این ١٠ صفحه را بخوانند
این روزها که فریضه امر به معروف و نهی از منکر متمسک جولان اصحاب و ارباب قدرت شده و نادانان و مغرضین تحت پوشش این فریضه به انواع مناهی و محرمات و مکروهات مبادرت می ورزند و از همه بالاتر اسباب مزاحمت نوامیس ملت را فراهم می آورند به آنانکه احتمالا در این خیال هستند که عمل به تکلیف دینی و شرعی می کنند توصیه مشفقانه می کنم قبل از هر سخن و عملی فقط ١٠ صفحه از کتب معراج السعاده عالم ربانی ملااحمد نراقی درباره شرایط و مراتب امر به معروف و نهی از منکر را مطالعه کنند تا رونق مسلمانی را بیش از این نبرند و بجای طاعت دچار معصیت نشوند و آب به آسیاب طایفه ظلمه و ظلمت نریزند.
در چاپ هشتم این کتاب که انتشارات پیام آزادی منتشر کرده این بحث از صفحه ۴٨٩ تا ۴٩٩ آمده است .
https://t.me/andishkadeye_kherad
این روزها که فریضه امر به معروف و نهی از منکر متمسک جولان اصحاب و ارباب قدرت شده و نادانان و مغرضین تحت پوشش این فریضه به انواع مناهی و محرمات و مکروهات مبادرت می ورزند و از همه بالاتر اسباب مزاحمت نوامیس ملت را فراهم می آورند به آنانکه احتمالا در این خیال هستند که عمل به تکلیف دینی و شرعی می کنند توصیه مشفقانه می کنم قبل از هر سخن و عملی فقط ١٠ صفحه از کتب معراج السعاده عالم ربانی ملااحمد نراقی درباره شرایط و مراتب امر به معروف و نهی از منکر را مطالعه کنند تا رونق مسلمانی را بیش از این نبرند و بجای طاعت دچار معصیت نشوند و آب به آسیاب طایفه ظلمه و ظلمت نریزند.
در چاپ هشتم این کتاب که انتشارات پیام آزادی منتشر کرده این بحث از صفحه ۴٨٩ تا ۴٩٩ آمده است .
https://t.me/andishkadeye_kherad
Telegram
اندیشکده خرد
امیر دبیری مهر
پژوهشگر و دانشور علوم انسانی
رییس موسسه علمی و پژوهشی مطالعات و بررسی های سیاسی و رسانه ای
«اندیشه و قلم »
این کانال آگهی می پذیرد
تماس با ادمین
@amirmedya
www.dabirimehr.ir
پژوهشگر و دانشور علوم انسانی
رییس موسسه علمی و پژوهشی مطالعات و بررسی های سیاسی و رسانه ای
«اندیشه و قلم »
این کانال آگهی می پذیرد
تماس با ادمین
@amirmedya
www.dabirimehr.ir
عیدانه به مسوولان : ماست مالیزاسیون را متوقف کنید
امیر دبیری مهر
کشور در حوزه حکمرانی غرق در مشکلات و اشتباهات و انحرافات است و نتیجه ان هم نارضایتی مشهود در کوی و برزن و میان مرد و زن و شهری وروستایی است که شاهد ان هم مشارکت پایین در انتخابات اخیر است . به همین علت نه تنها مسایل مردم و در راس آنها مشکلات اقتصادی حل نمی شود بلکه روزنه ای از امید هم گشوده نمی گردد و با حلوا حلوا کردن رسانه های حکومتی هم دهان ملت شیرین نمی شود . متاسفانه بر خلاف آموزه های دینی و اخلاقی مقامات هم دچار نوعی دو رویی و نقاب زدگی تهوع آور شده اند در خلوت خویش به گزاره های بالا اذعان می کنند اما در علن وتریبون های رسمی برای حفظ پست و میز و جایگاه و منافع مادی خود مواضع دیگری می گیرند و به ترفند سفید سازی یا ماست مالیزاسیون متوسل می شوند و این ترفند روز به روز کشور را بیشتر در باتلاق مشکلات فرو می برد وشور بختانه معدود کسانی هم که از چرخه تباهی خارج می شوند تحت تاثیر مارپیچ سکوت به بی بصیرتی و استحاله و وادادگی متهم می شوند ارکان این سفید سازی عبارتنداز:
۱- وعده بهبود اوضاع به زمانی نامشخص از نوع وقت گل نی
بدون هیچ فکت و برنامه و سنجه و معیار مشخص
۲- برجسته سازی برخی پیشرفتهای نامرتبط با رفاه مردم برای لاپوشانی کردن ناکامی ها . مثال بارز آن تبلیغات سنگین در آزمایش موشک ها -که در جای خود ارزشمند است - در حالی که در صنعت خودرو کارنامه شرم اوری پیش روی مردم است یا ارایه گزارش از رشد و پیشرفت در حالی که ارزش پول ملی هر روز کمتر می شود و یک بچه دبستانی هم می داند هر پیشرفت واقعی اقتصادی خود را در افزایش اعتبار پول ملی نشان می دهد و در مقابل کاهش قیمت دلار در برابر پول ملی.
۳-انکار خطا و انحراف در سیاست گذاری ها ی کلان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و جابجایی اولویت ها و تقلیل آن به ضعف عملکرد مدیران و کم رنگ شدن مفهوم منافع ملی در برابر امنیت ملی
۴- برجسته سازی نقش عوامل بیگانه و دشمنان و ترویج گفتمان دگر ستیزی بجای خودسازی
واقعیت این است که چهار پایه این گفتمان به شدت پوسیده و متزلزل شده است و تکیه بر آن مانند سکنی گزیدن در خانه عنکبوت است ومعماری هر سازه تبلیغاتی و اطلاع رسانی بر این اساس از ابتدا محکوم به شکست است.از این رو بعنوان عیدانه به همه مقامات و سخنرانان و تحلیل گران و مفسرین و رسانه ها مشفقانه و دلسوزانه توصیه می کنم به این ریسمان های پوسیده ونخ نما متوسل نشوند
اما راه حل چیست ؟
برای برون رفت از وضع موجود باید چند قدم اساسی برداشته شود که عبارتند از:
۱- تبیین عینی و واقع بینانه و مستند از وضع کشور در همه حوزه ها و رونق بخشی به مباحث کارشناسی نقادانه برای پاتولوژی وضع موجود بدون واهمه وترس و پذیرش اینکه از ماست که برماست
۲- اعتراف به خطاهای راهبردی در گذشته که عملا اتلاف وحیف کردن منابع کشور و فرصت سوزی بوده و لطمات ان به آحاد ملت وارد شده و فهرست کردن آنها برای ایجاد اجماع نخبگانی
۳- عذرخواهی صادقانه ومتواضعانه از مردم برای همه اشتباهات و لجاجت ها و مقاومت های نابخردانه در برابر تغییر
۴- بعد از سه راهبرد روانی و تبلیغاتی و گفتمانی مذکور از همه مهمتر اتخاذ تصمیمات جدی و بنیادی و اساسی در نظام حکمرانی برای برون رفت از وضع موجود است که خود شامل دهها تغییر و چرخش قهرمانانه در سیاست گذاری ها ست که شرح آنها مجال دیگری می طلبد و البته اهمیت آن به مراتب بالاتر از اقدامات سه گانه مذکور است.
https://t.me/andishkadeye_kherad
امیر دبیری مهر
کشور در حوزه حکمرانی غرق در مشکلات و اشتباهات و انحرافات است و نتیجه ان هم نارضایتی مشهود در کوی و برزن و میان مرد و زن و شهری وروستایی است که شاهد ان هم مشارکت پایین در انتخابات اخیر است . به همین علت نه تنها مسایل مردم و در راس آنها مشکلات اقتصادی حل نمی شود بلکه روزنه ای از امید هم گشوده نمی گردد و با حلوا حلوا کردن رسانه های حکومتی هم دهان ملت شیرین نمی شود . متاسفانه بر خلاف آموزه های دینی و اخلاقی مقامات هم دچار نوعی دو رویی و نقاب زدگی تهوع آور شده اند در خلوت خویش به گزاره های بالا اذعان می کنند اما در علن وتریبون های رسمی برای حفظ پست و میز و جایگاه و منافع مادی خود مواضع دیگری می گیرند و به ترفند سفید سازی یا ماست مالیزاسیون متوسل می شوند و این ترفند روز به روز کشور را بیشتر در باتلاق مشکلات فرو می برد وشور بختانه معدود کسانی هم که از چرخه تباهی خارج می شوند تحت تاثیر مارپیچ سکوت به بی بصیرتی و استحاله و وادادگی متهم می شوند ارکان این سفید سازی عبارتنداز:
۱- وعده بهبود اوضاع به زمانی نامشخص از نوع وقت گل نی
بدون هیچ فکت و برنامه و سنجه و معیار مشخص
۲- برجسته سازی برخی پیشرفتهای نامرتبط با رفاه مردم برای لاپوشانی کردن ناکامی ها . مثال بارز آن تبلیغات سنگین در آزمایش موشک ها -که در جای خود ارزشمند است - در حالی که در صنعت خودرو کارنامه شرم اوری پیش روی مردم است یا ارایه گزارش از رشد و پیشرفت در حالی که ارزش پول ملی هر روز کمتر می شود و یک بچه دبستانی هم می داند هر پیشرفت واقعی اقتصادی خود را در افزایش اعتبار پول ملی نشان می دهد و در مقابل کاهش قیمت دلار در برابر پول ملی.
۳-انکار خطا و انحراف در سیاست گذاری ها ی کلان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و جابجایی اولویت ها و تقلیل آن به ضعف عملکرد مدیران و کم رنگ شدن مفهوم منافع ملی در برابر امنیت ملی
۴- برجسته سازی نقش عوامل بیگانه و دشمنان و ترویج گفتمان دگر ستیزی بجای خودسازی
واقعیت این است که چهار پایه این گفتمان به شدت پوسیده و متزلزل شده است و تکیه بر آن مانند سکنی گزیدن در خانه عنکبوت است ومعماری هر سازه تبلیغاتی و اطلاع رسانی بر این اساس از ابتدا محکوم به شکست است.از این رو بعنوان عیدانه به همه مقامات و سخنرانان و تحلیل گران و مفسرین و رسانه ها مشفقانه و دلسوزانه توصیه می کنم به این ریسمان های پوسیده ونخ نما متوسل نشوند
اما راه حل چیست ؟
برای برون رفت از وضع موجود باید چند قدم اساسی برداشته شود که عبارتند از:
۱- تبیین عینی و واقع بینانه و مستند از وضع کشور در همه حوزه ها و رونق بخشی به مباحث کارشناسی نقادانه برای پاتولوژی وضع موجود بدون واهمه وترس و پذیرش اینکه از ماست که برماست
۲- اعتراف به خطاهای راهبردی در گذشته که عملا اتلاف وحیف کردن منابع کشور و فرصت سوزی بوده و لطمات ان به آحاد ملت وارد شده و فهرست کردن آنها برای ایجاد اجماع نخبگانی
۳- عذرخواهی صادقانه ومتواضعانه از مردم برای همه اشتباهات و لجاجت ها و مقاومت های نابخردانه در برابر تغییر
۴- بعد از سه راهبرد روانی و تبلیغاتی و گفتمانی مذکور از همه مهمتر اتخاذ تصمیمات جدی و بنیادی و اساسی در نظام حکمرانی برای برون رفت از وضع موجود است که خود شامل دهها تغییر و چرخش قهرمانانه در سیاست گذاری ها ست که شرح آنها مجال دیگری می طلبد و البته اهمیت آن به مراتب بالاتر از اقدامات سه گانه مذکور است.
https://t.me/andishkadeye_kherad
Telegram
اندیشکده خرد
امیر دبیری مهر
پژوهشگر و دانشور علوم انسانی
رییس موسسه علمی و پژوهشی مطالعات و بررسی های سیاسی و رسانه ای
«اندیشه و قلم »
این کانال آگهی می پذیرد
تماس با ادمین
@amirmedya
www.dabirimehr.ir
پژوهشگر و دانشور علوم انسانی
رییس موسسه علمی و پژوهشی مطالعات و بررسی های سیاسی و رسانه ای
«اندیشه و قلم »
این کانال آگهی می پذیرد
تماس با ادمین
@amirmedya
www.dabirimehr.ir
رهبران هفت کشور صنعتی جهان موسوم به گروه هفت قصد ندارند در کنار تهدید ایران بخاطر فروش موشک های بالستیک به روسیه ، درباره بزرگترین ادم کشی تاریخ در #غزه اظهارنظر کنند و رژیم تروریست #اسراییل را از ادامه نسل کشی بازدارند . رفتارهای دوگانه جهان سرمایه داری خیلی شرمسارانه شده
تعداد شهدای غزه از مرز ٣٢ هزار نفر هم گذشت و جهان فقط نگاه می کند و دیگر هیچ...
https://t.me/andishkadeye_kherad
تعداد شهدای غزه از مرز ٣٢ هزار نفر هم گذشت و جهان فقط نگاه می کند و دیگر هیچ...
https://t.me/andishkadeye_kherad
گُناه کردَنِ پِنهان بِه از عِبادَتِ فاش
سعدی با صدای ذبیحی
گُناه کردَنِ پِنهان بِه از عِبادَتِ فاش
اگَر خُدای پَرَستی هَواپَرَست مَباش
به عِینِ عُجب و تَکَبُّر نِگَه بِه خَلق مَکُن
که دُوستانِ خُدا مُمکِناَند دَر اُوباش
بِه چَشمِ کُوتَه اَغیار دَر نِمیآیَند
مِثال چشمِه ی خُورشید و دیده ی خُفّاش
کَرَم کُنَند و نَبینَند بَر کَسی مِنَّت
قَفا خُورَند و نَجُویَند با کَسی پَرخاش
دِل از مَحَبَّت دنیا و آخِرَت خالی
که ذِکرِ دُوست تَوان کرد یا حِساب قُماش
به نیکمَردی دَر حَضرَت خُدای، قَبُول
میان خَلق به رِندی و لااُبالی فاش
قَدَم زَنند بُزرگانِ دین و دَم نَزَنَند
که از میان تُهی بانگ میکُنَد خَشخاش
مَقامِ صالحِ و فاجِر هَنُوز پِیدا نیست
نَظَر به حُسنِ مَعاد است نَه بِه حُسنِ مَعاش
مُرادِ اَهلِ طَریقَت لِباسِ ظاهِر نیست
کَمَر به خدمَت سُلطان بِبَند و صُوفی باش
وَز آنچه فِیض خُداوَند بَر تُو میپاشَد
تَو نیز دَر قَدَمِ بَندِگان اُو میپاش
چُو دُور دُورِ تُو باشَد مُرادِ خَلق بِدِه
چُو دَست دَستِ تُو باشَد دَرُون کَس مَخَراش
نَه صُورَتی ست مُزَخرَف عِبارَتِ سَعدی
چُنانکه بَر دَرِ گَرمابِه میکُنَد نَقّاش
اگَر خُدای پَرَستی هَواپَرَست مَباش
به عِینِ عُجب و تَکَبُّر نِگَه بِه خَلق مَکُن
که دُوستانِ خُدا مُمکِناَند دَر اُوباش
بِه چَشمِ کُوتَه اَغیار دَر نِمیآیَند
مِثال چشمِه ی خُورشید و دیده ی خُفّاش
کَرَم کُنَند و نَبینَند بَر کَسی مِنَّت
قَفا خُورَند و نَجُویَند با کَسی پَرخاش
دِل از مَحَبَّت دنیا و آخِرَت خالی
که ذِکرِ دُوست تَوان کرد یا حِساب قُماش
به نیکمَردی دَر حَضرَت خُدای، قَبُول
میان خَلق به رِندی و لااُبالی فاش
قَدَم زَنند بُزرگانِ دین و دَم نَزَنَند
که از میان تُهی بانگ میکُنَد خَشخاش
مَقامِ صالحِ و فاجِر هَنُوز پِیدا نیست
نَظَر به حُسنِ مَعاد است نَه بِه حُسنِ مَعاش
مُرادِ اَهلِ طَریقَت لِباسِ ظاهِر نیست
کَمَر به خدمَت سُلطان بِبَند و صُوفی باش
وَز آنچه فِیض خُداوَند بَر تُو میپاشَد
تَو نیز دَر قَدَمِ بَندِگان اُو میپاش
چُو دُور دُورِ تُو باشَد مُرادِ خَلق بِدِه
چُو دَست دَستِ تُو باشَد دَرُون کَس مَخَراش
نَه صُورَتی ست مُزَخرَف عِبارَتِ سَعدی
چُنانکه بَر دَرِ گَرمابِه میکُنَد نَقّاش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدئویی که در شبکههای مجازی روسیه منتشر شده و تهاجم احتمالی به آمریکا را بازسازی کرده است!
https://t.me/andishkadeye_kherad
https://t.me/andishkadeye_kherad
تهران و ایران برای شما یک لوکیشن است اما برای من جان و تنفس گاه
امیر دبیری مهر
همیشه با خودم کلنجار و درگیری ذهنی داشتم و دارم که چطور می شود من که از کودکی در محلات مختلف تهران زندگی کردم و کلی خاطره و تجربه دارم و وقتی در تهران با کسی قدم می زنم می توانم ساعتها ازمنظرهای مختلف درباره خیابانها و میدان ها و بناها و حوادث و رخدادها مبتنی بر تجربه زیسته حرف بزنم با فردی که از شهر دیگری به تهران مهاجرت کرده و فقط از خانه تا محل کار خود تردد می کند و حداکثر گاهی به رستوران ؛ باشگاه یا پارکی می رود در یک موقعیت زیستی یکسان قرار بگیریم یک نوع احساس بی عدالتی و نابرابری در این تصور وجود دارد حس آن بازیکنی را دارم که 120 دقیقه دویده اما موقع پرداخت پاداش به اندازه نیمکت نشین ها دریافتی دارد. -چه مقایسه مضحکی- وقتی به شهر و کشور دیگری سفر میکنم این واقعیت بیشتر اشکار می شود که تهران برای من یک لوکیشن و محل اقامت یا رزیدانس نیست . وقتی به کشور دیگری می روم همین احساس را به ایران دارم شاید اگر روزی امکان سفر به کره یا سیاره دیگری فراهم شود همین احساس را به زمین داشته باشیم...خدا را چه دیدی!
قبل از اینکه من دچار این شبهه اعظم شود گاستن باشلار در کتاب بوطیقای مکان به آن پاسخ داده بود- مطالعه پیشینه بحث ایجا به درد میخورد- انجا که باشلار می گویدخانه یک بنا نیست یک جا نیست یک مکان همراه با دلالت ها و نشانه های معناشناختی و روان شناختی و وجود شناختی است .بر همین اساس تهران و ایران مکانی است که احساسات و خاطرات و تخیلات من در آن متولد شده مناسبات صمیمانه و دوستی ها و عواطف من در آن شکل گرفته است . من در این شهر و خاک متولد شده ام اما تفاوت من با گربه متولد شده در تهران در اینجاست که من در این برساخته های غیر مادی جان گرفته ام و بالیده ام . دقیقا تفاوت ها در همین جا اشکار می شود. من می توانم در تورنتو زندگی کنم اما نمی توان در آنجا جان بگیرم مانند همان کبوتری که هیچ خاطره ای از زیستگاه خود ندارد. انجا برای من یک لوکیشن است نه زادگاه و زیستگاه.... گفتم زیستگاه یاد حیات وحش افتادم حیوانات هم اینگونه اند نمی توان انها را هر جایی جا داد. اگر زیستگاه مناسب نباشد جان می دهند ما انسانها نیز در غیر از زیستگاه جان می دهیم هر چند شاید حرکت کنیم و ظاهرا غرق در شادی و رفاه باشیم بر همین اساس است که با وجود همه دلخوری ها و سختی و موانع و دافعه ها دغدغه ماندن دارم دغدغه ساختن دارم . همینجا ست که معارضه من با کسانی اغاز می شود که به تهران و ایران بعنوان لوکیشن می نگرند تعلقی ندارند عشقی ندارند خاطره ای ندارند در واقع جانی ندارد که ان را در این سرزمین زنده نگهدارند. از همین روی دغدغه توسعه و پیشرفت ایران راندارند. عابرند نه ساکن . شهر برای انها چراگاه است نه خانه . از بعد جامعه شناختی رفتارهای ایذایی و وندالیستی و پرخاشگرانه در رانندگی و معاشرت ریشه در شخصیتی دارد که به محیط زیست و زندگی خود به مثابه چراگاه می نگرد وگرنه شهروند جز رفتار متمدنانه رفتاری بروز نمی دهد. تاریخ و فرهنگ و هنر این سرزمین برای چریدن اهمیتی ندرد و حداکثر امری فانتزی است . اما من وقتی از معماری ایرانی سخن می گویم گویی از خانه ام حرف می زنم وقتی از موسیقی ایرانی سخن می گویم انگار از لالایی مادرم حرف می زنم و اگر از هموطنم سخن می گویم انگار از خانواده ام سخن می گویم. چه بسیار افراد که اینگونه نمی اندیشند اینگونه احساس ندارند و اینگونه زندگی نکرده اند و بزرگترین بلا زمانی است که حاکمان نیز به سرزمین به مثابه چراگاه می نگرند نه خانه . غارت و چپاول و فساد و اختلاس ریشه در چنین نگاهی دارد. حاکمی که به سرزمین اش مانند خانه خویش می نگردطور دیگری حکمرانی می کند و برای حکمرانی شایسته به گونه دیگری می اندیشد و حرف می زند و عمل می کند. اینجاست که مهم است حاکمان قبل از دستیابی به قدرت پرورش یافته مدرسه فرهنگ و هنر وادب و اخلاق باشند و جانانه در خدمت مام میهن باشند. ناسیونایسم دقیقا بدین معناست یعنی از خدمت به کشور لذت بردن بدون هیچ چشم داشت و منتی . بگذریم ...
https://t.me/andishkadeye_kherad
امیر دبیری مهر
همیشه با خودم کلنجار و درگیری ذهنی داشتم و دارم که چطور می شود من که از کودکی در محلات مختلف تهران زندگی کردم و کلی خاطره و تجربه دارم و وقتی در تهران با کسی قدم می زنم می توانم ساعتها ازمنظرهای مختلف درباره خیابانها و میدان ها و بناها و حوادث و رخدادها مبتنی بر تجربه زیسته حرف بزنم با فردی که از شهر دیگری به تهران مهاجرت کرده و فقط از خانه تا محل کار خود تردد می کند و حداکثر گاهی به رستوران ؛ باشگاه یا پارکی می رود در یک موقعیت زیستی یکسان قرار بگیریم یک نوع احساس بی عدالتی و نابرابری در این تصور وجود دارد حس آن بازیکنی را دارم که 120 دقیقه دویده اما موقع پرداخت پاداش به اندازه نیمکت نشین ها دریافتی دارد. -چه مقایسه مضحکی- وقتی به شهر و کشور دیگری سفر میکنم این واقعیت بیشتر اشکار می شود که تهران برای من یک لوکیشن و محل اقامت یا رزیدانس نیست . وقتی به کشور دیگری می روم همین احساس را به ایران دارم شاید اگر روزی امکان سفر به کره یا سیاره دیگری فراهم شود همین احساس را به زمین داشته باشیم...خدا را چه دیدی!
قبل از اینکه من دچار این شبهه اعظم شود گاستن باشلار در کتاب بوطیقای مکان به آن پاسخ داده بود- مطالعه پیشینه بحث ایجا به درد میخورد- انجا که باشلار می گویدخانه یک بنا نیست یک جا نیست یک مکان همراه با دلالت ها و نشانه های معناشناختی و روان شناختی و وجود شناختی است .بر همین اساس تهران و ایران مکانی است که احساسات و خاطرات و تخیلات من در آن متولد شده مناسبات صمیمانه و دوستی ها و عواطف من در آن شکل گرفته است . من در این شهر و خاک متولد شده ام اما تفاوت من با گربه متولد شده در تهران در اینجاست که من در این برساخته های غیر مادی جان گرفته ام و بالیده ام . دقیقا تفاوت ها در همین جا اشکار می شود. من می توانم در تورنتو زندگی کنم اما نمی توان در آنجا جان بگیرم مانند همان کبوتری که هیچ خاطره ای از زیستگاه خود ندارد. انجا برای من یک لوکیشن است نه زادگاه و زیستگاه.... گفتم زیستگاه یاد حیات وحش افتادم حیوانات هم اینگونه اند نمی توان انها را هر جایی جا داد. اگر زیستگاه مناسب نباشد جان می دهند ما انسانها نیز در غیر از زیستگاه جان می دهیم هر چند شاید حرکت کنیم و ظاهرا غرق در شادی و رفاه باشیم بر همین اساس است که با وجود همه دلخوری ها و سختی و موانع و دافعه ها دغدغه ماندن دارم دغدغه ساختن دارم . همینجا ست که معارضه من با کسانی اغاز می شود که به تهران و ایران بعنوان لوکیشن می نگرند تعلقی ندارند عشقی ندارند خاطره ای ندارند در واقع جانی ندارد که ان را در این سرزمین زنده نگهدارند. از همین روی دغدغه توسعه و پیشرفت ایران راندارند. عابرند نه ساکن . شهر برای انها چراگاه است نه خانه . از بعد جامعه شناختی رفتارهای ایذایی و وندالیستی و پرخاشگرانه در رانندگی و معاشرت ریشه در شخصیتی دارد که به محیط زیست و زندگی خود به مثابه چراگاه می نگرد وگرنه شهروند جز رفتار متمدنانه رفتاری بروز نمی دهد. تاریخ و فرهنگ و هنر این سرزمین برای چریدن اهمیتی ندرد و حداکثر امری فانتزی است . اما من وقتی از معماری ایرانی سخن می گویم گویی از خانه ام حرف می زنم وقتی از موسیقی ایرانی سخن می گویم انگار از لالایی مادرم حرف می زنم و اگر از هموطنم سخن می گویم انگار از خانواده ام سخن می گویم. چه بسیار افراد که اینگونه نمی اندیشند اینگونه احساس ندارند و اینگونه زندگی نکرده اند و بزرگترین بلا زمانی است که حاکمان نیز به سرزمین به مثابه چراگاه می نگرند نه خانه . غارت و چپاول و فساد و اختلاس ریشه در چنین نگاهی دارد. حاکمی که به سرزمین اش مانند خانه خویش می نگردطور دیگری حکمرانی می کند و برای حکمرانی شایسته به گونه دیگری می اندیشد و حرف می زند و عمل می کند. اینجاست که مهم است حاکمان قبل از دستیابی به قدرت پرورش یافته مدرسه فرهنگ و هنر وادب و اخلاق باشند و جانانه در خدمت مام میهن باشند. ناسیونایسم دقیقا بدین معناست یعنی از خدمت به کشور لذت بردن بدون هیچ چشم داشت و منتی . بگذریم ...
https://t.me/andishkadeye_kherad
Telegram
اندیشکده خرد
امیر دبیری مهر
پژوهشگر و دانشور علوم انسانی
رییس موسسه علمی و پژوهشی مطالعات و بررسی های سیاسی و رسانه ای
«اندیشه و قلم »
این کانال آگهی می پذیرد
تماس با ادمین
@amirmedya
www.dabirimehr.ir
پژوهشگر و دانشور علوم انسانی
رییس موسسه علمی و پژوهشی مطالعات و بررسی های سیاسی و رسانه ای
«اندیشه و قلم »
این کانال آگهی می پذیرد
تماس با ادمین
@amirmedya
www.dabirimehr.ir
اندیشکده خرد pinned «تهران و ایران برای شما یک لوکیشن است اما برای من جان و تنفس گاه امیر دبیری مهر همیشه با خودم کلنجار و درگیری ذهنی داشتم و دارم که چطور می شود من که از کودکی در محلات مختلف تهران زندگی کردم و کلی خاطره و تجربه دارم و وقتی در تهران با کسی قدم می زنم می توانم…»
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در پی افشاگری یاشار سلطانی درباره زمین هزار میلیارد تومانی ازگل کاظم صدیقی بجای شفاف سازی و پاسخگویی و استعفا از امامت جمعه به احترام افکار عمومی از این ماجرا با عنوان الم شنگه و شرارت یاد کرد. جالبه او از شبکه منوتو بعنوان شبکه ای که به این موضوع پرداخته نام برد در حالی که این شبکه بیش از یکماه است که تعطیل شده
متاسفانه خبر صداوسیما هم بجای روشنگری ودفاع از قانون و صلاح کشور در موضع روابط عمومی فرد متهم باز هم به اعتبار خود لطمه زد. اینکه می گویم کارها به دست نابلدان ناشی افتاده این هم یک نمونه دیگه از ناشی گری محض در مدیریت افکار عمومی
https://t.me/andishkadeye_kherad
متاسفانه خبر صداوسیما هم بجای روشنگری ودفاع از قانون و صلاح کشور در موضع روابط عمومی فرد متهم باز هم به اعتبار خود لطمه زد. اینکه می گویم کارها به دست نابلدان ناشی افتاده این هم یک نمونه دیگه از ناشی گری محض در مدیریت افکار عمومی
https://t.me/andishkadeye_kherad
در پی نظر خواهی فصلنامه سیاست نامه از حدود ١٣٠ دانشور علوم انسانی درباره ١٠ مقاله برتر در این حوزه آقای حامد زارع سردبیر مجله ضمن نظر خواهی از بنده در این خصوص ، درخواست کردند درباره سیر تطور فکری دکتر سروش در دهه ٩٠ و دو نظریه «رویای رسولانه» و «قدرت » مقاله ای هم بنویسم که علی رغم مشغله کاری با توجه به اهمیت موضوع قبول کردم و نوشتم اما بنابر مصالحی که به محتوای این دو نظریه مربوط می شود امکان انتشار نیافت . با هدف اطلاع اهل تحقیق مقاله مذکور را اینجا منتشر می کنم . در این مقاله سعی شده رویکرد بی طرف پژوهشی در قبال این دو نظریه رعایت شود.
https://t.me/andishkadeye_kherad
https://t.me/andishkadeye_kherad
رونمایی از مادر حقیقی در خوانشی عرفانی از قران و
و دیوان شمس
صدیق قطبی
به مادر موسی وحی میشود که به فرزندت شیر بده و آنگاه او را به رود نیل بیفکن، اما مترس، اما غمگین مباش، ما او را به تو بازمیگردانیم(سوره قصص، آیه ۷). خانواده فرعون موسی را از نیل بیرون میکشند. نوزادی شیرخوار است، اما دل به شیرِ هیچ دایهای نمیدهد. قرآن میگوید ما شیرِ دایگان را بر او حرام کرده بودیم(وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ_قصص/۱۲). خواهر موسی نزدیک میشود و مادرِ موسی را برای دایگی و شیردهی پیشنهاد میکند. موسی که شیرِ دایگان دیگر را پس زده، حالا به آغوش مادر بازمیگردد (فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ_قصص/۱۳). اگر به شیرِ دایگان خو میگرفت، هرگز به مادرش باز نمیگشت.
اما او پیش از جدایی، یک بار از مادرش شیر خورده است. خاطرهٔ آن شیرِ نخستین، در کام اوست. آن خاطره است که نجاتش میدهد و او را به مادر بازمیگرداند.
به نظر نمیرسد کسی به اندازهٔ مولانا مفتون این داستان باشد. موسی، دایگان، مادر، شیر، خاطرهٔ نخستین...
مولانا میگوید ما آن موسی هستیم. ما یکبار از شیرِ خداوند خوردهایم. طعم آن شیر را به یاد داریم. دایگانِ شیردهِ دیگر، مادر نیستند. به آنها خو نمیگیریم. و همین خونگرفتن و پس زدن است که سرانجام ما را به مادر، به مادرِ ازلی، بازمیگرداند:
همچو موسی کم خوریم از دایه شیر
زانک مست شیر و پستان توایم
(غزل ۱۴۷۰)
شیر چشید موسی از مادر خویش ناشتا
گفت که: «مادرت منم، میل به دایگان مکن»
(غزلِ ۱۷۳۸)
چون موسی شیرِ کس نگیریم
با شیرِ توایم خوی کرده
(غزلِ ۲۰۱۲)
چو موسی که نگرفت پستانِ دایه
که با شیرِ مادر بُدش آشنایی
(قصیده ۴۹)
تفسیرِ عرفانی قرآن چنین است. «گفت که: مادرت منم! میل به دایگان مکن!». اگر آن شیدایی و شیفتگی در جان مولانا نبود، چنین فهم و دریافتی از قصه نداشت. این دریافت، سراسر عاشقانه است. در این درک و تفسیر، خدا چونان مادرِ حقیقی و ازلی جلوه میکند. مادری که یک بار به فرزند خویش شیر داده و آنگاه به ناگزیر او را به نیل سپرده است. عارف، موسی است. او باید آن غذای نخستین را به یاد بیاورد و با گسستن از اغیار و دایگان فریب، راهی به سوی مادر راستین پیدا کند.
لحن و طنینی که در غزلِ زیر جاری است، لحن و طنین مادرانه است. مادری که فرزندش را فرامیخواند و از فراخواندن او خسته نمیشود. مادری که فرزندش را ملامت میکند، اما در ملامت او مهر است:
نگفتمت: «مرو آنجا که آشنات منم
در این سراب فنا چشمۀ حیات منم
وگر به خشم رَوی صد هزار سال ز من
به عاقبت به من آیی که منتهات منم»؟
نگفتمت که: «به نقش جهان مشو راضی
که نقشبند سراپردهٔ رضات منم»؟
نگفتمت که: «منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای با صَفات منم»؟
نگفتمت که: «چو مرغان به سوی دام مرو
بیا که قوّت پرواز و پرّ و پات منم»؟
نگفتمت که: «تو را ره زنند و سرد کنند
که آتش و تَبِش و گرمیِ هوات منم»؟
نگفتمت که: «صفتهای زشت در تو نهند
که گُم کنی که سَرِ چشمهٔ صفات منم»؟
نگفتمت که: «مگو "کار بنده از چه جهت
نظام گیرد"، خلّاق بیجهات منم»؟
اگر چراغدلی، دان که راهِ خانه کجاست
وگر خداصفتی، دان که کدخدات منم
(غزلِ ۱۴۳۹)
یک حرف اصلی بیشتر ندارد: نگفته بودم از من دور مشو. نگفته بودم هر چه دور شوی، سرانجام چارهای جز بازگشت به من نداری؟
و این «نگفتمت» ها، چقدر مادرانه است.
@sedigh_63
https://t.me/andishkadeye_kherad
و دیوان شمس
صدیق قطبی
به مادر موسی وحی میشود که به فرزندت شیر بده و آنگاه او را به رود نیل بیفکن، اما مترس، اما غمگین مباش، ما او را به تو بازمیگردانیم(سوره قصص، آیه ۷). خانواده فرعون موسی را از نیل بیرون میکشند. نوزادی شیرخوار است، اما دل به شیرِ هیچ دایهای نمیدهد. قرآن میگوید ما شیرِ دایگان را بر او حرام کرده بودیم(وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ_قصص/۱۲). خواهر موسی نزدیک میشود و مادرِ موسی را برای دایگی و شیردهی پیشنهاد میکند. موسی که شیرِ دایگان دیگر را پس زده، حالا به آغوش مادر بازمیگردد (فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ_قصص/۱۳). اگر به شیرِ دایگان خو میگرفت، هرگز به مادرش باز نمیگشت.
اما او پیش از جدایی، یک بار از مادرش شیر خورده است. خاطرهٔ آن شیرِ نخستین، در کام اوست. آن خاطره است که نجاتش میدهد و او را به مادر بازمیگرداند.
به نظر نمیرسد کسی به اندازهٔ مولانا مفتون این داستان باشد. موسی، دایگان، مادر، شیر، خاطرهٔ نخستین...
مولانا میگوید ما آن موسی هستیم. ما یکبار از شیرِ خداوند خوردهایم. طعم آن شیر را به یاد داریم. دایگانِ شیردهِ دیگر، مادر نیستند. به آنها خو نمیگیریم. و همین خونگرفتن و پس زدن است که سرانجام ما را به مادر، به مادرِ ازلی، بازمیگرداند:
همچو موسی کم خوریم از دایه شیر
زانک مست شیر و پستان توایم
(غزل ۱۴۷۰)
شیر چشید موسی از مادر خویش ناشتا
گفت که: «مادرت منم، میل به دایگان مکن»
(غزلِ ۱۷۳۸)
چون موسی شیرِ کس نگیریم
با شیرِ توایم خوی کرده
(غزلِ ۲۰۱۲)
چو موسی که نگرفت پستانِ دایه
که با شیرِ مادر بُدش آشنایی
(قصیده ۴۹)
تفسیرِ عرفانی قرآن چنین است. «گفت که: مادرت منم! میل به دایگان مکن!». اگر آن شیدایی و شیفتگی در جان مولانا نبود، چنین فهم و دریافتی از قصه نداشت. این دریافت، سراسر عاشقانه است. در این درک و تفسیر، خدا چونان مادرِ حقیقی و ازلی جلوه میکند. مادری که یک بار به فرزند خویش شیر داده و آنگاه به ناگزیر او را به نیل سپرده است. عارف، موسی است. او باید آن غذای نخستین را به یاد بیاورد و با گسستن از اغیار و دایگان فریب، راهی به سوی مادر راستین پیدا کند.
لحن و طنینی که در غزلِ زیر جاری است، لحن و طنین مادرانه است. مادری که فرزندش را فرامیخواند و از فراخواندن او خسته نمیشود. مادری که فرزندش را ملامت میکند، اما در ملامت او مهر است:
نگفتمت: «مرو آنجا که آشنات منم
در این سراب فنا چشمۀ حیات منم
وگر به خشم رَوی صد هزار سال ز من
به عاقبت به من آیی که منتهات منم»؟
نگفتمت که: «به نقش جهان مشو راضی
که نقشبند سراپردهٔ رضات منم»؟
نگفتمت که: «منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای با صَفات منم»؟
نگفتمت که: «چو مرغان به سوی دام مرو
بیا که قوّت پرواز و پرّ و پات منم»؟
نگفتمت که: «تو را ره زنند و سرد کنند
که آتش و تَبِش و گرمیِ هوات منم»؟
نگفتمت که: «صفتهای زشت در تو نهند
که گُم کنی که سَرِ چشمهٔ صفات منم»؟
نگفتمت که: «مگو "کار بنده از چه جهت
نظام گیرد"، خلّاق بیجهات منم»؟
اگر چراغدلی، دان که راهِ خانه کجاست
وگر خداصفتی، دان که کدخدات منم
(غزلِ ۱۴۳۹)
یک حرف اصلی بیشتر ندارد: نگفته بودم از من دور مشو. نگفته بودم هر چه دور شوی، سرانجام چارهای جز بازگشت به من نداری؟
و این «نگفتمت» ها، چقدر مادرانه است.
@sedigh_63
https://t.me/andishkadeye_kherad
Telegram
اندیشکده خرد
امیر دبیری مهر
پژوهشگر و دانشور علوم انسانی
رییس موسسه علمی و پژوهشی مطالعات و بررسی های سیاسی و رسانه ای
«اندیشه و قلم »
این کانال آگهی می پذیرد
تماس با ادمین
@amirmedya
www.dabirimehr.ir
پژوهشگر و دانشور علوم انسانی
رییس موسسه علمی و پژوهشی مطالعات و بررسی های سیاسی و رسانه ای
«اندیشه و قلم »
این کانال آگهی می پذیرد
تماس با ادمین
@amirmedya
www.dabirimehr.ir
انتخابات روسیه؛ پوتین، مردی برای تمام فصول
حسن بهشتی پور
همانطور که انتظار میرفت ولادیمیر پوتین برای پنجمین بار در انتخابات ریاست جمهوری در روسیه، پیروز قاطع انتخابات اعلام شد. براساس نتایج اعلام شده رسمی از سوی کمیسیون برگزار کننده انتخابات، ۹۹٫۷۲% آراء کسانی که طی سه روز در انتخابات ریاست جمهوری روسیه از روز جمعه ۲۵ اسفند تا ۲۷ اسفند شرکت کردند ۸۷٫۳۰ % به ولادیمیر پوتین (نامزد مستقل به صورت رسمی اما در واقع حمایت شده از سوی حزب “روسیه واحد” ) رای دادند. سه نامزد دیگر که به نظر میرسد برای بازار گرمی مشارکت مردم در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده بودند؛ به ترتیب نیکولای خاریتونوف (کاندیدای حزب کمونیست روسیه دومین حزب در پارلمان روسیه ) تنها توانست ۴٫۳۰%، بدست آورد. ولادیسلاو داوانکوف بازرگان ۳۹ ساله جوانترین نامزد (کاندیدای حزب “مردم جدید”) ۳٫۸۳ %، کسب کرد و لئونید اسلوتسکی (کاندیدای حزب لیبرال دموکرات روسیه سومین حزب در پارلمان روسیه ) ۳٫۲۱ %، رای شرکت کنندگان در انتخابات را بدست آورد.
میزان آراء برای کاندیداهای رقیب پوتین تقریبا همان ترتیبی را دارند که تعداد کرسیهای احزاب در مجلس دومای روسیه از آن برخوردار هستند. با این تفاوت که کاندیدای جبهه ائتلافی تحت عنوان مردم جدید توانست از کاندیدای حزب لیبرال دموکرات که سومین حزب در پارلمان روسیه است، چند صدم درصد بیشتر رای بیاورد.
در باره تحلیل نتایج انتخابات ریاست جمهوری ابتدا باید به یک پرسش اساسی پاسخ داد و آن اینکه به چه دلیل طی حدود ۲۴ سال گذشته تنها پوتین در همه فصلهای انتخابات ریاست جمهوری بجز چهار سالی که مسئولیت نخست وزیری را (۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸) برعهده داشت، تنها مرد میدان بوده و اکثر مردم روسیه به او اعتماد میکنند؟
پرسش مهم دیگر اینکه با توجه به مشارکت نسبتا بالای مردم در انتخابات که بیش از ۷۴ درصد از در ۱۱۳ میلیون و ۵۷۴ هزار و ۵۵۰ نفری که میتوانستند در انتخابات شرکت کنند، به پای صندوقهای رای آمدند؛ یعنی ۷۴ میلیون و ۶۴۰ هزار نفر رای خود را به صندوقها ریختند که از میان آنها بیش از ۸۴ درصد به پوتین رای دادند. آیا همه یا اغلب آنها از سیاستهای پوتین در قبال حمله به اوکراین و اشغال چهار استان شرقی این کشور حمایت میکنند؟ در پاسخ به این دو پرسش مهم باید به چند موضوع مبنایی برای تحلیل نتایج انتخابات روسیه توجه داشته باشیم:
۱-در تاریخ روسیه همیشه فرد نقش کلیدی در رهبری این کشور داشته است چه در دوران حاکمیت تزارها و چه در دوران حکومت ۷۲ ساله بلشویکها و چه در دوران روسیه جدید طی ۳۲ سال گذشته همیشه یک فرد با پشتیبانی احزاب و ساختار اولیگارشی حاکم بر روسیه حکومت را رهبری کرده است.
۲- با آنکه نظام سیاسی روسیه فدراتیو است، اما همه چیز در مسکو تعیین شده و میشود و بنابراین اقتدارگرایی روسی وحدت کشور را از مرکز هدایت و حفظ میکند و با ترتیبات اجرایی پیچیدهای که بین نهادهای چهارگانه در روسیه یعنی دیوان سالاران دولتی با همکاری ارتش و سرویس امنیت فدرال و نهاد کلیسای ارتدوکس توانستهاند نوعی دموکراسی مدیریت شده را در روسیه به پیش برند.
۳- پوتین در سالهای حاکمیت خود در عمل اجازه نداده است هیچ رقیب جدی در مقابل او مطرح شود او با استفاده از ظرفیت یاران خود که از دوران سنت پیترزبورگ با او همراه بودند، تیم منسجمی را تشکیل داده است که از لحاظ سیاسی در قالب حزب مقتدر “روسیه واحد” فعالیت میکنند و از لحاظ اقتصادی در تمام ارگانها و شرکتهای بزرگ تولید کننده نفت و گاز و اسلحه و صنایع هستهای زمام امور را در دست دارند و پشتیبانی قوی در رسانههای روسیه اعم از رادیو و تلویزیون و روزنامهها و شبکههای اجتماعی به وجود آوردهاند.
۴- حذف رقبای اصلی که میتوانستد در این انتخابات نقش رقیب را داشته باشند، با روشهایی که در ظاهر کاملا قانونی است، اما در عمل با هدف آماده سازی همه چیز برای انتخاب مجدد پوتین برای شش سال دیگر (در صورت رخ ندادن یک اتفاق غیرمنتظره) تا سال ۲۰۳۰ صورت گرفته است.
ادامه مطلب را در نشانی زیر ببینید https://www.iras.ir/?p=10216
حسن بهشتی پور
همانطور که انتظار میرفت ولادیمیر پوتین برای پنجمین بار در انتخابات ریاست جمهوری در روسیه، پیروز قاطع انتخابات اعلام شد. براساس نتایج اعلام شده رسمی از سوی کمیسیون برگزار کننده انتخابات، ۹۹٫۷۲% آراء کسانی که طی سه روز در انتخابات ریاست جمهوری روسیه از روز جمعه ۲۵ اسفند تا ۲۷ اسفند شرکت کردند ۸۷٫۳۰ % به ولادیمیر پوتین (نامزد مستقل به صورت رسمی اما در واقع حمایت شده از سوی حزب “روسیه واحد” ) رای دادند. سه نامزد دیگر که به نظر میرسد برای بازار گرمی مشارکت مردم در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده بودند؛ به ترتیب نیکولای خاریتونوف (کاندیدای حزب کمونیست روسیه دومین حزب در پارلمان روسیه ) تنها توانست ۴٫۳۰%، بدست آورد. ولادیسلاو داوانکوف بازرگان ۳۹ ساله جوانترین نامزد (کاندیدای حزب “مردم جدید”) ۳٫۸۳ %، کسب کرد و لئونید اسلوتسکی (کاندیدای حزب لیبرال دموکرات روسیه سومین حزب در پارلمان روسیه ) ۳٫۲۱ %، رای شرکت کنندگان در انتخابات را بدست آورد.
میزان آراء برای کاندیداهای رقیب پوتین تقریبا همان ترتیبی را دارند که تعداد کرسیهای احزاب در مجلس دومای روسیه از آن برخوردار هستند. با این تفاوت که کاندیدای جبهه ائتلافی تحت عنوان مردم جدید توانست از کاندیدای حزب لیبرال دموکرات که سومین حزب در پارلمان روسیه است، چند صدم درصد بیشتر رای بیاورد.
در باره تحلیل نتایج انتخابات ریاست جمهوری ابتدا باید به یک پرسش اساسی پاسخ داد و آن اینکه به چه دلیل طی حدود ۲۴ سال گذشته تنها پوتین در همه فصلهای انتخابات ریاست جمهوری بجز چهار سالی که مسئولیت نخست وزیری را (۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸) برعهده داشت، تنها مرد میدان بوده و اکثر مردم روسیه به او اعتماد میکنند؟
پرسش مهم دیگر اینکه با توجه به مشارکت نسبتا بالای مردم در انتخابات که بیش از ۷۴ درصد از در ۱۱۳ میلیون و ۵۷۴ هزار و ۵۵۰ نفری که میتوانستند در انتخابات شرکت کنند، به پای صندوقهای رای آمدند؛ یعنی ۷۴ میلیون و ۶۴۰ هزار نفر رای خود را به صندوقها ریختند که از میان آنها بیش از ۸۴ درصد به پوتین رای دادند. آیا همه یا اغلب آنها از سیاستهای پوتین در قبال حمله به اوکراین و اشغال چهار استان شرقی این کشور حمایت میکنند؟ در پاسخ به این دو پرسش مهم باید به چند موضوع مبنایی برای تحلیل نتایج انتخابات روسیه توجه داشته باشیم:
۱-در تاریخ روسیه همیشه فرد نقش کلیدی در رهبری این کشور داشته است چه در دوران حاکمیت تزارها و چه در دوران حکومت ۷۲ ساله بلشویکها و چه در دوران روسیه جدید طی ۳۲ سال گذشته همیشه یک فرد با پشتیبانی احزاب و ساختار اولیگارشی حاکم بر روسیه حکومت را رهبری کرده است.
۲- با آنکه نظام سیاسی روسیه فدراتیو است، اما همه چیز در مسکو تعیین شده و میشود و بنابراین اقتدارگرایی روسی وحدت کشور را از مرکز هدایت و حفظ میکند و با ترتیبات اجرایی پیچیدهای که بین نهادهای چهارگانه در روسیه یعنی دیوان سالاران دولتی با همکاری ارتش و سرویس امنیت فدرال و نهاد کلیسای ارتدوکس توانستهاند نوعی دموکراسی مدیریت شده را در روسیه به پیش برند.
۳- پوتین در سالهای حاکمیت خود در عمل اجازه نداده است هیچ رقیب جدی در مقابل او مطرح شود او با استفاده از ظرفیت یاران خود که از دوران سنت پیترزبورگ با او همراه بودند، تیم منسجمی را تشکیل داده است که از لحاظ سیاسی در قالب حزب مقتدر “روسیه واحد” فعالیت میکنند و از لحاظ اقتصادی در تمام ارگانها و شرکتهای بزرگ تولید کننده نفت و گاز و اسلحه و صنایع هستهای زمام امور را در دست دارند و پشتیبانی قوی در رسانههای روسیه اعم از رادیو و تلویزیون و روزنامهها و شبکههای اجتماعی به وجود آوردهاند.
۴- حذف رقبای اصلی که میتوانستد در این انتخابات نقش رقیب را داشته باشند، با روشهایی که در ظاهر کاملا قانونی است، اما در عمل با هدف آماده سازی همه چیز برای انتخاب مجدد پوتین برای شش سال دیگر (در صورت رخ ندادن یک اتفاق غیرمنتظره) تا سال ۲۰۳۰ صورت گرفته است.
ادامه مطلب را در نشانی زیر ببینید https://www.iras.ir/?p=10216
ایراس
انتخابات روسیه؛ پوتین، مردی برای تمام فصول - ایراس
#اختصاصی به قلم: حسن بهشتی پور؛ پژوهشگر ارشد مسائل بینالمللی همانطور که انتظار میرفت ولادیمیر پوتین برای پنجمین بار در انتخابات ریاست جمهوری در روسیه، پیروز قاطع انتخابات اعلام شد. براساس نتایج اعلام شده رسمی از سوی کمیسیون برگزار کننده انتخابات، ۹۹٫۷۲%…
Episode 72
DialogueBox
عباس کیارستمی (۱ تیر ۱۳۱۹ – ۱۴ تیر ۱۳۹۵) فیلمساز و عکاس ایرانی است که به عنوان یکی از تأثیرگذارترین سینماگران جهان شناخته میشود. او از سال ۱۹۷۰ میلادی در کار سینما شروع به فعالیت کرد و بیش از ۴۰ فیلم بلند، کوتاه و مستند ساخت. از مهمترین کارهایش میتوان به: سهگانهٔ کوکر، کلوزآپ، طعم گیلاس و باد ما را خواهد برد اشاره کرد. او در دوره پایانی کارش به فیلمسازی بیرون از ایران روی آورد که حاصلش فیلمهایی مانند کپی برابر اصل و مثل یک عاشق بود.
سادگی، استفاده از کودکان به عنوانِ نقش اول و قهرمانِ داستان، سبکِ مستندگونه، بهرهگیری از فضاهای روستایی، حذفِ کارگردان، شاعرانگی برخی از ویژگیهای فیلمهای کیارستمی است. کیارستمی برندهٔ جایزههای سینماییِ فراوانی است. وی پنج بار نامزد جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن شد و در سال ۱۹۹۷ در پنجاهمین دورهٔ جشنواره فیلم کن برای طعم گیلاس این جایزه را گرفت.
https://t.me/andishkadeye_kherad
سادگی، استفاده از کودکان به عنوانِ نقش اول و قهرمانِ داستان، سبکِ مستندگونه، بهرهگیری از فضاهای روستایی، حذفِ کارگردان، شاعرانگی برخی از ویژگیهای فیلمهای کیارستمی است. کیارستمی برندهٔ جایزههای سینماییِ فراوانی است. وی پنج بار نامزد جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن شد و در سال ۱۹۹۷ در پنجاهمین دورهٔ جشنواره فیلم کن برای طعم گیلاس این جایزه را گرفت.
https://t.me/andishkadeye_kherad
بوي صدات رو ميخوام !
کاش یه چیزی مثل اینستاگرام بود که میشد بوها رو توش جستجو کرد. مثلا مینوشتی بوی برف، بعد گوشی رو بو میکردی بوی برف میومد...
مینوشتی بوی بهار، بوی قرمهسبزی، بوی سالن عروسی، بوی غذای سحری، بوی سبزیفروشی، بوی ظهر عاشورا، بوی پوشال نوی کولر، بوی بندرانزلی، بوی کفش نو، بوی گلهی گوسفند، بعد گوشی رو بو میکردی بوی اینا میومد...
مینوشتی بوی امامزادهصالح، بوی پاککن، بوی باغ اول صبح، بوی سفرهی هفتسین، بوی چسبمایع، بوی آتاری، بوی فیلمای میکرو، بوی کمد مادربزرگ، بوی پختن رب!
بوی اتاق وقتی ننه موهاشو حنا میذاشت، بوی دریا در شب، بعد گوشی رو بو میکردی بوی اینا میومد... مینوشتی بوی موهات زير بارون، بوی گندمزار نمناک... بوی موهاتو زیر بارون میاورد...
حمید باقرلو
عكس: کوچه ی دوران کودکی من ... چند شب قبل یادش افتادم ...
کاش یه چیزی مثل اینستاگرام بود که میشد بوها رو توش جستجو کرد. مثلا مینوشتی بوی برف، بعد گوشی رو بو میکردی بوی برف میومد...
مینوشتی بوی بهار، بوی قرمهسبزی، بوی سالن عروسی، بوی غذای سحری، بوی سبزیفروشی، بوی ظهر عاشورا، بوی پوشال نوی کولر، بوی بندرانزلی، بوی کفش نو، بوی گلهی گوسفند، بعد گوشی رو بو میکردی بوی اینا میومد...
مینوشتی بوی امامزادهصالح، بوی پاککن، بوی باغ اول صبح، بوی سفرهی هفتسین، بوی چسبمایع، بوی آتاری، بوی فیلمای میکرو، بوی کمد مادربزرگ، بوی پختن رب!
بوی اتاق وقتی ننه موهاشو حنا میذاشت، بوی دریا در شب، بعد گوشی رو بو میکردی بوی اینا میومد... مینوشتی بوی موهات زير بارون، بوی گندمزار نمناک... بوی موهاتو زیر بارون میاورد...
حمید باقرلو
عكس: کوچه ی دوران کودکی من ... چند شب قبل یادش افتادم ...
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل والنهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
درود و نور بر شما
نوروزتان پیروز و روزگارتان خجسته
در همه ایام بهروز و تندرست باشید
دوستی ها و نیک اندیشی ها یمان مانا باد
امیر دبیری مهر
بنیانگذار و رییس موسسه پژوهشی اندیشه و قلم
www.dabirimehr.ir
یا مدبر اللیل والنهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
درود و نور بر شما
نوروزتان پیروز و روزگارتان خجسته
در همه ایام بهروز و تندرست باشید
دوستی ها و نیک اندیشی ها یمان مانا باد
امیر دبیری مهر
بنیانگذار و رییس موسسه پژوهشی اندیشه و قلم
www.dabirimehr.ir
به نام حضرت دوست که همه هستی نوری از انوار اوست
سال ١۴٠٢ هم تمام شد با همه تلخی ها و شیرینی ها.
تلاش کردم تلخی هارا سکوی پرتاب برای جذب و تجربه و تکرار شیرینی ها کنم. در سال ١۴٠٣ هم این تلاش ادامه دارد .همچنان بی تاب ایران و فرزندان ایران هستم . ایرانی که در موقعیتی نیست که شایسته آن است کشورم در استانه یک حرکت بزرگ و جهش عظیم به سوی توسعه و پیشرفت است و به همین خاطر مخالفان توسعه و تمدن و تجدد و پیشرفت و سربلندی ایران دایم دست و پا می زنند و جیغ و فریادشان بلند است .همه باید باور کنیم که آینده ایران در گروه فکر و عمل و فهم و تشخیص امروز ماست و ایستادگی در برابر هم فکر و نگاه و عمل مزاحم.
تا جهل و فقر و توقف و تعصب و فساد و خودخواهی و تمامیت خواهی و ریا و تظاهر و عوام فریبی و خشونت از این کشور رخت بر بندد.
به امید آن روز که بسیار نزدیک است
امیر دبیری مهر
https://t.me/andishkadeye_kherad
سال ١۴٠٢ هم تمام شد با همه تلخی ها و شیرینی ها.
تلاش کردم تلخی هارا سکوی پرتاب برای جذب و تجربه و تکرار شیرینی ها کنم. در سال ١۴٠٣ هم این تلاش ادامه دارد .همچنان بی تاب ایران و فرزندان ایران هستم . ایرانی که در موقعیتی نیست که شایسته آن است کشورم در استانه یک حرکت بزرگ و جهش عظیم به سوی توسعه و پیشرفت است و به همین خاطر مخالفان توسعه و تمدن و تجدد و پیشرفت و سربلندی ایران دایم دست و پا می زنند و جیغ و فریادشان بلند است .همه باید باور کنیم که آینده ایران در گروه فکر و عمل و فهم و تشخیص امروز ماست و ایستادگی در برابر هم فکر و نگاه و عمل مزاحم.
تا جهل و فقر و توقف و تعصب و فساد و خودخواهی و تمامیت خواهی و ریا و تظاهر و عوام فریبی و خشونت از این کشور رخت بر بندد.
به امید آن روز که بسیار نزدیک است
امیر دبیری مهر
https://t.me/andishkadeye_kherad
دفاع و سکوت بی شرمانه بعضی از انقلابی های قلابی از رفتار شبهه دارو مشکوک مالی و اقتصادی امام جمعه موقت تهران نشانه بسیار خطرناکی از تزریق مال حرام در گوشت و پوست و استخوان انهاست که موجب شده نه تنها موضع درست و عدالت طلبانه نگیرند بلکه در صددتوجیه زشتی ها باشند #صدیقی #ازگل
https://t.me/andishkadeye_kherad
https://t.me/andishkadeye_kherad
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تجمع گسترده مردم در لحظه سال تحویل امسال در تخت جمشید ، آرامگاه فردوسی و حافظ و همخوانی های ملی و آیینی از یک اتفاق و تغییر بزرگ فرهنگی خبر می دهد که نیاز است جامعه شناسان بیشتر درباره آن سخن بگویند .
https://t.me/andishkadeye_kherad
https://t.me/andishkadeye_kherad
Audio
فرامرز اصلانی هنرمند با شخصیت و اصیل و صاحب سبک درگذشت . دلمان برای این عزیز تنگ خواهد شد اما با آثار باقی مانده از او یادش همیشه زنده خواهد ماند. روحش شاد