Amir Pouria
هدف این متن به هیچ وجه غصه خوردن برای سه دستگیری تازه که فرد بازداشتی را میشناسیم و صدها بازداشت، ضرب و شتم و تهدید دیگر که مردم گرفتار آن را نمیشناسیم، نیست. با قطعیت به شما میگویم فارغ از میزان پر دل و جرأتی ِ فرد فرد ِ این بازداشتیها و زخمیها و تهدیدشدهها،…
یکم اکتبر ۲۰۲۲ در سراسر جهان: "روز ایران"
@amiropouria
یادداشت امیر پوریا دربارهی خون زخمهای پیشین که از دل زخم تازه سر برآورده است: از حامد اسماعیلیون تا بهرام بیضایی
متن در ادامه میآید 👇
@amiropouria
یادداشت امیر پوریا دربارهی خون زخمهای پیشین که از دل زخم تازه سر برآورده است: از حامد اسماعیلیون تا بهرام بیضایی
متن در ادامه میآید 👇
Amir Pouria
یکم اکتبر ۲۰۲۲ در سراسر جهان: "روز ایران" @amiropouria یادداشت امیر پوریا دربارهی خون زخمهای پیشین که از دل زخم تازه سر برآورده است: از حامد اسماعیلیون تا بهرام بیضایی متن در ادامه میآید 👇
تصویرهای خشم مردم را کهمیبینم، که با دست خالی، باتونبهدستها را فراری میدهند، از خودم میپرسم چرا این خشم در دی ۹۸ بعد از به خاک و خون غلتیدن ۱۷۶ مسافر هواپیمای اوکراینی، به چنین نقطهی اوجی نرسید؟
بعد از کشتهشدن قاسم سلیمانی، حکومت با مانور روی تصویر دختر "سرلُخت" و زن چادری در مراسم او، روی پاک شدن رد سیاه کشتار و سرکوب آبان ۹۸ حساب کرده بود. ادعا میکرد اقشار مختلف مردم در حمایت از نظام، "وحدت" دارند.
۵ روز بعد، شلیکهای سپاه پاسداران به هواپیما، بار دیگر بیزاری از نظام را به یاد مردم آورد (این را همیشه در دل و ذهنتان تکرار کنید: شلیک دو موشک؛ که دیگر نمیتواند اتفاقی و سهوی باشد و نتیجهی هدفگذاریست). جان باختن تمامی ِ سرنشینان هواپیما و ۷۲ ساعت لاپوشانی خبر شلیک، وضع عدم مشروعیت جمهوری اسلامی را وخیمتر کرد. آن زخم، باز مانده. مثل آن دیالوگ منوچهر فرید در "چریکهی تارا"ی بهرام بیضایی، "هر روز از آن خون تازه بیرون میزند".
از خردهمدیرها تا دانهدرشتها، خیلی از آدمهای رژیم این روزها گفتهاند مخالفان، مرگ مهسا امینی را بهانه قرار دادهاند. البته که همین طور است. این قتل تازه، فقط تیر خلاص بود. دلایل قبلی، زخمها و خشمهای قبلی، همه روی هم تلانبار شده بود و حالا از دل زخم نو دارد بیرون میجهد. باشید تا صبح دولتتان بدمد.
این میان، صفحهی حامد اسماعیلیون که نقش خود در جایگاه نمایندهی قربانیان این ۴۳ سال و اندی ستم را خوب دریافته، دارد به تنهایی همپای یک نهاد بینالمللی، تجمعات اعتراضی بیرون از ایران را اطلاعرسانی میکند. به قول دوستی، با گستردگی کارش حتی میتوانیم کلی نمرهی جغرافیای خودمان را بالا ببریم: من یکی تا پیش از تجمعی که او خبررسانی کرد، نمیدانستم همین ایالت معروف اونتاریو در کانادا که تورنتو مرکزش است، شهری همنام "لندن" دارد. و به گمانم جز دوستداران سریال "فرندز"، کسی در ایران از وجود شهری به نام تولسا در ایالت اوکلاهمای آمریکا (تبعیدگاه موقت چندلر بینگ) باخبر نبود!
این تجمعها در حمایت از معترضان ایران، فردا شنبه یکم اکتبر ۲۰۲۲ در بیش از ۱۰۰ شهر دنیا برپا میشود. گردهمایی اينجا در پراگ را آخر همین تصویرها آوردهام.
برای درک عظمت جهانیاش، سری به صفحهی حامد بزنید. حتی برای لایک کردنشان وقت کم میآورید.
فردا در اروپا، آمریکای شمالی و اقیانوسیه، عملاً "روز ایران" است.
شما تنها نیستید.
@amiropouria
#مهسا_امینی
#حامد_اسماعیلیون
#پرواز_اوکراین
#حجاب_اجباری
#زن_زندگی_آزادی
#پراگ
#منوچهر_فرید
#بهرام_بیضایی
#چریکه_تارا
#فرندز
تصویرهای خشم مردم را کهمیبینم، که با دست خالی، باتونبهدستها را فراری میدهند، از خودم میپرسم چرا این خشم در دی ۹۸ بعد از به خاک و خون غلتیدن ۱۷۶ مسافر هواپیمای اوکراینی، به چنین نقطهی اوجی نرسید؟
بعد از کشتهشدن قاسم سلیمانی، حکومت با مانور روی تصویر دختر "سرلُخت" و زن چادری در مراسم او، روی پاک شدن رد سیاه کشتار و سرکوب آبان ۹۸ حساب کرده بود. ادعا میکرد اقشار مختلف مردم در حمایت از نظام، "وحدت" دارند.
۵ روز بعد، شلیکهای سپاه پاسداران به هواپیما، بار دیگر بیزاری از نظام را به یاد مردم آورد (این را همیشه در دل و ذهنتان تکرار کنید: شلیک دو موشک؛ که دیگر نمیتواند اتفاقی و سهوی باشد و نتیجهی هدفگذاریست). جان باختن تمامی ِ سرنشینان هواپیما و ۷۲ ساعت لاپوشانی خبر شلیک، وضع عدم مشروعیت جمهوری اسلامی را وخیمتر کرد. آن زخم، باز مانده. مثل آن دیالوگ منوچهر فرید در "چریکهی تارا"ی بهرام بیضایی، "هر روز از آن خون تازه بیرون میزند".
از خردهمدیرها تا دانهدرشتها، خیلی از آدمهای رژیم این روزها گفتهاند مخالفان، مرگ مهسا امینی را بهانه قرار دادهاند. البته که همین طور است. این قتل تازه، فقط تیر خلاص بود. دلایل قبلی، زخمها و خشمهای قبلی، همه روی هم تلانبار شده بود و حالا از دل زخم نو دارد بیرون میجهد. باشید تا صبح دولتتان بدمد.
این میان، صفحهی حامد اسماعیلیون که نقش خود در جایگاه نمایندهی قربانیان این ۴۳ سال و اندی ستم را خوب دریافته، دارد به تنهایی همپای یک نهاد بینالمللی، تجمعات اعتراضی بیرون از ایران را اطلاعرسانی میکند. به قول دوستی، با گستردگی کارش حتی میتوانیم کلی نمرهی جغرافیای خودمان را بالا ببریم: من یکی تا پیش از تجمعی که او خبررسانی کرد، نمیدانستم همین ایالت معروف اونتاریو در کانادا که تورنتو مرکزش است، شهری همنام "لندن" دارد. و به گمانم جز دوستداران سریال "فرندز"، کسی در ایران از وجود شهری به نام تولسا در ایالت اوکلاهمای آمریکا (تبعیدگاه موقت چندلر بینگ) باخبر نبود!
این تجمعها در حمایت از معترضان ایران، فردا شنبه یکم اکتبر ۲۰۲۲ در بیش از ۱۰۰ شهر دنیا برپا میشود. گردهمایی اينجا در پراگ را آخر همین تصویرها آوردهام.
برای درک عظمت جهانیاش، سری به صفحهی حامد بزنید. حتی برای لایک کردنشان وقت کم میآورید.
فردا در اروپا، آمریکای شمالی و اقیانوسیه، عملاً "روز ایران" است.
شما تنها نیستید.
@amiropouria
#مهسا_امینی
#حامد_اسماعیلیون
#پرواز_اوکراین
#حجاب_اجباری
#زن_زندگی_آزادی
#پراگ
#منوچهر_فرید
#بهرام_بیضایی
#چریکه_تارا
#فرندز
Amir Pouria
تصویرهای خشم مردم را کهمیبینم، که با دست خالی، باتونبهدستها را فراری میدهند، از خودم میپرسم چرا این خشم در دی ۹۸ بعد از به خاک و خون غلتیدن ۱۷۶ مسافر هواپیمای اوکراینی، به چنین نقطهی اوجی نرسید؟ بعد از کشتهشدن قاسم سلیمانی، حکومت با مانور روی…
یادداشتی دربارهی اهمیت و تفاوت پایان در این دو ویدئو از ضرب و شتم وحشيانهی یک مرد توسط لباس-شخصیها
@amiropouria
نوشتهی امیر پوریا در ادامه میآید 👇
@amiropouria
نوشتهی امیر پوریا در ادامه میآید 👇
Amir Pouria
یادداشتی دربارهی اهمیت و تفاوت پایان در این دو ویدئو از ضرب و شتم وحشيانهی یک مرد توسط لباس-شخصیها @amiropouria نوشتهی امیر پوریا در ادامه میآید 👇
میان این همه اضطراب و پیگیری اخبار اعتراضهای ایران، یک بحث سینمایی!
در ساعات انتهایی شبانهروز یکشنبه ۱۰ مهر و اولین ساعات بامداد دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱، همزمان با اخبار محاصرهی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در پارکینگ، این دو ویدئو از خیابانهای تهران نیز نفس میلیونها ایرانی را در سینه حبس کرد و بغضهای بسیاری را ترکاند.
لحظههای پایانی ویدئوی اول را در تصویر بالا میبینید و آخر ویدئوی دوم و کامل را در تصویر پایینی. ویدئوی دوم همچون آبی بر آتش، انبوهی از مردم را با دانستن این که مرد جوان سفیدپوش، زنده مانده، آرام کرد. ولی عمل ماقبلانسانی و شناعتبار آن چند موتورسوار "لباس-شخصی"، آن مشت و لگدها و ضربههای زانو، به زمین کوبیدن او آن هم بعد از هل دادن شدید همسرش روی کف پیادهرو، همچنان به همان شکلی که "وحشیانه" برای توصیفش زیادی پاکیزه است، سر جای خودش بوده. آنها اساساً به این دلیل او را رها کردند و رفتند که حس کردند دارد نفسهای واپسین را میکشد.
این حس کموبیش همگانی آرامشدن بعد از ویدئوی دوم، فقط حاصل تغییر "پایان" دو تکهفیلم بود. اگر اولی فقط لحظات رنجآور ضرب و شتم را نشان میداد و پیش از رسیدن به آن پایان و نفس نفس زدن، تمام میشد، خود وحشیگری بیشتر به چشم میآمد. اما پایان ویدئوی اول با حالت احتضار مرد جوان، توجهها را بیشتر به سمت زنده ماندن یا نماندن او معطوف کرد که در ویدئوی دوم، با زنده بودنش نفس کشیدیم.
یادمان باشد که ضربههای وارد آمده به او هم میتواند مثل مهسا امینی، خدای ناکرده و زبانملال، دیرتر، هر مضروبی را از پا بیاندازد. یادمان باشد که حتی به فرض سلامت کامل این مرد، توحشی که بر او و همسرش روا داشته شد، به عنوان مهیبترین لحظهی عمر هر دویشان تا چند نسل بعد، رد خود را بر وجود آنها و فرزندان و نوادگانشان خواهد گذاشت. همچنین برای این همه انسان که در شرایط مشابه او روزگار میگذرانند.
با تفاوت پایان دو ویدئو، همهی سرنوشت این زوج را به "زنده ماندن یا نماندن" محدود نکنیم و همچنان و به همان شدت، انزجار خود از آن موجودات را حفظ و ابراز کنیم.
@amiropouria
میان این همه اضطراب و پیگیری اخبار اعتراضهای ایران، یک بحث سینمایی!
در ساعات انتهایی شبانهروز یکشنبه ۱۰ مهر و اولین ساعات بامداد دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱، همزمان با اخبار محاصرهی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در پارکینگ، این دو ویدئو از خیابانهای تهران نیز نفس میلیونها ایرانی را در سینه حبس کرد و بغضهای بسیاری را ترکاند.
لحظههای پایانی ویدئوی اول را در تصویر بالا میبینید و آخر ویدئوی دوم و کامل را در تصویر پایینی. ویدئوی دوم همچون آبی بر آتش، انبوهی از مردم را با دانستن این که مرد جوان سفیدپوش، زنده مانده، آرام کرد. ولی عمل ماقبلانسانی و شناعتبار آن چند موتورسوار "لباس-شخصی"، آن مشت و لگدها و ضربههای زانو، به زمین کوبیدن او آن هم بعد از هل دادن شدید همسرش روی کف پیادهرو، همچنان به همان شکلی که "وحشیانه" برای توصیفش زیادی پاکیزه است، سر جای خودش بوده. آنها اساساً به این دلیل او را رها کردند و رفتند که حس کردند دارد نفسهای واپسین را میکشد.
این حس کموبیش همگانی آرامشدن بعد از ویدئوی دوم، فقط حاصل تغییر "پایان" دو تکهفیلم بود. اگر اولی فقط لحظات رنجآور ضرب و شتم را نشان میداد و پیش از رسیدن به آن پایان و نفس نفس زدن، تمام میشد، خود وحشیگری بیشتر به چشم میآمد. اما پایان ویدئوی اول با حالت احتضار مرد جوان، توجهها را بیشتر به سمت زنده ماندن یا نماندن او معطوف کرد که در ویدئوی دوم، با زنده بودنش نفس کشیدیم.
یادمان باشد که ضربههای وارد آمده به او هم میتواند مثل مهسا امینی، خدای ناکرده و زبانملال، دیرتر، هر مضروبی را از پا بیاندازد. یادمان باشد که حتی به فرض سلامت کامل این مرد، توحشی که بر او و همسرش روا داشته شد، به عنوان مهیبترین لحظهی عمر هر دویشان تا چند نسل بعد، رد خود را بر وجود آنها و فرزندان و نوادگانشان خواهد گذاشت. همچنین برای این همه انسان که در شرایط مشابه او روزگار میگذرانند.
با تفاوت پایان دو ویدئو، همهی سرنوشت این زوج را به "زنده ماندن یا نماندن" محدود نکنیم و همچنان و به همان شدت، انزجار خود از آن موجودات را حفظ و ابراز کنیم.
@amiropouria
Amir Pouria
میان این همه اضطراب و پیگیری اخبار اعتراضهای ایران، یک بحث سینمایی! در ساعات انتهایی شبانهروز یکشنبه ۱۰ مهر و اولین ساعات بامداد دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱، همزمان با اخبار محاصرهی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در پارکینگ، این دو ویدئو از خیابانهای تهران نیز…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاید بازخوانیها و بازنوازیهای فارسی ترانهی "برای..." کار شروین حاجیپور که حالا در بند است را زیاد شنیده باشید. اما این خواننده/موزیسین، کار را بهخصوص در مورد "تحریر"های ایرانیوار خیلی درستی که روی "مصوت"ها میگذارد، عالی تنظیم و اجرا کرده. یا میتوانم این طور بگویم که کلمات انگلیسی را خیلی خوب به آوا و آهنگ منطبق بر نوسانها و تحریرهای اجرای شروین درآورده. به تحریرش روی کلمهی
peace
گوش کنید. فقط میشود گفت "از خودمونه".
صفحهی موزیسین/خواننده در اینستاگرام:
https://instagram.com/oiammusic?igshid=YmMyMTA2M2Y=
این روزها بین صدها هزار فرض و تصور مربوط به امتداد اعتراضها، از جمله به این فکر میکنم که خود شروین کِی و در چه شرایطی، این همه همخوانی با ترانهاش را خواهد شنید؟ آن موقع، چه احوالی خواهد داشت؟ آن روز شرایط مردمی که برای ثبت موسیقایی شعارها و رؤیاها و اعتراضشان این ترانه را اجرا کرد، چگونه خواهد بود؟
@amiropouria
#شروین_حاجی_پور
#شروین_حاجی_آقاپور
#زن_زندگی_آزادی
#womanlifefreedom
#forshervin
#oiamusic
peace
گوش کنید. فقط میشود گفت "از خودمونه".
صفحهی موزیسین/خواننده در اینستاگرام:
https://instagram.com/oiammusic?igshid=YmMyMTA2M2Y=
این روزها بین صدها هزار فرض و تصور مربوط به امتداد اعتراضها، از جمله به این فکر میکنم که خود شروین کِی و در چه شرایطی، این همه همخوانی با ترانهاش را خواهد شنید؟ آن موقع، چه احوالی خواهد داشت؟ آن روز شرایط مردمی که برای ثبت موسیقایی شعارها و رؤیاها و اعتراضشان این ترانه را اجرا کرد، چگونه خواهد بود؟
@amiropouria
#شروین_حاجی_پور
#شروین_حاجی_آقاپور
#زن_زندگی_آزادی
#womanlifefreedom
#forshervin
#oiamusic
Amir Pouria
شاید بازخوانیها و بازنوازیهای فارسی ترانهی "برای..." کار شروین حاجیپور که حالا در بند است را زیاد شنیده باشید. اما این خواننده/موزیسین، کار را بهخصوص در مورد "تحریر"های ایرانیوار خیلی درستی که روی "مصوت"ها میگذارد، عالی تنظیم و اجرا کرده. یا میتوانم…
همه ویدئوی منتشرشده در صفحهی اینستاگرامی خانم ژولیت بینوش را از صبح تا حالا، جاهای مختلف دیدهایم. اما میخواهم فهرست کاملتری از خانمهای فرانسوی، بریتانیایی، بلژیکی و غیره که در این ویدئوی فرانسهزبان حاضرند، ارائه کنم تا بیشتر به اهمیت آن پی ببریم:
بازیگر: ژولیت بینوش، ماریون کوتیار، ایزابل آجانی، ایزابل کاره، ژولی دبونا، آی حیدرا، ایزابل هوپر، ژولی گایه (همچنین همسر کنونی رئیسجمهور سابق فرانسه فرانسوا اولاند)، شارلوت گِینزبورگ و مادرش جِین بیرکین، برنیس بژو، شارلوت رَمپلینگ، برِنژیِر کریف، اورِلی سادا، کریستین سیتی، گووندولین اَمُن، آنه لهنی، فریمین ریشار، لورا کالامی، مَنون ولنتین، ماری ژیلان، ماری آنژ کاستا، لولیتا شاما، ملانی دوته، ربکا مارده، تانیا د سورسِز، والری دُنزِلی
خواننده و موزیسین: اَنژل، ژولیِت آرمانه، باربارا پراوی، لورا کاهن، پُم، یائل نعیم
کمدین: ماری بائوسن
کارگردان: اوا هوسون (از جمله، سازندهی "دختران خورشید" با بازی گلشیفته فراهانی)، استفانی پیلونکا
همچنین:
لورنس باخمان رئیس مجمع رسانهای زنان
میشل دایان رئیس کانون وکلای زنان
السا وولینسکی، روزنامهنگار و نویسنده
آنا کارین فکسِندینی، رئیس انجمن قضایی راه عدالت
ان سِسیل مِیفر، رئیس بنیاد زنان
و دو دختر ۱۹ و ۱۱ سالهی شارلوت گِینزبورگ و ایوَن اَتال (بازیگر و کارگردات)، آلیس (تنها تصویر سیاه و سفید وسط ویدئو) و جو (تصویر آخر)
------------
یکی دو روز پیش، یک شوخی ِ بامزه شنیدم که میگفت "همین که بدونیم راجر واترز و دنیل دیلوئیس و شارون استون و ژولیت بینوش با مان و ... و ... با اونا، کافیه".
ولی از شوخی گذشته هم دانستن این که افرادی در این سطح و کیفیت کار سیاسی، حقوق بشری، اجتماعی، فرهنگی و هنری، این بار از جزئیات اعتراضهای مردم در ایران باخبرند و برخی هر روز آن را دنبال و دربارهاش خبررسانی دوباره میکنند و اینها باعث شده کمیّت عظیمی از مردم سرتاسر جهان به شناختی نسبی از خیزش خودجوش مردمی در ایران برسند، اتفاق سادهای نیست.
در دل چنین بحرانهایی، همیشه حس میکنیم کار هنری و حرفهای مربوط به آن، به طور موقت اهمیت خود را از دست میدهند. در حالی که میبینیم در عمل چنین نیست و همچنان هنر و فرهنگ و نمایندههای اصیلش در پیوندی ناگسستنی با سرنوشت و زندگی آدمها، میتوانند توجهات انسانی را برانگیزند.
@amiropouria
#ژولیت_بینوش #ماریون_کوتیار #ایزابل_آجانی #ایزابل_هوپر #جین_بیرکین #شارلوت_گینزبورگ #شارلوت_رمپلینگ #باربارا_پراوی #آنژل #فرانسوا_اولاند #راجر_واترز #دنیل_دی_لوییس #شارون_استون
#مهسا_امینی
#نیکا_شاکرمی
#زن_زندگی_آزادی
همه ویدئوی منتشرشده در صفحهی اینستاگرامی خانم ژولیت بینوش را از صبح تا حالا، جاهای مختلف دیدهایم. اما میخواهم فهرست کاملتری از خانمهای فرانسوی، بریتانیایی، بلژیکی و غیره که در این ویدئوی فرانسهزبان حاضرند، ارائه کنم تا بیشتر به اهمیت آن پی ببریم:
بازیگر: ژولیت بینوش، ماریون کوتیار، ایزابل آجانی، ایزابل کاره، ژولی دبونا، آی حیدرا، ایزابل هوپر، ژولی گایه (همچنین همسر کنونی رئیسجمهور سابق فرانسه فرانسوا اولاند)، شارلوت گِینزبورگ و مادرش جِین بیرکین، برنیس بژو، شارلوت رَمپلینگ، برِنژیِر کریف، اورِلی سادا، کریستین سیتی، گووندولین اَمُن، آنه لهنی، فریمین ریشار، لورا کالامی، مَنون ولنتین، ماری ژیلان، ماری آنژ کاستا، لولیتا شاما، ملانی دوته، ربکا مارده، تانیا د سورسِز، والری دُنزِلی
خواننده و موزیسین: اَنژل، ژولیِت آرمانه، باربارا پراوی، لورا کاهن، پُم، یائل نعیم
کمدین: ماری بائوسن
کارگردان: اوا هوسون (از جمله، سازندهی "دختران خورشید" با بازی گلشیفته فراهانی)، استفانی پیلونکا
همچنین:
لورنس باخمان رئیس مجمع رسانهای زنان
میشل دایان رئیس کانون وکلای زنان
السا وولینسکی، روزنامهنگار و نویسنده
آنا کارین فکسِندینی، رئیس انجمن قضایی راه عدالت
ان سِسیل مِیفر، رئیس بنیاد زنان
و دو دختر ۱۹ و ۱۱ سالهی شارلوت گِینزبورگ و ایوَن اَتال (بازیگر و کارگردات)، آلیس (تنها تصویر سیاه و سفید وسط ویدئو) و جو (تصویر آخر)
------------
یکی دو روز پیش، یک شوخی ِ بامزه شنیدم که میگفت "همین که بدونیم راجر واترز و دنیل دیلوئیس و شارون استون و ژولیت بینوش با مان و ... و ... با اونا، کافیه".
ولی از شوخی گذشته هم دانستن این که افرادی در این سطح و کیفیت کار سیاسی، حقوق بشری، اجتماعی، فرهنگی و هنری، این بار از جزئیات اعتراضهای مردم در ایران باخبرند و برخی هر روز آن را دنبال و دربارهاش خبررسانی دوباره میکنند و اینها باعث شده کمیّت عظیمی از مردم سرتاسر جهان به شناختی نسبی از خیزش خودجوش مردمی در ایران برسند، اتفاق سادهای نیست.
در دل چنین بحرانهایی، همیشه حس میکنیم کار هنری و حرفهای مربوط به آن، به طور موقت اهمیت خود را از دست میدهند. در حالی که میبینیم در عمل چنین نیست و همچنان هنر و فرهنگ و نمایندههای اصیلش در پیوندی ناگسستنی با سرنوشت و زندگی آدمها، میتوانند توجهات انسانی را برانگیزند.
@amiropouria
#ژولیت_بینوش #ماریون_کوتیار #ایزابل_آجانی #ایزابل_هوپر #جین_بیرکین #شارلوت_گینزبورگ #شارلوت_رمپلینگ #باربارا_پراوی #آنژل #فرانسوا_اولاند #راجر_واترز #دنیل_دی_لوییس #شارون_استون
#مهسا_امینی
#نیکا_شاکرمی
#زن_زندگی_آزادی
Forwarded from RadioFarda
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اختصاصی - نسرین شاکرمی، مادر #نیکا_شاکرمی در یک پیام ویدئویی به شایعات و ادعاهای حکومت و رسانههای حکومتی درباره جانباختن دخترش پاسخ داد و گفت که دخترش در روز ۲۹ شهریور در تظاهرات کشته شده و جنازهاش همان روز به سردخانه کهریزک تحویل داده شده است. خانم شاکرمی در این پیام ویدئویی که به صورت اختصاصی در اختیار رادیوفردا قرار گرفته، از تهدیدها و فشارهای امنیتی میگوید و اینکه تحت فشار است تا روایت و سناریوی حکومت را درباره جان باختن دخترش تکرار کند. مادر نیکا شاکرمی میگوید که برادر و خواهرش محسن و آتش شاکرمی که بازداشت شدهاند و تحت فشار شدید مجبور به اعتراف دروغ شدهاند. نیکا شاکرمی نوجوان ۱۷ ساله روز ۲۹ شهریور در اعتراضات بعد از کشتهشدن #مهسا_امینی در بلوار کشاورز مفقود شد و به گفته مادرش براساس گواهی پزشکی قانونی بر اثر اصابت ضربات متعدد جسم سخت بر سرش کشته شده است. رسانههای حکومتی و مقامات قضایی جمهوری اسلامی مدعی شدهاند که از بالای یک ساختمان به پایین «پرتاب» شده و کشته شده است، اما مادر نیکا این ادعا را دروغ میخواند.
@RadioFarda
@RadioFarda
Amir Pouria
اختصاصی - نسرین شاکرمی، مادر #نیکا_شاکرمی در یک پیام ویدئویی به شایعات و ادعاهای حکومت و رسانههای حکومتی درباره جانباختن دخترش پاسخ داد و گفت که دخترش در روز ۲۹ شهریور در تظاهرات کشته شده و جنازهاش همان روز به سردخانه کهریزک تحویل داده شده است. خانم شاکرمی…
به عمد مثال دم دست میزنم تا همه به یاد آوریم: جایی از "پدرخوانده" که سانی/جیمز کان خبر ضرب و شتم خواهرش را پای تلفن شنید و به جای غصه خوردن، مشت و دست خودش را به دندان گرفت، یادتان هست؟ این متن و اساساً این نوع نوشتههای این روزها را با همان حال بخوانید: هر کلمهاش میتواند فقط "اندوهبار" تصور شود؛ ولی به جای توقف در غم، از آن گذر کنید و بگذارید خشمتان را بیدارتر کند. البته که هرگز نمیشود این خشم را از بغض و غمی که پشتش است، جدا کرد. اما میشود اندوه را به مواد محترقه بدل کرد و به انفجار خشم رسید.
***
کدام یک از ما و چه قدر یادمان است در ۱۷ سالگی چه رؤیاها و نگرانیهایی داشتیم؟ چرا یک دختر ۱۷ ساله باید برای عادیترین حرکات و سبک زندگی، درگیر شدیدترین اضطرابها باشد؟ تازه اگر شجاعت دختری چون نیکا شاکرمی را داشت، ناچار باشد با سختترین مبارزه و مقاومت، برای به دست آوردن این زندگی نرمال، بکوشد؟
***
مقامهای متعددی از نیروهای امنیتی و انتظامی و قوه قضاییه، به صراحت گفتهاند میانگین سنی بازداشتشدگان، بسیار پایین است. اعداد مختلفی به زبان آوردهاند، اما در مجموع حرفهایشان، میانگین بین سنین ۱۶ تا ۲۰ سال قرار میگيرد.
اما پرسش و شگفتی من این است که میان این همه دروغ و نهانکاری و لاپوشانی، دلیل ذکر این اعداد چیست؟ بیاعتبار کردن اعتراضها؟ تصور میکنند مطالبات نسلهای تازه و شهامتشان با اشاره به عدد پایین سن آنها، زیر سؤال میرود؟ درست برعکس است. آنها هنوز عمری پیش رو دارند و خیلی بیشتر و درستتر از من و ما و یکی دو نسل قبل و بعد از ما حق دارند اعتراض کنند و کوتاه نیایند.
***
ولی حیرت وقتی بیشتر میشود که به وجه حقوق بشری ماجرا نظر کنیم: چگونه پلیس یک کشور به طور رسمی اعلام میکند که تعداد بسیاری تینایجر و جوان این سنی را در بند کرده؟! وقتی سرنوشت سیاه چند تای آنها به گستردهترین میدان اعلام همدلی و همبستگی جهانیان با معترضان ایران انجامیده، چه وقاحتی باعث اعلام این آمار توسط مقامهای قضایی و امنیتی میشود؟!
***
اگر نام مهسا امینی بابت جنایتی که به دلیل پوچ "بدحجابی" در حق او شد، حالا جهانی و جاودان است، نام نیکا شاکرمی باید در ردهی قربانیان جنایات جنگی و اقدام علیه بشریت بیاید. نام مرتکبان این شناعت مهیب باید همپای بزرگترین جانیان تاریخ بنشیند.
***
حرفهای مادر نیکا را که بعد از اعترافات اجباری خاله و دایی او منتشر شده، ببینید. بعد به این فکر کنید که با چه موجودات دوپایی مواجهیم که میتوانند پیکر بیجان دخترکی را از ارتفاع به زمین بیاندازند تا بعد بتوانند قتل وحشیانهی او را جور دیگری جا بیاندازند. چه جور جاندار متحرکی ممکن است رفتاری داشته باشد که وقتی از مادر نیکا میشنویم او همان روز بعد از بازداشتش جان سپرده، همزمان از آن همه روز بیخبر گذاشتن خانوادهی او درمیمانیم و از این که این همه روز، زنده در چنگال این شبهآدمها زجر نمیکشیده، نفسی میکشیم! رنجهایی که حتی یارای به زبان آوردن احتمالاتش را هم نداریم...
بار دیگر یادآوری میکنم که در برابر این چند سطر، واکنشی چون آه کشیدن را مهار و به خشم و انفجار آن بدل کنیم. تنها در این صورت، ممکن است بتوانیم حرمت جان و ارزش خون مهساها و نیکاها و این همه دختر و پسر بس جوان دیگر را به جا آوریم.
@amiropouria
***
کدام یک از ما و چه قدر یادمان است در ۱۷ سالگی چه رؤیاها و نگرانیهایی داشتیم؟ چرا یک دختر ۱۷ ساله باید برای عادیترین حرکات و سبک زندگی، درگیر شدیدترین اضطرابها باشد؟ تازه اگر شجاعت دختری چون نیکا شاکرمی را داشت، ناچار باشد با سختترین مبارزه و مقاومت، برای به دست آوردن این زندگی نرمال، بکوشد؟
***
مقامهای متعددی از نیروهای امنیتی و انتظامی و قوه قضاییه، به صراحت گفتهاند میانگین سنی بازداشتشدگان، بسیار پایین است. اعداد مختلفی به زبان آوردهاند، اما در مجموع حرفهایشان، میانگین بین سنین ۱۶ تا ۲۰ سال قرار میگيرد.
اما پرسش و شگفتی من این است که میان این همه دروغ و نهانکاری و لاپوشانی، دلیل ذکر این اعداد چیست؟ بیاعتبار کردن اعتراضها؟ تصور میکنند مطالبات نسلهای تازه و شهامتشان با اشاره به عدد پایین سن آنها، زیر سؤال میرود؟ درست برعکس است. آنها هنوز عمری پیش رو دارند و خیلی بیشتر و درستتر از من و ما و یکی دو نسل قبل و بعد از ما حق دارند اعتراض کنند و کوتاه نیایند.
***
ولی حیرت وقتی بیشتر میشود که به وجه حقوق بشری ماجرا نظر کنیم: چگونه پلیس یک کشور به طور رسمی اعلام میکند که تعداد بسیاری تینایجر و جوان این سنی را در بند کرده؟! وقتی سرنوشت سیاه چند تای آنها به گستردهترین میدان اعلام همدلی و همبستگی جهانیان با معترضان ایران انجامیده، چه وقاحتی باعث اعلام این آمار توسط مقامهای قضایی و امنیتی میشود؟!
***
اگر نام مهسا امینی بابت جنایتی که به دلیل پوچ "بدحجابی" در حق او شد، حالا جهانی و جاودان است، نام نیکا شاکرمی باید در ردهی قربانیان جنایات جنگی و اقدام علیه بشریت بیاید. نام مرتکبان این شناعت مهیب باید همپای بزرگترین جانیان تاریخ بنشیند.
***
حرفهای مادر نیکا را که بعد از اعترافات اجباری خاله و دایی او منتشر شده، ببینید. بعد به این فکر کنید که با چه موجودات دوپایی مواجهیم که میتوانند پیکر بیجان دخترکی را از ارتفاع به زمین بیاندازند تا بعد بتوانند قتل وحشیانهی او را جور دیگری جا بیاندازند. چه جور جاندار متحرکی ممکن است رفتاری داشته باشد که وقتی از مادر نیکا میشنویم او همان روز بعد از بازداشتش جان سپرده، همزمان از آن همه روز بیخبر گذاشتن خانوادهی او درمیمانیم و از این که این همه روز، زنده در چنگال این شبهآدمها زجر نمیکشیده، نفسی میکشیم! رنجهایی که حتی یارای به زبان آوردن احتمالاتش را هم نداریم...
بار دیگر یادآوری میکنم که در برابر این چند سطر، واکنشی چون آه کشیدن را مهار و به خشم و انفجار آن بدل کنیم. تنها در این صورت، ممکن است بتوانیم حرمت جان و ارزش خون مهساها و نیکاها و این همه دختر و پسر بس جوان دیگر را به جا آوریم.
@amiropouria
Amir Pouria
به عمد مثال دم دست میزنم تا همه به یاد آوریم: جایی از "پدرخوانده" که سانی/جیمز کان خبر ضرب و شتم خواهرش را پای تلفن شنید و به جای غصه خوردن، مشت و دست خودش را به دندان گرفت، یادتان هست؟ این متن و اساساً این نوع نوشتههای این روزها را با همان حال بخوانید:…
نام اثر:
1388 vs 1401
طراح: صدف فدائیان
صفحهی طراح در توئیتر:
https://twitter.com/sadaffadaeian?t=8Dgq8qgHShtFgy25NmKMAA&s=35
در اینستاگرام:
https://instagram.com/sadaf.fadaeian?igshid=YmMyMTA2M2Y=
وبسایت:
www.sadaffadeian.com
@amiropouria
توضیح کوتاه امیر پوریا در ادامه میآید👇
1388 vs 1401
طراح: صدف فدائیان
صفحهی طراح در توئیتر:
https://twitter.com/sadaffadaeian?t=8Dgq8qgHShtFgy25NmKMAA&s=35
در اینستاگرام:
https://instagram.com/sadaf.fadaeian?igshid=YmMyMTA2M2Y=
وبسایت:
www.sadaffadeian.com
@amiropouria
توضیح کوتاه امیر پوریا در ادامه میآید👇
Amir Pouria
نام اثر: 1388 vs 1401 طراح: صدف فدائیان صفحهی طراح در توئیتر: https://twitter.com/sadaffadaeian?t=8Dgq8qgHShtFgy25NmKMAA&s=35 در اینستاگرام: https://instagram.com/sadaf.fadaeian?igshid=YmMyMTA2M2Y= وبسایت: www.sadaffadeian.com @amiropouria توضیح کوتاه…
این کار خانم صدف فدائیان با عنوان
1388 vs 1401
تا کنون در توئیتر فارسی بیش از ۸۷۰۰ بار ریتوئیت شده و به گمانم تقریباً هر کاربر فارسیزبان دستکم یک بار آن را دیده.
در وصف احساس سادگی یا حتی سادهلوحی خودم از حضور در راهپیمایی سکوت ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ که پیشتر هم چیزی نوشتم.
توضیح خود طراح دربارهی این که قصدش چه بوده و مهمتر این که هدفش از این نوع اشاره به شکل اعتراض در سال ۸۸، توهین به آن همه رنجکشیدهها و مصیبتدیدهها نبوده، در تصویر دوم آمده.
شما هم قضاوتتان دربارهی این تفاوت را بیان کنید.
خودم هم از ارائهی برداشتم در نمیروم: وقتی از نسلی حرف میزنیم که دیگر تعارف و شعار نصفهنیمه ندارد و روسری میسوزاند و عکس حاکمان را پاره یا سرنگون میکند، باید بدانیم که تعلق داشتن یا نداشتن ما به آن نسل، تفاوتی ایجاد نخواهد کرد. چون "دوران" کنونی اعتراض و مبارزه، هویت این نسل را به خود میگیرد و که این خصلت دوران، همه را با خود میبَرَد.
به این تعبیر محمد یعقوبی، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر هم اعتقاد کامل دارم که نسلهای معترض کنونی را "خوشههای خشم نسل پیشین" توصیف میکند. این را فقط یک تعبیر روی کاغذ نگیرید. به این فکر کنید که چند سال و چند دهه حتی یک مهمانی خانوادگی، یک مسیر تاکسی و اتوبوس، گاه حتی یک خرید ساده از یک سوپرمارکت بدون این که گلایهای از حاکمیت در آن مطرح شود، طی نشد. تمام این سالها مردم و نسلهای قبلی در جمع خصوصی یا حتی اماکن عمومی با آه کشیدن یا عصبانیت، از هم پرسیدند "به نظرت اینا رفتنیاند؟"، یا "اینا چه مملکت دزدبازاری ساختند"، یا "اینا گند زدند به این کشور"، یا "اینا زندگی برامون نذاشتند".
حالا ديگر دوران اشاره به ضمیر سوم شخص مبهم "اینها" سپری شده. حالا تینایجرها و نوجوانان و دانشجوها و جوانان و بچههای مدرسه که هر کدام سالها در خانهها آن نارضایتی و غرولند نسلهای ما را شنیدهاند، یادمان میدهند که باید چشم در چشم "اینها" ایستاد و اعتراض را فریاد زد. حتی اگر نمایندگان چماقبهدست و مسلحشان را جلوی مردم به صف کرده باشند.
@amiropouria
1388 vs 1401
تا کنون در توئیتر فارسی بیش از ۸۷۰۰ بار ریتوئیت شده و به گمانم تقریباً هر کاربر فارسیزبان دستکم یک بار آن را دیده.
در وصف احساس سادگی یا حتی سادهلوحی خودم از حضور در راهپیمایی سکوت ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ که پیشتر هم چیزی نوشتم.
توضیح خود طراح دربارهی این که قصدش چه بوده و مهمتر این که هدفش از این نوع اشاره به شکل اعتراض در سال ۸۸، توهین به آن همه رنجکشیدهها و مصیبتدیدهها نبوده، در تصویر دوم آمده.
شما هم قضاوتتان دربارهی این تفاوت را بیان کنید.
خودم هم از ارائهی برداشتم در نمیروم: وقتی از نسلی حرف میزنیم که دیگر تعارف و شعار نصفهنیمه ندارد و روسری میسوزاند و عکس حاکمان را پاره یا سرنگون میکند، باید بدانیم که تعلق داشتن یا نداشتن ما به آن نسل، تفاوتی ایجاد نخواهد کرد. چون "دوران" کنونی اعتراض و مبارزه، هویت این نسل را به خود میگیرد و که این خصلت دوران، همه را با خود میبَرَد.
به این تعبیر محمد یعقوبی، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر هم اعتقاد کامل دارم که نسلهای معترض کنونی را "خوشههای خشم نسل پیشین" توصیف میکند. این را فقط یک تعبیر روی کاغذ نگیرید. به این فکر کنید که چند سال و چند دهه حتی یک مهمانی خانوادگی، یک مسیر تاکسی و اتوبوس، گاه حتی یک خرید ساده از یک سوپرمارکت بدون این که گلایهای از حاکمیت در آن مطرح شود، طی نشد. تمام این سالها مردم و نسلهای قبلی در جمع خصوصی یا حتی اماکن عمومی با آه کشیدن یا عصبانیت، از هم پرسیدند "به نظرت اینا رفتنیاند؟"، یا "اینا چه مملکت دزدبازاری ساختند"، یا "اینا گند زدند به این کشور"، یا "اینا زندگی برامون نذاشتند".
حالا ديگر دوران اشاره به ضمیر سوم شخص مبهم "اینها" سپری شده. حالا تینایجرها و نوجوانان و دانشجوها و جوانان و بچههای مدرسه که هر کدام سالها در خانهها آن نارضایتی و غرولند نسلهای ما را شنیدهاند، یادمان میدهند که باید چشم در چشم "اینها" ایستاد و اعتراض را فریاد زد. حتی اگر نمایندگان چماقبهدست و مسلحشان را جلوی مردم به صف کرده باشند.
@amiropouria
Amir Pouria
این کار خانم صدف فدائیان با عنوان 1388 vs 1401 تا کنون در توئیتر فارسی بیش از ۸۷۰۰ بار ریتوئیت شده و به گمانم تقریباً هر کاربر فارسیزبان دستکم یک بار آن را دیده. در وصف احساس سادگی یا حتی سادهلوحی خودم از حضور در راهپیمایی سکوت ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ که پیشتر…
شعارهای از ته دل ِ این نسل و آن ساعات عمر نسلهایی چون ما که سر صف با "مرگ بر..." گفتن، به باد رفت
@amiropouria
یادداشت امیر پوریا در ادامه میآید👇
@amiropouria
یادداشت امیر پوریا در ادامه میآید👇
Amir Pouria
شعارهای از ته دل ِ این نسل و آن ساعات عمر نسلهایی چون ما که سر صف با "مرگ بر..." گفتن، به باد رفت @amiropouria یادداشت امیر پوریا در ادامه میآید👇
وقتی ماها بچه بودیم، یک قصهای دهان به دهان بین مردم نقل میشد که معروف بود: میگفتند توی یک دبستان، یک بچهی کلاس اولی وقتی عکس خمینی را روی دیوار دیده، یکهو زده زیر خنده. ازش پرسیدهاند چرا میخندی؟ جواب داده آخه نمیدونین بابام هر وقت قیافهی اینو توی تلویزیون میبینه، چیها بهش میگه!
در نتیجه، خانوادهها از ترس این که یک وقت توی مدرسه بگوییم در خانهی ما به اینها بد میگویند، سعی میکردند دربارهی وضعیت موجود بعد از انقلاب ۵۷، جلوی ما حرف تندی نزنند. وقتی از ویرانیهای جنگ در عذاب بودند، وقتی با تأخیر جمهوری اسلامی در پذیرش قطعنامهی ۵۹۸ شورای امنيت سازمان ملل، بابت صدها فشار و ترس، مسببین آن را نفرین میکردند یا وقتی از رفتار خمینی با بنیصدر یا منتظری، متحیر و شاکی بودند، تا جایی که میشد، جلوی ما نمیگفتند.
***
اما حالا اعتراض بچههای مدارس در همهی ردهها از خبرهای بسیار نظرگیر خیزش سراسری مردم در این هفتههای پرالتهاب بوده. آدم به این فکر میکند که چه پرشور و امیدبخش است وقتی یک سال تحصیلی به جای تکرار کلیشههای همیشگی نظام آموزشی ما، این طور با ابراز حس و خواستهی حقیقی بچهها شروع شود.
***
همنسلان دوشخصیتی و چندشخصیتی من و قبلیها و بعدیها؛ به یاد بیاورید تمام سالهایی را که ۶ روز در هفته، سر صبح پاییز و زمستان، به ناچار باید سر صف مدرسه شعارهای مهمل "مرگ بر ..." و "درود بر ..." سر میدادیم. شعارهایی که با تغییر منافع نظام (مثلاً با سرسپردگی به روسیه) تغییرات مضحکی هم میکند.
چند ساعت از کودکی و نوجوانیمان به این کار بیمعنا و بیهوده گذشت؟ هیچ وقت جرأت و جمع لازم برای ساختن و سردادن ِ حتی نیم سطر شعار ِ از ته دل علیه سيستم آموزشی یا حاکمیت، شکل نگرفت.
***
این روزها خبر مرتبط با شور و شعور بچههای جسور این نسل که نباید از آن غافل بمانیم، این است که یک مدیر مدرسه در کرج سهشنبه ۱۹ مهر بابت "تحویل ندادن فیلم دوربین مداربسته به نیروهای امنیتی" (بخوانید ضدامنیتی) بازداشت شده است!
نام خانوادگی این خانم مدیر، عقابنشین است و نام این مدرسه، به شکل بامعنایی، "هنرستان آیتالله خامنهای".
فکرش را بکنید. گشتن کیف و لباس ماها دم در مدرسه، حالا به اینجا رسیده که از مدیر و ناظم میخواهند در بازداشت بچهها با آنان همکاری کنند و مدیرها هم اغلب چنین میکنند! انگار چهرهی اصلی ِ هر کس، تازه دارد آشکار میشود.
***
در این شرایط، پدر و مادر بودن حتی از ایرانی بودن هم سختتر و مهیبتر است...
@amiropouria
#اعتراضات_ایران
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#انقلاب۵۷
وقتی ماها بچه بودیم، یک قصهای دهان به دهان بین مردم نقل میشد که معروف بود: میگفتند توی یک دبستان، یک بچهی کلاس اولی وقتی عکس خمینی را روی دیوار دیده، یکهو زده زیر خنده. ازش پرسیدهاند چرا میخندی؟ جواب داده آخه نمیدونین بابام هر وقت قیافهی اینو توی تلویزیون میبینه، چیها بهش میگه!
در نتیجه، خانوادهها از ترس این که یک وقت توی مدرسه بگوییم در خانهی ما به اینها بد میگویند، سعی میکردند دربارهی وضعیت موجود بعد از انقلاب ۵۷، جلوی ما حرف تندی نزنند. وقتی از ویرانیهای جنگ در عذاب بودند، وقتی با تأخیر جمهوری اسلامی در پذیرش قطعنامهی ۵۹۸ شورای امنيت سازمان ملل، بابت صدها فشار و ترس، مسببین آن را نفرین میکردند یا وقتی از رفتار خمینی با بنیصدر یا منتظری، متحیر و شاکی بودند، تا جایی که میشد، جلوی ما نمیگفتند.
***
اما حالا اعتراض بچههای مدارس در همهی ردهها از خبرهای بسیار نظرگیر خیزش سراسری مردم در این هفتههای پرالتهاب بوده. آدم به این فکر میکند که چه پرشور و امیدبخش است وقتی یک سال تحصیلی به جای تکرار کلیشههای همیشگی نظام آموزشی ما، این طور با ابراز حس و خواستهی حقیقی بچهها شروع شود.
***
همنسلان دوشخصیتی و چندشخصیتی من و قبلیها و بعدیها؛ به یاد بیاورید تمام سالهایی را که ۶ روز در هفته، سر صبح پاییز و زمستان، به ناچار باید سر صف مدرسه شعارهای مهمل "مرگ بر ..." و "درود بر ..." سر میدادیم. شعارهایی که با تغییر منافع نظام (مثلاً با سرسپردگی به روسیه) تغییرات مضحکی هم میکند.
چند ساعت از کودکی و نوجوانیمان به این کار بیمعنا و بیهوده گذشت؟ هیچ وقت جرأت و جمع لازم برای ساختن و سردادن ِ حتی نیم سطر شعار ِ از ته دل علیه سيستم آموزشی یا حاکمیت، شکل نگرفت.
***
این روزها خبر مرتبط با شور و شعور بچههای جسور این نسل که نباید از آن غافل بمانیم، این است که یک مدیر مدرسه در کرج سهشنبه ۱۹ مهر بابت "تحویل ندادن فیلم دوربین مداربسته به نیروهای امنیتی" (بخوانید ضدامنیتی) بازداشت شده است!
نام خانوادگی این خانم مدیر، عقابنشین است و نام این مدرسه، به شکل بامعنایی، "هنرستان آیتالله خامنهای".
فکرش را بکنید. گشتن کیف و لباس ماها دم در مدرسه، حالا به اینجا رسیده که از مدیر و ناظم میخواهند در بازداشت بچهها با آنان همکاری کنند و مدیرها هم اغلب چنین میکنند! انگار چهرهی اصلی ِ هر کس، تازه دارد آشکار میشود.
***
در این شرایط، پدر و مادر بودن حتی از ایرانی بودن هم سختتر و مهیبتر است...
@amiropouria
#اعتراضات_ایران
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#انقلاب۵۷
Forwarded from بابک غفوریآذر | Babak Ghafooriazar
کاوه سمندریان، فرزند هما روستا و حمید سمندریان با انتشار تصویر بیحجابی از مادرش خواستار حذف تصویر هما روستا از تابلوی سپاه پاسداران در میدان ولیعصر تهران شد.
@babakgha
@babakgha
Amir Pouria
وقتی ماها بچه بودیم، یک قصهای دهان به دهان بین مردم نقل میشد که معروف بود: میگفتند توی یک دبستان، یک بچهی کلاس اولی وقتی عکس خمینی را روی دیوار دیده، یکهو زده زیر خنده. ازش پرسیدهاند چرا میخندی؟ جواب داده آخه نمیدونین بابام هر وقت قیافهی اینو توی…
در این سن و سال، آزادی برای آدمی چگونه معنا میشود؟
@amiropouria
یادداشت امیر پوریا دربارهی ایندو ویدئوی اعتراضی که تصویری از آنها را اینجا میبینید، در ادامه میآید 👇
@amiropouria
یادداشت امیر پوریا دربارهی ایندو ویدئوی اعتراضی که تصویری از آنها را اینجا میبینید، در ادامه میآید 👇