یادداشت امیر پوریا دربارهٔ مستند تلویزیون ایران علیه آقای محمدرضا شجریان
چند روز پیش که #مستند مزوّرانهٔ #از_سپیده_تا_فریاد از #شبکه_افق پخش شد، واکنش منفی حرمت گذاران به آقای #محمد_رضا_شجریان به آن فراوان بود، بی آن که انبوهی از آنها #فیلم را دیده باشند. همان گونه که مدعیان دوست داری ِ او به ندرت حتی یک چندم آثارش را شنیده اند.
حالا که تجربهٔ عصبیت زای دو نوبت تماشای فیلم را از سر گذرانده ام، عرض می کنم که ممکن است فرد خوش باور در فرآیند تماشای آن ابتدا فریب بخورد. حدود چهل دقیقه از این مستند یک ساعته، ظاهراً در ستایش کار و کارنامهٔ آقای #شجریان است. اما با آن شیوهٔ ساختاری آشنا که ابتدا از کسی تعریف هایی می کنید تا به یک «اما» برسید و بعد، هر چه رشته اید را پنبه کنید. در واقع #موسیقی او، مهارت #آوازخوانی اش، شاگردانی که پرورش داده و تعداد #آلبوم های موفق و #تصنیف های بس محبوب اش، همه در این فیلم تحسین می شود تا بعد، به بهانه ای برای طرح تمسخرآمیز اعتراض های #سیاسی او به رفتارهای دولت #احمدی_نژاد با معترضان به نتایج #انتخابات۸۸ بدل گردد. در بخش انتهایی فیلم نوع نقل قول از او در گفت و گو با شبکه های تلویزیونی فارسی زبان خارج از ایران به شکلی صورت می گیرد که انگار مرد پا به سن گذاشته ای با مقادیری از دست دادن مشاعرش به این حرف ها افتاده است!! بعدتر، گفت و گوی روزنامه ای #حمیدرضا_نوربخش مدیر کنونی #خانه_موسیقی با او، طوری نقل می شود که انگار آقای #شجریان نسبت به حرف هایش در باب این که «من صدای این #خس_و_خاشاک هستم» ندامت نامه سروده! یا در نیمهٔ اول فیلم، قطعهٔ «سپیده» (که بیشتر با ترجیع بند ترانهٔ #هوشنگ_ابتهاج یعنی «ایران ای سرای امید» می شناسیدش) به شکلی معرفی می شود که انگار به طور مستقیم به مسئولان و مسببان #انقلاب۵۷ تقدیم شده بوده و حالا خواننده اش در کهنسالی، جهت مواضع خود را عوض کرده. در حالی که هم آن زمان در استقبال از شور و وجد جامعه و هم هنگام خواندن #زبان_آتش (که با «تفنگت را زمین بگذار» به جایش می آورید) او داشته احوال مردم را ثبت و مبنای واکنش حسی/موسیقایی خود می کرده است. اما ساختهٔ موذیانهٔ #مهدی_طوسی می خواهد بگوید او همیشه از جانب حکومت بعد از انقلاب، تکریم شده و موارد #توقیف خودش و کارش هم به دولت #میرحسین_موسوی و کسانی چون #سید_محمد_خاتمی برمی گردد. فَکت تاریخی انکارناپذیری که البته نمی تواند اعتراض او به سرکوب سال هشتاد و هشت را بی اعتبار کند. / پی نوشت یک: حتی نبود قوانین درست #حقوق_مولف و حقوق فردی در ایران، نباید موجب می شود که دربارهٔ فردی حی و حاضر و در بستر بیماری، فیلمی بدون اطلاع و اجازهٔ او بسازد. / پی نوشت دو: تمام فیلم برپایهٔ گفتار متن حاوی برداشت های دلبخواهی سازنده اش که طبعاً همسو با #نگرش_رسمی است، شکل گرفته و متاسفانه این متن را بزرگمرد دوبله آقای #ناصر_طهماسب خوانده و بسیار هم با اعتقاد به مواضع سیاسی اش خوانده. منهای این، تنها کسانی که جلوی دوربین فیلم حاضر شده اند، #داریوش_پیرنیاکان از نوازندگان همراه استاد در دهه های متوالی و متاسفانه #حسین_علیزاده بوده اند که با وجود تلاش برای برخی حرف های موافق اظهارنظر سیاسی هنرمند، در نهایت حضورشان آب به آسیاب سیستمی می زند که قصد تخریب آقای شجريان را دارد.
@amiropouria
چند روز پیش که #مستند مزوّرانهٔ #از_سپیده_تا_فریاد از #شبکه_افق پخش شد، واکنش منفی حرمت گذاران به آقای #محمد_رضا_شجریان به آن فراوان بود، بی آن که انبوهی از آنها #فیلم را دیده باشند. همان گونه که مدعیان دوست داری ِ او به ندرت حتی یک چندم آثارش را شنیده اند.
حالا که تجربهٔ عصبیت زای دو نوبت تماشای فیلم را از سر گذرانده ام، عرض می کنم که ممکن است فرد خوش باور در فرآیند تماشای آن ابتدا فریب بخورد. حدود چهل دقیقه از این مستند یک ساعته، ظاهراً در ستایش کار و کارنامهٔ آقای #شجریان است. اما با آن شیوهٔ ساختاری آشنا که ابتدا از کسی تعریف هایی می کنید تا به یک «اما» برسید و بعد، هر چه رشته اید را پنبه کنید. در واقع #موسیقی او، مهارت #آوازخوانی اش، شاگردانی که پرورش داده و تعداد #آلبوم های موفق و #تصنیف های بس محبوب اش، همه در این فیلم تحسین می شود تا بعد، به بهانه ای برای طرح تمسخرآمیز اعتراض های #سیاسی او به رفتارهای دولت #احمدی_نژاد با معترضان به نتایج #انتخابات۸۸ بدل گردد. در بخش انتهایی فیلم نوع نقل قول از او در گفت و گو با شبکه های تلویزیونی فارسی زبان خارج از ایران به شکلی صورت می گیرد که انگار مرد پا به سن گذاشته ای با مقادیری از دست دادن مشاعرش به این حرف ها افتاده است!! بعدتر، گفت و گوی روزنامه ای #حمیدرضا_نوربخش مدیر کنونی #خانه_موسیقی با او، طوری نقل می شود که انگار آقای #شجریان نسبت به حرف هایش در باب این که «من صدای این #خس_و_خاشاک هستم» ندامت نامه سروده! یا در نیمهٔ اول فیلم، قطعهٔ «سپیده» (که بیشتر با ترجیع بند ترانهٔ #هوشنگ_ابتهاج یعنی «ایران ای سرای امید» می شناسیدش) به شکلی معرفی می شود که انگار به طور مستقیم به مسئولان و مسببان #انقلاب۵۷ تقدیم شده بوده و حالا خواننده اش در کهنسالی، جهت مواضع خود را عوض کرده. در حالی که هم آن زمان در استقبال از شور و وجد جامعه و هم هنگام خواندن #زبان_آتش (که با «تفنگت را زمین بگذار» به جایش می آورید) او داشته احوال مردم را ثبت و مبنای واکنش حسی/موسیقایی خود می کرده است. اما ساختهٔ موذیانهٔ #مهدی_طوسی می خواهد بگوید او همیشه از جانب حکومت بعد از انقلاب، تکریم شده و موارد #توقیف خودش و کارش هم به دولت #میرحسین_موسوی و کسانی چون #سید_محمد_خاتمی برمی گردد. فَکت تاریخی انکارناپذیری که البته نمی تواند اعتراض او به سرکوب سال هشتاد و هشت را بی اعتبار کند. / پی نوشت یک: حتی نبود قوانین درست #حقوق_مولف و حقوق فردی در ایران، نباید موجب می شود که دربارهٔ فردی حی و حاضر و در بستر بیماری، فیلمی بدون اطلاع و اجازهٔ او بسازد. / پی نوشت دو: تمام فیلم برپایهٔ گفتار متن حاوی برداشت های دلبخواهی سازنده اش که طبعاً همسو با #نگرش_رسمی است، شکل گرفته و متاسفانه این متن را بزرگمرد دوبله آقای #ناصر_طهماسب خوانده و بسیار هم با اعتقاد به مواضع سیاسی اش خوانده. منهای این، تنها کسانی که جلوی دوربین فیلم حاضر شده اند، #داریوش_پیرنیاکان از نوازندگان همراه استاد در دهه های متوالی و متاسفانه #حسین_علیزاده بوده اند که با وجود تلاش برای برخی حرف های موافق اظهارنظر سیاسی هنرمند، در نهایت حضورشان آب به آسیاب سیستمی می زند که قصد تخریب آقای شجريان را دارد.
@amiropouria
Amir Pouria
این نهایت واکنش اصلاحطلبیست به ظلم و سرکوب توسط رژیم جمهوری اسلامی @amiropouria یادداشت در ادامه میآید👇
یادداشتی از امیر پوریا: چرا اصلاحطلبی که برانداز نشده باشد، همسود و همکاسهی ستمپیشگان است؟
برای من اصلاحطلبی کلمهای نیست که یک حزب یا جریان یا تفکر سیاسی در ایران این ۲۵ سال را نمایندگی کند. من هر اصلاحطلبی را که با دیدن سالها بیحاصلی ِ کوششهایش، به برانداز تبدیل نشده باشد، دچار کجبینی و عدم تشخیص میبینم. یا از طرف دیگر، دچار سستی، ضعف اراده و فقدان جسارت لازم برای قطع امید کردن از موجودیتی اصلاحناپذیر. اصلاحطلب یعنی ناتوان در اعلام مخالفت تمامقد با این موجودیت دارای جسم ناقص و مغز معیوبی که فقط توان صدور فرمان تحکمآمیز را دارد.
یا باز هم از یک طرف دیگر، اصلاحطلبی که هنوز و بعد از کشتارها و تجاوزها و بازداشتها و شکنجهها و باتونها و ساچمههای توی چشم و اعدامهای ۱۴۰۱ هنوز اصلاحطلب مانده باشد، به طور بدیهی و بیتردید، همدست و همسود کل سیستم ستمپیشه است و هر اختلاف نظری که با آن اعلام میکند، با وجود ظاهر ناموافق، در اصل به معنای بیعت است.
انصافنیوز هنوز فیلم این مثلاً "مناظره"ی روحالله مؤمننسب (اسم را بنگر! انگار کل پکیج نام و نام خانوادگی را توی خود بیت برایش تعیین کردهاند!) و محمدعلی ابطحی را منتشر نکرده. [میدانید که این کدامشان است؟ همان که با ذوقزدگی گفته بود به اسم افراد معروف اکانت فیک میساختیم و شروع میکردیم به فعالیت کردن؛ و ادامه میدهد یک عملیات روانی بود که "آتش به اختیار" از خودمان در وَکردیم]. فقط همین تکه فیلم از دل آن درآمده و یادداشتی از ابطحی که دارد میگوید این آقا بد و بیادب است که میگوید فیلترشکنفروش را اعدام کنید؛ و بعد میگوید که به او گفته خودتان هم فیلترشکن میفروشید. اصل مناظره بر سر همان طرح کوفتی صیانت است.
چیزی که در ویدئو میبینید، تَه ِ اعتراض اصلاحطلبان به رژیم اصلاحنشدنیست. کمی چپ نگاهش کنند و مثلاً خشمگین شوند، ولی بعد خشمشان را با جرعهای آب، قورت بدهند و تامام. حرفهایشان در نقطهی مقابل نمایندهی حاکمیت تمامیتخواه هم در نهایت مثل این است که بهش بگویند تامام. تامام ربطی به تمام شدن ندارد. منظور این است که حرفت را گرفتم و دانستم چه گفتی. همین. تامام.
اما با سوابقی که از نوشتن در روزنامههای اصلاحطلب دارم، بعد از یکی دو نوبت سلام و علیک در جمعها که پیش آمد، حالا شخصاً از این متحیرم که آقای ابطحی چه طور بعد از سالهای خلاصی از لباس آخوندی، دوباره آن را به تن کرده است. پس همچنان به آن میبالد. پس هیچ مخالفتی با اصل لباس وجود ندارد و ما ساده بودیم و سادهلوح.
@amiropouria
#اصلاح_طلب
#اصلاح_طلبی
#اصلاح_طلبان
#محمد_علی_ابطحی
#محمد_خاتمی
#میرحسین_موسوی
#مهدی_کروبی
#براندازی
#انقلاب۱۴۰۱
برای من اصلاحطلبی کلمهای نیست که یک حزب یا جریان یا تفکر سیاسی در ایران این ۲۵ سال را نمایندگی کند. من هر اصلاحطلبی را که با دیدن سالها بیحاصلی ِ کوششهایش، به برانداز تبدیل نشده باشد، دچار کجبینی و عدم تشخیص میبینم. یا از طرف دیگر، دچار سستی، ضعف اراده و فقدان جسارت لازم برای قطع امید کردن از موجودیتی اصلاحناپذیر. اصلاحطلب یعنی ناتوان در اعلام مخالفت تمامقد با این موجودیت دارای جسم ناقص و مغز معیوبی که فقط توان صدور فرمان تحکمآمیز را دارد.
یا باز هم از یک طرف دیگر، اصلاحطلبی که هنوز و بعد از کشتارها و تجاوزها و بازداشتها و شکنجهها و باتونها و ساچمههای توی چشم و اعدامهای ۱۴۰۱ هنوز اصلاحطلب مانده باشد، به طور بدیهی و بیتردید، همدست و همسود کل سیستم ستمپیشه است و هر اختلاف نظری که با آن اعلام میکند، با وجود ظاهر ناموافق، در اصل به معنای بیعت است.
انصافنیوز هنوز فیلم این مثلاً "مناظره"ی روحالله مؤمننسب (اسم را بنگر! انگار کل پکیج نام و نام خانوادگی را توی خود بیت برایش تعیین کردهاند!) و محمدعلی ابطحی را منتشر نکرده. [میدانید که این کدامشان است؟ همان که با ذوقزدگی گفته بود به اسم افراد معروف اکانت فیک میساختیم و شروع میکردیم به فعالیت کردن؛ و ادامه میدهد یک عملیات روانی بود که "آتش به اختیار" از خودمان در وَکردیم]. فقط همین تکه فیلم از دل آن درآمده و یادداشتی از ابطحی که دارد میگوید این آقا بد و بیادب است که میگوید فیلترشکنفروش را اعدام کنید؛ و بعد میگوید که به او گفته خودتان هم فیلترشکن میفروشید. اصل مناظره بر سر همان طرح کوفتی صیانت است.
چیزی که در ویدئو میبینید، تَه ِ اعتراض اصلاحطلبان به رژیم اصلاحنشدنیست. کمی چپ نگاهش کنند و مثلاً خشمگین شوند، ولی بعد خشمشان را با جرعهای آب، قورت بدهند و تامام. حرفهایشان در نقطهی مقابل نمایندهی حاکمیت تمامیتخواه هم در نهایت مثل این است که بهش بگویند تامام. تامام ربطی به تمام شدن ندارد. منظور این است که حرفت را گرفتم و دانستم چه گفتی. همین. تامام.
اما با سوابقی که از نوشتن در روزنامههای اصلاحطلب دارم، بعد از یکی دو نوبت سلام و علیک در جمعها که پیش آمد، حالا شخصاً از این متحیرم که آقای ابطحی چه طور بعد از سالهای خلاصی از لباس آخوندی، دوباره آن را به تن کرده است. پس همچنان به آن میبالد. پس هیچ مخالفتی با اصل لباس وجود ندارد و ما ساده بودیم و سادهلوح.
@amiropouria
#اصلاح_طلب
#اصلاح_طلبی
#اصلاح_طلبان
#محمد_علی_ابطحی
#محمد_خاتمی
#میرحسین_موسوی
#مهدی_کروبی
#براندازی
#انقلاب۱۴۰۱