Art of Lies
1.02K subscribers
832 photos
6 videos
12 files
249 links
Download Telegram
🔰 کلید طلایی موفقیت

📚بعد از یک تفکر عمیق که نزدیک به 10 ثانیه طول کشید می تونم با قاطعیت اعلام کنم که اصلی ترین، مهم ترین، بارزترین و حیاتی ترین دلیل برای وجود هر کتاب فانتزی باید این باشه ...

📚 خواننده شما بتونه دوستانی پیدا کنه که بودن کنار اون ها از سپری کردن واقعیت برای اون نه فقط جذاب بلکه "ضروری" تر باشه

@Art_of_lies
🔰 درد و دلی طولانی، ویژه‌ی خواب‌زدگان رویاپرداز
🔰 امیدوارم کسی این متن رو نخونه

📚 هر وقت سنگ بزرگی جلوی پای قلمم می افته، بدترین حس دنیا سراغ میاد. حسی که شبیه یک طناب دار جلوی چشمم می رقصه و زمزمه می کنه : «چیزی بیشتر از یک متقلب نیستی.» حسی که مثل یک مهمون ناخونده همیشه سراغم میاد و می دوند قصد ترک کردنمم نداره. همیشه از رویارویی شدن باهاش وحشت دارم و جرئت کشتی گرفتن باهاش رو ندارم چون خب می‌دونم اونی که قراره برنده بشه من نیستم. چون هنوز به قدری چشم هام ضعیف نشده که نبینم کمربند قهرمانی حقیقت دور این حس درشت و بدقواره بسته شده و من از روزی که به دنیا اومدم هم عریان ترم.

📚 قبول کردن مشکلات آسون نیست چون بعدش با یک انتخاب سخت رو به رو میشیم. یا تغییر کن، یا بمیر. وقتی قبول کنم یک متقلب و شارلاتانم که داره یک رویایی بی‌کام رو دنبال می کنه چون هنوز آماده نیست با واقعیتی جز تخیل خودش کنار بیاد، قصد این رو ندارم که تسلیم واقعیت بشم، باید یاد بگیرم تغییر کنم و هر کسی که با شهد زندگی موهاش رو سفید رنگ کرده باشه می تونه بهتون شهادت بده تغییر به مراتب سخت تره و هر روز نفس گیرتر میشه.

📚 هر بار که از خودم می پرسم "خب حالا باید توی این شرایط، فصل، آرک، جلد، مجموعه" در مورد چی بنویسم صدای رعدآسای شکسته شدن چیزی درون هزارتوی تارعنکبوت بسته افکارم شنیده میشه و روزها طول می کشه تا با ذره بین صداقت، جوابی رو پیدا کنم که یک روز قسم خورده بودم از یاد نبرم و گاهی فرداش که بیدار شدم از مشتم در رفته بود. همون قدر که به گرم بودن آغوش مادرم یقین دارم، مطمئنم یک نویسنده واقعی، کسی که یک جائل از خودراضی نیست، نیازی به گشتن برای پیدا کردن معنا نداره چون تمام ابزاری که برای ساختن ایده ها نیاز داره درون خودشه.

📚 ای کاش برای پیدا کردن ایده، می شد چوب دستی مخصوص سفر برداشت، کوله پشتی رو صد ابزاری پر کرد که تا قبل از رسیدن وسط راه یا تموم شده یا فهمیدم به درد نمی خوره، یک شنل کلاه دار روی دوشم بندازم و سوار بر یک اسب پشمالو و قد کوتاه دنبالش می رفت. حتی اگه لازم بود 20 سال زندگیم رو فدای همچین ماموریتی کنم، باکی از پرداختش نداشتم. متاسفانه راه رسیدن به جواب خیلی خیلی سخت تره. ایده، همون صدایه که به گوش همه رسیده و فقط یک نفر برداشت متفاوتی از اون داشته. ایده، اون اتفاقیه که هیچ کس حاضر نشده با سوزنی به شکل علامت سوال های پیچ و تاب خورده براش یک لباس جدید بدوزه. ایده همون عواطفیه که ثمره زنده بودنه. و پیدا کردن اون ها چیزی جز چشم و گوش و ذوق و کمی جنون نمی خواد.

📚 بریدن برشی از کیک زندگی که ظاهری تکراری و طعمی منحصر به فرد داره، نوشداروییه که می تونی برای چند ماه شک ها رو محترمامه از دلش بیرون کنه. و برای چند لحظه بتونی به شکل موفقیت آمیز خودت رو گول بزنی که چیزی بیشتر از یک شیادی.

@Art_of_lies
🔰 نکته

🔺 یکی از فیلم هایی که هیچ وقت فراموشش نمی کنم به خاطر نوستالژی قوی هزار و یک شب محصول 2000 هه. داستانی درباب داستان گویی

🔺 توی فیلم در یک سکانس استاد قصه گو به شهرزاد میگه اجازه نده چهل دزد با یک گاری عادی وارد شهر بشند. اون رو رنگ و لعاب بده و خاصش کن.

🔺 و این نصحیت هیچ وقت از گوشم نرفت. هیچ وقت اجازه ندید اتفاقات عادی ... به شکلی عادی ... در کتاب شما رخ بدند. صحبت کردن، مهمونی گرفتن، غذا خوردن، راه رفتن و هزار عمل ساده دیگه در کتاب ها رخ میده. اما این وظیفه نویسنده است موقعیت ها رو جوری طراحی کنه که اجازه نده خواننده به چشم وقایعی عادی بهشون نگاه کنه

@Art_of_lies
🔰 ساختن رابطه ها

📚 فقط با گفتن این جمله که دو نفر با هم دوستند یا دو نفر عاشقند قرار نیست خواننده حرف شما رو باور کنه

با نشون دادن

🔺 فداکاری های متقابل
🔺شاد کردن هم دیگه
🔺 غافل گیر کردن هم دیگه
🔺اهمیت دادن به نیازهای هم
🔺 احترام متقابل
🔺 نحوه حل کردن مشکلات و دعواهاشون

📚 به خواننده واقعی بودن رابطه اون ها رو نشون بدید.

@Art_of_lies
🔰 زمینه سازی

📚 یکی از "مهم" ترین مشکلاتی که باعث میشه نویسنده های تازه کار نتونند اولین اثرشون رو تموم کنند اینه که نمی دونند زمینه سازی برای اجرای یک ایده حداقل به اندازه خود ایده ارزشمنده.

📚 شما مثل یک آدم فضایی هستید که به زمین اومده و می خواد کالاهای ناشناس سیاره خودتون رو به مردم زمین بفروشید. واقعا مهم نیست قراره بزرگ ترین گنج رو به قیمت 1 ریال به مردم زمین بفروشید یا بی ارزش ترین آشغالتون رو با آمازون عوض کنید.


📚 چیزی که مهمه مهارت شماست. باید کاری کنید خریدار "باور" کنه چیزی که قراره بگیره یک چیز ارزشمنده. اتفاقی که ارزش هزینه کردن پول و وقت و تفکرش رو داره.

@Art_of_lies
🔰 هشدار!

📚 هرگز چیزی که قراره عینا نشون بدی رو توضیح نده

@Art_of_lies
🔰 نکته

📚 اگه همه چیز اون طوری اتفاق بیفته که خواننده انتظارش رو داره، بدون شک خواننده قراره از خودش بپرسه که چرا اصلا داره داستان شما رو دنبال می کنه

📚 شوکه کردن و غافل گیر کردن مخاطب عناصریند که داستان رو از این حفره نجات میدند

📚 ولی حتما برای نجات داستانتون به یک انفجار نیاز ندارید. فقط کافیه ساده ترین چیزهایی که توقعش رو داریم، در داستان شما متفاوت نشون داده بشند. به قدری که خواننده بفهمه، قضاوت از روی ظواهر توی داستان شما حماقته.

📚 و فراموش نکنید که بخشی از انتظارات خواننده باید به حقیقت تبدیل بشه وگرنه از درگیر کردن خودش با داستان دست می کشه و به خودش میگه فایده فکر کردن چیه وقتی هیچ وقت قرار نیست درست حدس بزنم.

@Art_of_lies
🔰 تاریخ را مثل یک تازه کار نخوانید

📚 عظیم ترین، پیچیده ترین، غنی ترین، گسترده ترین و پرجزئیات ترین داستان شناخته شده برای بشر با اختلاف وحشتناک، تاریخه.

📚 هر کسی که می قصد نویسنده شدن داره مطالعه اساطیر، حماسه ها و تاریخ برش واجب مطلق و مقیده.

📚 افراد خفن، فتح و فتوح و جنگ ها اولین چیزیه که چشمتون رو می گیره. قبول. با این حال خودتون رو موظف بدونید روی جزئیات تمرکز کنید.

📚تاریخ مملو از میلیون ها مشکل پیچیده و جذابه که هزاران هزار بار به وسیله ایده های جذاب، غیر قابل انتظار و ناب حل شدند. پیدا کردن، مسلط شدن و تغییر دادن ظاهری و نه بنیادی این راه حل ها می تونه زرادخانه ایده های شما رو تا خرخره پر کنه.

📚 با کمک یوتیوب و ویکی پدیا "به تنهایی" جمع کردن 100 تا داده جدید در این زمینه حتی 72 ساعت هم طول نمیکشه. این گو و این میدان

@Art_of_lies
🔰 کلید نجات

📚 همیشه قبل از نوشتن یک فصل اون رو با نهایت توانی که دارید و با تمام جزئیات ممکن در ذهنتون تجسم کنید

@Art_of_lies
📚 وقتی دلت با نوشتنه ولی ایده ای نداری

@Art_of_lies
📚 وسواس

📕 وسواس هنگام نوشتن قانع نشدن به کافی. یعنی بدونی از تمام توانایت برای ساختن یک داستان و نوشتن متنش استفاده کردی. یعنی اگه امروز کتابت منتشر شد، 20 سال بعد از نگاه کردن بهش شرمگین نشی.

@Art_of_lies
🔰 عرض ارادت

🔺 با این که ارباب حلقه ها یکی از دوست داشتنی ترین داستان هایی بوده که توی زندگیم خودم رو باهاش درگیر کردم. زیاد این ور و اون ور تاکید می کنم که نباید "بهترین" داستان صداش کرد.

🔺 با این حال، نباید فراموش کنیم که جلد اول ارباب حلقه ها در کنار معرفی یک دنیای کاملا جدید 9 نقش اصلی و 1 ویلن در جلد 1 خودش معرفی می کنه. و این حجم زیاد از کاراکتر اصلی رو به درستی تا آخر کتاب هدایت می کنه.

🔺این دستاورد به هیچ وجه منه الوجه ساده نیست و به نظرم جا داره یک بار ارباب حلقه ها فقط با هدف تحلیل "چگونه این همه نقش اول خواننده نترسوند" بخونیم. البته نمیگم اجرای این قضیه بی نقص بود امّا موفق بود.

@Art_of_lies
🔰 استفاده از کاراکتر

📚 اگه یک کاراکتر قرار نیست توی این جلد شما نقش زیادی ایفا کنه ولی در جلدهای دیگه چرا، در همون جلد زیاد بهش نپردازید فقط یک معرفی جذاب و یک استفاده کوچک ازش بکنید

📚 اگه یک کاراکتر مهم شما کم فایده موند توی داستان "جایگاهش" رو عوض کنید. گاهی اوقات بعضی ها در جایگاه دشمن مفیدترند برای داستان تا دوست. برای همون جلد جایگاهش رو عوض کنید و در جلدهای دیگه تغییر بدید

📚 اگه احساس می کنید داستان بدون وجود یک کاراکتر می تونه شکل بگیره بدونید که خلق کردن اون کاراکتر یا نقش اصلی دادن به اون کاراکتر اشتباهی از سر کم تجربگیتون بود. به خاطر وابستگی های پوچ به اون کاراکتر وفادار نمونید

@Art_of_lies
🔰 ویلن ها

📚 گاهی دلیل شکست خوردن outline شما اینه که تعداد ویلن هایی که در اون جلد شما وجود دارند کمتر از میزان نیاز داستان شماست.

@Art_of_lies
🔰 دراما

📚 از درام سازی بی فایده پرهیز کنید. اگه کاراکترهای شما قراره با شدت غیر طبیعی نسبت به هم دیگه واکنش مثبت یا منفی نشون بدند مطمئن بشید تاثیرات این حرکت در رابطه شون و داستان به صورت دائمی یا طولانی مشاهده بشه. قرار نیست لزوما تاثیر همه چیز رو کن فیکون کنه امّا تاثیرش مشاهده بشه.

@Art_of_lies
📚 مجموعه نویسی

🔺 نوشتن جلد 2 همیشه یک نقطه قوت و یک نقطه ضعف بزرگ می تونه در داستان شما ایجاد کنه

🔺 نقطه قوت استفاده از چیزیه از قبل ساخته شده. دنیا، کاراکترها، معماها، روابط و تمام این جزئیات می تونند بدون زحمت زیادی وارد خط جدید داستان بشند و خواننده می تونه باهاش ارتباط برقرار کنه.

🔺 نقطه ضعف همون چاله‌ی تکراره. وقتی چاه خلاقیت نویسنده خشک میشه و زحمتی برای تنوع و نورآوری به داستان داده نمیشه.

🔺 مثل همیشه حفظ توازن به عهده تمرین، تسلط و استعداد نویسنده است

@Art_of_lies
‼️ هشدار

📚 فراموش نکنید که هر داستان بلندی یک ساختار کاملا پیوسته داره. و چیزی به نام استقلال در اون فقط زمانی معنی داره که نویسنده اهداف کاملا واضح ادبی و هنری داشته باشه

📚 تحت هیچ شرایطی اجازه ندید نقش اول های شما وارد ماجرایی (آرکی) بشند که فقط به یک اتفاق ربط داره. مثل نجات دادن فلان فرد، کشتن فلان فرد، سفر به فلان نقطه، دزدیدن فلان چیز و ...

📚 اتفاقات آرک های شما (2 فصل الی 200 فصل هر اتفاقی که حل کردنش بیشتر از 1 فصل طول بکشه) باید به "چندین" تاثیر ختم بشند.

📚 تاثیر روی هویت و دیدگاه نقش اول(ها)، ایجاد تاثیر در آرک بلندتر، ایجاد تاثیر در جلد، ایجاد تاثیر در جلد و درگیر کردن چندین کاراکتر فرعی مهم همه می تونند تاثیرات محسوب بشند

📚 نویسنده ها گاها مفهومی به اسم مینی آرک رو در کتاب خودشون درست می کنند و قهرمان ها بعد از چندین فصل زحمت فقط 1 قدم جلو بر می دارند و روی 1 چیز تاثیر واقعی می گذارند. باید خودتون رو عادت بدید که از فاصله یک کیلومتری این مینی آرک ها و آرک های تک منظوره رو تشخیص بدید و ازش فرار کنید

@Art_of_lies
‼️ قانونی تاریک (نگم کثیف) و بسیار کاربردی

📚 حتما در کنار شما افرادی هستند که به فوتبال اهمیت زیادی بدند. اگه دقت کنید میزان وقتی که این افراد سر بحث، حواشی و اخبار مربوط به فوتبال می گذارند از زمانی که صرف دیدن فوتبال می کنند به شکل قابل توجهی بیشتره

📚 اگه قصد دارید کتابی با محوریت سرگرمی مخاطب بنویسید یاتون باشه که باید کتاب رو طوری بنویسید که صحبت کردن در موردش وقت بیشتری از خواننده هاتون بگیره تا خوندنش

📚 نگاهی به فندوم های آثار بزرگ بندازید و به ریشه عظیمی که این قانون داره پی می برید. مثلا حجم کامنت هایی که در وصف ارباب حلقه ها از زمان انتشارا تا حالا گفته شده بدون شک نزدیک به چند صد هزار برابر از حجم کتاب بیشتره.

@Art_of_lies
📚 چند کلام در وصف مجموعه نویسی

🔺 اگه قصد نوشتن یک مجموعه رو دارید اولین توصیه ام اینه که نداشته باشید. والله خلق تک جلدی لفانا. اولین اثرتون سعی کنید تک جلدی باشه. دیگه سندرسون هم که به مادر مفهوم مجموعه ارادت ویژه ای داره، اون هم تک جلدی بود اولین اثرش بعد از 20 سال جلد بعدیش رو داد و مستقل بودن اثرم لکه دار نکرد


🔺 ولی حالا اگه به هر دلیل نامفهوم و رویاپردازانه و خطرناکی اعتماد به سقفتون اونقدر زیاد بود که خواستید مجموعه بنویسید، تا وقتی جلد 2 رو ننوشتید جلد 1 رو ناقص بدونید. تسلطی که بعد از نوشتن جلد 2 به جلد 1 و جزئیاتش به دست میارید به شکل حیران‌گری زیاده. این امتیاز رو با عجله داشتن به گند نکشید.

@Art_of_lies