🍃 اتاقک فیروزه ای🍃
257 subscribers
594 photos
59 videos
22 files
63 links
#عطیه_کشاورز
اینجاخودمم؛بدون‌فیلتر!
اجتماعی‌از‌روزمرگی‌ها،سلایق‌ونوشته‌ها
🍃
#وبلاگ_نویس
اینجابه‌سبک‌روزگاروبلاگی‌اداره‌میشود!یعنی‌
‌اومدن‌ورفتن‌آدمابی‌تعارف‌وبودنشون‌ازدل‌باشه
💙
ممنون که میخونیدم
شمابگین:
https://t.me/BiChatBot?start=sc-562251-5izX74l
Download Telegram
تو راهی!
به یاد ایام قدیمی که البته شما ازش خاطره ندارین!

@atiehkeshavarz
Man Mordam Mage ~ Music-Fa.Com
Mohsen Ebrahimzade ~ Music-Fa.Com
حقیقتش اولش با اکراه و به سودای پیدا کردن آهنگ‌های جدید تو پلی لیست دانلودش کردم!
ولی بعدش هربار پخش می‌شه فکر می‌کنم لطیفه! شعر، اتفاق، روایت!

@atiehkeshavarz
chelcheragh
Reza Yazdani
امیدوارانه‌ست!
بعید از این ترکیب و انتظار از ترکیب اما هست!
این یکی برام عجیبه چرا جا موند و انقدر دیر به اتاقک رسید!

و خب
دو سه تا جمله داره که امان از اون‌ دو سه جمله!

@atiehkeshavarz
Nemidonam Che Margame Man Az Sobh ( MusicTaj.Com )
اینم که حرف نزنم!
احتمالا دو دسته میشین!
دسته‌ای که ارتباط می‌گیرین و‌ دسته‌ای که متنفر می‌شین!

پ.ن: از سوگند

@atiehkeshavarz
Sher Yadom Raft
Siriya
تو موهات دست...
شعر یادُم ر...

پ.ن: شبیه هوای نیمه‌شب‌های بهار جنوب

@atiehkeshavarz
تو سرم یه امیرتاجیک مدام می‌خونه تمام می‌شوم شبی و این درحالیه که از آخرین باری که این آهنگو شنیدم هزارساله می‌گذره!

پ.ن: معلومه نوشتم که سکوت رو بشکنم و برای هزارمین بار تو این چندروز، اینجا رو بعد باز کردن بی‌حرف نبندم؟

@atiehkeshavarz
نمیدونم مدیرگروهمون در مقام داور چه‌شکلیه، اما در مقام مدیرگروه دلم می‌خواست برم بغلش کنم(!) انقدر ماه، به فکر و حمایت‌گر بود!
کاش همه‌مون تو هر جایگاهی که هستیم یه همچین حس خوبی به آدمایی که کارشون بهمون مرتبطه بدیم.

پ.ن: کاش عبرتی می‌بود برای سایرین!

@atiehkeshavarz
محرمی نیست وگرنه که خبر بسیار است

رمق ناله کم و کوه و کمر بسیار است



ای ملائک که به سنجیدن ما مشغولید

بنویسید که اندوه بشر بسیار است



ساقه‌های مژه‌ام از وزش آه نسوخت

شکر در جنگل ما هیزم تر بسیار است



سفره‌دار توام ای عشق بفرما بنشین

نان جو زخم و نمک خون جگر بسیار است



هر کجا می‌نگرم مجلس سهراب‌کشی است

آه از این خاک بر آن نعش پسر بسیار است



پشت لبخند من آیا و چرایی نرسید

پشت دلتنگی‌ام اما و اگر بسیار است



اشک آبادی چشم است بر آن شاکر باش

هرکجا جوی روانی است کپر بسیار است



سال‌ها رفت و نشد موی تو را شانه کنم

چه کنم دوروبرت شانه به سر بسیار است


#حامد_عسکری
درحالی که دلم میخواد برم جلوی آینه بزنم تو‌ گوش خودم که به هوش بیام! در عین‌حال دلم میخواد خودم رو هم بغل کنم و بگم خوب بودی!!!

@atiehkeshavarz
۸۰ دقیقه تو راه بودم دیدم دیگه نمیکشم و ۶۳ دقیقه دیگه هنوز راه مونده! پس تصمیم گرفتم ۲۰ دقیقه مسیرمو عوض کنم و وسط راه برم سینما تا خلوت شه! و تو تمام این مدت از مرزهای تهران خارج نشده بودم! چه‌قدر تو عجیبی شهررر!

@atiehkeshavarz
شناخت کلمات کنایی در ترجمه، به این علت اهمیت داره که اشتباه در شناسایی یا معادل‌یابی در زبان مقصد می‌تونه باعث اشتباه در رساندن معنی نویسنده بشه.

این بخشی از مطالبیه که باید ازش دفاع کنم، ولی به نظرم اگه ترجمه رو ازش حذف کنم حتی بیشتر هم میتونه قابل دفاع باشه!

@atiehkeshavarz
کاش برگردم به اون دورانی که اینجا زیاد حرف می‌زدم! یه زمانی اینجا خط آخر بود!!!
از اینستاگرام بدم میاد!
همه اصفهان و شیرازن🤧
از اکسپلور هم بدم میاد چون همه‌ش دریاست و موزیک سنتی به کنارش
مدت‌هاست استوری نمیذارم اما همه‌جا عکس‌های استوری‌خور میگیرم! کاش بدونم چرا
این وویس از رضا کیانیان هست که میگه "آدم خسته میشه گاهی و..." این رو میشه به عنوان موزیک متنم استفاده کرد!
در مخیلم نمی‌گنجید مشمول ۲۷ اردیبهشت بشم! ولی خب زندگی گاهی غیرقابل‌پیش‌بینیه دیگه!
مدام از خودم می‌پرسم چرا اینجا کمتر می‌نویسم و چرا اساسا این بخش زیستم کمرنگ شده
و خب این برنامه‌ی امروزم بوده!
در راستای اون پویش با خودت مهربان باش و منصف برخورد کنی که تو پست سال نو براتون نسخه پیچیدم، عرض می‌کنم خدمتتون!!!

#به‌خودت‌سخت‌نگیر‌دختر !!!
پ.ن: گفتم شاید شما هم به تذکر احتیاج داشته باشین

#روزمرگی

@atiehkeshavarz
این آخر هفته یکی از شلوغ‌ترین آخر هفته‌های تهرانه، اگه گفتین چرا؟
می‌توانستم متن ادبی بنویسم. می‌توانستم از دنیای رنگ‌های صورتی بگویم،از باور جان داشتن عروسک‌ها، از همان لحظه‌هایی که وسط خاله‌بازی چایی که نیست را در لیوان‌های پلاستیکی می‌ریزد و تو مزه‌ی اصیل‌ترین چای گیلان را می‌چشی. می‌توانستم برایت آن لحظه‌ای را تصویرکنم که خسته در خانه را باز می‌کنی و با جیغ و داد به سویت می‌دود و تو جان می‌گیری.

می‌توانستم برایت از آن بخشی از دنیا بگویم که با کش مو و شانه جلویت می‌نشیند تا موهای تازه درآمده‌اش را ببندی یا از آن لحظه‌ که از مو پشت گوش انداختن‌ با عشوه‌اش دل ضعفه میگیری.
میتوانستم برایت از لحظاتی بگویم که به برکت وجود دختربچه‌ای همراهشان،لطیف تر می‌گذرند.

لحظه‌هایی مثل مادری کردن برای یک دختر، مشخصا آن زمانی که خسته سرت را به پشتی مبل تکیه داده‌ای و دستان کوچکی روی زانوهایت را ماساژ می‌دهند تا خستگی را از تنت بیرون بکشند.
یا می‌توانستم برایت پدری کردن برای موخرگوشی‌ها را تصویر کنم مشخصا آن زمانی که کنج آغوشت جمع می‌شوند و تو حس می‌کنی عمیق ترین قدرت دنیا همانجاست، در سینه‌ات که تکیه‌گاه سر اوست.

می‌توانستم برایت از داستانی بگویم که یک دختر گوشه‌ی دامن عروسکی‌اش را گرفته و به زندگی، نفس می‌دهد.
اما نمی‌خواهم!

نمیخواهم از خیال‌های فانتزی که بوی توت‌فرنگی می‌دهند حرف بزنم. حتی نمیخواهم برایت از آن گوشه‌ی دنیا بگویم که مثل رد ریمل روی گونه بعد از گریه‌کردن، حال برخی را سیاه می‌کند.

می‌خواهم از یک باید حرف بزنم. از یک الزام. از یک مهارت که بلد نبودند به ما یاد بدهند و ما موظفیم که یاد بگیریم و آموزشش بدهیم.
ازاینکه دختران ما نیازمند شنیدن قدرت درونی‌شان هستند. تا به سودای برق تابلوی نئونی یک نفر عقایدشان را به تاراج نفرستند. ماموظفیم به آموختن عزت نفس. به آموختن مفاهیم زندگی. که یک روز پشت فرمان ماشین تمام اعتمادبه‌نفسش با یک حرف از ماشین بغلی فرو نریزد.
تمام حرف من همین چندثانیه‌ای‌ست که جایش میان بازی کودکانمان خالی مانده. اینکه عادتش دهیم به خودش بگوید:
تو باهوشی. تو زیبایی. تو قدرتمندی.تو شجاعی. تو برای انجام هرکاری توانمندی و...
اینکه بیشتر از هرآدم دیگری بلد باشد به خودش بگوید: منِ عزیز من عاشق تو هستم.
آن‌وقت برای آرزوهایش،گرچه از همراه استقبال می‌کند اما دنبال یک دست معجزه‌گر نیست. یا برای تایید زیبایی‌اش که یک نیاز فطری‌ست دنباله‌ی نگاه آدم‌ها را نمی‌گیرد. چون خودش را دارد.
من از یک الزام حرف می‌زنم. از یک تربیت. از آغاز فرهنگی که می‌گوید: "من وجودم را دوست دارم"


#عطیه_کشاورز

پ.ن: بازنشر به مناسبت امروز
دخترا روزتون مبارک❤️😍

@atiehkeshavarz
باید برای خودم نامه بنویسم
مثلا بنویسم
برمیگردم، کمی بمان... برمیگردم...
حتی زخمی و نیمه‌جان برمیگردم...!

@atiehkeshavarz