81.7K subscribers
1K photos
972 videos
2 files
65 links
کانال شخصی
نویسنده نیستم ، فقط هرچیزی که به ذهنم میرسه رو براتون مینویسم
با هشتگِ #امیر_مازندرانی کپی کنید

برای تبلیغات و هماهنگی در کانالِ Amir👇👇👇
@Amir_adsss

پیجِ اینستاگراممون👇👇👇
http://instagram.com/Amir.nevesht
Download Telegram
همه ما یه جاهایی تو اوج خواستن، نخواستیم،
تو اوج خواستن، ادما رو گذاشتیم کنار،
چون بدون ما حالشون بهتر بود، بدون ما راحت تر بودن.
زمان میبره تا بفهمیم که بعضی چیزا تو گذشته قشنگه، بعضی چیزا باید همونجا جا بمونن تا ما با یاد آوریشون لبخند بیاریم رو لبمون.
باید بعضی چیزا مختص گذشتمون باشن که هر وقت یادش افتادیم،
نفس عمیق بکشیم و بگیم یادش به خیر.
التماس نکنید که کسی که رفته رو برگردونید، بزارید جا بمونه تو گذشته و براش آرزوهای خوب کنید.
یادمون باشه که اون آدم بدون ما بهتره حالش!
|لِیدی‌اِل|
یک بوسه با تمام وجود، ضربان قلب را از ۶۰ – ۸۰ بار در دقیقه به ۱۱۰ می‌رساند و گردش خون را سریع‌تر می‌کند و در دقیقه سه برابر بیشتر هوا به شش‌ها می‌رساند، ۳۰ ماهیچهٔ صورت را به کار می‌اندازد و ماهیچه‌های گردن و کمر را فعال می‌کند،
عزت نفس را تقویت میکند، هورمون های شادی اکسی‌توسین و همچنین دوپامین، آزاد میشوند، کالری میسوزاند و به تسکین درد کمک میکند.

پ ن:تا میتونید ببوسیدش دوستان=))
همیشه اون دو نفری که جنگ روانی با هم دارن پتانسیل اینم دارن که همدیگه رو دیوانه وار دوست داشته باشن.
تراپیسته می گفت: "آدما اونقدر که تو فکر می کنی‌ شکننده نیستن و‌ظرفیتشون به مو بند نیست، نیازی نیست همیشه چتر نجات و منجی باشی. تمرکزتو بذار رو خودت و حال خودت، هیچ کس بدون تو نمرده و‌ هیچ کس بدون تو‌ نمی میره، بذار هرکس درد، تجربه بد، شکست، اون ناکامی مخصوص زندگی خودشو، خودش تجربه کنه و بزرگ شه."
کاش اینارو یادمون بمونه.
‌|سارگل‌|
فقط اونی که پلک هاش بوسیده شده میدونه بوسیدن پلک های بسته چقدر شیرینه.
بازی روانی یعنی مقصره اما؛
خونسرد میمونه و بی توجه!
دادت که در اومد اسمتو میذاره غرغروی بی منطق و اینجوری وادارت میکنه به سکوت و خود خوری:)))
تمامِ آدم‌هايى كه از ارتفاع می‌ترسند، يك روز، یک جا و در یک لحظه داشتند سقوط می‌كردند و دستشان را به اميدِ گرفته شدن دراز كردند، اما نبوده دستى، نبوده تكيه گاهى، و طورى با سر زمين خوردند،
كه حالا از یک پله ى نيم مترى هم ترس دارند!
هواى اين آدم‌ها را بايد داشت اگر دستشان را نمی‌گيريد، هُلشان هم ندهيد!

|علی قاضی نظام|
‏یکی از عجیب ترین حس‌ها اونجاست که با خودت فکر میکنی:
"چقدر دلم واسه این لحظه تنگ میشه "
در حالی که هنوز تموم نشده:))))
من هر وقت با توام این حسو دارم:))))))
|ففری‌|
ولی من یه روز صبح از خواب بیدار میشم و بلاکش میکنم! روزی که قبلش نه گِله کردم،نه دعوا کردم،میدونم هنوز دوسش دارم!ولی به جاش اونقدر قوی شدم که خودمو گول نزنم، نه دیوونه ام؛نه عصبانی!فقط به فکر آرامشمم و نجات خودم از این رفتاراش که یه روز انگار دیوونه ی منه و یه روز جوری رفتار میکنه که انگار اصلا وجود ندارم!آره یه روز اونقدر قوی میشم و همه چیزو رها میکنم.!
‏چجوری میشه ادما یکیو ناراحت کنن، بعد شب با خیال راحت سر رو بالشت بزارن؟!
سخت ترین حس؟
مجبور کردن خودت به از دست دادن
احساسات نسبت به کسی که هنوز دوستش داری..!
‏انگار منو از همه جدا کردی، بردی یه جای خیلی دور و بعدش گفتی مهم نیست بقیه اذیتت میکنن، تو منو خودتو برای همیشه داری، انگار منو بُردی خونه بعد از یه سفر خسته کننده ی طولانی، انگار تو نوری بودی بین اون همه تاریکی، رنگین کمون بودی بعد از چند روزِ بارونی، انگار امن ترین بودی برای روزهای سخت.
|اختاپوس بی کله|
بچه ها من تقریبا یکساله، از کلمه ی دوست برای هر آدمی استفاده نمیکنم(تقریبا اصلا استفاده نمیکنم:)) و بجاش از لغاتی مثل همکار، آشنا، همسایه، همکلاسی سابق، همخونه قبلی و.. استفاده میکنم
و باورتون نمیشه اگه بگم کیفیت زندگیم خیلی بهتر شده:)
اونقسمت از مغزم که تا وقتی اسم دوست میومد روی ادما لیبل پس حالا بیا بهش اعتماد کنیم و انتظار محبت و صداقت ازش داشته باشیم، میچسبوند، کم کم نقشش کمرنگ شد و همین مورد خیلی بهم کمک کرد تا واقع بینانه‌تر به آدما و حدود رابطه نگاه کنم:) و انتظارم از اطرافیانم تقریبا به صفر برسه:)
|مامان بیسکوییت|
من دنبال آدمیم که همه جا بگه « بله، ایشون پارتنرمه و خیلی هم دوست دارم.»
شما یک خود آزار هستید؛ اگر حداقل سه تا از ویژگی های زیر رو دارید:

1. با کلی خستگی ولی شب به زور بیدار می‌مونید.
2. از دیدن فیلم های ترسناک لذت می‌برید.
3. قلنج گردن، انگشتا، پا و... می‌شکنید.
4.‌ از سوار شدن وسایل ترسناک شهربازی لذت می‌برید.
5. کف سرتون و انقدر می‌خارونید تا زخم بشه.
6. به‌ یکی‌ می‌گید رو‌ کمرتون‌ راه‌ بره اونقدر که نتونید نفس بکشید.
7. از سرعت بالای ماشین لذت می‌برید.
شما فكر می‌كنين آدما يهويی می‌رن، یهویی تغییر می‌کنن، ولی اشتباه می‌كنين.
آدما هی منتظر می‌مونن بفهمين، ببينين، انجام بدين، و تو اين مسير هربار كه نمی‌فهمين، نمی‌بينين، انجام نمی‌دين يه قدم می‌رن عقب و وقتی‌ ديگه همه چی خيلی دور و كوچيك شد روشونو برمی‌گردونن و برای هميشه می‌رن.
|دیاکو|
ببین من واقعا دوست دارم برات اون آدمی باشم که از روزت واسش بگی، بگی ببین رفتم اینجا، فلان کار رو کردم، این عکس رو ببین، لیموهامو ببین، امروز ناهار فلان چیز رو خوردم، فردا امتحان دارم، امروز خوشحالم و...
دوست دارم اون آدمی باشم راجع به تو کوچیک ترین چیزهارو میدونه.
بعضی آدما متعلق به همدیگه‌ان
حتی اگه به هم نرسن.
انگار منو از همه ی آدما جدا کردی،
بردی یه جای خیلی دور و بعدش گفتی من نمیام،
خودت بقیه ی راهو برگرد…
میدونی؟ اصن گور بابای هر چی غم و غصه
هر وقت به تهش رسیدی ، به این فکر کن
که هنوز کلی راهِ نرفته داری..
هنوز کلی کافه نرفتی..
هنوز کلی آدم هست که ندیدی..
نرسیده هنوز اون روزی که از تهِ دل بخندی واسه شادیِ حضور اون کسی که خدا آورده وسط زندگیت تا واسه خودت باشه..
نرسیده هنوز اون روزی که سوار ماشینِ مورد علاقه ات بشی!
نیومده هنوز اون روزی که با ذوق تو خیابون شهری که دوست داری قدم بزنی!
اره کلی چیزای خوب هست که واسه خودته و هنوز نرسیده!
اگه رسیدی به ته اش یه لبخند بزن و واسه حسایی که هیچوقت تجربه اش نکردی، ادامه بده..! برنده کسیه که جا نزده…