#گزارش_فصل_سه
بعد از عید مثل اینکه دو هفته ای پخش ندارن احتمالا

══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

#گزارش_فصل_سه
دوسه بار واسش قهوه اوردن...یجا هم ضبطم گفته ضبطو زودتر بگیرن انقد قهوه خوردم دیگه نمیتونم...:)

══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

#گزارش_فصل_سه
سر یکی از اجراها یکی از بچه هامون جیغ زده
اینا احسانم بهش گفته نترس ساکت🙂🙂😭😭

══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

بچه ها ما اجراهارو اسپویل نمیکنیم ، از باقی چنلو پیجاهم میخوایم که اسپویلی از اجراها نداشته باشن... چون واقعا همه زحماتشون به باد میره و قطعا احسان ناراحت میشه...مرسی🫂🦋💛.

#گزارش_فصل_سه
بچه ها خیلی شلوغ بودن هر چی احسان میگفته دست و سوت جیغ و اینا🥺😂😂
احسانم میگفته توروقران دست نزنید😂
نه به شما نه به تماشاچیای قبلی که باید التماس میکردیم دست بزنن

پ.ن: وقتی نصف تماشگرا فناشَن!😂🙃

══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

#گزارش_فصل_سه

احسان خیلی خسته بود
اخرش داشت قسمت ورود و میگرفت ایستاده بود رو صحنه دیگه یهو بعد حرفش چشاش و محکم بهم زد باز نکرد چن دیقه یجور کج مدل واساد گفت نمخواد این قسمت داورا حرف بزنن
سریع یجور رفت نشست سرجاش🙂😭😭😭

پ.ن: بی ادمین شدین بای😂😂🙂🙂🙂

══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

#گزارش_فصل_سه
یه پسره بوده موقع راستی ازمایی چاق بوده مثل اینکه بعد لاغر کرده ... شکمشو می‌داده تو احسان بهش میگفته راحت باش😂اونم میگفت نه من شکم ندارم احسانم بهش میگه من خودم اینکارم بابا ... نفس عمیق بکش... که شکمش میزنه بیرون😂🙂ولی پسره باز اصرار ک نه شکم ندارم و اینا دیگه تا اخرش احسان مچشو میگیره دیگه

══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

#گزارش_فصل_سه

یکی از شرکت کننده ها سیکس پکاشو نشون داده احسانم کتشو حالت دراوردن دست زده بعد گفته اجازه بدن منم نشون میدم منتها یه پکه
خیلی خفن تره🙂🙂🙂😂😂😂

══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

#گزارش_فصل_سه
برگشته سمت ردیفی که فن پیجا نشستن اینا گفته: چی میگین انقد حرف میزنید😂😂🤨؟


══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

#گزارش_فصل_سه
احسان آخر سر داشت به هر شرکت کننده تو فینال ی هدیه میداد ب به نفر اخر ک رسید کتشو یجور داشت در میاورد گفت بیا تو کت منو بگیر فقط ول کن🤣🥺
کلا تو فاز در اوردن کت بود🥺😭


══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

#گزارش_فصل_یک_و_دو
بچه ها میگن فصل اول که رفته بودن
گفته : یه وقتهایی اینقدر مجبورم که قهوه بخورم، تپش قلب گرفتم. جدیدا زیاد شده، کی سکته کنم خدا میدونه!

پ.ن: خدانکنه خب:)اوف

══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

#گزارش_فصل_سه

بحث کتک های مامانا شده شرکت کننده گفته مامانم منو با شیلنگ میزد😐🥲😂
امین هم برگشته گفته مامان من با لوله جارو برقی..😂🥴بعد احسان گفت محکم میزدن؟ ژاله گفته نه خدایی محکم نمیزدن🙂😂
احسان هم گفت حقیقتا مامانِ من خیلی منو محکم میزد😭😂 بعد مامانم میگفت وایستا کاریت ندارم ولی من از یه جایی به بعد فراار میکردم ، بعدِ یه مدت شیر شدم دیگه میگفتم بیا بزززن😂😂🙂

══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

#گزارش_فصل_سه

احسان اینم خیلی تاکید کرد که !!هیچوقت بدون اطمینان از وضعیت نگین بیا منو بزن یهو میبینید میزنه🙂😂

پ.ن: تو این مورد خانم صامتی تجربه داشته🙂🤣

══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

#گزارش_فصل_سه

صبح بارون گرفته بود🌧️
احسان گفت اوه اوه بیرون چه بارونی میزنه🥺🙂🙂🙂🙂🥺
همه تماشاگرا : اوه واقعا وای حالا چیکار کنیم😂🙂😂😭🥺
احسان گفت تصمیم گرفتیم ۷ _ ۸ ساعت دیگه نگهتون داریم برنامه ضبط کنیم تا بارون قطع شه 🤣🤣
لازم به ذکره هم خودِ احسان و هم تماشاگرا دیگه جون بیدار موندن نداشتن احسان یک ساعت بیشتر نگه میداشت همه همونجا میخوابیدن 😴😴

══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

سر یکی از اجرا ها تماشاویا گفتن طلایی طلایی بعد ژاله گفته تا الان میگفتید سفید سفید
بعد احسان مبگه زرشکی زرشکی🥺😂😐

#گزارش_فصل_سه
══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

در ادامه میگه چی چیو طلایی طلایی مگه برنامه درو پیکر نداره؟ بعدد امین میگه نه میگن حیایی حیایی😂😂🦦

#گزارش_فصل_سه
══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

گفته میوه مورد علاقش .ازگیلهه😂🥺
وی میمیره برای این میوه

#گزارش_فصل_سه
══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

حاجی به یه گروهی بخاطر انعطاف پذیری بالایی که داشتن میگفته : پاستیل نوشابه ای🙂🙂😂😂


#گزارش_فصل_سه
══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

یه جا یه گروه بودن اسم یکیشون ارش بود بعد سر گروهه میگفت بهش ارشی بعد احسان گفت با این هیکلش ارشی؟😐بعد با لحن خنده دار گفت ارشییی 😂

#گزارش_فصل_سه
══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

یکی از گروه ها که اجراشون تموم شده بود و نشسته بودن که داورا نظر بدن
پاهاشون خواب رفته بود
واسه همین وقتی میخواستن از روی صحنه خارج شن دو سه تاشون افتادن
احسان گفت دیدین اینجوری که میوفتادن انگار داشتن با تیر میزدنشون 🤣🤣

#گزارش_فصل_سه
══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star

همین گروه،
یکیشونم یه پسر تپلی بود هم گروهیاش بهش میگفتن توت فرنگی
احسانم با یه لحن لوس و مسخره طوری هی میگفت آرشییییی توت فرنگییییی 😂😂

#گزارش_فصل_سه
══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star