الفِ کتاب
614 subscribers
4K photos
32 videos
41 files
3.71K links
الف‌ِکتاب ضیافتی‌ست فرهنگی؛ میزبان شماییم تا از تازه‌ترین کتاب‌ها بگوییم؛ این‌که چگونه‌اند و فراخور کدام‌یک از ما...
Download Telegram
راهنمای کتاب/ وقتی از ترامپ حرف می‌زنیم...از چه حرف می‌زنیم؟!

دکتر علی غزالی‌فر

«ترامپ»
نویسنده: الن بدیو
مترجم: مریم هاشمیان
ناشر: چشمه، چاپ اول 1398
68 صفحه، 15000 تومان
#سیاست #فلسفه_سیاسی #نشرچشمه



حتی برخی از جمهوری‌خواهان، محافظه‌کاران و به طور کلی جناح راست سیاسی آمریکا هم از انتخاب شدن ترامپ شگفت‌زده شدند. بعضی از آنان هنوز هم از این نتیجه ناراضی هستند. در کل این اتفاقی که چهار سال پیش رخ داد، همه را به فکر فرو برد. چگونه چنین چیزی ممکن است؟ طبیعتا اندیشمندان علوم انسانی در صف مقدم این تفکر بودند؛ کسانی همچون فیلسوفان، عالمان علوم سیاسی و جامعه‌شناسان. الن بدیو، فیلسوف مشهور فرانسوی، که هم فیلسوف است، هم فعال سیاسی و هم ضدلیبرال و هم مارکسیست، یکی از کسانی بود که وارد این واقعه شد. او ایام انتخابات در آمریکا به سر می‌برد و تأملات خود را از همان روز اول پس از انتخابات آغاز کرد.

آیا پیروزی ترامپ یک استثناء سیاسی بود؟ آیا انتخاب شدن این شخص را باید به عنوان یک خطای عملی در لیبرال دموکراسی آمریکا به شمار آورد؟ اساسا نقطه شروع درست در بحث و بررسی از آن رویداد چیست؛ ترامپ را به عنوان یک شخص در نظر بگیریم یا یک نشانه؟ به عبارت دیگر می‌توان این‌طور گفت که بدیو این پرسش را مطرح نمی‌کند که ترامپ کیست، بلکه پرسش او این است که ترامپ چیست؟ از نظر بدیو ترامپ یک رخداد است و نه یک شخص و بر همین اساس بررسی خود را پیش می‌برد.

این کتاب از سه بخش تشکیل شده است. دو بخش اول دو سخنرانی از بدیو است که در دو دانشگاه آمریکایی ایراد شد، آن هم درست پس از اعلام نتیجه انتخابات سال 2016 که دونالد ترامپ به ریاست جمهوری رسید. بخش سوم پرسش و پاسخی است که، پس از سخنرانی، میان بدیو و حاضران در جلسه صورت گرفت.

بدیو پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری را یک استثناء نمی‌داند و انتخاب شدن او را یک خطای عملی در لیبرال دموکراسی نمی‌بیند. همچنین نقطه شروع بحث خود را ترامپ به عنوان یک نشانه در نظر می‌گیرد و کاری به شخص و شخصیت او ندارد. اساسا ترامپ آدم بی‌شخصیت و کم‌مایه‌ای است که امثال او در جهان کم نیستند. بدیو بر این باور است که ترامپ نتیجه طبیعی لیبرالیسم آمریکاست و لذا نباید متعجب بود. پیش از این هم برلوسکونی در ایتالیا و ساراکوزی در فرانسه به قدرت رسیدند که شخصیت‌های سخیفی مشابه ترامپ داشتند. در آمریکا و هر کشور دیگری هم دیر یا زود این اتفاق می‌افتاد. چرا؟ به این دلیل که راه دیگری باقی نمانده است.

لیبرالیسم همه گزینه‌های بدیل را از بین برده است و لذا هیچ رقیب واقعی، جدی و مهمی در کار نیست. سیاست تبدیل شده به یک فعالیت روتین، ساده، عادی و تکراری که نتیجه نهایی آن از پیش معین است. گذشت آن زمانی که دو امکان به‌کلی متفاوت در عرصه سیاست تا پای جان با یکدیگر مبارزه می‌کردند. امروزه دیگر خبری از سیاست‌های موفق و نیرومند چین و شوروری کمونیستی نیست و به همین دلیل ضرورت هرگونه مبارزه سیاسی از بین رفته است. امروزه همه رقابت‌های سیاسی صوری و سطحی است. بین هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ تفاوت جوهری وجود ندارد. هر دو در نهایت از یک قماش‌اند که می‌خواهند لیبرالیسم بازار آزاد را گسترش دهند و سرمایه‌داری را با بی‌رحمی به پیش ببرند. مشکلات از وقتی گریبان‌گیر بشر شد که حکومت کمونیست شوروی از بین رفت. با از بین رفتن کمونیسم، عرصه بر لیبرالیسم روزبه‌روز فراخ‌تر شد و به دست‌اندازی خود بی‌مهابا ادامه داد تا بالاخره خوی وحشیانه خود را آشکار ساخت.

الن بدیو برای منظوری که در سر می‌پروراند دو کار اساسی می‌کند. اول این‌که لیبرال دموکراسی را نقادانه تجزیه و تحلیل می‌کند. در این بررسی، اجزاء، ویژگی‌ها، لوازم و نتایج نهایی آن را معلوم می‌کند. به طور کلی او تصویری از حقیقت پشت صحنه لیبرال دموکراسی به تصویر می‌کشد تا به مخاطبان نشان دهد که حقیقت اوضاع از چه قرار است. با وجود تصویر کریه لیبرال دموکراسی، طبیعی است که چنان چیزی چنین نتیجه‌ای به بار آورد. بدیو به جز این نقد، راه‌کارهای پیشنهادی ایجابی هم دارد. از نظر او نمونه و الگوی ایدئال فعال سیاسی کسی نیست جز لنین. هنوز هم می‌توان از او درس‌های زیادی گرفت. به طور کلی بدیو راه نجات از این وضع بحرانی را کمونیسم می‌داند. لذا پس از آن بحث انتقادی، نوبت به این می‌رسد که حقیقت کمونیسم واقعی را آموزش دهد تا معلوم شود که چه امکانات خوبی برای بشریت در چنته دارد. ظهور ترامپ به عنوان نتیجه قهری سیاست بازار آزاد، ضرورت کمونیسم را به خوبی آشکار می‌کند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3990503121.html
راهنمای کتاب/ انسان در غربتی هم‌عرضِ زندگی

سعیده امین‌زاده

«نان غربت»
نوشته: هانری ترویا
ترجمه: علی‌داد زاویه
ناشر: قطره؛ چاپ اول 1398
180 صفحه؛ 23000 تومان
#رمان #نشرقطره

غربت نه فقط در سرزمینی بیگانه، که گاه در موطن و حتی شهر زادگاه هم می‌تواند روی دهد و آدمی می‌تواند حتی در خانه‌ی خود هم غریب باشد. ممکن است روزی برسد که تمام اشیاء و آدم‌های آشنای خانه، رنگ بیگانگی به خود بگیرند و انسان را در غربتی هم‌عرضِ زندگی در سرزمینی ناآشنا قرار دهند. این اتفاق در رمان «نان غربت» نوشته‌ی هانری ترویا به شکلی کاملا آشکار رخ می‌دهد. پیِر یوانست، مردی که صاحب عمارتی بزرگ در حومه‌ی پاریس است، همسرش را در اثر بیماری از دست می‌دهد. پیِر تلاش می‌کند تنهایی‌اش را با خانواده‌ی باغبان‌اش پر کند. ماریا، مادر این خانواده تمام کم و کسری‌های پیِر را برطرف می‌کند تا او نه تنها جای خالی همسرش را حس نکند، بلکه ماریا را همچون مادری دلسوز و همراه در کنار خود ببیند. پیِر این نازپروردگی را دوست دارد. او در غیاب همسرش سوزان، ماریا را جایگزین تمام زنان زندگی‌اش می‌کند. چون خیلی زود مادر و پدرش را از دست داده و خواهر و برادری هم نداشته است، خانواده ماریا و آن خدمت‌های تمام وقت و بی‌دریغ‌شان برای او تمام آن‌چه را که عمری نداشته، جبران می‌کنند. میگل همسر ماریا، آملیا و فردریک، بچه‌های ماریا با حضور خود به عمارت پیِر گرمی و روشنایی می‌بخشند.

اما دیری نمی‌پاید که زخم کهنه‌ی پیِر دوباره سر باز می‌کند. ماریا در یک تصادف رانندگی کشته می‌شود. پیِر احساس یتیم شدن می‌کند. ماریا حتی می‌توانست از نگاه پیِر بخواند که برای ناهار، یا شام چه میل دارد. اما حالا هیچ‌کس به گرسنگی او اهمیتی نمی‌دهد. میگل تلاش می‌کند به سرزمین مادری‌شان، پرتغال، برگردد. پیِر نمی‌خواهد او و بچه‌ها را هم از دست بدهد. یکی برای رفتن و دیگری برای ماندن، روبروی هم قرار می‌گیرند. در این میان بچه‌ها می‌خواهند از عمارت برای خود خانه‌ای دنج و همواره گرم بسازند. رفتار سرد پدر و گاهی دور نگه داشتن بچه‌ها از صاحبخانه، آنها را از این کار بازم ی‌دارد. آن‌ها میان پیِر که سعی دارد نگه‌شان دارد و میگل، که می‌خواهد آن‌ها را به پرتغال ببرد، گیر افتاده‌اند.

احساس غربت، چیزی است که پیر و میگل، هر دو بسیار آن را تجربه می‌کنند. میگل با دوری از کشور خود و با کلنجار رفتن با فرهنگ و زبانی که نمی‌تواند به طور کامل بیاموزد و با آن کنار بیاید، خود را در فرانسه بیگانه می‌بیند و پیِر با خانه‌ای که سال‌ها با همسر و خانواده‌ی باغبان به آن رنگ آشنایی بخشیده و اکنون در حال از دست دادن آن‌هاست، خود را در خانه و خاک خویش غریب می‌یابد. تلاش او برای جایگزین کردن آدم‌های دیگر هم به نتیجه نمی‌رسد. هیچ‌کس برای او، رنگ و بوی آشنایی مانند خانواده‌ی میگل ندارد. پیِر احساس مالکیت عجیبی نسبت به آن‌ها دارد و شاید همین بیش از هر چیز خشم میگل و مقاومت او برای ماندن را بر می‌انگیزد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3990505130.html
به روایت نویسنده/ امتداد اشک‌ها و لبخند تا فراسوی مرگ

مریم ساحلی

«مردگان راوی»
نویسنده: مریم ساحلی
ناشر: نیستان، چاپ اول 1399
96 صفحه، 22000 تومان
#رمان #نیستان


داستان چه آن وقت که خوانده می‌شود و چه آن زمان که نوشته می‌شود، غاری امن و دنج است که آدمی را از بند رنج‌ها و دل‌نگرانی‌ها می‌رهاند. داستان روزن رهایی از بند روزمرگی‌ها و لوحی خواستنی برای سهیم کردن دیگران در اندیشه‌ها، تجارب، خاطرات و خیالات است. جهان داستان، آدمی را به تجربه شیرینِ درک زندگی‌های دیگر می‌رساند، گویی که می‌توان چندین و چند بار زندگی کرد و از منظرهای متفاوت به هستی نگریست و سرنوشت‌های گوناگون از سرزمین‌های دور و نزدیک را به تماشا نشست. واقعیت این است که از دیرباز داستان بخشی جدا ناپذیر از زندگی انسان بوده است. آدم‌ها فراز و نشیب روزگارشان را با داستان‌ها، نرم‌تر پشت سر می‌گذارند و قدم نهادن در حال و هوای جهان قصه‌ها از ملالی که دربرشان می گیرد، می‌کاهد. دنیای داستان ناممکن های جهان واقعی را ممکن می سازد و لحظاتی دلنشین برای علاقمندان به ادبیات داستانی رقم می‌زند. از همین رو من نیز دلبسته داستان خواندن و داستان نوشتن هستم. داستان می نویسم چرا که همه آدم‌هایی که وقت و بی وقت در اتاق‌های ذهنم راه می‌روند و حرف می‌زنند، همه بغض‌های پنهان و پیدایی که قد می‌کشند و رویاها و کابوس‌هایی که به خواب‌هایم راه می‌گیرند تنها و تنها با نوشتن رهایم می‌کنند. «مردگان راوی» را هم نوشتم تا دختری که سرنوشت عجیب و غریبش در شب‌های پراز خیالم رنگ می‌گرفت و خواب را از چشم‌هایم می‌رماند به کاغذها بسپارم.

«مردگان راوی» حکایت تنهایی‌های گل‌بهار است که تا سال‌ها بی آن که بداند زخم جنگ و دروغ را بر پیکر سرنوشت خویش دارد. این داستان روایتی از شب‌های عجیب یک عمارت قدیمی‌ست که خدمتکاران مرده برگ‌های زیر درختان نارنج را جارو می‌کنند و دختری زیر سقفِ بیدار از حمله موریانه‌های آن به مرگ می‌اندیشد و گمان می‌کند مرگ پایان همه تلخی‌ها و مصیبت‌های زندگی است و آن که می‌میرد از بند رنج‌ها رها می‌شود؛ اما او به مرور درمی‌یابد که مرگ پایان نیست و داغ اشتباه‌ها و حرف‌های ناگفته هرگز انسان را رها نمی‌کند. گل‌بهار در همنشینی با ارواح نگاهش نسبت به جهان دچار تغییر می‌شود و می‌فهمد زمانی که دروغ و خیانت ریشه می‌دواند، عواقبش تا همیشه باقی می‌ماند، همان گونه که جنگ‌ها وقتی شعله می‌کشند، دردها و زخم‌های آنها فاصله‌های طولانی را می‌پیمایند و رنجشان تا سال‌های بسیار بر جای می‌ماند.

«مرگان راوی» حکایت باقی ماندن آثار افکار و اعمال انسان‌ها است. در این داستان می خوانیم «حال و هوای درختان قبرستان با درختان دیگر فرق دارد. آنها ریشه‌هاشان را تا استخوان‌های آدم‌ها می‌دوانند. بر سینه‌های نحیف یا ستبر قد می‌کشند، ریشه‌ها می پیچند لای دنده‌ها و چشم‌خانه‌ها و به واگویه‌های سلول‌های مغز و قلب مرده‌ها گوش می‌دهند و آوندها و شاخ و بالشان آشنای خاطرات آدمیان به خاک سپرده می‌شوند.»

گل‌بهار پرستاری در آستانه چهل سالگی است که یک شب درمیان کشیک‌های بخش عفونی بیمارستان را می‌پذیرد تا از اوهام شبانه عمارتی قدیمی که به تنهایی در آن ساکن است، دور باشد و اما «فیروزه» بیماری‌ست که مرگش، پنجره‌ای نو رو به سوی او می‌گشاید و از آن پس گل‌بهار گوش می‌سپارد به روایت مردگان و پاسخ پرسش‌هایی که با آن دست به گریبان است، معلوم می‌شود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3990506106.html
The account of the user that owns this channel has been inactive for the last 5 months. If it remains inactive in the next 20 days, that account will self-destruct and this channel will no longer have an owner.
راهنمای کتاب/ از ساختن میز تا نگاه به گلدان روی میز!

محمد امین فقیهی رضایی

«باغبان و نجار»
(دیدگاه های جدید علم روانشناسی رشد در باب رابطه ی والدین و فرزندان)
نویسنده: آلیسون گوپنیک
مترجم: مریم برومندی
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1399
350 صفحه، 52000 تومان
#روانشناسی #نشرنو

و باید “آن” شوی که من می خواهم! هنوز حتی به دنیا هم نیامده‌ای، دو سال و نیم بیشتر نداری، در مهد کودک با بچه ها دعوا می کنی، تازه به مدرسه رفته ای، نمی توانی رشته‌ی دانشگاهی‌ات را انتخاب کنی، نمی دانی چه شغلی برایت خوب است، توان تخشیص همسر مناسب زندگی ات را نداری، نمی دانی چگونه باید تربیتش کنی و در آخر هم، نمی دانی چگونه باید بمیری! اما همه را من می دانم، چون “والد” تو هستم. من تو را “تربیت” خواهم کرد، از تو باخ، انیشتین یا ریوالدو خواهم ساخت...

اغلب آدم ها تربیت را “کاری کردن” می پندارند، در حالی که پروفسور آلیسون گوپنیک، استاد شصت و پنج ساله‌ی دانشگاه برکلی، تربیت را بیشتر “کاری نکردن” تعریف می کند. تحمیل کلاس‌های موسیقی، ریاضی، شنا و ... را در زندگانی کودک خیانت قلم داد می کند و نه تربیت.

کودک را همچون گیاهی در باغچه فرض می کند، که خود مسیرش را پیدا خواهد کرد.اینکه به کدام طرف قد بکشد، به صورت عرضی رو خاک رشد کند یا سر به فلک بکشد،گل بدهد یا میوه ویا بی حاصل باشد و هر “انتخاب” دیگری از این دست، که از درون کودک می جوشد “تعیین” می شود: "یک والد خوب، بزرگسالی را خلق می کند که بتواند انتخاب های خودش را بکند، حتی اگر این انتخاب ها افتضاح باشند."(صفحه ی ۳۱۸)

در مقابل والد باغبان والد نجار است. والد نجار کودک را همچون قطعه چوبی در نظر می گیرد که با تربیت، که همان ابزار های نجاری است قطعه‌ای کارآمد خواهد ساخت و کودک را “آن”طوری شکل می‌دهد، که می‌خواهد. از منظر والد نجار تربیت چیزی نیست جز تعیین کردن مسیر کودک.

آگوپنیک در شهر فیلادلفیای ایالت پنسیلوانیای امریکا، به عنوان فرزند ارشد خانواده ای هشت نفره، که آن موقع هنوز سه نفر بودند، به دنیا آمد. او اکنون هم روانشناس است، هم مادر و مادربزرگ. دو نوه‌ی پسری او، آگوستوس و جورجیا در سراسر کتاب، لابلای پژوهش‌های علمی و نظریه‌های تکاملی او، حضور دارند و بازی می‌کنند.

با نگاه به گونه‌ی انسان، در کنار ببر، کلاغ، موش صحرایی و سایر حیوانات نتایج جذابی بدست آمده است. مثلا اینکه فقط فرزند آدم نیست که بازی می کند، جوجه‌ی کلاغ، توله‌ی گربه و کره‌ی خر هم اینچنین‌اند. هرچه گونه‌ی جانوری باهوش تر باشد، دوران کودکی اش هم طولانی تر است و در نتیجه بیشتر بازی می کند. این دوران برای ببر شش ماه است و برای کلاغ دو سال. جوجه ی کلاغ که در زمره ی باهوش ترین حیوانات است (هوش کلاغ با شامپانزه و هوش شامپانزه با انسان مقایسه می شود.)، با شاخه و برگ بازی می کند؛ و حتی قادر به ساختن ابزار است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3990425003.html
در سوگ زنده‌یاد استاد بدرالزمان قریب (۱۳۰۸ - ۷ مرداد ۱۳۹۹)

درگذشت غریب قریب

فرهاد طاهری

امروز، هفتم مرداد 1399 خبر درگذشت استاد بدرالزمان قریب را حوالی ظهر در کانال تلگرام فرهنگستان زبان و ادب فارسی خواندم. درگذشت قریب بسیار غریبانه اتفاق افتاد. در روزگاری که کم شباهت به رستاخیز ندارد. در روزگاری که هرکس به فکر نجات خویشتن از عقوبت مصیبت عالم‌گیر کروناست. در روزگاری که مصداق تمام‌عیار این شعر شاملوست‌؛ شاملوی بزرگ، شاملوی پرشکوه و بس جاودان فرهنگ و میراث گران‌قدر ایران.

کوه‌ها با هم‌اند و تنهایند

همچو ما با همان تنهایان

در دورانی که دانشجوی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران بودم زنده‌یاد استادبدرالزمان قریب، استاد گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی بود؛ اما من هرگز گمان نمی‌کردم او استاد آن گروه است. از هیچ لحاظ شبیه دیگر استادان دانشکده نبود. سر و وضع و نوع لباس پوشیدنش و بی‌اعتنایی که همیشه به دیگران داشت از او شخصیت یک «تارک دنیا» در ذهنم مجسم کرده بود. فکر می‌کردم از زنان گوشه‌گیر و خلوت‌گزین روزگاراست که گاه برای دیدن دوستی یا چه می‌دانم شاید برای رفع دلتنگی‌ها و غم‌های تنهایی‌اش گاه سری به دانشکده می‌زند. دقیقاً یادم نیست بار اول از چه کسی شنیدم او از استادان بسیار فرهیخته گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی و متخصص زبان سغدی است. بعدها که در فرهنگستان زبان و ادب فارسی مشغول به کار شدم خانم دکتر قریب نیز به عضویت شورای فرهنگستان انتخاب شده بود و بعضی دوشنبه‌ها او را می‌دیدم. دقیقاً همان «تارک دنیای» روزگار استادی‌اش بود. هیچ‌وقت نمی‌فهمیدم این مقدار غفلت از خود و بی‌اعتنایی به دیگران براثر چه تفکری در رفتار او شکل گرفته است. درهمان روزگار، مجله کتاب ماه ادبیات و فلسفه در مصاحبه‌ای با او به گفت‌وگو نشست. با نهایت اشتیاق آن گفت‌وگو را خواندم. برایم جالب بود وقتی خواندم هنگامی‌که خانم قریب به محضر هنینگ برای تلمذ راه یافته برای رهایی از سردرد ناشی از دود سیگار هنینگ ناچار شده است به کشیدن سیگار روی آورد. یا وقتی از او پرسیده بودند چرا ازدواج نکرده‌اید پاسخ داده بود در تمام زندگی سرم روی کتاب بود و وقتی سر برداشتم دیدم دیر شده است. این غفلت از زندگی تا پایان حیات پربار دکتر بدرالزمان قریب، شاید پررنگ‌ترین جنبه زندگانی عادی اوست. همیشه این معمای «غفلت از زندگی و زیبایی‌های زندگی» که در احوالات بسیاری از مشاهیر نام‌بردار و بلندقدر این سرزمین می‌بینم، پروسوسه‌ترین پرسش زندگانی‌ام بوده است؛ مانند زنده‌یاد دکتر قریب که تن به زندگی، چون دیگران نداده‌اند بسیار و بسیار دیده‌ام. دانشمندانی که جنبه‌های متنوع زندگی را صرفاً در یک بعد و جنبه منحصر آن خلاصه کرده‌اند. واقعاً نمی‌دانم و سر هم درنمی‌آورم که چرا باید از میان برخورداری از لذت دوست داشتن و دوستی ورزیدن، مهر همسری و مادری و پدری، لذت چشیدن «عشق» و… با «تحقیق و تدریس و دیگر جلوه‌های حیات فکری» عده‌ای ناگزیر می‌شوند «یکی» را برگزینند… همیشه دلم می‌خواهد پاسخ این پرسش را از زبان استادانی که این‌گونه می‌زیند بشنوم اما هیچ جرئت نکرده‌ام.

با زنده‌یاد دکتر قریب نیز یک بار بیشتر مجال هم‌سخنی دست نداد. سردبیر مجله گزارش گفت‌وگو (وابسته به مرکز بین‌المللی گفت‌وگوی تمدن‌ها) از من خواسته بود که در مقاله‌ای کتاب «داستان تولد بودا به روایت سغدی» را معرفی کنم. وقتی مقاله‌ام را نوشتم برای اطمینان از ساختار و محتوای نوشته‌ام آن را به خانم دکتر قریب نشان دادم. با همان «تارک دنیا بودن» مرا در اتاقش به حضور پذیرفت. مطلقاً نه پرسید چه کسی هستم و نه اینکه اساساً چرا آن معرفی را نوشته‌ام. بدون آن‌که حتی بامن احوالپرسی کوتاهی کند فقط نوشته‌ام را گرفت و بی‌درنگ مطالعه کرد و فقط متذکر شد که چرا مختصر نوشته‌ام…

حتی مقاله‌ای هم که در توصیف و ستایش اثر او نوشته بودم باعث نشد تا کمی از دغدغه‌های ذهنی‌اش بیرون آید و با مخاطب خود که دست «توجه و اعتنا» به‌سوی او دراز کرده بود سخنی غیر از دغدغه‌های ذهنی‌اش بگوید. او تمام عمر به تحقیق و تدریس و آنچه تمام زندگی‌اش را به‌پای آن ریخته بود اندیشید. من واقعاً از صمیم دل سوگوار او هستم. سوگوار درگذشت چنان دانشمندی بی‌نظیر و سوگوار چشیدن و لمس همه زیبایی‌ها و لذت‌هایی که او خود را از آن، در همه عمر، محروم کرد….
https://www.alef.ir/news/3990508079.html
راهنمای کتاب/ چرا باید «زیست و اندیشه شهید بهشتی» را خواند؟

محمدرضا زائری

«زیست و اندیشه شهید آیت الله دکتر بهشتی»
نویسنده: علی رضا بهشتی
ناشر: روزنه، چاپ اول 1398
240 صفحه، 50000تومان
#زندگینامه #نشرروزنه

پیش‌تر درباره ضرورت «بهشتی‌خوانی» سخن گفته‌ایم و نوشته‌ایم كه چرا باید شهید دكتر بهشتی را خواند و به مطالعه آثار و اندیشه‌های او پرداخت. اما به‌طور طبیعی شاید مطالعه كامل آثار او برای همگان دشوار باشد یا حتى كسانی كه علاقه به قدم گذاشتن در این راه دارند، ندانند كه از كجا و چگونه شروع كنند. از سوی دیگر برای كسانی كه امروز با فاصله چند دهه به مطالعه این آثار می‌پردازند به‌طور طبیعی پرسش‌ها و ابهاماتی وجود دارد كه پاسخ آن‌ها را در کتاب‌های آن شهید نمی‌یابند.

یكی از نیازهای جدی در این حوزه تألیف كتابی بود كه با اسلوب منابع درسی در حجم و محتوای مناسب این نیاز برای چنین مخاطبی تدوین شود كه خوشبختانه این كار با همت بنیاد نشر آثار و اندیشه‌های شهید بهشتی انجام شده است.

در ابتدای این اثر با اشاره به این ضرورت چنین می‌خوانیم: «هر كس به او از زاویه‌ای خاص نگاه كرده؛ برای برخی او یك رجل سیاسی است كه در رهبری انقلاب و شکل‌گیری جمهوری اسلامی نقش داشته، برای عده‌ای او اندیشمند مسلمانی است كه تلاش كرده دین را به‌عنوان یك منظومه به‌هم‌پیوسته اندیشه و عمل ارائه دهد، گروهی او را مدیری مدبر و سازماندهی متبحر می‌دانند كه آخرین دستاورد او حزب جمهوری اسلامی بود، برخی وی را به‌عنوان معلمی تلاشگر در آشتی دین و دانش در نظام تعلیم و تربیت معاصر می‌شناسند.»

كتاب «زیست و اندیشه شهید آیت‌الله دكتر محمد حسینی بهشتی» مجموعه‌ای است از نُه مقاله كه هر كدام به یكی از ابعاد و جنبه‌های مختلف شخصیت و زندگی ایشان پرداخته و كوشیده است تا در حد توان سیمایی كامل از او به دست دهد.

دكتر سید علیرضا بهشتی زندگی و روزگار پدر را مرور كرده، استاد سروش محلاتی از اصول و مبانی حكومت سخن گفته، دكتر فیرحی از حزب و حكمرانی حزبی در اندیشه بهشتی نوشته و دكتر فرشاد مؤمنی رویكرد اسلامی به توسعه عادلانه را از منظر آن شهید بررسی نموده است و استادان دیگر هر كدام از منظر خود به همین ترتیب قطعه‌ای از این پازل را تكمیل کرده‌اند.

شكل و شمایل كتاب نیز بسیار جذاب شده و صفحات آن با عکس‌های متنوع و متعدد زینت یافته و درعین‌حال ساختار محتوایی علمی و آكادمیك دارد. از سویی هر جا از چهره‌ها و نام‌های بزرگان اندیشه و فكر همچون كانت و سارتر نامی به میان آمده شرحی درباره آنان ذكر شده و از سوی دیگر بسیاری از شخصیت‌های معاصر همچون مرحوم آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله منتظری، دكتر شریعتی و مهندس بازرگان به‌تناسب مباحث برای مخاطب به‌صورت كامل معرفی شده‌اند. پایان هر فصل نیز پرسش‌هایی دارد و در خلال مباحث نیز پیشنهادهایی برای فعالیت كلاسی و مشاركت فراگیران در مباحثه و گفتگو اضافه شده است.

گرچه محتوای هر مقاله از عبارات و گفتارهای شهید بهشتی سرشار بوده ولی درعین‌حال به‌تناسب هر موضوع آثار گوناگون شهید بهشتی نیز معرفی شده و در كنار این‌ها معرفی منابع هر فصل و نیز معرفی کتاب‌هایی برای مطالعه بیشتر به غنای این اثر افزوده است.

سه نكته خاص هم در تألیف این كتاب مدنظر بوده كه به آن تمایز می‌دهد؛ یكی توجه به تأثیر گفتمان‌های رقیب و مواضع دیگران، دو دیگر: بیان انتقاداتی كه به ایشان وارد شده و سیر تطور و تحول فكری او كه این نكات برای مخاطبی كه از نسلی تازه كتاب را ورق می‌زند بیشتر جذاب و قابل‌توجه است.

https://www.alef.ir/news/3990509079.html
راهنمای کتاب/ یک تیر و دو نشان

مانی ارجمند

«همستر هوگو می‌لمباند اسپاگتی با سس سوگو»
نویسنده: فرانتس هولر
ترجمه: علی عبداللهی
ناشر: کتاب نیستان، چاپ اول 1398
64 صفحه، 48000 تومان
#کتاب_کودک #نشرنیستان

در روزگاری که پیرامون ما پر است از انواع و اقسام سرگرمی‌سازهای وقت تلف کن بی‍مایه که ذهن فرزندان‌مان را از کودکی به سوی انجماد سوق داده و به تنبلی عادت می‌دهند. ضرورت کتاب و کتابخوانی و مهمتر از آن، چه کتابی خواندن بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. «کتاب نیستان» در طول سالهای گذشته کوشیده در کنار مخاطبان بزرگسال، برای مخاطبان کودک و نوجوان نیز با همان رویکرد متعهدانه، در حوزه کتاب به فعالیت بپردازد. از این سبب همانگونه که به‌چاپ آثار نویسندگان وطنی در زمینه کتاب کودک و نوجوان توجه داشته، از ترجمه و انتشار آثار نویسندگان غیر ایرانی نیز غافل نمانده است. کتاب «همستر هوگو می‌لمباند اسپاگتی با سس سوگو» اثر فرانتس هولر نویسنده و طنز پرداز سوئیسی یکی ازهمین آثار است که با ترجمه علی عبداللهی به فارسی برگردانده شده و توسط نشر نیستان منتشر شده است.

فرانتس هولر در سال ۱۹۴۳ در سوئیس به دنیا آمده، از اواخر دهه شصت با کتاب «خمیازه‌های گمشده و چند قصه بی‌فایده دیگر» به شهرت رسید. از هولر تاکنون کتابهای زیادی در زمینه کودکان و بزرگسالان منتشر شده است علاوه برداستان، نمایشنامه و فیلمنامه‌هایی نیز توسط او نوشته شده‌است. همچنین تاکنون جوایز گوناگونی را کسب کرده که جایزه ادبی زولوتون ۲۰۱۳ سوئیس از مهمترین آنها بوده است. هولر به ایران نیز سفر کرده و در نمایشگاه کتاب حاضر شده است. «یک چفت چکمه برای هزار پا» از جمله کارهای هولر است که پیش از این با ترجمه ناصر غیاثی به فارسی برگردانده شده است. توجه مترجمان نام آشنای زبان آلمانی، همچون ناصر غیاثی و علی عبداللهی به آثار هولر به روشنی نشان از اهمیت این آثار و ارزش‌های ادبی و محتوایی آنها دارد. علی عبداللهی پیش از کتاب «همستر هوگو می‌لمباند اسپاگتی با سس سوگو»، کتاب «یک جفت چکمه برای هزارپا» را نیز از همین نویسنده به فارسی برگردانده بود.

مهمترین ویژگی کتاب «همستر هوگو می‌لمباند اسپاگتی با سس سوگو» که به عنوان یکی از ویژگی‌های اصلی و ستایش شده آثار شناخته می‌شود، توجهی است که او به مخاطبانی از طیف های سنی مختلف دارد. او برای کودکان می‌نویسد اما بزرگسالان نیز غافل نیست. بنابراین مخاطبان آثار او چه کودک و چه بزرگ سال نکات قابل توجهی در نوشته های او می یابند که می تواند موجب جذب آنها به این نوشته شود و جایزه ادبی زولوتون ۲۰۱۳ نیز به طور عمده به همین دلیل به او داده شده است.

توجه به وِیژگی هایی که اغلب از سوی نویسندگان کتابهای کودک مغفول می‌ماند، مهمترین دلیلی است که می‌تواند ضامن برقراری ارتباط مخاطبان بزرگسال با این قسم آثار باشد. فرانتس هولر در این کتاب صرفا به داستان گویی برای کودکان، سرگرم کردن یا انتقال مفاهیمی برای دادن آگاهی و یا آموزش به آنها بسنده نمی‌کند. در آثار او مسئله فرم و زبان که عمدتا در ادبیات کودک و نوجوان مغفول می ماند مورد توجه قرار می گیرد و جدای آن گستره‌ای از مفاهیم جدی تر و عمیق تر بیان می شود که هر گروه از مخاطبان با توجه به سطح درک خود می توانند از آن بهره‌مند شوند.
ادامه...

https://www.alef.ir/news/3990509094.html
راهنمای کتاب/ دکارت تمامی ندارد

دکتر علی غزالی‌فر

«فلسفه دکارت»
نویسنده: گرت تامسون
مترجم: علی بهروزی
ناشر: نشر نو، چاپ اول 1398
168 صفحه، 23000 تومان
#زندگینامه #فلسفه #نشرنو

می‌گویند مادری به همراه فرزندش داشت از خیابان رد می‌شد که ماشینی فرزند او را زیر می‌گیرد. غوغائی به پا می‌شود. مادر از شدت خشم و ناراحتی شروع می‌کند به ناسزا گفتن به دکارت. راننده که ظاهرا این سعادت را داشت که در زندگی از فلسفه پاک بی‌خبر باشد، اعلام کرد که نام او دکارت نیست و خانم او را با کس دیگری اشتباه گرفته است. مادر همچنان سلسله‌ای از فحش‌ها را به سوی دکارت روانه می‌کرد. بالاخره یکی از میان جمعیتی که گرد آمده بودند، پرسید خانم دکارت کیست؟ او پاسخ داد دکارت همان کسی است که مسبب اصلی این تصادف است؛ زیرا اگر او نبود، این خودرو هیچ‌گاه اختراع نمی‌شد و فرزندش آسیب نمی‌دید.

اگرچه این ماجرا یک لطیفه است، اما به هر حال هر لطیفه‌ای در نهایت به یک امر جدی ختم می‌شود. زیر هر شوخی خنده‌داری، واقعیت تلخی نهفته است. حرف آن زن هم خیلی پرت و بی‌ربط نبود. چراکه به غیر از او، اندیشمندان زیادی دکارت را مسبب اوضاع فعلی می‌دانند. برای مثال پاپ ژان پل دوم (1920-2005)، که خود نیز یک فیلسوف حرفه‌ای بود، رسما از دکارت انتقاد کرد و فلسفه او را مسبب برخی از مشکلات معاصر دانست. این مخالفت‌ها با دکارت سابقه دیرینه‌ای دارد. درباره دکارت این نکته بسیار جالب است که علی‌رغم اینکه پدر فلسفه مدرن به شمار می‌آید، اما همه فلسفه مدرن نوعی واکنش انتقادی به فلسفه اوست. همه فیلسوفان مدرن ضددکارت هستند. حتی فیلسوفان دکارتی، اسپینوزا و لایب‌نیتز، کاملا با نظریات او مخالفند. ولی همین مخالفت‌های شدید نشان می‌دهد که دکارت چقدر در مرکز توجه بوده و نیز ثابت می‌کند که همگان تحت تأثیر نگرش او قرار گرفته بودند. در یک کلام: دکارت خیلی مهم است.

راجر اسکروتن، فیلسوف فقید انگلیسی، درباره ارزش و اهمیت دکارت می‌نویسد: «رنه دکارت بنیان‌گذار فلسفه جدید و ریاضی‌دان مشهور، به دو دلیل سزاوار مقام برجسته‌ای است که به او نسبت می‌دهند. نخست، به جهت عزم راسخش برای جست‌وجوی روش در همه شاخه‌های پژوهش انسانی؛ دوم، به سبب اینکه او، عمدتا به واسطه آن جست‌وجو، مفاهیم و دلایل فراوانی را وارد فلسفه کرد که از آن به بعد به مثابه بنیاد فلسفه به کار رفته‌اند.» به عبارت دیگر، اگرچه خود فلسفه دکارت، به مثابه یک نظام فلسفی، یک‌جا و به طور کامل پذیرفته نشد، اما وی در فلسفه خود چیزهایی پدید آورد که به عنوان مصالح در ساختمان همه فلسفه‌های دیگر به کار رفته است. لذا حتی در فلسفه‌های منتقد و مخالف هم عناصر دکارتی وجود دارد. بی‌جهت نیست که هگل، به عنوان یک فیلسوف ضددکارتی، می‌گوید «کوگیتوی دکارت اولین حرف الفبای فلسفه مدرن است». ارزش و اهمیت تاریخی دکارت نسبت به گذشته در این است که گسست فلسفه را از نگرش فلسفه قرون وسطی قطعی ساخت. می‌توان او را به سوزن‌بانی تشبیه کرد که در یک نقطه مهم قطار فلسفه را که از سمت قرون وسطی می‌آمد، با یک چرخش بنیادی، وارد ریل دوره مدرن کرد.

با وجود این‌که دکارت این جایگاه محوری را در فلسفه غرب دارد، امروزه در کشور ما، عموم علاقمندان به تفکر مدرن و فلسفه جدید از او غافلند و به سراغ فیلسوفانی همچون کانت و هگل و هایدگر و بدیو و ژیژک می‌روند. به عبارت دیگر فیلسوفان قرن نوزدهم و بیستم جایگاه اول را به خود اختصاص داده‌اند. ولی مواجهه مستقیم و بی‌واسطه با این متفکران باعث بدفهمی‌های زیادی می‌شود. یک دانش پیش‌زمینه‌ای برای فهم اندیشه‌های آنان لازم است. آشنایی با کلیت فلسفه دکارت قطعا یکی از آن دانش‌های مقدماتی است که بدون آن هیچ‌کدام از نزاع‌های فلسفه‌های جدید به‌خوبی فهمیده نخواهد شد. علاوه بر این، فلسفه دکارت به‌خودی نیز از ارزش ذاتی برخوردار است. هنوز هم برخی از اهل فلسفه، اندیشه‌ها و رویکرد او را صراط مستقیم فلسفه‌ورزی می‌دانند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3990512004.html
راهنمای کتاب/ برای بچه‌ها و بزرگترها

مانی ارجمند

مجموعه «هنک سگ گاوچران»
نویسنده: جان آر اریکسون
تصویرگر: جرالد ال هولمز
مترجم: فرزاد فربد
ناشر: چشمه، چاپ اول 1398
#کتاب_نوجوان #نشرچشمه

مجموعه کتابهای «هنک سگ گاوچران» یکی از آن آثاری است که برای مخاطب کودک و نوجوان نوشته شده است، اما خواندن آن، بیشتر از بچه‌ها برای بزرگترها می‌تواند سرگرم کننده و لذت بخش باشد. این نه فقط به خاطر آن است که با بردن بزگتر ها به دنیای کودکانه و قواعد دلپذیر حاکم بر آن حسی نوستالژیک و لذت بخش را تداعی می کند. بلکه مهمتر از آن به دلیل ریزه کاری های داستانی و روایت جذاب و طنز شیرینی‌ست که ظرافت‌های آن برای بزرگترها بیشتر از مخاطبان کودک و نوجوان قابل درک می‌نماید. از این نقطه نظر مجموعه هنک سگ گاوچران نمونه بارز کتابهایی است که مخاطبانی از طیف های مختلف، اندازه ارتباطی که با آن برقرار کرده و درکی که نسبت به ظرافت‌های کار نویسنده اش دارند از آن می‌توانند لذت ببرند.

داستانهای کتاب به شیوه اول شخص و از دید سگی به نام هنک روایت می شوند که خود را فرمانده حفاظت مزرعه تصور می‌کند. جغرافیای این داستان‌ها مزرعه‌ای در منطقه غرب امریکاست و مترجم نوع گویش شخصیت‌ها را نزدیک به زبان عامیانه مردم منطقه غرب امریکا انتخاب کرده که از جذابیت های این داستانهاست که از ترجمه بسیار خوبی برخوردارند.

فرزاد فربد اگر چه اخیرا با ترجمه مجموعه آثار بکت وجوه تازه ای از توانایی های خود را در ترجمه در معرض دید مخاطبان قرار داده، اما پیش از این به عنوان مترجمی حرفه ای و نسبتا پرکار در حوزه کتاب کودک و نوجوان شناخته می‌شد که ترجمه‌هایش با موفقیت‌های زیادی روبه‌رو شده و مورد تحسین قرارگرفته بودند.

انتشار مجموعه هنک سگ گاوچران اوایل دهه هشتاد شروع شد خیلی زود به موفقیت رسید و جوایز بسیاری دریافت کرد؛ استقبال از آن به حدی بود که بیش از هشت میلیون نسخه از آن در سراسر دنیا به فروش رفته است. جان آر اریکسون زاده تگزاس است، در همین ایالت زندگی کرده و بیشتر عمر خود را در مزرعه گذرانده، هم به عنوان گاوچران و هم مدیر مزرعه کارکرده و استعداد عجیبی در داستان سرایی دارد. تجربیات زندگی خود در مزرعه را دستمایه نوشتن کتابهایی کرده که اگرچه شخصیت های اصلی آن حیوانات هستند و از زبان یک سگ روایت می شود، اما عمیقا بازتاب دهنده‌ی واقعیت های زندگی مردم در این منطقه هستند که در قالب داستانهایی سرگرم کننده و طنز آمیز روایت می شوند.

اگرچه شیوه روایت نویسنده به گونه‌ای است که متن داستانها چیزی کم و کسر ندارند، اما تصاویری نیز به هر داستان ضمیمه شده که بیشتر از آنکه به نیت خلق جذابیت عامه پسندانه باشند، به شکلی هنرمندانه در خدمت درک بهتر حال و هوای این داستانها هستند. جرالد ال هولمز تصویرگر این مجموعه که در سال 2019 در گذشت بیش از هشتاد جلد از کتابهای این مجموعه جذاب را تصویر سازی کرده و نقش بسزایی در آشنایی مخاطبان با حال و هوای قصه ها و شمایل شخصیت های جذاب این داستانها داشته اند.

غیر از هنک، یک سگ قهوه‌ای رنگ و بوگندو و به خیال خود همه چیز دان که فرماندهی حفاظت از مزرعه را برعهده دارد. دراور، یک سگ سفید و ترسو رفیق فابریک! هنک در داستانها حضور دارد که عملا هروقت به او نیازی هست، جیم می شود.

لوپر وهمسرش سالی می صاحبان هنک هستند و او را هیچوقت درست و حسابی درک نمی کنند، بخصوص سالی می که معتقد است هرگاه دردسری هست پای هنک درمیان است. بیولا، سگ ماده‌ای است که از شخصیت های جالب این داستانهاست. هنک که همواره خواب دلبری های او را می بیند در حالی که بیولا عاشق سگی علاف و کفتر باز است. جذابیت های این عشق افلاطونی یکی از آن بخشهای رمان است که برای بزرگترها بیشتر مجذوب کننده است تا بچه‌ها شاید خیلی‌ها از این مثلث عاشقانه سر در نیاورند. اما به هر حال در این مزرعه هم شخصیتهای جالب دیگری هستند و هم اتفاقات ریز و درشتی که نویسنده به خوبی بلد است با آنها داستان سرایی کند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3990512095.html
یادداشت/ سیری کنجکاوانه در کتاب‌های قدیمی

علیکم بالحواشی!

احمد راسخی لنگرودی

کتاب‌ها نیز مثل آدمیان، هر یک برای خود سرگذشتی دارند؛ می‌آیند و پس از چند صباحی زندگی در این دنیای وانفسا و تحمل حوادث تلخ و شیرین روزگار، رخت برمی‌بندند و می‌روند. نگون‌بخت کتاب‌هایی که فروش نرفته و خوانده نشده، جوانمرگ می‌شوند و راهی دیگ خمیر می‌گردند تا در کالبد کارتن و مقوایی درآیند. چنین کتاب‌هایی حتی نام و عنوانی هم در تاریخ نشر از خود باقی نمی‌گذارند. ظاهراً این موجودات بی‌اقبال سهمشان از لطیفه حیات، همین بوده که هیأتی گاه شکیل و خوش‌ترکیب پیدا کنند و چندی زینت‌بخش قفسه‌های کتابفروشی و کتابخانه‌ای شوند.

آنها مادام که در قفسه‌های کتابخانه‌ای خاک می‌خورند، سرد و بی‌جنبش، تشنه یک نگاهند تا مگر دستی به سویشان دراز شود و اوراق بسته‌شان را باز کند. دریغا كه همچنان باید به انتظار بمانند و جان بفرسایند. این کتاب‌ها به کرم درون پیله می‌مانند که هیچ‌گاه پروانه نمی‌شوند تا در آسمان اندیشه‌ای به پرواز درآیند. سالها هم که در قفسه‌های کتاب چشم‌نوازی کنند و در انتظار مخاطبی لحظه‌شماری نمایند، دستی آنها را نمی‌ساید حتی در حد تورق، خواندنشان پیشکش! ناگزیر پس از یک عمر تحمل درد کشنده‌ی بی‌ثمری، از گردونه خارج می‌گردند. این نوع کتاب‌ها نگون‌بختانی‌اند که ناکام بر دار می‌شوند! گویی موجودیت‌شان از آغاز اشتباه بوده و نمی‌بایست شناسنامه‌دار می‌شدند و وقت و هزینه‌ای صرف تولیدشان می‌شد!

گذشته از این کتاب‌ها، از کتاب‌های بخت‌یار و خوش‌اقبالی می‌توان سخن گفت که علاوه بر زینت‌بخشی ویترین کتابفروشی‌ها و قفسه‌های کتابخانه‌ها، خوانده می‌شوند و خوب هم خوانده می‌شوند؛ گاه اقبال چنان به آنها رو می‌کند که محل رجوع و استناد نویسنده‌ای و یا مورد استفاده مدرس و سخنرانی قرار می‌گیرد و نام و یادشان در قلم و بیانی می‌رود. بدین‌سان مستقیم یا غیرمستقیم محل مراجعات کثیری از مخاطبان قرار می‌گیرند. این کتاب‌ها درختان تناوری را می‌مانند که پیوسته شاخ و برگ می‌یابند و سر در متن و پاورقی و فهرست منابع کتاب‌ها و مقالات و پایان‌نامه‌ها باز می‌کنند. تا می‌آیند پیر شوند و رخت عزیمت بربندند، به واسطه خیل یادکردها روحی جدید در آنها دمیده می‌شود و کماکان استوار و سرزنده باقی می‌مانند. اینها را باید در زمره خوش‌طالع‌ترین کتاب‌های تاریخ نشر به شمار آورد؛ غروب و افولی در کارشان نیست و جاویدان اثرند. همیشه مشتری دارند. به وفور خریده و خوانده می‌شوند و دست به دست می‌گردند. چونان پروانه‌ای رنگارنگ همیشه در آسمان اندیشه‌ها در پروازند و گرد دانش بر سر و روی خوانندگان می‌افشانند. کسی از خریدن و خواندن چنین کتاب‌هایی پشیمان نمی‌شود.

لابلای کتاب‌های كهن

اما برخی کتاب‌ها سر از کجاها که باز نمی‌کنند و در بازار پرفروغ معاملات کتاب‌های دست دوم قدیمی چه چیز‌ها که از سر نمی‌گذرانند؛ مدام بین کتابفروشی‌ها و کتابخانه‌های شخصی درگردش‌اند؛ می‌آیند و می‌روند؛ پی در پی دست به دست می‌شوند؛ گاه برای خرید و فروش و گاه برای خواندن و برگرفتن.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3990512130.html
راهنمای کتاب/ سفر به ولایت شوراها!

فاطمه صناعتیان

«رفیق دُن کامیلو»
نویسنده: جووانی گوارسکی
مترجم: غلامعلی لطیفی
ناشر: فرهنگ معاصر، چاپ اول: 1398
245 صفحه، 48000 تومان
#رمان #نشرفرهنگ_معاصر

جووانی گوارسکی نویسنده، روزنامه‌نگار، کاریکاتوریست و طنزپرداز ایتالیایی معاصر سال‌ها سردبیری مجله‌ی طنز کوریره امیلیانو و بعدها مجله‌ی برتولدو را بر عهده داشت. در کنار هم قرار گرفتنِ داستانِ ستون‌هایی که او در روزنامه درباره‌ی کشیشی به نام دُن‌کامیلو می‌نوشت، مجموعه کتاب‌های دُن‌کامیلو را شکل داده اند که در ایران نیز مانند بسیاری دیگر از کشورهای دنیا محبوب و مورد توجه‌اند. کتاب‌های «دنیای کوچک دن کامیلو» با ترجمه‌ی جمشید ارجمند، «دن کامیلو و پسر ناخلف»، «دن کامیلو بر سر دو راهی»، «دن کامیلو و شیطان»، «رفیق دُن کامیلو» و ... با ترجمه‌ی مرجان رضایی و کتاب «زندگی خانوادگی» با عنوان «خانه‌ی نینو» با ترجمهی منوچهر محجوبی از این جمله‌اند. از این نویسنده همچنین رمان‌های «شوهر مدرسه‌ای» با ترجمه‌ی جمشید ارجمند و «پرواز کارلوتا و عشق» با ترجمه‌ی جاهد جهانشاهی نیز به مخاطبان ایرانی معرفی شده‌اند.

از آثار گوارسکی چندین اقتباس سینمایی و تئاتری نیز انجام شده است؛ سریالی با عنوان«زندگی خانوادگی» از روی کتابی با همین نام برای رادیو تلویزیون ملی ایران در دهه‌ی ۵۰ به نویسندگی منوچهر محجوبی، فیلمی به نام «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» به کارگردانی ابوالحسن داوودی و نویسندگی پیمان قاسم‌خانی از روی کتاب «شوهر مدرسه‌ای» و نمایشنامه‌ای به نام «دُن کامیلو» به نویسندگی و کارگردانی کوروش نریمانی که بازخوانی رمان دنیای کوچک دن کامیلو است. برگردان رمان «رفیق دُن کامیلو» توسط نشر فرهنگ معاصر منتشر شده، ترجمه خوشخوان و شسته و رفته‌ای‌ست از این کتاب که می‌تواند با اطمینان خاطر مورد استفاده علاقمندان آثار این نویسنده قرار بگیرد.

رمان «رفیق دُن کامیلو» از بخش‌هایی که هر کدام نام مستقلی دارند، شکل می‌گیرد اما هر بخش کم و بیش می‌تواند به عنوان داستان کوتاه نیز تلقی شود چرا که حول ماجرای مستقلی روایت می‌شود و بدون وابستگی به دیگر بخش‌های رمان، درون‌مایه و ساختار کاملی دارد. در داستان‌های دُن کامیلو، شخصیت‌های محوری معمولاً دُن کامیلو و بخشدار پپونه هستند که در تضادی عقیدتی و ریشه‌دار همیشه در حال مشاجره و ضربه زدن به حریف‌اند. سایر شخصیت‌ها نیز به فراخور داستان نقش‌های درجه‌ی دوم و حاشیه‌ای را بر عهده دارند. در «رفیق دُن کامیلو» هر چند که استخوان‌بندی اصلی داستان همچنان بر اساس تقابل افکار دُن کامیلو و پپونه بنا شده است اما شخصیت‌های بیشتری در مقام کاراکترهای اصلی و پیش‌برنده‌ی داستان حضور دارند و هر بخش رمان حول شخصیت یکی از آن ها شکل می‌گیرد؛ روندلا، اسکاموگیا، استفان، رفیق نادیا پترونا، رفیق اوره‌گف، کوماسی و ... هر کدام بار خلق بخشی از ماجراهای داستان را بر عهده دارند.

بر خلاف سایر داستان‌های دُن کامیلو که معمولاً در دهکده‌ای در ایتالیا می‌گذرند، بخش قابل توجهی از «رفیق دُن کامیلو» در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و در حال بازدید از بخش‌های مختلف این کشور رخ می‌دهند؛ سناتور پپونه مسئول انتخاب هیأتی از اعضای فعال حزب کمونیست ایتالیا است تا او را در بازدید از کشور شوراها و سرزمین آرمانی همراهی کنند. دُن کامیلو ماجرایی قدیمی را دست‌آویز باجگیری از پپونه قرار می‌دهد و با تحت فشار قرار دادن او خود را در این هیأت جا می‌دهد. او با لباس مبدل و با نام رفیق کامیلو تاروچی در تمام طول سفر همچون جاسوسی از سوی کلیسا در حال تهیه‌ی گزارشی مخفی و رمزی برای اسقف اعظم است و در عین حال سعی دارد تا تزویر و ریاکاری و ذات پوسیده‌ی پنهان کمونیسم را برای پپونه و اعضای گروه همراهش آشکار کند. پپونه نیز با خشمی پنهان ناچار از همراهی او در هر مکان و هر لحظه است تا مراقب رفتار و کردارش باشد و راز کشیش بودن او را حفظ کند. بسیاری از بخش‌های طنز موقعیت کتاب را نیز همین همراهی اجباری رقم می‌زند.

ادامه...
https://www.alef.ir/news/3990512143.html