Forwarded from دِژاوو
بعضیها هم رو مخت میرن چون صرفا از اون ریاکشنی که بهشون نشون میدی خوششون میاد. اینجوریه که با خودشون میگن “من چقد قدرت دارم که تونستم یکی رو عصبی کنم”. به یه زبون سادهتر بخوام بگم؛ کمبود توجه!
از مَنی که مَنم
امروز تمایل دارم با تنبون(پیژامه)توی سطح شهر تردد کنم اگه کسی با این مشخصات دیدید منم.
امروز تمایل دارم با کیلو،کیلو بستنی یخی توی کوچه ها راه برم و به همه بستنی بدم.
حتی فکر کردن به اینکه تا چند ساعت دیگه میرسم شیراز، روحم و جلا میده.
Forwarded from من چراغها را روشن میکنم.
قدردانی، نشانهٔ شعورِ بالاست و قدردانیِ شما از خودِ خسته و زخمیتون، شاید بالاترین درجه از این نوع شعوره.
یک جوری آفتاب داره میزنه پَسِ کَلم که انگار نه انگار تا چند ساعت قبل داشته بارون می امده.
Forwarded from فرفریِ فراموششده (سُها؟)
از آدمهایی که دوست نداری بهشون تبدیل بشی فاصله بگیر.
کاج داخل بیمارستانمان شاید صدساله باشد، بزرگ و باشکوه. یکی از شاخههای بالای درخت زرد شده بود. باغبان آوردیم و گفت: آب کافی به درخت نرسیده، باید دور درخت را گود کنید و مرتب آبش بدهید.
این درخت با باور به اینکه با این شکوه و عظمتش، خودش آب را خواهد یافت، کمترین آبیاری و توجه را گرفته بود و داشت کنار آب و جلوی چشم همهی آنهایی که تحسینش میکردند، خشک میشد.
همینطورند آدمهای قوی؛ کنار آب و پیش عزیزانشان، خشک میشوند و تنها وقتی میافتند، صدای سقوطشان سرها را با تعجب به سمتشان بر میگرداند.
روح الله صدیق
این درخت با باور به اینکه با این شکوه و عظمتش، خودش آب را خواهد یافت، کمترین آبیاری و توجه را گرفته بود و داشت کنار آب و جلوی چشم همهی آنهایی که تحسینش میکردند، خشک میشد.
همینطورند آدمهای قوی؛ کنار آب و پیش عزیزانشان، خشک میشوند و تنها وقتی میافتند، صدای سقوطشان سرها را با تعجب به سمتشان بر میگرداند.
روح الله صدیق
Forwarded from دِژاوو
فقط اینو بدون که آدم نمیشینه پیش خودش از آدمِ درست زندگیش دفاع کنه و خودشو قانع کنه که طرف آدم بدی نیست. این برای وقتیه که یه آدم واقعا سمی تو زندگیت جا خوش کرده باشه.