه ثبت عکس دارد.
تماشای این عکس در سالروز درگذشت یکی از حاضران آن (عباس امیرانتظام) بیش از هرچیز ناکامی امکان محقق شدن مفهوم مجعول و عجیبی به نام «مردم‌سالاری دینی» ذیل حکومتی به نام جمهوری اسلامی را در ایران به ذهن می‌رساند. افراد حاضر در این عکس در لحظه ثبت آن، باورمندان به ممکن بودن عمل سیاسی مردم‌سالارانه زیر هدایت رهبری مذهبی بودند که تفسیری واپس‌گرایانه از شیعه‌گرایی اسلامی ارائه می‌داد. آنها احتمالا خوش‌بینانه به امکان مهار او در عمل سیاسی می‌اندیشیدند و در یک همراهی خطرناک و به شدت پرسش‌برانگیز، تسهیل‌گر قدرت‌گیری نوع به شدت عقب‌مانده‌ای از حکومتداری نوین در ایران شدند. سرنوشت غم‌بار و تراژیک اغلب حاضران در این عکس، گواه آشکاری بر ناممکن بودن تصورات آنها در همنشینی با مفسران واپسگرای اسلام سیاسی است.
کارنامه دولت موقت جمهوری اسلامی حالا جز با ناکامی تمام‌عیار به یادآورده نمی‌شود اما برخی از حاضران در این عکس با استقامت و پای‌مردی بر برخی اصول آزادی‌خواهانه، میراث متفاوتی از خود به جا گذاشتند: داریوش فروهر با تاکید بر مخالفت با کل سامانه جمهوری اسلامی و پیگیری تاثیرگذار کار متشکل سیاسی در داخل مرزهای ایران و عباس امیرانتظام با ایستادگی تمام عیار بر بیان نقض حقوق‌بشر با تجربه زندان سالیان.
(عکس از آرشیو خبرگزاری آسوشیتدپرس است.)
@babakgha
پس از ر. اعتمادی، سردبیری «جوانان» به حاتم قادری سپرده شد تا او این هفته‌نامه را به یک نشریه تندرو در حمایت تمام‌عیار از روح‌الله خمینی تبدیل کند؛ آن چنان که تمجید از اعدام‌های سال ۱۳۶۰ از مطلب معمول آن شد. اینجا یک نمونه از مطالبش را در حمایت از اعدام کریم دستمالچی می‌خوانید.
@babakgha
فقط بهت و ناباوری نبود. درد و خشم و حسرت هم بود از دیدن بی‌نتیجه بودنِ حاصلِ ۸ سال جنگیدنی که دست‌کم پس از آزادسازی خرمشهر تداومش با پرسش‌های بی‌جوابی همراه بود. ۲۷ تیر ۱۳۶۷ جمهوری اسلامی قطعنامه‌ای را پذیرفته‌ای بود که از زمان صدورش می‌گفت خواسته‌هایش را برآورده نمی‌کند. زمین سخت واقعیت اما دیگر جایی برای توهم و رویاپردازی و اتکا به عالم ماورا نگذاشته بود. شکست و احتمال فروپاشی حکومت در چشم‌انداز بود.
۲۷ تیر ۱۳۶۷ روح‌الله خمینی با اعلام رسمی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل، عملا شکست در رسیدن به جاه‌طلبی‌های بی‌پایانش را در صدور نوع موردنظرش از اسلام سیاسی شیعه محور پذیرفت. در داخل ایران، کسی امکان و جرات پیدا نمی‌کرد تا بپرسد مگر کمتر از یک سال قبل درباره همین قطعنامه به تلویح و کنایه نگفته بود: «هم اکنون که به مرز پیروزی مطلق رسیده‏‌ایم و قدمهای آخرمان را برمی‏‌داریم، صدای ناآشنای صلح طلبی آن هم از کام ستمگران و جنگ‏‌افروزان به گوش‏ می‏‌رسد.» (پیام به مناسبت حج سال ۱۳۶۶) او آن قدر دلگیر و دلخور از پیروز نشدن در جنگ و اهداف صدور انقلاب و ایدئولوژی‌ خاصش بود که دو روز پس از اعلام رسمی پذیرش قطعنامه در پیام معروفش با تعبیر «نوشیدن جام زهر» دلخوری عمیقش از نرسیدن به اهدافش را بیان کرد و ابایی از این نداشت که بگوید: «حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود ... من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‌دیدم»
و مردم ایران ناباورانه به صحنه‌ای می‌نگریستند که در آن، همهٔ آنچه از جان و مالشان فدا کرده بودند به چشم نمی‌آمد. رهبری که از لحظه نشستن بر سریر قدرت، ابایی از گرفتن پرهزینه‌ترین تصمیمات نداشت، بیش از این می‌خواست. برایش همۀ آن جان‌ها و زندگی‌های رفته و تغییر کردۀ ناشی از پافشاری بر سیاست ادامه جنگ، ناکافی به نظر رسیده بود.
پس از نوشین جام زهر بود که روح‌الله خمینی به قهر از دیدار عمومی با مردم خودداری کرد و بحث‌انگیزترین تصمیمات در اعدام جمعی زندانیان سیاسی، صدور فتوای قتل یک نویسنده (سلمان رشدی) و برکناری جانشین تعیین شده‌اش را گرفت.
او به قهر از دنیا رفت و مردم ایران نفهمیدند تاوان چه چیزی را در ناکامی‌اش پرداختند.
@babakgha
بین تاریخ ثبت و انتشار این دو عکس از تهران، ۳۷ سال فاصله است. یکی را همین چند روز پیش خبرگزاری رویترز در روزهای پایانی تیرماه سال ۱۴۰۲ بر روی خروجی جهانی‌اش قرار داده و دیگری را خبرگزاری آسوشیتدپرس ۲۰ خرداد ۱۳۶۵ منتشر کرده است.
تماشای این دو عکس می‌تواند تاریخِ تغییرِ تصویر عمومی از یک جامعه باشد. جامعه‌ای که به‌رغم مقاومت عمومی عمیق اما پنهان در میانهٔ دههٔ ۶۰، با تصویر دو زنِ به شدت محجبه در مقابل یک نقاشی پروپاگاندا دیده می‌شد تا نزدیک به ۴ دهه بعد که زنانِ جوانِ بی‌حجاب به هویت شاخص پایتخت ایران تبدیل شدند. جالب آنکه جلوه‌ای از پروپاگاندای حکومتی همچنان در پس‌زمینه این دو تصویر حضور دارند تا نشانی باشند از تلاش دنباله‌دار حکومت در یادآوری حضور و تسلط سنگینش. هرچند که در تصویر دوم، آن پروپاگاندا در تکمیل سوژه اصلی است اما در اولی در تضاد و تناقض با آن.
و در این تفاوت دو عکس، تاریخی غمبار از هزینه‌های پرداخت شده گران‌بها پنهان است. هزینه‌هایی از زندگی‌های رفته و تباه شده. دردآور این است که پرداخت این هزینه‌ها همچنان ادامه دارد اما زنان، موتور اصلی تغییر جامعهٔ ایرانِ بعد از انقلاب، سرسختانه نشان داده‌اند به‌رغم پرداختِ همهٔ این هزینه‌ها، استوار بر مسیر خود در دستیابی به خواست‌های تغییرسازشان هستند.
فکر اینکه ۳۷ سال بعد، خبرگزاری‌های جهانی چه تصویری از زنان ایران در پایتخت مخابره می‌کنند می‌تواند بازی ذهنی جذابی برای پیگیران تحولات سیاسی و اجتماعی باشد.
@babakgha
نقش پرفسور سمیعی در معالجه دست علی خامنه‌ای

مجید سمیعی دست‌کم از سال ۱۳۶۰ در معالجه بیماری‌های مقام‌های عالی‌رتبه حکومت جمهوری اسلامی نقش داشته است.
اکبر هاشمی‌رفسنجانی در خاطراتش از سال ۱۳۶۰ چند بار به نقش آقای سمیعی در معالجه یکی از دست‌های مجروح شده علی خامنه‌ای اشاره می‌کند.
او در خاطرات روز ۶ شهریور ۶۰ می‌نویسد:
«جلسه‌ای‌ خصوصی‌، با آقایان‌ خامنه‌ای‌، باهنر و رجایی‌ داشتیم‌. آقای‌ خامنه‌ای‌ اطلاع‌ دادند که‌ پروفسور سمیعی‌ که‌ از آلمان‌ برای‌ معالجه‌ دست‌ ایشان‌ آمده‌ بود، گفته‌ است‌ دست‌ ایشان ‌ممکن‌ است‌ به‌ حالت‌ اول‌ برنگردد و حرکت‌ کامل‌ پیدا نکند و همین‌ عمل‌ ناقص‌ هم‌، دو سه‌ ماه‌ دیگر انجام‌ می‌شود. متأثر شدیم‌. قرار شد هفته‌ای‌ یک‌ جلسه‌ مشورتی‌، باحضور ایشان‌ داشته‌ باشیم‌.»
هاشمی‌رفسنجانی چند ماه بعد در خاطرات روز ۱۳ آذر ۱۳۶۰ هم درباره دیدار آقای سمیعی با رهبر کنونی جمهوری اسلامی چنین نوشته است:
«عصر با آقای خامنه‌ای تلفنی صحبت کردم. خبر دادند دکتر معالج و پرفسور سمیعی آمده و از پیشرفت وضع دست ایشان راضی است. دست ایشان در جریان سوقصد چند ماه پیش آسیب دیده و فلج شده، اینک رو به بهبودی است. گویا، عمل احتیاج ندارد.»
@babakgha
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تریلر فیلم «شیدا» («پاییز شیدا») ساخته نورا نیاسری با بازی زر امیرابراهیمی که ۲۱ مرداد به عنوان فیلم اختتامیه جشنواره فیلم لوکارنو به نمایش در می‌آید. این فیلم که کیت بلانشت، تهیه‌کننده اجرایی آن است، چند ماه پیش برنده جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران جشنواره ساندنس شد.
@babakgha
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تریلر فیلم «منطقه بحرانی» ساخته علی احمدزاده که چند روز دیگر در بخش مسابقه جشنواره فیلم لوکارنو به عنوان محصولی از ایران و آلمان نمایش در می‌آید. این فیلم هم بدون رعایت الزام حجاب برای بازیگران زن ساخته شده است و در صحنه‌های مختلف زنان بدون حجاب دیده می‌شوند.
@babakgha
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستند «ماندن با نماندن»
زندگی و کار منوچهر فرید
(۵۰ دقیقه)

منوچهر فرید بازیگر دوران طلایی هنرهای نمایشی ایران در دهه‌های چهل و پنجاه، اگر بر سر دوراهی عشق و وظیفه، علاقه‌ی عمیقش به هنر را برمی‌گزید، می‌شد یکی از ده‌ها بازیگر هم‌نسلش که در دو دوره‌ی کاری قبل و بعد از انقلاب ۵۷ فعال بوده‌اند. برای فرید اما دوره‌ی «بعد» وجود نداشت. به او گفتند که دیگر نباید بماند.‌ رفت و در عوض، بر سر اعتقادش ماند. خودش فروتن‌ است و تودار. اما همراهان زندگی و کار منوچهر فرید در مستند «ماندن با نماندن» به ما شرح حالی می‌دهند از این که مهاجرت او چقدرش تصمیم بود و چقدر اجبار، از آن چه که بر او گذشت و آنچه حالا و در ۸۶ سالگی، ۴۵ سال بعد از توقف بازیگری، در ذهن و دلش جاری‌ست.

ــــــ

با حضور:

منوچهر فرید
بهرام بیضایی
پرویز صیاد
زهره ندائی (فرید)

ــــــ

تصویر، تدوین، صدا:
ندیم بدیعی

موسیقی:
باربد بیات

گوینده:
کاوه کاویان

دستیار صدا:
ساناز حسینی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‏تریلر مستند بلند «آفتاب می‌شود» ساخته آیت نجفی که نامش به عنوان فیلم افتتاحیه بخش «روزهای ونیز» که در کنار جشنواره ونیز برپا می‌شود، روز پنج‌شنبه اعلام شد.
@babakgha
۱۴ مرداد سالروز مرگ (ترور) حسن آیت، مسئول دفتر سیاسی حزب جمهوری اسلامی و نماینده مجلس اول شورای اسلامی است. کسی که چهره خاص و همچنان مرموز ماندۀ سه سال ابتدای انقلاب ۵۷ محسوب می‌شود. محتوای سخنرانی لو رفته او در سال ۱۳۵۹ در یک جمع خصوصی، عملا برنامه و نقشه راه حاکمان ایران در ۴۲ سال اخیر بوده است.
محمد قائد، روزنامه‌نگار و نویسنده شناخته شده چند سال‌ پیش در مطلبی با نام «سه پیشقراول»، مرور بسیار خواندنی بر کارنامه و عملکرد حسن آیت کرده بود.
@babakgha