⚛️️ جملات بزرگان
5.22K subscribers
17.7K photos
2.69K videos
2 files
448 links
Download Telegram
ز شاهی تا گدایی یک وجب نیست

اگر شاھی گدا گردد عجب نیست

اگر مَردی به مَردی زندگی کن

سرافرازی از این فرخندگی کن

مشو ھرگز غلام و بندہ‌ی زر

به درگاہ خدایت بندگی کن
امام حسن مجتبی (ع) فرمودند:

نابودی مردم در سه چیز است:

1، کبر و بزرگ ‌نمائی

2، حرص

3، حسد

هنگامی که به دنیا می آیی همه می خندند در حالی که تو می گریی ، پس ای عزیز زندگیت را چنان بگذران که در روز مرگ در حالی که همه می گریند و تو تنها کسی باشی که می خندی .

علی شریعتی
خیاطی می گفت

اگرشبهاجیبهای لباسهاروخالی کنین
لباسهازیباترمیمونن

خالی کردن ذهن هم همینه
طول روزمجموعه ای از
آزردگی،پشیمونی و..

روجمع میکنیم،ذهنمون راپاک کنیم
تادنیاےزیباترےبسازیم

زيبایی انسان در چيست؟

روزي شاگردان نزد حکيم رفتند و پرسيدند:
«استاد زيبايي انسان درچيست؟»

حکيم 2 کاسه کنار شاگردان
گذاشت وگفت: «به اين  2 کاسه
نگاه کنيد اولي ازطلا درست شده است
و درونش سم است و دومي کاسه اي
گليست و درونش آب گوارا است،
شما کدام راميخوريد؟»

شاگردان جواب دادند: «کاسه گلي را.»
حکيم گفت: « آدمي هم همچون
اين کاسه است. آنچه که آدمي
را زيبا ميکند درونش واخلاقش است.
بايد سيرتمان رازيباکنيم نه صورتمان را.»
در گذر از جاده ی زندگی آموختم....

که زندگی طولانی ترین داستان دنیاست

که نمیشه زودتر صفحه آخرش رو خوند و برای دونستن آخر داستان باید تمام

عمر و هستیت رو صرف خوندنش کنی

كه خدا عشقه و همیشه باید به باران رحمتش امیدوار باشم

خدا با تمام بزرگیش عاشقانه انتظار ميكشه تا همیشه به رحمتش اميدوار باشم

آموختم از هر کسی تنها به اندازه شعورش انتظار داشته باشم اینطوری کمتر اذیت میشم

و اینکه آموختم كه زندگي سخته ولي
من از اون سخت ترم...
ای کاش یاد میگرفتیم،
عصبانیتمون از دست دیگران رو،
سر کسی که از همه جا بی خبره
و واسه خوشبختی ما داره تلاش می کنه،
خالی نکنیم...!

👤منوچهر نوذری
خیلی زیباست🌸

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟

خداوند پاسخ داد: در میان تعداد بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد

اما کودک هنوزاطمینان نداشت که می خواهد برود یا نه،گفت : اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند.

خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود
کودک ادامه داد: من چگونه می توانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟...
خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشتهّ تو، زیباترین و شیرینترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.
کودک با ناراحتی گفت: وقتی می خواهم با شما صحبت کنم ،چه کنم؟

اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دست هایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می دهد که چگونه دعا کنی.
کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام که در زمین انسان های بدی هم زندگی می کنند،چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟
فرشته ات از تو مواظبت خواهد کرد ،حتی اگر به قیمت جانش تمام شود .
کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود.
خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه دربارهّ من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت،گر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود
در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد.

کودک فهمید که به زودی باید سفرش را آغاز کند.
او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید:
خدایا !اگر من باید همین حالا بروم پس لطفآ نام فرشته ام را به من بگویید..
خداوند شانهّ او را نوازش کرد و پاسخ داد:
نام فرشته ات اهمیتی ندارد، می توانی او را ...
مـــ🌸ـــادر صدا کنی❤️
چه وقت انسان بزرگی هستیم؟

هرگاه از خوشبختی کسانی‌ که
دوستمان ندارند، خوشحال شدیم
هرگاه برای تحقیر نشدن دیگران
از حق خود گذشتیم ...
هرگاه شادی را به کسانی که
آن را از ما گرفته اند هدیه دادیم
هرگاه خوبی ما به علت نشان دادن
بدی دیگران نبود ...
هرگاه کمتر رنجیدیم و بیشتر بخشیدیم
هرگاه به بهانه عشق از دوست
داشتن دیگران غافل نشدیم ...
هرگاه اولین اندیشه ما برای
رویارویی با دشمن انتقام نبود
هرگاه دانستیم عزیز خدا نخواهیم شد
مگر زمانی که وجودمان آرام بخش دیگران باشد
هرگاه بالاترین لذت ما شاد کردن دیگران بود
هرگاه همه چیز بودیم و نگفتیم
که همه چیز هستیم.🍃🌸
گاهی نیاز است
از دیگران فاصله بگیری...

اگر اهمیت دادند
ارزشت را می دانند

و اگر ندادند تو خواهی فهمید که
کجا ایستاده ای...
عمر میگذره

و من بیش تر میفهمم
که هیچ چیز تو دنیا
ارزش گریه کردن رو ندارد!
ما آدما مدام چیزهایی رو که اسمشون رو مصیبت و بدبختی میذاریم
در سرزمین افکارمون میچرخونیم و دور میکنیم و همین باعث میشه در صدسالگی حسرتِ لذت نبردن از زندگی رو بخوریم!
شاید کلمه ی رها کردن و فرار کردن برای چنین لحظاتی به وجود اومدن... از غصه هات فرار کن
در ناکجا آبادِ درونت رهاشون کن؛
و به دنبال هر چیز که شادت میکنه روانه شو...
زندگی اگه چیزهای زیادی برای گریه کردن داره،
چیزهایی هم برای لبخند زدن داره


فقط کافیه از ته دلت بخوای که زندگی رو زندگی کنی...
از ته ته ته دلت...
آخرش هم زیر این خاک

آرام خواهیم گرفت

مایی که روی این خاک

آرامش را از هم میگیریم !

زندگی کوتاه است ...

فرصتی برای غم خوردن نیست
دانی که خدا چرا تو را داده دو دست؟
من معتقدم که اندر آن سرّی هست

یک دست به کار خویشتن پردازی
با دست دگر ز دیگران گیری دست
ای کریمی که بخشندة عطایی،
و ای حکیمی که پوشنده خطایی،
و ای صمدی که از ادراک ما جدایی،
و ای احدی که در ذات و صفات بی‌همتایی،
و ای قادری که خدایی را سزایی،
و ای خالقی که گمراهان را راهنمایی؛
جان ما را صفای خود ده،
و دل ما را هوای خود ده،
و چشم ما را ضیای خود ده،
و ما را از فضل و کرم خود آن ده، که آن به.
این بنده چه داند که چه می‌باید جُست؟
داننده تویی هر آنچه دانی، آن ده!

#خواجه_عبدالله_انصاری