اشعار علی عمرانی (فاخر)
274 subscribers
106 photos
12 videos
2 files
18 links
Download Telegram
Forwarded from Ali Omrani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آنا
شعر: علی عمرانی
خواننده :پرویز قربانی
بازیگر: فریبا صادقیان

تقدیم به محضر همه مادران و زنان شایسته وطنم

روزتان خجسته باد
لینک کانال https://t.me/folkoreomrani
چه شد رخسار جان افروز مادر
نگاه نافذ و دلسوز مادر

خدا داند که با قلبی شکسته
چه آمد بر سرم‌در روز مادر

شعر: علی عمرانی
طرح :حسین اخوانیان
Forwarded from Ali Omrani
سر خوشی های جنون

مهر تو در سینه و حال و هوایت در سرم
عطر تو پیچیده بین برگ برگ دفترم

ما چنان اسپند و آتش ، هر دو با هم سوختیم
تا قیامت عطر تو برخیزد از خاکسترم

عاقلان را سرخوشی های جنون آگه نکرد
من که آگه بودم و مجنون شدم ، داناترم

تا غزل گویم زِ صبح روشن رخسار تو
رنج این شب زنده داری را به جانم می خرم

در دو بیتی ، مثنوی یا در رباعی در غزل
یک مراعات النظیری از تو هم می آورم

در میان شاعران ،تصویر سازی شاعرم
در بر صورتگران هم شاعری صورتگرم

تا فراموشی به ذهنم ره نیابد یک زمان
خاطرات رفته را در ذهن خود می پرورم

آن که جان را کرده سودا بر سر بازار عشق
او خبر دارد از این سودا چه سودی میبرم

دلبر آمد در برم #فاخر تو برخیز از برم
آنچه گفتی در برم از نوجوانی از برم

#علی_عمرانی
۱۴۰۲/۱۰/۱۰
لینک کانال
@ashaar_ali_omrani
Forwarded from Ali Omrani
طلب باران

آه ای خداوندی که رحمان و رحیمی
بخشنده ای و رازقی و مهر گستر
از لطف تو احیا شود ، دریا و خشکی
از مهر تو روشن ، چراغ ماه ‌اختر

از دولت لطف تو در آغاز خلقت
چشم و چراغ مهر و مه سوی زمین بود
همواره بودی مهربان با بندگانت
مهر تو همیشه به دوراز خشم وکین بود

از بخشش و اکرام تو ای با سخاوت
برفی فرو می آمد و باران نم نم
از برکت آن برف و باران فراوان
آذوقه ی مخلوق هم می شد فراهم

اما گهی در آسمان ، ابر سترون
همراه بادی آمد و بیهوده بگذشت
از ابر سرگردان در این فصل زمستان
چشم انتظاری مانده بر کوه و درو دشت

ما ناسپاسیم و تو ستارالعیوبی
آبی بزن بر آتش قهر طبیعت
(امن یجیب) ما به درگاه تو باشد
از ما دعا می آید و از تو اجابت

فقر و گرانی ، ناامیدی ، خشکسالی
امید ما را می برد ‌ رو به تباهی
رحمی به معصومیت باغ و درختان
رحمی به دلگیری بغض مرغ وماهی
«««««««««««««««
ای آسمان مهربان با سخاوت
همواره با ما تو سخاوتمند بودی
روز ازل از ابتدای آفرینش
تو با زمین مانند خویشاوند بودی

اشکت به دامان زمین می شد سرازیر
هر لحظه و هر جا دل تو تنگ می شد
از برکت اشک تو و لبخند خورشید
دشت و دمن گلهای رنگارنگ می شد

اما زبانم لال ، انگاری که دیگر
از مردم و دریا و صحرا قهرکردی
دور از تو ، در این چند سال تنگ چشمی
بر کام ایران شهد را چون
زهر کردی

قلب زمین از تشنگی در اضطراب است
خشکیدچشم از چشمه و حلقوم از رود
در مسلک و آئین تو ای با کرامت
این خشکسالی های پی در پی کجا بود
»»»»»»»»»»»»»
ای کردگار قادر و رحمان وغفار
بر ما عطا کن لذت آسودگی را
آلودگی دامان ایران را گرفته
باران مگر شوید چنین آلودگی را

خود آگه از حال دل این مردمانی
این مردم حسرت کش محنت به دنبال
حال دل و روح و تن مردم خراب است
تبدیل کن این حال را به احسن الحال

علی عمرانی (فاخر)
۱۴۰۲/ ۱۰/ ۱۷
لینک کانال
@ashaar_ali_omrani
Forwarded from Ali Omrani
خوش خرامی

لب از لب واکند جان را به لب آردلب قندش
لبالب مطلب است آن لب، لب لبریز لبخندش

ز سرو ناز بالایش سراسر ناز می ریزد
عبث باغ ارم نازد به آن سرو برومندش

چنان که خوشه ی پروین ، تجلی داده بر گردون
به گردن جلوه بخشیده است با زیب گلوبندش

خوشم می آید از لحن خوش آوازو خوش آهنگش
خوشم با خوش خرامی های خوش نقش خوشایندش


چنان که زلف شب افتد به روی شانه ی کوهی
به روی شانه افتاده ست زلف بی همانندش

شده سر مشق خطاطان ، رباعی های مژگانش
شده الگوی نقاشان ، دو چشمان هنرمندش

من و تو هر دو حیرانیم ای نقاش صورتگر
تو از پیوند ابرویش ،من از ابروی پیوندش

نشسته دانه ی خال سیه در دام رخسارش
من و «فاخر » دو صیاد اسیر افتاده در بندش

علی عمرانی (فاخر)
۱۴۰۲/۱۰/۲۰
لینک کانال
https://t.me/ashaar_ali_omrani
Forwarded from Ali Omrani
طلوع کن ....
.
گرچه که پر کشیده آن شور شباب از سرم
گرچه پریده مستیِ آن می ناب از سرم

گرچه که دست و پا زنم درون موج زندگی
نه یک وجب که صد وجب گذشته آب از سرم

آتش تاب و تب تو مانده هنوز در دلم
گاه زبانه می کشد این تب و تاب از سرم

ای مَه من از سر شب رفته قرار از دلم
بتاب کز شوق نظر پریده خواب از سرم

دشت کویر تشنه ام سحاب نوبهار من
بمان ، ببار ، رد مشو بدین شتاب از سرم

ذهن من است و فکر تو لحظه به لحظه دم به دم
می گذرد خیال تو پا به رکاب از سرم

کوه بلند مشرقم طلسم شام و تیرگی
طلوع کن امید من چو آفتاب از سرم

#فاخر اگر چه شادم از شوق وجود او ولی
دست نمی کشد غم خانه خراب از سرم

#علی_عمرانی
۱۴۰۲/۱۰/۶لینک کانال
@ashaar_ali_omrani
Forwarded from Ali Omrani
جمعیت تنها

پشت این دیوار تنهایی ، چه  دلتنگیم  ما
با سکوتی سهمگین، سنگین تر از سنگیم ما

در کنار هم ولی دلهایمان دور از هم است
با  برادرهایمان ،  فرسنگ   فرسنگیم   ما

بی خبر از حال هم‌ با صد نیستان سوز دل
ناله ی  محزون  نی  در بغض  آهنگیم   ما

واژه‌های   مهربانی  رفته اند   از    یادها
گرچه  در  ظاهر  همه  استاد  فرهنگیم ما

عشق از چشمانمان رفت و تبسم از لبان
روبروی  آینه  با  خویش  در  جنگیم  ما

دیگران را در  ترقی ، پله ی خود می کنیم
در   تکاپوی   جلوس   روی  اورنگیم   ما


ساز غم ، ساز ستم ، ساز مخالف می زنیم
در نوازش ها  چنین  با هم  هماهنگیم  ما


گرچه در میدان نخوت یکه تازی می کنیم
پیش تیمور  نفس گیر   اجل ،  لنگیم   ما

سرد و مات و بی تفاوت در لباسی ،،فاخر،، یم
عکس  بی روحی  میان  قاب  خوشرنگیم ما

علی عمرانی" فاخر "
1402/11/10
لینک کانالhttps://t.me/ashaar_ali_omrani
Forwarded from Ali Omrani
یُمن حضور

آمدی در غزلم دفتر من آذین شد
وزن با گام خوش آهنگ تو آهنگین شد

عطر گل واژه تراوید به گلزار حروف
قلم و دفتر و دیوان همه عطر آگین شد

مطلع و قافیه و قالب و مضمون و ردیف
همه از یُمن حضور تو مرا تأمین شد

جوشش طبع من و تیشه فرهاد قلم
هر دو آرایه ی نغز غزلی شیرین شد

سرخِ لب ، سبزۀ رخ ، قهوۀ مو ، نیلی چشم
با تو دنیای سیه در نظرم رنگین شد


حسن تعلیل من و حسن حسان رخ تو
پیش صاحب نظران لایق بر تحسین شد

آمدی تا که بچینی گلی از دفتر شعر
بین صدها غزل ناب همین گلچین شد

پس از آن ولوله افتاد میان شعرا
بیت بیت غزلم در همه جا تضمین شد

لعبتی بودی و من از تو بتی ساخته ام
تو شدی صدر نشین ، عاقبت من این شد

شادمان قافیه ها کرد نثارت ،، فاخر،،
بیت پایانی من قافیه اش غمگین شد


#علی_عمرانی
#فاخر
۱۴۰۲/۱۱/۱۹
لینک کانال @ashaar_ali_omrani
Forwarded from سجاد مجیدی
با درود و عرض ادب خدمت همراهان گرامی
عزیزانی  که علاقه مند به دنبال کردن فعالیت های گروه هنری فاخر هستند ، میتوانند این کلیپ ها را در صفحه #گروه_هنری_فاخر  به همین نام با لینک ذیل در اینستاگرام و تلگرام دنبال نمایند.
لینک پیوستن به کانال تلگرام :👇👇

─┅═༅𖣔‎‌𖣔༅═┅─
https://t.me/art_group_fakher
─┅═༅𖣔‎‌𖣔༅═┅─
آدرس صفحه اینستاگرام :
https://www.instagram.com/art_group_fakher?igsh=d2FyMXp5aWl1cTMw
Forwarded from Ali Omrani
شاد زی

ساقی پیمانه به کف ، زود باش
جام بگردان به شعف ، زود باش

عمر گرانمایه ز کف می رود
جان تو و جام خزف ، زود باش

گوهر جان از صدف تن رود
تا گهری هست و صدف ، زود باش

روی مزار غنی و مستمند
یکسره روییده علف ، زود باش

مطرب ما ، لحظه غنیمت بدان
شور بینداز به دف ، زود باش

هر که غم از دل بزداید به مهر
خورده خدنگش به هدف ، زود باش

آنکه به افزون طلبی کرده رو
عمر گران کرده تلف ، زود باش

سوی عدم رفته نفس،دم به دم
بسته ره از چار طرف،زود باش

،،فاخر ،،از این لحظه دگر شاد زی
کار گذشته ز اسف ، زود باش

علی عمرانی،،فاخر ،،
1402/12/11
لینک کانال
@ashaar_ali_omrani
Forwarded from Ali Omrani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
درفش کاویان

ما ز میدان  شرف ،  بر هر پلیدی  تاختیم
پتهٔ  رسوایی اش  را روی  آب  انداختیم

وا رهانیدیم   خود را  از  تعلق های  دون
با همان یک لقمه نان سفرهٔ خود ساختیم

ما  نرقصیدیم  با  ساز  تملق  پیش  کس
بر  خوشایند  کسی ،  ساز  ریا  ننواختیم

گردن ما خم نشد جز در تواضع پیش کس
منزلت    والاتر   از   آزادگی     نشناختیم

گر چه   لیلاجیم   در   بازی   نرد   روزگار
در قمار   جیره خواران   با   تعمد  باختیم

نرم گفتاریم و درسختی چو فولاد استوار
بس که در آغوش سرخ کوره ها بگداختیم

هر چه داری در حساب مال ، بستاند فلک
ما حساب خویش را ، از  ابتدا  پرداختیم

پتک ها  #فاخر، به سندان حقارت  کوفتیم
تا  درفش  کاویان   را  سربلند   افراختیم



📝 شعر : #علی_عمرانی(#فاخر)
حضوره نویسی : #مرتضی_بنی_عامریان
🎵 تار : #سعید_فصیحی
🎼 سه تار : #یزدان_حدیدی
🎻 ویولن : #حسین_اعتمادی

لینک پیوستن به کانال :
─┅═༅𖣔‎‌𖣔༅═┅─
@ashaar_ali_omrani
─┅═༅𖣔‎‌𖣔༅═┅─
Forwarded from Ali Omrani
تقدیم به پیشگاه حقوق دان برجسته کشور ، جناب آقای دکتر قهرمانی ، به پاس هدیه سخاوتمندانه ایشان به بیمارستان سنقر و کلیایی

درخشان    آفتاب      مهربانی
سخاوتمند ، دکتر    قهرمانی

نسیم  جان  فزای . مهرورزی
طراوت  بخش   باغ زندگانی

کریم    دستگیر   مستمندان
شمیم عشق و مهر و شادمانی

که چندی پیش ازین در زادگاهش
قرائت  خانه ای  را  ،  گشت  بانی

سرایی  با  کتاب  و میز و  ملزوم
عنایت     کرد    بر   اهل    معانی

فریدون    مسلک   فرخ    وجودی
که  می زیبد   به    اورنگ   کیانی

ز   روی    راد  مردی    و    مروت
فرستاده    به     سنقر     ارمغانی
 
مجهز    دستگاه    سنگ شکن   را
به دست  خیر  و  لطفی   آسمانی

به درمانگاه   شهرش  کرده   اهدا
وجود   و  نام   نیکش    جاودانی

وجود   شاخص    او   در  سلامت
دل     دریایی اش    در    بیکرانی

خوشا نیکان خوش  گفتار و پندار
زهی     کردار       نیکوی     نهانی

زبان  ،، فاخر،،  از  توصیف ، عاجز
قلم     قاصر    ز    روی    ناتوانی

نگنجد   آب    دریا    در    سبویی
چه   باید   گفت  ،  بهر   قدر دانی

علی عمرانی ،فاخر،       1402/12/18

لینک کانال @ashaar_ali_omrani
Forwarded from Ali Omrani
،  
نور احسان

چشم ها  باشد به سمت اهل ایمان  بیشتر
مرغ خوشخوان میرودسمت گلستان بیشتر

موج  تزویر و ریا  را ، کی پذیرد  اهل دین
موج  از  دریا  گریزد  ، روز طوفان  بیشتر

دامن  از  خار  گناهان  دور  دارد  ،   متقی
خار  بر پا  می خلد ، اما  به  دامان  بیشتر

جامۀ  تقوا  ز  احسان می شود  زیبنده تر
نور ایمان هر چه باشد ، نور احسان بیشتر

دست  لرزان  را توان پنهان نمودن  از نظر
در  نظر می آید  اما ،    پای  لرزان  بیشتر

دائما  در  سجده بودن  گر نماد زاهد است
بید  مجنون  زهد  دارد ، از مسلمان بیشتر

ای   بسا انسان  نیکوکار ،  اما    بی سواد
که  مقرب  باشد   از  قاری   قرآن   بیشتر

گر  نشان  پارسایی  پینه  باشد   بر جبین
پینه  افتد  بر  جبین   پیر  دهقان   بیشتر

روزه داری گر به تنهایی نشان مؤمن است
روزه داران   مؤمنند   و  بینوایان   بیشتر

کن  طواف  خانۀ   همسایۀ  مسکین  خود
این عمل را می پسندد ،حی سبحان بیشتر

،فاخرا، در  ظلمت بی سر پناهان ماه  باش
ماه  می تابد ، ولی  بر ملک  ویران  بیشتر

  1401/11/12
علی عمرانی،فاخر،

لینک کانال@ashaar_ali_omrani
Forwarded from Ali Omrani
پرچم بی رنگی

بیا    نوروز    را    افخم        بسازیم
بنای   مهر     را     محکم       بسازیم

بیفشانیم      بذر      دوستی       را
پلی    از  عشق ،  مستحکم   بسازیم

برای   زخم      سیب       قلب هامان
بیا    از هفت سین    مرهم   بسازیم

برای       زینت      گلبرگ      سنبل
ز  اشک  چشم خود ،  شبنم بسازیم

دلی  در جوش  سیر و سرکه داریم
غزل   زین   مصرع   مبهم  بسازیم

برای      ماهی    تنهای        نوروز
درون    آینه     همدم        بسازیم

شده   ویران  ، سرای        مهربانی
بیا    این  خانه  را  کم کم  بسازیم

به    آدم های   برفی ،  نیست امید
مگر    اندیشه   در   آدم     بسازیم

بیا    با    دست  های        مهرورزی
پلی    در    پهنۀ     عالم    بسازیم

به  دست   عشق  ،  راه  راستی  را
درین  دنیای   پیچ  و خم   بسازیم

به   امید   جهانی ،  خالی از  جنگ
سرود   صلح   را  با  هم    بسازیم

سپیدی رنگ بی رنگی است ، فاخر
ز   بی رنگی   بیا    پرچم   بسازیم

علی عمرانی   1402/12/27
لینک کانال
@ashaar_ali_omrani
Forwarded from Ali Omrani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
لیلا
شعر از علی عمرانی
دکلمه الهام کلهری
@ashaar_ali_omraniلینک کانال
لیلا
دلم به زیر دس -غصه اسیره لیلا
مث یه بره آهو - که چنگ شیره لیلا

گفتی بریم یه دوری - بزن دلت وا بشه
گفتم بریم ولی خو- دسم نمیره لیلا 

خیلی دلم گرفته- عه رسم ای زمانه
شکسته شیشه ی دلم - خرد و خمیره  لیلا

مرام و مردانگی چیزی ازش نمانده
او باغ لوطی گری - دیه کویره لیلا

زمین و آسمانه -توفیر دار و ندار
حکایت دراز - شاه و فقیری لیلا

یکی مینی رو‌گنجه - یکی مینی تو رنجه
یکی مینی غلامه  - یکی امیره لیلا

هس آدمی که نه ره - چار گله نان بسانه
پیش زن و بچاگش - سرش بزیره لیلا

پشت چراغ قرمز - ای بچه گل فروشه
او یکی نان آور - سه تا صغیره لیلا

ای زنه با بچاگش - تو آشغالا می چرخه
او یکی تو حسرت- نان و پنیره لیلا

او که به فکر  مردم - نواشه کی آدمه
سر رو زمین بذاره- بره بمیره لیلا

آدم آبرومند -گشنه بخاوه هر شاو
منت هیچ ناکسه - نمی پذیره لیلا

ثروت و مال دنیا - می مانه به چرک دس
دسته که بشوری- عه دست میره لیلا

همه چیزه نمیشه - بری به پول بسانی
شرف به ثروت که نی - دلت نگیره لیلا

خجالتم که نه رم -چیزی برات بسانم
وخی دیه بریمان- ناوقته دیره لیلا

«فاخر »بشم موگف که- گیره نموکنه مرد
ولی یه جایی هس که - مرده وگیره لیلا

علی عمرانی (فاخر)
لینک کانال @ashaar_ali_omrani
Forwarded from Ali Omrani
در آغوش دار

ای در دل من ساکن و ای از نظرم دور
دل بردۀ دور از وطن افتادۀ مغرور

بر دوش کشم بار فراق تو به سختی
مجبورم و مجبورم و مجبورم و مجبور

جز وصل چه خواهم ز تو ای کعبۀ مقصود
جز هجر چه شد قسمت این عاشق مهجور

محتاج توام ، ای نفس تازه ، چنان که
میخواره به میخانه و میخانه به انگور

امشب ز برم جلوه کن ای ماه ، که فردا
آید اجل از راه ، که مأمورم و معذور

دلخور مشو از تهمت بیجای رقیبان
پیراهن یوسف ، نخورد وصلۀ ناجور

تلخی مکن ای تلخی گفتار تو شیرین
تندی مکن ای تندی رفتار تو پر شور

لیلایی و قهاری و فتانه و ساحر
مجنونم و مقهورم و مفتونم و مسحور

بگذار در آغوش تو ،،فاخر،، بدهد جان
تا قامت سرو تو شود دار ، به منصور

علی عمرانی ،،فاخر،،
1403/1/25

لینک کانال @ashaar_ali_omrani
Forwarded from Ali Omrani
روز معلم برتمامی فرهنگیان ارزشمند گروه خجسته باد
سلامتی و موفقیت روزافزون همراه تان
#معلم

تو نور دیده ی مایی, معلم

طراوت بخش گلهایی,معلم

جهان بی علم معنایی ندارد

جهانی را تو معنایی, معلم

به راه پیشبرد علم و دانش

تو بازوی توانایی, معلم

تو استعداد ما را زنده کردی

چو انفاس مسیحایی, معلم

میان آسمان علم و دانش

فروزان اختر آسایی, معلم

چراغ  ذهن عالم, روشن از تو

چراغ عالم آرایی, معلم

سرافرازی هر ملکی به علم است

لباس فخر دنیایی, معلم

#علی_عمرانی ,,فاخر,,
۷۷/۲/۱۰

لینک کانال.           👇@ashaar_ali_omrani
Forwarded from Ali Omrani
اعجاز محبت

گل ز مهر باغبان ، اینسان معطر می شود
ورنه از بی مهری گلکار ، پرپر می شود

ارتباط و دوستی ، همبستگی، همزیستی
در مسیر مهرورزی ها میسر می شود

از نوازش های باران و نسیم و آفتاب
هرنهالی رفته رفته ،سایه گستر می شود

با محبت ، با تبسم ، کار نیکو، روی خوش
بر تو هربیگانه ای همچون برادر می شود

گه خشونت ها ،جری تر می کند نا اهل را
آتش از دیدار هیزم ، شعله ور تر می شود

تازیانه کی هدایت می کند ، گمراه را
آهن از کوبیدن حداد ، خنجر می شود

های و هوی تند خویان،رنجشی دارد ز پی
سینهٔ آیینه با ( هایی ) مکدر می شود

نرمی مرهم دهد بر زخم کاری ، التیام
استخوان بر زخم باشد، رنج آور می شود

با محبت کشور دل را توان تسخیر کرد
خانهٔ تاریک با شمعی منور می شود

«فاخر»ازبذل محبت،هیچکس کوچک‌نشد
بلکه هر چه مهربان تر بود سرور می شود

علی عمرانی ۱۴۰۳/۲/۲۲

لینک کانال @ashaar_ali_omrani
Forwarded from Ali Omrani
غروب ناگهانی

لبریز  کن  جام  مرا  ، ای  ساقی  نام  آشنا
سیراب  کن  کام  مرا  ،  از آب  با کام آشنا

رو کن چه داری در خفا ، از هیچ چیزی رو مکن
من دوست،مطرب هم نفس،ساقی خودی،جام آشنا

من صید  بادام  لبت  ، فکر  رهایی  نیستم
خود را به دام انداخته ست ، این صید با دام آشنا

فر و شکوه  این  جهان  ، در حد  فر  جام نیست
فرجام  ما  مرگ  است  ای،  ساقی فرجام آشنا

تغییر  ممکن  نیست  این ،  تقدیر   ناهنگام را
هنگام را فرصت بدان ، ای خود به هنگام آشنا

مطرب نوایی ساز کن ، شوری فکن در انجمن
شاید  ز  غم  فارغ  شود ، این  قلب  آلام آشنا

چنگی بزن بر زلف چنگ و ، پرده بردار از دلش
آن گام  بالا  ساز  کن ، ای  مطرب گام آشنا

چون آفتابی بر لب بام است این عمر گران
ناگه   غروب  می‌کند ، این  با  لب بام آشنا

سنگ ملامت می زند ، بر فرق «فاخر» مدعی
چون نیست با ایماء و با ایجاز و ایهام آشنا

1403/5/21
علی عمرانی «فاخر»

لینک کانال
@ashaar_ali_omrani