اغلب میگویند میهن دوستی، لهجه آذرس دارد که درست است، اما لهجه کردی آن هم لطف دیگری دارد که در لحن استاد شهرام ناظری می بینیم

@Baadafrah

عضو شورای شهری که هفته پیش علیه کردها نفرت پراکنی کرده بود، امروز ایرانشهریها را عامل تفرقه خواند

رسول برگی عضو شورای شهر تبریز، که هفته گذشته و پس از مشخص شدن نتایج انتخابات مجلس در ارومیه و استان آذربایجان غربی، «کردها را میهمان این استان» نامیده و به این ترتیب دست به نفرت پراکنی علیه بخشی از شهروندان زده بود، امروز در اظهاراتی گستاخانه «ایرانشهریها» را عامل تفرقه بین اقوام نامید.
ظاهرا این نیز روش جدید است که هر حرفی در راستای تفرقه بزنند و سپس، تقصیر را به ذمه گروهی نامشخص بیاندازند. البته اگر وزارت کشور و استانداری یا نهادهای امنیتی استان، همان هفته پیش نسبت به نفرت پراکنی رسول برگی اقدامات لازم قضایی و حقوقی را صورت میدادند، امروز شاهد، این رویه در شورای شهر تبریز نبودیم.
پرواضح است که اظهارات و اقدامات رسول برگی علیه وحدت ملی و توهین به ایرانیان (اعم از کردها و...) بر اساس قانون مجازات قابل پیگیری است و حتما عده ای از شهروندان در این بار علیه وی به دادستانی اعلام جرم خواهند کرد تا در دادگاه پاسخگو باشد و مشخص شود که چه اطلاعاتی در دست دارد که نهادهای امنیتی و انتظامی از آن بی خبرند.
البته رسول برگی، که ظاهرا «روحانی» نیز هست و در رادیو برونمرزی که برای نخجوان و باکو برنامه تولید میکرد، فعالیت کرده، بعید است از روند دستگیری دینداران و روحانیون شیعه در باکو،لنکران و نارداران در توسط پلیس علی اف بی خبر بوده باشد. ولی او تاکنون هیچگاه با انتقاد از این بازداشت ها و شکنجه روحانیون شیعه باکو، خبرساز نشده اگر چه هر هفته با یک لعن و نفرین و نفرت پراکنی جدید به صحن «شورای شهر تبریز» که اصولا ربطی به این مسائل ندارد، وارد میشود و سخنرانی هایش در رسانه های قومگرا و تجزیه طلب، با آب و تاب، بازتاب داده میشود. خود این نکته، مفاهیم بسیاری را روشن می سازد و مشخص میکند. اگر رسول برگی به دنبال وحدت بود، اصولا اظهاراتش به مذاق تفرقه افکنان خوش نمی آمد یا در برابر شکنجه و بازداشت روحانیون همان آذربایجان توسط علی اف روزه سکوت نمیگرفت.

به قول سعدی
تو اول بگو با کیان زیستی، پس آن ‌گه بگویم که تو کیستی

@baadafrah

ظهور پانترک اللهی پس از فروپاشی شوروی

بخشی از یادداشت اخیر صلاح الدین خدیو، در خصوص بازتاب انتخابات ارومیه به توضیح ظهور یک قشر پان ترک اللهی می پردازد:


بعد از بیداری دوباره نگرش ناسیونالیسم در عرصه سیاسی بعد از فروپاشی شوروی و متعاقب آن بعد از واقعه ناشی از کاریکاتور سوسک در روزنامه ایران در سال 1385، غول افراط‌گرایی در جامعه آذری خودْتُرک‌پندار با تردستی ترکیه و جمهوری آذربایجان از چراغ جادو خارج شد تا با سر ناسازگاری داشتن با نژاد و زبان و فرهنگ ایرانی، آذری‌های ایران را که همیشه بخشی از سرزمین،فرهنگ و مردم فلات ایران بوده‌اند را از جهان ایرانی جدا و ضمیمه جهان تُرک کند. بسترهای اقتصادی و نارسایی‌های ساختاری و سیاسی، زمینه را برای نفوذ پانترکیسم فراهم کرد. پانترک‌ها برای انگیزه و انسجام بخشیدن به جامعه و بالا نگه داشتن سطح هیجان و نفرت، نیازمند یک دشمن و سیبل کم‌هزینه بودند. پانترک‌های خارجی ابایی از دشمنی با حکومت مرکزی نداشتند اما هم‌راهان و هم‌دستان داخلی‌شان چنین امکانی برای‌شان به راحتی ممکن نبود چراکه قرن‌هاست آذری‌ها بخشی مهم از حکومت‌ها و ساختار سیاسی ایران بوده‌اند و چنین دشمنی‌ای عملا نوعی خودزنی محسوب می‌شد. بنابراین داشتن دشمنی که هزینه دشمنی با او اندک باشد و هم‌زمان امکان تجمیع افکار عمومی و تحریک انگیزه و نفرت جامعه هدف را داشته باشد یک نیاز اساسی بود. اساسا منطق سیاسی «برای رسیدن به هدف، اگر دشمنی نداری، دشمنی بساز» آنها را بر سر معرفی جامعه کردها به عنوان دشمن، متفق و هم‌داستان کرد. تفاوت مذهبی کردها با حکومت مرکزی ایدئولوژیک، فرصت بهره‌مندی بیشتری برای این ذهنیت فراهم آورد. برای درهم‌تنیده شدن مذهب و پانترکیسم در استان و ارومیه شاید اصطلاح پانترک‌اللهی بهتر حق مطلب را ادا کند. این اصطلاح درصدد بیان پدیده‌ای است که در آن، صاحبان قدرت سیاسی و اداری در ارومیه و استان گرایش به افکار افراطی و پان دارند اما در مواجهه با تهران و ساختار سیاسی زیر لوای حزب‌اللهی و مذهب تشیع به نوعی دست به یک تقیه قومی می‌زنند. مذهب شیعه که زمانی برای دفاع از موجودیت خود تقیه را ابداع کرد تا از خود دفاع کرده باشد اکنون از همان حربه در برابر آن و برعلیه خودش استفاده می‌شود. پانترک‌اللهی، شخصی است که در استان و ارومیه لباس هویت ترکی مطلوب باکو به تن می‌کند اما برای پیشبرد اهداف خود در مسیر تهران ریش و تسبیح و امام حسین را به یاری می‌طلبد. با این بازی دوگانه هم تهران راضی و خاطر جمع می‌شود هم باکو خرسند می‌گردد.
در ادبیات پانترکیسم در ارومیه و استان آذربایجان غربی، ایران‌گریزی در قالب کردستیزی عملیاتی می‌شود. نمایندگان مجلس ارومیه و فرمانداران و مقامات دولتی به آسانی با الفاظی نظیر مهاجر، تروریست و مهمان، جامعه کردی را مورد خطاب قرار می‌دهند.

دیدن متن کامل یادداشت

ظهر با دو تن از رفقای ‎#کتابفروش اطراف مصلا ی تبربز صحبت میکردم، میگفتند:پس از ترهات دو بنیادگرای نزدیک به زاکانی در تبریز علیه دکتر طباطبایی و ‎#ایرانشهر طی روزهای گذشته خرید کتابهای او یا آثار حاوی نام ایرانشهر دوبرابر شده و چون کتابش در بازار نایاب است، برخی افست چاپ میکنند.

https://twitter.com/sheshgalani/status/1767201103668445287?t=DnO24MFiATn70uulqP7uog&s=19

مجموعه مقبره الشعرای تبریز تبدیل به مکان متفاوتی برای کنشهای خاص شده. تصاویر ‎#فاطمه_داداش_زاده را با پرتره پیشه وری در این مجموعه به یاد دارید. اینبار دختری دیگر بنام سنا فرجی استریپ تیزر از ترکیه نازل شده و صدرمحمدی مجوز فیلم برداری باو داده ولی در بیرون مردم را جریمه میکنند.

@baadafrah

فیلمی کاملتر از هنرنمایی سنا فرجی، استریپ تیزر بارهای ترکیه که در تبریز از مسئولان فرهنگی مجوز فعالیت و فیلم برداری میگیرد، و به نام رقص آذربایجانی میتواند محوطه مقبره الشعرا را مسدود و با چند دوربین برنامه اجرا کند.
ولی آن بیرون مردم به خاطر چند سال عقب بودن روسری جریمه میشوند.
@baadafrah

پسر ‎#پزشکیان است، برای رسانه ای که بیش از ده سال سابقه فعالیت دارد، صرفا به دلیل ترجمه درست صحبتهای پدرش(که دردساز شده) پرونده سازی میکند و میگوید عامل ‎#موساد.
وای به روزی که اینها به قدرت برسند.
بیچاره اصلاح طلبها که از اینها انتظار آزادی بیان و دموکراسی دارند و امیدها بسته اند.

@baadafrah

رسول اسماعیل زاده دوزال، پانترک شاغل در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، به خاطر اظهارات پورمحمدی زنجیر پاره کرده.
خیلی جالب است، یک پانترک دویست دلاری متظاهر به اسلام، در مقابل کسی که چندین سال معاون سازمان اطلاعات خارجی بود، این طور کاسه داغ تر از آش میشود.
البته امثال این میکروب، در حین قدرت برای کسی چون پورمحمدی انواع و اقسام مجیزها و ریاکاریها را میکنند.

@baadafrah