راهنمای کتاب/ چگونه جریان تبادل اطلاعات جهان را دگرگون کرد!
حمیدرضا امیدیسرور
«عصر اطلاعات»
(اقتصاد جامعه فرهنگ)
نوشته:مانوئل کاستلز
ترجمه: احمد علیقلیان
ناشر: فرهنگ نشر نو
ویراست دوم چاپ اول، سه جلد
#سیاست #نشرنو
در روزگاری که جهان چنان دستخوش تغییر و تحول شده و جمیع جماعت به نوشتههای تلگرافی خو کردهاند، اگر بخواهیم مختصر و مفید به کتاب «عصر اطلاعات» اثر مانوئل کاستلز بپردازیم؛ به گمانم این اشاره از همه گویاتر است که اثر حاضر به لحاظ اهمیت، کتابی است همپایهی «سرمایه» اثر کارل مارکس.
اما خب از کنار کتابی که به لحاظ حجم نیز همانند سرمایهی مارکس مفصل است و پروپیمان، نمیتوان اینقدر کوتاه و تلگرافی گذشت. بخصوص که موضوع آن درباره تغییر و تحولاتی در اقتصاد، جامعه و فرهنگِ جهان باشد که انسان مدرن امروز و زیستش در جامعهای شبکهای، با همه ویژگیهای خوب و بدش نتیجهی آن بوده است. درواقع انسان چنین دورانی، یعنی مخاطبی که فرصت یا حوصلهاش تلگرافی بودن را میطلبد، دقیقا محصول همین فرایند است که طی دهههای گذشته در جوامع شاهد آن بوده ایم و اتفاقا بحث کتاب عصر اطلاعات نیز دقیقا از همین روند تغییر و تحولی حکایت دارد که جهانی شدن نیز تابعی از آن بوده است.
شاید با نگاهی به گذشته، تاثیرگذاری و اهمیت «سرمایه» نمودِ بیشتری از «عصر اطلاعات» داشته باشد. اما باید به این نکته توجه داشت که بخش اعظم آن اهمیت، جنبهی تاریخی دارد. در واقع «عصر اطلاعات» برای زمان خود کتابی است متضمن فهم مناسبات درونی جامعه انسانی در این روزگار و جهان پیش رو که جریان تبادل اطلاعات در آن همه چیز را دگرگون ساخته است. از نظرگاهی شاید بتوان گفت کتاب مارکس (سرمایه) نیز در میانه قرن نوزدهم کم و بیش چنین مصداقی داشت.
نویسنده کتاب مانوئل کاستلز، استادِ اسپانیایی تبارِ رشته جامعهشناسی و برنامهریزیِ دانشگاه برکلی سالها پیش به ایران نیز سفرکرده است. او در سهگانه یا کتاب سه جلدی «عصر اطلاعات» به بررسی و واکاوی دگرگونیهای اجتماعی و تحلیل و تطبیق پدیدارهای و پیامدهای آنها در عصر حاضر پرداخته است. آنچه حاصل کار کاستلز را غنا بخشیده، نگاه او به تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، در مقیاسی جهانی است. ظهور جامعه شبکهای، هویت قدرت و پایان هزاره عناوین هر یک از کتابهای این مجموعه است و بحثهای مطرح شده درباره جریانهای متنوع در دو جلد اول کتاب، سرانجام در جلد سوم به وحدت رسیده و جمع بندی میشوند.
در این کتاب کاستلز به بررسی تحلیلی مهمترین رویدادها و پدیدارهایی میپردازد که در زمانهی حاضر، از درون بر جوامع بشری تاثیر گذاشته و آنها را شکل داده است. آن چیزها که درنهایت سرنوشت انسان امروز را در جهان پیش رو رقم خواهند زد. و در این رهگذر مخاطب کتاب نیز امکان فهم این تحولات حیرت انگیز را که بر حیات آدمی سایه افکندهاند بدست میآورد.
کاستلز جامعه شبكهای را يكی از ويژگیهای سرمايهداری متكی به اطلاعات به شمار می آورد، به اعتقاد او چنین جامعهای محصول همگرايی سه فرايند تاريخی مستقل است. انقلاب اطلاعات كه ظهور جامعه شبكهای را امكانپذير ساخت، تجديد ساختار سرمايهداری و اقتصاد متكی به برنامهريزی متمركز . او در این کتاب نشان میدهد، در دنیایی که از جوامع شبکه ای تشکیل شده اند، بسیار مفاهیم معنایی تازه ای پیدا کردهاند و برخی هم که روزگاری از اصول مهم ملت ها شناخته می شدند، از اهمیت تهی شده اند، برای مثال وقتی از اقتصاد جهانی صحبت می شود، دیگر بحث انباشت سرمایه در سراسر جهان مطرح نیست، اقتصاد جهانی اقتصاد جهانی پدیده ای است متفاوت: اقتصادی که قابلیت آن را دارد به عنوان یک واحد در زمان واقعی و در مقیاسی به پهنه کره زمین، کار کند.
همچنین میتوان به مفهوم ناسیونالیسم اشاره کرد که روزگاری گرایشی غالب در کشورها بود و حتی در بالاگرفتن جنگهای جهانی تاثیری بالقوه داشت، ولی در دوران فعلی تحت سایه روند جهانی شدن قرار گرفته و منافع سیاسی دولتها با رقابت اقتصادی شرکتهای ملی رابطهای مستقیم یافته و همچنین اقتصاد جهانی بسیار تحت تاثیر سیاست قرار دارد. از همین رو کشورهایی که به واسطه ایدئولوژی خاص خود، سیاستی همراه با جهان ندارند، از منظر اقتصادی منزوی شده و به همین دلیل از جنبههای مختلفی در سیری قهقرایی قرار می گیرند.
اگر کتابی همانند سرمایه از اهمیت مناسباتی در اقتصاد سخن می گوید که زیر بنای نظری شکل گیری انقلابیست مارکسیستی که حکومت کمونیستی شوروی سابق از دل آن سردر آورده است. در کتاب حاضر از دورانی سخن گفته شده که ناتوانی دولت سالاری صنعتی شوروی سابق در گذار به عصر اطلاعات، موجب فروپاشی آن میشود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021102057.html
حمیدرضا امیدیسرور
«عصر اطلاعات»
(اقتصاد جامعه فرهنگ)
نوشته:مانوئل کاستلز
ترجمه: احمد علیقلیان
ناشر: فرهنگ نشر نو
ویراست دوم چاپ اول، سه جلد
#سیاست #نشرنو
در روزگاری که جهان چنان دستخوش تغییر و تحول شده و جمیع جماعت به نوشتههای تلگرافی خو کردهاند، اگر بخواهیم مختصر و مفید به کتاب «عصر اطلاعات» اثر مانوئل کاستلز بپردازیم؛ به گمانم این اشاره از همه گویاتر است که اثر حاضر به لحاظ اهمیت، کتابی است همپایهی «سرمایه» اثر کارل مارکس.
اما خب از کنار کتابی که به لحاظ حجم نیز همانند سرمایهی مارکس مفصل است و پروپیمان، نمیتوان اینقدر کوتاه و تلگرافی گذشت. بخصوص که موضوع آن درباره تغییر و تحولاتی در اقتصاد، جامعه و فرهنگِ جهان باشد که انسان مدرن امروز و زیستش در جامعهای شبکهای، با همه ویژگیهای خوب و بدش نتیجهی آن بوده است. درواقع انسان چنین دورانی، یعنی مخاطبی که فرصت یا حوصلهاش تلگرافی بودن را میطلبد، دقیقا محصول همین فرایند است که طی دهههای گذشته در جوامع شاهد آن بوده ایم و اتفاقا بحث کتاب عصر اطلاعات نیز دقیقا از همین روند تغییر و تحولی حکایت دارد که جهانی شدن نیز تابعی از آن بوده است.
شاید با نگاهی به گذشته، تاثیرگذاری و اهمیت «سرمایه» نمودِ بیشتری از «عصر اطلاعات» داشته باشد. اما باید به این نکته توجه داشت که بخش اعظم آن اهمیت، جنبهی تاریخی دارد. در واقع «عصر اطلاعات» برای زمان خود کتابی است متضمن فهم مناسبات درونی جامعه انسانی در این روزگار و جهان پیش رو که جریان تبادل اطلاعات در آن همه چیز را دگرگون ساخته است. از نظرگاهی شاید بتوان گفت کتاب مارکس (سرمایه) نیز در میانه قرن نوزدهم کم و بیش چنین مصداقی داشت.
نویسنده کتاب مانوئل کاستلز، استادِ اسپانیایی تبارِ رشته جامعهشناسی و برنامهریزیِ دانشگاه برکلی سالها پیش به ایران نیز سفرکرده است. او در سهگانه یا کتاب سه جلدی «عصر اطلاعات» به بررسی و واکاوی دگرگونیهای اجتماعی و تحلیل و تطبیق پدیدارهای و پیامدهای آنها در عصر حاضر پرداخته است. آنچه حاصل کار کاستلز را غنا بخشیده، نگاه او به تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، در مقیاسی جهانی است. ظهور جامعه شبکهای، هویت قدرت و پایان هزاره عناوین هر یک از کتابهای این مجموعه است و بحثهای مطرح شده درباره جریانهای متنوع در دو جلد اول کتاب، سرانجام در جلد سوم به وحدت رسیده و جمع بندی میشوند.
در این کتاب کاستلز به بررسی تحلیلی مهمترین رویدادها و پدیدارهایی میپردازد که در زمانهی حاضر، از درون بر جوامع بشری تاثیر گذاشته و آنها را شکل داده است. آن چیزها که درنهایت سرنوشت انسان امروز را در جهان پیش رو رقم خواهند زد. و در این رهگذر مخاطب کتاب نیز امکان فهم این تحولات حیرت انگیز را که بر حیات آدمی سایه افکندهاند بدست میآورد.
کاستلز جامعه شبكهای را يكی از ويژگیهای سرمايهداری متكی به اطلاعات به شمار می آورد، به اعتقاد او چنین جامعهای محصول همگرايی سه فرايند تاريخی مستقل است. انقلاب اطلاعات كه ظهور جامعه شبكهای را امكانپذير ساخت، تجديد ساختار سرمايهداری و اقتصاد متكی به برنامهريزی متمركز . او در این کتاب نشان میدهد، در دنیایی که از جوامع شبکه ای تشکیل شده اند، بسیار مفاهیم معنایی تازه ای پیدا کردهاند و برخی هم که روزگاری از اصول مهم ملت ها شناخته می شدند، از اهمیت تهی شده اند، برای مثال وقتی از اقتصاد جهانی صحبت می شود، دیگر بحث انباشت سرمایه در سراسر جهان مطرح نیست، اقتصاد جهانی اقتصاد جهانی پدیده ای است متفاوت: اقتصادی که قابلیت آن را دارد به عنوان یک واحد در زمان واقعی و در مقیاسی به پهنه کره زمین، کار کند.
همچنین میتوان به مفهوم ناسیونالیسم اشاره کرد که روزگاری گرایشی غالب در کشورها بود و حتی در بالاگرفتن جنگهای جهانی تاثیری بالقوه داشت، ولی در دوران فعلی تحت سایه روند جهانی شدن قرار گرفته و منافع سیاسی دولتها با رقابت اقتصادی شرکتهای ملی رابطهای مستقیم یافته و همچنین اقتصاد جهانی بسیار تحت تاثیر سیاست قرار دارد. از همین رو کشورهایی که به واسطه ایدئولوژی خاص خود، سیاستی همراه با جهان ندارند، از منظر اقتصادی منزوی شده و به همین دلیل از جنبههای مختلفی در سیری قهقرایی قرار می گیرند.
اگر کتابی همانند سرمایه از اهمیت مناسباتی در اقتصاد سخن می گوید که زیر بنای نظری شکل گیری انقلابیست مارکسیستی که حکومت کمونیستی شوروی سابق از دل آن سردر آورده است. در کتاب حاضر از دورانی سخن گفته شده که ناتوانی دولت سالاری صنعتی شوروی سابق در گذار به عصر اطلاعات، موجب فروپاشی آن میشود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021102057.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«عصر اطلاعات»؛ مانوئل کاستلز؛ ترجمه احمد علیقلیان؛ فرهنگ نشر نو چگونه جریان تبادل اطلاعات جهان را دگرگون کرد!
«عصر اطلاعات»
راهنمای کتاب/ این عشق را سرانجامی نیست!
میلاد شاملو
«چهرهی پنهان عشق»
نوشته: سیامک گلشیری
ناشر: چشمه، 1401
126 صفحه، 105000 تومان
#رمان #نشرچشمه
سیامک گلشیری، متولد 1347، نویسندهای است که تمرکز خود را در آثارش بر رئالیسم اجتماعی و دغدغههای روز آدمها در کلانشهری مثل تهران معطوف کرده است. او در حوزه نوجوان و بزرگسال داستانهای بسیاری نوشته و تقریباً در تمامی آنها برای ارتباطات بین فردی جایگاهی خاص قائل شده است. انسانها در داستانهای او خود را در آینهی دیگری معنا میکنند و عشق و دلبستگی از ضروریات زندگی آنهاست. عواطف نقشی پررنگ در نوشتههای سیامک گلشیری دارند و بدون آنها نمیتوان به تفسیری دقیق از آثار او رسید. در آخرین رمان این نویسنده، «چهرهی پنهان عشق» اغلب این مؤلفههای سبکی را به وضوح میتوان مشاهده کرد.
شخصیت اصلی رمان مردی است که روابط پرفراز و نشیب فراوانی را در زندگیاش تجربه کرده، اما اغلب آنها ناکام و بیسرانجام بودهاند. پیام مردی درونگراست که با وسواسهای ذهنی بسیاری دست و پنجه نرم میکند. او با دنیایی از اما و اگرها مواجه است و تمام انسانها برایش معمایی بزرگ و لاینحل به نظر میآیند. میکوشد این ابهامهای آزاردهنده را برطرف کند تا به تحلیل روشنی دربارهی آدمها برسد، اما معمولاً تلاشهایش دراینباره به نتیجهای روشن ختم نمیشوند. اطرافیانش به نظر موذی و فریبکار میرسند و قصد دارند تیشه به ریشهاش بزنند، اما او نمیتواند شواهد متقنی دربارهی آنها پیدا کند.
فضای آغازین داستان حاکی از رخوت و رکودی است که دامن پیام را گرفته است. در ذهنش با هزاران تصمیم کلنجار میرود. میخواهد به سفر برود، اما درگیریهای ذهنی متعددش مجال برنامهریزی دقیق در اینباره را از او میگیرد. سرایدار خانهاش که سهراب نام دارد تشویشهای او را بیشتر میکند. سهراب با همسرش گل مریم اختلاف دارد و پیام حس میکند که این مرد ماجراهای بسیاری را از او پنهان کرده است. دعوای زناشویی سهراب و گل مریم، دغدغههایی تازه برای پیام میآفریند که به راحتی قادر به حل و فصل آنها نیست.
نویسنده میکوشد با وارد کردن آدمهای مختلف و ارتباطاتی که آنها با پیام برقرار میکنند، پرده از ابعاد گوناگون شخصیتی او بردارد. ورود مردانی که خود را بازرس پلیس معرفی میکنند به پارانویای پیام دامن میزند. اتهاماتی که آنها به او وارد کردهاند موجب تشدید تنشهای ذهنی پیام میشود. او دقیقاً نمیداند چرا در چنین مخمصهای گرفتار شده و چه کسی مسبب این همه بحران است. به همین علت هزاران احتمال در سر میپروراند و به تمامی اطرافره پنهان عشقیانش مشکوک میشود و برای هر یک پروندهای در ذهنش باز میکند. رفتارهای پُر شک و شبههی آدمها هم بدبینی او را تشدید میکند.
جدا از فضای عینی داستان که با حضور افراد گوناگون ابعاد و وجوه متفاوتی یافته و ماجراهای بسیاری رقم زده، فضای انتزاعیای که حاصل درگیریهای ذهنی قهرمان داستان است نیز بخش قابل توجهی از کتاب را به خود اختصاص داده است. عشقی نافرجام که گویی هنوز برای پیام تمام نشده و در تمامی ارکان زندگیاش جاری است از جمله مهمترین دغدغههای اوست. او مردی منزوی و درونگراست و گرچه روابط با دیگران برایش ارزشی فوقالعاده دارد، اما خلوتی که با خود میکند نیز از درجهی اهمیت بالایی برای او برخوردار است. او سعی میکند برای اینکه کمتر با دوستانش مواجه شود سفر کند یا به جایی دور از دسترس برود. در این میان ممکن است تناقضهایی در این شخصیت دیده شود و مخاطب او را در طیفی ببیند که یک سر آن موجودی گوشهگیر و تنهاییطلب است و سر دیگرش فردی خوشمشرب و اجتماعی است. پیام مدام میان دو سر این طیف در نوسان به سر میبرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021104119.html
میلاد شاملو
«چهرهی پنهان عشق»
نوشته: سیامک گلشیری
ناشر: چشمه، 1401
126 صفحه، 105000 تومان
#رمان #نشرچشمه
سیامک گلشیری، متولد 1347، نویسندهای است که تمرکز خود را در آثارش بر رئالیسم اجتماعی و دغدغههای روز آدمها در کلانشهری مثل تهران معطوف کرده است. او در حوزه نوجوان و بزرگسال داستانهای بسیاری نوشته و تقریباً در تمامی آنها برای ارتباطات بین فردی جایگاهی خاص قائل شده است. انسانها در داستانهای او خود را در آینهی دیگری معنا میکنند و عشق و دلبستگی از ضروریات زندگی آنهاست. عواطف نقشی پررنگ در نوشتههای سیامک گلشیری دارند و بدون آنها نمیتوان به تفسیری دقیق از آثار او رسید. در آخرین رمان این نویسنده، «چهرهی پنهان عشق» اغلب این مؤلفههای سبکی را به وضوح میتوان مشاهده کرد.
شخصیت اصلی رمان مردی است که روابط پرفراز و نشیب فراوانی را در زندگیاش تجربه کرده، اما اغلب آنها ناکام و بیسرانجام بودهاند. پیام مردی درونگراست که با وسواسهای ذهنی بسیاری دست و پنجه نرم میکند. او با دنیایی از اما و اگرها مواجه است و تمام انسانها برایش معمایی بزرگ و لاینحل به نظر میآیند. میکوشد این ابهامهای آزاردهنده را برطرف کند تا به تحلیل روشنی دربارهی آدمها برسد، اما معمولاً تلاشهایش دراینباره به نتیجهای روشن ختم نمیشوند. اطرافیانش به نظر موذی و فریبکار میرسند و قصد دارند تیشه به ریشهاش بزنند، اما او نمیتواند شواهد متقنی دربارهی آنها پیدا کند.
فضای آغازین داستان حاکی از رخوت و رکودی است که دامن پیام را گرفته است. در ذهنش با هزاران تصمیم کلنجار میرود. میخواهد به سفر برود، اما درگیریهای ذهنی متعددش مجال برنامهریزی دقیق در اینباره را از او میگیرد. سرایدار خانهاش که سهراب نام دارد تشویشهای او را بیشتر میکند. سهراب با همسرش گل مریم اختلاف دارد و پیام حس میکند که این مرد ماجراهای بسیاری را از او پنهان کرده است. دعوای زناشویی سهراب و گل مریم، دغدغههایی تازه برای پیام میآفریند که به راحتی قادر به حل و فصل آنها نیست.
نویسنده میکوشد با وارد کردن آدمهای مختلف و ارتباطاتی که آنها با پیام برقرار میکنند، پرده از ابعاد گوناگون شخصیتی او بردارد. ورود مردانی که خود را بازرس پلیس معرفی میکنند به پارانویای پیام دامن میزند. اتهاماتی که آنها به او وارد کردهاند موجب تشدید تنشهای ذهنی پیام میشود. او دقیقاً نمیداند چرا در چنین مخمصهای گرفتار شده و چه کسی مسبب این همه بحران است. به همین علت هزاران احتمال در سر میپروراند و به تمامی اطرافره پنهان عشقیانش مشکوک میشود و برای هر یک پروندهای در ذهنش باز میکند. رفتارهای پُر شک و شبههی آدمها هم بدبینی او را تشدید میکند.
جدا از فضای عینی داستان که با حضور افراد گوناگون ابعاد و وجوه متفاوتی یافته و ماجراهای بسیاری رقم زده، فضای انتزاعیای که حاصل درگیریهای ذهنی قهرمان داستان است نیز بخش قابل توجهی از کتاب را به خود اختصاص داده است. عشقی نافرجام که گویی هنوز برای پیام تمام نشده و در تمامی ارکان زندگیاش جاری است از جمله مهمترین دغدغههای اوست. او مردی منزوی و درونگراست و گرچه روابط با دیگران برایش ارزشی فوقالعاده دارد، اما خلوتی که با خود میکند نیز از درجهی اهمیت بالایی برای او برخوردار است. او سعی میکند برای اینکه کمتر با دوستانش مواجه شود سفر کند یا به جایی دور از دسترس برود. در این میان ممکن است تناقضهایی در این شخصیت دیده شود و مخاطب او را در طیفی ببیند که یک سر آن موجودی گوشهگیر و تنهاییطلب است و سر دیگرش فردی خوشمشرب و اجتماعی است. پیام مدام میان دو سر این طیف در نوسان به سر میبرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021104119.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«چهرهی پنهان عشق»؛ سیامک گلشیری؛ نشر چشمه این عشق را سرانجامی نیست!
«چهرهی پنهان عشق»
راهنمای کتاب/ حرف آخر را عقل میزند
دکتر علی غزالیفر
«حرف آخر»
نویسنده: تامس نیگل
مترجم: جواد حیدری
ناشر: نشر نو، چاپ اول 1402
302 صفحه، 180000 تومان
#علم #نشرنو
کتابی جدید روی میزم هست، کنار دستم، که به قلم یک زیستشناس طراز اول نوشته شده است. کتاب خوبی است؛ آنقدر خوب که ارزش مطالعۀ کامل را داشته باشد. در آغازِ بخش پایانی فصلِ ماقبل آخر میخوانم: «از دیدگاه دکارت، ذهن و بدن دو جوهر مجزا هستند. اما تغییرات ژرفی که در اثر داروها، بیماریها، و آسیبهای مغز در شخصیت ما بروز میکنند، شواهد فراوانی را مطرح میکند که چنین نیست، بلکه ذهنهای ما فرآوردۀ مغزهای ماست. بهرغم حس بسیار قویای که از خویشتن داریم، علوم اعصاب آشکار کرده است که ما چیزی بیش از مجموعۀ فعالیتهای الکتریکیِ سلولهای مغزیمان نیستیم. شاید آزارنده باشد، اما هیچ جوهر مجزایی، هیچ روانی وجود ندارد، و چیزی از آن پس از مرگ باقی نمیماند.»
«علوم اعصاب آشکار کرده است»؟! علوم اعصاب نه آشکار کرده و نه میتواند آشکار کند. این خود نویسنده است که دوست دارد خیال کند این شواهد تجربی و نمونههای آزمایشگاهی هستند که چنین مطلب حیاتی و عظیمی را بهقطع اثبات کردهاند، و نه استنباط سهلانگارانۀ شخصی خودش. وگرنه، میان شواهد و آن نتیجه شکافی به اندازۀ یک دره دهان باز کرده که برای فقط پل زدن میان دو طرف (چه رسد به پر کردنش) دهها کتاب علمی و فلسفی لازم است. لااقل صدها فیلسوف و استاد فلسفه این را گفتهاند و تکرار کردهاند، اما کو گوش شنوا؟!
این استثنا نیست، قاعده است. قاعدهای که من شخصاً پس از ملاحظۀ کتابهای بسیار و دریافت صدها بخیه به آن رسیدهام. کدام قاعده؟ توضیح میدهم.
نیاز، میل، علاقه یا نفرت، و حتی سلیقۀ شخصیِ پنهان به چیزی، متفکر را نسبت به پهنای عظیم شکافهای منطقی اندیشهاش کور میکند. در نتیجه، خلأهای بزرگ اندیشهاش را نمیبیند و بیباکانه از روی این شکافها میجهد. در بیشتر موارد میتوان جهشی را تشخیص داد از مقدمات درست و شواهد مهم به نتایج کلی و فراخدامنه که ارتباط سستی با آن مقدمات و شواهد دارند. آنچه این ارتباط سست را از فروپاشی در امان میدارد، همان میل و اشتیاق پنهان متفکر به مطلوبش است.
این امر حالوروز آدمهای پرت و پشتکوهی نیست؛ تحصیلکردگان و فرهیختگان بهروز را میگویم. البته منظورم این نیست که همۀ این جماعت وضع وخیم و مغز معیوب دارند. برعکس، منظورم این است که باسوادان طراز اول شیوۀ فکر کردنشان این است، وای به حال دیگران! وای به حال انسانهایی که کارشان تفکر نیست! آنها از چه مقدماتی چه نتایجی میگیرند! فاصلۀ میان مقدمات و نتایج در تفکر آنها به وسعت کهکشان است. اما فارغ از داوری در باب افراد، این نوع سهلانگاریها در نهایت به پای عقل نوشته میشوند و آن را قربانی میکنند؛ که یعنی کمیت عقل بهطور اساسی و اصولی میلنگد. در نتیجه، مُد فکری روز شده است پشت کردن به عقلانیت عام و استدلالی. یک علت شیوع این وضعیت، شاید سادگی و راحتطلبی باشد. چراکه در مقابل آن سهلانگاری فکری، در مسیر معرفت معتبر، اگر بنا بر کار دقیق، سختگیرانه و با حداکثر تأمل و تأنی و احتیاط باشد، نوبت به گام دوم نمیرسد. سهل است؛ از گام اول هم باید عقبتر رفت و بنیادهای آن را نقادانه کاوید. این کار اخیر هم تمامی ندارد و مرتب شخص را عقبتر و به عمق بیشتر میراند. این نوع حفاری را تامس نیگل انجام داده است.
این کتاب در اواخر دهۀ نود میلادی قرن بیستم منتشر شد؛ زمانی که جریان چندوجهی پستمدرنیسم نهفقط اروپای غربی، بلکه حتی کشورهای انگلیسیزبان را هم درنوردید و حسابی گردوخاک کرد. نیگل در مقابل این جریان طوفان و فشار پرهوادار ایستاد و ذرهای تن به نسبیت نداد و سر سوزنی از عقلانیت کوتاه نیامد؛ چراکه، برخلاف مُد روز، از عینیت عقل در برابر ذهنی بودن و از مطلقانگاری آن در مقابل نسبیت دفاع میکند. و هشدار میدهد که پس زدن عقلانیت، نتایجی بس ناگوار دارد؛ برای نمونه، کاهلی فکری افراطی در فرهنگ، فروپاشی استدلال جدی در همۀ علوم انسانی و اجتماعی، و جدی نگرفتن استدلال دیگران.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021108109.html
دکتر علی غزالیفر
«حرف آخر»
نویسنده: تامس نیگل
مترجم: جواد حیدری
ناشر: نشر نو، چاپ اول 1402
302 صفحه، 180000 تومان
#علم #نشرنو
کتابی جدید روی میزم هست، کنار دستم، که به قلم یک زیستشناس طراز اول نوشته شده است. کتاب خوبی است؛ آنقدر خوب که ارزش مطالعۀ کامل را داشته باشد. در آغازِ بخش پایانی فصلِ ماقبل آخر میخوانم: «از دیدگاه دکارت، ذهن و بدن دو جوهر مجزا هستند. اما تغییرات ژرفی که در اثر داروها، بیماریها، و آسیبهای مغز در شخصیت ما بروز میکنند، شواهد فراوانی را مطرح میکند که چنین نیست، بلکه ذهنهای ما فرآوردۀ مغزهای ماست. بهرغم حس بسیار قویای که از خویشتن داریم، علوم اعصاب آشکار کرده است که ما چیزی بیش از مجموعۀ فعالیتهای الکتریکیِ سلولهای مغزیمان نیستیم. شاید آزارنده باشد، اما هیچ جوهر مجزایی، هیچ روانی وجود ندارد، و چیزی از آن پس از مرگ باقی نمیماند.»
«علوم اعصاب آشکار کرده است»؟! علوم اعصاب نه آشکار کرده و نه میتواند آشکار کند. این خود نویسنده است که دوست دارد خیال کند این شواهد تجربی و نمونههای آزمایشگاهی هستند که چنین مطلب حیاتی و عظیمی را بهقطع اثبات کردهاند، و نه استنباط سهلانگارانۀ شخصی خودش. وگرنه، میان شواهد و آن نتیجه شکافی به اندازۀ یک دره دهان باز کرده که برای فقط پل زدن میان دو طرف (چه رسد به پر کردنش) دهها کتاب علمی و فلسفی لازم است. لااقل صدها فیلسوف و استاد فلسفه این را گفتهاند و تکرار کردهاند، اما کو گوش شنوا؟!
این استثنا نیست، قاعده است. قاعدهای که من شخصاً پس از ملاحظۀ کتابهای بسیار و دریافت صدها بخیه به آن رسیدهام. کدام قاعده؟ توضیح میدهم.
نیاز، میل، علاقه یا نفرت، و حتی سلیقۀ شخصیِ پنهان به چیزی، متفکر را نسبت به پهنای عظیم شکافهای منطقی اندیشهاش کور میکند. در نتیجه، خلأهای بزرگ اندیشهاش را نمیبیند و بیباکانه از روی این شکافها میجهد. در بیشتر موارد میتوان جهشی را تشخیص داد از مقدمات درست و شواهد مهم به نتایج کلی و فراخدامنه که ارتباط سستی با آن مقدمات و شواهد دارند. آنچه این ارتباط سست را از فروپاشی در امان میدارد، همان میل و اشتیاق پنهان متفکر به مطلوبش است.
این امر حالوروز آدمهای پرت و پشتکوهی نیست؛ تحصیلکردگان و فرهیختگان بهروز را میگویم. البته منظورم این نیست که همۀ این جماعت وضع وخیم و مغز معیوب دارند. برعکس، منظورم این است که باسوادان طراز اول شیوۀ فکر کردنشان این است، وای به حال دیگران! وای به حال انسانهایی که کارشان تفکر نیست! آنها از چه مقدماتی چه نتایجی میگیرند! فاصلۀ میان مقدمات و نتایج در تفکر آنها به وسعت کهکشان است. اما فارغ از داوری در باب افراد، این نوع سهلانگاریها در نهایت به پای عقل نوشته میشوند و آن را قربانی میکنند؛ که یعنی کمیت عقل بهطور اساسی و اصولی میلنگد. در نتیجه، مُد فکری روز شده است پشت کردن به عقلانیت عام و استدلالی. یک علت شیوع این وضعیت، شاید سادگی و راحتطلبی باشد. چراکه در مقابل آن سهلانگاری فکری، در مسیر معرفت معتبر، اگر بنا بر کار دقیق، سختگیرانه و با حداکثر تأمل و تأنی و احتیاط باشد، نوبت به گام دوم نمیرسد. سهل است؛ از گام اول هم باید عقبتر رفت و بنیادهای آن را نقادانه کاوید. این کار اخیر هم تمامی ندارد و مرتب شخص را عقبتر و به عمق بیشتر میراند. این نوع حفاری را تامس نیگل انجام داده است.
این کتاب در اواخر دهۀ نود میلادی قرن بیستم منتشر شد؛ زمانی که جریان چندوجهی پستمدرنیسم نهفقط اروپای غربی، بلکه حتی کشورهای انگلیسیزبان را هم درنوردید و حسابی گردوخاک کرد. نیگل در مقابل این جریان طوفان و فشار پرهوادار ایستاد و ذرهای تن به نسبیت نداد و سر سوزنی از عقلانیت کوتاه نیامد؛ چراکه، برخلاف مُد روز، از عینیت عقل در برابر ذهنی بودن و از مطلقانگاری آن در مقابل نسبیت دفاع میکند. و هشدار میدهد که پس زدن عقلانیت، نتایجی بس ناگوار دارد؛ برای نمونه، کاهلی فکری افراطی در فرهنگ، فروپاشی استدلال جدی در همۀ علوم انسانی و اجتماعی، و جدی نگرفتن استدلال دیگران.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021108109.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«حرف آخر»؛ تامس نیگل؛ ترجمه جواد حیدری؛ نشر نو حرف آخر را عقل میزند
«حرف آخر»
راهنمای کتاب/ رنج و محرومیت حاشیهنشینی
مصطفی شاملو
«جادهی شهر»
نوشته: ناتالیا گینزبورگ
ترجمه: فرناز حائری
ناشر: چشمه، 1402
109 صفحه، 90000 تومان
#رمان #نشرچشمه
تقریباً همزمان با ظهور نئورئالیسم در سینما و در آثار فیلمسازانی همچون ویتوریو دسیکا، ادبیات داستانی نیز شاهد شکوفایی این سبک در کتابهای نویسندگانی مانند ناتالیا گینزبورگ بوده است. به نظر میآید ماهیت زندگی، بهویژه در دهههای چهل و پنجاه چنین سبکی از روایت را میطلبید. اغلب قهرمانهای آثار نئورئالیستی آدمهایی از نیمهی تاریک شهر بودند. بخشی از اجتماع که علاوه بر تحمل فشارهای اقتصادی فراوان، تنشها و محرومیتهای عاطفی بسیاری را متحمل میشدند. خانواده غالباً شکلی آشفته داشت و هر عضوی از آن ناچار بود مسائل بغرنجی را به دوش بکشد. از کودک خردسال گرفته تا سالمند همگی سنگینی این ناهنجاریها را با خود حمل میکردند و خانواده را مانند قطاری کهنه و شکسته، به زحمت روی ریل زندگی میکشاندند.
ناتالیا گینزبورگ از دل همین نابهسامانیهای اجتماعی برآمده بود و ناگزیر پستی و بلندیهای فراوانی را که در زندگی شخصیاش تجربه کرده بود به زیست حرفهایاش انتقال داد. در طی سالهای پایانی جنگ جهانی دوم گینزبورگ مصائب زیادی را برای حفظ فرزندان و خانوادهاش به دوش کشید و آوارگیهایی را از سر گذراند که دستمایهی نگارش داستانهای نئورئالیستی برای او شد که در این سبک سرآمد بودند. جنگ و تأثیراتی که طی سالها بر زیست و روابط انسانها گذاشت، موضوعی نبود که به راحتی بتوان از آن چشمپوشی کرد. گرچه گینزبورگ ممکن است در بسیاری از آثارش مستقیماً به این پدیده اشاره نکرده باشد، اما تأثیر آن را بر شخصیتهای داستانی او و روابطشان به وضوح میتوان مشاهده کرد.
کتاب «جادهی شهر» که جرقهی پیشرفت جدی این نویسنده را زد و سببساز استقبال بینظیری از کار او شد، در خلال سالهای پایانی جنگ جهانی دوم و با نام مستعار نوشته شده است. گینزبورگ در این کتاب به زندگی خانوادهای میپردازد که ساکن روستا هستند و محرومیتهای حاشیهنشینان را تجربه میکنند. فقر و آشفتگی گریبان خانواده را گرفته و فرزندان گرچه در یک خانه زندگی میکنند اما احساس سرگردانی و رهاشدگی دارند. دالیا، دختر جوان راوی داستان عضو همین خانواده است و شاید بیش از همه این ازهمگسیختگی اعضای خانه را حس میکند. در توصیف او از موقعیت خانواده این مسأله کاملاً مشهود است.
روستا و خانواده هر یک به شکلی حس آشفتگی به مخاطب القا میکنند. روابط چندان معنیدار و هدفمند پیش نمیروند. آدمها در فضایی عاری از احترام و اعتماد با هم ارتباط برقرار میکنند و همدلی بسیار کمی میانشان دیده میشود. دالیا انتظار همراهی عاطفی از پدر و مادرش دارد، اما گویی بود و نبود آنها در خانه تفاوتی ایجاد نمیکند. جو خانواده متأثر از فضای دیکتاتوری حاکم، سرد و پر تحکم است. حتی فرزندان که به نظر میرسد همدرد یکدیگرند، چندان نمیتوانند پشتیبان یکدیگر باشند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021110083.html
مصطفی شاملو
«جادهی شهر»
نوشته: ناتالیا گینزبورگ
ترجمه: فرناز حائری
ناشر: چشمه، 1402
109 صفحه، 90000 تومان
#رمان #نشرچشمه
تقریباً همزمان با ظهور نئورئالیسم در سینما و در آثار فیلمسازانی همچون ویتوریو دسیکا، ادبیات داستانی نیز شاهد شکوفایی این سبک در کتابهای نویسندگانی مانند ناتالیا گینزبورگ بوده است. به نظر میآید ماهیت زندگی، بهویژه در دهههای چهل و پنجاه چنین سبکی از روایت را میطلبید. اغلب قهرمانهای آثار نئورئالیستی آدمهایی از نیمهی تاریک شهر بودند. بخشی از اجتماع که علاوه بر تحمل فشارهای اقتصادی فراوان، تنشها و محرومیتهای عاطفی بسیاری را متحمل میشدند. خانواده غالباً شکلی آشفته داشت و هر عضوی از آن ناچار بود مسائل بغرنجی را به دوش بکشد. از کودک خردسال گرفته تا سالمند همگی سنگینی این ناهنجاریها را با خود حمل میکردند و خانواده را مانند قطاری کهنه و شکسته، به زحمت روی ریل زندگی میکشاندند.
ناتالیا گینزبورگ از دل همین نابهسامانیهای اجتماعی برآمده بود و ناگزیر پستی و بلندیهای فراوانی را که در زندگی شخصیاش تجربه کرده بود به زیست حرفهایاش انتقال داد. در طی سالهای پایانی جنگ جهانی دوم گینزبورگ مصائب زیادی را برای حفظ فرزندان و خانوادهاش به دوش کشید و آوارگیهایی را از سر گذراند که دستمایهی نگارش داستانهای نئورئالیستی برای او شد که در این سبک سرآمد بودند. جنگ و تأثیراتی که طی سالها بر زیست و روابط انسانها گذاشت، موضوعی نبود که به راحتی بتوان از آن چشمپوشی کرد. گرچه گینزبورگ ممکن است در بسیاری از آثارش مستقیماً به این پدیده اشاره نکرده باشد، اما تأثیر آن را بر شخصیتهای داستانی او و روابطشان به وضوح میتوان مشاهده کرد.
کتاب «جادهی شهر» که جرقهی پیشرفت جدی این نویسنده را زد و سببساز استقبال بینظیری از کار او شد، در خلال سالهای پایانی جنگ جهانی دوم و با نام مستعار نوشته شده است. گینزبورگ در این کتاب به زندگی خانوادهای میپردازد که ساکن روستا هستند و محرومیتهای حاشیهنشینان را تجربه میکنند. فقر و آشفتگی گریبان خانواده را گرفته و فرزندان گرچه در یک خانه زندگی میکنند اما احساس سرگردانی و رهاشدگی دارند. دالیا، دختر جوان راوی داستان عضو همین خانواده است و شاید بیش از همه این ازهمگسیختگی اعضای خانه را حس میکند. در توصیف او از موقعیت خانواده این مسأله کاملاً مشهود است.
روستا و خانواده هر یک به شکلی حس آشفتگی به مخاطب القا میکنند. روابط چندان معنیدار و هدفمند پیش نمیروند. آدمها در فضایی عاری از احترام و اعتماد با هم ارتباط برقرار میکنند و همدلی بسیار کمی میانشان دیده میشود. دالیا انتظار همراهی عاطفی از پدر و مادرش دارد، اما گویی بود و نبود آنها در خانه تفاوتی ایجاد نمیکند. جو خانواده متأثر از فضای دیکتاتوری حاکم، سرد و پر تحکم است. حتی فرزندان که به نظر میرسد همدرد یکدیگرند، چندان نمیتوانند پشتیبان یکدیگر باشند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021110083.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«جادهی شهر»؛ ناتالیا گینزبورگ؛ ترجمه فرناز حائری؛ نشر چشمه رنج و محرومیت حاشیهنشینی
«جادهی شهر»
راهنمای کتاب/ پیری؛ تقدیر مشترک آدمها
دریا امامی
«عقده اودیپ پسر هاشم آقا»
نوشته: علی مؤذنی
ناشر: نیستان، 1402
100 صفحه، 67000 تومان
#داستان_ایرانی #نشرنیستان
علی مؤذنی متولد 1337، در کارنامهی خود رمان، داستان کوتاه و بلند، نمایشنامه و فیلمنامههای فراوانی دارد. موضوعات نوشتههای او اغلب اجتماعی است و بر تعارضهای روانشناختی که در روابط میان انسانها پیش میآید تکیه دارد. مضامینی همچون شکاف نسلها و تقابلهای فرهنگی نیز همواره در آثار او دیده میشود. او تلاش میکند از اتفاقاتی بگوید که جامعهی امروز با آن دست به گریبان است. به همین خاطر موضوعاتی همچون اپیدمی کرونا، آلودگی هوا، بحرانهای اقتصادی و معضلات اجتماعی روز را زیر ذرهبین قرار داده و از آنها در داستانهایش بهره گرفته است. کتاب «عقده اودیپ پسر هاشم آقا» نیز همین ویژگیهای نوشتاری او را دارد.
کتاب چهار داستان کوتاه دارد که هر یک به دغدغهای متفاوت برای یک شهروند امروزی پرداخته است. داستان اول به مبحث پیری میپردازد و همین عنوان را نیز به خود اختصاص داده است. راوی میکوشد با نگاهی تحلیلگرانه به موضوع پیری بپردازد. از منظر او پیری مقولهای پیچیده است و به راحتی نمیتوان دامنهی سنی یا فیزیولوژیک برای آن معین کرد. همچنین نمیتوان برای آن اقدامات پیشگیرانهای را متصور شد، زیرا افراد بسیاری بودهاند که با وسواس بسیار به مراقبت از سلامتیشان پرداختهاند و کوشیدهاند تغذیه و رویهی سالمی در زندگیشان در پیش بگیرند، اما به عکس دچار بیماریها و عوارض دردناک شدهاند و پیری در آنها راهی سریعتر را طی کرده است.
داستان «پیری» شکلی سیال ذهن دارد و راوی طی مسیر آن در پلهای تداعی مختلف بازگشتهایی به گذشته و چرخشهایی دوباره به زمان حال دارد. او از آدمها و وقایع اطرافش شواهد بسیاری برای اثبات نظریاتش میآورد که البته اغلب آنها با هم تناقض دارند. از طرفی مراقبت از سلامتی موجب تأخیر در روند پیری میشود و از جانبی دیگر هر کس بیشتر دراین باره سرمایهگذاری فکری و مالی کند، ممکن است بیشتر متضرر شود. توجیه برخی از این تناقضها هم ممکن است بر ابهام خواننده بیفزاید؛ این که عمر به هر حال ماهیتی گذرنده دارد و برخی چیزها میتواند بر آن اثری تقویتکننده یا بازدارنده داشته باشد. به نظر میرسد راوی میخواهد به شکلی نظریهپردازانه به پدیدهی پیری نزدیک شود و به همین علت کمتر نگاه قصهمحور دارد و سریع و گذرا از روی وقایع مختلف عبور میکند.
در داستان «امانتی»، محوریت داستان را یک دوستیِ قدیمی و نوستالژیهای مربوط به آن میسازد. دوستی که سالها در زندگی راوی حضور نداشته به یکباره پیدا میشود و ماجراهایی را رقم میزند که منجر به طرح معماهایی میشود که مخاطب همگام با راوی به حل آنها میپردازد. در این میان گذشته و پیشینهی روابط میان افراد اهمیتی ویژه مییابد و راوی از آنها برای شکلدهی به داستان و رفع ابهامهای پیش آمده در زمان حال بهره میجوید. در این داستان زنجیرهای نامرئی از حوادث آدمها را به هم وصل میکند و این اتصال در سایهی تحلیل گذشته قابل درک است. اما گذشته که یک عنصر مهم و اساسی در این داستان است خود پیچیدگیهای خاص دارد و وقایع پنهانی را در دل خود نهفته که بدون آگاهی از آنها بسیاری از مسائل قصه نمیتوانند به راحتی مورد ارزیابی قرار گیرند.
داستان «زیبای خفته» به آسیبشناسی رابطهی یک زوج میپردازد. زوجی که به نظر میرسد علایق و پیوستگیهای بسیاری با هم دارند و اینک در معرض جدایی هستند و به همین دلیل است که راوی سوم شخص به بررسی سوابق و تاریخچهی ارتباطات آنها میپردازد و در واقع این پرسش را مطرح میکند که چگونه این زوج به این نقطه از زندگی مشترکشان رسیدند. آنها با هم فراز و نشیبهای بسیاری را طی نمودهاند و راههای فراوانی را طی کردهاند و اکنون در نقطهای هستند که نیاز به ترسیم چشماندازی روشن از زندگی خود دارند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021112078.html
دریا امامی
«عقده اودیپ پسر هاشم آقا»
نوشته: علی مؤذنی
ناشر: نیستان، 1402
100 صفحه، 67000 تومان
#داستان_ایرانی #نشرنیستان
علی مؤذنی متولد 1337، در کارنامهی خود رمان، داستان کوتاه و بلند، نمایشنامه و فیلمنامههای فراوانی دارد. موضوعات نوشتههای او اغلب اجتماعی است و بر تعارضهای روانشناختی که در روابط میان انسانها پیش میآید تکیه دارد. مضامینی همچون شکاف نسلها و تقابلهای فرهنگی نیز همواره در آثار او دیده میشود. او تلاش میکند از اتفاقاتی بگوید که جامعهی امروز با آن دست به گریبان است. به همین خاطر موضوعاتی همچون اپیدمی کرونا، آلودگی هوا، بحرانهای اقتصادی و معضلات اجتماعی روز را زیر ذرهبین قرار داده و از آنها در داستانهایش بهره گرفته است. کتاب «عقده اودیپ پسر هاشم آقا» نیز همین ویژگیهای نوشتاری او را دارد.
کتاب چهار داستان کوتاه دارد که هر یک به دغدغهای متفاوت برای یک شهروند امروزی پرداخته است. داستان اول به مبحث پیری میپردازد و همین عنوان را نیز به خود اختصاص داده است. راوی میکوشد با نگاهی تحلیلگرانه به موضوع پیری بپردازد. از منظر او پیری مقولهای پیچیده است و به راحتی نمیتوان دامنهی سنی یا فیزیولوژیک برای آن معین کرد. همچنین نمیتوان برای آن اقدامات پیشگیرانهای را متصور شد، زیرا افراد بسیاری بودهاند که با وسواس بسیار به مراقبت از سلامتیشان پرداختهاند و کوشیدهاند تغذیه و رویهی سالمی در زندگیشان در پیش بگیرند، اما به عکس دچار بیماریها و عوارض دردناک شدهاند و پیری در آنها راهی سریعتر را طی کرده است.
داستان «پیری» شکلی سیال ذهن دارد و راوی طی مسیر آن در پلهای تداعی مختلف بازگشتهایی به گذشته و چرخشهایی دوباره به زمان حال دارد. او از آدمها و وقایع اطرافش شواهد بسیاری برای اثبات نظریاتش میآورد که البته اغلب آنها با هم تناقض دارند. از طرفی مراقبت از سلامتی موجب تأخیر در روند پیری میشود و از جانبی دیگر هر کس بیشتر دراین باره سرمایهگذاری فکری و مالی کند، ممکن است بیشتر متضرر شود. توجیه برخی از این تناقضها هم ممکن است بر ابهام خواننده بیفزاید؛ این که عمر به هر حال ماهیتی گذرنده دارد و برخی چیزها میتواند بر آن اثری تقویتکننده یا بازدارنده داشته باشد. به نظر میرسد راوی میخواهد به شکلی نظریهپردازانه به پدیدهی پیری نزدیک شود و به همین علت کمتر نگاه قصهمحور دارد و سریع و گذرا از روی وقایع مختلف عبور میکند.
در داستان «امانتی»، محوریت داستان را یک دوستیِ قدیمی و نوستالژیهای مربوط به آن میسازد. دوستی که سالها در زندگی راوی حضور نداشته به یکباره پیدا میشود و ماجراهایی را رقم میزند که منجر به طرح معماهایی میشود که مخاطب همگام با راوی به حل آنها میپردازد. در این میان گذشته و پیشینهی روابط میان افراد اهمیتی ویژه مییابد و راوی از آنها برای شکلدهی به داستان و رفع ابهامهای پیش آمده در زمان حال بهره میجوید. در این داستان زنجیرهای نامرئی از حوادث آدمها را به هم وصل میکند و این اتصال در سایهی تحلیل گذشته قابل درک است. اما گذشته که یک عنصر مهم و اساسی در این داستان است خود پیچیدگیهای خاص دارد و وقایع پنهانی را در دل خود نهفته که بدون آگاهی از آنها بسیاری از مسائل قصه نمیتوانند به راحتی مورد ارزیابی قرار گیرند.
داستان «زیبای خفته» به آسیبشناسی رابطهی یک زوج میپردازد. زوجی که به نظر میرسد علایق و پیوستگیهای بسیاری با هم دارند و اینک در معرض جدایی هستند و به همین دلیل است که راوی سوم شخص به بررسی سوابق و تاریخچهی ارتباطات آنها میپردازد و در واقع این پرسش را مطرح میکند که چگونه این زوج به این نقطه از زندگی مشترکشان رسیدند. آنها با هم فراز و نشیبهای بسیاری را طی نمودهاند و راههای فراوانی را طی کردهاند و اکنون در نقطهای هستند که نیاز به ترسیم چشماندازی روشن از زندگی خود دارند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021112078.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«عقده اودیپ پسر هاشم آقا»؛ علی مؤذنی؛ نشر نیستان پیری؛ تقدیر مشترک آدمها
«عقده اودیپ پسر هاشم آقا»
راهنمای کتاب/ جذابیتهای وسواس!
ثریا بیگدلی
«تکثیر نابهنگام یک پنجره که به چشماندازی در گذشته باز میشد...»
نوشته: سعید محسنی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1402
200 صفحه، 170000 تومان
#رمان #نشرچشمه
سعید محسنی، متولد 1355، همواره در پی آفرینش نگاهی تازه به روایت بوده است و نوآوریهای رواییِ او مهمترین ویژگی کارش را تشکیل میدهند. در بسیاری مواقع او از تنوع صداها برای ایجاد فرمی جدید در روایتش بهره میگیرد. آدمها در داستانهای او دارای پیشینههای بسیار متفاوتاند و با جهانبینیهای عجیب و غریبشان بر متمایز شدن کار او میافزایند. او به ظرایفی در شخصیتپردازی توجه دارد که مخاطب را جذب خود میکند و گاه به حیرت وا میدارد. دغدغههای قهرمانهای او را به سادگی نمیتوان تحلیل کرد. آنها در قدم اول به نظر ساده و خطی میرسند، اما در عمق خود پیچیدگیهایی دارند که به راحتی قابل قضاوت نیستند. کتاب «تکثیر نابهنگام یک پنجره که به چشماندازی در گذشته باز میشد...» با عنوان طولانی و نامعمولش نیز حکایت از همین سبک خاص سعید محسنی دارد.
صحنههای آغازین هر فصل با تصاویری که ممکن است نسبتاً ساده به نظر برسند همراه شده است. تصاویری که برای مخاطبان بسیار آشنا هستند و میتوانند در حد کلیشههای بسیار معمول زندگی باشند، اما محسنی از دل این کلیشهها قصههایی بدیع بیرون میکشد که متعلق به آدمهایی خاص با سرنوشتهایی پیشبینیناپذیرند. محسنی در اغلب مقاطع قصهاش خواننده را با انواع پیچ و خمهای تکنیکی غافلگیر میکند و برای این کار نیازی به پیچیده جلوه دادن مسائل نمیبیند، زیرا مسائل به خودی خود پیچیدگیهایی دارند که حل و فصلشان تعمق بسیاری میطلبد.
شخصیتها همهی مهرههای خود را در اوایل یا حتی اواسط بازی این رمان رو نمیکنند و راههای پر فراز و فرود بسیاری باید با آنها پیمود تا به درک ابعاد مختلفشان رسید. بهعنوان مثال میتوان به احسان اشاره کرد؛ اولین شخصیتی که در داستان ظاهر میشود و به نظر میرسد مهمتر از سایر چهرهها باشد. اما مخاطب هرچه در جادهی پر پیچ و خم قصه پیش میرود بیشتر به پیچیدگیاش پی میبرد و احسان را بخشی از کلاژی میبیند که متنوع و متکثر است. گرچه این شخصیت چنان جذابیتهایی دارد که به تنهایی هم میتواند بار داستان را تا انتها به دوش بکشد، اما نویسنده شخصیتهای متعدد دیگری را وارد میکند که گاه احسان را به حاشیه میرانند و خود سکان روایت را در دست میگیرند.
سفرمحور بودن نیز از ویژگیهای دیگر این رمان است که موجب میشود مکان و زمان وقوع اتفاقات راکد و کسالتآور نباشد. گرچه به نظر میرسد قهرمانان داستان سفرگریز به نظر برسند، اما سیر حوادثی به ظاهر ساده آنها را در دامن سفری پرماجرا میاندازد. در آغاز داستان نویسنده از تصورات جغرافیایی قهرمانش میگوید و اینکه همین تصویرسازیهاست که او را در جایی میخکوب نگه داشته و مجال کندن از خاک و رفتن به آن سوی کوهها را نمیدهد. توی نقشهی کتاب درسی آن سوی کوهها اقلیمی گرم و شرجی جا خوش کرده، اما قهرمان داستان نقشهی خاص خودش را در ذهن ترسیم کرده که به او میگوید پشت این کوهها نباید آن سرزمین مألوف کتابهای درسی را دید. حالا در مقطعی از زندگی که باید راهی تازه را شروع کند، شاید لازم است که در تصوراتش از نقشههای جغرافیایی نیز تجدیدنظر کند.
وسواس آدمها نیز یکی دیگر از ظرایف مهم شخصیتپردازی محسنی را در این کتاب میسازد. آنها به نوشتهها، اشیاء، تصاویر و حتی به انواع چینشهای اجسام وسواسی دیوانهوار نشان میدهند. شاید علت بسیاری از ناکامیهای آنها هم همین دقت جنونآمیزی باشد که به همه چیز و همه کس نشان میدهند. این مسأله گاه چنان برجسته میشود که بخش بزرگی از هوشیاری آنها را مشغول خود نگه میدارد و موجودیتشان را به خود وابسته میکند. به عبارتی دیگر این وسواس تبدیل به ویژگیای میشود که شخصیت بدون آن قادر به ادامهی راهش نیست. برعکس بسیاری مواقع در دنیای واقعی که وسواس آدمها را متوقف میکند، در این داستان این ویژگی نیروی محرکهی آدمها برای پیگیری مسیرشان میشود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021114075.html
ثریا بیگدلی
«تکثیر نابهنگام یک پنجره که به چشماندازی در گذشته باز میشد...»
نوشته: سعید محسنی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1402
200 صفحه، 170000 تومان
#رمان #نشرچشمه
سعید محسنی، متولد 1355، همواره در پی آفرینش نگاهی تازه به روایت بوده است و نوآوریهای رواییِ او مهمترین ویژگی کارش را تشکیل میدهند. در بسیاری مواقع او از تنوع صداها برای ایجاد فرمی جدید در روایتش بهره میگیرد. آدمها در داستانهای او دارای پیشینههای بسیار متفاوتاند و با جهانبینیهای عجیب و غریبشان بر متمایز شدن کار او میافزایند. او به ظرایفی در شخصیتپردازی توجه دارد که مخاطب را جذب خود میکند و گاه به حیرت وا میدارد. دغدغههای قهرمانهای او را به سادگی نمیتوان تحلیل کرد. آنها در قدم اول به نظر ساده و خطی میرسند، اما در عمق خود پیچیدگیهایی دارند که به راحتی قابل قضاوت نیستند. کتاب «تکثیر نابهنگام یک پنجره که به چشماندازی در گذشته باز میشد...» با عنوان طولانی و نامعمولش نیز حکایت از همین سبک خاص سعید محسنی دارد.
صحنههای آغازین هر فصل با تصاویری که ممکن است نسبتاً ساده به نظر برسند همراه شده است. تصاویری که برای مخاطبان بسیار آشنا هستند و میتوانند در حد کلیشههای بسیار معمول زندگی باشند، اما محسنی از دل این کلیشهها قصههایی بدیع بیرون میکشد که متعلق به آدمهایی خاص با سرنوشتهایی پیشبینیناپذیرند. محسنی در اغلب مقاطع قصهاش خواننده را با انواع پیچ و خمهای تکنیکی غافلگیر میکند و برای این کار نیازی به پیچیده جلوه دادن مسائل نمیبیند، زیرا مسائل به خودی خود پیچیدگیهایی دارند که حل و فصلشان تعمق بسیاری میطلبد.
شخصیتها همهی مهرههای خود را در اوایل یا حتی اواسط بازی این رمان رو نمیکنند و راههای پر فراز و فرود بسیاری باید با آنها پیمود تا به درک ابعاد مختلفشان رسید. بهعنوان مثال میتوان به احسان اشاره کرد؛ اولین شخصیتی که در داستان ظاهر میشود و به نظر میرسد مهمتر از سایر چهرهها باشد. اما مخاطب هرچه در جادهی پر پیچ و خم قصه پیش میرود بیشتر به پیچیدگیاش پی میبرد و احسان را بخشی از کلاژی میبیند که متنوع و متکثر است. گرچه این شخصیت چنان جذابیتهایی دارد که به تنهایی هم میتواند بار داستان را تا انتها به دوش بکشد، اما نویسنده شخصیتهای متعدد دیگری را وارد میکند که گاه احسان را به حاشیه میرانند و خود سکان روایت را در دست میگیرند.
سفرمحور بودن نیز از ویژگیهای دیگر این رمان است که موجب میشود مکان و زمان وقوع اتفاقات راکد و کسالتآور نباشد. گرچه به نظر میرسد قهرمانان داستان سفرگریز به نظر برسند، اما سیر حوادثی به ظاهر ساده آنها را در دامن سفری پرماجرا میاندازد. در آغاز داستان نویسنده از تصورات جغرافیایی قهرمانش میگوید و اینکه همین تصویرسازیهاست که او را در جایی میخکوب نگه داشته و مجال کندن از خاک و رفتن به آن سوی کوهها را نمیدهد. توی نقشهی کتاب درسی آن سوی کوهها اقلیمی گرم و شرجی جا خوش کرده، اما قهرمان داستان نقشهی خاص خودش را در ذهن ترسیم کرده که به او میگوید پشت این کوهها نباید آن سرزمین مألوف کتابهای درسی را دید. حالا در مقطعی از زندگی که باید راهی تازه را شروع کند، شاید لازم است که در تصوراتش از نقشههای جغرافیایی نیز تجدیدنظر کند.
وسواس آدمها نیز یکی دیگر از ظرایف مهم شخصیتپردازی محسنی را در این کتاب میسازد. آنها به نوشتهها، اشیاء، تصاویر و حتی به انواع چینشهای اجسام وسواسی دیوانهوار نشان میدهند. شاید علت بسیاری از ناکامیهای آنها هم همین دقت جنونآمیزی باشد که به همه چیز و همه کس نشان میدهند. این مسأله گاه چنان برجسته میشود که بخش بزرگی از هوشیاری آنها را مشغول خود نگه میدارد و موجودیتشان را به خود وابسته میکند. به عبارتی دیگر این وسواس تبدیل به ویژگیای میشود که شخصیت بدون آن قادر به ادامهی راهش نیست. برعکس بسیاری مواقع در دنیای واقعی که وسواس آدمها را متوقف میکند، در این داستان این ویژگی نیروی محرکهی آدمها برای پیگیری مسیرشان میشود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021114075.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«تکثیر نابهنگام یک پنجره که به چشماندازی در گذشته باز میشد...»؛سعید محسنی؛ نشر چشمه جذابیتهای وسواس!
«تکثیر نابهنگام یک پنجره که به چشماندازی در گذشته باز میشد...»
راهنمای کتاب / دروازه مصر باستان
دکتر علی غزالیفر
«آشنایی با هیروگلیف»
نویسنده: پنولوپه ویلسون
مترجم: فاطمه ایجی
ناشر: فرهنگ معاصر، چاپ اول 1401
178 صفحه، 98000 تومان
#تاریخ #نشرفرهنگ_معاصر
نمیدانم کتاب «فرعونها هم میمیرند» اثر الیزابت پین را خواندهاید یا نه. اگر به آثار تاریخی و کوتاه علاقه دارید، گزینۀ خوبیست، بهویژه که هنوز هم خیلی ارزانقیمت است! این کتاب، که مترجم خوب و گمنام و فقید، آقای حسن پستا ترجمه کرده، با ماجرای کشف «سنگ رشید» یا همان «روزتا استون» آغاز میشود.
ناپلئون بناپارت مصر را فتح کرده و ارتش او مشغول شخم زدن آن سرزمین کهن و اسرارآمیز است. ماه اوت سال 1799، در ضمن یک حفاری، یکی از فرماندهان ارتش فرانسه، سرگرد پییر بوشار، سنگ عجیبی را کشف میکند که حکاکیهایی به سه خط مختلف روی آن کندهکاری شده است. یکی از آن خطوط هیروگلیف است و دوتای دیگر یونانی و دموتی (این خط اخیر صورت تغییریافته و پیشرفتۀ هیروگلیف است). تا آن زمان هنوز خط هیروگلیف رمزگشایی نشده بود و هیچکس از آن خط تصویری سر درنمیآورد؛ اما یونانی چرا. اگر آن سه خط یک مطلب را بیان میکردند؛ پس لابد هیروگلیف نیز همان را میگوید که به یونانی نگاشته شده است. پس حالا کافیست معنای نشانههای هیروگلیف را بر اساس محتوای متن رمزگشایی کنند. و کردند؛ البته این کار 23 سال طول کشید. و آن واقعه سرآغاز خواندن نوشتههای بسیاری شد که از تمدن مصر باستان به زبان هیروگلیف بهجا مانده بودند و از آن طریق دروازهای به روی تمدن شگفتانگیز مصر باز میشود و با زندگی و مرگ فرعونهای مصر آشنا میشویم و... . کتاب خانم الیزابت پین اثر تاریخی جذابی است.
کتاب خانم پنولوپه ویلسون هم اثر علمی جذابی است. او یک گزارش جامع و تحلیلی از خط هیروگلیف میدهد و برای این منظور به خیلی قبل و بعد از آن سر میزند. به عبارت دیگر، دامنۀ زمانی این کتاب از پنج هزار سال قبل از میلاد تا دورۀ معاصر است.
کتاب با توضیح اصل نوشتن در مصر باستان آغاز میشود و نویسنده خاستگاه نوشتار در آن دوران را در اولین فصل توضیح میدهد. پس از آن، به ظهور خط هیروگلیف در فصل دوم میپردازد. سپس، از فصل سوم تا پنجم، انواع و اقسام کاربردهای خط هیروگلیف و چگونگی بهکارگیریاش را شرح میدهد. بهعلاوه، خط هیروگلیف مانند هر خط دیگری، در گذر کند و طولانی زمان، ثابت نماند و دچار دگردیسی شد. در این چند فصل با دگردیسیهای هیروگلیف و مصادیق آن آشنا میشویم. در فصل ششم، چگونگی رمزگشایی آن را در قرن نوزدهم توضیح میدهد. فصل هفتم و پایانی به وضعیت خط هیروگلیف در دورۀ معاصر اختصاص دارد و اینکه امروزه با آن و دربارۀ آن چه میکنند.
خط هیروگلیف، که متشکل از صدها نشانه است، هم از چپ به راست نوشته میشود و هم برعکس! هم افقی نوشته میشود و هم عمودی! سازوکار و منطق درونی این خط هم جالب است و هم آموزنده. حتی برای کسانی که در عرصههای دیگر فعالیت میکنند نیز نکات الهامبخشی دارد. برای نمونه، برای فعل شنیدن از تصویر جغد استفاده میشود و برای فعل پنهان کردن و پنهان شدن از تصویر لاکپشت؛ از اینرو که لاکپشت عادت دارد خود را در گلولای ته آبگیر پنهان کند.
ادتامه...
https://www.alef.ir/news/4021123110.html
دکتر علی غزالیفر
«آشنایی با هیروگلیف»
نویسنده: پنولوپه ویلسون
مترجم: فاطمه ایجی
ناشر: فرهنگ معاصر، چاپ اول 1401
178 صفحه، 98000 تومان
#تاریخ #نشرفرهنگ_معاصر
نمیدانم کتاب «فرعونها هم میمیرند» اثر الیزابت پین را خواندهاید یا نه. اگر به آثار تاریخی و کوتاه علاقه دارید، گزینۀ خوبیست، بهویژه که هنوز هم خیلی ارزانقیمت است! این کتاب، که مترجم خوب و گمنام و فقید، آقای حسن پستا ترجمه کرده، با ماجرای کشف «سنگ رشید» یا همان «روزتا استون» آغاز میشود.
ناپلئون بناپارت مصر را فتح کرده و ارتش او مشغول شخم زدن آن سرزمین کهن و اسرارآمیز است. ماه اوت سال 1799، در ضمن یک حفاری، یکی از فرماندهان ارتش فرانسه، سرگرد پییر بوشار، سنگ عجیبی را کشف میکند که حکاکیهایی به سه خط مختلف روی آن کندهکاری شده است. یکی از آن خطوط هیروگلیف است و دوتای دیگر یونانی و دموتی (این خط اخیر صورت تغییریافته و پیشرفتۀ هیروگلیف است). تا آن زمان هنوز خط هیروگلیف رمزگشایی نشده بود و هیچکس از آن خط تصویری سر درنمیآورد؛ اما یونانی چرا. اگر آن سه خط یک مطلب را بیان میکردند؛ پس لابد هیروگلیف نیز همان را میگوید که به یونانی نگاشته شده است. پس حالا کافیست معنای نشانههای هیروگلیف را بر اساس محتوای متن رمزگشایی کنند. و کردند؛ البته این کار 23 سال طول کشید. و آن واقعه سرآغاز خواندن نوشتههای بسیاری شد که از تمدن مصر باستان به زبان هیروگلیف بهجا مانده بودند و از آن طریق دروازهای به روی تمدن شگفتانگیز مصر باز میشود و با زندگی و مرگ فرعونهای مصر آشنا میشویم و... . کتاب خانم الیزابت پین اثر تاریخی جذابی است.
کتاب خانم پنولوپه ویلسون هم اثر علمی جذابی است. او یک گزارش جامع و تحلیلی از خط هیروگلیف میدهد و برای این منظور به خیلی قبل و بعد از آن سر میزند. به عبارت دیگر، دامنۀ زمانی این کتاب از پنج هزار سال قبل از میلاد تا دورۀ معاصر است.
کتاب با توضیح اصل نوشتن در مصر باستان آغاز میشود و نویسنده خاستگاه نوشتار در آن دوران را در اولین فصل توضیح میدهد. پس از آن، به ظهور خط هیروگلیف در فصل دوم میپردازد. سپس، از فصل سوم تا پنجم، انواع و اقسام کاربردهای خط هیروگلیف و چگونگی بهکارگیریاش را شرح میدهد. بهعلاوه، خط هیروگلیف مانند هر خط دیگری، در گذر کند و طولانی زمان، ثابت نماند و دچار دگردیسی شد. در این چند فصل با دگردیسیهای هیروگلیف و مصادیق آن آشنا میشویم. در فصل ششم، چگونگی رمزگشایی آن را در قرن نوزدهم توضیح میدهد. فصل هفتم و پایانی به وضعیت خط هیروگلیف در دورۀ معاصر اختصاص دارد و اینکه امروزه با آن و دربارۀ آن چه میکنند.
خط هیروگلیف، که متشکل از صدها نشانه است، هم از چپ به راست نوشته میشود و هم برعکس! هم افقی نوشته میشود و هم عمودی! سازوکار و منطق درونی این خط هم جالب است و هم آموزنده. حتی برای کسانی که در عرصههای دیگر فعالیت میکنند نیز نکات الهامبخشی دارد. برای نمونه، برای فعل شنیدن از تصویر جغد استفاده میشود و برای فعل پنهان کردن و پنهان شدن از تصویر لاکپشت؛ از اینرو که لاکپشت عادت دارد خود را در گلولای ته آبگیر پنهان کند.
ادتامه...
https://www.alef.ir/news/4021123110.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«آشنایی با هیروگلیف»؛ پنولوپه ویلسون؛ ترجمه فاطمه ایجی؛ فرهنگ معاصر دروازه مصر باستان
«آشنایی با هیروگلیف»
به روایت نویسنده/ محتوای آموزشی مناسب برای کودکان چهار ساله
داریوش صادقی
«مجموعه تست های هوش چهار سالگی»
نویسنده: داریوش صادقی
ناشر: کتاب نیستان، چاپ 1402
هر جلد 24 صفحه، 45000 تومان
#کتاب_کودک #نشرنیستان
منظور از کودک چهار ساله ، فاصله بین 48 تا 60 ماهگی است. بنابراین کودک زمانی چهار ساله محسوب میشود که جشن تولد چهار سالگی او گرفته شده باشد. از لحاظ آموزشی کودک به سطح مطلوبی از یادگیری رسیده است . برای مثال از لحاظ گفتاری و شنیداری می تواند به خوبی دستورات و خواستههای والدین را بفهمد و اجرا کند و به خوبی با آنها تعامل گفتاری داشته باشد و نظر و خواسته های خودش را بیان کند و از لحاظ درک مطلب، بسیاری از مفاهیم را متوجه می شود. از سوی دیگر از لحاظ مهارت های حرکتی در سطح خوبی از هماهنگی چشم و دست، کنترل عضلات کوچک دست و مهارت های تعادلی رسیده است. همچنین از لحاظ رشد مهارت های ذهنی و شناختی، کودک به سطح بسیار مطلوبی از یادگیری دست یافته است و می تواند بسیاری از مفاهیم و آموزشهای مختلف را کسب کند. به همین دلیل آموزش های دوره پیش دبستانی از این سن آغاز می شود.
مجموعه کتابهای چهار سالگی برای کودکان چهار ساله تهیه شده است. این مجموعه شامل هفت جلد کتاب است که مهارت های ذهنی و هوش کودک را می سنجند و کمک می کند تا کودک مفاهیم متنوعی را آموزش ببیند. این کتاب ها با تمرین هایی متنوع ساده و مقدماتی، علاوه بر آموزش های گام به گام، بسیاری از مفاهیم و آموزش های مناسب با ادراک کودکان چهار ساله را به آنها آموزش می دهد و والدین را تشویق می کند تا برخی از آموزش ها را به صورت عملی با کودک کار کنند. به طور معمول در این محدوده سنی مهارت های ذهنی و شناختی کودک به حدی از رشد و بلوغ رسیده است که می تواند مفاهیم دروس پیش دبستانی را در سطح مقدماتی درک کند.
مجموعۀ چهار سالگی، مهارت و حافظۀ دیداری و شنیداری، مهارت های گفتاری و شنیداری، هوش دیداری-فضایی، دقت و توجه، مفاهیم ریاضی و حل مسأله را به کودک آموزش می دهد و میآزماید. این کتاب ها به صورت تست و آموزش های ساده برای این گروه سنی تهیه شده است.
علاوه بر رشد عملکرد های ذهنی، مهارت های زبانِ بیانی و زبانِ دریافتی کودکان چهار ساله به سطح قابل قبولی رسیده است و می تواند با استفاده از عبارت های کامل و واضح سوالات خود را مطرح کنند. زبان دریافتی مربوط به گوش دادن، تشخیص و تمیز دادن اشیا، انجام دادن فرمان ها و دستورالعمل هایی است که به کودک گفته می شود. از سویی دیگر مهارت زبان بیانی، مربوط به تشکیل واج و صدا، استفاده از کلمات و جمله های ساده دستوری و مهارت های ارتباطی است. بنابراین می توان انتظار داشت که کودک در این سن بتواند به درستی از این دو مهارت استفاده کند، مثلاً میتواند ترتیب و توالی چند دستور یا خواسته را در ذهن نگه دارد و به ترتیب انجام دهد یا مثلاً مطالب و اتفاقات روزانه را به صورت خلاصه وار و کوتاه تعریف کند. همزمان با رشد مهارتهای گفتاری ،رشد ذهنی، حافظه کوتاه و بلند مدت کودک می تواند به او کمک کند تا توانایی درک ساختارهای پیچیده و طولانی تر زبان گفتاری را داشته باشد، مثلا اگر از کودک سوال کنیم چرا آسمان آبی است؟ یا چرا آدم ها نمی توانند مثل پرنده ها پرواز کنند، با کمی فکر کردن به آن ها پاسخ منطقی یا تخیلی می دهد. در این دوره کودک ساختارهای پیچیده تر زبان مانند جمله های چند قسمتی توصیفی و استفهامی را درک می کند و در گفتار روزانه به تدریج از اسامی جمع، ضمایر، حرف اضافه و صفات، قید مکان و زمان استفاده می کند. کودک می تواند به سوال های شرطی ساده و چالش انگیز پاسخ می دهد مثلاً برای پختن غذا چه چیزهایی لازم است؟و … با این توصیف کودک می تواند حدود ۱۵۰۰ کلمه را به طور واضح بیان کند و معنای تقریبی 2800 تا 13000 کلمه را متوجه می شود. با این حال اگرچه تلفظ آواها خیلی بهتر میشوند اما همچنان خطاهای جانشینی(استفاده یک واج بهجای واج دیگر) هنوز در گفتار کودک دیده می شود. با این وجود در این دوره حدود 90 درصد از گفتار کودک قابل فهم است. یکی از کتاب های مجموعه چهار سالگی به طور اختصاصی به مهارت های گفتاری کودکان می پردازد و با استفاده از تمرین های ساده این مهارت را در کودکان افزایش می دهد.
داریوش صادقی
«مجموعه تست های هوش چهار سالگی»
نویسنده: داریوش صادقی
ناشر: کتاب نیستان، چاپ 1402
هر جلد 24 صفحه، 45000 تومان
#کتاب_کودک #نشرنیستان
منظور از کودک چهار ساله ، فاصله بین 48 تا 60 ماهگی است. بنابراین کودک زمانی چهار ساله محسوب میشود که جشن تولد چهار سالگی او گرفته شده باشد. از لحاظ آموزشی کودک به سطح مطلوبی از یادگیری رسیده است . برای مثال از لحاظ گفتاری و شنیداری می تواند به خوبی دستورات و خواستههای والدین را بفهمد و اجرا کند و به خوبی با آنها تعامل گفتاری داشته باشد و نظر و خواسته های خودش را بیان کند و از لحاظ درک مطلب، بسیاری از مفاهیم را متوجه می شود. از سوی دیگر از لحاظ مهارت های حرکتی در سطح خوبی از هماهنگی چشم و دست، کنترل عضلات کوچک دست و مهارت های تعادلی رسیده است. همچنین از لحاظ رشد مهارت های ذهنی و شناختی، کودک به سطح بسیار مطلوبی از یادگیری دست یافته است و می تواند بسیاری از مفاهیم و آموزشهای مختلف را کسب کند. به همین دلیل آموزش های دوره پیش دبستانی از این سن آغاز می شود.
مجموعه کتابهای چهار سالگی برای کودکان چهار ساله تهیه شده است. این مجموعه شامل هفت جلد کتاب است که مهارت های ذهنی و هوش کودک را می سنجند و کمک می کند تا کودک مفاهیم متنوعی را آموزش ببیند. این کتاب ها با تمرین هایی متنوع ساده و مقدماتی، علاوه بر آموزش های گام به گام، بسیاری از مفاهیم و آموزش های مناسب با ادراک کودکان چهار ساله را به آنها آموزش می دهد و والدین را تشویق می کند تا برخی از آموزش ها را به صورت عملی با کودک کار کنند. به طور معمول در این محدوده سنی مهارت های ذهنی و شناختی کودک به حدی از رشد و بلوغ رسیده است که می تواند مفاهیم دروس پیش دبستانی را در سطح مقدماتی درک کند.
مجموعۀ چهار سالگی، مهارت و حافظۀ دیداری و شنیداری، مهارت های گفتاری و شنیداری، هوش دیداری-فضایی، دقت و توجه، مفاهیم ریاضی و حل مسأله را به کودک آموزش می دهد و میآزماید. این کتاب ها به صورت تست و آموزش های ساده برای این گروه سنی تهیه شده است.
علاوه بر رشد عملکرد های ذهنی، مهارت های زبانِ بیانی و زبانِ دریافتی کودکان چهار ساله به سطح قابل قبولی رسیده است و می تواند با استفاده از عبارت های کامل و واضح سوالات خود را مطرح کنند. زبان دریافتی مربوط به گوش دادن، تشخیص و تمیز دادن اشیا، انجام دادن فرمان ها و دستورالعمل هایی است که به کودک گفته می شود. از سویی دیگر مهارت زبان بیانی، مربوط به تشکیل واج و صدا، استفاده از کلمات و جمله های ساده دستوری و مهارت های ارتباطی است. بنابراین می توان انتظار داشت که کودک در این سن بتواند به درستی از این دو مهارت استفاده کند، مثلاً میتواند ترتیب و توالی چند دستور یا خواسته را در ذهن نگه دارد و به ترتیب انجام دهد یا مثلاً مطالب و اتفاقات روزانه را به صورت خلاصه وار و کوتاه تعریف کند. همزمان با رشد مهارتهای گفتاری ،رشد ذهنی، حافظه کوتاه و بلند مدت کودک می تواند به او کمک کند تا توانایی درک ساختارهای پیچیده و طولانی تر زبان گفتاری را داشته باشد، مثلا اگر از کودک سوال کنیم چرا آسمان آبی است؟ یا چرا آدم ها نمی توانند مثل پرنده ها پرواز کنند، با کمی فکر کردن به آن ها پاسخ منطقی یا تخیلی می دهد. در این دوره کودک ساختارهای پیچیده تر زبان مانند جمله های چند قسمتی توصیفی و استفهامی را درک می کند و در گفتار روزانه به تدریج از اسامی جمع، ضمایر، حرف اضافه و صفات، قید مکان و زمان استفاده می کند. کودک می تواند به سوال های شرطی ساده و چالش انگیز پاسخ می دهد مثلاً برای پختن غذا چه چیزهایی لازم است؟و … با این توصیف کودک می تواند حدود ۱۵۰۰ کلمه را به طور واضح بیان کند و معنای تقریبی 2800 تا 13000 کلمه را متوجه می شود. با این حال اگرچه تلفظ آواها خیلی بهتر میشوند اما همچنان خطاهای جانشینی(استفاده یک واج بهجای واج دیگر) هنوز در گفتار کودک دیده می شود. با این وجود در این دوره حدود 90 درصد از گفتار کودک قابل فهم است. یکی از کتاب های مجموعه چهار سالگی به طور اختصاصی به مهارت های گفتاری کودکان می پردازد و با استفاده از تمرین های ساده این مهارت را در کودکان افزایش می دهد.
در خصوص آموزش ریاضی باید گفت که کودکان چهار ساله، بسیاری از مفاهیم مقدماتی و پایه ریاضی را درک می کنند و می فهمند. مانند کوچکتر، بزرگتر، بزرگترین، کوچکترین، بالا، پایین، کنار، دور، زیر، رو و… در مجموعه چهار سالگی کلیه مفاهیم ریاضی که یک کودک چهار ساله درک می کند و لازم است آموزش ببیند با استفاده از تمرین های ساده و طبقه بندی شده آمده است. یکی از ویژگی های این مجموعه این است چون تمرین ها متناسب با سطح شناختی و عملکردهای ذهنی کودک طراحی شدهاند انگیزه انجام و یادگیری را در آنها بالا می برد و با اشتیاق مطالب کتاب را دنبال می کنند.
یکی از کتاب های بسیار مهم در این مجموعه کتاب هوش فضایی است و از اهمیت ویژه ای در آموزش و یادگیری کودکان برخوردار است. در این مجموعه با استفاده از تمرین های بسیار ساده، هوش دیداری و فضایی کودکان سنجیده می شود و کمک می کند تا کودک علاوه بر نگرش هندسی به اشیا و وسایل پیرامون خودش بتواند آنها را از زوایای مختلف تصور کند. البته همانطور که گفته شد تمرین های این مجموعه تا حد ممکن ساده طراحی شدهاند تا کودک بتواند با مفاهیم مقدماتی آن آشنا شود و تمرین ها را انجام دهد.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4021125075.html
یکی از کتاب های بسیار مهم در این مجموعه کتاب هوش فضایی است و از اهمیت ویژه ای در آموزش و یادگیری کودکان برخوردار است. در این مجموعه با استفاده از تمرین های بسیار ساده، هوش دیداری و فضایی کودکان سنجیده می شود و کمک می کند تا کودک علاوه بر نگرش هندسی به اشیا و وسایل پیرامون خودش بتواند آنها را از زوایای مختلف تصور کند. البته همانطور که گفته شد تمرین های این مجموعه تا حد ممکن ساده طراحی شدهاند تا کودک بتواند با مفاهیم مقدماتی آن آشنا شود و تمرین ها را انجام دهد.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4021125075.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«مجموعه تست های هوش چهار سالگی»؛ داریوش صادقی؛ کتاب نیستان محتوای آموزشی مناسب برای کودکان چهار ساله
«مجموعه تست های هوش چهار سالگی»
راهنمای کتاب/ ریشههای خود را دریافته ام!
ثریا بیگدلی
«ایرانیتر»
نوشته: نهال تجدد
ناشر: چشمه، 1402
161 صفحه، 140000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
نهال تجدد، متولد 1338 نویسنده و پژوهشگری است که سالهای بسیاری را در زمینهی فرهنگ شرقی به تحقیق و تألیف پرداخته و تبحر او بهویژه در زبان و فرهنگ چینی منجر به خلق آثاری شده است. با این حال نقطهی اوج مسیر حرفهای او به زمانی تعلق دارد که به نوشتن پژوهشها و روایتهایی دربارهی مولانا پرداخته که کتاب «عارف جان سوخته» که سرگذشتنامهای از احوالات مولاناست از جملهی این آثار به شمار میآید. حضور ژان کلود کریر بهعنوان همکار و همسر چشمگیرترین دوران را در زیست حرفهای این نویسنده میسازد.
آشنایی و سپس همراهی مادامالعمر تجدد و کریر منجر به خلق آثاری ارزشمند در فرهنگ و ادبیات ایرانی و فرانسوی شده است و از همین رو، مرور زندگی حرفهای هر یک از آنها بدون در نظر گرفتن دیگری ناممکن به نظر میرسد. نهال تجدد در مجموعه تأملاتی که بر تجارب زیستی خود در کتاب «ایرانیتر» داشته بر این موضوع صحه گذاشته است. او در این کتاب به مقاطع مختلف زندگیاش گریزهایی زده و تأثیر آنها را بر موقعیت زیست کنونیاش که با حضور مدام ژان کلود کریر گره خورده، میسنجد. بنابراین محوریت کتاب را همراهی این زوج با یکدیگر میسازد.
کتاب دو فصل دارد که ایران و انیران نام گرفتهاند و هر یک از آنها شامل بخشهای مختلفی است. فصل ایران به مکانها و وقایعی اختصاص دارد که ژان کلود کریر بدون حضور نهال تجدد نمیتوانسته آنها را بشناسد و عمدتاً بر کودکی، نوجوانی و پیشینهی خانوادگی تجدد تمرکز دارد. فصل انیران به تجاربی از زندگی تجدد میپردازد که بدون حضور ژان کلود کریر ناممکن به نظر میرسیدهاند. بدیهی است که هر دو فصل میتوانستهاند حجم بسیار بزرگی از وقایع زیستهی این زوج را در خود داشته باشند، اما تجدد کوشیده برشهایی از آنها را برگزیند و به شکلی موجز در کتاب حاضر بگنجاند.
فصل ایران با مرور تاریخچهای از خانوادهی نهال تجدد آغاز میشود و او تلاش میکند در این بخش به ریشههای خانوادگیاش و تأثیری که در انتخاب مسیر حرفهایاش داشتهاند بپردازد. نویسنده در این جستارها همواره موتیفهایی میسازد تا خواننده با کمک آنها خط روایی را راحتتر دنبال کند. بهطور نمونه در بخش اول این کتاب که «آن رضا و این رضا» نام گرفته، تجدد از کوهها و تصویر ذهنیای که از کودکی از آنها داشته به عنوان موتیف استفاده میکند. شاید نقطهی آغاز شکلگیری تصویر کوه به مرور مداوم شعرِ ملکالشعرای بهار از زبان مادر نهال تجدد برگردد. هنگامی که مادر شعر «دیو سپید پای در بند» را که اشاره به دماوند داشته برای دخترش میخوانده، نهال تجدد بهتدریج با این تصویر ذهنیت خود را دربارهی شهر و کشورش شکل داده و اکنون کوه برای او مفهومی هویتی پیدا کرده است.
زمینهی خانوادگی تجدد کمک شایانی به درک علایق و انگیزهها و تلاشهای او در دورههای مختلف زندگیاش میکند. علاقهی او به ادبیات کهن و پاسداشت میراث ادبی ایرانی از همین زمینهی خانوادگی نشأت گرفته است. مادرش زنی ادیب بوده که روحیهی پژوهشگریاش را در طی گفتهها و نوشتههایش به نهال تجدد انتقال داده است. شوق تحقیق و تفحص در فرهنگ ایرانی و زبان فارسی در مادر چنان بوده که دختر را نیز برانگیخته تا راه او را ادامه بدهد و در دهههای بعدی زندگیاش این اشتیاق را به همسر و فرزند نیز منتقل کند. بنابراین بستر فرهنگیای که تجدد در آن زیسته تأثیر به سزایی در پیمودن مسیر حرفهایاش در ادبیات داشته است.
دیگه وقتشه از اینستاگرامت پول دربیاری. میخوای بدونی چطوری؟
اما پیش از شروع متن اصلی کتاب، نویسنده به نقل بخشی از آخرین نوشتههای ژان کلود کریر دربارهی ارتباطشان پرداخته است. ارتباطی که جنبههای گوناگونی داشته که زمینههای عاطفی و حرفهای این دو چهرهی سرشناس ادبی را به هم پیوند داده است. کریر از نقطهی آغاز این رابطهی شورانگیز میگوید که سال 1989 و زمانی است که نهال تجدد برای انجام گفتوگویی با او دربارهی یکی از آثارش پیش این نویسنده، پژوهشگر و کارگردان فرانسوی میرود. این دیدار جرقهی رابطهی عمیقی را میزند که منجر به آفرینش آثاری ماندگار در هنر و ادبیات میشود. کریر شیفتهی فرهنگ شرق است و تجدد رهاوردهای بسیاری از سرزمین خود برای او دارد که آنچنان مجذوبش میسازد که تا پایان عمر با او میماند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021130053.html
ثریا بیگدلی
«ایرانیتر»
نوشته: نهال تجدد
ناشر: چشمه، 1402
161 صفحه، 140000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
نهال تجدد، متولد 1338 نویسنده و پژوهشگری است که سالهای بسیاری را در زمینهی فرهنگ شرقی به تحقیق و تألیف پرداخته و تبحر او بهویژه در زبان و فرهنگ چینی منجر به خلق آثاری شده است. با این حال نقطهی اوج مسیر حرفهای او به زمانی تعلق دارد که به نوشتن پژوهشها و روایتهایی دربارهی مولانا پرداخته که کتاب «عارف جان سوخته» که سرگذشتنامهای از احوالات مولاناست از جملهی این آثار به شمار میآید. حضور ژان کلود کریر بهعنوان همکار و همسر چشمگیرترین دوران را در زیست حرفهای این نویسنده میسازد.
آشنایی و سپس همراهی مادامالعمر تجدد و کریر منجر به خلق آثاری ارزشمند در فرهنگ و ادبیات ایرانی و فرانسوی شده است و از همین رو، مرور زندگی حرفهای هر یک از آنها بدون در نظر گرفتن دیگری ناممکن به نظر میرسد. نهال تجدد در مجموعه تأملاتی که بر تجارب زیستی خود در کتاب «ایرانیتر» داشته بر این موضوع صحه گذاشته است. او در این کتاب به مقاطع مختلف زندگیاش گریزهایی زده و تأثیر آنها را بر موقعیت زیست کنونیاش که با حضور مدام ژان کلود کریر گره خورده، میسنجد. بنابراین محوریت کتاب را همراهی این زوج با یکدیگر میسازد.
کتاب دو فصل دارد که ایران و انیران نام گرفتهاند و هر یک از آنها شامل بخشهای مختلفی است. فصل ایران به مکانها و وقایعی اختصاص دارد که ژان کلود کریر بدون حضور نهال تجدد نمیتوانسته آنها را بشناسد و عمدتاً بر کودکی، نوجوانی و پیشینهی خانوادگی تجدد تمرکز دارد. فصل انیران به تجاربی از زندگی تجدد میپردازد که بدون حضور ژان کلود کریر ناممکن به نظر میرسیدهاند. بدیهی است که هر دو فصل میتوانستهاند حجم بسیار بزرگی از وقایع زیستهی این زوج را در خود داشته باشند، اما تجدد کوشیده برشهایی از آنها را برگزیند و به شکلی موجز در کتاب حاضر بگنجاند.
فصل ایران با مرور تاریخچهای از خانوادهی نهال تجدد آغاز میشود و او تلاش میکند در این بخش به ریشههای خانوادگیاش و تأثیری که در انتخاب مسیر حرفهایاش داشتهاند بپردازد. نویسنده در این جستارها همواره موتیفهایی میسازد تا خواننده با کمک آنها خط روایی را راحتتر دنبال کند. بهطور نمونه در بخش اول این کتاب که «آن رضا و این رضا» نام گرفته، تجدد از کوهها و تصویر ذهنیای که از کودکی از آنها داشته به عنوان موتیف استفاده میکند. شاید نقطهی آغاز شکلگیری تصویر کوه به مرور مداوم شعرِ ملکالشعرای بهار از زبان مادر نهال تجدد برگردد. هنگامی که مادر شعر «دیو سپید پای در بند» را که اشاره به دماوند داشته برای دخترش میخوانده، نهال تجدد بهتدریج با این تصویر ذهنیت خود را دربارهی شهر و کشورش شکل داده و اکنون کوه برای او مفهومی هویتی پیدا کرده است.
زمینهی خانوادگی تجدد کمک شایانی به درک علایق و انگیزهها و تلاشهای او در دورههای مختلف زندگیاش میکند. علاقهی او به ادبیات کهن و پاسداشت میراث ادبی ایرانی از همین زمینهی خانوادگی نشأت گرفته است. مادرش زنی ادیب بوده که روحیهی پژوهشگریاش را در طی گفتهها و نوشتههایش به نهال تجدد انتقال داده است. شوق تحقیق و تفحص در فرهنگ ایرانی و زبان فارسی در مادر چنان بوده که دختر را نیز برانگیخته تا راه او را ادامه بدهد و در دهههای بعدی زندگیاش این اشتیاق را به همسر و فرزند نیز منتقل کند. بنابراین بستر فرهنگیای که تجدد در آن زیسته تأثیر به سزایی در پیمودن مسیر حرفهایاش در ادبیات داشته است.
دیگه وقتشه از اینستاگرامت پول دربیاری. میخوای بدونی چطوری؟
اما پیش از شروع متن اصلی کتاب، نویسنده به نقل بخشی از آخرین نوشتههای ژان کلود کریر دربارهی ارتباطشان پرداخته است. ارتباطی که جنبههای گوناگونی داشته که زمینههای عاطفی و حرفهای این دو چهرهی سرشناس ادبی را به هم پیوند داده است. کریر از نقطهی آغاز این رابطهی شورانگیز میگوید که سال 1989 و زمانی است که نهال تجدد برای انجام گفتوگویی با او دربارهی یکی از آثارش پیش این نویسنده، پژوهشگر و کارگردان فرانسوی میرود. این دیدار جرقهی رابطهی عمیقی را میزند که منجر به آفرینش آثاری ماندگار در هنر و ادبیات میشود. کریر شیفتهی فرهنگ شرق است و تجدد رهاوردهای بسیاری از سرزمین خود برای او دارد که آنچنان مجذوبش میسازد که تا پایان عمر با او میماند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021130053.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«ایرانیتر»؛ نهال تجدد؛ نشر چشمه ریشههای خود را دریافته ام!
«ایرانیتر»
راهنمای کتاب/ در دلِ فاجعه!
مصطفی شاملو
«شبح آلکساندر وُلف»
نوشته: گایتو گازدانف
ترجمه: نسترن زندی
ناشر: فرهنگ نشر نو، 1402
135صفحه، 120000 تومان
#رمان #نشرنو
گایتو گازدانف نویسندهی قرن بیستم روسیه، مسیری پر پیچ و خم در حرفهاش پیمود و ناملایمات بسیاری را پشت سر گذاشت. در سنین نوجوانی در جنگ حضور پیدا کرد و در سالهای پُر تب و تاب مناقشات کریمه توانست گامهای اولیه را در تکامل ادبیاش بردارد. او مدام از شهری به شهر دیگر میرفت و شغل عوض میکرد. فقر و بیخانمانی تجارب زیستی عمیقی به او بخشیدند. در پاریس بود که توانست شبها به کار و روزها به تحصیل بپردازد و اولین داستانهای منسجم خود را در نیمهی دههی سوم زندگیاش بنویسد.
گازدانف از همان آغاز، تحسین منتقدان را برانگیخت و از جمله نویسندگان حامی او میتوان به ماکسیم گورکی اشاره نمود که بهویژه پس از انتشار کتاب «شبی با کلر» از او به عنوان استعدادی درخشان یاد کرد. او به همان نسبت که زندگی پرماجرایی را میگذراند، آثار متنوعی هم مینوشت و کتاب «شبح آلکساندر وُلف» یکی از شاخصترین آثار اوست که نوآوریهای فرمی او را به وضوح نشان میدهد. رمانی که در سنین تثبیت گازدانف به عنوان نویسنده منتشر شد.
رمان «شبح آلکساندر وُلف» از همان آغاز خواننده را در دامن فاجعه میاندازد و از قتلی میگوید که زندگی قهرمان داستان را زیر و رو کرده است. راوی مانند خودِ گازدانف در سنین نوجوانی رهسپار جنگ شده است. جنگی که انگار مهم نیست چه اسمی دارد و کجا رخ داده است، چون ماهیت جنگ در هرحال آشوب و ویرانگری است. راوی به زمان و مکان جنگ نیز اشاره میکند؛ جایی در جنوب روسیه و در خلال جنگ داخلی در اوایل قرن بیستم. اما توصیف کلی از جنگ به گونهای است که گویی در هر جای دیگر دنیا و هر زمان دیگری به همین شکل رخ میدهد؛ شهرها ویران و آدمها کشته میشوند.
نویسنده ماجرای یک قتل را بنمایهی داستان خود قرار داده، اما در گامهای بعدی داستان، در این مسأله تشکیک میکند که آیا اصولاً قتلی اتفاق افتاده یا ترسهای راوی است که به حادثهای چنان پر و بال داده که جنایت به نظر برسد. گرچه راوی از همان ابتدا میکوشد مقتضیات جنگ و حفظ جان خود را توجیهی برای کشتن حریف مقابلش بداند، سایهی سنگین کشتن یک انسان برای سالها روی سرش باقی میماند و ذهن او را به اشکال مختلف درگیر خود میسازد.
راوی واقعه را مدام مرور میکند و با دور کند و تند و از ابعاد گوناگون به آن میپردازد. گرما، خستگی، اغتشاش افکار، ترس و احساس ناامنی در ساعاتی که او مردی جوان را هدف گلولهاش قرار داده بر او چیره شده است. او بر بیمنطقی موقعیت تأکید دارد و معتقد است در هیچ شرایط دیگری امکان نداشته آدمها این طور به جان هم بیفتند و جز به کشتن یکدیگر رضایت ندهند. مرد جوانی که با گلولهی راوی به خاک میافتد تصویری اساطیری برای او دارد و به بسیاری از قهرمانان جنگهای باستانی شبیه است. او جوانی خوش قد و قامت و زیباست که لحظاتی پیش از جان سپردن، نگاه خیرهی کوتاهی به اطرافش میاندازد. نگاهی که در ذهن راوی ماندگار میشود و در هر بار یادآوری جانی دوباره میگیرد.
گازدانف از همان اوایل کار مخاطب را درگیر بازیهای فرمی داستانی خود میکند. راوی پس از روایتی چندصفحهای از آنچه در صحنهی جنگ گذشته، از کتابی میگوید که عیناً همین حادثهی رویارویی دو سرباز و کشته شدن یکی از آنها را در خود جای داده است. نویسندهی کتاب آلکساندر وُلف نام دارد و آن را به زبان انگلیسی نوشته است. اما اصل داستان به همان جنگ کریمه در روسیه اختصاص دارد و قهرمانان داستان همانهایی هستند که راوی در آغاز به آنها اشاره کرده بود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021201106.html
مصطفی شاملو
«شبح آلکساندر وُلف»
نوشته: گایتو گازدانف
ترجمه: نسترن زندی
ناشر: فرهنگ نشر نو، 1402
135صفحه، 120000 تومان
#رمان #نشرنو
گایتو گازدانف نویسندهی قرن بیستم روسیه، مسیری پر پیچ و خم در حرفهاش پیمود و ناملایمات بسیاری را پشت سر گذاشت. در سنین نوجوانی در جنگ حضور پیدا کرد و در سالهای پُر تب و تاب مناقشات کریمه توانست گامهای اولیه را در تکامل ادبیاش بردارد. او مدام از شهری به شهر دیگر میرفت و شغل عوض میکرد. فقر و بیخانمانی تجارب زیستی عمیقی به او بخشیدند. در پاریس بود که توانست شبها به کار و روزها به تحصیل بپردازد و اولین داستانهای منسجم خود را در نیمهی دههی سوم زندگیاش بنویسد.
گازدانف از همان آغاز، تحسین منتقدان را برانگیخت و از جمله نویسندگان حامی او میتوان به ماکسیم گورکی اشاره نمود که بهویژه پس از انتشار کتاب «شبی با کلر» از او به عنوان استعدادی درخشان یاد کرد. او به همان نسبت که زندگی پرماجرایی را میگذراند، آثار متنوعی هم مینوشت و کتاب «شبح آلکساندر وُلف» یکی از شاخصترین آثار اوست که نوآوریهای فرمی او را به وضوح نشان میدهد. رمانی که در سنین تثبیت گازدانف به عنوان نویسنده منتشر شد.
رمان «شبح آلکساندر وُلف» از همان آغاز خواننده را در دامن فاجعه میاندازد و از قتلی میگوید که زندگی قهرمان داستان را زیر و رو کرده است. راوی مانند خودِ گازدانف در سنین نوجوانی رهسپار جنگ شده است. جنگی که انگار مهم نیست چه اسمی دارد و کجا رخ داده است، چون ماهیت جنگ در هرحال آشوب و ویرانگری است. راوی به زمان و مکان جنگ نیز اشاره میکند؛ جایی در جنوب روسیه و در خلال جنگ داخلی در اوایل قرن بیستم. اما توصیف کلی از جنگ به گونهای است که گویی در هر جای دیگر دنیا و هر زمان دیگری به همین شکل رخ میدهد؛ شهرها ویران و آدمها کشته میشوند.
نویسنده ماجرای یک قتل را بنمایهی داستان خود قرار داده، اما در گامهای بعدی داستان، در این مسأله تشکیک میکند که آیا اصولاً قتلی اتفاق افتاده یا ترسهای راوی است که به حادثهای چنان پر و بال داده که جنایت به نظر برسد. گرچه راوی از همان ابتدا میکوشد مقتضیات جنگ و حفظ جان خود را توجیهی برای کشتن حریف مقابلش بداند، سایهی سنگین کشتن یک انسان برای سالها روی سرش باقی میماند و ذهن او را به اشکال مختلف درگیر خود میسازد.
راوی واقعه را مدام مرور میکند و با دور کند و تند و از ابعاد گوناگون به آن میپردازد. گرما، خستگی، اغتشاش افکار، ترس و احساس ناامنی در ساعاتی که او مردی جوان را هدف گلولهاش قرار داده بر او چیره شده است. او بر بیمنطقی موقعیت تأکید دارد و معتقد است در هیچ شرایط دیگری امکان نداشته آدمها این طور به جان هم بیفتند و جز به کشتن یکدیگر رضایت ندهند. مرد جوانی که با گلولهی راوی به خاک میافتد تصویری اساطیری برای او دارد و به بسیاری از قهرمانان جنگهای باستانی شبیه است. او جوانی خوش قد و قامت و زیباست که لحظاتی پیش از جان سپردن، نگاه خیرهی کوتاهی به اطرافش میاندازد. نگاهی که در ذهن راوی ماندگار میشود و در هر بار یادآوری جانی دوباره میگیرد.
گازدانف از همان اوایل کار مخاطب را درگیر بازیهای فرمی داستانی خود میکند. راوی پس از روایتی چندصفحهای از آنچه در صحنهی جنگ گذشته، از کتابی میگوید که عیناً همین حادثهی رویارویی دو سرباز و کشته شدن یکی از آنها را در خود جای داده است. نویسندهی کتاب آلکساندر وُلف نام دارد و آن را به زبان انگلیسی نوشته است. اما اصل داستان به همان جنگ کریمه در روسیه اختصاص دارد و قهرمانان داستان همانهایی هستند که راوی در آغاز به آنها اشاره کرده بود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021201106.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«شبح آلکساندر وُلف»؛ گایتو گازدانف؛ ترجمه نسترن زندی؛ نشر نو در دلِ فاجعه!
«شبح آلکساندر وُلف»