✨
درد تنهایی درون استخوان پیچیدهاست
شرح درد از من مخواه این داستان پیچیدهاست
گفت «دوری» التیام دردهای عاشقیست
نسخه ما را دلی نامهربان پیچیدهاست
#حسین_دهلوی✨
#د
درد تنهایی درون استخوان پیچیدهاست
شرح درد از من مخواه این داستان پیچیدهاست
گفت «دوری» التیام دردهای عاشقیست
نسخه ما را دلی نامهربان پیچیدهاست
#حسین_دهلوی✨
#د
ما بالِ خویش را به چه قیمت فروختیم؟
از ما بگیر وسوسهی آب و دانه را...
لطف تو بود شامل حالم، وگرنه من
لایق نبودم این غزلِ صائبانه را
#حسین_دهلوی✨
#م
از ما بگیر وسوسهی آب و دانه را...
لطف تو بود شامل حالم، وگرنه من
لایق نبودم این غزلِ صائبانه را
#حسین_دهلوی✨
#م
خویش را در جادهای بیانتها گم کردهام
بعد تو صدبار راه خانه را گم کردهام
من غریبافتادهای بی تکیهگاهم؛ سالهاست
کوهِ خود را بین پژواک صدا گم کردهام
از عبادتهای حاجتمند خود شرمندهام
گاه میبینم تو را بین دعا گم کردهام!
شیشهی عطرم که حیران در هوایت مدتیست
هستی خود را نمیدانم کجا گم کردهام
زیر بار عشق از قلبم چه باقی مانده است؟
گندمی را زیر سنگ آسیا گم کردهام...
#حسین_دهلوی✨
#خ
بعد تو صدبار راه خانه را گم کردهام
من غریبافتادهای بی تکیهگاهم؛ سالهاست
کوهِ خود را بین پژواک صدا گم کردهام
از عبادتهای حاجتمند خود شرمندهام
گاه میبینم تو را بین دعا گم کردهام!
شیشهی عطرم که حیران در هوایت مدتیست
هستی خود را نمیدانم کجا گم کردهام
زیر بار عشق از قلبم چه باقی مانده است؟
گندمی را زیر سنگ آسیا گم کردهام...
#حسین_دهلوی✨
#خ
چشمهایم خیره در آن چشمهای روشن است
عادت آیینهها حیرت به بار آوردن است
باید از آن چشم بیاحساس میفهمیدمت
ای که با من بودنت از ترس تنها ماندن است!
خواستم با عشق پابندت کنم، اما نشد
خصلت رود خروشان، بیمحابا رفتن است
باورت هرگز نخواهد شد، ولی ای سنگدل
آنچه از دستش گریزی نیست، نفرین من است
عشق روزی آتش جان را گلستان میکند
چاره تنها با غم دنیا مدارا کردن است
#حسین_دهلوی✨
#چ
عادت آیینهها حیرت به بار آوردن است
باید از آن چشم بیاحساس میفهمیدمت
ای که با من بودنت از ترس تنها ماندن است!
خواستم با عشق پابندت کنم، اما نشد
خصلت رود خروشان، بیمحابا رفتن است
باورت هرگز نخواهد شد، ولی ای سنگدل
آنچه از دستش گریزی نیست، نفرین من است
عشق روزی آتش جان را گلستان میکند
چاره تنها با غم دنیا مدارا کردن است
#حسین_دهلوی✨
#چ
از دورنگیهای مردم خستهام، حق با تو بود
باده پنهان در قبا دارند و قرآن در بغل..
#حسین_دهلوی✨
#زادروز_حسین_دهلوی✨
باده پنهان در قبا دارند و قرآن در بغل..
#حسین_دهلوی✨
#زادروز_حسین_دهلوی✨
وقتی که چنین دست به دامان شرابم
پیداست که چشمان تو کردهست خرابم
از شمع وجودم چه به جا مانده به جز اشک؟
هم معنی بیهودگیام، نقش بر آبم !
هر چند شبیهیم، دریغا که به هر حال
تو چشمهی جوشانی و من موج سرابم
سوگند به یکتایی چشمان تو ای دوست
یک عمر نیامد احدی جز تو به خوابم
بین من و دریا، نفسی بیش نماندهست
افسوس که هرگز نشکستهست حبابم
#حسین_دهلوی✨
#واو
پیداست که چشمان تو کردهست خرابم
از شمع وجودم چه به جا مانده به جز اشک؟
هم معنی بیهودگیام، نقش بر آبم !
هر چند شبیهیم، دریغا که به هر حال
تو چشمهی جوشانی و من موج سرابم
سوگند به یکتایی چشمان تو ای دوست
یک عمر نیامد احدی جز تو به خوابم
بین من و دریا، نفسی بیش نماندهست
افسوس که هرگز نشکستهست حبابم
#حسین_دهلوی✨
#واو
میان نامه اگر باز دست من خط خورد
ببخش! حرف تو شد، گشت بیقرار قلم
چقدر فاصله بین من و تو بسیار است
خدا کند بشود دست روزگار قلم
#حسین_دهلوی✨🍃
#م
#روزقلم_۱۴تیر
ببخش! حرف تو شد، گشت بیقرار قلم
چقدر فاصله بین من و تو بسیار است
خدا کند بشود دست روزگار قلم
#حسین_دهلوی✨🍃
#م
#روزقلم_۱۴تیر
Mahe Delam
Hoorosh Band @RozMusic.com
🍃🌸
من همان رودم که بهر دیدنت مرداب شد
ماه من بس کن ندیدنهای بیاندازه را
#حسین_دهلوی✨🍃
#م
@asharparsiii🤍✨
من همان رودم که بهر دیدنت مرداب شد
ماه من بس کن ندیدنهای بیاندازه را
#حسین_دهلوی✨🍃
#م
@asharparsiii🤍✨
خویش را گم کردهام بعد از تو در آوار خویش!
رحم کن! میترسم از تنهایی بسیار خویش
شمع جانم را مسوزان بیش از این، دیگر مگو
«اشک میریزد برای گرمی بازار خویش»
آنچنان سرگرم رویای تو هستم، بارها
دیدهام خواب تو را با دیدهی بیدار خویش
چهرهای دارم که پنهان در نقاب کهنهایست
خیره در آیینهام با حسرت دیدار خویش!
باشد ای خورشیدِ پنهان! در حجابِ خویش باش
باز هم خو میکنم با سایهی دیوار خویش...
#حسین_دهلوی✨🍃
#خ
رحم کن! میترسم از تنهایی بسیار خویش
شمع جانم را مسوزان بیش از این، دیگر مگو
«اشک میریزد برای گرمی بازار خویش»
آنچنان سرگرم رویای تو هستم، بارها
دیدهام خواب تو را با دیدهی بیدار خویش
چهرهای دارم که پنهان در نقاب کهنهایست
خیره در آیینهام با حسرت دیدار خویش!
باشد ای خورشیدِ پنهان! در حجابِ خویش باش
باز هم خو میکنم با سایهی دیوار خویش...
#حسین_دهلوی✨🍃
#خ
از چشم تو افتادم و دیدم که به جز من
هر قطره که از چشم تو افتاد، گهر شد!
در کوزهی خشکیده، "نم"ی راه ندارد
بیچاره نگاهی که به امید تو تر شد
#حسین_دهلوی✨🍃
#الف
هر قطره که از چشم تو افتاد، گهر شد!
در کوزهی خشکیده، "نم"ی راه ندارد
بیچاره نگاهی که به امید تو تر شد
#حسین_دهلوی✨🍃
#الف