🌖اهل البیت منهم السلام🌕
520 subscribers
3.39K photos
647 videos
351 files
3.24K links
📷 اینستاگرام
Instagram.com/ahlal__bait
Download Telegram
👈فتوای حضرت آیة الله العظمی امام صادق مصدق صلوات الله علیه:
إِنَّمَا حَرَّمَ اللَّهُ الصِّنَاعَةَ الَّتِی حَرَامٌ کُلُّهَا الَّتِی یَجِی ءُ مِنْهَا الْفَسَادُ مَحْضاً نَظِیرُ 👈الْبَرَابِطِ وَ 👈الْمَزَامِیرِ وَ الشِّطْرَنْجِ وَ 👈کُلِّ مَلْهُوٍّ بِهِ وَ الصُّلْبَانِ وَ الْأَصْنَامِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ مِنْ صِنَاعَاتِ الْأَشْرِبَةِ الْحَرَامِ وَ مَا یَکُونُ مِنْهُ وَ فِیهِ الْفَسَادُ مَحْضاً وَ لَا یَکُونُ فِیهِ وَ لَا مِنْهُ شَیْ ءٌ مِنْ وُجُوهِ الصَّلَاحِ 👈فَحَرَامٌ تَعْلِیمُهُ وَ 👈تَعَلُّمُهُ وَ👈 الْعَمَلُ بِهِ وَ👈 أَخْذُ الْأَجْرِ عَلَیْهِ وَ👈 جَمِیعُ التَّقَلُّبِ فِیهِ مِنْ جَمِیعِ وُجُوهِ👈 الْحَرَکَاتِ کُلِّهَا

خداوند تنها مصنوعاتی را حرام کرده که مصرفش منحصراً در فساد محض است، مانند: ساختن👈 ساز، 👈نی، شطرنج، 👈کلیه ابزارهای «لهو» و صلیب، بت، و👈 امثال آنها، نظیر درست کردن نوشابه‌های حرام و (بطور کلی) هر چه که فساد محض است و هیچ گونه مصلحتی (مصرف سودمندی) ندارد؛ بنابراین یاد دادن،👈 یاد گرفتن، 👈ساختن،👈 مزد گرفتن، و👈 تمام تصرفات در آنها 👈مطلقاً حرام است.

📚تحف العقول: صفحه ۳۴۶-۳۵۶

👈ابراز آلات موسیقی از ابزار ابلیس لعنة الله علیه است.

👈الأمالی للشیخ الطوسی ابْنُ الصَّلْتِ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ ثَبِیرِ بْنِ
إِبْرَاهِیمَ عَنْ سُلَیْمِ بْنِ بِلَالٍ الْمَدَنِیِّ عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام........
فَقَالَ لَهُ فَمَا هَذَا الْجَرَسُ الَّذِی بِیَدِکَ قَالَ هَذَا مَجْمَعُ کُلِّ لَذَّةٍ مِنْ👈 طُنْبُورٍ وَ 👈بَرْبَطٍ وَ 👈مِعْزَفَةٍ وَ 👈طَبْلٍ وَ 👈نَایٍ وَ 👈صُرْنَایٍ

👈حضرت آیة الله العظمی امام رضا علیه السلام از پدرانش نقل می‌کند:.... یحیی علیه السّلام از ابلیس لعنة الله علیه  پرسید: این کوس که در دست داری چیست؟ پاسخ داد: این مکان جمع شدن همه ی لذّت هاست از 👈تنبور و 👈بربط و 👈عود و 👈گیتار گرفته تا 👈طبل و👈 نی و 👈سرنا...

📚امالی الطوسی صفحه ۲۱۶_۲۱۷.

👈حضرت آیة الله العظمی امیر المومنین علیه السلام فرمود:

👈فَقَالَ علیه السلام: یَا نَوْفُ طُوبَی لِلزَّاهِدِینَ فِی الدُّنْیَا الرَّاغِبِینَ فِی الْآخِرَةِ أُولَئِکَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ بِسَاطاً وَ تُرَابَهَا فِرَاشاً وَ مَاءَهَا طِیباً وَ الْقُرْآنَ شِعَاراً وَ الدُّعَاءَ دِثَاراً ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْیَا قَرْضاً عَلَی مِنْهَاجِ الْمَسِیحِ علیه السلام.
یَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ علیه السلام قَامَ فِی مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّیْلِ فَقَالَ إِنَّهَا سَاعَةٌ لَا یَدْعُو فِیهَا عَبْدٌ رَبَّهُ إِلَّا اسْتُجِیبَ لَهُ إِلَّا أَنْ یَکُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِیفاً أَوْ شُرْطِیّاً أَوْ صَاحِبَ 👈عَرْطَبَةٍ وَ هِیَ 👈الطُّنْبُورُ أَوْ صَاحِبَ کُوبَةٍ وَ هِیَ 👈الطَّبْلُ وَ قَدْ قِیلَ أَیْضاً إِنَّ الْعَرْطَبَةَ👈 الطَّبْلُ وَ الْکُوبَةَ الطُّنْبُورُ.
انْتَهَی

👈خوشا به حال زاهدان در دنیا و راغبین به آخرت. آن‌ها کسانی هستند که زمین و خاک آن را فرش خود و آب آن را نوشیدنی گوارا و قرآن را لباس زیر و دعا را لباس رویین خود قرار داده اند و همچون مسیح علیه السلام، وامدار دنیا گشته اند. ای نوف، داود علیه السلام در این ساعت از شب برمی خاست و این ساعت زمانی است که هر دعایی مستجاب می‌شود. مگر اینکه دعاکننده مالیات گیر یا سرپرست قبیله یا پاسبان یا نوازنده 👈طنبور یا صاحب کوبه یعنی 👈طبل،
و گفته شده است که عرطبه، طبل است و کوبه، طنبور. پایان.

📚 نهج البلاغه، حکمت ۱۰۴.

👈[الأمالی] للصدوق فِی مَنَاهِی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: أَنَّهُ نَهَی عَنِ الْکُوبَةِ وَ الْعَرْطَبَةِ یَعْنِی الطَّبْلَ وَ الطُّنْبُورَ وَ الْعُودَ.

👈در مناهی پیامبر صلی الله علیه و آله آمده: حضرت از کوبه و عرطبه یعنی طبل و تنبور و عود نهی فرموده اند.

📚امالی صدوق ۲۵۴.


روایات در این زمینه زیاد است بعنوان نمونه خدمت شما ارسال شد که مطلقا استفاده از ابزار موسیقی تنبک و طبل و سنج و نی و.....فرقی هم نمیکنه چه در زورخانه باشد و چه در عزای اهل بیت علیهم السلام روایات اطلاق دارند و کسی که می گوید در عزای امام حسین علیه السلام استثناء شده است باید مقید آن را  از آیات و روایات بیاورد.
خطبه شریف و کم‌تر شنیده‌شده امام حسین علیه السلام خطاب به علمای اسلام در منا

به روایت ابن شعبه حرانی رضوان الله علیه محدث جلیل شیعه در کتاب شریف تحف العقول (که اگر بگوییم خواندن این کتاب بر هر کس که خود را شیعه اهل بیت علیهم السلام می‌داند واجب است مبالغه نکرده‌ایم) حضرت امام حسین علیه السلام در منا خطاب به علمای اسلام خطبه‌ای فرمودند؛ این خطبه ارزشمند به قدری پرمغز و عجیب است که گویی کلمه به کلمه آن جهان امروز و علمای کنونی اسلام و وضعیت کنونی کشور را توصیف می‌کند! به شکل خلاصه این خطبه چنین است:

«هان شما ای علمای اسلام! به نام تقیه و حفظ جان و مصلحت، نه تنها در برابر ظلم ستم‌گران و تبهکاری قدرتمندان سکوت کردید، بلکه با آن‌ها بستید و هدایا و مزایا گرفتید و با آنکه مردم ضعیف و ناتوان به شما اعتماد کرده بودند و شما را پناه خود می‌دانستند، در برابر ظلم قدرتمندان به آنان سکوت کرده و لب فرو بستید و از بدی‌ها و اعمال ناپسندشان جلوگیری نکردید و حقوق بی‌گناهان را پایمال کردید تا مبادا منافعتان به خطر افتد، چرا که شما خود جیره‌خوار آن قدرتمندان تبهکار هستید! چرا از عاقبت علمای یهود، آنجا که خداوند آنان را در کتابش نکوهش قرار می‌دهد عبرت نمی‌گیرید؟ من از عاقبت شومتان در دنیا و آخرت بیم دارم... شما ای جامعه علمای اسلام که به نام دین و علم بین عوام شهره‌اید! مردم روی شما نام علمای ربانی اسلام گذاشته‌اند و نامتان را به نیکی برده و شما را خیرخواه خود می‌دانند، در حالی که لیاقتش را ندارید! و عجب آنکه شما با همین نام علمای ربانی بر مردم سلطنت می‌کنید ‌و ضعیفان شما را احترام می‌کنند و ای شگفتا که کسانی شما را بر خود ترجیح می‌دهند که هیچ نیکی و احسانی به آن‌ها نکرده‌اید و هیچ حق نعمتی بر آنان ندارید! آنگاه که حاجت خودتان مطرح باشد، وساطت می‌کنید و پذیرفته می‌شود و بر زمین مانند هیبت سلاطین و جباران [با خدم و حشمی از ملت] بر زمین راه می‌روید و مردم مانند بزرگواران [در حالی که نیستید] شما را مورد عزت قرار می‌دهند؛ مگر این همه احترام برای این نیست که آن‌ها به شما امید بسته‌اند تا به خاطر خدا به پا خیزید؟ پس چرا در وظایفتان پیرامون حقوق الهی کوتاهی کردید و حقوق امامان را سبک شمردید و حقوق مردمان فرودست و ضعیفی که به شما اعتماد کردند را پایمال کردید؟ و شگفت آنکه برای حقوق خودتان که در واقع می‌پندارید حق شماست مطالبه‌گری می‌کنید؟ شما که نه مالی در راه خدا داده‌اید و نه جانتان را به خاطر خدا به خطر انداختید و نه با خویشاوندان و قوم و قبیله‌ای به خاطر خدا درافتاده‌اید، با این سستی‌ها و فساد و آسایش‌طلبی‌هایتان ادعا و تصور بهشت و امان از عذاب و هم‌نشینی با پیامبران را دارید؟ وای بر شما که من از آن می‌ترسم که شمایی که تکیه بر جایگاه پوشالی خود داده‌اید، به عذاب و انتقام خداوند متعال گرفتار شوید! شما علما اگر از جایگاه ممتازی برخوردارید به خاطر لطف و کرم خداوند بوده، پس چرا خداشناسان حقیقی و بندگان بر حق را گرامی نمی‌دارید در حالی که خود را به نام خدا و دین حق بین بندگان، محترم و گرامی کرده‌اید!؟ اکنون به خوبی به چشم خود می‌بینید که عهد و پیمان‌های خداوند متعال به دست قدرتمندان جنایتکار شکسته می‌شود، اما هیچ نگران دین نیستید اما وای به روزی عهد و پیمان پدرانتان را بشکند، چه نگرانی‌ها که راه نخواهید انداخت و هرگز آن را تحمل نمی‌کنید. (خداوند و دین به اندازه منافعتان برایتان ارزش ندارد!) ای علما! عهد و پیمان رسول خدا صلی الله علیه و آله را زیر پا گذاشته‌اند و نابینایان و مردمان معلول و لال و ناشنوا و زمین‌گیر و مریض، در شهرها بی‌پناه و سرپرست و حمایت و کمک مانده‌اند و شما نه بر آنان رحم می‌کنید و نه کمکی از طرفتان به آنان می‌رسد و نه با استفاده از مقام و قدرتتان برای آنان قدمی برمی‌دارید و نه کسی را برای کمک به آن‌ها دعوت می‌کنید، ولی با ستمکاران زد و بند کرده‌اید و با چاپلوسی و سازش در برابر قدرتمندان ستمگر، به خیالتان برای خود امنیتی فراهم کرده‌اید، در حالی که در‌ واقع دامان خود را به ننگ آلوده کرده‌اید. مصیبت شما علما از همه بیشتر است زیرا بر مسندی تکیه زده‌اید که لیاقت اهل علم بود و شما آن را غاصبانه از دست دانایان حقیقی اشغال کردید. کاش کمی شعورتان را به کار می‌گرفتید! اگر شما مرد می‌بودید که در برابر اذیت و آزار [دشمنان] مقاومت می‌داشتید، و در راه خدا از بذل مال دریغ نمی‌کردید و قدرت کافی نیز برای این کار داشتید تا به نیکی دعوت کنید و بدی‌ها جلوگیری کنید، اما افسوس که ستمکاران را بر مقام خود مسلط کرده و امور الهی را به دست آنها سپرده‌اید تا بر اساس شبهه و کورکورانه کار کنند و در راه شهوترانی و کامجویی کام نهند!
فرمانروایان ستمگر هر طور که دوست داشته باشند به ظلم حکومت می‌کنند و در هر شهر و دیاری خطیب و سخنوری چاپلوس بر منبر دارند تا مداحی و چاپلوسیشان را کند، همه مملکت قبضه کرده‌اند و آن را با نهایت ستم و جنایت اداره می‌کنند و دستشان همه جا باز است و مردم بیچاره همچو برده در برابرشان بدون کوچک‌ترین پناه و قدرت دفاعی تحت حکومت هستند. آن بیدادگران برخی جباران زورگو و ستم‌گرانی سرکش هستند که با سخت‌گیری تمام بر ناتوانان می‌تازند و قدرت خود را به رخشان می‌کشند و برخی دیگر ستمکارانی هستند که اصلا خدا و قیامتی نمی‌شناسند. شگفتا و چگونه در شگفت نباشم که مملکت به دست یک عده جنایتکار دغلباز و خائن و باجگیر و بی‌رحم و بی‌انصاف که هیچ عطوفت و ترحمی بر مردم ندارند حکومت می‌شود. اما این که این ستمگران سرکش بر شما مسلط شده‌اند، تقصیر شما علمایی است که از مرگ باعزت گریزان و شیفته و دلخوش به این زندگی ذلت‌بار ننگین شده‌اید که بالاخره روزی آن را از دست خواهید داد و خلق ضعیف و مظلوم را تسلیم و گرفتار آن جنایتکاران کردید و آن قدرتمندان ظالم هر طور که دلشان بخواهند در این مملکت دخل و تصرف می‌کنند و به سیره اشرار، هوسرانی و شرارت و رسوایی به بار می‌آورند و بر خدای متعال گستاخی می‌کنند. خداوند میان ما و شما علما در آنچه کشمکش داریم قضاوت خواهد کرد که قاضی اختلافاتمان اوست. انا لله و انا الیه راجعون.»

تحف العقول، تالیف ابن شعبة حرانی، صفحه ۲۳۷-۲۳۹، چاپ موسسه النشر الاسلامی

این خطبه را بفرستید برای کسانی که ادعای حسینی بودن را دارند، اما اموی رفتار می‌کنند، و همچنین علمای مدعی اسلام و تشیع و مریدانشان!

#کتاب_تحف_العقول #ابن_شعبه_حرانی
نهی ریاست
نهی ریاست طلبی
اسکن کتاب
اصول کافی
کتاب الایمان و الکفر
باب طلب الرئاسه( طلب ریاست)
باب اختتال الدنیا بالدین(حیله گری در طلب دنیا به وسیله دین)
▪️منتظران ظهور حضرت قائم علیه السلام در شهر جابلقا

🔻امام صادق فرمودند: خداوند را در مشرق شهری به نام جابلقا است که دارای دوازده هزار درب است از طلا، بین هر درب تا درب دیگر یک فرسخ فاصله است، بر کنار هر درب برجی است که در آن دوازده هزار جنگجو است آماده جنگ، با اسب‌ها و شمشیر آخته و سلاح لازم، و منتظر قیام قائم ما هستند. و من حجت خدا بر آنهایم.
🔻امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند کوهی محیط بر دنیا آفریده از زبرجد سبز و سبزی آسمان نیز از سبزی همین کوه است، و گروهی را در پشت آن کوه آفریده که هیچ یک از چیزهایی که بر مردم واجب نموده از قبیل نماز و زکات، بر آنها واجب نکرده و همه آنها دو نفر از این امت را لعنت می‌کنند. و نام آن دو را برد.
📕بحار الأنوار، ج۲۷، ص۴۷


#کوه_قاف #قیام_قائم #جابلقا_جابرسا
👈اولین کسی که بعنوان انگ زدن دیگری را اخباری خطاب کرد
رئیس المجتهدین ابوحنیفه  لعنة الله علیه به رئیس الاخباریین حضرت آیة الله العظمی امام صادق مصدق صلوات الله علیه بود.

👈علل الشرائع أَبِی وَ ابْنُ الْوَلِیدِ مَعاً عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ شُعَیْبِ بْنِ أَنَسٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ غُلَامُ کِنْدَةَ فَاسْتَفْتَاهُ فِی مَسْأَلَةٍ فَأَفْتَاهُ فِیهَا فَعَرَفْتُ الْغُلَامَ وَ الْمَسْأَلَةَ فَقَدِمْتُ الْکُوفَةَ فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی حَنِیفَةَ فَإِذَا ذَاکَ الْغُلَامُ بِعَیْنِهِ یَسْتَفْتِیهِ فِی تِلْکَ الْمَسْأَلَةِ بِعَیْنِهَا فَأَفْتَاهُ فِیهَا بِخِلَافِ مَا أَفْتَاهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقُمْتُ إِلَیْهِ فَقُلْتُ وَیْلَکَ یَا أَبَا حَنِیفَةَ إِنِّی کُنْتُ الْعَامَ حَاجّاً فَأَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مُسَلِّماً عَلَیْهِ فَوَجَدْتُ هَذَا الْغُلَامَ یَسْتَفْتِیهِ فِی هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ بِعَیْنِهَا فَأَفْتَاهُ بِخِلَافِ مَا أَفْتَیْتَهُ فَقَالَ وَ مَا یَعْلَمُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ أَنَا أَعْلَمُ مِنْهُ أَنَا لَقِیتُ الرِّجَالَ وَ سَمِعْتُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ صُحُفِیٌّ  فَقُلْتُ فِی نَفْسِی وَ اللَّهِ لَأَحُجَّنَّ وَ لَوْ حَبْواً قَالَ فَکُنْتُ فِی طَلَبِ حَجَّةٍ فَجَاءَتْنِی حَجَّةٌ فَحَجَجْتُ فَأَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَحَکَیْتُ لَهُ الْکَلَامَ
فَضَحِکَ ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ أَمَّا فِی قَوْلِهِ إِنِّی رَجُلٌ صُحُفِیٌّ  فَقَدْ صَدَقَ قَرَأْتُ صُحُفَ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسَی فَقُلْتُ لَهُ وَ مَنْ لَهُ بِمِثْلِ تِلْکَ الصُّحُفِ قَالَ فَمَا لَبِثْتُ أَنْ طَرَقَ الْبَابَ طَارِقٌ وَ کَانَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ لِلْغُلَامِ انْظُرْ مَنْ ذَا فَرَجَعَ الْغُلَامُ فَقَالَ أَبُو حَنِیفَةَ قَالَ أَدْخِلْهُ فَدَخَلَ فَسَلَّمَ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَرَدَّ عَلَیْهِ السَّلَامَ ثُمَّ قَالَ أَصْلَحَکَ اللَّهُ أَ تَأْذَنُ لِی فِی الْقُعُودِ فَأَقْبَلَ عَلَی أَصْحَابِهِ یُحَدِّثُهُمْ وَ لَمْ یَلْتَفِتْ إِلَیْهِ ثُمَّ قَالَ الثَّانِیَةَ وَ الثَّالِثَةَ فَلَمْ یَلْتَفِتْ إِلَیْهِ فَجَلَسَ أَبُو حَنِیفَةَ مِنْ غَیْرِ إِذْنِهِ فَلَمَّا عَلِمَ أَنَّهُ قَدْ جَلَسَ الْتَفَتَ إِلَیْهِ فَقَالَ أَیْنَ أَبُو حَنِیفَةَ فَقَالَ هُوَ ذَا أَصْلَحَکَ اللَّهُ فَقَالَ أَنْتَ فَقِیهُ أَهْلِ الْعِرَاقِ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَبِمَا تُفْتِیهِمْ قَالَ بِکِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ قَالَ یَا أَبَا حَنِیفَةَ تَعْرِفُ کِتَابَ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ تَعْرِفُ النَّاسِخَ وَ الْمَنْسُوخَ قَالَ نَعَمْ قَالَ یَا أَبَا حَنِیفَةَ وَ لَقَدْ ادَّعَیْتَ عِلْماً وَیْلَکَ مَا جَعَلَ اللَّهُ ذَلِکَ إِلَّا عِنْدَ أَهْلِ الْکِتَابِ الَّذِینَ أُنْزِلَ عَلَیْهِمْ وَیْلَکَ وَ لَا هُوَ إِلَّا عِنْدَ الْخَاصِّ مِنْ ذُرِّیَّةِ نَبِیِّنَا صلی الله علیه و آله وَ مَا وَرَّثَکَ اللَّهُ مِنْ کِتَابِهِ حَرْفاً فَإِنْ کُنْتَ کَمَا تَقُولُ وَ لَسْتَ کَمَا تَقُولُ فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ أَیْنَ ذَلِکَ مِنَ الْأَرْضِ قَالَ أَحْسَبُهُ مَا بَیْنَ مَکَّةَ وَ الْمَدِینَةِ فَالْتَفَتَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ تَعْلَمُونَ أَنَّ النَّاسَ یُقْطَعُ عَلَیْهِمْ بَیْنَ الْمَدِینَةِ وَ مَکَّةَ فَتُؤْخَذُ أَمْوَالُهُمْ وَ لَا یَأْمَنُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَ یُقْتَلُونَ قَالُوا نَعَمْ قَالَ فَسَکَتَ أَبُو حَنِیفَةَ فَقَالَ یَا أَبَا حَنِیفَةَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً أَیْنَ ذَلِکَ مِنَ الْأَرْضِ قَالَ الْکَعْبَةُ قَالَ أَ فَتَعْلَمُ أَنَّ الْحَجَّاجَ بْنَ یُوسُفَ حِینَ وَضَعَ الْمَنْجَنِیقَ عَلَی ابْنِ الزُّبَیْرِ فِی الْکَعْبَةِ فَقَتَلَهُ کَانَ آمِناً فِیهَا قَالَ فَسَکَتَ ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا حَنِیفَةَ إِذَا وَرَدَ عَلَیْکَ شَیْ ءٌ لَیْسَ فِی کِتَابِ اللَّهِ وَ لَمْ تَأْتِ بِهِ الْآثَارُ وَ السُّنَّةُ کَیْفَ تَصْنَعُ فَقَالَ أَصْلَحَکَ اللَّهُ أَقِیسُ وَ أَعْمَلُ فِیهِ بِرَأْیِی قَالَ یَا أَبَا حَنِیفَةَ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ قَاسَ إِبْلِیسُ الْمَلْعُونُ قَاسَ عَلَی رَبِّنَا تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَقَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ فَسَکَتَ أَبُو حَنِیفَةَ فَقَالَ یَا أَبَا حَنِیفَةَ أَیُّمَا أَرْجَسُ الْبَوْلُ أَوِ الْجَنَابَةُ
فَقَالَ الْبَوْلُ فَقَالَ النَّاسُ یَغْتَسِلُونَ مِنَ الْجَنَابَةِ وَ لَا یَغْتَسِلُونَ مِنَ الْبَوْلِ فَسَکَتَ فَقَالَ یَا أَبَا حَنِیفَةَ أَیُّمَا أَفْضَلُ الصَّلَاةُ أَمِ الصَّوْمُ قَالَ الصَّلَاةُ فَقَالَ فَمَا بَالُ الْحَائِضِ تَقْضِی صَوْمَهَا وَ لَا تَقْضِی صَلَاتَهَا فَسَکَتَ قَالَ یَا أَبَا حَنِیفَةَ أَخْبِرْنِی عَنْ رَجُلٍ کَانَتْ لَهُ أُمُّ وَلَدٍ وَ لَهُ مِنْهَا ابْنَةٌ وَ کَانَتْ لَهُ حُرَّةٌ لَا تَلِدُ فَزَارَتِ الصَّبِیَّةُ
بِنْتُ أُمِّ الْوَلَدِ أَبَاهَا فَقَامَ الرَّجُلُ بَعْدَ فَرَاغِهِ مِنْ صَلَاةِ الْفَجْرِ فَوَاقَعَ أَهْلَهُ الَّتِی لَا تَلِدُ وَ خَرَجَ إِلَی الْحَمَّامِ فَأَرَادَتِ الْحُرَّةُ أَنْ تَکِیدَ أُمَّ الْوَلَدِ وَ ابْنَتَهَا عِنْدَ الرَّجُلِ فَقَامَتْ إِلَیْهَا بِحَرَارَةِ ذَلِکَ الْمَاءِ فَوَقَعَتْ إِلَیْهَا وَ هِیَ نَائِمَةٌ فَعَالَجَتْهَا کَمَا یُعَالِجُ الرَّجُلُ الْمَرْأَةَ فَعَلِقَتْ أَیُّ شَیْ ءٍ عِنْدَکَ فِیهَا قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا عِنْدِی فِیهَا شَیْ ءٌ فَقَالَ یَا أَبَا حَنِیفَةَ أَخْبِرْنِی عَنْ رَجُلٍ کَانَتْ لَهُ جَارِیَةٌ فَزَوَّجَهَا مِنْ مَمْلُوکٍ لَهُ وَ غَابَ الْمَمْلُوکُ فَوُلِدَ لَهُ مِنْ أَهْلِهِ مَوْلُودٌ وَ وُلِدَ لِلْمَمْلُوکِ مَوْلُودٌ مِنْ أُمِّ وَلَدٍ لَهُ فَسَقَطَ الْبَیْتُ عَلَی الْجَارِیَتَیْنِ وَ مَاتَ الْمَوْلَی مَنِ الْوَارِثُ فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ لَا وَ اللَّهِ مَا عِنْدِی فِیهَا شَیْ ءٌ فَقَالَ أَبُو حَنِیفَةَ أَصْلَحَکَ اللَّهُ إِنَّ عِنْدَنَا قَوْماً بِالْکُوفَةِ یَزْعُمُونَ أَنَّکَ تَأْمُرُهُمْ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ  فَقَالَ وَیْلَکَ یَا أَبَا حَنِیفَةَ لَمْ یَکُنْ هَذَا مَعَاذَ اللَّهِ فَقَالَ أَصْلَحَکَ اللَّهُ إِنَّهُمْ یُعَظِّمُونَ الْأَمْرَ فِیهِمَا قَالَ فَمَا تَأْمُرُنِی قَالَ تَکْتُبُ إِلَیْهِمْ قَالَ بِمَا ذَا قَالَ تَسْأَلُهُمْ الْکَفَّ عَنْهُمَا قَالَ لَا یُطِیعُونِّی قَالَ بَلَی أَصْلَحَکَ اللَّهُ إِذَا کُنْتَ أَنْتَ الْکَاتِبَ وَ أَنَا الرَّسُولُ أَطَاعُونِی قَالَ یَا أَبَا حَنِیفَةَ أَبَیْتَ إِلَّا جَهْلًا کَمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْکُوفَةِ مِنَ الْفَرَاسِخِ قَالَ أَصْلَحَکَ اللَّهُ مَا لَا یُحْصَی فَقَالَ کَمْ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ قَالَ لَا شَیْ ءَ قَالَ أَنْتَ دَخَلْتَ عَلَیَّ فِی مَنْزِلِی فَاسْتَأْذَنْتَ فِی الْجُلُوسِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَلَمْ آذَنْ لَکَ فَجَلَسْتَ بِغَیْرِ إِذْنِی خِلَافاً عَلَیَّ کَیْفَ یُطِیعُونِّی أُولَئِکَ وَ هُمْ ثَمَّ وَ أَنَا هَاهُنَا قَالَ فَقَنَّعَ رَأْسَهُ وَ خَرَجَ وَ هُوَ یَقُولُ أَعْلَمُ النَّاسِ وَ لَمْ نَرَهُ عِنْدَ عَالِمٍ فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ الْحَضْرَمِیُّ جُعِلْتُ فِدَاکَ الْجَوَابُ فِی الْمَسْأَلَتَیْنِ الْأَوَّلَتَیْنِ فَقَالَ یَا أَبَا بَکْرٍ سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ فَقَالَ مَعَ قَائِمِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً فَمَنْ بَایَعَهُ وَ دَخَلَ مَعَهُ وَ مَسَحَ عَلَی یَدِهِ وَ دَخَلَ فِی عَقْدِ أَصْحَابِهِ کَانَ آمِناً.


📚علل الشرایع: ۸۹ ب ۸۱ ح ۵


ترجمه روایت شریف👇
سعد بن عبدالله از احمد بن ابی عبدالله برقی، از ابوزهیر بن شبیب بن انس، از برخی اصحابش، از حضرت ابی عبدالله علیه السلام. راوی می‌گوید: محضر امام صادق علیه السلام بودم که جوانی از کِنده آمد و بر آن حضرت وارد شد و مسئله ای از امام علیه السلام پرسید و حضرت جوابش را دادند، من جوان را شناخته و مسئله اش را نیز دانستم، پس به کوفه رفته و بر ابوحنیفه داخل شدم. جوان را در آن جا دیدم که عیناً همان مسئله را از وی می‌پرسید. ابو حنیفه بر خلاف جوابی که امام دادند، به وی گفت. ابو حنیفه گفت: من به آنچه جعفر بن محمّد دانا است، داناتر هستم.
من با رجال و اساتید بسیار ملاقات کرده و از زبانشان شنیده و بهره‌ها برده ام ،
ولی جعفر بن محمّد صحفی است - یعنی عملش را از کتب اخذ نموده (یعنی به عبارتی او اخباری است)- و علمی که از افواه رجال گرفته شده باشد به مراتب والاتر و بهتر است از عملی که از کتب اخذ شده!
راوی می‌گوید: با خود گفتم، به خدا سوگند به حج خواهم رفت، اگرچه هزینه آن را نداشته و قرض بگیرم. وی می‌گوید: پیوسته در صدد حج و طلب آن بودم تا ایّام حج فرا رسید و من به حج رفتم. محضر امام صادق علیه السلام رسیده، سخنان ابو حنیفه را برای حضرت بازگو کردم.
امام علیه السلام خندید
و گفت: لعنت خدا بر او باد، و سپس فرمودند: این که ابو حنیفه گفت من مرد صحفی بوده و علم را از کتب اخذ کرده ام، راست گفته ، من صحف پدران خود، ابراهیم و موسی را قرائت کرده ام. عرضه داشتم: چه کسی مثل این صحف را دارد؟!
سپس راوی می‌گوید: طولی نکشید و از توقّفم نزد حضرت زمانی نگذشته بود که شخصی درب منزل حضرت را کوبید و همراهش جماعتی بودند، حضرت به غلام فرمود: بنگر کیست؟ غلام رفت و برگشت، عرض کرد: ابو حنیفه است.
حضرت فرمودند: داخلش کن، پس ابو حنیفه داخل شد و سلام نمود، امام علیه السلام جواب سلامش را دادند. ابو حنیفه عرض کرد: خدا حالتان را نیکو گرداند، اجازه می‌فرمایید بنشینم؟
حضرت رو به اصحاب ابوحنیفه کرده و با آن‌ها به صحبت پرداخته و توجهی به ابوحنیفه نفرمود. ابو حنیفه برای بار دوم و سوم کلامش را تکرار کرد، ولی حضرت به او عنایت و توجهی نفرموده، ابو حنیفه این بار بدون اذن امام نشست، و حضرت وقتی دیدند او نشست، به وی توجه نموده و فرمودند: ابو حنیفه کجا است؟
خدمتش عرض شد: خدا حالتان را نیکو گرداند، او ابوحنیفه است. حضرت فرمودند: تو فقیه اهل عراق هستی؟ عرض کرد: بلی. حضرت فرمودند: برای ایشان با چه مدرکی فتوی می‌دهی؟ عرض کرد: با کتاب خدا و سنّت پیامبرش صلی الله علیه وآله.
👇
حضرت فرمودند: ای ابو حنیفه، به کتاب خدا آگاه و عالم هستی، آن طور که باید آگاه باشی؟ آیا آگاه و واقف می‌باشی، یا ناسخ و منسوخش را می‌دانی؟ عرض کرد: بلی.
حضرت فرمودند: ای ابوحنیفه، ادّعای علم نمودی، وای بر تو! خداوند متعال این علم را فقط در بین اهل قرآن که آن را بر ایشان نازل کرده قرار داده. وای بر تو! این علم صرفاً نزد افراد خاص از ذریّه پیامبرصلی الله علیه وآله بوده و از آن یک حرف هم خدا به تو تعلیم نفرموده، و اگر آن طور که ادعا می‌کنی هستی، که نیستی، خبر ده مرا از فرموده حق عزّوجلّ: «سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ»، -. سبا/ ۱۸ - {در این [راه] ها، شبان و روزان آسوده خاطر بگردید. } این ده‌ها و شهرها در کدام نقطه زمین بودند؟
ابو حنیفه گفت: تصور می‌کنم بین مکه و مدینه بودند.
امام علیه السلام به اصحابش نگریست و فرمود: شما می‌دانید که در بین مدینه و مکه راه امن نبوده و قُطّاع الطّریق در این جا راه را بر مسافرین می‌بستند و اموالشان را به یغما می‌بردند و آن‌ها هیچ بر نفوس خود اطمینانی نداشته و بسا بود که کشته می‌شدند، پس مقصود حق عزّوجلّ این ده و شهرها نمی باشد.
اصحاب عرض کردند: بلی همین طور است که شما می‌فرمایید. راوی می‌گوید: ابوحنیفه ساکت شد.
پس از آن، حضرت فرمودند: ای ابوحنیفه، خبر ده مرا از فرموده حق عزّوجلّ: «وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً»، -. آل عمران/ ۹۷ - {هر که در آن درآید در امان است. } این مکان کدام جای زمین می‌باشد؟ ابوحنیفه گفت: مراد کعبه است.
امام علیه السلام فرمودند: آیا می‌دانی حجّاج بن یوسف در کعبه منجنیق قرار داد و ابن زبیر را کشت؟ پس چطور ابن زبیر در امان قرار نگرفت؟
راوی گفت: ابو حنیفه ساکت شد، سپس امام علیه السلام به وی فرمود: ای ابوحنیفه، وقتی به موضوعی برخورد کردی که در کتاب خدا حکمش نبوده و اخبار و سنن نبوی نیز مبیّن آن نباشند، چه خواهی کرد؟ ابوحنیفه عرض کرد: خدا حال شما را نیکو گرداند، قیاس کرده و در آن به رأی خود عمل می‌نمایم.
حضرت فرمودند: ای ابو حنیفه، اولین کسی که قیاس نمود ابلیس ملعون بود، وی در مقابل پروردگار متعال قیاس کرده و گفت: من از آدم بهترم زیرا مرا از آتش و او را از گل آفریده ای. ابوحنیفه ساکت شد، سپس حضرت فرمود: ای ابوحنیفه، آیا ادرار نجس تر است یا منی؟ ابوحنیفه گفت: ادرار، امام علیه السلام فرمودند: پس چرا مردم برای منی غسل کرده و برای ادرار چنین نمی کنند؟ ابو حنیفه ساکت و خاموش شد.
امام علیه السلام فرمودند: ای ابوحنیفه، نماز افضل است یا روزه؟ عرض کرد: نماز. حضرت فرمودند: پس چرا حائض موظّف است روزه را قضاء کرده ولی قضای نماز بر او نیست؟ ابوحنیفه ساکت و خاموش شد.
حضرت فرمودند: ای ابوحنیفه، جواب این سؤال را بگو: مردی کنیزی‌ام ولد داشته که از او دختری دارد و نیز همسر آزادی برایش بوده که نازا می‌باشد. در سحری، دختر این مرد که از‌ام ولد می‌باشد به زیارت پدر آمده
و مرد بعد از خواندن نماز صبح با همسر آزادش نزدیکی کرده و سپس به حمام می‌رود، زن آزاد در مقام کینه و حیله با‌ام ولد و دخترش بر آمده، در همان گرمی که شوهر به حمام رفته برخاسته و به سراغ دختر شوهرش که از‌ام ولد هست رفته و در حالی که وی خواب می‌باشد، خودش را روی او انداخته و به همان نحو که شوهر با او مواقعه نموده و آب در رحمش ریخته، وی نیز همان آب را در رحم دختر می‌ریزد و دختر از همان آب حمل بر می‌دارد، حکم این حمل از نظر تو چیست؟
ابو حنیفه عرضه داشت: به خدا سوگند، درباره آن هیچ نمی دانم.
حضرت فرمودند: ای ابوحنیفه، جواب این سؤال را بگو: مردی کنیزی دارد که وی را به تزویج مملوکش در می‌آورد و مملوک از او غائب می‌شود. سپس از همسر مرد فرزندی متولد شده و از کنیز‌ام ولدی که دارد و مملوک مزبور او را حامله نموده، مولودی به دنیا می‌آید و پس از آن خانه فرو می‌ریزد و مرد که مولی بوده و دو کنیز که یکی از‌ام ولد بوده و دیگری کنیزی که مولی او را تزویج عبد کرده، هر سه می‌میرند، حال شما بگو که وارث کیست؟
ابوحنیفه عرض نمود: فدایت شوم، به خدا سوگند درباره آن هیچ نمی دانم.
سپس ابوحنیفه گفت: خدا حالتان را نیکو نماید، در کوفه نزد ما جماعتی هستند که معتقدند شما ایشان را فرمان داده اید که از فلان و فلان و فلان برائت و بیزاری جویند، آیا این صحیح است؟ فرمودند: وای بر تو ای ابوحنیفه، این صحیح نیست، پناه به خدا می‌برم!!
ابو حنیفه عرضه داشت: خدا حالتان را نیکو نماید، این جماعت امر را در این سه نفر خیلی بزرگ شمرده و مسئله تبری و بیزاری از ایشان را سخت پیگیر می‌باشند. حضرت فرمودند: از من چه می‌خواهی؟
ابوحنیفه عرض کرد: نامه ای به ایشان مرقوم فرمایید. حضرت فرمودند: به چه مضمون؟ ابوحنیفه عرضه داشت: از ایشان بخواهید خود را از تبری جستن نسبت به این سه نفر باز دارند. حضرت فرمودند: از من اطاعت نمی کنند.
ابوحنیفه عرض کرد: چرا، خدا حالتان را نیکو نماید، در صورتی که شما نامه را نوشته و من رسول و فرستاده شما باشم، البته مرا اطاعت خواهند نمود.
حضرت فرمودند: ای ابوحنیفه، این اصرار تو چیزی نیست مگر از روی نادانی، بین من و کوفه چند فرسخ فاصله می‌باشد؟
ابوحنیفه گفت: بسیار بسیار زیاد، به حدی که به شمار نمی آید. حضرت فرمودند: بین من و تو چقدر فاصله است؟ ابوحنیفه عرضه داشت: هیچ فاصله ای نیست.
حضرت فرمودند: تو در منزل من بر من وارد شدی و سه مرتبه اذن در نشستن گرفتی، پس به تو اذن ندادم، با این حال بدون اذن من نشستی و مخالفت مرا نمودی، چگونه آن جماعت در حالی که این همه با من فاصله دارند و من این جا می‌باشم، اطاعتم کنند؟
راوی می‌گوید: ابوحنیفه سر مبارک امام را بوسید و از نزد آن جناب خارج شد در حالی که می‌گفت: او داناترین مردمان است و حال آن که نزد هیچ عالمی وی را ندیده ایم.
ابوبکر حضرمی می‌گوید: پرسیدم: فدایت شوم! جواب مسئله اول و دوم چیست؟
حضرت فرمودند: ای ابوبکر، مقصود از «سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ» این است که: با قائم ما اهل بیت سیر و مسافرت کنید که در ایمنی کامل می‌باشید.
و مراد از «وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً» این است که هر کس با قائم ما بیعت کرده و در حزب آن حضرت باشد و دست آن بزرگوار را مسح کند و در گروه اصحابش باشد، البته از هر گزندی در امان می‌باشد.
Forwarded from اتچ بات
✔️شرک، یعنی شرک به ولایت مولا

إِنَّ اللَّـهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّـهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿سورة النساء ١١٦﴾
خداوند، اين را كه به او شرك آورده شود، نمى‌آمرزد؛ و فروتر از آن را بر هر كه بخواهد مى‌بخشايد. و هر كس به خدا شرك ورزد، قطعاً دچار گمراهى دور و درازى شده است.

عَنْ جَابِرٍ قَالَ: [سَأَلْتُ أَبَا] أبو جَعْفَرٍ (سلام الله علیه) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ [قَالَ‏] يَا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِوَلَايَةِ عَلِيِّ [بْنِ أَبِي طَالِبٍ صلوات الله علیه] وَ طَاعَتِه‏
⚫️جابر انصاري گوید از حضرت آقا امام باقر سلام الله علیه در مورد تفسير آيه إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ ( خداوند، اين را كه به او شرك آورده شود، نمى‌آمرزد) پرسیدم.
حضرت آقا امام باقر صلوات الله عليه فرمود:
مراد از این آیه یعنی: خداوند نمی آمرزد کسی را که در #ولایت و اطاعت امیرالمؤمنين صلوات الله علیه مشرک باشد و دیگران را در آن شریک بداند.

📓تفسير فرات الكوفي، ص: 106
📓بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏36، ص: 136

یه جمله است که بین المللیه
ولایـــت فقـــط مال علیه

پس طبق این روایت شریف به صراحت مشرک بودن پیروان سقیفه و کسانی که ابوبکر🔥 و عمر🔥🔥 و عثمان🔥 را بر حضرت آقا امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه مقدم می دارند آشکار شد.
💥در ضمن شاید شیعه نماهایی که دیگران را با خاندان عصمت و طهارت مقایسه می کنند شامل این روایت باشند
علی زمان
حسین زمان
کلنا عباسک یا زینب
ما همه علی اکبر هستیم
😨😱😳 نعوذ بالله
این کفریات هم در حقیقت شرک به ولایت است.
#معرفت #حدیث_مهدوی

💢 حقوق برادران دینی...

▪️قال الإمام المهدى (عليه السلام وعجل الله فرجه الشریف): إني لأستحي من ربي أن أرى الأخ من إخواني فأسأل الله له الجنة وأبخل عليه بالدينار والدرهم، فإذا كان يوم القيامة قيل لي: لو كانت الجنة [لك] لكنت بها أبخل،وأبخل، وأبخل!!!

🌱حضرت بقیة الله الأعظم آیت الله العظمی امام زمان عجل الله فرجه الشریف میفرمایند:

🔴من خجالت میکشم از پروردگارم
👈از اینکه برادری از برادرانم را ببینم
👈و از خدا برای او بهشت را ارزو کنم
🔴ولی در دنیا از جهت درهم ودینار(امور مالی)
🔴از او دریغ کنم؛
🔴پس اگر روز قیامت شد بمن گفته میشود:
اگر بهشت از برای تو بود،
تو برای برادرانت خسیس تر وبخیل تر میبودی.

📚مصادقة الاخوان / ص62
اللهم بحق صاحب الزمان عجل لولیك الفرج
✔️پینوشت: کسی که در امور مادی و دنیوی که فانی هستند نسبت به برادرانش خسیس وبخیل باشد قطعا دربرابر بهشت واموری که جاودان هستند خسیس تر وبخیل تر است.