•یقین گم‌شده•
134 subscribers
268 photos
28 videos
2 files
103 links
آه ای یقینِ گم‌شده، ای ماهیِ گریز
در برکه‌های آینه لغزیده توبه‌تو!
من آبگیرِ صافی‌ام، اینک! به سِحرِ عشق؛
از برکه‌های آینه راهی به من بجو!
http://t.me/HidenChat_Bot?start=194821938
Download Telegram
امشب لابلای یه مکالمه که اتفاقا خودش مکالمه‌ی دردناکی بود، یادم اومد چه اتفاقاتی رو از سر گذروندم و چی بودم و چی شدم. به خودم افتخار می‌کنم.
روز جهانی نقاشی بوده انگار.
همای اوج سعادت به دام ما افتد؟
سلاااام
صبح آخرین روز اردیبهشت‌ماه دل‌انگیز به‌خیر 🥰
ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست
عِرضِ خود می‌بری و زحمت ما می‌داری 😘
•یقین گم‌شده•
Voice message
پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد
•یقین گم‌شده•
Shervin Hajipour – Baraye
برای چهره‌ای که می‌خنده ❤️
زمان تو داروخانه‌ی خلوت دیرتر می‌گذره 😕
خیلی ممنون و گلب برای همه‌تون.
169
#احمد_شاملو
دریغا انسان که با درد قرونش خو کرده بود.
🌱 @AlbaloeiHastam / یک خرداد هزار و چهارصد و سه
•یقین گم‌شده•
Voice message
بعد مدت‌ها شعر 🚶🏻‍♀
میشه حمایت (ری‌اکشن، فوروارد)؟ 🥲
Forwarded from آلباتروس
‏تمام راه‌هایی که پیموده‌ام
‏مرا به خود بازگرداند؛
‏گویی چیزی نبوده‌ام
‏جز نامه‌ای به خویشتن.

‏ سوزان عليوان
@Albatros1374
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
(⚠️تصاویر ناراحت‌کننده)

ویدیوی دریافتی: واکنش جمعی از خانواده‌های دادخواه قربانیان #ایرانی حکومت ایران،
در پی تلاش گروهی از سینماگران ایرانی برای جلب توجه 'همه نگاه‌ها'ی مردم #ایران به سوی رفح
Vahid

📡 @VahidOnline
📷 AsalJazideh
ماموران حکومتی در جریان تجمع اعتراضی مردم رشت در روز ۹ مهر ۱۴۰۱ مقابل دانشگاه علوم پایه این شهر، به چشم‌های عسل جزیده شلیک کردند.
بر اثر این شلیک‌ها، چشم چپ این نوجوان که آن زمان دانش‌آموز مدرسه‌ای بود، تخلیه می‌‌شود و چشم راست او نیز چند بار تحت عمل جراحی قرار می‌گیرد و یکی از گلوله‌ها از جمجه‌اش خارج می‌شود.

عسل جزیده درباره وضعیت بینایی چشم راست خود در اینستاگرامش نوشت: این اواخر به‌خاطر آب مروارید و دو ساچمه‌ای که به خاطر ریسک جراحی هنوز در چشمم است، بینایی‌ام کمتر شده.
@VahidOOnLine

"میترا طاهرنژاد، مادر عسل جزیده که خود او هم هدف اصابت گلوله‌های ساچمه‌ای قرار گرفته" نوشته بود:
«به سمت دخترم می‌رفتم که دیدم ساچمه‌ها به‌صورتش پاشید، دندان جلویش شکست و چشمان و صورت و سرش پر از ساچمه شد.»
MitraTahernejad

📡 @VahidOnline