#نقد_و_نظر
✍محمدرضا شهبازی
🔻قرائتی که #حسن_آقامیری از دین ارائه میدهد در همه طول تاریخ بوده و اتفاقا همیشه هم طرفدار داشته. حالا الان که آخرالزمان است و دینداری سخت شده هیچ، بابا یک زمان پیامبر خدا به مردمش گفته این یک روز را ماهی نگیرید، بعد انسان راحتطلب که حال یک روز کمتر خوردن نداشته زیر بار نرفته!
یعنی می خواهم بگویم نه این حرفها خیلی تازه و عجیب است و نه آن خیل طرفداران در بین توده مردم.
اما آن چیزی که برای من در این چند روز خیلی خندهدار بود، این بود که یکسری از دوستان جوری عوامالناس و مخاطب اینستاگرامی را بخاطر تمایل نشان دادن به #آقامیری شماتت میکنند که انگار قشر فرهیخته و دانشجو و... دارد هر روز #مطهری میخواند و #مصباح مباحثه میکند و سرش بجای کانالهای فیکِ اسکرینبگیر در کتاب است و...
سطحی شدن توده مردم، نتیجه قهری سطحی شدن گروههای مرجع است. به قول «سفر به چزابه» ملاقلیپور، فرمانده که برود بنشیند توی سنگر، بقیه جمع میکنند برمی گردند شهرشان!
آقایانی که جماعت را رام و گوسفند و سر به زیر و بدون تحلیل و بله قربان گو خواستند، حالا چرا تعجب می کنند که حرفهای سطحی #آقامیری انقدر راحت دست به دست میشود و از خیل شرکتکنندگان دورههای بصیرت و... یکی هم نمیتواند جوابش را بدهد؟ تازه اگر خودش مریدش نشده باشد!
آن روزی که طرح ولایت آیت الله #مصباح را علیرغم تاکیدات چندباره و محرز حضرت آقا به حاشیه راندید چون تویش نمیتوانستید برای اردوگاه سیاسیتان یارگیری کنید باید فکر مشکل معرفتی دانشجوها را می کردید.
آن روزی که پسندیدید تاریخنگاری انقلاب بیفتد دست یک جوانک بیریش که زرتی به این و آن بهایی بودن و یهودی بودن ببندد باید به فکر مشکل فهم تاریخی جوانان میافتادید.
آن روزی که فهم و انتقاد جوانان حزب اللهی را سرکوب کردید و از چهارتا منبری و خطیب امضا جمع کردید تا کسی علیه لیستتان حرف نزند و هر بار از ترس لولو گفتید به این هلوها رای بدهید و متر و معیار و اصلح و... را بگذارید دم کوزه، باید به فکر مشکل تحلیل سیاسی ما رعیت میافتادید!
آن روزی که بجای ترویج کتاب و کتابخوانی، اهالی اردوهای بصیرت و دورههای آموزشیتان را اهل کانالهای فیک محرمانه و نیمه محرمانه و یه ذره محرمانه و بیا توی سایه و... کردید و پسندیدید بجای کتاب خواندن، اسکرین بخوانند باید فکر امروز را می کردید.
حالا حرفهای صد تا یه غاز #آقامیری فشار آورده؟ باشد! خلع لباسش که کردید، خلع مودم و موبایلش هم بکنید!
کاری کردید که تحلیلهای غلط و استدلالهای سستی که میتوانست مثل میکروب ضعیف، حکم واکسن را داشته باشد حالا اینطور ترساندهتان
@antioligarchie
✍محمدرضا شهبازی
🔻قرائتی که #حسن_آقامیری از دین ارائه میدهد در همه طول تاریخ بوده و اتفاقا همیشه هم طرفدار داشته. حالا الان که آخرالزمان است و دینداری سخت شده هیچ، بابا یک زمان پیامبر خدا به مردمش گفته این یک روز را ماهی نگیرید، بعد انسان راحتطلب که حال یک روز کمتر خوردن نداشته زیر بار نرفته!
یعنی می خواهم بگویم نه این حرفها خیلی تازه و عجیب است و نه آن خیل طرفداران در بین توده مردم.
اما آن چیزی که برای من در این چند روز خیلی خندهدار بود، این بود که یکسری از دوستان جوری عوامالناس و مخاطب اینستاگرامی را بخاطر تمایل نشان دادن به #آقامیری شماتت میکنند که انگار قشر فرهیخته و دانشجو و... دارد هر روز #مطهری میخواند و #مصباح مباحثه میکند و سرش بجای کانالهای فیکِ اسکرینبگیر در کتاب است و...
سطحی شدن توده مردم، نتیجه قهری سطحی شدن گروههای مرجع است. به قول «سفر به چزابه» ملاقلیپور، فرمانده که برود بنشیند توی سنگر، بقیه جمع میکنند برمی گردند شهرشان!
آقایانی که جماعت را رام و گوسفند و سر به زیر و بدون تحلیل و بله قربان گو خواستند، حالا چرا تعجب می کنند که حرفهای سطحی #آقامیری انقدر راحت دست به دست میشود و از خیل شرکتکنندگان دورههای بصیرت و... یکی هم نمیتواند جوابش را بدهد؟ تازه اگر خودش مریدش نشده باشد!
آن روزی که طرح ولایت آیت الله #مصباح را علیرغم تاکیدات چندباره و محرز حضرت آقا به حاشیه راندید چون تویش نمیتوانستید برای اردوگاه سیاسیتان یارگیری کنید باید فکر مشکل معرفتی دانشجوها را می کردید.
آن روزی که پسندیدید تاریخنگاری انقلاب بیفتد دست یک جوانک بیریش که زرتی به این و آن بهایی بودن و یهودی بودن ببندد باید به فکر مشکل فهم تاریخی جوانان میافتادید.
آن روزی که فهم و انتقاد جوانان حزب اللهی را سرکوب کردید و از چهارتا منبری و خطیب امضا جمع کردید تا کسی علیه لیستتان حرف نزند و هر بار از ترس لولو گفتید به این هلوها رای بدهید و متر و معیار و اصلح و... را بگذارید دم کوزه، باید به فکر مشکل تحلیل سیاسی ما رعیت میافتادید!
آن روزی که بجای ترویج کتاب و کتابخوانی، اهالی اردوهای بصیرت و دورههای آموزشیتان را اهل کانالهای فیک محرمانه و نیمه محرمانه و یه ذره محرمانه و بیا توی سایه و... کردید و پسندیدید بجای کتاب خواندن، اسکرین بخوانند باید فکر امروز را می کردید.
حالا حرفهای صد تا یه غاز #آقامیری فشار آورده؟ باشد! خلع لباسش که کردید، خلع مودم و موبایلش هم بکنید!
کاری کردید که تحلیلهای غلط و استدلالهای سستی که میتوانست مثل میکروب ضعیف، حکم واکسن را داشته باشد حالا اینطور ترساندهتان
@antioligarchie
#نقد_و_نظر
✍مهدی قاسم زاده(اصولگرا)
🔻بعد از دوبار سفر به #بیروت، جناب #مکرون امروز وارد #عراق شده است تا احتمالا (براساس برخی گمانه زنیها) بعد از تایید ضمنیِ دیروز #حزبالله در لبنان، امروز به دیدار آیتالله #سیستانی نیز برود؛ هرچند هنوز آنچنان معلوم نیست که هدف #مکرون، تکمیل نقش واشنگتن و انجام یک #بازی_هماهنگ با آمریکاییهاست یا برنامه ریزی برای ارتقای جایگاه از دست رفتهی فرانسه در عرصهی بینالمللی (مخصوصا برای دورهی پساترامپ)، اما (فارغ از صحت یا عدم صحتِ خبرِ دیدار امروز #مکرون با آیتالله #سیستانی) آنچه واضح است این میباشد که جناب #مکرون فعلا عزمش را برای کسب اعتماد افکار عمومی با بیطرف نشان دادنِ خودش (بمنظور بهره برداری در زمان مناسب) جزم کرده است!!
@antioligarchie
✍مهدی قاسم زاده(اصولگرا)
🔻بعد از دوبار سفر به #بیروت، جناب #مکرون امروز وارد #عراق شده است تا احتمالا (براساس برخی گمانه زنیها) بعد از تایید ضمنیِ دیروز #حزبالله در لبنان، امروز به دیدار آیتالله #سیستانی نیز برود؛ هرچند هنوز آنچنان معلوم نیست که هدف #مکرون، تکمیل نقش واشنگتن و انجام یک #بازی_هماهنگ با آمریکاییهاست یا برنامه ریزی برای ارتقای جایگاه از دست رفتهی فرانسه در عرصهی بینالمللی (مخصوصا برای دورهی پساترامپ)، اما (فارغ از صحت یا عدم صحتِ خبرِ دیدار امروز #مکرون با آیتالله #سیستانی) آنچه واضح است این میباشد که جناب #مکرون فعلا عزمش را برای کسب اعتماد افکار عمومی با بیطرف نشان دادنِ خودش (بمنظور بهره برداری در زمان مناسب) جزم کرده است!!
@antioligarchie
#داستانک
#واقعی
🔻بعد از ۶۰ سال زحمت، تو این دنیا ۴ دهنه مغازه دارم و یک باب آپارتمان
با همسرم تنها زندگی می کنم و ۴ فرزندم، زندگی تشکیل داده اند. دو تا عروس دارم و دو تا داماد و چند تا هم نوه ی شیرین زبان...
یکی از مغازه ها را خودم می چرخانم و بقیه را اجاره داده ام .
اوایل شروع کرونا، همسرم خیلی اصرار داشت که این روزها مغازه را تعطیل کنم، چون با مشتری های زیادی سر و کار دارم، نکند کرونا بگیرم، اما من گوش نکردم .
همسرم برای اینکه مرا متقاعد کنه، همه ی بچه ها را شام دعوت کرده بود با کلی تدارک .
من اطلاع نداشتم و دَم عید مشتری زیاد بود ، دیروقت رسیدم خونه. دیدم همسرم گرفته و غمگین نشسته و کلی غذا و میوه و...
پرسیدم چی شده، مهمان داریم؟ چرا ناراحتی؟
گفت: بشین خستگی رفع کن فعلا شام بخور برات تعریف می کنم.
بعد از شام گفت: امروز زنگ زدم به بچه ها گفتم پدرتون حرف منو گوش نمی کنه میره درِ مغازه با این همه آدم سروکار داره؛ می ترسم کرونا بگیره من نگرانش هستم، امشب همتون بیایید شام خونه ما راضیش کنیم نره مغازه، اما همشون به بهانه های مختلف زنگ زدن و گفتن نمی تونیم بیایم.
گفتم اینکه ناراحتی نداره حتماً کار داشتند.
گفت چه کاری، اونا از ترس اینکه تو کرونا نگرفته باشی نیومدن.
راستش خودم هم حالم گرفته شد و چند تا لعنت و نفرین کردم به کرونا و این وضع که پیش اومده و...
به خاطر نگرانی همسرم، مغازه را تعطیل کردم و بدون اطلاع بچه ها رفتیم کیش. بعد از چند روز یکی از پسرا زنگ زد که بگه مادر بزرگ زنش چشم عمل کرده که بریم بهش سر بزنیم. ولی همسرم حرفشو قطع کرد و از روی دق و دلی و با ناراحتی بهش گفت:
تو به فکر مادربزرگ زنت هستی، نمی پرسی بابات کجاست و حالش چطوره ؟
پسرم گفت چطور مگه ؟
همسرم گفت:
راستش بابات گرونا گرفته الآن چند روزه آوردمش بیمارستان حالش وخیمه و احتمالاً یکی دو روز دیگه هم زنده نیست.
پسرم مثلاً ناراحت شد و گفت: نمیشه که ما بیایم بهش سر بزنیم، باید چکار کنیم ؟
همسرم گفت: هیچی اگه فوت کرد خودشون دفنش می کنند و مراسم هم که ممنوعه و...
منم کلی خندیم و گفتم خوب فکری کردی که اینطوری گفتی بهشون، ببینیم چه کار می کنند.!
حدود یه هفته تو کیش موندیم و برگشتیم. البته تو این مدت بچه ها باز هم زنگ می زدند و احوال منو از مادرشون می پرسیدن و ایشون هم روز آخر گفت؛ که من فوت کردم و مشغول کارهای قانونیش برا دفن هست.
آخرین باری که بچه ها به مادرشون زنگ زدند، همه می گفتند:
احتمالاً تو هم گرفتی، آزمایش دادی؟!
ایشون هم گفت:
نه، ممکنه، چون همش پیش باباتون بودم!
بهمین خاطر اصلاً نیامدن که به مادرشون هم سر بزنند تا اینکه یه روز بهشون گفت:
نترسید، آزمایش دادم و خوشبختانه من نگرفتم، اومدن خونه رو ضدعفونی هم کردن و...
گفتن پس شب میاییم پیشت. قرار گذاشتیم من تو اتاق پنهان بشم و بازی را ادامه بدیم.
وقتی بچه ها اومدن، پس از کمی ابراز ناراحتی و پخش یه جعبه خرمایی که یکیشون آورده بود و...
یکی از عروسا گفت:
خدا بیامرزه، عمر خودشو کرده بود، خوب شد بچه ها که جوونن نیومدن که بگیرن.
یکی از دامادا گفت:
خدا رحمتش کنه، حمیدجان دیر وقته، اون برگه ها را نشون مامان بدید...!
یکی از دخترا ناراحت شد و گفت:
حالا چه وقت این کارهاست و...
هر چهارتاشون رفته بودند دنبال انحصار وراثت و بین خودشون مغازه ها را توافق و تقسیم کرده و آپارتمان را برای مادرشون در نظر گرفته بودند و کاغذی هم بین خودشون امضا کرده بودند و حالا سراغ سند ها را می گرفتند...!!!
همسرم گفت؛ حداقل بذارید کفن خدابیامرز خشک بشه و...
تو همین لحظه از اتاق اومدم بیرون و خدمت همه شون رسیدم...
وقتی دیدم به جای ۴ تا فرزند، «چهارتا ویروس کرونای پفیوز» بزرگ کردم، همونجا تصمیم گرفتم مغازه ها و آپارتمانم را بفروشم و پولشو برای کمک به بیماران کرونایی اهدا کنم و با همسرم به دیاری دیگر کوچ کنیم، دیاری روستایی و عشایری که چند تا گوسفند بگیریم و تا پایان عمر با احشام و حیوانات زندگی کنیم که «چوپانی گوسفندان» به مراتب از بزرگ کردن این گونه فرزندان بهتر و پر بارتره...
✍️ امیرستار نصیریانی[نیکوکاری که پول فروش چهار مغازه را به بیماران کرونایی کازرون، اهدا کرد]
@antioligarchie
#واقعی
🔻بعد از ۶۰ سال زحمت، تو این دنیا ۴ دهنه مغازه دارم و یک باب آپارتمان
با همسرم تنها زندگی می کنم و ۴ فرزندم، زندگی تشکیل داده اند. دو تا عروس دارم و دو تا داماد و چند تا هم نوه ی شیرین زبان...
یکی از مغازه ها را خودم می چرخانم و بقیه را اجاره داده ام .
اوایل شروع کرونا، همسرم خیلی اصرار داشت که این روزها مغازه را تعطیل کنم، چون با مشتری های زیادی سر و کار دارم، نکند کرونا بگیرم، اما من گوش نکردم .
همسرم برای اینکه مرا متقاعد کنه، همه ی بچه ها را شام دعوت کرده بود با کلی تدارک .
من اطلاع نداشتم و دَم عید مشتری زیاد بود ، دیروقت رسیدم خونه. دیدم همسرم گرفته و غمگین نشسته و کلی غذا و میوه و...
پرسیدم چی شده، مهمان داریم؟ چرا ناراحتی؟
گفت: بشین خستگی رفع کن فعلا شام بخور برات تعریف می کنم.
بعد از شام گفت: امروز زنگ زدم به بچه ها گفتم پدرتون حرف منو گوش نمی کنه میره درِ مغازه با این همه آدم سروکار داره؛ می ترسم کرونا بگیره من نگرانش هستم، امشب همتون بیایید شام خونه ما راضیش کنیم نره مغازه، اما همشون به بهانه های مختلف زنگ زدن و گفتن نمی تونیم بیایم.
گفتم اینکه ناراحتی نداره حتماً کار داشتند.
گفت چه کاری، اونا از ترس اینکه تو کرونا نگرفته باشی نیومدن.
راستش خودم هم حالم گرفته شد و چند تا لعنت و نفرین کردم به کرونا و این وضع که پیش اومده و...
به خاطر نگرانی همسرم، مغازه را تعطیل کردم و بدون اطلاع بچه ها رفتیم کیش. بعد از چند روز یکی از پسرا زنگ زد که بگه مادر بزرگ زنش چشم عمل کرده که بریم بهش سر بزنیم. ولی همسرم حرفشو قطع کرد و از روی دق و دلی و با ناراحتی بهش گفت:
تو به فکر مادربزرگ زنت هستی، نمی پرسی بابات کجاست و حالش چطوره ؟
پسرم گفت چطور مگه ؟
همسرم گفت:
راستش بابات گرونا گرفته الآن چند روزه آوردمش بیمارستان حالش وخیمه و احتمالاً یکی دو روز دیگه هم زنده نیست.
پسرم مثلاً ناراحت شد و گفت: نمیشه که ما بیایم بهش سر بزنیم، باید چکار کنیم ؟
همسرم گفت: هیچی اگه فوت کرد خودشون دفنش می کنند و مراسم هم که ممنوعه و...
منم کلی خندیم و گفتم خوب فکری کردی که اینطوری گفتی بهشون، ببینیم چه کار می کنند.!
حدود یه هفته تو کیش موندیم و برگشتیم. البته تو این مدت بچه ها باز هم زنگ می زدند و احوال منو از مادرشون می پرسیدن و ایشون هم روز آخر گفت؛ که من فوت کردم و مشغول کارهای قانونیش برا دفن هست.
آخرین باری که بچه ها به مادرشون زنگ زدند، همه می گفتند:
احتمالاً تو هم گرفتی، آزمایش دادی؟!
ایشون هم گفت:
نه، ممکنه، چون همش پیش باباتون بودم!
بهمین خاطر اصلاً نیامدن که به مادرشون هم سر بزنند تا اینکه یه روز بهشون گفت:
نترسید، آزمایش دادم و خوشبختانه من نگرفتم، اومدن خونه رو ضدعفونی هم کردن و...
گفتن پس شب میاییم پیشت. قرار گذاشتیم من تو اتاق پنهان بشم و بازی را ادامه بدیم.
وقتی بچه ها اومدن، پس از کمی ابراز ناراحتی و پخش یه جعبه خرمایی که یکیشون آورده بود و...
یکی از عروسا گفت:
خدا بیامرزه، عمر خودشو کرده بود، خوب شد بچه ها که جوونن نیومدن که بگیرن.
یکی از دامادا گفت:
خدا رحمتش کنه، حمیدجان دیر وقته، اون برگه ها را نشون مامان بدید...!
یکی از دخترا ناراحت شد و گفت:
حالا چه وقت این کارهاست و...
هر چهارتاشون رفته بودند دنبال انحصار وراثت و بین خودشون مغازه ها را توافق و تقسیم کرده و آپارتمان را برای مادرشون در نظر گرفته بودند و کاغذی هم بین خودشون امضا کرده بودند و حالا سراغ سند ها را می گرفتند...!!!
همسرم گفت؛ حداقل بذارید کفن خدابیامرز خشک بشه و...
تو همین لحظه از اتاق اومدم بیرون و خدمت همه شون رسیدم...
وقتی دیدم به جای ۴ تا فرزند، «چهارتا ویروس کرونای پفیوز» بزرگ کردم، همونجا تصمیم گرفتم مغازه ها و آپارتمانم را بفروشم و پولشو برای کمک به بیماران کرونایی اهدا کنم و با همسرم به دیاری دیگر کوچ کنیم، دیاری روستایی و عشایری که چند تا گوسفند بگیریم و تا پایان عمر با احشام و حیوانات زندگی کنیم که «چوپانی گوسفندان» به مراتب از بزرگ کردن این گونه فرزندان بهتر و پر بارتره...
✍️ امیرستار نصیریانی[نیکوکاری که پول فروش چهار مغازه را به بیماران کرونایی کازرون، اهدا کرد]
@antioligarchie
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ دهانی که دو سوم نهجالبلاغه را گزارش اختلاس داند خاک باد!
#امیرمؤمنان پدر آقایان و آقازادگان مختلس را در میآورد.
#عدالت_علی
@shafieikia
#امیرمؤمنان پدر آقایان و آقازادگان مختلس را در میآورد.
#عدالت_علی
@shafieikia
#نقد_و_نظر
⭕️قورمه را به گوشت کنند!
✍احمد زیدآبادی
🔻در توجیه و تعلیل شیوع گستردۀ فساد اقتصادی و آلودگی شماری از مدیران و متنفذان سیاسی به آن، معمولاً بحث ذات و عرَضِ نظام سیاسی به میان میآید.
به نظرم بحث ذات و عرض در این مورد، نه ره به جایی میبرد و نه مشکلی از امر فساد میگشاید.
دامنه و عمق فساد در یک کشور، از طریق مقایسۀ سطح و میزان آن با سایر کشورها تعیین میشود. اگر کشوری به هر دلیلی در بالای جدول فساد قرار گیرد، کارش زار است حالا میخواهد این فساد به ذاتش مربوط باشد یا به عرضاش!
به قول مرحوم عبید نزاع بر سر اینکه قورمه را به قاف کنند یا غین عبث است زیرا قورمه را به گوشت کنند .
@antioligarchie
⭕️قورمه را به گوشت کنند!
✍احمد زیدآبادی
🔻در توجیه و تعلیل شیوع گستردۀ فساد اقتصادی و آلودگی شماری از مدیران و متنفذان سیاسی به آن، معمولاً بحث ذات و عرَضِ نظام سیاسی به میان میآید.
به نظرم بحث ذات و عرض در این مورد، نه ره به جایی میبرد و نه مشکلی از امر فساد میگشاید.
دامنه و عمق فساد در یک کشور، از طریق مقایسۀ سطح و میزان آن با سایر کشورها تعیین میشود. اگر کشوری به هر دلیلی در بالای جدول فساد قرار گیرد، کارش زار است حالا میخواهد این فساد به ذاتش مربوط باشد یا به عرضاش!
به قول مرحوم عبید نزاع بر سر اینکه قورمه را به قاف کنند یا غین عبث است زیرا قورمه را به گوشت کنند .
@antioligarchie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ #مهدی_زریباف اقتصاددان و تحلیلگر مسائل #اقتصادی :
آقایی بنام "آقامحمدی" (عضو #مجمع_تشخیص مصلحت نظام) درباره رشد شاخص #بورس گفته است "بگذارید مردم خوش باشند"، این روزها که بورس در حال ریزش است، مردم باید ناخوشیشان را پیش چه کسی ببرند؟ پیش آقای آقامحمدی!؟
در روزهای اخیر حدود ۲۵ درصد از سرمایه ملی مردم در بورس نابود شد، چه کسی پاسخگوست؟ آقای #آقامحمدی؟
@antioligarchie
آقایی بنام "آقامحمدی" (عضو #مجمع_تشخیص مصلحت نظام) درباره رشد شاخص #بورس گفته است "بگذارید مردم خوش باشند"، این روزها که بورس در حال ریزش است، مردم باید ناخوشیشان را پیش چه کسی ببرند؟ پیش آقای آقامحمدی!؟
در روزهای اخیر حدود ۲۵ درصد از سرمایه ملی مردم در بورس نابود شد، چه کسی پاسخگوست؟ آقای #آقامحمدی؟
@antioligarchie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ #روحانی: در مقابله با تحریم ها یک معجزه اتفاق افتاد؛ هیچ کشوری فکر نمی کرد که مردم و دولت بتوانند تحریم ها را تحمل کنند و خم به ابرو نیاورند.
@antioligarchie
@antioligarchie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نقد_و_نظر
⭕️ وقتی قرائتی از اسلام را به خورد شما می دهند، که به موی سر زنان در شهرهای بزرگ حساس است اما به پای برهنه آنان در حاشیه ها بی توجه است، به آن شک کن.
اسلامی که به عدالت نرسد، کفری است که لباس توحید به تن کرده است، ولو اینکه توسط مقدسین و زاهدین و علمای بزرگ تبلیغ شود.
💢Mahaqism
@antioligarchie
⭕️ وقتی قرائتی از اسلام را به خورد شما می دهند، که به موی سر زنان در شهرهای بزرگ حساس است اما به پای برهنه آنان در حاشیه ها بی توجه است، به آن شک کن.
اسلامی که به عدالت نرسد، کفری است که لباس توحید به تن کرده است، ولو اینکه توسط مقدسین و زاهدین و علمای بزرگ تبلیغ شود.
💢Mahaqism
@antioligarchie
⭕️خیلی غمانگیز است که بدانیم تورم در ایران(متوسط سالانه ۵ سال اخیر) بیش از ۴ برابر کشورهای فقیر با بدهی بسیار زیاد و بیش از ۸ برابر کشورهای درگیر جنگ است.
🀄️ابراهیمِ علیزاده (روزنامهنگارِ اقتصادی)
#twitter
@antioligarchie
🀄️ابراهیمِ علیزاده (روزنامهنگارِ اقتصادی)
@antioligarchie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ #مکرون ، روزنامه نگار لافیگارو را به دلیل افشای دیدار مخفی بین او و رهبر عالی حزب الله، به باد انتقاد میگیرد:
"آنچه شما انجام داده اید غیرمسئولانه و جدی است. من معمولاً از روزنامه نگاران محافظت می کنم - اما اینکار به هیچ وجه حرفه ای نبود"
▪️خبرنگار فیگارو ادعا کرده که #مکرون به #سیدحسن_نصرالله گفته:
"میخواهیم با شما لبنان را تغییر دهیم. ولی ثابت کنید که لبنانی هستید؛ چرا که شما سناریوهای ایران را اجرا میکنید. سوریه و یمن را ترک کنید و به وطن برگردید تا دولت جدید را بسازید."
@antioligarchie
"آنچه شما انجام داده اید غیرمسئولانه و جدی است. من معمولاً از روزنامه نگاران محافظت می کنم - اما اینکار به هیچ وجه حرفه ای نبود"
▪️خبرنگار فیگارو ادعا کرده که #مکرون به #سیدحسن_نصرالله گفته:
"میخواهیم با شما لبنان را تغییر دهیم. ولی ثابت کنید که لبنانی هستید؛ چرا که شما سناریوهای ایران را اجرا میکنید. سوریه و یمن را ترک کنید و به وطن برگردید تا دولت جدید را بسازید."
@antioligarchie
#یادداشت
⭕️ تیمِ حسن بهادر
✍ محمدحسین حیدری
🔻اتفاقا همین قبل محرمی در آرشیو چرخی میزدم از سر بطالت که خوردم به فیلمهای عاشورای ۹۶ و ماجرای آقای احمدینژاد و عمو حسن. فیلم زیاد گرفتهام در این قبیل موقعیتها اما این فقره چیز دیگری بود. همان موقع هم که ضبط میکردم، داغ بودم و خرکیف از کیفیت «حسن بهادر». گفتم اَی بخشکی شانس، ۹۶ کجا و ۹۹ کجا؟! عمو حسن کجاست؟! عاشورای ۹۶ تا به خودم بجنبم «حسن بهادر و تیمش» نشسته بودند پشت و موتورها و دِ بگاز.
هنوز مادر نزاییده آنکه دست حسن بهادر را پس بزند و سالم برگردد به خانه. بچه خاک سفید در این صحنه اما یک حسن دیگر بود. یکی دو تا چشم غرهّ رفت و گردن چرخاند اما در نهایت ادب کرد و تواضع. میدانست محافظ به وظیفهاش عمل میکند. اصلا محافظ کارش همین است که یک مانع موقت ایجاد کند میان مردم و احمدینژاد. مردم تلاش کنند و اینها مانع شوند تا صحنه، آهسته شود و همه ببینند خلایق چطور احمدینژاد را میخواهند. فقط محافظان احمدینژاد میدانند که مردم چقدر او را دوست دارند. با چشم که نمیشود این را فهمید، باید چشید. یعنی بدن حائل شود و کوفته و سپس کبود.
گذشت تا عاشورای امسال که دیدم صدایی آشنا از سر «بنبست هدایت» فریاد میزند «سلامتی آقای دکتر صلوات بفرست» و «بر خاتم انبیاء محمد (ص) صلوات». طنین صدایش آشنا بود. برگشتم و دیدم حسن بهادر و دار و دستهاش کَتها را باز کرده و دارند میآیند. هر سال عاشورا برای دیدار با آقای احمدینژاد جمع میشوند درمیدان ۷۲ نارمک و هر سال هم سرشاخ دارند با تیم حفاظت. بزن بهادرها امسال ماسک نداشتند. دنبال ماسک میگشتند که بتوانند بیایند نزدیک. یکی از محافظها حسن را شناخت و دست جنباند و ماسکرسانی کرد. دار و دسته حسن رسیدند جلوی خانه آقای احمدینژاد. حسن را دیگر همه میشناسند.
برگشتم توی صورتش. گفت یاالله! دولت بهار آمد! راه افتادیم طرف میدان. توی گوشم از شمار بهادرها در خاک سفید و شابدولظیم میگفت. گفت از حاج مهدی هم بگیر، پیرمان است. پیش خودم گفتم زندگی چندتا کله زده توی دماغ پیرشان؟! فرصت نبود بشمرم. پیرهن یقهدار حسن هم از قضا رازنگهدار خوبی نبود. زندگی چند بار کارد کشیده به قصد شاهرگ حسن؟! وقتی برای سرشماری نبود. باطری ۲ درصد بیشتر نداشت.
آن روز قُد بازی حسن اما خاطرهای شد، شیرین و فراموش نشدنی مثل بر و بازوی بزن بهادر، طنین صدا، لهجه طهرانی، لفظهای سَمّ و زخم ابرو و رد چاقوها دور گردنش. در ظلمات شب اصلا احمدینژایها را فقط از روی قُد بازیشان میشود شناخت.
احمدینژادی یعنی بارانِ گرگ دیده. یعنی بهترین هوادارانی که یک سیاستمدار به خودش دیده. یعنی سگدو روی ردپای شیر. پس، پسکوچههای شب را سگدو بزن دلاور. در ظلمت خیابان، خاموشی چراغ است، سهمیه تو از نور.
دفتر تقویم دارد تمام میشود عمو حسن. خوشآمدی به فرجام. عدالت در راه است چون عادل در همین حوالی است و همه نشانی خانهاش را از برند. مفتبرها هم البته هستند اما دوره مفتبری تمام شده، یعنی ما تمامش میکنیم، فرت و فرت جفت شیش میآوریم، پشت هم آس رو میکنیم، رگباری سور میزنیم به شور و دست آخر حاکمکُت میکنیم. بسمالله الرحمن الرحیم.
@antioligarchie
https://t.me/antioligarchie/26291
⭕️ تیمِ حسن بهادر
✍ محمدحسین حیدری
🔻اتفاقا همین قبل محرمی در آرشیو چرخی میزدم از سر بطالت که خوردم به فیلمهای عاشورای ۹۶ و ماجرای آقای احمدینژاد و عمو حسن. فیلم زیاد گرفتهام در این قبیل موقعیتها اما این فقره چیز دیگری بود. همان موقع هم که ضبط میکردم، داغ بودم و خرکیف از کیفیت «حسن بهادر». گفتم اَی بخشکی شانس، ۹۶ کجا و ۹۹ کجا؟! عمو حسن کجاست؟! عاشورای ۹۶ تا به خودم بجنبم «حسن بهادر و تیمش» نشسته بودند پشت و موتورها و دِ بگاز.
هنوز مادر نزاییده آنکه دست حسن بهادر را پس بزند و سالم برگردد به خانه. بچه خاک سفید در این صحنه اما یک حسن دیگر بود. یکی دو تا چشم غرهّ رفت و گردن چرخاند اما در نهایت ادب کرد و تواضع. میدانست محافظ به وظیفهاش عمل میکند. اصلا محافظ کارش همین است که یک مانع موقت ایجاد کند میان مردم و احمدینژاد. مردم تلاش کنند و اینها مانع شوند تا صحنه، آهسته شود و همه ببینند خلایق چطور احمدینژاد را میخواهند. فقط محافظان احمدینژاد میدانند که مردم چقدر او را دوست دارند. با چشم که نمیشود این را فهمید، باید چشید. یعنی بدن حائل شود و کوفته و سپس کبود.
گذشت تا عاشورای امسال که دیدم صدایی آشنا از سر «بنبست هدایت» فریاد میزند «سلامتی آقای دکتر صلوات بفرست» و «بر خاتم انبیاء محمد (ص) صلوات». طنین صدایش آشنا بود. برگشتم و دیدم حسن بهادر و دار و دستهاش کَتها را باز کرده و دارند میآیند. هر سال عاشورا برای دیدار با آقای احمدینژاد جمع میشوند درمیدان ۷۲ نارمک و هر سال هم سرشاخ دارند با تیم حفاظت. بزن بهادرها امسال ماسک نداشتند. دنبال ماسک میگشتند که بتوانند بیایند نزدیک. یکی از محافظها حسن را شناخت و دست جنباند و ماسکرسانی کرد. دار و دسته حسن رسیدند جلوی خانه آقای احمدینژاد. حسن را دیگر همه میشناسند.
برگشتم توی صورتش. گفت یاالله! دولت بهار آمد! راه افتادیم طرف میدان. توی گوشم از شمار بهادرها در خاک سفید و شابدولظیم میگفت. گفت از حاج مهدی هم بگیر، پیرمان است. پیش خودم گفتم زندگی چندتا کله زده توی دماغ پیرشان؟! فرصت نبود بشمرم. پیرهن یقهدار حسن هم از قضا رازنگهدار خوبی نبود. زندگی چند بار کارد کشیده به قصد شاهرگ حسن؟! وقتی برای سرشماری نبود. باطری ۲ درصد بیشتر نداشت.
آن روز قُد بازی حسن اما خاطرهای شد، شیرین و فراموش نشدنی مثل بر و بازوی بزن بهادر، طنین صدا، لهجه طهرانی، لفظهای سَمّ و زخم ابرو و رد چاقوها دور گردنش. در ظلمات شب اصلا احمدینژایها را فقط از روی قُد بازیشان میشود شناخت.
احمدینژادی یعنی بارانِ گرگ دیده. یعنی بهترین هوادارانی که یک سیاستمدار به خودش دیده. یعنی سگدو روی ردپای شیر. پس، پسکوچههای شب را سگدو بزن دلاور. در ظلمت خیابان، خاموشی چراغ است، سهمیه تو از نور.
دفتر تقویم دارد تمام میشود عمو حسن. خوشآمدی به فرجام. عدالت در راه است چون عادل در همین حوالی است و همه نشانی خانهاش را از برند. مفتبرها هم البته هستند اما دوره مفتبری تمام شده، یعنی ما تمامش میکنیم، فرت و فرت جفت شیش میآوریم، پشت هم آس رو میکنیم، رگباری سور میزنیم به شور و دست آخر حاکمکُت میکنیم. بسمالله الرحمن الرحیم.
@antioligarchie
https://t.me/antioligarchie/26291
⭕️ آقای اعرافی! آقایان شورای عالی حوزه! اگر این خبر راست باشد و مجوزش را شما داده اید
اف بر شما!
🀄️قول سدید
#twitter
@antioligarchie
▪️ لینک مطلب مرتبط👇
https://t.me/antioligarchie/26169
https://t.me/antioligarchie/26145
اف بر شما!
🀄️قول سدید
@antioligarchie
▪️ لینک مطلب مرتبط👇
https://t.me/antioligarchie/26169
https://t.me/antioligarchie/26145
⭕️ تصویر رضاخواه نماینده مجلس است در سفر به سیستان و بلوچستان با یک بطری از آب شرب مردم آن منطقه.
#نقد_و_نظر
🔻مجلس دوربینی ها!
درستش این بود برای دوره جدید مجلس علاوه بر تسهیلاتی که برای نمایندگان آن در نظر گرفته اند به هرکدام یک ابزار سلفی حرفه ای هم می دادند خیلی به کارشون می آید!
جای شکر است باقی، این نماینده های منتخب تهران خودشان هم فهمیدند کاندیدای واقعی این شهر نیستند، بی خود نیست هر روز سر از جای کشور در می آورند والا تا دلتان بخواهد در همین تهران فقیر است.
🀄️ فریبرز کلانتری
#twitter
@antioligarchie
#نقد_و_نظر
🔻مجلس دوربینی ها!
درستش این بود برای دوره جدید مجلس علاوه بر تسهیلاتی که برای نمایندگان آن در نظر گرفته اند به هرکدام یک ابزار سلفی حرفه ای هم می دادند خیلی به کارشون می آید!
جای شکر است باقی، این نماینده های منتخب تهران خودشان هم فهمیدند کاندیدای واقعی این شهر نیستند، بی خود نیست هر روز سر از جای کشور در می آورند والا تا دلتان بخواهد در همین تهران فقیر است.
🀄️ فریبرز کلانتری
@antioligarchie
⭕️ العربیه عکس پائین را از دیدار #مکرون (رییس جمهور فرانسه)با «فیروز» (خواننده قطعه اعجاب انگیز لبیروت) منتشر کرده. #مکرون مستقیم از فرودگاه به منزل فیروز ۸۵ ساله رفت تا نشان شوالیه را به او بدهد.
لذا عکس بالا حاصل فتوشاپ بوده وانتشار رسمی اش در رسانه های وطن، سوتی باورنکردنی!
🀄️بهمنبابازاده (خبرنگار حوزه موسیقی)
#twitter
@antioligarchie
لذا عکس بالا حاصل فتوشاپ بوده وانتشار رسمی اش در رسانه های وطن، سوتی باورنکردنی!
🀄️بهمنبابازاده (خبرنگار حوزه موسیقی)
@antioligarchie
🔺آقای کروبی واقعا فکر می کردی تقلب شده و رای تو رو دزدیدن؟
+ نام برده رئیس ستاد انتخاباتیش هم به او رای نداد😯
💢 مارکوپولو
@antioligarchie
+ نام برده رئیس ستاد انتخاباتیش هم به او رای نداد😯
💢 مارکوپولو
@antioligarchie
⭕️ سعید محمد، فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم
#نقد_و_نظر
🔻 سرعت عمل بخشیدن تیم #قالیباف به تبلیغات میدانی و سفر به خوزستان به خاطر اطلاعی بود که از گزینه #جوان_مومن_انقلابی داشتند.
به زودی یا او نیز مانند دیگر همتای خود سودای پاستور را فراموش میکند یا باید منتظر حملات درونی بود.
#قالیباف ممکن است نقش کاندیدای پوشش را هم تا آخر ایفا کند.
🀄️داوود حشمتی( اصلاح طلب)
#twitter
@antioligarchie
#نقد_و_نظر
🔻 سرعت عمل بخشیدن تیم #قالیباف به تبلیغات میدانی و سفر به خوزستان به خاطر اطلاعی بود که از گزینه #جوان_مومن_انقلابی داشتند.
به زودی یا او نیز مانند دیگر همتای خود سودای پاستور را فراموش میکند یا باید منتظر حملات درونی بود.
#قالیباف ممکن است نقش کاندیدای پوشش را هم تا آخر ایفا کند.
🀄️داوود حشمتی( اصلاح طلب)
@antioligarchie
#نقد_و_نظر
⭕️اگر اینطور است چطور نوه حضرتعالی در دبیرستان فرهنگ به ریاست حدادعادل، پدر عروس شما در ملک بنیاد مستضعفان درس میخواند؟ یعنی ملک بنیاد در خ فرشته را هم برای عدالت آموزشی به حداد واگذار کردید؟
یا چرا فرزندان خودتان در مدرسه پولی درس خواندهاند؟ برای برابری با مدارس نقاط دوردست؟
🀄️علی رمضانی
#twitter
@antioligarchie
⭕️اگر اینطور است چطور نوه حضرتعالی در دبیرستان فرهنگ به ریاست حدادعادل، پدر عروس شما در ملک بنیاد مستضعفان درس میخواند؟ یعنی ملک بنیاد در خ فرشته را هم برای عدالت آموزشی به حداد واگذار کردید؟
یا چرا فرزندان خودتان در مدرسه پولی درس خواندهاند؟ برای برابری با مدارس نقاط دوردست؟
🀄️علی رمضانی
@antioligarchie