نمره به کنفرانس خبری پزشکیان
اگر بخواهم به کنفرانس خبری دکتر پزشکیان نمرهای بدهم، از 20 میتوان 15 را برای او در نظر گرفت.
اگر تک تک این حرفها عملیاتی شود، شانسی برای عبور ایران از مخاطراتِ هولناک کمینکرده در مسیر آن خواهد بود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
اگر بخواهم به کنفرانس خبری دکتر پزشکیان نمرهای بدهم، از 20 میتوان 15 را برای او در نظر گرفت.
اگر تک تک این حرفها عملیاتی شود، شانسی برای عبور ایران از مخاطراتِ هولناک کمینکرده در مسیر آن خواهد بود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
پرسهزني و تجربه متروي تهران
از زندهياد ميگل اونامونو دو چيز به من ارث رسيده است! يكي همان نگاه تراژيكش به زندگي آدميزاد و ديگري علاقه به پرسهزني در نقاط دنج شهر.
معمولا آدمها از پدر و مادرشان چيزي را به ارث ميبرند اما چون پدر و مادر من هيچكدام نه نگاهي تراژيك به زندگي داشتند و نه اهل پرسهزدني در شهر بودند، بنابراين جز اونامونو كس ديگري به يادم نيامد تا اين عادات را به ارث بردن از او نسبت دهم!
دانشجو كه بودم به خصوص در فصل پاييز، كوچهباغهاي شمرون و نياورون و كاشونك و دارآباد و گلابدره، ميعادگاه هفتگيام بود. با تأني از سربالاييها بالا ميرفتم و در افكارم غرق ميشدم. امروزه ديگر آن فرصت و موقعيت و حلاوت نه فقط كم پيش ميآيد كه كلا از بين رفته است. حالا اينكه آدمي در آستانه ورود به 60 سالگي حسرت پرسهزني در جواني خود را بخورد، نوعي پيشرفت است يا عقب ماندن، خدا ميداند.
باري چهارشنبه هفته قبل فرصتي براي پرسهزني پيش آمد. ابتدا به پل رومي رفتم و از آنجا براي شركت در مجلس ترحيم مرحوم زندهياد شيخ محمد باصري واعظِگنابادي، راهي مسجد نور در ميدان فاطمي شدم.
شهرت مرحوم باصري را محدود به گناباد و خراسان ميپنداشتم اما در مجلس ترحيمش از سردار رادان گرفته تا اسماعيل خطيب و دهها صاحب منصب و آدم نامدار حضور يافته بودند كه سبب تعجبم شد. بعد از مراسم جمعي از روحانيون حاضر در مجلس به سمتم آمدند. همگي دنبال كننده كانالم بودند و نوشتههايم را تحسين ميكردند. اين بيشتر سبب تعجبم شد و حتي احساس كردم كه شايد نوعي رنسانس زيرپوستي در جريان باشد!
از مسجد نور تا ميدان وليعصر را به اين اميد گز كردم كه در آنجا سوار خطيهاي ميدان پونك شوم. ايستگاه خلوت و خالي بود و اثري از تاكسي يا ون هم ديده نميشد. بايد منتظر ميماندم و ماندم، اما نه از مسافر و نه از تاكسي خبري نشد. در آن ميان يكي پيدا شد و گفت كه چرا با مترو نميروم؟
از خود پرسيدم، چرا با مترو نميروم؟ بعد يادم آمد كه از هنگامي كه مترو در تهران به راه افتاده است من فقط يك بار همان اوايلش، از آرياشهر تا كرج رفته و برگشتهام و بعد از آن پايم را به متر نگذاشتهام. بعد با خود گفتم لابد دليلش اين است كه مترو هنوز به سمت ميدان پونك كشيده نشده است. شايد هم بحث شلوغي بيش از اندازه مترو كه از افراد شنيدهام، در اين تصميم بياثر نبوده است.
به هر حال، زمان را براي تجربه سفر با مترو مناسب ديدم و بيدرنگ وارد ايستگاه شدم و از پله برقي پايين رفتم. ميپنداشتم تهيه بليت دنگ و فنگي داشته باشد، اما نداشت. به راحتي با استفاده از دستگاه نصب شده روي ديوار آن را تهيه كردم. به قيمتش كه نگاه كردم به نظرم 40 هزار تومان آمد اما وقتي دقت كردم 4 هزار تومان بود. از روي نقشه ديوار پي بردم كه خط شش مترو از شاه عبدالعظيم ميآيد و تا كوهسار در شمال غربي تهران ادامه مييابد. ايستگاه اشرفياصفهاني ابتداي خيابان پيامبر به ميدان پونك نزديكتر از ديگر ايستگاهها بود. تابلويهاي راهنمايي خط شش را دنبال كردم و مرحله به مرحله آنقدر از پله برقي پايين رفتم كه انگار به قعر زمين نزديك شدهام. با خود انديشيدم كه اگر ايستگاه وليعصر تا اين اندازه به سمت پايين پله ميخورد پس ايستگاه تجريش چه خبر است؟ چيزي كه بيش از اين موجب تعجبم شد، رفتار آدمها در مترو بود. گويي همه خود را به سكوت محض محكوم كرده بودند. اين سكوت به قدري سنگين بود كه حتي پرسش از افراد هم به نظر كاري ناصواب ميآمد. اما من نياز به كمي راهنمايي داشتم و بنابراين از جواني كه كنارم در ايستگاه نشسته بود و كتاب مرشد و مارگريتا را ميخواند با كلي عذرخواهي نام تك تك ايستگاههاي مشرف به كوهسار و چيزهاي ديگر را پرسيدم. با احترام و ادب جواب داد و سپس مشغول مطالعه كتابش شد. سكوت سنگين دوباره بر ايستگاه مترو خيمه زد....بقيهاش براي هفته بعد!
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/page/2773/12/
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
از زندهياد ميگل اونامونو دو چيز به من ارث رسيده است! يكي همان نگاه تراژيكش به زندگي آدميزاد و ديگري علاقه به پرسهزني در نقاط دنج شهر.
معمولا آدمها از پدر و مادرشان چيزي را به ارث ميبرند اما چون پدر و مادر من هيچكدام نه نگاهي تراژيك به زندگي داشتند و نه اهل پرسهزدني در شهر بودند، بنابراين جز اونامونو كس ديگري به يادم نيامد تا اين عادات را به ارث بردن از او نسبت دهم!
دانشجو كه بودم به خصوص در فصل پاييز، كوچهباغهاي شمرون و نياورون و كاشونك و دارآباد و گلابدره، ميعادگاه هفتگيام بود. با تأني از سربالاييها بالا ميرفتم و در افكارم غرق ميشدم. امروزه ديگر آن فرصت و موقعيت و حلاوت نه فقط كم پيش ميآيد كه كلا از بين رفته است. حالا اينكه آدمي در آستانه ورود به 60 سالگي حسرت پرسهزني در جواني خود را بخورد، نوعي پيشرفت است يا عقب ماندن، خدا ميداند.
باري چهارشنبه هفته قبل فرصتي براي پرسهزني پيش آمد. ابتدا به پل رومي رفتم و از آنجا براي شركت در مجلس ترحيم مرحوم زندهياد شيخ محمد باصري واعظِگنابادي، راهي مسجد نور در ميدان فاطمي شدم.
شهرت مرحوم باصري را محدود به گناباد و خراسان ميپنداشتم اما در مجلس ترحيمش از سردار رادان گرفته تا اسماعيل خطيب و دهها صاحب منصب و آدم نامدار حضور يافته بودند كه سبب تعجبم شد. بعد از مراسم جمعي از روحانيون حاضر در مجلس به سمتم آمدند. همگي دنبال كننده كانالم بودند و نوشتههايم را تحسين ميكردند. اين بيشتر سبب تعجبم شد و حتي احساس كردم كه شايد نوعي رنسانس زيرپوستي در جريان باشد!
از مسجد نور تا ميدان وليعصر را به اين اميد گز كردم كه در آنجا سوار خطيهاي ميدان پونك شوم. ايستگاه خلوت و خالي بود و اثري از تاكسي يا ون هم ديده نميشد. بايد منتظر ميماندم و ماندم، اما نه از مسافر و نه از تاكسي خبري نشد. در آن ميان يكي پيدا شد و گفت كه چرا با مترو نميروم؟
از خود پرسيدم، چرا با مترو نميروم؟ بعد يادم آمد كه از هنگامي كه مترو در تهران به راه افتاده است من فقط يك بار همان اوايلش، از آرياشهر تا كرج رفته و برگشتهام و بعد از آن پايم را به متر نگذاشتهام. بعد با خود گفتم لابد دليلش اين است كه مترو هنوز به سمت ميدان پونك كشيده نشده است. شايد هم بحث شلوغي بيش از اندازه مترو كه از افراد شنيدهام، در اين تصميم بياثر نبوده است.
به هر حال، زمان را براي تجربه سفر با مترو مناسب ديدم و بيدرنگ وارد ايستگاه شدم و از پله برقي پايين رفتم. ميپنداشتم تهيه بليت دنگ و فنگي داشته باشد، اما نداشت. به راحتي با استفاده از دستگاه نصب شده روي ديوار آن را تهيه كردم. به قيمتش كه نگاه كردم به نظرم 40 هزار تومان آمد اما وقتي دقت كردم 4 هزار تومان بود. از روي نقشه ديوار پي بردم كه خط شش مترو از شاه عبدالعظيم ميآيد و تا كوهسار در شمال غربي تهران ادامه مييابد. ايستگاه اشرفياصفهاني ابتداي خيابان پيامبر به ميدان پونك نزديكتر از ديگر ايستگاهها بود. تابلويهاي راهنمايي خط شش را دنبال كردم و مرحله به مرحله آنقدر از پله برقي پايين رفتم كه انگار به قعر زمين نزديك شدهام. با خود انديشيدم كه اگر ايستگاه وليعصر تا اين اندازه به سمت پايين پله ميخورد پس ايستگاه تجريش چه خبر است؟ چيزي كه بيش از اين موجب تعجبم شد، رفتار آدمها در مترو بود. گويي همه خود را به سكوت محض محكوم كرده بودند. اين سكوت به قدري سنگين بود كه حتي پرسش از افراد هم به نظر كاري ناصواب ميآمد. اما من نياز به كمي راهنمايي داشتم و بنابراين از جواني كه كنارم در ايستگاه نشسته بود و كتاب مرشد و مارگريتا را ميخواند با كلي عذرخواهي نام تك تك ايستگاههاي مشرف به كوهسار و چيزهاي ديگر را پرسيدم. با احترام و ادب جواب داد و سپس مشغول مطالعه كتابش شد. سكوت سنگين دوباره بر ايستگاه مترو خيمه زد....بقيهاش براي هفته بعد!
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/page/2773/12/
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
حاشیه ها!
در همه جای دنیا سیاست امری حاشیهدار است اما در کشور ما بیشتر همان حاشیه است!
حاشیههای مربوط به کنفرانس خبری دکتر پزشکیان کم نبود. عدهای اشارۀ او به مهندس میرحسین موسوی را تحت الفاظ "اون یکی" حمل بر خیلی چیزها کردهاند که به نظرم موجه نیست. گمان نمیکنم آقای پزشکیان از نام بردن از میرحسین بیمی داشته باشد. اگر این قدر ترسو بود، خود را وسط میدان مین پرتاب نمیکرد! در شجاعت او تردیدی نیست. همینطور گمان نمیکنم مهندس موسوی در چشم آقای پزشکیان فردی بی قدر و ارج باشد. قاعدتاً با استراتژی سیاسی او مخالف است، اما اینقدر بیانصاف نیست که بخواهد کل زحمات و کارنامه و شخصیت او را نادیده بگیرد. اگر قرار بود بیانصاف باشد در همان جریانات سال 88 آن را نشان میداد. با این حساب، برای چه به جای نام بردن از او از لفظ "اون یکی" استفاده کرد؟ این را قاعدتاً باید خودش توضیح دهد اما در عالم بشری گاهی حتی اسامی بسیار مشهور نیز برای یک لحظه از ذهن آدمی میپرند. برای من که اینطور است.
رو در رو قرار دادن مهندس موسوی و دکتر پزشکیان که برخی از حامیان مهندس آن را در پیش گرفتهاند، به نظرم کمکی به حل مشکلات کشور نمیکند که جای خود، بلکه در نهایت امر برای این جامعه و مردم آن، بسیار خسارتبار خواهد شد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
در همه جای دنیا سیاست امری حاشیهدار است اما در کشور ما بیشتر همان حاشیه است!
حاشیههای مربوط به کنفرانس خبری دکتر پزشکیان کم نبود. عدهای اشارۀ او به مهندس میرحسین موسوی را تحت الفاظ "اون یکی" حمل بر خیلی چیزها کردهاند که به نظرم موجه نیست. گمان نمیکنم آقای پزشکیان از نام بردن از میرحسین بیمی داشته باشد. اگر این قدر ترسو بود، خود را وسط میدان مین پرتاب نمیکرد! در شجاعت او تردیدی نیست. همینطور گمان نمیکنم مهندس موسوی در چشم آقای پزشکیان فردی بی قدر و ارج باشد. قاعدتاً با استراتژی سیاسی او مخالف است، اما اینقدر بیانصاف نیست که بخواهد کل زحمات و کارنامه و شخصیت او را نادیده بگیرد. اگر قرار بود بیانصاف باشد در همان جریانات سال 88 آن را نشان میداد. با این حساب، برای چه به جای نام بردن از او از لفظ "اون یکی" استفاده کرد؟ این را قاعدتاً باید خودش توضیح دهد اما در عالم بشری گاهی حتی اسامی بسیار مشهور نیز برای یک لحظه از ذهن آدمی میپرند. برای من که اینطور است.
رو در رو قرار دادن مهندس موسوی و دکتر پزشکیان که برخی از حامیان مهندس آن را در پیش گرفتهاند، به نظرم کمکی به حل مشکلات کشور نمیکند که جای خود، بلکه در نهایت امر برای این جامعه و مردم آن، بسیار خسارتبار خواهد شد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
بایکوت!
این پستهای درجه چهارم و پنجمی که به برخی از اهالی رسانه و مطبوعات در نهاد ریاست جمهوری و برخی دیگر از وزارتخانهها واگذار شده است واقعاً اینقدر اهمیت دارد که کیهان و اعوان و انصارش بر سر آن تحت عنوان "به کارگیری فتنهگران در دولت" قشقرق راه انداختهاند؟
این حرکات غوغاسالارانه و خودخواهانه و انحصارطلبانه مرا به یاد خاطرات زندانیان سیاسی دوران پهلوی از رفتار مسعود رجوی در زندان میاندازد که وقتی سازمان تحت کنترلش مثلاً فردی مانند مرحوم محمدعلی رجایی را بایکوت میکرد، حتی اجازه نمیدادند که مسئول سماور بند شود!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
این پستهای درجه چهارم و پنجمی که به برخی از اهالی رسانه و مطبوعات در نهاد ریاست جمهوری و برخی دیگر از وزارتخانهها واگذار شده است واقعاً اینقدر اهمیت دارد که کیهان و اعوان و انصارش بر سر آن تحت عنوان "به کارگیری فتنهگران در دولت" قشقرق راه انداختهاند؟
این حرکات غوغاسالارانه و خودخواهانه و انحصارطلبانه مرا به یاد خاطرات زندانیان سیاسی دوران پهلوی از رفتار مسعود رجوی در زندان میاندازد که وقتی سازمان تحت کنترلش مثلاً فردی مانند مرحوم محمدعلی رجایی را بایکوت میکرد، حتی اجازه نمیدادند که مسئول سماور بند شود!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
انفجار پیجرها در لبنان
رسانههای لبنانی از انفجار پیجرهای اعضای حزب الله لبنان در جنوب بیروت و سایر نقاط آن کشور خبر دادهاند.
تعداد مجروحان بین صدها تا هزاران نفر اعلام شده است. شماری از مجروحان جان خود را از دست دادهاند.
انگشت اتهام به طور طبیعی به سوی اسرائیل نشانه رفته است، هر چند که دولت نتانیاهو در تلاش است سیاست سکوت و عدم پذیرش مسئولیت این اتفاق را در پیش گیرد.
در چند روز اخیر، تنش بین حزبالله و ارتش اسرائیل به طرز کم سابقهای بالا گرفته است به طوری که برخی رسانهها از احتمال حملۀ زمینی اسرائیل به جنوب لبنان سخن گفتهاند.
انفجار پیجرها میتواند مقدمهای برای حملۀ زمینی اسرائیل به لبنان باشد، اما از آنجا که این پدیده امری بیسابقه و هضم و تحلیل اصل و تبعات آن زمانبر است، چه بسا زمینهساز تحرک دیپلماتیک تازهای برای توقف جنگ و یا جلوگیری از گسترش آن شود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
رسانههای لبنانی از انفجار پیجرهای اعضای حزب الله لبنان در جنوب بیروت و سایر نقاط آن کشور خبر دادهاند.
تعداد مجروحان بین صدها تا هزاران نفر اعلام شده است. شماری از مجروحان جان خود را از دست دادهاند.
انگشت اتهام به طور طبیعی به سوی اسرائیل نشانه رفته است، هر چند که دولت نتانیاهو در تلاش است سیاست سکوت و عدم پذیرش مسئولیت این اتفاق را در پیش گیرد.
در چند روز اخیر، تنش بین حزبالله و ارتش اسرائیل به طرز کم سابقهای بالا گرفته است به طوری که برخی رسانهها از احتمال حملۀ زمینی اسرائیل به جنوب لبنان سخن گفتهاند.
انفجار پیجرها میتواند مقدمهای برای حملۀ زمینی اسرائیل به لبنان باشد، اما از آنجا که این پدیده امری بیسابقه و هضم و تحلیل اصل و تبعات آن زمانبر است، چه بسا زمینهساز تحرک دیپلماتیک تازهای برای توقف جنگ و یا جلوگیری از گسترش آن شود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
رئیس دیوان عالی یا طلبه؟
شیخ محمدجعفر منتظری رئیس دیوان عالی کشور در بارۀ نوع مواجهۀ مسعود پزشکیان با مریم شبانی در جریان کنفرانس خبری خود، اظهارنظری کرده است که با جایگاه قضایی او در تضاد و تناقض است.
آقای منتظری البته تأکید کرده است که از موضع یک "طلبه" این "وظیفه" را انجام داده است. طلبه کسی است که در حجرۀ مدرسه درس میخواند. آنکه بر کرسی رباست دیوان عالی کشور تکیه میزند، طلبه نیست، بالاترین مقام قضایی کشور را به عهده دارد. هر پست و موقعیتی در این عالم بخصوص موقعیت قضایی، اختیارات و محدودیتهای خود را دارد. محدودیت مقام قضایی، عدم ورود به چالشهای سیاسی و احتیاط کامل در اظهارنظر و تقید تمام به زبان حقوقی و قانونی است. یک کلام فراتر از این محدوده، خروج از حیطۀ قضایی و ورود به عرصۀ سیاست است که عواقب بسیار مهلکی برای جامعه دارد. پارهای از عواقب ورود به سیاست توسط برخی مسئولان قضایی از سالها پیش خود را نمایان کرده و به اعتبار کل دستگاه قضا آسیب جدی زده است.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
شیخ محمدجعفر منتظری رئیس دیوان عالی کشور در بارۀ نوع مواجهۀ مسعود پزشکیان با مریم شبانی در جریان کنفرانس خبری خود، اظهارنظری کرده است که با جایگاه قضایی او در تضاد و تناقض است.
آقای منتظری البته تأکید کرده است که از موضع یک "طلبه" این "وظیفه" را انجام داده است. طلبه کسی است که در حجرۀ مدرسه درس میخواند. آنکه بر کرسی رباست دیوان عالی کشور تکیه میزند، طلبه نیست، بالاترین مقام قضایی کشور را به عهده دارد. هر پست و موقعیتی در این عالم بخصوص موقعیت قضایی، اختیارات و محدودیتهای خود را دارد. محدودیت مقام قضایی، عدم ورود به چالشهای سیاسی و احتیاط کامل در اظهارنظر و تقید تمام به زبان حقوقی و قانونی است. یک کلام فراتر از این محدوده، خروج از حیطۀ قضایی و ورود به عرصۀ سیاست است که عواقب بسیار مهلکی برای جامعه دارد. پارهای از عواقب ورود به سیاست توسط برخی مسئولان قضایی از سالها پیش خود را نمایان کرده و به اعتبار کل دستگاه قضا آسیب جدی زده است.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
از توصیه به حفظ میدری تا اصرار مرحوم دعایی
وقتی از دفتر مرحوم سیدابراهیم رئیسی نظر مرا هم برای عملکرد بهتر دولت جویا شدند، در میان پیشنهادهای اصلی، به حفظ احمد میدری در معاونت وزارت رفاه نیز تأکید کردم به گمان اینکه این توصیۀ کوچک احتمالاً نادیده گرفته نمیشود، اما نادیده گرفته شد.
مرحوم سیدمحمود دعایی با اصرار و الحاح از آقای رئیسی درخواست کرد که سیدعباس صالحی را به عنوان وزیر ارشاد در مقام خود ابقا کند زیرا علاوه بر اینکه مورد وثوق رهبری است، اهل فرهنگ و هنر را هم از سیاستهای دولت او نگران نخواهد کرد. این اصرار و الحاح تأثیری نداشت و محمدمهدی اسماعیلی به عنوان وزیر ارشاد معرفی شد.
با این حال، مرحوم دعایی کینهای به دل نگرفت و با وجود سن و سابقۀ دیرینهاش در جریان انقلاب و نزدیکی به بنیانگذار جمهوری اسلامی، در یک مراسم عمومی خم شد و دست مرحوم رئیسی را بوسید!
حالا با آنکه تعداد مشخصی از وزیران از نزدیکان جناح اصولگرا انتخاب شدهاند، با این همه، تندروهای آنان در مقابل انتصابهای دولتی چنان رفتار میکنند که گویی باید تمام کابینه و دستگاه دیوانسالاری کشور دربست در اختیار دوستان آنان قرار گیرد.
از خودم مال خودم از مردمم مال خودم!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
وقتی از دفتر مرحوم سیدابراهیم رئیسی نظر مرا هم برای عملکرد بهتر دولت جویا شدند، در میان پیشنهادهای اصلی، به حفظ احمد میدری در معاونت وزارت رفاه نیز تأکید کردم به گمان اینکه این توصیۀ کوچک احتمالاً نادیده گرفته نمیشود، اما نادیده گرفته شد.
مرحوم سیدمحمود دعایی با اصرار و الحاح از آقای رئیسی درخواست کرد که سیدعباس صالحی را به عنوان وزیر ارشاد در مقام خود ابقا کند زیرا علاوه بر اینکه مورد وثوق رهبری است، اهل فرهنگ و هنر را هم از سیاستهای دولت او نگران نخواهد کرد. این اصرار و الحاح تأثیری نداشت و محمدمهدی اسماعیلی به عنوان وزیر ارشاد معرفی شد.
با این حال، مرحوم دعایی کینهای به دل نگرفت و با وجود سن و سابقۀ دیرینهاش در جریان انقلاب و نزدیکی به بنیانگذار جمهوری اسلامی، در یک مراسم عمومی خم شد و دست مرحوم رئیسی را بوسید!
حالا با آنکه تعداد مشخصی از وزیران از نزدیکان جناح اصولگرا انتخاب شدهاند، با این همه، تندروهای آنان در مقابل انتصابهای دولتی چنان رفتار میکنند که گویی باید تمام کابینه و دستگاه دیوانسالاری کشور دربست در اختیار دوستان آنان قرار گیرد.
از خودم مال خودم از مردمم مال خودم!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
این وضعیت کار دستمان میدهد!
دکتر پزشکیان و کابینهاش مجبورند در ده جبهه بجنگند و گویا یاور درست و درمانی هم برایشان نیست!
پزشکیان با اختیارات محدود و محدودیتهای فراوان، از هر سو تحت فشار است. در حالی که فقط یک نمایندۀ مجلس برای تحمیل افراد مورد علاقۀ خود در سمتهای ملی و استانی، میتواند با تهدید و احضار روزانۀ هر وزیری، کل کابینه را به تنهایی مختل کند، از آن طرف، مطالبات متناقض افراد و گروهها و جناحها ونهادها حد و تمامی نمیشناسد!
باز جای شکرش باقی است که آدم صبور و پرحوصله و مداراجویی است و از کوره در نمیرود. فردی دیگری جای او بود، با مشاهدۀ این بلبشوی پرفشار و نفرتانگیز، در همین ابتدای کار گوشهای خود را میگرفت و به غاری به پناه میبرد!
به خدا که این وضعیتِ سبکسرانه و هرج و مرج گونه کار دست ما میدهد، کاری بسیار پرهزینهتر وخیمتر از آنچه به ذهن بدبینترین آدمها خطور میکند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
دکتر پزشکیان و کابینهاش مجبورند در ده جبهه بجنگند و گویا یاور درست و درمانی هم برایشان نیست!
پزشکیان با اختیارات محدود و محدودیتهای فراوان، از هر سو تحت فشار است. در حالی که فقط یک نمایندۀ مجلس برای تحمیل افراد مورد علاقۀ خود در سمتهای ملی و استانی، میتواند با تهدید و احضار روزانۀ هر وزیری، کل کابینه را به تنهایی مختل کند، از آن طرف، مطالبات متناقض افراد و گروهها و جناحها ونهادها حد و تمامی نمیشناسد!
باز جای شکرش باقی است که آدم صبور و پرحوصله و مداراجویی است و از کوره در نمیرود. فردی دیگری جای او بود، با مشاهدۀ این بلبشوی پرفشار و نفرتانگیز، در همین ابتدای کار گوشهای خود را میگرفت و به غاری به پناه میبرد!
به خدا که این وضعیتِ سبکسرانه و هرج و مرج گونه کار دست ما میدهد، کاری بسیار پرهزینهتر وخیمتر از آنچه به ذهن بدبینترین آدمها خطور میکند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
علامت بلوغ
سیدحسن نصرالله رهبر حزبالله لبنان اذعان کرد که در نتیجۀ انفجار دستگاههای الکترونیکی مورد استفادۀ اعضای این گروه، ضربۀ بیسابقهای به حزبالله وارد شده است.
راستش من از همان ابتدای وقوع این انفجارها، قصد داشتم یادداشتی با همین مضمون بنویسم اما نگران بودم که از طرف نیروهای افراطی داخلی به "حمایت از رژیم خبیث صهیونیستی" متهم شوم، بنابراین سکوت کردم!
اذعان به ضربه خوردن از دشمن، علامتی از واقعنگری و بلوغ سیاسی است. فقط نابالغان همواره خود را برندۀ هر منازعهای اعلام می کنند،حال چه ضربه زده باشند و چه ضربه خورده باشند.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
سیدحسن نصرالله رهبر حزبالله لبنان اذعان کرد که در نتیجۀ انفجار دستگاههای الکترونیکی مورد استفادۀ اعضای این گروه، ضربۀ بیسابقهای به حزبالله وارد شده است.
راستش من از همان ابتدای وقوع این انفجارها، قصد داشتم یادداشتی با همین مضمون بنویسم اما نگران بودم که از طرف نیروهای افراطی داخلی به "حمایت از رژیم خبیث صهیونیستی" متهم شوم، بنابراین سکوت کردم!
اذعان به ضربه خوردن از دشمن، علامتی از واقعنگری و بلوغ سیاسی است. فقط نابالغان همواره خود را برندۀ هر منازعهای اعلام می کنند،حال چه ضربه زده باشند و چه ضربه خورده باشند.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
رئالیسمجادویی است؟
با حوداثی که در لبنان در جریان است انگار دنیا وارد دورهای از رئالیسمجادویی و حتی سوررئالیسم شده است. انفجار ناگهانی هزاران دستگاه الکترونیکی و قتل و جرح ناشی از آن، هولناک و غیرقابل هضم است. این پدیدۀ نوظهور جنگها را بیش از توان تحمل آدمیزاد، بیرحمانه و غیرمنطقی و نامفهوم میکند.
آیا قرار است پیشرفت تکنولوژی و به کارگیری آن در تسلیحات جنگی، زندگی نوع بشر را به کلی ناامن و نهایتاً این گونۀ دوپا را منقرض کند یا اینکه غریزۀ بقا موجود انسانی را به پذیرش محدودیتهایی در حوزۀ تقابل با یکدیگر و یا اساساً منسوخ کردن جنگ، مقید و منضبط میکند؟
ظاهراً مهار پیشرفت تکنولوژی و سطح و عمق قدرت ویرانگری آن در جنگها، پاره شده است، اما موجود بشری متناسب با آن، عاقل و اخلاقی و منصف نشده است! ما در چه دورۀ عجیبی به دنیا آمدهایم! در تاریخ انسان در واقع این فقط نسل ماست که پیشرفت تکنولوژیک را در این گسترۀ عظیم تجربه میکند. با این حال، به روشنی نمیدانیم که این خوب است یا بد؟ آیا در آیندهای نزدیک آرزو خواهیم کرد که ای کاش در عصر غارنشینان پا به دنیا میگذاشتیم و یا اینکه آنچه خداوند میداند و ما نمیدانیم، جلوه و ظهور تازهای از حیات بهتر پیش رویمان قرار خواهد داد؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
با حوداثی که در لبنان در جریان است انگار دنیا وارد دورهای از رئالیسمجادویی و حتی سوررئالیسم شده است. انفجار ناگهانی هزاران دستگاه الکترونیکی و قتل و جرح ناشی از آن، هولناک و غیرقابل هضم است. این پدیدۀ نوظهور جنگها را بیش از توان تحمل آدمیزاد، بیرحمانه و غیرمنطقی و نامفهوم میکند.
آیا قرار است پیشرفت تکنولوژی و به کارگیری آن در تسلیحات جنگی، زندگی نوع بشر را به کلی ناامن و نهایتاً این گونۀ دوپا را منقرض کند یا اینکه غریزۀ بقا موجود انسانی را به پذیرش محدودیتهایی در حوزۀ تقابل با یکدیگر و یا اساساً منسوخ کردن جنگ، مقید و منضبط میکند؟
ظاهراً مهار پیشرفت تکنولوژی و سطح و عمق قدرت ویرانگری آن در جنگها، پاره شده است، اما موجود بشری متناسب با آن، عاقل و اخلاقی و منصف نشده است! ما در چه دورۀ عجیبی به دنیا آمدهایم! در تاریخ انسان در واقع این فقط نسل ماست که پیشرفت تکنولوژیک را در این گسترۀ عظیم تجربه میکند. با این حال، به روشنی نمیدانیم که این خوب است یا بد؟ آیا در آیندهای نزدیک آرزو خواهیم کرد که ای کاش در عصر غارنشینان پا به دنیا میگذاشتیم و یا اینکه آنچه خداوند میداند و ما نمیدانیم، جلوه و ظهور تازهای از حیات بهتر پیش رویمان قرار خواهد داد؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad