📷 ۲۱ رمضان سال ۱۳۱۳ق مصادف با ۱۶ اسفند ۱۲۷۴ش، روز جمعه بود و از اینرو مراسم عزاداری شهادت امیرالمومنین علیه السلام با اقامه نماز جمعه در مسجد شاه (مسجد امام فعلی) قرین و نماز جمعه توسط میرزا زینالعابدین امام جمعه، داماد ناصرالدین شاه اقامه شد.
تصویر بالا حضور زنان را نشان میدهد که به خاطر کمی جا در صحن مسجد، برای تماشای عزاداری بر بام این مسجد ایستادهاند.
تصویری که در پی میآید، امام جمعه را در حال ایراد خطبههای نماز جمعه روز ۲۱ رمضان نشان میدهد.
تصویر بالا حضور زنان را نشان میدهد که به خاطر کمی جا در صحن مسجد، برای تماشای عزاداری بر بام این مسجد ایستادهاند.
تصویری که در پی میآید، امام جمعه را در حال ایراد خطبههای نماز جمعه روز ۲۱ رمضان نشان میدهد.
🔸نجف اشرف در سال 1928 میلادی
🔻یکی از فضلا در ذیل این عکس نوشته است:
دور این شهر دیواری بوده که هنوز چند تکه از آن دیوار در کنار قبر بنات الحسن علیهالسلام باقی مانده است.
@ayine_ensani
🔻یکی از فضلا در ذیل این عکس نوشته است:
دور این شهر دیواری بوده که هنوز چند تکه از آن دیوار در کنار قبر بنات الحسن علیهالسلام باقی مانده است.
@ayine_ensani
🔻کیمیای کلمه
اصبغ پسر نباته
📝سیدعطاءالله مهاجرانی
همراه با حَرث و سُوید پسر علقمه و جمعی از یاران علی بر در خانه اش نشسته بودیم. من سر بر سر زانو نهاده بودم و گریه می کردم. صدای گریه جمع ما بلند بود. از درون خانه علی هم صدای گریه به گوش می رسید. صدای گریه مردان و بانوان. حسن بن علی با همان سیمایی که پیامبر را به یاد می آورد، از خانه بیرون آمد. با چشمانی که خیس اشک بود. با صدایی آرام و اندوهی سنگین گفت: امیر مومنان می گوید به خانه هاتان بروید. برگشت. برخی رفتند. اما من؟ نه دل رفتن داشتم و نه پایم در اختیارم بود که بروم. مثل درختی در زمین ریشه زده بودم. از خانه علی صدای گریه قطع نمی شد و گاه صدای ضجه ای و ناله ای که قلبم را تکان می داد. با صدای بلند، بغضم شکست و های های گریستم. علی برای من همه چیزم بود. همه زندگی و هویتم. با او پیمان وفا داری تا مرگ بسته بودم. خطبه ها و کلماتش را در کوچه و بازار کوفه برای مردم از بر می خواندم. کلمات علی مثل خون و عصب در رگ هایم جاری بود. وقتی عهد نامه اش به مالک اشتر را تقریر می کرد، من می نوشتم. کاغذ از قطرات اشکم که جاری بود، تر شده بود. صدای گریه، مثل موجی از دریا مرا با خود می برد و در برکه اشک هایم غرقم می کرد. حرث و سوید هم بی تابانه می گریستند. حسین آمد. در چشمان سیاهش برق اشک می درخشید. با صدایی مثل کلام علی، به نرمی ابریشم و صلابت پولاد، گفت: شما ها که هنوز نرفته اید!؟
گفتم: ای پسر مولایم علی! نه دل رفتن دارم و نه پای رفتن. گریه ام گرفت، سرم را بر شانه حسین نهادم و گریستم. حسین به گرمی مرا در آغوش خود فشرد. انگار طپش قلبش را حس کردم. رفت. برگشت و گفت: اصبغ امیرمومنان می گوید بیا! اگر روحم پرواز کرده بود، اگر قلبم از سینه بیرون جهیده بود، اگر خون در رگ هایم از شدت شوق و اندوه از حرکت باز ایستاده بود، سزاوار بود! کودکی دستم را گرفت گفت: من و خواهرم اینجا می مانیم تا بیایی و از مولایمان بگویی…
رفتم. علی به دیوار تکیه داده بود. سیل اشک مجالم نمی داد. چشمان علی در چشمانم گره خورد. تبارک الله! همان چشمان بود که در سخت ترین جنگ ها و توفان فتنه ها، مثل دریا آرام و مثل آسمان عمیق و مثل ماه تابنده بود. عمامه ای زرد رنگ بر سرش بود. این عمامه را می شناختم. وقتی در جمل و صفین شب ها در زیر نور ماه به نماز شب می ایستاد. پرتو نور نقره ای مهتاب بر عمامه، بر بال عمامه که بر شانه راستش آویخته بود، بر سیمای علی می افتاد. عمامه زرد علی ماه دیگری بود که روشنای ماه را باز می تابانید و دل های ما به دنیاهای ناشناخته سفر می کرد.
نگاه علی و تبسم علی را که دیدم. سرش را به نشانه محبت تکان داد. گویی با اشاره می گفت بنشینم
، بی اختیار به آغوشش پناه بردم. افتادم. روی علی را بوسیدم. اشک مجالم نمی داد. بغضم شکست. کاش همان فریاد همّام از درون جانم شعله می کشید و روحم پرواز می کرد و علی را چنین نمی دیدم. صدای آرام علی به گوشم رسید:
اصبغ گریه نکن! به چشمان علی نگاه کردم. کیمیای زندگی بخش و شور آفرین شعله نگاهش و آهنگ صدایش را با همه جان و دل ، می نیوشیدم. « فانها والله الجنة!» به خدا سوگند این که بهشت است!
برای من، برای صعصعه که زار می گرید. برای حسن و حسین و محمد حنفیه و زینب و عباس و… که همه به علی نگاه می کنند و آرام اشک می ریزند. برای زینب که دست بر قلبش نهاده و لبهایش به نیایش مترنم است، علی بهشت تمام است. چشمان او، آینه بهشت است و صدای او، صدای بهشتی. دست علی بر شانه ام بود. و دست من بر سینه علی، در بهشت بودم.
علی شهید شد. بهشت حضور خداوند. من هم دیگر روز و شب نداشتم. تا پایان عمر در کوچه و بازار کوفه می گشتم و کلمات علی را برای مردم، برای نوجوانان می خواندم. به جوانان مي گفتم، بگذارید کلمات علی مثل نسیم بر روحتان بوزد. مثل باران بر جانتان ببارد. بگذارید روشنایی روز شما و آرامش و عمق شب هایتان با کلمات علی معنی پیدا کند. این کلمات زندگی شما را خواهد ساخت. درک حقیقت زندگی! در مسجد کوفه دورتادورم حلقه می زدند، با بیم و هراس دور از نگاه تیز و پرسشگر ماموران معاویه، آهسته می گفتند:
از علی بگو ...
@ayine_ensani
اصبغ پسر نباته
📝سیدعطاءالله مهاجرانی
همراه با حَرث و سُوید پسر علقمه و جمعی از یاران علی بر در خانه اش نشسته بودیم. من سر بر سر زانو نهاده بودم و گریه می کردم. صدای گریه جمع ما بلند بود. از درون خانه علی هم صدای گریه به گوش می رسید. صدای گریه مردان و بانوان. حسن بن علی با همان سیمایی که پیامبر را به یاد می آورد، از خانه بیرون آمد. با چشمانی که خیس اشک بود. با صدایی آرام و اندوهی سنگین گفت: امیر مومنان می گوید به خانه هاتان بروید. برگشت. برخی رفتند. اما من؟ نه دل رفتن داشتم و نه پایم در اختیارم بود که بروم. مثل درختی در زمین ریشه زده بودم. از خانه علی صدای گریه قطع نمی شد و گاه صدای ضجه ای و ناله ای که قلبم را تکان می داد. با صدای بلند، بغضم شکست و های های گریستم. علی برای من همه چیزم بود. همه زندگی و هویتم. با او پیمان وفا داری تا مرگ بسته بودم. خطبه ها و کلماتش را در کوچه و بازار کوفه برای مردم از بر می خواندم. کلمات علی مثل خون و عصب در رگ هایم جاری بود. وقتی عهد نامه اش به مالک اشتر را تقریر می کرد، من می نوشتم. کاغذ از قطرات اشکم که جاری بود، تر شده بود. صدای گریه، مثل موجی از دریا مرا با خود می برد و در برکه اشک هایم غرقم می کرد. حرث و سوید هم بی تابانه می گریستند. حسین آمد. در چشمان سیاهش برق اشک می درخشید. با صدایی مثل کلام علی، به نرمی ابریشم و صلابت پولاد، گفت: شما ها که هنوز نرفته اید!؟
گفتم: ای پسر مولایم علی! نه دل رفتن دارم و نه پای رفتن. گریه ام گرفت، سرم را بر شانه حسین نهادم و گریستم. حسین به گرمی مرا در آغوش خود فشرد. انگار طپش قلبش را حس کردم. رفت. برگشت و گفت: اصبغ امیرمومنان می گوید بیا! اگر روحم پرواز کرده بود، اگر قلبم از سینه بیرون جهیده بود، اگر خون در رگ هایم از شدت شوق و اندوه از حرکت باز ایستاده بود، سزاوار بود! کودکی دستم را گرفت گفت: من و خواهرم اینجا می مانیم تا بیایی و از مولایمان بگویی…
رفتم. علی به دیوار تکیه داده بود. سیل اشک مجالم نمی داد. چشمان علی در چشمانم گره خورد. تبارک الله! همان چشمان بود که در سخت ترین جنگ ها و توفان فتنه ها، مثل دریا آرام و مثل آسمان عمیق و مثل ماه تابنده بود. عمامه ای زرد رنگ بر سرش بود. این عمامه را می شناختم. وقتی در جمل و صفین شب ها در زیر نور ماه به نماز شب می ایستاد. پرتو نور نقره ای مهتاب بر عمامه، بر بال عمامه که بر شانه راستش آویخته بود، بر سیمای علی می افتاد. عمامه زرد علی ماه دیگری بود که روشنای ماه را باز می تابانید و دل های ما به دنیاهای ناشناخته سفر می کرد.
نگاه علی و تبسم علی را که دیدم. سرش را به نشانه محبت تکان داد. گویی با اشاره می گفت بنشینم
، بی اختیار به آغوشش پناه بردم. افتادم. روی علی را بوسیدم. اشک مجالم نمی داد. بغضم شکست. کاش همان فریاد همّام از درون جانم شعله می کشید و روحم پرواز می کرد و علی را چنین نمی دیدم. صدای آرام علی به گوشم رسید:
اصبغ گریه نکن! به چشمان علی نگاه کردم. کیمیای زندگی بخش و شور آفرین شعله نگاهش و آهنگ صدایش را با همه جان و دل ، می نیوشیدم. « فانها والله الجنة!» به خدا سوگند این که بهشت است!
برای من، برای صعصعه که زار می گرید. برای حسن و حسین و محمد حنفیه و زینب و عباس و… که همه به علی نگاه می کنند و آرام اشک می ریزند. برای زینب که دست بر قلبش نهاده و لبهایش به نیایش مترنم است، علی بهشت تمام است. چشمان او، آینه بهشت است و صدای او، صدای بهشتی. دست علی بر شانه ام بود. و دست من بر سینه علی، در بهشت بودم.
علی شهید شد. بهشت حضور خداوند. من هم دیگر روز و شب نداشتم. تا پایان عمر در کوچه و بازار کوفه می گشتم و کلمات علی را برای مردم، برای نوجوانان می خواندم. به جوانان مي گفتم، بگذارید کلمات علی مثل نسیم بر روحتان بوزد. مثل باران بر جانتان ببارد. بگذارید روشنایی روز شما و آرامش و عمق شب هایتان با کلمات علی معنی پیدا کند. این کلمات زندگی شما را خواهد ساخت. درک حقیقت زندگی! در مسجد کوفه دورتادورم حلقه می زدند، با بیم و هراس دور از نگاه تیز و پرسشگر ماموران معاویه، آهسته می گفتند:
از علی بگو ...
@ayine_ensani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اجرای موسیقی سریال امام علی علیهالسلام توسط علیرضا قربانی در ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی
#امام_علی
#علیرضا_قربانی
#فرهاد_فخرالدینی
#موسیقی
@ayine_ensani
#امام_علی
#علیرضا_قربانی
#فرهاد_فخرالدینی
#موسیقی
@ayine_ensani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💬سخنان قابل توجه آیتالله مطهری درباره ویژگیهای خوارج
🔹خوارج چند ویژگی داشتند:
1. شجاع و فداکار بودند.
2. اهل عبادت بودند.
3. جاهل و نادان بودند.
🔹امان از جهالت و نادانی! چه مصیبتهایی که از جهالت و نادانی بر سر اسلام آمده است. امام علی علیهالسلام به این خوارج مقدس مآب میفرماید: شما بدترین مردم و تیرهایی در دست شیطان هستید. یعنی شیطان شما را در کمان خود میگذارد و هدف خود را نشانه میگیرد.
🔹طبقه زیرک و منافق همیشه از این خشکه مقدس ها برای اهداف خود استفاده میکنند.
🔹این مشکل بزرگ همیشه در دنیا هست. همیشه منافقان و کسانی در لباس معاویه و عمروعاص هستند، و همیشه ابن ملجم ها و مقدس مآب ها به عنوان تیرهای در دست آنان هستند.
#امام_علی
#آیتالله_مطهری
#خوارج
#بصیرت_دینی
@ayine_ensani
🔹خوارج چند ویژگی داشتند:
1. شجاع و فداکار بودند.
2. اهل عبادت بودند.
3. جاهل و نادان بودند.
🔹امان از جهالت و نادانی! چه مصیبتهایی که از جهالت و نادانی بر سر اسلام آمده است. امام علی علیهالسلام به این خوارج مقدس مآب میفرماید: شما بدترین مردم و تیرهایی در دست شیطان هستید. یعنی شیطان شما را در کمان خود میگذارد و هدف خود را نشانه میگیرد.
🔹طبقه زیرک و منافق همیشه از این خشکه مقدس ها برای اهداف خود استفاده میکنند.
🔹این مشکل بزرگ همیشه در دنیا هست. همیشه منافقان و کسانی در لباس معاویه و عمروعاص هستند، و همیشه ابن ملجم ها و مقدس مآب ها به عنوان تیرهای در دست آنان هستند.
#امام_علی
#آیتالله_مطهری
#خوارج
#بصیرت_دینی
@ayine_ensani
Forwarded from بزم قدسیان
🔹در شب 23 رمضان این دعا را تکرار کن؛
در سجده و غیر سجده، ایستاده و نشسته؛ و در هر حال.
اوّل خدا را تمجید کن. بعد صلوات بفرست و بگو: اللهمّ کن لولیّک...
🔸عن الصادقين عليهم السلام قال: وكرِّر في ليلة ثلاث وعشرين من شهر رمضان هذا الدعاء - ساجدا وقائما وقاعدا وعلى كلّ حال - وفي الشهر كلّه وكيف أمكنك، ومتى حضرك من دهرك، تقول بعد تمجيد الله تعالى والصلاة على النبی عليه وآله السلام:
🔹«اللهمّ كن لوليّك [الحجة بن الحسن] في هذه الساعة، و في كلّ ساعة، وليّاً و حافظاً، و قائداً و ناصراً، و دليلاً و عيناً، حتى تسكنه أرضك طوعاً، و تمتّعه فيها طويلا».
(تهذیب الأحکام شیخ طوسی ج 3 ص 103، مصباح المتهجد 631)
@bazmeghodsian
در سجده و غیر سجده، ایستاده و نشسته؛ و در هر حال.
اوّل خدا را تمجید کن. بعد صلوات بفرست و بگو: اللهمّ کن لولیّک...
🔸عن الصادقين عليهم السلام قال: وكرِّر في ليلة ثلاث وعشرين من شهر رمضان هذا الدعاء - ساجدا وقائما وقاعدا وعلى كلّ حال - وفي الشهر كلّه وكيف أمكنك، ومتى حضرك من دهرك، تقول بعد تمجيد الله تعالى والصلاة على النبی عليه وآله السلام:
🔹«اللهمّ كن لوليّك [الحجة بن الحسن] في هذه الساعة، و في كلّ ساعة، وليّاً و حافظاً، و قائداً و ناصراً، و دليلاً و عيناً، حتى تسكنه أرضك طوعاً، و تمتّعه فيها طويلا».
(تهذیب الأحکام شیخ طوسی ج 3 ص 103، مصباح المتهجد 631)
@bazmeghodsian
Forwarded from خبرهای فوری مهم 🔖
نمای هوایی از مراسم احیا شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان در حرم مطهر رضوی
✅ @Khabar_Fouri
✅ @Khabar_Fouri
🔻استاد حسین انصاریان در مراسم احیای شب بیست و سوم:
🔹 خدایا بعضی هم لباسی های من خواسته یا ناخواسته کارهایی کردند که نگاه مردم نسبت به ما روحانیون تغییر کرده، اگر الان حتی (خواب) هستند اما آنها را در احیاء ما شریک کن.
🔹 زنانی هستند که شدت فقر رو نتونستن تحمل کنن، به گناه افتادن اما خودشون راضی نیستن و دوست دارن برگردن؛
🔹 مسئولیت اینها با ثروتمندان و حاکمانه؛ باید جواب پس بدهند.
@Khabar_Fouri
@ayine_ensani
🔹 خدایا بعضی هم لباسی های من خواسته یا ناخواسته کارهایی کردند که نگاه مردم نسبت به ما روحانیون تغییر کرده، اگر الان حتی (خواب) هستند اما آنها را در احیاء ما شریک کن.
🔹 زنانی هستند که شدت فقر رو نتونستن تحمل کنن، به گناه افتادن اما خودشون راضی نیستن و دوست دارن برگردن؛
🔹 مسئولیت اینها با ثروتمندان و حاکمانه؛ باید جواب پس بدهند.
@Khabar_Fouri
@ayine_ensani
آیین انسانی
🔻استاد حسین انصاریان در مراسم احیای شب بیست و سوم: 🔹 خدایا بعضی هم لباسی های من خواسته یا ناخواسته کارهایی کردند که نگاه مردم نسبت به ما روحانیون تغییر کرده، اگر الان حتی (خواب) هستند اما آنها را در احیاء ما شریک کن. 🔹 زنانی هستند که شدت فقر رو نتونستن تحمل…
🔻امضای شخصی شیخ حسین انصاریان پای منبرهایش!
📝یادداشتی از دکتر حامد شیواپور
🔸تعبیر «امضای شخصی» برای دعاهای شیخ حسین انصاریان را از دوست دانشورم محسن حسام مظاهری وام گرفتهام.
🔸آشنایی من با شیخ حسین به اوایل دوران نوجوانیام برمیگردد که در دهه دوم محرم، سالها مهمان ما کاشانیها بود. این برنامه یک مداح جالب هم داشت: سید محمد معتمدی خواننده جوان و مشهور امروز ، آن زمان نوجوانی بود که یکی دو سال از من بزرگتر بود و بعد از منبر پدرش (که از علمای سنتی کاشان است) و قبل از منبر شیخ حسین انصاریان مداحی میکرد.
🔸شیخ حسین در این منبرها داستانهایی از عرفا و اولیا الهی تعریف میکرد که برای من نوجوان دریچهای به دنیای متفاوت و پر رمز و راز عرفان بود. گمان میکنم یکی از انگیزههای طلبگی من هم تاثیری بود که از همین داستانها پذیرفتم.
🔸باری، در این سالها شیخ حسین با دعاهای خاص و متفاوتش در ایام محرم و ماه رمضان مورد توجه قرار گرفته. این دعاها از چند جهت قابل توجه است:
۱. در الهیات مسیحی توجه به اقشار مطرود و رانده شده جایگاه ویژهای دارد. در اناجیل آمده است که خود مسیح ابایی نداشت که زنان بدنام را نیز موعظه کند. چند وقت پیش این خبر منتشر شد که پاپ پای برخی از زندانیان را به تاسی از مسیح شستشو کرده است.
به رغم رفتار کریمانه اولیای دین ما و سخنان آنان (مثلا توصیه امیرالمومنین در عهد مالک نسبت به توجه به نیازمندان و شنیدن سخن آنان)، اینگونه رفتارها و توجهات در سنت ما و بین عالمان ما چندان رایج نبوده است مگر در بین برخی از عرفا. عالمان و فقیهان ما معمولا به چنین اقشاری توجه نداشتهاند.
۲. در دوران جدید شاخهای در الهیات با عنوان الهیات اجتماعی شهرت یافته است که یکی از فروع و نتایج آن توجه به اقلیتهای اجتماعی و اقشار مطرود و رانده شده است. الهیات اجتماعی به نظر میرسد در سنت اسلامی کارنامه پر برگ و باری ندارد.
۳. از سوی دیگر با توجه به مشکلات گوناگون سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در چهار دهه پس از انقلاب در ایران و به ویژه رشد تورم و نابرابریهای اجتماعی در چند سال اخیر، به نظر میرسد کارنامه متولیان دین و به ویژه مبلغان دینی در توجه به آسیبهای اجتماعی کارنامه چندان قابل دفاعی نیست: چه از ناحیه مبلغان طرفدار نظم سیاسی موجود و چه مبلغان وابسته به تشیع سنتی و هویتی.
🔸در این میان توجه شیخ حسین انصاریان به این اقشار غایب در گفتگوها و سخنرانیهای رسمی حکم کیمیا دارد.
کجا سراغ دارید که کسی از منبریان مشهور یا حتی غیر مشهور ما از پزشکان و پرستاران، رانندگان جادهها، لوکوموتیورانها، پلیسها، رفتگران شهرداری، زندانیها، بیماران پروانهای و... نام ببرد و آنان را دعا کند؟
🔸در مراسم دیشب (شب ۲۳ ماه مبارک) این نکات بسیار شنیدنی بود: ایشان در میانه دعا از قاضیها خواست که شب که به خانه میروند یاد زن و بچه زندانیها بیفتند و احکام طویل المدت زندانی را تخفیف دهند و یا معتادان و کارتن خوابها را برادر خود خواند یا زنان بدکار را با لحنی ملایم دعا کرد و ثروتمندان و مسئولان را در انحراف آنها مقصر شمرد و گریزی هم به هملباسیهای خود زد که در ضعف دینداری بسیاری از مردمی که در مراسم احیا شرکت نمیکنند مقصرند.
🔸در زمانی که متأسفانه از منبرهای رسمی و غیر رسمی معمولا کمتر سخنانی میشنویم که بوی محبت بدهد و عطر خدا از آن به مشام برسد و بحای آن گوشمان پر از سخنان نامناسب و سست و نفرت پراکن است، باید برای طول عمر شیخ حسین انصاریان دعا کنیم و به او هزاران درود و آفرین بگوییم.
📝حامد شیواپور
۲۳ ماه مبارک، ١۵ فروردین ١۴٠٣
@ayine_ensani
📝یادداشتی از دکتر حامد شیواپور
🔸تعبیر «امضای شخصی» برای دعاهای شیخ حسین انصاریان را از دوست دانشورم محسن حسام مظاهری وام گرفتهام.
🔸آشنایی من با شیخ حسین به اوایل دوران نوجوانیام برمیگردد که در دهه دوم محرم، سالها مهمان ما کاشانیها بود. این برنامه یک مداح جالب هم داشت: سید محمد معتمدی خواننده جوان و مشهور امروز ، آن زمان نوجوانی بود که یکی دو سال از من بزرگتر بود و بعد از منبر پدرش (که از علمای سنتی کاشان است) و قبل از منبر شیخ حسین انصاریان مداحی میکرد.
🔸شیخ حسین در این منبرها داستانهایی از عرفا و اولیا الهی تعریف میکرد که برای من نوجوان دریچهای به دنیای متفاوت و پر رمز و راز عرفان بود. گمان میکنم یکی از انگیزههای طلبگی من هم تاثیری بود که از همین داستانها پذیرفتم.
🔸باری، در این سالها شیخ حسین با دعاهای خاص و متفاوتش در ایام محرم و ماه رمضان مورد توجه قرار گرفته. این دعاها از چند جهت قابل توجه است:
۱. در الهیات مسیحی توجه به اقشار مطرود و رانده شده جایگاه ویژهای دارد. در اناجیل آمده است که خود مسیح ابایی نداشت که زنان بدنام را نیز موعظه کند. چند وقت پیش این خبر منتشر شد که پاپ پای برخی از زندانیان را به تاسی از مسیح شستشو کرده است.
به رغم رفتار کریمانه اولیای دین ما و سخنان آنان (مثلا توصیه امیرالمومنین در عهد مالک نسبت به توجه به نیازمندان و شنیدن سخن آنان)، اینگونه رفتارها و توجهات در سنت ما و بین عالمان ما چندان رایج نبوده است مگر در بین برخی از عرفا. عالمان و فقیهان ما معمولا به چنین اقشاری توجه نداشتهاند.
۲. در دوران جدید شاخهای در الهیات با عنوان الهیات اجتماعی شهرت یافته است که یکی از فروع و نتایج آن توجه به اقلیتهای اجتماعی و اقشار مطرود و رانده شده است. الهیات اجتماعی به نظر میرسد در سنت اسلامی کارنامه پر برگ و باری ندارد.
۳. از سوی دیگر با توجه به مشکلات گوناگون سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در چهار دهه پس از انقلاب در ایران و به ویژه رشد تورم و نابرابریهای اجتماعی در چند سال اخیر، به نظر میرسد کارنامه متولیان دین و به ویژه مبلغان دینی در توجه به آسیبهای اجتماعی کارنامه چندان قابل دفاعی نیست: چه از ناحیه مبلغان طرفدار نظم سیاسی موجود و چه مبلغان وابسته به تشیع سنتی و هویتی.
🔸در این میان توجه شیخ حسین انصاریان به این اقشار غایب در گفتگوها و سخنرانیهای رسمی حکم کیمیا دارد.
کجا سراغ دارید که کسی از منبریان مشهور یا حتی غیر مشهور ما از پزشکان و پرستاران، رانندگان جادهها، لوکوموتیورانها، پلیسها، رفتگران شهرداری، زندانیها، بیماران پروانهای و... نام ببرد و آنان را دعا کند؟
🔸در مراسم دیشب (شب ۲۳ ماه مبارک) این نکات بسیار شنیدنی بود: ایشان در میانه دعا از قاضیها خواست که شب که به خانه میروند یاد زن و بچه زندانیها بیفتند و احکام طویل المدت زندانی را تخفیف دهند و یا معتادان و کارتن خوابها را برادر خود خواند یا زنان بدکار را با لحنی ملایم دعا کرد و ثروتمندان و مسئولان را در انحراف آنها مقصر شمرد و گریزی هم به هملباسیهای خود زد که در ضعف دینداری بسیاری از مردمی که در مراسم احیا شرکت نمیکنند مقصرند.
🔸در زمانی که متأسفانه از منبرهای رسمی و غیر رسمی معمولا کمتر سخنانی میشنویم که بوی محبت بدهد و عطر خدا از آن به مشام برسد و بحای آن گوشمان پر از سخنان نامناسب و سست و نفرت پراکن است، باید برای طول عمر شیخ حسین انصاریان دعا کنیم و به او هزاران درود و آفرین بگوییم.
📝حامد شیواپور
۲۳ ماه مبارک، ١۵ فروردین ١۴٠٣
@ayine_ensani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻شهید آیتالله سیدمحمد باقر صدر
حضرت علی (عليهالسلام) بر منبرهای مسلمانان مورد هتاکی قرار گرفت، از دنیا هیچ چیزی نه مال اندک، نه پست و مقام، نه موقعیت و القاب و نه تكريمی کسب نکرد./شفقنا
@ayine_ensani
حضرت علی (عليهالسلام) بر منبرهای مسلمانان مورد هتاکی قرار گرفت، از دنیا هیچ چیزی نه مال اندک، نه پست و مقام، نه موقعیت و القاب و نه تكريمی کسب نکرد./شفقنا
@ayine_ensani
🔻نفی خودکامگی و استبداد، نتیجه پایبندی به اصل توحید
📝محمدحسن موحدی ساوجی
🔸توحید به عنوان مهمترین رکن دین اسلام، تنها حوزه اعتقادات را دربر نمیگیرد و علاوه بر توحید نظری، توحید عملی یا مرتبه توحید در عبادات را نیز شامل است. بارزترین مراتب عبادت، انجام مراسم تقدیس و تنزیه است که باید تنها برای خدا انجام شود.
🔸اما عبادت و پرستش منحصر در این مرتبه نیست، بلکه به تعبیر استاد مطهری: «هر نوع جهت اتخاذ کردن، ایدهآل گرفتن و قبله معنوی قرار دادن نیز پرستش به شمار میآید.»
🔸در قرآن کریم دستهای از پیروان آیین یهود و مسیحیت از آن رو مذمت شدهاند که عالمان دینی خود را به جای خداوند به عنوان ربّ برگزیده بودند. (توبه: 31)
بر اساس روایتی، امام صادق علیهالسلام فرمود: «آنها احبار (عالمان دینی) خود را نمىپرستيدند؛ ولى هرچه را احبار مىخواستند براى آنان حلال، و هرچه را مىخواستند حرام مىكردند؛ و قبول همين عمل از احبار، پذيرش آنان به عنوان ارباب بود.»
🔸بر این اساس از منظر قرآن و عترت میتوان اطاعت و تسلیم از کسی را که خداوند اجازه اطاعت از وی را نداده است، مساوی با عبادت و پرستش او دانست. به دیگر سخن، انسان موحد تنها باید خدا را اطاعت کند و تنها در برابر او تسلیم باشد؛ و هیچ انسانی مجاز به اطاعت از همنوع خود نیست، مگر آنکه خداوند به این پیروی فرمان داده یا آن را تجویز فرموده باشد.
🔸بسیاری از قواعد اخلاقی در باب حاکمیت سیاسی از این اصل ریشه میگیرد و انسانها را از خودکامگی و استثمار سایر انسانها و یا پذیرش چنین سلطهای برحذر میدارد.
https://t.me/ayine_ensani
📝محمدحسن موحدی ساوجی
🔸توحید به عنوان مهمترین رکن دین اسلام، تنها حوزه اعتقادات را دربر نمیگیرد و علاوه بر توحید نظری، توحید عملی یا مرتبه توحید در عبادات را نیز شامل است. بارزترین مراتب عبادت، انجام مراسم تقدیس و تنزیه است که باید تنها برای خدا انجام شود.
🔸اما عبادت و پرستش منحصر در این مرتبه نیست، بلکه به تعبیر استاد مطهری: «هر نوع جهت اتخاذ کردن، ایدهآل گرفتن و قبله معنوی قرار دادن نیز پرستش به شمار میآید.»
🔸در قرآن کریم دستهای از پیروان آیین یهود و مسیحیت از آن رو مذمت شدهاند که عالمان دینی خود را به جای خداوند به عنوان ربّ برگزیده بودند. (توبه: 31)
بر اساس روایتی، امام صادق علیهالسلام فرمود: «آنها احبار (عالمان دینی) خود را نمىپرستيدند؛ ولى هرچه را احبار مىخواستند براى آنان حلال، و هرچه را مىخواستند حرام مىكردند؛ و قبول همين عمل از احبار، پذيرش آنان به عنوان ارباب بود.»
🔸بر این اساس از منظر قرآن و عترت میتوان اطاعت و تسلیم از کسی را که خداوند اجازه اطاعت از وی را نداده است، مساوی با عبادت و پرستش او دانست. به دیگر سخن، انسان موحد تنها باید خدا را اطاعت کند و تنها در برابر او تسلیم باشد؛ و هیچ انسانی مجاز به اطاعت از همنوع خود نیست، مگر آنکه خداوند به این پیروی فرمان داده یا آن را تجویز فرموده باشد.
🔸بسیاری از قواعد اخلاقی در باب حاکمیت سیاسی از این اصل ریشه میگیرد و انسانها را از خودکامگی و استثمار سایر انسانها و یا پذیرش چنین سلطهای برحذر میدارد.
https://t.me/ayine_ensani
Telegram
آیین انسانی
آیین انسانی
یادداشتهای محمدحسن موحدی ساوجی و برگزیدههای وی بیشتر در حوزه الهیات و با نگاه به مسائل روز
یادداشتهای محمدحسن موحدی ساوجی و برگزیدههای وی بیشتر در حوزه الهیات و با نگاه به مسائل روز
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ
[ﺍﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ!] ﭘﺲ ﺑﻪ ﻣﻬﺮ ﻭ ﺭﺣﻤﺘﻲ ﺍﺯ ﺳﻮی ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺮم ﺧﻮﻱ ﺷﺪی، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﺷﺖ ﺧﻮی ﻭ ﺳﺨﺖﺩﻝ ﺑﻮﺩی ﺍﺯ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻧﺖ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﻣﻰﺷﺪﻧﺪ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﺬﺷﺖ ﻛﻦ، ﻭ ﺑﺮﺍی ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺨﻮﺍﻩ، ﻭ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻛﻦ، ﻭ ﭼﻮﻥ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘی ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻦ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ.
سوره آل عمران، آیه 159
#پیامبر_رحمت
@ayine_ensani
[ﺍﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ!] ﭘﺲ ﺑﻪ ﻣﻬﺮ ﻭ ﺭﺣﻤﺘﻲ ﺍﺯ ﺳﻮی ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺮم ﺧﻮﻱ ﺷﺪی، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﺷﺖ ﺧﻮی ﻭ ﺳﺨﺖﺩﻝ ﺑﻮﺩی ﺍﺯ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻧﺖ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﻣﻰﺷﺪﻧﺪ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﺬﺷﺖ ﻛﻦ، ﻭ ﺑﺮﺍی ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺨﻮﺍﻩ، ﻭ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻛﻦ، ﻭ ﭼﻮﻥ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘی ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻦ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ.
سوره آل عمران، آیه 159
#پیامبر_رحمت
@ayine_ensani
Forwarded from میراث امامان (امیرحسن خوروش)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آیین انسانی
🔻توضیحات استاد زاهدی پور پیرامون ترجمه روایت بالا:
🔸در ترجمهی ارتباطی مترجم خود را در فضای متن میگذارد که کاملاً آن و بافت صدور آن را بفهمد؛ سپس معادل آن را در فارسی مییابد.
مثلاً به جای «وای بر تو، نزدیک بیا و بگو که کیستی!» بنده ترجمه میکنم: «عجب آدمی هستی! بیا نزدیک ببینم که هستی!»
🔻جملات بعد:
🔸«این کسی را که با خدا پیمان بسته تو را بکشد، رها کنم؟!»
🔸«علی (ع) فرمود: نکند او را که هنوز مرا نکشته، باید بکشم؟!»
🔸«اگر خواستی/ دلت میخواهد، به او دشنام بده و رهایش کن، یا بدون دشنام.»
@ayine_ensani
🔸در ترجمهی ارتباطی مترجم خود را در فضای متن میگذارد که کاملاً آن و بافت صدور آن را بفهمد؛ سپس معادل آن را در فارسی مییابد.
مثلاً به جای «وای بر تو، نزدیک بیا و بگو که کیستی!» بنده ترجمه میکنم: «عجب آدمی هستی! بیا نزدیک ببینم که هستی!»
🔻جملات بعد:
🔸«این کسی را که با خدا پیمان بسته تو را بکشد، رها کنم؟!»
🔸«علی (ع) فرمود: نکند او را که هنوز مرا نکشته، باید بکشم؟!»
🔸«اگر خواستی/ دلت میخواهد، به او دشنام بده و رهایش کن، یا بدون دشنام.»
@ayine_ensani
Forwarded from بزم قدسیان
🔸کتاب «پیام آور رحمت» نوشته استاد سید علی میرشریفی یکی از بهترین آثار در تحلیل تاریخ اسلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله.
@bazmeghodsian
@bazmeghodsian
Forwarded from بزم قدسیان
پيام آور رحمت - سيد علي ميرشريفي.pdf
5.7 MB
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻استاد حسین انصاریان: بلد نیستید روی منبر پیامبر ننشینید! حرام است والله.
🔹پیغمبر و علی که اینگونه قرآن از آنها تعریف میکند گوشت تلخ بودند؟!
ناسزایی از این بالاتر بود که به پیامبر و اميرالمؤمنين گفته بشود؟!
🔹توجیهات بیان شده روز بعد هم یک قِران ارزش ندارد؛ چون دفاع از خود بوده نه از امیرالمؤمنین و پیغمبر.
🔹 شما را به خدا بلد نیستید روی منبر پیامبر ننشینید! حرام است والله.
@Khabar_Fouri
@ayine_ensani
🔹پیغمبر و علی که اینگونه قرآن از آنها تعریف میکند گوشت تلخ بودند؟!
ناسزایی از این بالاتر بود که به پیامبر و اميرالمؤمنين گفته بشود؟!
🔹توجیهات بیان شده روز بعد هم یک قِران ارزش ندارد؛ چون دفاع از خود بوده نه از امیرالمؤمنین و پیغمبر.
🔹 شما را به خدا بلد نیستید روی منبر پیامبر ننشینید! حرام است والله.
@Khabar_Fouri
@ayine_ensani