با من بخوان📚
181 subscribers
196 photos
1 video
1 file
130 links
🖊معرفی و برش‌هایی از متن کتاب
📚مطالعات شخصی
🎧موسیقی


📓با من در لذت خواندن کتاب‌ همراه شوید

https://t.me/baamanbekhaan

🆔 @baamanbekhaan

ارتباط با ادمین:
👩🏻‍💼 @Azi_Ram
Download Telegram
#برشی_از_متن_كتاب 📖

زندگی در اوج خود به هنر تبدیل می‌شود.
یعنی که زندگی در هنر به جلوه‌ی عشق عیان می‌شود.


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۳۵


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

نفرت و عشق، خصومت و مهربانی، بیزاری و دلتنگی، سکوت و بی‌تفاوتی و هرآنچه به روح آدمیزاد مربوط می‌شود و مرا در خود فرامی‌گیرد؛ همیشه آنها را مایه و انگیزه‌ی کار قرار می‌دهم. بنابراین اگر باشند کسانی که فکر کنند برخی از این موارد می‌توانند مانعی در راه‌ کار من ایجاد کنند، نادان هستند.



#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۴۳


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

هنرمند آن انسان مشتاق و بی‌تابی است که در ذهن خود از مرزهای واقعیات عینی می‌گذرد. ولی آنچه از ورای واقعیت به ارمغان می‌آورد، چیزی جز بازآفرینی واقعیات نیست به‌علاوه‌ی تصوری از گذر در ورای واقعیات.
گمان می‌کنم در نیمه‌ی دوم عبارت خودم نمی‌دانسته‌ام چه می‌خواهم بگویم! شاید هم حالا آن را نمی‌فهمم؟ ورای واقعیات دیگر کجاست؟ ولی یک جایی هست!


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۳۶


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

اگر بگویم که ما مردم ایران هنوز «ملت» به‌معنای مردمی یگانه و یکپارچه نشده‌ایم، باور کنید که بیش از اعترافی دردناک نخواهد بود. می‌بینم که درواقع ما اقوامی هستیم که در ‌پاره‌ای از خاک زمین دور هم جمع‌آوری شده ایم، و یا دقیق‌تر آنکه بگویم کنار هم چیده شده‌ایم بی‌آنکه امکانات نزدیکی و آمیختگی را که زمینه‌های یگانگی ملت هستند در اختیار داشته باشیم. بنابراین آنچه در میان ملت حاکم است عشق به ارزش‌های ملی است که از گرایش‌های ناگزیر قومی و منطقه‌ای ناشی می‌شود.


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۵۹


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

کمتر اندیشه‌ورزی را دیده‌ام که از ابداعات و آفریده‌های عام در میان مردم خود احساس خرسندی کرده باشد. نه، ما مردم هنوز حتی به مرحله‌ی خودیابی هم قدم نگذاشته‌ایم و اگر وارد چنین مرحله‌‌ی بزرگی بشویم می‌توان امیدوار بود که یک ملت بدبیار و بدبخت پنهانی مستعمره، قدم در آغاز راه گذارده است و می‌رود که خود را از مرزهای قومی به دایر‌ه‌ی وحدت و یگانگی برحسب نیازهای اقوام و تساوی حقوق همه‌ی اقوام و ملیت‌ها نزدیک کند و این کشور را با جهان مربوط سازد؛ درغیراین‌صورت هر قدمی که برداشته شود و هر کاری که انجام بگیرد در حصار فردیت خود حبس خواهد ماند و خواهد پوسید.


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۶۰


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

انسان ممکن است بتواند از شر طاعون نیمه‌جانی در ببرد، اما از شرّ ناامیدی ممکن نیست جان به عافیت درببرد. وای بر ناامیدانی که ما هستیم؛ با این نفرت و ناامیدی که چون بدترین بلاها در روح ما مردم رسوخ کرده است و لحظه‌به‌لحظه فراگیرتر می‌شود، چه‌جور آینده‌ای در انتظار ما خواهد بود؛ چه‌جور آینده ای تدارک دیده شده؟ جنون، جنون، این مردم دارند دچار جنون نومیدی می‌شوند و... وای برناامیدانی که ما هستیم!



#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۶۱


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

او (پدرم) گفت «آدم سه جور است: مرد، نیمه‌مرد و هَپلی‌هَپو و...» و توضیح داد «هپلی‌هپو کسی است که می‌گوید و کاری نمی‌کند. نیمه‌مرد کسی است که کاری می‌کند و می‌گوید. اما... مرد آن است که کاری می‌کند و نمی‌گوید.» و تکرار کرد «آن‌کس که نگوید و بکند مرد است.»


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۰۰


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

رئالیسم به‌معنای کلاسیک آن ظرفی نیست که بتواند مضامین پر از هول و اضطراب و دلهره و غامض و آدم‌های کابوس‌زده را در خود جای بدهد؛ پس به حکم محیط و نیاز روح هنرمند، آزمون‌های تازه‌ای که میدان‌ها و دهلیزهای هزارتوی ذهن خلاق را محدود نکند، امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. اما آنچه باقی می‌ماند و بسیار هم عمده است اینکه هنرمند تا چه پایه بتواند از عهده‌ی این مهم برآید و مهم‌تر اینکه هنرمند چنین درکی از کار را به‌منزله‌ی یک دستور کار ثابت و لایتغیّر به‌شمار نیاورد.


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۸۹

@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

آنجا گذاشتن یک انسان (خانه‌ی سالمندان) به‌معنای تبعید‌کردن اوست از زندگی، تبعید از زندگی به قرنطینه‌ی مرگ. درواقع معنایش این است که انسان به مادرش بگوید «مادر جان، من تو را اینجا می‌گذارم تا بمیری!»


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۹۲


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

دیگران بیرونِ مرا می‌بینند و چه‌بسا به تصوری که از من دارند، غبطه می‌خورند. اما در‌ون من... درون مرا هیچ‌کس نمی‌تواند ببیند؛ حتی نزدیک‌ترین کسان من. تازه، چه می‌توانند بکنند؟ درنهایت احساس همدردی!


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۹۲

@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

همدلی و همزبانی حُسن بزرگی است. تو برای همدل خود لازم نیست همه‌چیز را بگویی تا او اندکی از تو را بفهمد؛ بلکه کافی است اندکی بر زبان بیاوری تا او همه‌ی تو را دریابد.


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۰۴


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

آنچه هنرمند را می‌گدازد و هلاک می‌کند، خود زندگی است. اما آنچه دیگری درباره‌ی هنرمند تصور می‌کند این است که او همیشه متوجه برازندگی خود یا احتمال نقصان در این برازندگی است!


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۱۳


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

درست است که ما ملتی هستیم که توانسته‌ایم چیزی - چیزهایی از خود را در آماج‌های تاریخی نسبتاً حفظ کنیم، اما این محافظت از خود به چه بهایی تمام شد و چه اثراتی روی ما گذاشته است؟ آیا ما بعد از هر آماج همان باقی مانده‌ایم که پیش از آن بوده‌ایم؟ نه! پس تأثیرات هر آماج چه بوده و چه شده است؟
دست‌کم برهم‌زدن هنجارهای ارزشی پیش از خود زیر همان تأثیرات و وانهادن بسیاری اثرات تازه بر ویرانه‌های آن ارزش‌ها و عملاً غیرگون‌کردن آنها و‌ ایجاد هنجارها و ارزش‌هایی که دست‌کم فاقد نواخت پیشین بوده خود حاصل و فرایند هر آماج بوده‌اند.


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۱۸


@baamanbekhaan
اسفند ۱۳۶۴، شرح حال نویسنده از زبان خودش:

حالا که چند روزی مانده به سال نو، مشکل کاغذ پیش آمده و نبود کاغذ هم با توجه به حجم کلیدر مزید بر علت است. به‌این‌ترتیب نمی‌دانم چه خواهم کرد. چون همین حالا که دارم این یادداشت را می‌نویسم هیچ پول ندارم و حقوق ماهانه‌ی ۵۱۵۰ تومان فقط یک گوشه‌ی مخارج زندگی را جواب می‌دهد. در فکر شغلی هستم تا بتوانم هزینه‌ی زندگی را تأمین کنم. جای شکرش باقی‌ست که کرایه‌خانه ندارم. با توجه به عمری زحمت و کار هنوز و همچنان نگران فردای خودم و خانواده‌ام هستم. فکر کرده‌ام بروم روی ماشین کار کنم یا باز هم برگردم به شغل بیست‌ سال پیش خود، یعنی! البته دیگر بنیه‌ی کار یدی ندارم، اما می‌توانم سعی خودم را بکنم. مشکل، جامعه و حکومت است. بیم آن دارم که تصور شود دارم تظاهر می‌کنم، درحالی‌که چنین نیست و اگر بپردازم به کاری فقط از سرِ ناچاری است. به‌خصوص که پیش از هر کاری باید بروم مادر نیمه‌جانم را از سبزوار بیاورم.


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۳۲


@baamanbekhaan
Jose Feliciano
@Musicee_Khas
🎧Rain
by José Feliciano
Released: 1969
Genre: Pop

@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

غریب است آدم در این کشور و این جامعه. وقتی با دیگران روبه‌رو می‌شوم برخوردشان چنان است که انگار می‌خواهند مرا بردارند و مثل حلوا روی سرشان بگذارند، اما در لحظه‌های دشوار زندگی چنانم که احساس می‌کنم در تمام این جهان هیچ‌کس را ندارم.


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۳۶


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

تا امروز با عشق به انسان و با آرزوی بهروزی آدمی و زندگی آدمی کار و زندگی کرده‌ام. اما در واقعیت هر روز و هر لحظه احساس می‌کنم، می‌بینم و تجربه می‌کنم که آدم‌ها یک‌به‌یک‌شان جز به خودشان و منافع خودشان فکر نمی‌کنند و قدم برنمی‌دارند. این طبیعی‌ترین کاری‌ست که افراد انجام می‌دهند؛ اما... آیا من مشنگ نیستم؟ می‌گویم مردم عادی طبیعی‌ترین کار، یعنی حرکت در جهت منافع شخصی‌شان را دارند، اما ارباب فرهنگ و فضیلت چه؟


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۴۸


@baamanbekhaan