الفیا
492 subscribers
130 photos
14 videos
5 files
1.01K links
مجله‌ی ادبی الکترونیکی الف‌یا


شماره‌ی تماس:
88300824
داخلی 110

ارسال متن:
alefya.article@gmail.com

ارتباط با سردبیر:
Download Telegram
چهل و یک نفر را به درک واصل کرده بود. همین شد که ابن‌اشعث سراغ ابن‌زیاد فرستاده بود و از او کمک خواسته بود. «آیا خیال می‌کنی مرا به سوی بقّالی از بقّال‌های کوفه فرستاده‌ای؟ مرا به سوی شمشیری از شمشیرهای محمّد‌بن‌عبدالله فرستاده‌ای.»

🔴 سومین منزل این مقتل، ماجرای «مسلم» است؛ به روایت معید داستان. خواندن متن، به اندازه‌ی هفت دقیقه گوش دادن به سنج و دمام جنوبی است.
#داستان_خون_خدا
#روایت
#روایت_سوم
#مقتل_مسلم
#معید_داستان
http://alefyaa.ir/?p=10241
@alefya
از ریش‌سفیدانِ قبیله‌ی بجلی‌ بود. با عهد و عیال قصد کرده بود از حج برگردد و راهیِ کوفه شود. به همه سپرده که حواس‌شان جمع باشد یک‌وقت توی راه، در مقصد، با حسین علیه‌السلام یکجا نباشند؛ خوش ندارد حسین را ببیند و از قصدش آگاه شود...

🔴 منزل چهارم این مقتل، روایتی کوتاه از زهیر است، به قلم خانم انواری اصل.
 خواندن متن، اندازه‌ی نگه داشتن سه دقیقه‌ای یک عَلَم است.
#داستان_خون_خدا
#روایت
#روایت_چهارم
#جوابش_نه_خواهد_بود
#معصومه_انواری_اصل
http://alefyaa.ir/?p=10239
@alefya
حرّ گفت که از نامه‌ها خبری نداشته و در زمرۀ نویسندگان آن نامه‌ها نبوده و مأمور است آنان را در کوفه تسلیم ابن‌زیاد کند. در این لحظه امام به حرّ فرمود «مادرت به عزایت بنشیند، از ما چه می‌خواهی؟» حرّ گفت «اگر به جز شما احدی از عرب نام مادرم را می‌بُرد، من هم مقابله به مثل می‌کردم اما چه کنم که نام مادر شما را جز با بهترین توصیف‌ها نمی‌توانم بیاورم.»

🔴 منزل پنجم؛ مقتل مقرم؛ داستان حرّیت؛ به روایت سجاد نوروزی. خواندن متن، اندازه‌ی یک دم گرفتن نوحه طول می‌کشد.
#داستان_خون_خدا
#روایت
#روایت_پنجم
#حر_بن_یزید_ریاحی
#سجاد_نوروزی
http://alefyaa.ir/?p=10259
@alefya
حسین دروغ نمی‌گوید. عمر این را خوب می‌دانست. همان زمان که به دیدارش رفته بود، در شب هشتم محرم. حسین با عباس و با جوانی با جمال پیامبر رحمت آمده بود؛ با علی اکبر. عمر هم با فرزندش رفته بود و غلامش.

🔴 منزل ششم، مقتل مقرم؛ مذاکره حضرت سید الشهدا با عمر سعد را می‌خوانیم به روایت ایمان صفرآبادی. خواندن متن، اندازه‌ی گوش دادن یک نوحه‌ی کویتی‌پور طول می‌کشد.
#داستان_خون_خدا
#روایت
#روایت_ششم
#حسین_دروغ_نمی_گوید
#ایمان_صفر_آبادی
http://alefyaa.ir/?p=10272
@alefya
چهره پیامبر را داشت و همچون پدربزرگش امیرالمومنین علی (ع) شمشیر می‌زد. دشمن حیرت کرده بود. تعداد کثیری از کوفیان را سر به نیست کرد. نزد پدر بازگشت تا خستگی در کند. تشنه‌اش بود. پدر زبان پسر را در دهان خود گذاشت و او را به ملاقات با پیامبر بشارت داد.

🔴 منزل هفتم، مقتل مقرم؛ روایت جنگاوری یاران امام حسین (ع) است و شهادت حضرت علی‌اکبر؛ نوشته شکوفه محمدی‌منش. خواندن متن، اندازه‌ی دم گرفتن نوحه «جوانان بنی‌هاشم بیایید» طول می‌کشد.
#داستان_خون_خدا
#روایت
#روایت_هفتم
#جوانان_بنی_هاشم_بیایید
#شکوفه_محمدی_منش
http://alefyaa.ir/?p=10288
@alefya
اینک جامعه‌ی ادبی و جماعتِ شعرخوان، گروس را به‌عنوانِ یک شاعرِ نوگرایِ مدرن که آرام‌آرام این جایگاه را به دست آورده، باور کرده است. حال اگر امروزه عده‌ای صرفاً به این دلیل که گروس با جریانِ ساده‌نویسی همراه است و مروّجِ آن، بر او بتازند و بر شعرش تازیانه زنند که هان... او دیگر دوستداران و مخاطبانی دارد که زیبایی را از منظرِ خود می‌شناسند، نه غیر!

🔴 آقای ضیاء‌الدین خالقی در دوشنبه‌های نقد شعر، به سراغ گروس عبدالملکیان رفته است و از چرایی «پذیرفتن» شعرش می‌گوید. خواندن متن، اندازه‌ی خواندن شعر «مرغ امین» نیما طول می‌کشد.

#دوشنبه_های_نقد_شعر
#پرفروش_های_دهه_90
#پذیرفتن
#گروس_عبدالملکیان
#کشف_های_خواندنی_شهود_های_دست_نیافتنی
#ضیاء_الدین_خالقی
http://alefyaa.ir/?p=10294
@alefya
ای اهل کوفه، ای اهل فریب و نیرنگ! آیا گریه می‌کنید؟ اشک شما خشک مباد و شیون شما آرام مباد. مَثَل شما مَثَل همان پیرزنی است که پس از ریسیدن پنبه‌ها و محکم کردن‌شان، آنها را مجددا پنبه می‌کرد. قسم‌ها را میان خود به بازی گرفته‌اید. وای بر شما کوفیان آیا مردان‌تان ما را می‌کشند و زنانتان بر ما گریه می‌کنند؟

🔴 خانم آقایی از زینب نقل می‌کند و تلاوت‌های زیبایش. خواندن متن، اندازه‌ی گوش دادن نوحه «زینب زینب» سلیم مؤدن‌زاده طول می‌کشد.
#داستان_خون_خدا
#روایت
#روایت_هشتم
#صلابت_زینب_در_برابر_حاکم_جائر
#خدیجه_آقایی
http://alefyaa.ir/?p=10263
@alefya
نوبت به سعید ابن عبدالله حنفی رسید. او هم در جواب امام می‌گوید: «به خدا قسم اگر بدانم پس از مردن زنده می‌شوم سپس کشته می‌شوم و سوزانده می‌شوم و پس از آن تکه تکه می‌شود و این عمل هفتاد بار به همین شکل تکرار شود، دست از شما برنمی‌دارم تا روحم فدای‌تان شود. این مردن که تنها باری بیش نیست.»

🔴 احسان فتحی، وفاداری بی‌مثال یاران در غروب عاشورا را روایت می‌کند. خواندن متن، اندازه‌ی دم گرفتن ذکر لبیک یا حسین است.
#داستان_خون_خدا
#روایت
#روایت_نهم
#وفاداریم
#احسان_فتحی
http://alefyaa.ir/?p=10267
@alefya
🔶حمَیْد بن مُسلِم گفت: به خدا سوگند هیچ شکسته‌ی بی‌یارمانده‌ای را که فرزاندان و خاندان و یارانش کُشته شده باشند ندیدم که از او قَويدِل‌تر و جگَرآوَرتر باشد. هرگاه پیادگان برو حَمله می‌آوردند به شمشیرِ خویش بر آنان حَمله می‌بُرد و آنان چونان گَلّه‌ی بُز که گُرگ در آن افتاده باشد از سمتِ راست و چپِ او می‌گریختند و رَه می‌گشودند.

«روزنامه عاشورا» نام کتابی است که جویا جهانبخش ترجمه کرده از کتاب «ی‍وم‌ ال‍طف‌ (م‍ق‍ت‍ل‌ الام‍ام‌ اب‍ی‌ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ال‍ش‍ه‍ی‍د)» به قلم هادی نجفی. فارسیِ جهانبخش ما را به دوره طلایی نثر خردگرای فارسی می‌برد که واژه‌ها و عبارت‌ها اندیشمندانه کنار هم قرار می‌گرفتند. از آماده‌سازان این اثر دانشورانه به ویژه مترجم ارج‌دار آن سپاس‌گزاریم که فصل چهارم این کتاب را (درباره «به شهادت رسیدن امام») در اختیار مجله ادبی الفیا قرار داده‌اند.

🔴 به منظور حفظ شیوه نگارش رعایت شده در این کتاب، بخش کوتاهی را در اینجا گذاشته‌ایم و قسمتی از فصل چهارم آن را به صورت پی‌دی‌اف در لینک زیر قرار می‌دهیم. آن را روی رایانه خود ذخیره کنید و بخوانید.

#داستان_خون_خدا
#بریده_کتاب_آینده
#روایت_دهم
#روزنامه_عاشورا
#جویا_جهانبخش
#هادی_نجفی
#انتشارات_دفتر_تبلیغات_اسلامی_اصفهان
http://alefyaa.ir/?p=10312
@alefya
همه‌جا بوی اندوه و غریبی می‌داد. انگار خاک غربت بر دشت پاچیده بودند. غربت، زمانی فزونی گرفت که لشگریان هر کدام برای غنیمت چیزی پیشی می‌گرفتند و سهم کسی پیراهن بود و انگشتر. آن‌که دلش تاریکی بیشتری داشت به‌قصد انگشتر سیدالشهدا(ع) آمد...
#داستان_خون_خدا
#روایت
#روایت_یازدهم
#شب_روضه
#فاطمه_بهروز_فخر

شب یازدهم شب دریافتن بود. گویی خطاکاران اصرار داشتند جنایت را مرتکب شوند تا به پستی‌اش پی ببرند. یکی اما دوست حسین بود و فرزندانش. شب یازدهم ام سلمه می‌شنید که همه اهل آسمان قاتلین حسین را لعنت می‌کنند. می‌گریست و از گریه‌اش همسایه‌ها در مدینه بیدار می‌شدند...
#داستان_خون_خدا
#روایت
#روایت_دوازدهم
#شب_بیداری
#میثم_امیری

🔴 روایت یازدهم و دوازدهم؛ دور روایت از بَعدِ واقعه را به قلم خانم فاطمه فخربهروز و میثم امیری می‌خوانید. خواندن متن‌ها، اندازه‌ی جمع شدن قافله اسرا بعد از شهادت سیدالشهداست.
http://alefyaa.ir/?p=10323
@alefya
🔴 اشتباه ما-اشتباه آن‌ها و جوانان چهل‌پنجاه ساله

این یادداشت تنها درباره اشتباه ما در الفیا نیست، بلکه راه می‌برد به اشتباه‌ دیگری؛ سربسته آن‌که بزرگان کم‌کم مناصب را بِهِلَند و به جوانان فرصت دهند… جوانانی که از بد روزگار دارند چهل سالگی را هم رد می‌کنند. نمی‌دانیم آیا در کشور دیگری هم این قدر سنِّ جوانی بالا رفته است یا نه.

#یادداشت
#سردبیر
#میثم_امیری
#جویا_جهانبخش

http://alefyaa.ir/?p=10333
@alefya
هرس برای کسانی که جنگ را با گوشت و پوست‌شان تجربه کرده‌اند، یادآوری خاطره‌ای‌ست غم‌انگیز و تلخ. آن‌چه بر پیشانی کتاب آمده، گویی چراغی‌ست که می‌خواهد ذهن مخاطب را برای آن‌چه که باید در مسیر کتاب ببیند و حس کند، روشن می‌کند: «جهان این‌گونه به پایان می‌رسد، نه با فریاد که با مویه ...»

🔴 آقای فرهاد حاجری از «هرس» نسیم مرعشی می‌گوید و از تلخی کتاب و جنگ. خواندن متن، اندازه‌ی شروه‌خوانی یک زن جنوبی است.
#کتاب_خانه_الفیایی_ها
#هرس
#نسیم_مرعشی
#مویه_های_هرس
#فرهاد_حاجری
http://alefyaa.ir/?p=9911
@alefya
خبرخونی ۸/ زهیر توکلی: شاعرانِ هیئت‌ها برای ارتقاء کیفیت شعرشان عطشی ندارند/ شعر ضعیف [در هیئت‌ها] زیاد است.

🔴 سجاد در خبرخونی این هفته به اظهارنظرهایی درباره شعرهای عاشورایی پرداخته و ملاک‌های جایزه شعر احمد شاملو و نظر ستون‌نویس ادبی گاردین درباره جایزه من‌بوکر و صحبت‌های اسماعیل امینی درباره صدا و سیما را مرور کرده است.
#خبرخونی
#سجاد_نوروزی
#احمد_شاملو
#اسماعیل_امینی
#انجمن_شاعران_ایران
#سهیل_محمودی
#ساعد_باقری
#عباس_احمدی
#روزنامه_گاردین
#زهیر_توکلی
http://alefyaa.ir/?p=10350
@alefya
Audio
#شهپیر داستانی از #غلامرضا_شیری است که از تأثیرات سد بر زیست‌بوم خوزستان می‌گوید.
بریده‌ای از داستان را بشنوید و همه داستان را در زیر بخوانید؛ اندازه‌ی کندن یک قبر.

http://alefyaa.ir/?p=9730
@alefya
ماهی‌ها نمی‌میرند.opus
182.9 KB
#اینجا_آبادان_ماهی_ها_از_تشنگی_می_میرند داستانی از #مریم_پورانصاری درباره کابوس بی‌آبی در آبادان است. تکه‌ای از داستان را در این‌جا بشنوید و کاملش را در سایت بخوانید.
http://alefyaa.ir/?p=9789
@alefya
🔴 دولت آبادی در سال‌های اخیر با دو اثر بنی‌آدم و طریق بسمل شدن دوباره پا به عرصه‌ی پر شور ادبیات گذاشته است. سه نویسنده جوان و یک منتقد میان‌سال به نقد دو اثر این نویسنده‌ی پیر-جوان ادبیات ایران رفته‌اند. الفیا از نقد استقبال می‌کند و در صورت مخالفت با این نوشته‌ها، اگر نقدی به صورت مستدل نوشته شود، منتشر خواهد کرد. متن‌ها را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مطالعه کنید.
خواندن متن‌ها، اندازه‌ی خواندن یک فصل از رمان «کلیدر» است.
#رمان_های_پرفروش_دهه_90
#بنی_آدم
#طریق_بسمل_شدن
#محمود_دولت_آبادی
#یزدان_سلحشور
#علیرضا_ترکمن
#احسان_رضایی_کلج
#محمد_صدرا_امینی

🔸بنی‌آدم اعضای یکدیگرند یا جای خالی کلیدر؟! نوشته‌‌ی یزدان سلحشور
http://alefyaa.ir/?p=10384
🔷طریق سرگردان شدن؛ نوشته‌ی علیرضا ترکمن
http://alefyaa.ir/?p=9948
♦️وقتی که از بسمل شدن حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟ نوشته‌ی احسان رضایی کلج
http://alefyaa.ir/?p=10071
🔸آب بنوشید، قربان، آب؛ هذیان می‌گویید؛ نوشته‌ی محمدصدرا امینی
http://alefyaa.ir/?p=9944

@alefya
اتاق تقریبا لخت بود. رنگ و فضای اتاق با بقیه‌ی خانه فرق داشت. کف اتاق با پارکت رنگ چوب پوشانده ‌شده بود، بدون هیچ فرشی. یک پنجره‌ی بزرگ رو به خیابان که تقریبا چیزی از دیوارش باقی نگذاشته بود، با پرده کرکره‌ی نسکافه‌ای روشن و طرح درخت‌های پاییزی. با دیدن دو تا صندلی لهستانی و میز کوچک پایه بلند بین‌شان، کنار پرده‌ی پاییزی، سیخ شدن موهای تنش را حس کرد...

🔴 بریده‌ای از رمان خانم ناهید احمدپناه را می‌خوانید که در آینده‌ای نزدیک منتشر خواهد شد؛ رمانی که جنبه‌ی روان‌شناسانه دارد و حول مسأله عشق و جنایت می‌چرخد.
#بریده_رمان_آینده
#معمای_عشق_ساعتی
#ناهید_احمد_پناه
http://alefyaa.ir/?p=9993
@alefya
امروز هفتم مهر نود و هفت آخرین مطلب الفیا -چنان‌که می‌بیند- منتشر می‌شود؛ با این که حدود هفتاد هزار کلمه مطلب ادبی آماده انتشار است، به انگیزه گشایشی تازه در فضای مجازی، این مجله ادبی در شکل سابق به کار خود پایان می‌دهد و به زودی حیاتی دوباره می‌یابد.


http://alefyaa.ir/?p=10401
الفیا pinned «امروز هفتم مهر نود و هفت آخرین مطلب الفیا -چنان‌که می‌بیند- منتشر می‌شود؛ با این که حدود هفتاد هزار کلمه مطلب ادبی آماده انتشار است، به انگیزه گشایشی تازه در فضای مجازی، این مجله ادبی در شکل سابق به کار خود پایان می‌دهد و به زودی حیاتی دوباره می‌یابد. h…»