میزانتروپ کلاغ‌فرهنگی
1.01K subscribers
1.24K photos
448 videos
39 files
834 links
گناه فراموش‌شده خالقان (سابق)

همان بی‌رنگِ بی‌رنگم
بنیان‌گذار سرزمین بی‌رنگستان
امّ‌اللّوزرین واللّوزرات
اینجا عدل الهی حاکمه، از همه آدما و قوم‌ها و گرایش‌ها به مساوات متنفریم. از هرچیزی که ناطق دوپا باشه. آدم خوب آدم مرده‌ست.
الهه ممبرستیزی معاصر
Download Telegram
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جانور درون من پلنگه. چون که این بزمجه‌ها همیشه مث سگ ازم می‌ترسن، ولی بعدش در حالی که باید از همدیگه بدرمشون، می‌رم جمع و جورشون می‌کنم، هیچی هم از این اقدامات واقعا واس خودم در نمیاد، حتی دعای خیر مادر و این صحبتا ! :))))

ولی این پلنگه لامصب چه چشایی داره... نگاهاش. چرا این گربه‌سانان انقدر نگاهشون حرف و معنی داره؟
به خداوندی خدا کاش من در پیکر یک گربه‌سان بزرگ متولد شده بودم. اصن اینا رو می‌بینم انگار به چیزی نگاه می‌کنم که باید مال من می‌بود و سهوا از دستم لیز خورده و رفته. من برای آدمیزاد بودن طراحی نشده بودم.
Too Sweet 
Hozier
متریال حق مناسب مقدمه‌چینی بریک‌آپ

هیچ وقت یادم نمی‌ره داشتم از زیبایی‌های بریک‌آپ دم خونه رنگیای انزلی واس مهتا می‌گفتم زد زیر گریه گفت نمی‌خوام بشنوم:)))) شانس آوردیم اصن تو رابطه نبود اون زمان!
داشتم سعی می‌کردم یادش بدم اصن آدم باید رل بزنه که به بریک‌آپش برسه چون که حال می‌ده و تازه قسمت کول ماجراست! :))))))))))
تیپیکال متریال ادبیاتی. مردهای ادبیاتی دقیقا همینطوری نگاهتون می‌کننا! بیا باهم بگا بریم تا چشمه‌ی خلاقیتم جوشان شه!
دقییییقنننن ایده‌شون همینه
بیا کثافتکاری کنیم خلاقیت جوشان شه
بیا بقیه رم با خودمون بگا بدیم و تر بزنیم تو اخلاق و آدمیت که شعرم بیاد!
بیا خیانت کنیم کارای مخفیانه کنیم که اینا تو تاریخ و ادبیات ماندنی‌تره!
جانور ادبیاتی موجود کثیفیه. نرید طرفش که بو گه می‌گیرید
من داشتم ساعت 2 از خواب می‌مردما! نمی‌دونم چرا نگرفتم بخوابم. دیگه کلا نخوابیدم.
که زندگی‌ای درست کردم واس خودم
من واقعا برام عجیبه شوهر molly the mom چرا طلاقش نمی‌ده؟ خیلی غیرقابل زندگیه:))))
Seven Nation Army
The White Stripes
کاش یه رفیق پایه داشتم با این ویدیوی مسخره بازی در میاوردیم
این دختره پارتنر پیروزفر اسمشم نمی‌دونم بهاره چی‌چیه. تصادفا تو اکسپلور دیدم یه نفر یه اسکرین‌شات از یه پست این خانوم گذاشته که توش این حرف‌ها رو زده (نقل به مضمون) :

- من قلق پارسا رو داشتم.
- هر بار داد و هوار و توهین (احتمالا مجموعه‌ای از رفتارهای خشونت‌آمیز خانگی که این خانوم با تلطیف و ماله‌کشی تعریف می‌کنه) ازش سر می‌زد بعدش بهم ابراز علاقه می‌کرد که باعث شد 18 سال تو این زندگی بمونم.
- هیچ کدوممون اهل ازدواج نبودیم.
- الان که افشاگری کردم دیگه بحث خودم نیست، برای بقیه زنایی که مورد سواستفاده قرار گرفتن می‌کنم.
- من اگر زن بدی بودم و قلق وسواس‌ها و سختگیری‌های پارسا رو بلد نبودم توی همه کارهاش با من همکاری نمی‌کرد.


همین چند مضمون اصلی صحبت‌های این خانم رو دقت کنید. شاید از نظرتون من دارم قربانی رو سرزنش می‌کنم. ولی بین سرزنش قربانی و یه دو دوتا چهارتای سرانگشتی مرز روشنی وجود داره.

1- خشونت خانگی موردی نیست که بابتش به کسی شانس دوم بدی. همون بار اول باید ترکش می‌کردی. سال اول نکردی، سال دوم می‌کردی.
2- زنانی در این مملکت هستند که به زور به ازدواج کسی درمیان و هیچ دستاویز حقوقی برای نجات خودشون ندارن و بازم به هر دری می‌زنن از زندگی ناسالم خارج شن. تعصبات قومی و ناموسی، سنت‌هایی از جنس لباس سفید و کفن سفید و... این زن‌ها رو تهدید می‌کنه. شما هیچ یک از این موانع رو نداشتی. کسی شما رو به زور وادار به فرزندآوری نکرده بود. زن مستقلی در طیف الیت آرتیستی بدون قید و بندهای سنتی جامعه بودی و در یک رابطه سمی موندی؟! کلثوم اکبری از نظر من از شما خیلی عاقل‌تر بوده چون در مقابل کانون خشونت مقاومت کرده!
تفاوت زنی بدون محدودیت‌های قانونی و عرف طبقه متوسط سنتی جامعه با زنی در مناطق پر از قتل ناموسی چیه؟ اونا هم به زور در کانون خشونت می‌مونن ایشون خودش در کانون خشونت مونده؟

نگید از عاشقیه که با پشت دست می‌زنم تو دهنتون. عشق چی؟ کشک چی؟ من آدم می‌شناسم برای ازدواج با یه نفر یه خانواده رو به هم ریخت، اولین خشونت خانگی رو از یارو دید شاشید تو هرچی عشق و عاشقیه و زندگی طرفو جهنم کرد.
نگید خشونت خانگی باید حاوی ضرب و شتم باشه. چون این برای قوه قضائیه ست. تئوری GBV (Gender-based violence) می‌گه خشونت کلامی، رفتاری، تحقیر، گس‌لایت، بی‌مهری، قهرهای طولانی، و امثالهم همه مصادیقی از خشونت خانگی هستند. این خانم که طرف حسابشم قوه قضائیه نیست و از جماعت آرتیست در اومده که معیار همه چیزشون غربیه!

3- کسی که به خودش رحم نداره و خودشو مرتبا تحقیر کرده چطور برای کسانی که چرخ سوم تا هیجدهم رابطه‌ش بوده‌ن دلش سوخته و به‌خاطر اون‌ها خودشو فحش‌خور طرفدارهای افراطی یارو کرده؟ تو خودتو نجات می‌دادی هم کفایت بود. لازم نبود نگران بقیه باشی! 18 سال دست از نجات خودت شستی الان واس غریبه‌هایی که شریک خیانت بوده‌ن دلت سوخته؟ چطور می‌شه به خودت رحم نداشته باشی ولی به افرادی که اصلا وجودت براشون مهم نبوده رحم داشته باشی؟ واقعا کسی که به خودش احترام نمی‌ذاره، احترامش برای بقیه به چه دردی می‌خوره؟

و سوال آخر، آیا همکاری موفقیت آمیز به معنای رابطه موفقیت‌آمیزه؟ اینکه شما رو دعوت به کار می‌کرده چه ربطی به علاقه‌‌ش به شخص شما داره؟ شاید از این جهت باهات کار می‌کرده که براش ارزون‌تر میفتاده با احتساب اینکه باعم زندگی می‌کردید و حساب‌هاتون یه کاسه بوده!!! شما با هر اظهار علاقه‌‌ای راحت به هر چیزی تن می‌دی؟ عجب!


قطعا این پست در تایید کارهای یکی از همین جاکشای رسانه‌ی فاسد ایران نیست. بلکه دارم از این یک موضوع در میارم که توجهتون رو بهش جلب کنم:

هیچ جای مماشاتی در رابطه‌ای چنین بیمار نیست. این خانم داره برای اینکه خودش هم خودش رو لایق احترام نمی‌دیده و با وجود آزادی عمل از کانون خشونت خارج نمی‌شده، بهانه‌تراشی می‌کنه.

تمام زنانی که به زور و به خاطر قانون بیمار و سیستم زن‌ستیز در ازدواج‌های ناسالم و پرخشونت مونده‌ن با فرزندانشون ابزار گروکشی شده‌ن رو تصور کنید و بگید که آیا نباید این زنان که قربانیان واقعی هستند که راه نجاتی نداشتند، این زن رو احمقی ببینند که باید shame کننش به‌خاطر داوطلبانه تن در دادن به کثافت آشکار؟ واقعا نباید؟

می‌نویسم برای @FasadUni

@atlaskhanooom
یه ماجرایی می‌خوام براتون تعریف کنم و بعدش یک توصیه‌ی خواهرانه، مادرانه، معلمانه بهتون بدم. امیدوارم دوتا چشم بینا داشته باشید و ازش بهره ببرید.

یکی از دوستامون می‌گه یه رفیقی دارن، این یکی از تفریحاتش اینه که میره ویکی‌پدیای فارسی از خودش چیزای دری‌وری می‌نویسه و برای شخصیت‌های خیالی پیج می‌سازه یا اطلاعات نویسنده‌های مختلف رو دستکاری می‌کنه. معروفترین تحریفی که کرده، پیج ویکی‌پدیای عباس معروفی و رمان سمفونی مردگانه که نوشته بنیادی به اسم کگدُب!!! این رمان رو جایزه داده و چندین دوره توی آلمان تجدید چاپ کرده! حال اینکه اصلا چنین سازمانی حتی وجود خارجی نداره و هیچ کس یک بار هم سرچ نکرده. اما خبرگزاری‌های فارسی ده‌ها بار از همین بند تحریف شده استفاده کرده‌ن و الان تمام اینترنت پر شده ازش.

دروغی که فراگیر می‌شه، ثابت کردن دروغ بودنش سخت می‌شه.
اگر توانایی تشخیص حقیقت و دروغ رو ندارید یا به مقدار کافی با همت و تنگ نیستید که ریسرچ عمیق بکنید یا اصلا سواد ریسرچ و کشف حقیقت ندارید، بزرگترین خدمتی که به ساحت حقیقت می‌تونید بکنید اینه که هرچی به دستتون رسید بلافاصله بازنشر نکنید. کی گفته جنگ سرد تموم شده؟
از من بپرسید می‌گم الان بیشتر از هر دورانی در تمام تاریخ وسط جنگ سردیم. جنگ اطلاعات و ضد اطلاعات.
چرا از رسانه‌ای که بارها دروغگویی‌ش و فقدان اعتبارش و زد و بندهای ایدئولوژیک و منابع مالی‌ش محرز شده با هزاران مصداق متنوع، باز هم خبر بازنشر می‌کنید؟

کمترین خدمتی که به ساحت حقیقت می‌تونید بکنید اینه که اقلا یکی دوماه وایسید این اخبار رو منابع قوی‌تر صحت‌سنجی کنند و منتقدین معتبر و قابل اعتماد بیان درموردش فیدبک بدن.
چرا همون خیمه‌شب‌بازی احمقی می‌شید که برنامه‌ریزی کرده بودن؟ چرا برای چرخدنده‌ و عمله‌ی جنگ سرد شدن اینقدر سهل‌الوصول و قابل پیش‌بینی و قابل برنامه ریزی‌اید؟ چرا دقیقا همون واکنشی رو می‌دید که براش برنامه ریخته‌ن؟ چرا یک سر سوزن تلاش نمی‌کنید که اقلا اگر عقلتون نمی‌رسه برای به هم ریختن معادلات، اقلا به تاخیر بندازیدشون؟! چرا مثل قاطر معطل چُش زندگی می‌کنید که با یه چُس به هر طرفی بکشوننتون؟


امون بدید اقلا چندتا منبع صحت‌سنجی کنن اخبار رو.
دوست دارید چند تا نمونه اسم ببرم از رسانه‌های فارسی خارج کشور که ما رو نشوندن سر قبری که توش مرده نبود زار بزنیم؟ پس کی درس عبرت می‌گیرید؟ پس کی عاقل می‌شید؟

این بازی‌ای که شما داوطلبانه و شتابان توش می‌رقصید، دروغ رو چنان مشروع خواهد کرد که دیگه بعدا اگر حقیقت رو بفهمید خودتونم نمی‌تونید برای تکذیبش و پس گرفتن حقیقت هیچ غلطی بکنید.

اقلا اگر دوست دارید مدام در حال اشتباه کردن باشید، اشتباهاتی بکنید که کلید گه خوردم داشته باشه و خروجی نهایی‌ش روی چنین جمعیت وسیع و کثیری سایه نندازه!! تصمیمات و طعمه‌هایی چنین سهل بودن برای رسانه‌های کذاب روی سرنوشت یک ملت اثر می‌ذاره! حواستون هست؟

ما همه‌مون نهنگمون توی همه ادیانه، ولی حق‌الناس یک مفهوم دینی نیست‌ها!
حق الناس یعنی وقتی می‌شی چرخدنده‌ی تحمیق مردم، بچه‌ی خودت، کس و کار خودت تحت تاثیر کارها و تصمیمات احمقانه‌ی همین جماعت قرار می‌گیرن و اثرش صاف برمی‌گرده تو چرخه‌ی زندگی‌ت. زندگی کردن با احمق‌ها تاوان بی‌فکری و احمقانه عمل کردن امروزمونه.

چرا من مدام می‌گم لیاقتتون آخونده؟ چون دقیقا این تاوان تصمیمات احمقانه‌ی دورانیه که چشم بسته توی هر موجی غوطه‌ور می‌شدیم از خود 57 بگیر تا 88 که دیگه هرچی پرده بود از میان افتاد ولی مردم بازم مثل دسته‌ی کورها زندگی کردن، وسط بازی کردن، ماله‌کشی کردن، اسهال‌‌طلبی کردن! تاوانی که امروز داریم می‌دیم بخشی‌ش برای سهل‌الوصول و خیمه‌شب‌بازی بودن هموناییه که 88 یقه جر می‌دادن و تصویر بزرگتر رو نمی‌دیدن با اینکه جلو چشمشون بود!

پس کی تصمیم می‌گیرید دست بردارید از تکرار اشتباهاتی که جلو چشممون رقم خورد و دوزار درس بگیرید؟ همه‌تون عشق می‌کنید برید توییت‌هایی با مضمون حافظه تاریخی رو در بیارید. ولی بعنوان نسلی که به رسانه دسترسی دارید عملکردتون از نسل‌های از رسانه به‌دور افتضاح‌تره.

اقلا محض رضای خدا یک بار در زندگی‌‌تون یه چیزی نشونم بدید که همراستا و تایید کننده‌ی شعار "لیاقتتون آخونده" نباشه. شما رو به هرچی قبول دارید قسم، محض رضای خدا فقط یک نشانه بدید که خلاف لایق آخوند بودنتون باشه!

جماعت سهل‌الوصول عاقبتشون همینه که هر مهاجمی از از طرف بیاد به دستی به باسنشون برسونه و بماله و بره. کاش عاقبتتون کاش با کرام‌الکاتبین بود! این فرمونی که شما می‌رید عاقبتتون جای دیگه‌ست. یه جای بدتر.

خدا یا به من مرگ بده شاهد اینا نباشم، یا منو از این قبرستون ببره، یا شماها رو درست کنه که از این آخری چشمم آب نمی‌خوره.
خدایا خداوندا به من قدرتی عطا کن دهنمو بسته نگه دارم وقتی در حرف زدن فایده‌ای نیست.
کاش این یارو چهار سال ازم کوچیکتر نبود.
خیلی پسندمه توله😁
تنها گزینه‌ام این بود که چنان زندگی کنم که گویا آینده‌ای دارم.


‌پل استر
شب پیشگویی، ترجمه‌ی خجسته کیهان


پی‌نوشت: پل استر درگذشت. یادش گرامی🖤 نویسنده‌ی توانا و خلاقی بود.
احساس به تخم گرفته شدن غم‌انگیزه.
این پسره که امروز رو دندونم کار می‌کرد هم خودش هم استادش خیلی دستاشون قشنگ بود. مخصوصا ناخن‌هاشون. ناخن‌های کوتاه اما بیضی و منظم. دستای خیلی تمیز. استاده دستاش وحشتناک پشمی بود ولی ناخناش خوب بود.
پسره کلا جانور کم‌پشمی بود. ناخناش اصن ماه بود. بعد قالب می‌خواست بگیره عذرخواهی می‌کرد که فشار می‌ده:)))) قالبه بزرگ بود تا ته حلقم پر خمیر قالبگیری بود آخرش به gagging افتادم. دفعه بعد که خواست قالب بگیره هی باهام حرف می‌زد حواسمو پرت کنه اونطوری نشم:)))
خیلیییی بچه خوبی بود. اصن خوش به حال مامانش با همچین پسری. آدم دلش می‌خواست بچه بزرگ کنه اینطوری از آب در بیاد.
جوراب گوگولی خریدم، خوشحالم ننه.
جوراب گوگولی قسمت همه.
Forwarded from The Rebel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیاین با این پسر عربه‌ آشناتون‌ ‌کنم.
آدم باحالیه‌ و دنبال کردنش می‌ارزه.
کامنت هزار امتیازی به پست دوست عراقی‌مون! :)))
بچه‌های باشگاه دارن روز معلم رو به مربی زومبامون تبریک میگن.
شهید مطهری:


_لیلی‌تر از مجنون_


@uttweet
فردا بعد قرن‌ها سرم خلوته! و کار انباشت شده ندارم. با بچه‌های کرج جمع شیم بریم یه گورستونی بشینیم یه چیزی بخوریم؟ یا اگر مایلید بریم یه طبیعتی جایی پیدا کنیم بچریم پول تو جیب کافه رستوران نریزیم؟ هر برنامه‌ای پایه باشید برای عصر، کسچرخ و چریدن، من در دسترسم خلاصه!

(ادبیات معلم مملکتو ببین توروقرآن🤣)