چند عکس سرصحنه، پشتصحنه، استودیویی و خيابانی از کلینت ایستوود، آقا و سرور، که امروز به سلامتی و مبارکی ۹۲ ساله شد.
اشارهای از امیر پوریا به همین بهانه
@amiropouria
متن در ادامه میآید 👇
اشارهای از امیر پوریا به همین بهانه
@amiropouria
متن در ادامه میآید 👇
Amir Pouria
چند عکس سرصحنه، پشتصحنه، استودیویی و خيابانی از کلینت ایستوود، آقا و سرور، که امروز به سلامتی و مبارکی ۹۲ ساله شد. اشارهای از امیر پوریا به همین بهانه @amiropouria متن در ادامه میآید 👇
خودمانیم؛ نقش سوار ناشناس تهریشی و سیگاربهلب در وسترنهای اسپاگتی سرجو لئونه میتوانست برای یک عمر شهرتش کافی باشد؛ یا حضور در نقش کارآگاه بدخلق بددهن کار-درستی مثل هری کالاهان در "هری کثیف" و "قدرت مگنوم".
ولی او حالا نهتنها دهههاست در جایگاه کارگردان، تشخص و "انتخاب"های فکری و موضوعی خودش را دارد، بلکه با وجود این همه محبوبیت نزد منتقدان، فیلمبینهای حرفهای یا بیادعا و انواع محافل سینمایی مثل جشنوارهها و آکادمیها، در کارنامهاش هنوز فرازهایی یافت میشود که میتواند آدم را غافلگیر کند.
حرفهایش در مستند "شیوهی کوروساوا" (کاترین کادو، ۲۰۱۱)، سطحی متعالی و مهیب از شناخت سینما را نشان میدهد که بین باقی حضار این فیلم، هماوردی جز عباس کیارستمی و مارتین اسکورسیزی ندارد.
شکل پرداختن او به ستمدیدگی، طاقت، ارزش و حق زن در شرایط تاریخی و اجتماعی مختلف در "نابخشوده" (۱۹۹۲) و "عزیز میلیون دلاری" (۲۰۰۴) و "بچهی اشتباهی" (۲۰۰۸) چنان خودجوش و خودبسنده است که با بیان ِ بیانیهوار رایج این سالها در همین زمینههای مضمونی، هیچ نسبتی ندارد. حتی اولین ساختهاش "آهنگ میستی رو برام بذار" (۱۹۷۱) یا ملکوت اعلایی که به نام "پلهای مدیسون کانتی" (۱۹۹۵) آفریده، بیآن که آشکارا از حقوق زن بگویند، نمایشگر رنجیست که زنان عاشق میکِشند. یک شمایل مردانگی با گرایش جمهوریخواهی، چه انسانی و بدون برچسب به زن و زندگی زن نگاه میکند.
در سال ۲۰۰۶ با تولید و کارگردانی ِ دو فیلم جنگی عظیم و در عین حال، ریزبافت، "نامههایی از ایووجیما" و "پرچمهای پدران ما"، دست به کاری میزند که تا همیشه در تاریخ سینما - و بلکه انسانیت- باقی خواهد ماند: یک جنگ را از دید دو طرف درگیر در آن میبیند. یکی به زبان ژاپنی، دیگری از نگاه آمریکاییها.
هنوز بین این همه فیلم دربارهی همسفری ِ یک کودک و یک تبهکار، از دو نسخهی "گلوریا" گرفته تا همین "لئون/حرفهای" که زیادی محبوبشده، بهترین را به باور بنده، ایستوود ساخته: "یک دنیای کامل" (۱۹۹۳).
هر وقت سگرمههای او را میبینم که حتی موقع خندیدن هم پابرجاست، حس میکنم دارد از هر آدم مقابلش مهمترین سؤال فیلمهایش، از جمله همین "قاچاقچی/ Mule" که در ۸۸ سالگی ساخت را میپرسد: آیا هنوز میتوانی سر قرار با خودت حاضر شوی؟ میتوانی دیر نکنی و به موقع سر این قرار برسی؟
@amiropouria
ولی او حالا نهتنها دهههاست در جایگاه کارگردان، تشخص و "انتخاب"های فکری و موضوعی خودش را دارد، بلکه با وجود این همه محبوبیت نزد منتقدان، فیلمبینهای حرفهای یا بیادعا و انواع محافل سینمایی مثل جشنوارهها و آکادمیها، در کارنامهاش هنوز فرازهایی یافت میشود که میتواند آدم را غافلگیر کند.
حرفهایش در مستند "شیوهی کوروساوا" (کاترین کادو، ۲۰۱۱)، سطحی متعالی و مهیب از شناخت سینما را نشان میدهد که بین باقی حضار این فیلم، هماوردی جز عباس کیارستمی و مارتین اسکورسیزی ندارد.
شکل پرداختن او به ستمدیدگی، طاقت، ارزش و حق زن در شرایط تاریخی و اجتماعی مختلف در "نابخشوده" (۱۹۹۲) و "عزیز میلیون دلاری" (۲۰۰۴) و "بچهی اشتباهی" (۲۰۰۸) چنان خودجوش و خودبسنده است که با بیان ِ بیانیهوار رایج این سالها در همین زمینههای مضمونی، هیچ نسبتی ندارد. حتی اولین ساختهاش "آهنگ میستی رو برام بذار" (۱۹۷۱) یا ملکوت اعلایی که به نام "پلهای مدیسون کانتی" (۱۹۹۵) آفریده، بیآن که آشکارا از حقوق زن بگویند، نمایشگر رنجیست که زنان عاشق میکِشند. یک شمایل مردانگی با گرایش جمهوریخواهی، چه انسانی و بدون برچسب به زن و زندگی زن نگاه میکند.
در سال ۲۰۰۶ با تولید و کارگردانی ِ دو فیلم جنگی عظیم و در عین حال، ریزبافت، "نامههایی از ایووجیما" و "پرچمهای پدران ما"، دست به کاری میزند که تا همیشه در تاریخ سینما - و بلکه انسانیت- باقی خواهد ماند: یک جنگ را از دید دو طرف درگیر در آن میبیند. یکی به زبان ژاپنی، دیگری از نگاه آمریکاییها.
هنوز بین این همه فیلم دربارهی همسفری ِ یک کودک و یک تبهکار، از دو نسخهی "گلوریا" گرفته تا همین "لئون/حرفهای" که زیادی محبوبشده، بهترین را به باور بنده، ایستوود ساخته: "یک دنیای کامل" (۱۹۹۳).
هر وقت سگرمههای او را میبینم که حتی موقع خندیدن هم پابرجاست، حس میکنم دارد از هر آدم مقابلش مهمترین سؤال فیلمهایش، از جمله همین "قاچاقچی/ Mule" که در ۸۸ سالگی ساخت را میپرسد: آیا هنوز میتوانی سر قرار با خودت حاضر شوی؟ میتوانی دیر نکنی و به موقع سر این قرار برسی؟
@amiropouria
آلن بِیتس، جولی کریستی و نقش دو زوج دلباخته در دو فیلم "واسطه" و "دور از اجتماع خشمگین": یادداشتی از امیر پوریا
@amiropouria
متن در ادامه میآید 👇
@amiropouria
متن در ادامه میآید 👇
Amir Pouria
آلن بِیتس، جولی کریستی و نقش دو زوج دلباخته در دو فیلم "واسطه" و "دور از اجتماع خشمگین": یادداشتی از امیر پوریا @amiropouria متن در ادامه میآید 👇
مسیری که از تصمیم به نوشتن یک متن برای محیط مجازی شروع میشود تا به یک "پُست" اینستاگرامی یا فیسبوکی برسد، گاهی آن قدر پیچ و خم پیدا میکند که فکر اولیه، گم میشود!
مثلاً من میخواستم بعد از تماشای فیلم "واسطه" (جوزف لوزی، ۱۹۷۰) برای معرفی و ایجاد اشتیاق به تماشای آن متنی بنویسم. با اشاره به این که تمام این سالهای ندیدن فیلم، هیچ تصور نمیکردم اسمش به واسطه شدن ِ یک پسربچه برای رساندن پیامهای عاشقانهی زنی از طبقهی اشراف و مردی که در بخشی از زمینهای آنها دهقانی و دامداری میکند، ربط داشته باشد. و اضافه کنم کسانی که تجربه یا درکش را دارند و ربط این واسطه شدن به حس خود پسرک دربارهی لِیدی ماریان (جولی کریستی) را میفهمند، درگیری ذهنی بیشتری با فیلم خواهند داشت.
اما در جریان انتخاب تکهای از فیلم برای آوردن در اینجا، به طور طبیعی به یاد فیلم معروفتری افتادم که قبلتر بازیگران همین زوج یعنی جولی کریستی و آلن بِیتس را کنار هم نشانده بود: "دور از اجتماع خشمگین" (جان شلهزینگر، ۱۹۶۷). آن جا رابطهی این دو البته در روندی متفاوت با "واسطه" پیش میرود؛ اما شکی نیست که ترکیب و همنشینیشان در آن فیلم، زمینهای برای انتخاب دوبارهی آنها برای نقش دو دلداده در "واسطه" بوده است.
سالها بعد، در دههی ۱۹۸۰، آن دو در دو فیلم دیگر همبازی شدند که یکی از آنها، فیلم تلویزیونی "میزهای جداگانه"، ساختهی همان شلهزینگر بود که بار اول، "شیمی" ِ گیرای آن دو را بر پردهی سینما خلق کرد.
تا جایی که ثبت و نقل شده، آنها هیچ گاه بیرون از دنیای فیلمها رابطهی خصوصی نداشتند. کریستی از بین سه مرد شیفتهی بَتشیبا در "دور از اجتماع خشمگین"، مدتی با ترنس استَمپ در رابطه بود و بعدها هم دورهی هفت ساله و پرفراز و فرود رابطهاش با وارن بیتی و پس از اینها، ازدواجش در سن ۶۸ سالگی با دانکن کمبل ژورنالیست و نویسندهی بریتانیایی، مشهور است.
آلن بیتس هم به روایت زندگینامهنویسش که مورخ معتبری چون دانلد اسپوتو (مؤلف کتاب "هنر آلفرد هیچکاک") است، به غیر از دورهی ۲۰سالهی ازدواجش با ویکتوریا وارد بازیگر، رابطهی قابل اشارهی دیگری با زنان نداشت.
اما وقتی از بازیگرانی حرف میزنیم که همصحبتی و همراهیشان روی پردهی سینمای سالهای دور، شور و شیفتگی در بیننده پدید میآورد، همواره آن دو را هم گوشهای از ذهنم به یاد میآورم.
بیتس در سال ۲۰۰۳ در ۶۹ سالگی از دنیا رفت و کریستی تازگی و به زیبایی، ۸۲ ساله شد.
@amiropouria
مثلاً من میخواستم بعد از تماشای فیلم "واسطه" (جوزف لوزی، ۱۹۷۰) برای معرفی و ایجاد اشتیاق به تماشای آن متنی بنویسم. با اشاره به این که تمام این سالهای ندیدن فیلم، هیچ تصور نمیکردم اسمش به واسطه شدن ِ یک پسربچه برای رساندن پیامهای عاشقانهی زنی از طبقهی اشراف و مردی که در بخشی از زمینهای آنها دهقانی و دامداری میکند، ربط داشته باشد. و اضافه کنم کسانی که تجربه یا درکش را دارند و ربط این واسطه شدن به حس خود پسرک دربارهی لِیدی ماریان (جولی کریستی) را میفهمند، درگیری ذهنی بیشتری با فیلم خواهند داشت.
اما در جریان انتخاب تکهای از فیلم برای آوردن در اینجا، به طور طبیعی به یاد فیلم معروفتری افتادم که قبلتر بازیگران همین زوج یعنی جولی کریستی و آلن بِیتس را کنار هم نشانده بود: "دور از اجتماع خشمگین" (جان شلهزینگر، ۱۹۶۷). آن جا رابطهی این دو البته در روندی متفاوت با "واسطه" پیش میرود؛ اما شکی نیست که ترکیب و همنشینیشان در آن فیلم، زمینهای برای انتخاب دوبارهی آنها برای نقش دو دلداده در "واسطه" بوده است.
سالها بعد، در دههی ۱۹۸۰، آن دو در دو فیلم دیگر همبازی شدند که یکی از آنها، فیلم تلویزیونی "میزهای جداگانه"، ساختهی همان شلهزینگر بود که بار اول، "شیمی" ِ گیرای آن دو را بر پردهی سینما خلق کرد.
تا جایی که ثبت و نقل شده، آنها هیچ گاه بیرون از دنیای فیلمها رابطهی خصوصی نداشتند. کریستی از بین سه مرد شیفتهی بَتشیبا در "دور از اجتماع خشمگین"، مدتی با ترنس استَمپ در رابطه بود و بعدها هم دورهی هفت ساله و پرفراز و فرود رابطهاش با وارن بیتی و پس از اینها، ازدواجش در سن ۶۸ سالگی با دانکن کمبل ژورنالیست و نویسندهی بریتانیایی، مشهور است.
آلن بیتس هم به روایت زندگینامهنویسش که مورخ معتبری چون دانلد اسپوتو (مؤلف کتاب "هنر آلفرد هیچکاک") است، به غیر از دورهی ۲۰سالهی ازدواجش با ویکتوریا وارد بازیگر، رابطهی قابل اشارهی دیگری با زنان نداشت.
اما وقتی از بازیگرانی حرف میزنیم که همصحبتی و همراهیشان روی پردهی سینمای سالهای دور، شور و شیفتگی در بیننده پدید میآورد، همواره آن دو را هم گوشهای از ذهنم به یاد میآورم.
بیتس در سال ۲۰۰۳ در ۶۹ سالگی از دنیا رفت و کریستی تازگی و به زیبایی، ۸۲ ساله شد.
@amiropouria
یادداشتی از امیر پوریا دربارهی ارزش نقشهایی که قابلیتهای بازیگران نقشهای مکمل را در اوج خود، نمایان میکند
@amiropouria
متن در ادامه میآید 👇
@amiropouria
متن در ادامه میآید 👇