از این کافه‌ی دلبری که رفته بودیم بالاخره پست گذاشتم✨🤍

https://www.instagram.com/reel/C6_k2eMMBLG/?igsh=MTN2bmJpMnk4Z3c4ag==

چهارشنبه‌ شب‌ها رو منتظرم زودتر محمد بیاد تا افعی تهران ببینیم. احساساتم رو درگیر میکنه و دوستش دارم. رابطه‌ی بابک و پدرش، رابطه‌ی آرمان و پدرش، کودکی کردن‌ها، ذوق‌ها و اشک و بغض‌های فیلم ناخودآگاه منو با خودش همراه میکنه. این قسمت رو خیلی دوست داشتم اما. و برای هزارمین بار بیشتر از همیشه عاشق بابک تو فیلم هستم.🤍

دیروز و امروز روز تمیزکاری خونه بود. امشب باهم لباسای داخل لباسشویی رو پهن کردیم، گاز رو تمیز کردیم، جارو زدیم، لباسای خشک شده رو جا‌به‌جا کردیم و تموم. حالا خونه آروم و تمیزه و بوی خوب مایع لباسشویی پخش شده تو خونه. دو شب گذشته ذهنم کمی بهم ریخته بود. نمیدونم. دیدی بعضی وقتا بین دوراهی و تصمیم گرفتن میمونی؟ همون. حالا اما حالم خوبه. دلم گرمه و انگار چشمامو باز به همه دلخوشی‌های زندگیم باز کردم. این احساسات آدمی چیکار میکنه با آدم؟ همه‌ی زندگیمون رو انگار گرفته دستش.

بچه هاجون
لطفا هر شهری هستید که بارندگی هست، حتما حتما این هشدارهایی که میدن جدی بگیرید، بخدا سیل تو یه معبر تو ده ثانیه اومد و چندنفرو برده، اصلا شوخی نگیرین و فکرنکنین قراره قبلش متوجه بشین!
هیچی ارزش جون خودتون و عزیزانتونو نداره، هم از خودتون محافظت کنین هم اطرافیانتون خصوصا اونایی که آگاه نیستن به این مسائل و تو هرموقعیتی همه چیو به مسخره میگیرن...

می‌خوام مثل آینه پیش روت بشینم، تو رو با تموم وجودم ببینم.
@nilustr

فکر کنم بزرگ شدن همین باشه که دیگه نمیخوای آدم‌ها رو به هر قیمتی نگه داری.

چون که امروز روز خودم بود🧋

جمعه🍪

مهسا این آهنگ رو گذاشته بود، آهنگ رقص عروسیمونه🤍

دیروز هم مهمونی پاگشا دعوت بودیم و خیلی حس عروس و دوماد بودن داریم این چند روز:))) هیچ به روی خودمونم نمیاریم چند ماه دیگه میشه دو سال که از عروسیمون میگذره:)

بیا باهم بسازیم زندگی رو عاشقونه 🧡✨
پل خواجو

دلم برای اصفهان پر میکشه✨

آخرین روزای اردیبهشت🤎🪵

اولای جاده چالوس یه جا هست که پر از چوبه و یه آقایی چوب میفروشه. هر اندازه و مدلی که بخوای. دیروز رفتیم و ازش چوب برای داخل شومینه گرفتیم. خیلی قشنگ بود همه چی.