طبق قانون فیزیک قرار دادن یک آهن در میدان مغناطیسی، پس از مدت کوتاهی آنرا به آهنرُبا تبدیل میکند
حال قراردادن یک ذهن در میدان مغناطیسی بدبختی، می شود بدبختی رُبا و قرار دادن در میدان مغناطیسی خوشبختی میشود خوشبختی رُبا هرچه را که میبینید، هرآنچه را که میشنوید، و هر حرفی که میزنید، همه دارای انرژی هستند و ذهن شما را همانرُبا میکنند
به قول حضرت مولانا:
https://t.me/amozeshekarafarini
حال قراردادن یک ذهن در میدان مغناطیسی بدبختی، می شود بدبختی رُبا و قرار دادن در میدان مغناطیسی خوشبختی میشود خوشبختی رُبا هرچه را که میبینید، هرآنچه را که میشنوید، و هر حرفی که میزنید، همه دارای انرژی هستند و ذهن شما را همانرُبا میکنند
به قول حضرت مولانا:
https://t.me/amozeshekarafarini
Telegram
گروه ارزش آفرینی و کار افرىنى نسىم
راهبرد هاى کلى گروه
آموزش ارزش آفرىنى :ثروت آفرىنى
کمک و مشاوره به شرکت ها و سازمان ها و افراد
ایجاد تجارت الکترونی nettt_ir@
آموزش ارزش آفرىنى :ثروت آفرىنى
کمک و مشاوره به شرکت ها و سازمان ها و افراد
ایجاد تجارت الکترونی nettt_ir@
زنان( و مردان ) یک جامعه را محدود کنید،
آنها را توسری خور و حقیر کنید، تمسخرشان کنید ...
من تضمین میدهم چنین جامعه ای، هزار سال هم که بگذرد پیشرفت نخواهد کرد! چرچیل
آنها را توسری خور و حقیر کنید، تمسخرشان کنید ...
من تضمین میدهم چنین جامعه ای، هزار سال هم که بگذرد پیشرفت نخواهد کرد! چرچیل
به مناسبت روز پزشک
...
دکتر مرتضی شیخ پولی به عنوان حق ویزیت از مردم نمی گرفت و هرکس هر چه می خواست، در صندوقی که کنار میزش بود می انداخت و چون حق ویزیت دکتر پنج ریال تعیین شده بود(خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آن زمان)اکثر مواقع بسیاری از بیمارانی که به مطب او مراجعه می کردند، به جای پنج ریالی، سرِ فلزی نوشابه داخل صندوق می انداختند تا صدایی شبیه به انداختن سکه شنیده شود
محلۀ ما در مشهد نزدیک کوچۀ دکتر شیخ بود. مادرم از قول دختر دکتر تعریف می کرد که روزی متوجه شدم پدرم مشغول شستن و ضدعفونی کردن انبوه سرنوشابه های فلزی است! با تعجب گفتم: پدر! بازی تان گرفته است؟ چرا سرنوشابه ها را می شویید؟
پدر جوابی داد که اشکم را درآورد
ایشان گفت: دخترم، مردمی که مراجعه می کنند باید از سرنوشابه های تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند. این سرنوشابه های تمیز را آخر شب در اطراف مطبم می ریزم تا مردمی که مراجعه می کنند از این ها که تمیز است استفاده کنند. آخر بعضی ها خجالت می کشند که چیزی در داخل صندوق مطب نیاندازند
...
دکتر مرتضی شیخ پولی به عنوان حق ویزیت از مردم نمی گرفت و هرکس هر چه می خواست، در صندوقی که کنار میزش بود می انداخت و چون حق ویزیت دکتر پنج ریال تعیین شده بود(خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آن زمان)اکثر مواقع بسیاری از بیمارانی که به مطب او مراجعه می کردند، به جای پنج ریالی، سرِ فلزی نوشابه داخل صندوق می انداختند تا صدایی شبیه به انداختن سکه شنیده شود
محلۀ ما در مشهد نزدیک کوچۀ دکتر شیخ بود. مادرم از قول دختر دکتر تعریف می کرد که روزی متوجه شدم پدرم مشغول شستن و ضدعفونی کردن انبوه سرنوشابه های فلزی است! با تعجب گفتم: پدر! بازی تان گرفته است؟ چرا سرنوشابه ها را می شویید؟
پدر جوابی داد که اشکم را درآورد
ایشان گفت: دخترم، مردمی که مراجعه می کنند باید از سرنوشابه های تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند. این سرنوشابه های تمیز را آخر شب در اطراف مطبم می ریزم تا مردمی که مراجعه می کنند از این ها که تمیز است استفاده کنند. آخر بعضی ها خجالت می کشند که چیزی در داخل صندوق مطب نیاندازند
روستايي بود دور افتاده كه مردم ساده دل و بي سوادي در ان سكونت داشتند. مردي شياد از ساده لوحي انان استفاده كرده و بر انان نوعي حكومت مي كرد. برحسب اتفاق گذر يك معلم به ان روستا افتاد و متوجه دغلكاري هاي شياد شد و او را نصيحت كرد كه از اغفال مردم دست بردارد وگرنه او را رسوا مي كند. اما مرد شياد نپذيرفت. بعد از اتمام حجت,معلم با مردم روستا از فريب كاري هاي شياد سخن گفت و نسبت به حقه هاي او هشدار داد . بعد از كلي مشاجره بين معلم وشياد قرار بر اين شد كه فردا در ميدان روستا معلم ومرد شياد مسابقه بدهند تا معلوم شود كداميك باسواد و كداميك بي سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در ميدان ده گرد امده بودند تا ببينند اخر كار,چه مي شود.
شياد به معلم گفت:بنويس مار
معلم نوشت:مار
نوبت شياد كه رسيد شكل مار را روي خاك كشيد و به مردم گفت:شما خود قضاوت كنيد كداميك از اينها مار است؟
مردم كه سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شكل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا مي توانستند او را كتك زدند و از روستا بيرون راندند.
هر احمقي مي تواند قانوني وضع كند
كه احمقان ديگر به ان اهميت دهند.
شياد به معلم گفت:بنويس مار
معلم نوشت:مار
نوبت شياد كه رسيد شكل مار را روي خاك كشيد و به مردم گفت:شما خود قضاوت كنيد كداميك از اينها مار است؟
مردم كه سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شكل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا مي توانستند او را كتك زدند و از روستا بيرون راندند.
هر احمقي مي تواند قانوني وضع كند
كه احمقان ديگر به ان اهميت دهند.
#فرهنگ
🌱 ﻓﺮﻫﻨﮓ یعنی:
ﺑﭙﺬﯾﺮﯾﻢ ﮐﻪ وجود ﻫﺮ ﮐﺲ
ﺩﻭ ﺑﺨﺶ دﺍﺭﺩ...
ﺑﺨﺶ اول:
ﭼﯿﺰﻫﺎيى ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ
ﻭ ﺑﻄﻮﺭ طبيعى ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻧﺪ
ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺷﻮﻧﺪ...
ﺑﺨﺶ ﺩوم:
ﭼﯿﺰﻫﺎيى ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑطى ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ...
👤 برتراند راسل
🌱 ﻓﺮﻫﻨﮓ یعنی:
ﺑﭙﺬﯾﺮﯾﻢ ﮐﻪ وجود ﻫﺮ ﮐﺲ
ﺩﻭ ﺑﺨﺶ دﺍﺭﺩ...
ﺑﺨﺶ اول:
ﭼﯿﺰﻫﺎيى ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ
ﻭ ﺑﻄﻮﺭ طبيعى ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻧﺪ
ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺷﻮﻧﺪ...
ﺑﺨﺶ ﺩوم:
ﭼﯿﺰﻫﺎيى ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑطى ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ...
👤 برتراند راسل
سعی کنید
چیزی را به دل نگیرید؛
آنچه که آدمها درباره شما می گویند
بازتابی از خودشان است
نه شما...
چیزی را به دل نگیرید؛
آنچه که آدمها درباره شما می گویند
بازتابی از خودشان است
نه شما...
حتی ساعتی که از کارافتاده است روزی دو بار وقت را درست نشان می دهد! از توانايى هاى خود غافل نشويد چرا كه شما سرشار از استعداد هستيد.
صاحب این عکس قادر نام دارد، او ثبات عقلی ندارد
او فکر میکند چوبی که سوار آن است یک ماشین مرسدس است
قادر به هر نقطه از شهر مالاتیا ( یکی از شهرهای ترکیه ) که بخواهد برود با مرسدسش میرود
:تا اینجای قضیه عادی بنظر میرسد اما
تقریبا همه مردم شهر بزرگی چون مالاتیا بنز خیالی قادر را پذیرفته اند و با چوب او مثل یک ماشین برخورد میکنند
قادر در چراغهای قرمز می ایستد
رانندگان مالاتیا هر چقدر هم عجله داشته باشند به قادر حق تقدم در عبور میدهند
همه شهر حواسشان جمع است تا افرادی که از شهرهای دیگر به مالاتیا می آیند و قادر را نمی شناسند چیزی به او نگویند که ناراحت شود.
در آنجا مکانیک ها با جدیت مشکلات فنی ماشینش را به قادر توضیح میدهند،
شاید باور نکنید اما پلیسهای ترافیک شهر مالاتیا هم حواسشان به قادر هست
تا کنون چندین بار بخاطر ورود ممنوع، سرعت زیاد، حرکت در پیاده رو و پارک ممنوع او را جریمه کرده اند.
در زمانهای مشخص هم از قادر میخواهند ماشینش را به دفاتر معاینه فنی ببرد.
مردم یک شهر با همه مشکلاتی که دارند ، با همه مشکلاتی که قادر با مرسدس خیالی اش میتواند برای ترافیک شهر بزرگی چون مالاتیا (که اغلب در مرکز شهر در تردد است) درست کند باز برای خراب نکردن رویای قادر و نشکستن دلش چوب او را مرسدس میبینند و با او در خیابانها مثل یک راننده مرسدس برخورد میکنند.
چه خوب است که ماهم قادرهایمان را دریابیم.
او فکر میکند چوبی که سوار آن است یک ماشین مرسدس است
قادر به هر نقطه از شهر مالاتیا ( یکی از شهرهای ترکیه ) که بخواهد برود با مرسدسش میرود
:تا اینجای قضیه عادی بنظر میرسد اما
تقریبا همه مردم شهر بزرگی چون مالاتیا بنز خیالی قادر را پذیرفته اند و با چوب او مثل یک ماشین برخورد میکنند
قادر در چراغهای قرمز می ایستد
رانندگان مالاتیا هر چقدر هم عجله داشته باشند به قادر حق تقدم در عبور میدهند
همه شهر حواسشان جمع است تا افرادی که از شهرهای دیگر به مالاتیا می آیند و قادر را نمی شناسند چیزی به او نگویند که ناراحت شود.
در آنجا مکانیک ها با جدیت مشکلات فنی ماشینش را به قادر توضیح میدهند،
شاید باور نکنید اما پلیسهای ترافیک شهر مالاتیا هم حواسشان به قادر هست
تا کنون چندین بار بخاطر ورود ممنوع، سرعت زیاد، حرکت در پیاده رو و پارک ممنوع او را جریمه کرده اند.
در زمانهای مشخص هم از قادر میخواهند ماشینش را به دفاتر معاینه فنی ببرد.
مردم یک شهر با همه مشکلاتی که دارند ، با همه مشکلاتی که قادر با مرسدس خیالی اش میتواند برای ترافیک شهر بزرگی چون مالاتیا (که اغلب در مرکز شهر در تردد است) درست کند باز برای خراب نکردن رویای قادر و نشکستن دلش چوب او را مرسدس میبینند و با او در خیابانها مثل یک راننده مرسدس برخورد میکنند.
چه خوب است که ماهم قادرهایمان را دریابیم.
!
فریاد درقالب صدا ،اشک، نوشته و حرکات فیزیکی بروز می کند! درست مثل پلک زدن در زمان نزدیک شدن سریع یک جسم به چشم!
آنچه مشاهده خشم را ناگوار می کند نگرانی از تدوام آن است نه بروز آن!
کودکان را بنگرید ! در بیست و چهار ساعت در پاسخ گویی و واکنش طبیعی به دنیای پیرامونشان هستند.
اگرچه خویشتن داری از نقطه نظری برای زندگیِ هوشمندانه و به کنترل در آوردن سایر اشخاص و موقعیت ها پیشنهاد شده،اما هزینه های خود را دارد !
درس عصبانی نشو را دور ریخته ام! از زمانی که تمامِ واعظانِ " آرام باش" را درحدِ لات ِ چاله میدان خشمگین کرده ام تا دیگر هرگز زمانی که خشمگینم آن را عجیب ندانند!
حقیقت این است باید انتخاب کنیم !
حساسیت یا بی تفاوتی!
متدهای آموزشی اگرچه به ظاهر در کنترل خشم کارگرهستند اما غالبا کارکرد ِ بی حس کننده دارند .
بجای آموزشِ فروخوردن ِخشم نحوه ی مواجه با خشم خود و دیگران را بیاموزیم!
خشم بخشی جدا ناپذیر از انسان است.
به شخصه براینم نه آن آدم خشمگین وحشتناکست ،چون بلاخره دردش آرام می شود .ونه درکنارِ آن شخصیت ِدر همه حال به ظاهر آرام و متین احساس امنیت می کنم .چون بعد سالها در یافتم کوهی از احساسات ِ فرو خورده داردکه به نحوی دیگر جبران می کند!
کودک باشیم ! راه ِ شگفت انگیز ِدیگری برای زندگی طبیعی نیست! پشت ِ تظاهر ،توصیه و توسعه ی هر رفتاری خارج از طبیعتِ انسان یک ایده برای کاسبی و کنترل انسانها، پنهان است!
جمال سام خانیان
https://t.me/amozeshekarafarini
فریاد درقالب صدا ،اشک، نوشته و حرکات فیزیکی بروز می کند! درست مثل پلک زدن در زمان نزدیک شدن سریع یک جسم به چشم!
آنچه مشاهده خشم را ناگوار می کند نگرانی از تدوام آن است نه بروز آن!
کودکان را بنگرید ! در بیست و چهار ساعت در پاسخ گویی و واکنش طبیعی به دنیای پیرامونشان هستند.
اگرچه خویشتن داری از نقطه نظری برای زندگیِ هوشمندانه و به کنترل در آوردن سایر اشخاص و موقعیت ها پیشنهاد شده،اما هزینه های خود را دارد !
درس عصبانی نشو را دور ریخته ام! از زمانی که تمامِ واعظانِ " آرام باش" را درحدِ لات ِ چاله میدان خشمگین کرده ام تا دیگر هرگز زمانی که خشمگینم آن را عجیب ندانند!
حقیقت این است باید انتخاب کنیم !
حساسیت یا بی تفاوتی!
متدهای آموزشی اگرچه به ظاهر در کنترل خشم کارگرهستند اما غالبا کارکرد ِ بی حس کننده دارند .
بجای آموزشِ فروخوردن ِخشم نحوه ی مواجه با خشم خود و دیگران را بیاموزیم!
خشم بخشی جدا ناپذیر از انسان است.
به شخصه براینم نه آن آدم خشمگین وحشتناکست ،چون بلاخره دردش آرام می شود .ونه درکنارِ آن شخصیت ِدر همه حال به ظاهر آرام و متین احساس امنیت می کنم .چون بعد سالها در یافتم کوهی از احساسات ِ فرو خورده داردکه به نحوی دیگر جبران می کند!
کودک باشیم ! راه ِ شگفت انگیز ِدیگری برای زندگی طبیعی نیست! پشت ِ تظاهر ،توصیه و توسعه ی هر رفتاری خارج از طبیعتِ انسان یک ایده برای کاسبی و کنترل انسانها، پنهان است!
جمال سام خانیان
https://t.me/amozeshekarafarini
Telegram
گروه ارزش آفرینی و کار افرىنى نسىم
راهبرد هاى کلى گروه
آموزش ارزش آفرىنى :ثروت آفرىنى
کمک و مشاوره به شرکت ها و سازمان ها و افراد
ایجاد تجارت الکترونی nettt_ir@
آموزش ارزش آفرىنى :ثروت آفرىنى
کمک و مشاوره به شرکت ها و سازمان ها و افراد
ایجاد تجارت الکترونی nettt_ir@
چرخه پول
یک مرد بسیار ثروتمندی وارد شهر میشود. او وارد تنها هتل شهر میشود، اسکناس 100 دلاری را روی پیشخوان هتل میگذارد و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا میرود.
صاحب هتل اسکناس 100 دلاری را برمیدارد و در این فاصله میرود و بدهی خودش را به قصاب میپردازد. قصاب اسکناس 100 دلاری را برمیدارد و با عجله به مزرعه پرورش خوک میرود و بدهی خود را به مزرعهدار میپردازد. مزرعه دار اسکناس 100 دلاری را با شتاب برای پرداخت بدهیاش به تأمینکننده خوراک دام و سوخت میدهد. تأمینکننده سوخت و خوراک دام، برای پرداخت بدهی خود، اسکناس 100 دلاری را با شتاب به داروغه شهر، که به او بدهکار بود، میرساند و بدهی خود را میپردازد. داروغه اسکناس را با شتاب به هتل میآورد و به صاحب هتل میدهد چون هنگامی که دوست خودش را یک شب به هتل آورده بود، اتاق را به اعتبار کرایه کرده بود تا بعداً پولش را بپردازد.
حالا هتلدار اسکناس را روی پیشخوان گذاشته است. در این هنگام مرد ثروتمند پس از بازدید اتاقهای هتل برمیگردد و اسکناس 100 دلاری خود را برمیدارد و میگوید که از اتاقها خوشش نیامده و شهر را ترک میکند. در این فرایند هیچ کس صاحب پول نشده است ولی به هر حال همه شهروندان در این هنگامه بدهی بهم ندارند و همه بدهیهایشان را پرداختهاند و با یک انتظار خوشبینانهای به آینده نگاه میکنند!
رابرت کیوساکی
یک مرد بسیار ثروتمندی وارد شهر میشود. او وارد تنها هتل شهر میشود، اسکناس 100 دلاری را روی پیشخوان هتل میگذارد و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا میرود.
صاحب هتل اسکناس 100 دلاری را برمیدارد و در این فاصله میرود و بدهی خودش را به قصاب میپردازد. قصاب اسکناس 100 دلاری را برمیدارد و با عجله به مزرعه پرورش خوک میرود و بدهی خود را به مزرعهدار میپردازد. مزرعه دار اسکناس 100 دلاری را با شتاب برای پرداخت بدهیاش به تأمینکننده خوراک دام و سوخت میدهد. تأمینکننده سوخت و خوراک دام، برای پرداخت بدهی خود، اسکناس 100 دلاری را با شتاب به داروغه شهر، که به او بدهکار بود، میرساند و بدهی خود را میپردازد. داروغه اسکناس را با شتاب به هتل میآورد و به صاحب هتل میدهد چون هنگامی که دوست خودش را یک شب به هتل آورده بود، اتاق را به اعتبار کرایه کرده بود تا بعداً پولش را بپردازد.
حالا هتلدار اسکناس را روی پیشخوان گذاشته است. در این هنگام مرد ثروتمند پس از بازدید اتاقهای هتل برمیگردد و اسکناس 100 دلاری خود را برمیدارد و میگوید که از اتاقها خوشش نیامده و شهر را ترک میکند. در این فرایند هیچ کس صاحب پول نشده است ولی به هر حال همه شهروندان در این هنگامه بدهی بهم ندارند و همه بدهیهایشان را پرداختهاند و با یک انتظار خوشبینانهای به آینده نگاه میکنند!
رابرت کیوساکی
گروه ارزش آفرینی و کار افرىنى نسىم
Video
خودمونو دست کم نگیریم
گروه ارزش آفرینی و کار افرىنى نسىم
Photo
جمله علم بهتر است یا ثروت راشنیده ایم اما علم بهتر است یا فلافل؟
جواب یکی از هموطنان عزیز :*فلافل* ، به چه دلیل ؟ به این دلیل
که دانشگاه شهید چمران در 60 سال گذشته تاثیر کمی بر محیط خارج از دانشگاه داشته است اما فلافل لشکرآباد همه دانشجوهای دانشگاه را به خودش جذب کرده و یکی از محلات پایین شهر اهواز را تبدیل به یک مکان توریستی در جنوب ایران کرده است.
از Majed Maniat . تاثیر گذاری بر محیط اطراف یکی از رسالت های اصلی نهاد های اجتماعی است. به دلیل این که در این نهاد ها انسان ها مورد تاثیر قرار میگرید و بر محیط اطراف خود در جامعه موثر میشوند. چه شده که فلافل از دانشگاه موثر تر شد مسیله این است ؟ خخخ 😊😊😄😄بر ماست که در عمل تاثیرات مثبتی بر محیط پیرامون خود بگذاریم .
جواب یکی از هموطنان عزیز :*فلافل* ، به چه دلیل ؟ به این دلیل
که دانشگاه شهید چمران در 60 سال گذشته تاثیر کمی بر محیط خارج از دانشگاه داشته است اما فلافل لشکرآباد همه دانشجوهای دانشگاه را به خودش جذب کرده و یکی از محلات پایین شهر اهواز را تبدیل به یک مکان توریستی در جنوب ایران کرده است.
از Majed Maniat . تاثیر گذاری بر محیط اطراف یکی از رسالت های اصلی نهاد های اجتماعی است. به دلیل این که در این نهاد ها انسان ها مورد تاثیر قرار میگرید و بر محیط اطراف خود در جامعه موثر میشوند. چه شده که فلافل از دانشگاه موثر تر شد مسیله این است ؟ خخخ 😊😊😄😄بر ماست که در عمل تاثیرات مثبتی بر محیط پیرامون خود بگذاریم .
گروه ارزش آفرینی و کار افرىنى نسىم
Photo
کتاب هیلاری کلینتون در رابطه با شکست او در انتخابات اخیر، رکورد فروش را در آمریکا شکست!
آمریکاییها در این حد به یادگیری از شکست دیگران اهمیت میدهند.
افراد بزرگ نیز اینگونه از شکست خود، نهایت سود را میبرند!
آمریکاییها در این حد به یادگیری از شکست دیگران اهمیت میدهند.
افراد بزرگ نیز اینگونه از شکست خود، نهایت سود را میبرند!
ديپلم زمان قدیم
زيرش نوشتن :
به پاس تلاش و مجاهـدت ١٢ ساله تان براى كسب علم و دانش اين تصديق به شما اهدا ميگردد تا هم از مزاياى قانونى آن بهره مند شويد و هم نقشى در عمران و آبادانى ميهن عزيزمان ايران ايفا كنيد !!!
حالا فوق ليسانس امروزی ....؛
اين مدرك بنا به درخواست نامبرده صادر گرديده و هـيچگونه ارزش قانونى ديگرى ندارد !!. ارزش ها عوض میشود و عوض کننده ارزش ها هم خود ما انسان ها هستیم . ایشالا ارزش های بهتر بسازیم.
زيرش نوشتن :
به پاس تلاش و مجاهـدت ١٢ ساله تان براى كسب علم و دانش اين تصديق به شما اهدا ميگردد تا هم از مزاياى قانونى آن بهره مند شويد و هم نقشى در عمران و آبادانى ميهن عزيزمان ايران ايفا كنيد !!!
حالا فوق ليسانس امروزی ....؛
اين مدرك بنا به درخواست نامبرده صادر گرديده و هـيچگونه ارزش قانونى ديگرى ندارد !!. ارزش ها عوض میشود و عوض کننده ارزش ها هم خود ما انسان ها هستیم . ایشالا ارزش های بهتر بسازیم.
وﻗﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻣﻮﺵ ﻫﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﺋﯽ ﺑﻪ ﻣﺰﺭﻋﻤﻮﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﻫﺎﻣﻮﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ.
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﭼﻨﺪ ﺗﺎﺷﻮﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺗﻮﯼ ﯾﮏ ﻗﻔﺲ ﻭ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﮔﺸﻨﮕﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ .
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﻣﻮﻧﺪﻧﺪ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﺮﺩ .
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﭼﺮﺍ ﺁﺯﺍﺩﺷﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻮﺵ ﺧﻮﺭ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻣﻮﺷﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺑﺸﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ !
این ﺣﮑﺎیت ﺗﻠﺦ مثالی برای جوامع ﺁﻓﺖ ﺯﺩﻩ است
ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ برای یک لقمه نان به چاپیدن همدیگر عادت نکنیمhttps://t.me/amozeshekarafarini
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﭼﻨﺪ ﺗﺎﺷﻮﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺗﻮﯼ ﯾﮏ ﻗﻔﺲ ﻭ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﮔﺸﻨﮕﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ .
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﻣﻮﻧﺪﻧﺪ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﺮﺩ .
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﭼﺮﺍ ﺁﺯﺍﺩﺷﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻮﺵ ﺧﻮﺭ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻣﻮﺷﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺑﺸﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ !
این ﺣﮑﺎیت ﺗﻠﺦ مثالی برای جوامع ﺁﻓﺖ ﺯﺩﻩ است
ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ برای یک لقمه نان به چاپیدن همدیگر عادت نکنیمhttps://t.me/amozeshekarafarini
Telegram
گروه ارزش آفرینی و کار افرىنى نسىم
راهبرد هاى کلى گروه
آموزش ارزش آفرىنى :ثروت آفرىنى
کمک و مشاوره به شرکت ها و سازمان ها و افراد
ایجاد تجارت الکترونی nettt_ir@
آموزش ارزش آفرىنى :ثروت آفرىنى
کمک و مشاوره به شرکت ها و سازمان ها و افراد
ایجاد تجارت الکترونی nettt_ir@
Forwarded from ++روانشناسي مثبت++
✅هفت روش ساده برای شاد بودن☺️:
1 – گلکاري يا باغباني کنيد.
2 – پول هاي خود را خرج دلخوشي هاي کوچک و زياد کنيد و مدام به دنبال آرزوهاي گران و دست نيافتني نباشيد.
3– در يک مهارت جديد، متخصص شويد. تشخيص اينکه چه مهارتي باشد به سليقه و توانايي خودتان بستگی دارد
4 – نگراني هايتان درباره آينده را روي يک کاغذ بنويسيد، در يک پاکت نامه بگذاريد و به معناي واقعي مهر و مومش کنيد!
5– اطرافتان را با افراد شاد شلوغ کنيد. گاهي در جمع خانواده تان جوک بگوييد و شوخ طبع باشيد.
6– مقايسه خود با ديگران را متوقف کنيد. مهم نيست که اين مقايسه در زمينه مالي باشد يا تحصيلي یا...
7 – از هر فرصتي براي ورزش استفاده کنيد چراکه ورزش در افزايش روحيه و اعتماد به نفس، تاثير قابل توجهي دارد.
1 – گلکاري يا باغباني کنيد.
2 – پول هاي خود را خرج دلخوشي هاي کوچک و زياد کنيد و مدام به دنبال آرزوهاي گران و دست نيافتني نباشيد.
3– در يک مهارت جديد، متخصص شويد. تشخيص اينکه چه مهارتي باشد به سليقه و توانايي خودتان بستگی دارد
4 – نگراني هايتان درباره آينده را روي يک کاغذ بنويسيد، در يک پاکت نامه بگذاريد و به معناي واقعي مهر و مومش کنيد!
5– اطرافتان را با افراد شاد شلوغ کنيد. گاهي در جمع خانواده تان جوک بگوييد و شوخ طبع باشيد.
6– مقايسه خود با ديگران را متوقف کنيد. مهم نيست که اين مقايسه در زمينه مالي باشد يا تحصيلي یا...
7 – از هر فرصتي براي ورزش استفاده کنيد چراکه ورزش در افزايش روحيه و اعتماد به نفس، تاثير قابل توجهي دارد.