Amir Pouria
اشارهای به پوستر فستیوال فیلمهای ایرانی در پراگ با نام "زن، زندگی، آزادی" و پوستر زیبایی که بابت جانمازآبکشی رایج، در رسانههای مختلف داخلی و خارج از ایران قابل پخش نیست! @amiropouria متن امیر پوریا در ادامه میآید 👇
یکی از انواع دستاوردهای جانبی خیزش انقلابی مردم ما و به خصوص نسلهای جوانتر که باید گفت صاحبان اصلی هویت این اعتراضها به حساب میآیند، این است که "زبان" پر از ادا و تصنع رایج را زیر سؤال ببرند.
اولش به نظر میآید که باید بگوییم آنها میخواهند با شعارهای شوخ و بد و بیراههای بهجایی که نثار لایقانش میکنند، زبان رایج رسانههای جمهوری اسلامی را به چالش بکشند و با آن منزهنمایی همیشگی دو نهادی دربیفتند که مهمترین ابزار شستشوی مغزی این نظام بوده و هستند: سازمان صدا و سیما و تمام محیطهای آموزشی از مدرسه گرفته تا دانشگاه و غیره.
ولی بعد، کمی که مکث کنیم، میبینیم حجم عظیمی از این شعارها و واکنش این جوانان به حکومت و مثلاً آدمهای حکومت، حتی در رسانههایی که خود حکومت به آنها صفت "معاند" میچسباند هم غیر قابل پخش تشخیص داده میشود!
به پوستر دهمین فستیوال فیلمهای ایرانی در جمهوری چک که ۱۰ روز پیش در پراگ شروع شد و دیروز در شهر برنو به پایان رسید، نگاه کنید. بالایش نوشته "زن، زندگی، آزادی". پوستر درخشانیست (کار خانم غزاله آورزمانی) اما به دلیل انگشت فاک آن هم از جانب دست یک زن از ورای شیشهای شکسته، که به زیبایی علیه نظام سانسور و سرکوب و تهدید و تحدید برآمده، نمایش دادنش در بیشتر رسانهها ناممکن یا بهسختی ممکن است!
همین نمونه نشان میدهد که اولاً خواستههای این جوانان، تا چه اندازه مدرنتر از بقیهی سطوح و سنین ایرانیست که هر چه باشد، محتاط و جانماز آبکش و محافظهکار و اهل لبگزیدن است و "ادبیات بهجا" را با ادب و تربیت تصنعزده - در ادبیات بنده موسوم به شیوهی "بر ما مگوزید" - اشتباه میگیرد.
و ثانیاً تا تحقق فرهنگ رها و دور این کلیشهها و اداها، فرهنگی که این خواستهها طلب میکنند، چه راه پر از سنگلاخی در پیش است. همینهاست که نشان میدهد حالا حالاها ظرفیت "زندگی با آزادی" و در آزادی، در بسیاری از همزبانان ما نیست.
@amiropouria
#پراگ
#فستیوال_فیلم_های_ایرانی
#زن_زندگی_آزادی
یکی از انواع دستاوردهای جانبی خیزش انقلابی مردم ما و به خصوص نسلهای جوانتر که باید گفت صاحبان اصلی هویت این اعتراضها به حساب میآیند، این است که "زبان" پر از ادا و تصنع رایج را زیر سؤال ببرند.
اولش به نظر میآید که باید بگوییم آنها میخواهند با شعارهای شوخ و بد و بیراههای بهجایی که نثار لایقانش میکنند، زبان رایج رسانههای جمهوری اسلامی را به چالش بکشند و با آن منزهنمایی همیشگی دو نهادی دربیفتند که مهمترین ابزار شستشوی مغزی این نظام بوده و هستند: سازمان صدا و سیما و تمام محیطهای آموزشی از مدرسه گرفته تا دانشگاه و غیره.
ولی بعد، کمی که مکث کنیم، میبینیم حجم عظیمی از این شعارها و واکنش این جوانان به حکومت و مثلاً آدمهای حکومت، حتی در رسانههایی که خود حکومت به آنها صفت "معاند" میچسباند هم غیر قابل پخش تشخیص داده میشود!
به پوستر دهمین فستیوال فیلمهای ایرانی در جمهوری چک که ۱۰ روز پیش در پراگ شروع شد و دیروز در شهر برنو به پایان رسید، نگاه کنید. بالایش نوشته "زن، زندگی، آزادی". پوستر درخشانیست (کار خانم غزاله آورزمانی) اما به دلیل انگشت فاک آن هم از جانب دست یک زن از ورای شیشهای شکسته، که به زیبایی علیه نظام سانسور و سرکوب و تهدید و تحدید برآمده، نمایش دادنش در بیشتر رسانهها ناممکن یا بهسختی ممکن است!
همین نمونه نشان میدهد که اولاً خواستههای این جوانان، تا چه اندازه مدرنتر از بقیهی سطوح و سنین ایرانیست که هر چه باشد، محتاط و جانماز آبکش و محافظهکار و اهل لبگزیدن است و "ادبیات بهجا" را با ادب و تربیت تصنعزده - در ادبیات بنده موسوم به شیوهی "بر ما مگوزید" - اشتباه میگیرد.
و ثانیاً تا تحقق فرهنگ رها و دور این کلیشهها و اداها، فرهنگی که این خواستهها طلب میکنند، چه راه پر از سنگلاخی در پیش است. همینهاست که نشان میدهد حالا حالاها ظرفیت "زندگی با آزادی" و در آزادی، در بسیاری از همزبانان ما نیست.
@amiropouria
#پراگ
#فستیوال_فیلم_های_ایرانی
#زن_زندگی_آزادی