🔰 ‏تاسیس کشور فدرال آلمان حاصل وحدت کشورهای مستقلی بود که به لطف سر نیزه در 1871 متحد شدند.

🔹با شکست ناپلئون، قدرت های فاتح اروپایی در 1815 کنگره ای در وین ترتیب دادند که یکی از نتایج آن اعلام تشکیل کنفدراسیون ژرمنی متشکل از 39پادشاهی و امیرنشین اغلب آلمانی زبان بر بقایای امپراتوری مقدس رم بود.

🔹 ‏ساختار کنفدراسیون پیچیده و آشفته بود (برخی از این امیرنشینها همزمان متعلق به پادشاهی های مستقلی مانند اتریش و دانمارک بودند). اما شاید مهمترین دلیل تشکیل آن، جمع آوری یک نیروی نظامی نیرومند در برابر خطر فرانسه بود.
‏
🔹 با موج انقلابهای اروپایی 1848، نخبگان متجدد و ناسیونالیست آرمان اتحاد آلمان واحد را پیش کشیدند و یک مجلس موسسان بدین منظور برپا شد موسوم به پارلمان فرانکفورت. پارلمانی ناکام که از مهمترین مشکلات آن، تعیین حدود سرزمینهای کشور جدید بود.

‏🔹 برخی از اعضای پارلمان فرانکفورت خواهان آلمان بزرگی بودند که سوئیس و لوکزامبورگ و بخشی از هلند و اتریش و ... را دربرمی گرفت. سرانجام جریان ضدانقلاب به رهبری فریدریش ویلهلم چهارم پادشاه پروس و با همراهی اشخاصی چون بیسمارک، پارلمان و جنبش انقلابی را برچید. شاید مهم‌ترین دستاور پارلمان، پیش‌نویس قانون اساسی پادشاهی مشروطه آلمانی بود.

🔹 در 1861 فریدریش ویلهلم یکم به پادشاهی بزرگترین قدرت کنفدراسیون ژرمنی یعنی پروس رسید و بیسمارک را به صدراعظمی برگزید. تشکیل آلمان واحد در1871 نتیجه پیروزی در سه جنگ بود که این دو رهبر پروسی راه انداختند. 1)در 1864علیه پادشاهی دانمارک که خواهان الحاق سه امیرنشین کنفدراسیون بود؛ 2) در 1866جنگ علیه امپراتوری اتریش؛ که متحد پادشاهی های جنوب کنفدراسیون بود. با این پیروزی، پروس توانست کنفدراسیون ژرمنی شمالی را تشکیل دهد. پادشاهی‌های جنوب کنفدراسیون سابق مستقل باقی ماندند. 3)پروس با تحریک پادشاهی های جنوبی علیه فرانسه و نیز تحریک فرانسه علیه خود، باعث شد که فرانسویان در1870به پروس یا در واقع کنفدراسیون ژرمنی شمالی اعلان جنگ کنند.

🔹 پروس توانست پادشاهی‌های جنوبی مستقل را در جنگ با فرانسه همراه خود سازد. با پیروزی بر فرانسه، پادشاهی های جنوبی هم به آلمان شمالی پیوستند و در 1871، ویلهلم یکم در تالار آیینه کاخ ورسای امپراتور آلمان اعلام شد و کشور فدرال امپراتوری آلمان متولد گردید.
‏
🔹 با آنکه آرمان تشکیل کشور آلمان در میان نخبگان پیشرو و ناسیونالیست در کنفدراسیون ژرمنی در قرن نوزدهم مطرح بود، تشکیل آلمان مدیون سرنیزه پروس بود. ویلهلم و بیسمارک نسبت به ناسیونالیسم بدبین بودند و اصل حاکمیت ملت ها را برنمی تابیدند.
@baadafrah

💠💢پانزده فروردین سالروز عملیات پیچیده و پیروزمندانه #نیروی_هوایی ارتش در سال 1360 به پایگاه ولید در غرب عراق موسوم به H3 است. یاد همه سربازان و شهیدان میهن‌پرست نیروی هوایی #ایران گرامی و #بلند_آسمان جایگاه ایشان باد.
@baadafrah

🔶یکی از بدبختی‌های ما ایرانیان این است که از هنرمندان اصیل و بزرگی مانند عارف قزوینی و علینقی وزیری رسیده‌ایم به انکرالاصوات‌های بی‌ریشه‌ای که مخالفت با رژیم سیاسی را بهانه‌ای برای ابراز دشمنی با سرزمین ایران می‌کنند. لابد فردا اگر دوست دختر/پسر/یاهرچی‌شان قهر کند هم می‌گویند "تا ایران روی‌نقشه جغرافیاست، عشقم برنمی‌گرده"!
بیچاره مردمی که نزدشان کلاغ جای عقاب را بگیرد.
@baadafrah

💢قضیه چین

‏از شگفتیهای زمانه این است: حکومت اسلامی که منادی دینداری و حمایت از مومنان و مستضعفان جهان و دشمن کفر بوده،حالا نزدیکترین دوستش بی‌دین‌ترین کشور جهانست. ‎#جمهوری_خلق_چین که بین 73 تا 90 درصد جمعیتش بی‌دین است با حکومتی رسما الحادی (شاید تنها حکومتی که state atheism در باره آن مصداق دارد).

جالب‌تر اینکه: برخی از تندروهای مذهبی در حکومت اسلامی که خود را ارزشی و لابد حافظ یک سری ارزش‌ها معرفی می‌کنند در کنار امت‌پرستان جدید (نسخه جدید جهان‌وطن‌هایی که غرب را از جهان قلم گرفته‌اند) این روزها هوادار دوآتشه چین شده‌اند. اینطور که بعضی‌ها برای چین سینه چاک می‌دهند به نظر می‌رسد قضیه بیشتر از غرب‌ستیزی و آمریکاستیزی باشد. بیراه نیست برخی از این هواداران فارسی‌زبان چین را ‎#چینوفیل خواند.

@baadafrah

#فوری

گروه تروریستی و تجزیه طلب "حرکه النضال العربی لتحریر الاحواز" مسئولیت آتش زدن یک پایگاه بسیج در ماهشهر که روز گذشته اتفاق افتاده بود را بر عهده گرفت.

@iran_khouzestan

💢‏بیگانه‌پرستانِ ‎#تجزیه_طلب و ‎#مدافع_پکن موفق شدند برای چند ساعت حساب کاربری توییتر مرا تعلیق (‎#ساسپند) کنند. اما با تلاش دوستان و مکاتبه با توییتر، تعلیق رفع شد و تیر مزدوران فرومایه به سنگ خورد. سیلی ایرانشهری به گوش اراذل فرود آمد.
سنگر ‎#ایران_خواهی را در توییتر استوار نگه می‌داریم.

https://twitter.com/sheshgalani/status/1248191781679910912?s=09

📜🕯🖋 ‏فدرالیسم اسم رمز تجزیه ایران است.

🔸 این گزاره برای مردمانی است که هرگز تجربه زیست مشترک کنار هم را نداشته‌اند نه برای ملت ایران که هزاران سال تجربه زیست مشترک در کنار یگدیگر را دارند.

🔸 می‌خواهند یک کشور چند هزاران ساله را تکه تکه کرده، سپس با نخ و سوزن به هم دوخته و اداره کننند.

🆔 @Ir_Bahman

افسوس بر زمانه‌ای که شاهنامه‌پژوهی چون دکتر ابولفضل خطیبی باید آوازه‌خوانی چون ابی حامدی را بابت یاوه‌سرایی‌ درباره شاهنامه تقبیح کند. چرا؟ چون نوستالژی، پهلوان پنبگی، عقده، رسانه، کم‌سوادی، بی‌شعوری، در سطح‌ماندگی و از این قبیل همه آنهایی است که گستره اثربخش زِر ابی را میافزاید!
@Tirdadbonakdar

اردشیر زاهدی کیست و چه می گوید؟

سخنان اخیر اردشیر زاهدی رجل سیاسی و دیپلمات سابق ایرانی مناقشاتی برانگیخته است. عده ای که تا پیش از این به او ناسزا می گفتند، حالا مواضع وی را مصادره به مطلوب می کنند، دیگرانی هم اکنون از روی نادانی یا غرض ورزی زبان به ناسزاگویی می گشایند. مگر زاهدی چه می گوید؟ آنچه در ادامه می آید شاید به مذاق عده ای خوش نیاید. اما چاره چیست؟

ممکن است با برخی جزئیات سخنان اخیر زاهدی موافق نباشید. ولی اصل حرف او در همه این سالها یک چیز بوده است: سرنوشت حکومت ایران به دست ایرانیان است، نه تحریمها علیه مردم و نه بمبهای بیگانگان؛ بی وطنی و سرسپردگی هم مایه ننگ و اسباب بی شرفی است. او به عنوان یک دیپلمات کلاسیک به اصل تفکیک مسائل داخلی از روابط خارجی باور داشته و از منافع کشور در روابط بین الملل دفاع می کند؛ مسائل داخلی بحث دیگریست. دقیقا آنچه حکومت و اپوزیسیون ناتوان از آنند. اغلب واکنشها به سخنان زاهدی هم ناشی از ناتوانی از درک این موضع اوست.

ارزشیها می گویند حتی "زاهدی خائن"(!) هم از جمهوری اسلامی دفاع می کند. گروهی از اپوزیسیون می گوید زاهدی دیوانه شده و گروهی می گوید خودش و پدرش "خائن و کودتاچی" بودند. عده ای می گویند چرا مثلا زاهدی درباره امور دیگر مثلا حوادث آبان یا سیل و زلزله و محدودیتهای سیاسی و اقتصادی اعلام موضع نکرد؟ عده ای هم مشتی دروغ به زاهدی منتسب کرده اند تا بگویند زاهدی هوادار موضع آنهاست. هیچکدام نسبتی با واقعیت ندارند. برای زاهدی میهنی به نام ایران وجود دارد که امور داخلی آن باید اصولا منفک از سیاست خارجی آن باشد. حوادث تلخ و شیرین داخلی و تعیین تکلیف وقایع آن به مردم آن مربوط است، ولی عزت و استقلال و پرستیژ و تمامیت ارضی کشور در روابط بین المللی اصولی ثابت هستند. یک دیپلمات میهن پرست اینگونه می اندیشد، حتی اگر از حاکمان فعلی و رفتار آنان ناراضی باشد.

زاهدی از سال 45 تا 50 وزیر خارجه بود و از 51 تا 57 سفیر در ایالات متحده. بخشی از اعتبار دیپلماتیک ایران در این دوره مرهون نقش اوست، از ابتکار عمل ایران در غرب آسیا در آن سالها تا موقعیت نظامی و سیاسی ای که توانست در اوج جنگ سرد کسب شود، برای کشوری که 40 سال پیش از آن حوزه نفوذ روس و انگلیس بود، و 20 سال پیش اش در اشغال فاتحان جنگ جهانی دوم. کشوری که در اوج جنگ سرد می‌توانست وقتی پیشرفته ترین جنگ افزارها را از غرب بگیرد و صنایع سنگین را از شوروی، لابد هنری در چنته دیپلماتیک خود داشته است. ممکن است عده ای بگوید ایران آن عصر "سگ قلاده به گردن استکبار" بوده و بی اراده. دست به یقه شدن با تاریخ سرانجامی ندارد حتی اگر بگویید زده اید و ما هم بگوییم زده اید! مرحوم رفسنجانی که در وصفش گفته‌اند "زنده است چون نهضت زنده است"، با حسرت تعریف می کرد که پیش از انقلاب خودروی شخصی را در جاده انداخته به سوی فرنگ و با پاسپورت ایرانی اش همه ممالک اروپایی را گشته است.

عده ای می گویند زاهدی و پدرش خائن بودند! حرفی که زمانی مصرف سیاسی داشت اما امروز شاید به پشیزی نیارزد.

پدرش، فضل الله زاهدی، یکی از افسران برجسته و میهن پرست کشور بود. در اواخر سده خورشیدی گذشته که ایران را آشوب و غارت فراگرفته بود و هر گردن کشی عِده و عُده ای جمع کرده و مدعی قلمرویی شخصی در خاک ایران بود، فضل الله خان مأمور نبرد با دار و دسته خونخوار اسماعیل سیمیتقو در غرب و دفع شیخ خزعلِ دست نشانده بریتانیا در  بخشی از خوزستان شد. وی در چند عملیات دیگر نیز مشارکت داشت تا خاک ایران از وجود آشوبگران و مزدوران بیگانه پاک شود. موفقیتهای او و همرزمانش را باید از نخستین افتخارات ارتش نوین ایران دانست.

پس از اشغال ایران در شهریور 20، به اسارت انگلیسیها درآمد و تا سال 24 در زندانی در فلسطین محبوس بود. در سالهای ملی شدن صنعت نفت حامی این نهضت ملی و جبهه ملی بود و مدت کوتاهی وزیر کشور مصدق شد. در مرداد 32 که سیاست جبهه ملی به رهبری دکتر مصدق به بن بست رسیده بود و مردم سرخورده از وضع کشور بودند، حزب توده وابسته به شوروی قدرتمندترین گروه سیاسی کشور گردیده و چیزی نمانده بود که قدرت را قبضه کند. سرلشگر زاهدی نخست وزیر قانونی کشور به کمک نخبگانی که یک سال پیش با شورشی در 30 تیر مصدق را به قدرت برکشانده بودند، به قدرت رسید و کشور را از خطر عن قریب بلعیده شدن توسط شوروی رهاند. می گویند در 28 مرداد انگلیس و آمریکا دخالت داشتند. در کشوری که تا چند سال پیش در اشغال نظامیان بیگانگان بود و ممکن بود توسط آنها تکه پاره شود، دخالت خارجیان امری عجیب نیست، اما تنها یک عامل حاشیه ای در واقعه 28 مرداد بود. تقلیل 28 مرداد به کودتایی خارجی تنها مصرف سیاسی داشته و دارد. باید بدانیم که زاهدی و مصدق هر دو مردان بزرگ و وطن پرستی بودند با خدمات و اشتباهاتی.

ادامه👇

👆ادامه

شاید فعالان سیاسی بگویند اردشیر زاهدی فرزند آن ژنرال کودتاچی است! اما تاریخ می‌گوید اردشیر فرزند آن کهنه سرباز وطن است که در راه وطن جنگیده بود. حالا اردشیر خان در کهنسالی درس میهن پرستی می دهد، می گوید هر موضع و سلیقه سیاسی ای که دارید حتی اگر دشمن من هستید، کیان و استقلال کشور اصلی خدشه ناپذیر است و بدانید که آزادی خواهی را نمی توانید بهانه ای برای سرسپردگی کنید. حقیقت جدای از بازی های سیاسی است.

جا دارد پروپاگاندا و تاریخ نویسی رسمی هم قدری درس بیاموزد و دست از خصومت با تاریخ معاصر ایران برداشته و قدری انصاف پیشه گیرد.

@baadafrah

💢دکتر عباس میلانی محترمانه‌ترین تعبیر را درباره #صادق_زیباکلام به کار برد. گفت "یک استاد در پیت دانشگاه در ایران"! راستش خیلی ملاحظه کرد و حرمت گذاشت.
اگر بخواهیم حقیقت را درباره زیباکلام بگوییم "در پیت" بودن یک وجب از عمق‌فاجعه را هم نمی‌رساند.

*بخشی از گفتگوی دکتر میلانی درباره اظهارات اخیر آقای اردشیر زاهدی.

@baadafrah

سرتیپ معین وزیری از فرماندهان و طراحان عملیات آزادسازی خرمشهر و از سرداران ارتش نیرومند ایران، که در «کنگره ملی مشاهیر کُرد» مورد تقدیر قرار گرفت.
@Ir_Azariha