به جای فکر کردن به نخواستن ها ،
نشدن ها و قضاوت کردن ها ؛
به اتفاقات و آدم های خوبِ زندگی ات فکر کن
و رویاهایی که تا برآورده شدنشان ،
چیز زیادی نمانده ...
به جای نشستن و افسوس خوردن
برای لکه های کوچکِ روی شیشه ؛
پنجره ات را باز کن ،
زیبایی های منظره را ببین
و قهوه ات را بنوش ...
بیخیالِ هرچیز که نمی خواهی
و هر چیز که نمی شود ...
مگر دنیا چند روز است ؟!
مگر چقدر قرار است عمر کنی؟!!
چرا باید اینقدر سخت، بی عشق و بی شادی سپری شود.
نشدن ها و قضاوت کردن ها ؛
به اتفاقات و آدم های خوبِ زندگی ات فکر کن
و رویاهایی که تا برآورده شدنشان ،
چیز زیادی نمانده ...
به جای نشستن و افسوس خوردن
برای لکه های کوچکِ روی شیشه ؛
پنجره ات را باز کن ،
زیبایی های منظره را ببین
و قهوه ات را بنوش ...
بیخیالِ هرچیز که نمی خواهی
و هر چیز که نمی شود ...
مگر دنیا چند روز است ؟!
مگر چقدر قرار است عمر کنی؟!!
چرا باید اینقدر سخت، بی عشق و بی شادی سپری شود.
مردم نیایششان نیز با
سیاست و استراتژی همراه است
به همین دلیل بطور منظم صبح و عصر نیایش میکنی، امیدواری که خدا صدایت را بشنود
هیچکس وجود ندارد که نیایشهایت را بشنود!
نیایش تو صرفاً گفتگویی یکطرفه است
رو به آسمان خالی نیایش میکنی
هیچکس به نیایشهایت پاداش نمیدهد
به یاد بسپار:
اگر واقعاً بدانی نیایش چیست،
نیایش پاداش خودش را خواهد داشت
کسی دیگر به تو پاداش نمیدهد؛
پاداش در آینده نیست
پس از مرگ هم نیست
خودِ نیایش چنان زیباست، که کسی به آینده و پاداش اهمیت نمیدهد
ایدهی پاداش طمع است
نیایش در خودش پایکوبی دارد
"نیایش فقط بخاطر خودِ نیایش"
وجد و سرور عظیمی به همراه میآورد
نیایش رقص است، آواز است،
موسیقی است، عشق است
از آن لذت میبری و تمام
در این نقطه میفهمی که نیایش چیست
نیایش یعنی تسلیم
نیایش یعنی تعظیم کردن به هستی
نیایش یعنی تشکر و قدردانی
نیایش یعنی سکوت
نیایش یعنی «خوشحالم که هستم.»
#اوشو
👌
سیاست و استراتژی همراه است
به همین دلیل بطور منظم صبح و عصر نیایش میکنی، امیدواری که خدا صدایت را بشنود
هیچکس وجود ندارد که نیایشهایت را بشنود!
نیایش تو صرفاً گفتگویی یکطرفه است
رو به آسمان خالی نیایش میکنی
هیچکس به نیایشهایت پاداش نمیدهد
به یاد بسپار:
اگر واقعاً بدانی نیایش چیست،
نیایش پاداش خودش را خواهد داشت
کسی دیگر به تو پاداش نمیدهد؛
پاداش در آینده نیست
پس از مرگ هم نیست
خودِ نیایش چنان زیباست، که کسی به آینده و پاداش اهمیت نمیدهد
ایدهی پاداش طمع است
نیایش در خودش پایکوبی دارد
"نیایش فقط بخاطر خودِ نیایش"
وجد و سرور عظیمی به همراه میآورد
نیایش رقص است، آواز است،
موسیقی است، عشق است
از آن لذت میبری و تمام
در این نقطه میفهمی که نیایش چیست
نیایش یعنی تسلیم
نیایش یعنی تعظیم کردن به هستی
نیایش یعنی تشکر و قدردانی
نیایش یعنی سکوت
نیایش یعنی «خوشحالم که هستم.»
#اوشو
👌
در زندگی خیلی راحت ممکن است در دام مقایسهٔ خودمان با دیگران براساس میزان موفقیت و داراییهای مادی بیوفتیم امّا زندگی این نیست. وقتی به آخر راه برسیم، به گذشته نگاهی میاندازیم و زندگیمان را مرور میکنیم و آرزو میکنیم کاش زندگی معناداری را میگذراندیم، الهامبخش دیگران بودیم، روی علایقمان تمرکز میکردیم، با دوستان و خانوادهمان رابطهٔ بهتری داشتیم و برای داشتن بهترین و جدیدترین چیزها به خودمان استرس وارد نمیکردیم.
- هوگه
- پیا ادبرگ
👌
- هوگه
- پیا ادبرگ
👌
زيبایی انسان در چيست؟
روزي شاگردان نزد حکيم رفتند و پرسيدند:
«استاد زيبايي انسان درچيست؟»
حکيم 2 کاسه کنار شاگردان
گذاشت وگفت: «به اين 2 کاسه
نگاه کنيد اولي ازطلا درست شده است
و درونش سم است و دومي کاسه اي
گليست و درونش آب گوارا است،
شما کدام راميخوريد؟»
شاگردان جواب دادند: «کاسه گلي را.»
حکيم گفت: « آدمي هم همچون
اين کاسه است. آنچه که آدمي
را زيبا ميکند درونش واخلاقش است.
بايد سيرتمان رازيباکنيم نه صورتمان را.»
روزي شاگردان نزد حکيم رفتند و پرسيدند:
«استاد زيبايي انسان درچيست؟»
حکيم 2 کاسه کنار شاگردان
گذاشت وگفت: «به اين 2 کاسه
نگاه کنيد اولي ازطلا درست شده است
و درونش سم است و دومي کاسه اي
گليست و درونش آب گوارا است،
شما کدام راميخوريد؟»
شاگردان جواب دادند: «کاسه گلي را.»
حکيم گفت: « آدمي هم همچون
اين کاسه است. آنچه که آدمي
را زيبا ميکند درونش واخلاقش است.
بايد سيرتمان رازيباکنيم نه صورتمان را.»
در گذر از جاده ی زندگی آموختم....
که زندگی طولانی ترین داستان دنیاست
که نمیشه زودتر صفحه آخرش رو خوند و برای دونستن آخر داستان باید تمام
عمر و هستیت رو صرف خوندنش کنی
كه خدا عشقه و همیشه باید به باران رحمتش امیدوار باشم
خدا با تمام بزرگیش عاشقانه انتظار ميكشه تا همیشه به رحمتش اميدوار باشم
آموختم از هر کسی تنها به اندازه شعورش انتظار داشته باشم اینطوری کمتر اذیت میشم
و اینکه آموختم كه زندگي سخته ولي
من از اون سخت ترم...
که زندگی طولانی ترین داستان دنیاست
که نمیشه زودتر صفحه آخرش رو خوند و برای دونستن آخر داستان باید تمام
عمر و هستیت رو صرف خوندنش کنی
كه خدا عشقه و همیشه باید به باران رحمتش امیدوار باشم
خدا با تمام بزرگیش عاشقانه انتظار ميكشه تا همیشه به رحمتش اميدوار باشم
آموختم از هر کسی تنها به اندازه شعورش انتظار داشته باشم اینطوری کمتر اذیت میشم
و اینکه آموختم كه زندگي سخته ولي
من از اون سخت ترم...
خیلی زیباست🌸
کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟
خداوند پاسخ داد: در میان تعداد بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد
اما کودک هنوزاطمینان نداشت که می خواهد برود یا نه،گفت : اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند.
خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود
کودک ادامه داد: من چگونه می توانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟...
خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشتهّ تو، زیباترین و شیرینترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.
کودک با ناراحتی گفت: وقتی می خواهم با شما صحبت کنم ،چه کنم؟
اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دست هایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می دهد که چگونه دعا کنی.
کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام که در زمین انسان های بدی هم زندگی می کنند،چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟
فرشته ات از تو مواظبت خواهد کرد ،حتی اگر به قیمت جانش تمام شود .
کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود.
خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه دربارهّ من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت،گر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود
در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد.
کودک فهمید که به زودی باید سفرش را آغاز کند.
او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید:
خدایا !اگر من باید همین حالا بروم پس لطفآ نام فرشته ام را به من بگویید..
خداوند شانهّ او را نوازش کرد و پاسخ داد:
نام فرشته ات اهمیتی ندارد، می توانی او را ...
مـــ🌸ـــادر صدا کنی❤️
کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟
خداوند پاسخ داد: در میان تعداد بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد
اما کودک هنوزاطمینان نداشت که می خواهد برود یا نه،گفت : اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند.
خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود
کودک ادامه داد: من چگونه می توانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟...
خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشتهّ تو، زیباترین و شیرینترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.
کودک با ناراحتی گفت: وقتی می خواهم با شما صحبت کنم ،چه کنم؟
اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دست هایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می دهد که چگونه دعا کنی.
کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام که در زمین انسان های بدی هم زندگی می کنند،چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟
فرشته ات از تو مواظبت خواهد کرد ،حتی اگر به قیمت جانش تمام شود .
کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود.
خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه دربارهّ من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت،گر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود
در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد.
کودک فهمید که به زودی باید سفرش را آغاز کند.
او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید:
خدایا !اگر من باید همین حالا بروم پس لطفآ نام فرشته ام را به من بگویید..
خداوند شانهّ او را نوازش کرد و پاسخ داد:
نام فرشته ات اهمیتی ندارد، می توانی او را ...
مـــ🌸ـــادر صدا کنی❤️
چه وقت انسان بزرگی هستیم؟
هرگاه از خوشبختی کسانی که
دوستمان ندارند، خوشحال شدیم
هرگاه برای تحقیر نشدن دیگران
از حق خود گذشتیم ...
هرگاه شادی را به کسانی که
آن را از ما گرفته اند هدیه دادیم
هرگاه خوبی ما به علت نشان دادن
بدی دیگران نبود ...
هرگاه کمتر رنجیدیم و بیشتر بخشیدیم
هرگاه به بهانه عشق از دوست
داشتن دیگران غافل نشدیم ...
هرگاه اولین اندیشه ما برای
رویارویی با دشمن انتقام نبود
هرگاه دانستیم عزیز خدا نخواهیم شد
مگر زمانی که وجودمان آرام بخش دیگران باشد
هرگاه بالاترین لذت ما شاد کردن دیگران بود
هرگاه همه چیز بودیم و نگفتیم
که همه چیز هستیم.🍃🌸
هرگاه از خوشبختی کسانی که
دوستمان ندارند، خوشحال شدیم
هرگاه برای تحقیر نشدن دیگران
از حق خود گذشتیم ...
هرگاه شادی را به کسانی که
آن را از ما گرفته اند هدیه دادیم
هرگاه خوبی ما به علت نشان دادن
بدی دیگران نبود ...
هرگاه کمتر رنجیدیم و بیشتر بخشیدیم
هرگاه به بهانه عشق از دوست
داشتن دیگران غافل نشدیم ...
هرگاه اولین اندیشه ما برای
رویارویی با دشمن انتقام نبود
هرگاه دانستیم عزیز خدا نخواهیم شد
مگر زمانی که وجودمان آرام بخش دیگران باشد
هرگاه بالاترین لذت ما شاد کردن دیگران بود
هرگاه همه چیز بودیم و نگفتیم
که همه چیز هستیم.🍃🌸
عمر میگذره
و من بیش تر میفهمم
که هیچ چیز تو دنیا
ارزش گریه کردن رو ندارد!
ما آدما مدام چیزهایی رو که اسمشون رو مصیبت و بدبختی میذاریم
در سرزمین افکارمون میچرخونیم و دور میکنیم و همین باعث میشه در صدسالگی حسرتِ لذت نبردن از زندگی رو بخوریم!
شاید کلمه ی رها کردن و فرار کردن برای چنین لحظاتی به وجود اومدن... از غصه هات فرار کن
در ناکجا آبادِ درونت رهاشون کن؛
و به دنبال هر چیز که شادت میکنه روانه شو...
زندگی اگه چیزهای زیادی برای گریه کردن داره،
چیزهایی هم برای لبخند زدن داره
فقط کافیه از ته دلت بخوای که زندگی رو زندگی کنی...
از ته ته ته دلت...
و من بیش تر میفهمم
که هیچ چیز تو دنیا
ارزش گریه کردن رو ندارد!
ما آدما مدام چیزهایی رو که اسمشون رو مصیبت و بدبختی میذاریم
در سرزمین افکارمون میچرخونیم و دور میکنیم و همین باعث میشه در صدسالگی حسرتِ لذت نبردن از زندگی رو بخوریم!
شاید کلمه ی رها کردن و فرار کردن برای چنین لحظاتی به وجود اومدن... از غصه هات فرار کن
در ناکجا آبادِ درونت رهاشون کن؛
و به دنبال هر چیز که شادت میکنه روانه شو...
زندگی اگه چیزهای زیادی برای گریه کردن داره،
چیزهایی هم برای لبخند زدن داره
فقط کافیه از ته دلت بخوای که زندگی رو زندگی کنی...
از ته ته ته دلت...
ای کریمی که بخشندة عطایی،
و ای حکیمی که پوشنده خطایی،
و ای صمدی که از ادراک ما جدایی،
و ای احدی که در ذات و صفات بیهمتایی،
و ای قادری که خدایی را سزایی،
و ای خالقی که گمراهان را راهنمایی؛
جان ما را صفای خود ده،
و دل ما را هوای خود ده،
و چشم ما را ضیای خود ده،
و ما را از فضل و کرم خود آن ده، که آن به.
این بنده چه داند که چه میباید جُست؟
داننده تویی هر آنچه دانی، آن ده!
#خواجه_عبدالله_انصاری
و ای حکیمی که پوشنده خطایی،
و ای صمدی که از ادراک ما جدایی،
و ای احدی که در ذات و صفات بیهمتایی،
و ای قادری که خدایی را سزایی،
و ای خالقی که گمراهان را راهنمایی؛
جان ما را صفای خود ده،
و دل ما را هوای خود ده،
و چشم ما را ضیای خود ده،
و ما را از فضل و کرم خود آن ده، که آن به.
این بنده چه داند که چه میباید جُست؟
داننده تویی هر آنچه دانی، آن ده!
#خواجه_عبدالله_انصاری