دربارهی وضعیت کنونی اعتراضها، بازتاب جهانیاش و افراد مشهوری که به بهبود تصویر خود نزد مردم نیاز دارند
@amiropouria
متن یادداشت امیر پوریا در ادامه میآید 👇
@amiropouria
متن یادداشت امیر پوریا در ادامه میآید 👇
Amir Pouria
دربارهی وضعیت کنونی اعتراضها، بازتاب جهانیاش و افراد مشهوری که به بهبود تصویر خود نزد مردم نیاز دارند @amiropouria متن یادداشت امیر پوریا در ادامه میآید 👇
الان و این ساعت از اواخر روز چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ کجا ایستادهایم؟ ۱۵ روز از دستگیری مهسا امینی میگذرد و ۱۲ روز از جان باختن او. با نامهی داخلی حاوی گردش کار نیروی انتظامی که امروز توسط گروه هکری "عدالت علی" افشا شد، در کمترین میزان سبعیت، هل دادن او و برخورد سرش به جدول کنار خیابان، قطعیست. نیروهای مثلاً امنیتی در همین مدت، درست مشابه همین تصویر وحشیانه را چنان بیافسار از خود به جا گذاشتهاند که جایی برای تردید در قتل او باقی نمانده است.
اما آیا نوع کشته شدن مهسا، از تمام قربانیان مستقیم جنایات جمهوری اسلامی، فاجعهبارتر بوده است؟ آیا اصلاً لازم است شدت فاجعه بیشتر باشد تا به اعتراض سهمگین مردم بیانجامد؟ خُردهمسئولان و نیمچهنظریهپردازان سرسپردهی پرشماری در این روزها و شبها افاضات فرمودهاند که "مخالفان، مرگ مهسا را بهانه کردهاند". بله، البته که با فشار دریدگیها و درندگیهای شمایان، فنر خشم ۴۰ و چند سالهی مردم باید در میرفت. حتی نیازی به قتل مستقیم نبود. این همه حق طبیعی و بدیهی مثل پوشش و معاشرت آدمها که از آنها دریغ و برایش حد تعیین میکنید، جلوههایی از کشتار تدریجی روح و جان و جسم انسانی نیست؟
شدت سرکوبها و انکار مطلق آن در تریبونهای بینالمللی، با آن که فیلمش در دسترس جهانیان است، سرسوزنی جای مدارا از سوی مردم باقی نمیگذارد. از دید این نظام، انکار یک رویهی مقدس است و اگر کسی مثل نیلوفر حامدی، خبرنگاری که خبر بدحالی مهسا در بیمارستان را منتشر کرد، این رویه را برهم بزند، جایش قعر زندان است.
اما حالا دیگر مطلقاً مردماند که نظرشان تعیینکننده است. هنرمند و فوتبالیستی که از حمایت مردم دم میزند، به این که مردم او را از خود بدانند، نیاز دارد؛ نه برعکس.
همه دیدهایم که راجر واترز در کنسرت دیشب خود در لسآنجلس، همان اوایل اجرا، میان نامهای قربانیان دیگر نیروهای مدعی قانون، نام مهسا امینی را هم بر پرده انداخت. قربانیانی مثل علی الحمدان پسر ۱۹ ساله و پناهندهی اهل سوریه که به دست پلیس ترکیه با گلولهای در قفسهی سینه، کشته شد. تصویرهای دیشب را از صفحهی دوستم پیام قوامی برداشتهام که نایبالزیاره بود. کل کنسرت در دو بخش در صفحهی اینستاگرام او آمده:
https://instagram.com/payam.8252?igshid=YmMyMTA2M2Y=
سال ۲۰۱۳ هم در میان قربانیان یادشده بر دیوار پشت سر راجر واترز در تور کنسرتهایش، تصویر و نام امیر جوادیفر آمده بود. سالها گذشته و آن طاقت، دیگر طاق شده است. حالا تصور کاری مثل راهپیمایی سکوت ۲۵ خرداد ۸۸، به آدم احساس بزدلی و بلاهت میبخشد.
@amiropouria
اما آیا نوع کشته شدن مهسا، از تمام قربانیان مستقیم جنایات جمهوری اسلامی، فاجعهبارتر بوده است؟ آیا اصلاً لازم است شدت فاجعه بیشتر باشد تا به اعتراض سهمگین مردم بیانجامد؟ خُردهمسئولان و نیمچهنظریهپردازان سرسپردهی پرشماری در این روزها و شبها افاضات فرمودهاند که "مخالفان، مرگ مهسا را بهانه کردهاند". بله، البته که با فشار دریدگیها و درندگیهای شمایان، فنر خشم ۴۰ و چند سالهی مردم باید در میرفت. حتی نیازی به قتل مستقیم نبود. این همه حق طبیعی و بدیهی مثل پوشش و معاشرت آدمها که از آنها دریغ و برایش حد تعیین میکنید، جلوههایی از کشتار تدریجی روح و جان و جسم انسانی نیست؟
شدت سرکوبها و انکار مطلق آن در تریبونهای بینالمللی، با آن که فیلمش در دسترس جهانیان است، سرسوزنی جای مدارا از سوی مردم باقی نمیگذارد. از دید این نظام، انکار یک رویهی مقدس است و اگر کسی مثل نیلوفر حامدی، خبرنگاری که خبر بدحالی مهسا در بیمارستان را منتشر کرد، این رویه را برهم بزند، جایش قعر زندان است.
اما حالا دیگر مطلقاً مردماند که نظرشان تعیینکننده است. هنرمند و فوتبالیستی که از حمایت مردم دم میزند، به این که مردم او را از خود بدانند، نیاز دارد؛ نه برعکس.
همه دیدهایم که راجر واترز در کنسرت دیشب خود در لسآنجلس، همان اوایل اجرا، میان نامهای قربانیان دیگر نیروهای مدعی قانون، نام مهسا امینی را هم بر پرده انداخت. قربانیانی مثل علی الحمدان پسر ۱۹ ساله و پناهندهی اهل سوریه که به دست پلیس ترکیه با گلولهای در قفسهی سینه، کشته شد. تصویرهای دیشب را از صفحهی دوستم پیام قوامی برداشتهام که نایبالزیاره بود. کل کنسرت در دو بخش در صفحهی اینستاگرام او آمده:
https://instagram.com/payam.8252?igshid=YmMyMTA2M2Y=
سال ۲۰۱۳ هم در میان قربانیان یادشده بر دیوار پشت سر راجر واترز در تور کنسرتهایش، تصویر و نام امیر جوادیفر آمده بود. سالها گذشته و آن طاقت، دیگر طاق شده است. حالا تصور کاری مثل راهپیمایی سکوت ۲۵ خرداد ۸۸، به آدم احساس بزدلی و بلاهت میبخشد.
@amiropouria
Amir Pouria
یکی از کامنتهای پُست قبلی در اینستاگرام و جواب بنده @amiropouria توضیح در ادامه میآید 👇
یک. متأسفانه آدم نمیتونه کامنت خودش رو پین کنه و من بعد از چند ساعت که از این کامنتم پای پست خودم گذشته، دیدم نیاز دارم به رؤیت دوستان دیگر برسونمش.
دو. با دیدن خیلی از حرفهای مشابه دوست فالوئری که البته از حسن نیتش اطمینان دارم، به این نتیجه رسیدم که باز داره اشتباهی صورت میگیره. باز داره تصور میشه تعبیر "به عقاید هم احترام بذاریم"، شکلی یکطرفه داره و همیشه این ما بهستوهآمدگان از این حکومت هستیم که باید به همسویان نظام و بدتر از اون، به مداراکنندهها لبخند بزنیم و با ادبیاتی نوازشی باهاشون مواجه بشیم!
نه دوستان! دیگه باید از این روشهای باجدادنی، پرهیز کرد. این که استاد دانشگاه و کاسب برای اعتصاب همراه میشه یا نه، این که افراد شناختهشدهی ایرانی مثل این همه کنشگران مدنی و نمایندگان پارلمانها و بازیگران و موزیسینهای جهانی از اعتراضهای مردم حمایت میکنن یا نه، حالا دیگه عیار "آدمیّت" آدمها رو مشخص میکنه. عوارض احتمالی بعدی هم از هر کدوم یک نام/قهرمان ماندگار میسازه.
سه. رسیدیم به دورهی "نشانهخوانی"! از نوع شادی بعد از گل بازیکنان تیم ملی فوتسال، باید حدس بزنیم منظورشون اشاره به موی زنان بوده! یا بعضی بازیکنان تیم ملی فوتبال بعد از گذشت این همه روز تازه استوری بگذارن که از رفتاری که با مردم "میشود" (یعنی فعل مجهول به کار ببرن و باز هم از اشاره به "پلیس" یا حاکمیت، بترسن!)، فقط "شرمنده"ن!
خیلی از این برخوردها منو یاد جوک قدیمی و بیمزه و معروفی میندازه که یارو، جد و آباء ِ طرفو از بالا تا پایین فحش کشیده بود (درستش "جد و آباد" نیست، بلکه همین "جد و آباء" یعنی "پدران"، درسته!)، طرف اومد در جوابش گفت "بد، بد، بد"!
چهار. این نوع برخورد نوازشی و اغماضگرانه، با روش ابراهیم رئیسی در مصاحبهی تلویزیونی دیشب، در ماهیت چه فرقی داره؟ جوری میگفت انتقاد باید باشه و اعتراض میتونه در "کرسیهای آزاداندیشی" مطرح بشه، طوری از حق مردم حرف/زر میزد، چنان توصیه میکرد همدستانش در نظام "آستانهی تحمل"شون رو ببرن بالا که انگار از کرهی مریخ مستقیم فرود اومده وسط استودیو و هیچ تصور و تصویری از خیابونهای تهران و این همه شهر کوچیک و بزرگ نداره!
افراد مشهور فرهنگی یا ورزشی که فوقش میگن "ما هم یکی از مردمیم" یا فقط نظرات نهچندان خشمگینانهی دیگران رو بدون شرح و نظر خودشون، بازنشر میکنن، درست به اندازهی رئیسی، نابینایی و ناشنوایی خود رو به اثبات میرسونن.
پنج. در عکس-نوشته، نقل قول ایوان کلیما رو باز بخونید.
@amiropouria
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
دو. با دیدن خیلی از حرفهای مشابه دوست فالوئری که البته از حسن نیتش اطمینان دارم، به این نتیجه رسیدم که باز داره اشتباهی صورت میگیره. باز داره تصور میشه تعبیر "به عقاید هم احترام بذاریم"، شکلی یکطرفه داره و همیشه این ما بهستوهآمدگان از این حکومت هستیم که باید به همسویان نظام و بدتر از اون، به مداراکنندهها لبخند بزنیم و با ادبیاتی نوازشی باهاشون مواجه بشیم!
نه دوستان! دیگه باید از این روشهای باجدادنی، پرهیز کرد. این که استاد دانشگاه و کاسب برای اعتصاب همراه میشه یا نه، این که افراد شناختهشدهی ایرانی مثل این همه کنشگران مدنی و نمایندگان پارلمانها و بازیگران و موزیسینهای جهانی از اعتراضهای مردم حمایت میکنن یا نه، حالا دیگه عیار "آدمیّت" آدمها رو مشخص میکنه. عوارض احتمالی بعدی هم از هر کدوم یک نام/قهرمان ماندگار میسازه.
سه. رسیدیم به دورهی "نشانهخوانی"! از نوع شادی بعد از گل بازیکنان تیم ملی فوتسال، باید حدس بزنیم منظورشون اشاره به موی زنان بوده! یا بعضی بازیکنان تیم ملی فوتبال بعد از گذشت این همه روز تازه استوری بگذارن که از رفتاری که با مردم "میشود" (یعنی فعل مجهول به کار ببرن و باز هم از اشاره به "پلیس" یا حاکمیت، بترسن!)، فقط "شرمنده"ن!
خیلی از این برخوردها منو یاد جوک قدیمی و بیمزه و معروفی میندازه که یارو، جد و آباء ِ طرفو از بالا تا پایین فحش کشیده بود (درستش "جد و آباد" نیست، بلکه همین "جد و آباء" یعنی "پدران"، درسته!)، طرف اومد در جوابش گفت "بد، بد، بد"!
چهار. این نوع برخورد نوازشی و اغماضگرانه، با روش ابراهیم رئیسی در مصاحبهی تلویزیونی دیشب، در ماهیت چه فرقی داره؟ جوری میگفت انتقاد باید باشه و اعتراض میتونه در "کرسیهای آزاداندیشی" مطرح بشه، طوری از حق مردم حرف/زر میزد، چنان توصیه میکرد همدستانش در نظام "آستانهی تحمل"شون رو ببرن بالا که انگار از کرهی مریخ مستقیم فرود اومده وسط استودیو و هیچ تصور و تصویری از خیابونهای تهران و این همه شهر کوچیک و بزرگ نداره!
افراد مشهور فرهنگی یا ورزشی که فوقش میگن "ما هم یکی از مردمیم" یا فقط نظرات نهچندان خشمگینانهی دیگران رو بدون شرح و نظر خودشون، بازنشر میکنن، درست به اندازهی رئیسی، نابینایی و ناشنوایی خود رو به اثبات میرسونن.
پنج. در عکس-نوشته، نقل قول ایوان کلیما رو باز بخونید.
@amiropouria
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
هدف از این نوشته، نه غمخواری صرف و مصیبتخوانی بر دستگیریهای تازه، بلکه یادآوری ارزش بیپایان "تداوم" اعتراضهاست. ارزشی حتی بیش از "شروع" آنها.
@amiropouria
نوشتهی امیر پوریا را در ادامه بخوانید👇
@amiropouria
نوشتهی امیر پوریا را در ادامه بخوانید👇
Amir Pouria
Photo
هدف این متن به هیچ وجه غصه خوردن برای سه دستگیری تازه که فرد بازداشتی را میشناسیم و صدها بازداشت، ضرب و شتم و تهدید دیگر که مردم گرفتار آن را نمیشناسیم، نیست. با قطعیت به شما میگویم فارغ از میزان پر دل و جرأتی ِ فرد فرد ِ این بازداشتیها و زخمیها و تهدیدشدهها، تکتکشان حالا در زندان یا بيمارستان به تداوم اعتراضها فکر میکنند. از کسانی حرف میزنم که به گمانم تا اندازهای میشناسمشان:
واقعاً تصور میکنید الان علی کریمی نگران مصادرههاست؟ جعفر پناهی و محمد رسولاف، حسرتی جز این دارند که کاش بیرون و بین معترضان بودند؟ حامد بهداد که همنسل من است و شجاعانه میگوید ما نسل ترسویی بودیم، خدا خدا میکند که نکند بیایند و بگیرندش؟ یا کتایون ریاحی به نظرتان الان احساس پشیمانی دارد؟ یا سربلندی؟ بیشک در مکان نامعلومی که در بند است، حجاب سرش کردهاند. آیا حتی ۲ درصد احتمال این که این آخرین پوشش زورکی سر و موهایش باشد، او را به پوزخندی از ته دل وانمیدارد؟ یعنی حسین ماهینی اگر توقع حمایت فوتبالیستها را در سر داشته باشد، بابت آزادی سریعتر خودش است؟ یا به هدف همگانیتر شدن اعتراضها؟ دنیا راد پیش خودش میگوید عجب اشتباهی کردم عکس سادهی صبحانه خوردنم در یک قهوهخانه را به چشم همه رساندم؟ یا برعکس؛ میداند که با مطرح شدن کار او و دلیل بازداشتش در جهان، برگ بسیار مهمی از شدت سرکوب و حقارت حاکمیت، ورق خورده است؟
آیا شروین حاجیپور که از تمام نامهای پیشین، کمتر میشناسمش، در هر احوالی که باشد و هر میزان فشار و رنج را تحمل کند، چشم به راه موزیسینهای دیگر نیست که کار انسانیاش را ادامه دهند؟
اینها را فقط به این نیت میگویم که بدانیم حتی با بدترین پیشامدها، حالا "تداوم" چه ارزشی پیدا کرده. خیلی فراتر از "شروع" اعتراضها. همه خستهاید. نگرانید. حتی بیتعارف، ترس در حال تسریست. اگر اینها نباشد، عجیب است.
اما همچنان آمار مشهور جهانی را به یاد بیاوریم: هیچ خیزشی که دستکم ۳/۵ درصد از جمعیت یک کشور در آن مشارکت کرده باشند، از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون، شکست نخورده است.
به این فکر کنیم که ۳/۵ درصد جمعیت ۸۰ میلیونی ایران میشود ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر. اگر برایتان عجیب است و میپندارید شمار معترضان باید تا الان بیشتر از این شده باشد، بدانید که اضافه شدن حتی یک نفر میتواند به آرمان سقوط ستمپیشهها، نزدیکمان کند. حتی در این روزهای غلبهی خستگی و سردرگمی.
@amiropouria
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#اعتراضات_مردمی
#سرکوب_اعتراضات
#طاقت_بیار_رفیق
#علی_کریمی
#جعفر_پناهی
#شروین_حاجی_پور
واقعاً تصور میکنید الان علی کریمی نگران مصادرههاست؟ جعفر پناهی و محمد رسولاف، حسرتی جز این دارند که کاش بیرون و بین معترضان بودند؟ حامد بهداد که همنسل من است و شجاعانه میگوید ما نسل ترسویی بودیم، خدا خدا میکند که نکند بیایند و بگیرندش؟ یا کتایون ریاحی به نظرتان الان احساس پشیمانی دارد؟ یا سربلندی؟ بیشک در مکان نامعلومی که در بند است، حجاب سرش کردهاند. آیا حتی ۲ درصد احتمال این که این آخرین پوشش زورکی سر و موهایش باشد، او را به پوزخندی از ته دل وانمیدارد؟ یعنی حسین ماهینی اگر توقع حمایت فوتبالیستها را در سر داشته باشد، بابت آزادی سریعتر خودش است؟ یا به هدف همگانیتر شدن اعتراضها؟ دنیا راد پیش خودش میگوید عجب اشتباهی کردم عکس سادهی صبحانه خوردنم در یک قهوهخانه را به چشم همه رساندم؟ یا برعکس؛ میداند که با مطرح شدن کار او و دلیل بازداشتش در جهان، برگ بسیار مهمی از شدت سرکوب و حقارت حاکمیت، ورق خورده است؟
آیا شروین حاجیپور که از تمام نامهای پیشین، کمتر میشناسمش، در هر احوالی که باشد و هر میزان فشار و رنج را تحمل کند، چشم به راه موزیسینهای دیگر نیست که کار انسانیاش را ادامه دهند؟
اینها را فقط به این نیت میگویم که بدانیم حتی با بدترین پیشامدها، حالا "تداوم" چه ارزشی پیدا کرده. خیلی فراتر از "شروع" اعتراضها. همه خستهاید. نگرانید. حتی بیتعارف، ترس در حال تسریست. اگر اینها نباشد، عجیب است.
اما همچنان آمار مشهور جهانی را به یاد بیاوریم: هیچ خیزشی که دستکم ۳/۵ درصد از جمعیت یک کشور در آن مشارکت کرده باشند، از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون، شکست نخورده است.
به این فکر کنیم که ۳/۵ درصد جمعیت ۸۰ میلیونی ایران میشود ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر. اگر برایتان عجیب است و میپندارید شمار معترضان باید تا الان بیشتر از این شده باشد، بدانید که اضافه شدن حتی یک نفر میتواند به آرمان سقوط ستمپیشهها، نزدیکمان کند. حتی در این روزهای غلبهی خستگی و سردرگمی.
@amiropouria
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#اعتراضات_مردمی
#سرکوب_اعتراضات
#طاقت_بیار_رفیق
#علی_کریمی
#جعفر_پناهی
#شروین_حاجی_پور
Amir Pouria
هدف این متن به هیچ وجه غصه خوردن برای سه دستگیری تازه که فرد بازداشتی را میشناسیم و صدها بازداشت، ضرب و شتم و تهدید دیگر که مردم گرفتار آن را نمیشناسیم، نیست. با قطعیت به شما میگویم فارغ از میزان پر دل و جرأتی ِ فرد فرد ِ این بازداشتیها و زخمیها و تهدیدشدهها،…
یکم اکتبر ۲۰۲۲ در سراسر جهان: "روز ایران"
@amiropouria
یادداشت امیر پوریا دربارهی خون زخمهای پیشین که از دل زخم تازه سر برآورده است: از حامد اسماعیلیون تا بهرام بیضایی
متن در ادامه میآید 👇
@amiropouria
یادداشت امیر پوریا دربارهی خون زخمهای پیشین که از دل زخم تازه سر برآورده است: از حامد اسماعیلیون تا بهرام بیضایی
متن در ادامه میآید 👇
Amir Pouria
یکم اکتبر ۲۰۲۲ در سراسر جهان: "روز ایران" @amiropouria یادداشت امیر پوریا دربارهی خون زخمهای پیشین که از دل زخم تازه سر برآورده است: از حامد اسماعیلیون تا بهرام بیضایی متن در ادامه میآید 👇
تصویرهای خشم مردم را کهمیبینم، که با دست خالی، باتونبهدستها را فراری میدهند، از خودم میپرسم چرا این خشم در دی ۹۸ بعد از به خاک و خون غلتیدن ۱۷۶ مسافر هواپیمای اوکراینی، به چنین نقطهی اوجی نرسید؟
بعد از کشتهشدن قاسم سلیمانی، حکومت با مانور روی تصویر دختر "سرلُخت" و زن چادری در مراسم او، روی پاک شدن رد سیاه کشتار و سرکوب آبان ۹۸ حساب کرده بود. ادعا میکرد اقشار مختلف مردم در حمایت از نظام، "وحدت" دارند.
۵ روز بعد، شلیکهای سپاه پاسداران به هواپیما، بار دیگر بیزاری از نظام را به یاد مردم آورد (این را همیشه در دل و ذهنتان تکرار کنید: شلیک دو موشک؛ که دیگر نمیتواند اتفاقی و سهوی باشد و نتیجهی هدفگذاریست). جان باختن تمامی ِ سرنشینان هواپیما و ۷۲ ساعت لاپوشانی خبر شلیک، وضع عدم مشروعیت جمهوری اسلامی را وخیمتر کرد. آن زخم، باز مانده. مثل آن دیالوگ منوچهر فرید در "چریکهی تارا"ی بهرام بیضایی، "هر روز از آن خون تازه بیرون میزند".
از خردهمدیرها تا دانهدرشتها، خیلی از آدمهای رژیم این روزها گفتهاند مخالفان، مرگ مهسا امینی را بهانه قرار دادهاند. البته که همین طور است. این قتل تازه، فقط تیر خلاص بود. دلایل قبلی، زخمها و خشمهای قبلی، همه روی هم تلانبار شده بود و حالا از دل زخم نو دارد بیرون میجهد. باشید تا صبح دولتتان بدمد.
این میان، صفحهی حامد اسماعیلیون که نقش خود در جایگاه نمایندهی قربانیان این ۴۳ سال و اندی ستم را خوب دریافته، دارد به تنهایی همپای یک نهاد بینالمللی، تجمعات اعتراضی بیرون از ایران را اطلاعرسانی میکند. به قول دوستی، با گستردگی کارش حتی میتوانیم کلی نمرهی جغرافیای خودمان را بالا ببریم: من یکی تا پیش از تجمعی که او خبررسانی کرد، نمیدانستم همین ایالت معروف اونتاریو در کانادا که تورنتو مرکزش است، شهری همنام "لندن" دارد. و به گمانم جز دوستداران سریال "فرندز"، کسی در ایران از وجود شهری به نام تولسا در ایالت اوکلاهمای آمریکا (تبعیدگاه موقت چندلر بینگ) باخبر نبود!
این تجمعها در حمایت از معترضان ایران، فردا شنبه یکم اکتبر ۲۰۲۲ در بیش از ۱۰۰ شهر دنیا برپا میشود. گردهمایی اينجا در پراگ را آخر همین تصویرها آوردهام.
برای درک عظمت جهانیاش، سری به صفحهی حامد بزنید. حتی برای لایک کردنشان وقت کم میآورید.
فردا در اروپا، آمریکای شمالی و اقیانوسیه، عملاً "روز ایران" است.
شما تنها نیستید.
@amiropouria
#مهسا_امینی
#حامد_اسماعیلیون
#پرواز_اوکراین
#حجاب_اجباری
#زن_زندگی_آزادی
#پراگ
#منوچهر_فرید
#بهرام_بیضایی
#چریکه_تارا
#فرندز
تصویرهای خشم مردم را کهمیبینم، که با دست خالی، باتونبهدستها را فراری میدهند، از خودم میپرسم چرا این خشم در دی ۹۸ بعد از به خاک و خون غلتیدن ۱۷۶ مسافر هواپیمای اوکراینی، به چنین نقطهی اوجی نرسید؟
بعد از کشتهشدن قاسم سلیمانی، حکومت با مانور روی تصویر دختر "سرلُخت" و زن چادری در مراسم او، روی پاک شدن رد سیاه کشتار و سرکوب آبان ۹۸ حساب کرده بود. ادعا میکرد اقشار مختلف مردم در حمایت از نظام، "وحدت" دارند.
۵ روز بعد، شلیکهای سپاه پاسداران به هواپیما، بار دیگر بیزاری از نظام را به یاد مردم آورد (این را همیشه در دل و ذهنتان تکرار کنید: شلیک دو موشک؛ که دیگر نمیتواند اتفاقی و سهوی باشد و نتیجهی هدفگذاریست). جان باختن تمامی ِ سرنشینان هواپیما و ۷۲ ساعت لاپوشانی خبر شلیک، وضع عدم مشروعیت جمهوری اسلامی را وخیمتر کرد. آن زخم، باز مانده. مثل آن دیالوگ منوچهر فرید در "چریکهی تارا"ی بهرام بیضایی، "هر روز از آن خون تازه بیرون میزند".
از خردهمدیرها تا دانهدرشتها، خیلی از آدمهای رژیم این روزها گفتهاند مخالفان، مرگ مهسا امینی را بهانه قرار دادهاند. البته که همین طور است. این قتل تازه، فقط تیر خلاص بود. دلایل قبلی، زخمها و خشمهای قبلی، همه روی هم تلانبار شده بود و حالا از دل زخم نو دارد بیرون میجهد. باشید تا صبح دولتتان بدمد.
این میان، صفحهی حامد اسماعیلیون که نقش خود در جایگاه نمایندهی قربانیان این ۴۳ سال و اندی ستم را خوب دریافته، دارد به تنهایی همپای یک نهاد بینالمللی، تجمعات اعتراضی بیرون از ایران را اطلاعرسانی میکند. به قول دوستی، با گستردگی کارش حتی میتوانیم کلی نمرهی جغرافیای خودمان را بالا ببریم: من یکی تا پیش از تجمعی که او خبررسانی کرد، نمیدانستم همین ایالت معروف اونتاریو در کانادا که تورنتو مرکزش است، شهری همنام "لندن" دارد. و به گمانم جز دوستداران سریال "فرندز"، کسی در ایران از وجود شهری به نام تولسا در ایالت اوکلاهمای آمریکا (تبعیدگاه موقت چندلر بینگ) باخبر نبود!
این تجمعها در حمایت از معترضان ایران، فردا شنبه یکم اکتبر ۲۰۲۲ در بیش از ۱۰۰ شهر دنیا برپا میشود. گردهمایی اينجا در پراگ را آخر همین تصویرها آوردهام.
برای درک عظمت جهانیاش، سری به صفحهی حامد بزنید. حتی برای لایک کردنشان وقت کم میآورید.
فردا در اروپا، آمریکای شمالی و اقیانوسیه، عملاً "روز ایران" است.
شما تنها نیستید.
@amiropouria
#مهسا_امینی
#حامد_اسماعیلیون
#پرواز_اوکراین
#حجاب_اجباری
#زن_زندگی_آزادی
#پراگ
#منوچهر_فرید
#بهرام_بیضایی
#چریکه_تارا
#فرندز
Amir Pouria
تصویرهای خشم مردم را کهمیبینم، که با دست خالی، باتونبهدستها را فراری میدهند، از خودم میپرسم چرا این خشم در دی ۹۸ بعد از به خاک و خون غلتیدن ۱۷۶ مسافر هواپیمای اوکراینی، به چنین نقطهی اوجی نرسید؟ بعد از کشتهشدن قاسم سلیمانی، حکومت با مانور روی…
یادداشتی دربارهی اهمیت و تفاوت پایان در این دو ویدئو از ضرب و شتم وحشيانهی یک مرد توسط لباس-شخصیها
@amiropouria
نوشتهی امیر پوریا در ادامه میآید 👇
@amiropouria
نوشتهی امیر پوریا در ادامه میآید 👇