نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
71.2K subscribers
334 photos
57 videos
57 files
1.87K links
احمد زیدآبادی
Download Telegram
لبنان پس از انهدام بندر بیروت

صدای انفجار مهیبی که بندر بیروت را منهدم کرد بعضاً تا شعاع 250 کیلومتری محل حادثه از جمله در قبرس نیز شنیده شد. شورای عالی دفاع لبنان دلیل شدت انفجار را سرایت آتش به 2750 تن نیترات آمونیوم دانسته که از شش سال پیش در بندر بیروت انبار شده است.
این هنوز یک ارزیابی ابتدایی است. لبنانی‌ها با آنکه جنگ‌های بسیاری را در نیم قرن اخیر تجربه کرده‌اند، اما چنین حادثۀ هولناکی را در عمرشان به یاد ندارند. این حادثه تاکنون بیش از صد کشته و 4 هزار زخمی و میلیاردها دلار خسارت به مردم بیروت وارد کرده است و انتظار می‌رود که شمار تلفات انسانی بالاتر از این باشد. برخی گزارش‌ها از وحشت عمیق بیروتی‌ها و عزم آنان برای ترک کشور حکایت دارد. ابر قارچ گونه‌ای که پس از انفجار بر آسمان بیروت شکل گرفت، بیشتر یادآور حملۀ اتمی به هیروشیماست تا انفجار انباری از هزاران تن نیترات آمونیوم! به همین دلیل هم بیروتی‌ها که بسیاری از آنان قدرت شنوایی خود را بر اثر موج انفجار به طور موقت از دست دادند، به روایت‌های رسمی حاکی از تصادفی بودن انفجار تن نمی‌دهند و حتی برخی از سیاستمداران خواستار تحقیقات بین‌المللی در این باره شده‌اند.
لبنان کشوری کوچک و چند طایفه‌ای در ساحل شرقی دریای مدیترانه است که هیچکدام از بازیگران اصلی منطقه استقلال‌اش را جدی نمی‌گیرند و دخالت در امور داخلی آن را امری بی‌هزینه برای خود فرض می‌کنند. علت اصلی این ماجرا همان بافت فرقه‌ای و طایفه‌ای لبنان است که سبب شده هر کدام از طوایف و فرقه‌ها به یکی از کشورهای منطقه تا حد وابستگی نزدیک شوند و عملاً کشور خود را به صورت صحنۀ تسویه حساب آنها با یکدیگر در آورند!
در واقع این وضعیت افزون بر آنکه لبنان را در نیم قرن اخیر وارد چند دوره جنگ داخلی و خارجی کرده است، مانع ظهور دولتی مقتدر در آن کشور نیز می‌شود. دولت‌های لبنان که عموماً ائتلافی و نتیجۀ زد و بندهای سیاسی و پیچیده و ملال‌آور طوایف و فرقه‌های مختلف‌اند، در بهترین حالت، ثباتی نیم‌بند و شکننده پیدا می‌کنند و با هر توفان سیاسی در معرض سقوط قرار می‌گیرند.
از قضا انفجار ویرانگر بیروت در حالی رخ داد که دولت لبنان به رهبری حسان دیاب با بحران اقتصادی بی‌سابقه‌ای دست به گریبان است و امیدی به بقای آن نمی‌رود.
در واقع اقتصاد لبنان در سال‌های اخیر توان معمول خود را از دست داده و نیاز فزاینده‌ای به کمک‌ها و سرمایه‌گذاری‎های بین‌المللی پیدا کرده است. کشورهای علاقمند به سرمایه‌گذاری در لبنان، کمک به اقتصاد آن را به اصلاحات ساختاری مشروط کرده‌اند و پس از چند دور مذاکره با مقام‌های دولت لبنان به این نتیجه رسیده‌اند که دولت تحت رهبری حسان دیاب که به عنوان متحد حزب‌الله تلقی می‌شود، توان اصلاحات ساختاری را ندارد و عملکردش صرفاً اتلاف وقت است.
همین وضعیت سبب استعفای ناصیف حتی وزیر خارجۀ لبنان از مقام خود در چند روز اخیر شد. حتی با اشاره به فقدان ارادۀ لازم برای انجام اصلاحات در دولت دیاب، هشدار داده بود که ادامۀ روند موجود کشتی حکومت را به همراه مردم لبنان غرق خواهد کرد.
حال در چنین شرایطی، تأثیر انهدام بندر بیروت و هزینۀ چند میلیارد دلاری آن بر سرنوشت دولت دیاب کم و بیش روشن است!
در هر صورت، لبنان خواسته یا ناخواسته تابعی از نوع نظم منطقه‌ای در خاورمیانه است. این کشور کوچک در صف مقدم قربانیان این نظم یا به عبارتی بی‌نظمی قرار گرفته است. از این رو، انفجار بندر بیروت عمدتاً سبب تشدید مشکلات و افزایش نزاع‌های فرقه‌ای بخصوص پس از اعلام رأی دادگاه مربوط به ترور رفیق حریری نخست وزیر فقید این کشور خواهد شد. اما از آنجا که هر تهدید و مصیبتی در این عالم، فرصتی هم در دل خود نهان دارد، تخریب بندر بیروت شاید طرف‌های نزاع را به این صرافت اندازد که ادامۀ منازعات فرقه‌ای موجود، عملاً چیزی از موجودیت لبنان باقی نمی‌گذارد و چه بهتر که طناب وابستگی خود به بازیگران منطقه‌ای را قطع یا سست کنند و بر سر یک برنامۀ ملی برای رشد و توسعۀ واقعی لبنان به اجماع برسند!
#احمد_زیدآبادی
#انفجار_بیروت
#جنگ_داخلی_لبنان
#حسان_دیاب
#منازعات_فرقه‌ای
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
در بیروت در تهران!

با آنکه مقام‌های رسمی دولت لبنان و رهبران حزب‌الله، ضمن حادثه قلمداد کردن انفجار مهیب بندر بیروت، هنوز از چند و چون دقیق دلایل بروز آن اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند و افکار عمومی را به نتیجۀ تحقیق در این باره حوالت می‌دهند، در تهران مدیر مسئول روزنامۀ کیهان، ضمن عمدی شمردن انفجار، جیک و پیک ماجرا را با تمام جزئیات آن کشف کرده و نتیجۀ مورد نظر خود را نیز به طور قطع از آن گرفته است!
حالا من کاری به نتیجه‌گیری مدیر مسئول کیهان ندارم، فقط خیلی علاقمندم بدانم که او به عنوان یک روزنامه‌نگار از چه طریقی به این داده‌ها دست پیدا کرده است؟

#احمد_زیدآبادی
#انفجار_بندر_بیروت
#دولت_لبنان
#حزب_الله
#مدیر_مسئول_کیهان
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
حزب‌الله می‌تواند سلاح خود را حفظ کند؟

امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه در بازدید از ویرانه‌های بیروت با استقبال شماری از مردم مصیبت‌زدۀ این شهر روبرو شده است. حتی گزارش می‌شود که ده‌ها هزار لبنانی با امضای طوماری خواستار ادارۀ کشورشان توسط فرانسه شده‌اند!
این درخواست به واقع نوعی طلب بازگشت به دوران قیمومت فرانسه بر لبنان در فاصلۀ بین دو جنگ جهانی است. ظاهراً بسیاری از لبنانی‌ها ازحاکمان کشور خود به اندازه‌ای سرخورده و بیزار شده‌اند که از خیر استقلال هم گذشته و به نوستالژی دوران قیمومیت گرفتار شده‌اند!
روشن است که نه بازگشت به دوران قیمومیت امکانپذیر است و نه سپردن ادارۀ لبنان به دولت فرانسه. طبعاً امضاکنندگان طومار هم این را می‌دانند و احتمالاً به قصد نشان دادن عمق خشم خود از دولتمردان لبنانی و تحقیر آنها، چنین خواسته‌ای را مطرح کرده‌اند.
امانوئل مکرون اما ظاهراً چنین فضایی را برای یک گفتگوی بی‌پرده با رهبران لبنان مناسب یافته است. او خواهان تغییرات عمیق در لبنان شده تا جامعۀ بین‌المللی برای بازسازی بیروت و کمک به اقتصاد آن کشور ترغیب شود. مکرون در دیدار با رهبران لبنانی گفته است که هیچ سرمایه‌گذاری پول خود را به جیب رهبران فاسد نمی‌ریزد!
در واقع مکرون با سفرش به لبنان، ابتکارعمل برای بازسازی اقتصادی آن کشور را به دست گرفته است، اما از نگاه او بازسازی اقتصادی لبنان بدون اصلاحات عمیق سیاسی ممکن نیست.
در واقع هر گاه سخن از "اصلاحات عمیق سیاسی" در لبنان به میان می‌آید، توجه ناظران به مسئله‌ای به نام "سلاح حزب‌الله" معطوف می‌شود. بسیاری از کشورهای غربی و متحدان آنها در خاورمیانه و داخل لبنان، بر این باورند که حزب‌الله لبنان با برخورداری از زرادخانۀ عظیم موشکی و ده‌ها هزار چریک وفادار به خود، عملاً فرمول "دولت در دولت" را در لبنان پیاده کرده و اغلبِ امور این کشور را به طورغیررسمی مدیریت می‌کند. حزب‌الله نگهداری سلاح خود را به لزوم "مقاومت" در برابر اسرائیل مربوط می‌داند اما مخالفانش آن را به تبعیت از سیاست‌های جمهوری اسلامی و استفاده از کارت لبنان در یک مناقشۀ منطقه‌ای به نفع تهران متهم می‌کنند.
در هر صورت، به نظر می‌رسد که مخالفان حزب‌الله در داخل و خارج لبنان، انهدام بندر بیروت را زمینۀ مناسبی برای تشدید فشار علیه این گروه به منظور خلع سلاح آن تشخیص داده‌اند. از همین رو، مکرون برای کمک به بازسازی لبنان وعدۀ تشکیل یک کنفرانس بین‌المللی در آینده‌ای نزدیک را داده است. به نظرم در این کنفرانس احتمالی، خلع سلاح حزب‌الله به عنوان یکی از شروط اصلی کمک به اقتصاد لبنان مطرح شود. در واقع آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل از چندی پیش ضرورت خلع سلاح حزب‌الله را در دستور کار خود قرار داده و اخیراً نیز با استناد به برخی قطعنامه‌های شورای امنیت، آن را تکرار کرده است.
در واقع، درخواست برای خلع سلاح حزب‌الله امر تازه‌ای نیست، آنچه تازه است، میزان تاب‌آوری این گروه در مقابل فشارهای داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی پس از ویرانی بیروت است.
در حقیقت، میزان تلفات و قدرت ویرانگری انفجار بندر بیروت، به کمک مخالفان داخلی و خارجی حزب‌الله آمده و برای نخستین بار این گروه را در موقعیت بغرنج و حتی سرنوشت‌سازی قرار داده است.
برای فهم بهتر این وضعیت بغرنج باید به یاد داشت که دولت متحد حزب‌الله در لبنان عملاً ورشکسته شده و توان ادارۀ اقتصاد کشور بدون یاری کشورهای خارجی را ندارد. از طرفی حزب‌الله خودش نیز طی سال‌های اخیر از دو سو تحت فشار شدید اقتصادی قرار گرفته است. از یک سو نهادهای وابسته به آن، تحت تحریم‌های اقتصادی و سیاسی کشورهای عربی و غربی، توان و رمق مالی خود را تا اندازۀ بسیاری از دست داده‌اند و از سوی دیگر، کمک‌های اقتصادی جمهوری اسلامی به آن به علت ته کشیدن منابع مالی ایران بر ثر تحریم‌های آمریکا به شدت کاهش یافته است.
در شرایط ضعف اقتصادی، حزب‌الله برای حفظ تأثیرگذاری خود بر سیاست لبنان و منطقه، قاعدتاً مجبور به تکیۀ بیشتر بر سلاح خود خواهد شد، اما مشکل این است که این سلاح از این پس به طور روزافرونی به عنوان عامل اصلی بحران اقتصادی لبنان معرفی خواهد شد امری که می‌تواند خشم شهروندان عادی به تنگ‌آمده را به دنبال داشته باشد.
به هر حال، بحران اقتصادی لبنان با انفجار بندر بیروت به نقطۀ اوج خود رسیده است و از این پس، این کشور کوچک و مصیب‌‌زده بر سر دو راهی سقوط کامل اقتصادی و هرج و مرج ناشی از خشم عمومی و یا تطبیق خود با شرایط تازه‌ای مواجه خواهد شد.
عجیب اینکه لبنان که تا کنون تابعی از نظم یا بی‌نظمی خاورمیانه معرفی می‌شد، به دلیل یک حادثۀ دلخراش، در موقعیتی قرار گرفته که ممکن است نقطۀ شروع نظم تازه‌ای در خاورمیانه شود!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
خبرهای خوب؟

سران قوای مجریه و مقننه وعدۀ خبرهای خوبی در حوزۀ اقتصاد در هفته جاری داده‌اند. حالا بسیاری از ناظران سیاسی و اقتصادی بسیج شده‌اند تا در بارۀ "خبرهای خوب" سران قوا گمانه‌زنی و از وعدۀ آنان کشف رمز کنند!
من که تصور نمی‌کنم شق‌القمری در انتظارمان باشد! به احتمال زیاد، "خبرهای خوب" از یک سلسله توصیه‌ها و تمهیدات مالی و پولی مرسوم فراتر نخواهد بود و داستان سورپرایز وزیر ارتباطات را در اذهان زنده خواهد کرد!
به هر حال، این "خبرهای خوب" هر چه باشد به نظرم چیزی که محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور گفته است، نیست!
واعظی گفته است: "علامت‌هایی که از کشورهای آسیایی و اروپایی و دیگران دریافت کرده‌ایم در روزهای پایانی تحریم ها قرار داریم"!
من نمی‌دانم آقای واعظی علائم مورد نظرش را چگونه و از چه راهی دریافت کرده است، اما از این نوع علائم که فعلاً در سپهر سیاست رسمی ایران و جهان چیزی به چشم نمی‌خورد.
البته واعظی در انتهای سخنان خود، "روزهای پایانی تحریم" را به "امیدواری" در این باره تقلیل داده و گفته است: "امیدواریم در ماه‌های آینده شرایط تحریمی کشور تغییر کند"! حالا چرا؟ چون : "هدف آنهایی که ما را تحریم کردند تسلیم شدن ایران در 3 الی 4 ماه بود، اما الان 2/5 سال گذشته است و ما در این مدت علاوه بر اینکه تسلیم نشدیم، اتکایمان به خودمان نیز افزایش یافته است"!
یعنی چون آمریکا تصور می‌کرده است ایران در مدت 3 الی 4 ماه تسلیم می‌شود و پس از گذشت 2/5 سال هنوز تسلیم نشده است، بنابراین از خیر تحریم گذشته و به زودی آن را لغو می‌کند!
این حرف‌ها مثل این است که بگوییم چون کشتی‌گیری انتظار داشته است رقیبش در ثانیه‌های نخست بازی ضربه فنی شود، اما چون نشده، او هم کلاً از خیر ادامۀ بازی و پیروزی احتمالی گذشته است!
من گمان می‌کنم شرایط چنان سخت و بغرنج شده است که مسئولان از یک طرف برای خود خیالبافی می‌کنند و از سوی دیگر به قصد تأثیرگذاری روانی کوتاه‌مدت بر روی افکار عمومی، وعده‌های فوری و بی‌بنیاد می‌دهند، غافل از اینکه اثرات میان‌مدت و دراز مدت این نوع وعده‌ها امر سیاست در ایران را از اساس از اعتبار اجتماعی می‌اندازد.
#احمد_زیدآبادی
#سران_قوا
#تحریم_اقتصادی
#محمود_واعظی
#اعتبار_اجتماعی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
ایران و موج انفجار بیروت!

شاید هرگز روشن نشود که بلای انفجار بندر بیروت چرا و چگونه نازل شد! اینگونه حوادث معمولاً در پردۀ ابهام باقی می‌مانند و اگر رازی هم پشت آنها باشد، به راحتی کشف نمی‌شود. مانند ماجرای ترور رفیق حریری که پس از گذشت 15 سال همچنان محل مناقشۀ احزاب و فرقه‌های لبنانی است و هر طرف، دیگری را به سازماندهی ترور متهم می‌کند.
مهمتر از اصل انفجار اما امواج آن است که بیش از هر چیز ظاهراً ساختار سیاسی معیوب لبنان را به لرزه در آورده است و چه بسا آن را ویران کند. لبنانی‌ها گویی دیگر طاقت خود را از نحوۀ اداره کشورشان از دست داده‌اند و با خشمی فزاینده تمام ارکان قدرت لبنان را هدف گرفته‌اند.
برای حل بحران ساختاری لبنان البته راه‌حل جادویی وجود ندارد. بافت طایفه‌ای این کشور اصولاً بحران‌زاست و عبور از این بحران نیز علاوه بر نیاز به تغییر جهتِ اکثریت جامعه از علایق فرقه‌ای به هویت ملی، محتاج اجماعی در سطح جهانی برای حل بحران است که در سال‌های اخیر در صحنۀ بین‌المللی حکم کیمیا پیدا کرده است!
با این حساب، مسیر بی‌نهایت دشواری پیش روی لبنانی‌هاست و چنانچه آنها توان و عزم و اراده و آگاهی لازم برای پیمودن این مسیر را نداشته باشند، امکان فروپاشی کامل اقتدار دولت و ورود به هرج و مرجی افسارگسیخته و طولانی مدت، دور از انتظار نیست.
شاید مقام‌های جمهوری اسلامی رنجیده خاطر شوند اگر گفته شود که انفجار بندر بیروت، بیش از همۀ طرف‌ها به سازمان حزب‌الله آسیب می‌رساند و به تبع آن، برنامۀ جمهوری اسلامی در منطقۀ خاورمیانه را با چالشی بی‌سابقه روبرو می‌کند. آنها اما چه رنجیده خاطر شوند و چه نشوند، داده‌های عینی و تحلیلی خواه ناخواه همین است و کتمان واقعیت به محو آن منجر نمی‌شود!
در واقع، خشم بسیاری از اقشار لبنانی هر چند که دامن عموم جناح‌های سیاسی را گرفته اما ظاهراً به طور ویژه‌ای به سمت حزب‌الله نشانه رفته است. روشن است که بسیاری از نیروهای داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی دخیل در لبنان نیز همین را می‌خواهند و در جهت تشدید آن تلاش می‌کنند. ظاهراً قرار است خلع سلاح حزب‌الله به صورت مطالبه‌ای به نسبت عمومی در آید و در آن صورت، شرایط در حد طاقت‌فرسایی برای رهبران حزب‌الله دشوار خواهد شد.
کشوری مانند فرانسه طبعاً در صدد است تا حزب‌الله را به انحلال بخش نظامی و تبدیل شدن به یک گروه کاملاً سیاسی ترغیب کند تا از قبِل آن، هم لبنان به دولتی مقتدر و یکپارچه دست یابد و هم حزب‌الله به میزان پایگاه اجتماعی خود در قدرت نظامِ کثرت‌گرای لبنان سهیم باشد. پذیرش چنین امری از طرف حزب‌الله به معنای تغییر جهت بنیادی خط مشی آن و خروج از حلقه‌ای است که آنها "محور مقاومت" نام گذاری‌اش کرده‌اند. چنین تحولی اما بدون رضایت جمهوری اسلامی چگونه ممکن است؟ و مهمتر از آن، جمهوری اسلامی چگونه به چنین امری رضایت می‌دهد؟
روی دیگر این ماجرا هم البته بسیار پرهزینه است. اصرار حزب‌الله بر حفظ شرایط موجود به هر بهای ممکن، البته شاید مانع خلع سلاح آن شود، اما بهایش ورود علنی و بی‌پردۀ آن به مناقشات هرج و مرج‌ گونۀ فرقه‌ای و نظامی داخلی لبنان است که عاقبتِ آن از هر جهت نامشخص و بلکه بسیار تیره و تار است. از طرفی ورود حزب‌الله به درگیری‌های داخلی، انرژی و میدان مانوری برای نقش‌آفرینی فرامرزی آن بخصوص در بحران سوریه و هماوردی با اسرائیل باقی نمی‌گذارد و از منظر راهبردی کلاً نقض غرض است و چه بسا از پذیرش خلع سلاح هم هزینه‌ای سنگین‌تر برای‌اش در پی داشته باشد.
برای غلبۀ حزب‌الله بر این بحران، ظاهراً کار عمده‌ای هم در این شرایط از جمهوری اسلامی برنمی‌آید. اگر دولت ایران اکنون ذخیرۀ ارزی انبوه و دست به نقدی داشت، مانند دورۀ جنگ 33 روزه می‌توانست با تزریق چندین میلیارد دلار به نهادهای تحت کنترل حزب‌الله، نه فقط زمینۀ بازسازی بندر بیروت و مناطق ویران شدۀ پیرامون آن را فراهم آورد بلکه مانع اوجگیری بحران اقتصادی لبنان و تثبیت نسبی اوضاع سیاسی آن شود. چنین پولی اما فعلاً نه فقط در بساط نیست بلکه ایران خودش نیز در به در دنبال یافتن منابع ارزی برای کنترل مشکلات اقتصادی فزایندۀ خود است.
در این میان، اسرائیل بخصوص به فکر بهره‌برداری از شرایط موجود برای رفع تهدید مداوم و امنیتی مرزهای شمالی‌اش خواهد افتاد. تنها مانع اسرائیل در این وضعیت، بحرانی است که گریبان کابینۀ اتئلافی نتانیاهو - گانتز را گرفته و آن را با خطر فروپاشی روبرو کرده است.
#احمد_زیدآبادی
#انفجار_بیروت
#خلع_سلاح_حزب_الله
#محور_مقاومت
#جنگ_داخلی_لبنان
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
تمدید تحریم تسلیحاتی ایران و شورای همکاری خلیج فارس!

دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس به نمایندگی از شش کشور عضو این شورا با ارسال نامه‌ای به شورای امنیت سازمان ملل خواستار تمدید تحریم تسلیحاتی ایران شده است.
تحریم تسلیحاتی ایران طبق قطعنامۀ 2231 شورای امنیت قرار است 27 مهرماه سال جاری به پایان رسد، اما دولت آمریکا با متهم کردن ایران به "حمایت از تروریسم" خواستار تمدید تحریم تسلیحاتی تهران به صورت نامحدود است.
در همین مورد، گفته می‌شود دولت ترامپ امروز پیش‌نویس قطعنامه‌ای را به شورای امنیت ارائه می‌کند که فردا به رأی گذاشته خواهد شد.
طبق گزارش رسانه‌ها، پیش‌نویس قطعنامۀ مورد نظر آمریکا شانس چندانی برای تصویب از سوی شورای امنیت ندارد چرا که علاوه بر احتمال استفادۀ چین و روسیه از حق وتوی خود، کشورهای اروپایی نیز آن را متناسب با تلاش‌هایشان در جهت حفظ برجام نمی‌دانند و تداوم تحریم تسلیحاتی ایران به صورت مدت‌دار را بر تحریم نامحدود ترجیح می‌دهند.
با توجه به این سابقه، نامۀ دبیر کل شورای همکاری خلیج فارس به منظور تأثیرگذاری بر رأی اعضای شورای امنیت نوشته شده است و به نظر می‌رسد چندان هم بی‌تأثیر نباشد.
شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس بعضاً با یکدیگر دچا راختلاف‌اند و روابط یکسانی نیز با ایران ندارند. از میان این شش کشور، عربستان و بحرین و امارات موضع واحد و تندی در برابر جمهوری اسلامی دارند، عمان و کویت خود را مایل به میانجیگری نشان می‌دهند و قطر هم به دلیل اختلافاتی که تا حد دشمنی با سه کشور نخست پیدا کرده است، با سیاست خارجی نه چندان منسجمی، خود را دوست جمهوری اسلامی معرفی می‌کند.
بنابراین، آنچه در این میان کاملاً عجیب به نظر می‌رسد اجماع این شش کشور بر سر ضرورت تداوم تحریم تسلیحاتی ایران است که در نامۀ دبیرکل شورای همکاری به شورای امنیت تبلور یافته است.
اینکه چه تلاش‌های دیپلماتیک پشت‌پرده‌ای سبب این اجماع شده است، مشخص نیست، اما به سختی می‌توان پذیرفت که چنین تلاش‌هایی از جانب وزارت خارجۀ آمریکا صورت نگرفته باشد.
اینکه تلاش‌های احتمالی در این باره صرفاً جنبۀ متقاعد کنندگی داشته و یا از ابزارهای دیگری هم در این رابطه استفاده شده است، طبعاً قابل راستی‌آزمایی نیست اما اگر هر شش کشور شورای همکاری بنا به میل و طبق منافع مورد تصورشان خواستار تدوام تسلیحاتی ایران شده باشند، در آن صورت بخصوص چین و روسیه در استفاده از حق وتوی خود برای بی‌اثر کردن قطعنامۀ پیشنهادی آمریکا با دردسر روبرو می‌شوند.
چین و روسیه در کنار علاقه به حفظ سطحی از رابطه با ایران، برای گسترش روابط خود با کشورهای حوزۀ جنوبی خلیج فارس بویژه عربستان و امارات اهمیت بالایی قائل‌اند و نمی‌خواهند به انتخاب بین یکی از دو طرف دعوا مخیّر شوند.
قاعدتاً وتوی قطعنامۀ پیشنهادی آمریکا از سوی چین و روسیه بر روابط آنها با اعضای شورای همکاری تأثیر منفی می‌گذارد و این چیزی است که این دو کشور تمایلی به آن ندارند.
از طرفی رأی مثبت یا ممتنع آنها به قطعنامۀ مربوط به تداوم تحریم تسلیحاتی ایران به قصد جلب رضایت کشورهای عضو شورای همکاری نیز به نوبۀ خود می‌تواند روابط دو کشور را با تهران به خطر اندازد و یا به کلی سرد کند.
بنابراین، چین و روسیه در نوع برخورد با قطعنامۀ پیشنهادی آمریکا راه آسانی پیش رو ندارند و باید بین دو امر متناقض گونه‌ای آشتی برقرار کنند.
آمریکا با اصرار بر اصل "همه یا هیچ" می‌تواند راه‌های میانه را در برابر پکن و مسکو سد کند و آنها را به انتخاب بین ایران و شورای همکاری مجبور سازد. از طرفی واشنگتن می‌تواند با نشان دادن سطحی از انعطاف، راه حل میانۀ مورد نظر اروپایی‌ها را به عنوان راه سوم در برابر چین و روسیه قرار دهد.
البته ایران از هرگونه تمدید تحریم تسلیحاتی خود حتی به صورت محدود به شدت خشمگین خواهد شد، اما شاید خشم آن برای چین و روسیه چندان هم مهم نباشد چرا که با توجه به روابط تیرۀ ایران با اروپا و آمریکا، جمهوری اسلامی نهایتاً چاره‌ای جز حفظ رویکرد مثبت خود در برابر مسکو و پکن نخواهد داشت!
در هر صورت، نوع رأی شورای امنیت به قطعنامۀ پیشنهادی آمریکا تا اندازۀ بسیاری، نحوۀ مناسبات قدرت‌های جهانی و نقش ایران و رقبای منطقه‌ای‌اش در این مناسبات را روشن خواهد کرد و این تا حدی از ابهام موجود در مناسبات جهانی می‌کاهد و بخصوص برای تحلیل‌گران مفیداست!
#احمد_زیدآبادی
#شورای_همکاری
#شورای_امنیت
#تحریم_تسلیحاتی_ایران
#چین_و_روسیه
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
پوتین و واکسن کرونایش!

با آنکه ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از کشف و ثبت واکسن کرونا در کشورش و تزریق آن به دخترش خبر داده است، اما ظاهراً محافل علمی و بهداشتی و سیاسی جهان آن را خیلی جدی نگرفته‌اند!
حالا فرض کنیم که چنین خبری را رهبر کشورهایی مانند نروژ، سوئد، سوئیس، بلژیک، آلمان، دانمارک، فرانسه، بریتانیا، آمریکا، کانادا، ژاپن یا حتی استرالیا اعلام کرده بود! در آن صورت، کشف واکسن کرونا به عنوان یک "واقعیت" مورد تأیید قرار می‌گرفت و خوش‌بینی نسبت به ریشه کن کردن این ویروس، جای تردید و دودلی و یأس را می‌گرفت.
چرا چنین تفاوتی؟ پاسخ واضح است. پوتین بر کشوری حکم می‌راند که نظام سیاسی حاکم بر آن، سازوکاری برای راستی‌آزمایی ادعاهای رهبران آن و پاسخگویی آنان در برابر افکار عمومی و یا نهادهای دمکراتیک تعریف نکرده است. بنابراین پوتین هر ادعایی را می‌تواند بدون تحمل هرگونه هزینۀ سیاسی مطرح کند. ادعاهای بدون هزینه هم معمولاً از نگاه دیگران گزافه‌اند و هر چند که ممکن است در مواردی هم درست باشند، اما به طور کلی قبل اعتماد و اعتنا نیستند.
در مقابل، شاید برخی از رهبران کشورهایی که در بالا از آنان نام برده شد به لحاظ ویژگی‌های شخصی چندان برتر از پوتین نباشند، اما هر ادعای آنان در مورد دستاوردهای عینی و قابل سنجش، از سوی رسانه‌ها، سازمان‌های مدنی و تخصصی و نهادهای دمکراتیک به راحتی قابل راستی‌آزمایی است و در صورت گزاف بودن آن، تا مرحلۀ برکناری از مقام خود برای آنان هزینه‌زا خواهد بود. همین مکانیسمِ راستی‌آزمایی و پاسخگویی اعتماد به ادعاهای آنان را هم بیشتر می‌کند.
بنابراین داستان مربوط به خصومت علیه یک کشور و شیفتگی نسبت به کشوری دیگر نیست. تمام داستان به سازوکار راستی‌آزمایی و پاسخ‌گویی باز می‌گردد!
#احمد_زیدآبادی
#ولادیمیر_پوتین
#ویروس_کرونا
#واکسن_روسی
#نظام_پاسخگو
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
مکرون از روحانی چه می‌خواهد؟

امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه برای پایان دادن به بحران لبنان به تلاش های دیپلماتیک خود سرعت داده است. او در همین زمینه با حسن روحانی همتای ایرانی خود نیز تماس گرفته و نسبت به هرگونه دخالت کشورهای خارجی در امور داخلی لبنان هشدار داده است.
در واقع مکرون علاقمند است که ایران برای حفظ موقعیت کنونی حزب‌الله در لبنان، در مسیر فعالیت‌های او کارشکنی نکند و به نحوی با وی همراه شود. چنین حرکتی اما نیازمند چرخشی اساسی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است و به همین علت از عهدۀ حسن روحانی خارج است.
شاید دولت روحانی چندان بی‌میل نباشد که در مقابل سست شدن زنجیرۀ تحریم‌های آمریکا، از کارت لبنان در تعامل‌اش با فرانسه استفاده کند، اما چنین تمایل احتمالی بدون همراهی و موافقت ارکان اصلی قدرت در ایران، نه فقط امکان عملی شدن ندارد بلکه می‌تواند بالقوه شکاف درون حکومتی را به شدت تشدید کند.
در واقع ستون اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی در خاورمیانه، بر ضرورت حفظ "سلاح حزب‌الله" استوار است و اگر نظام جمهوری اسلامی بخواهد به نحوی با خلع سلاح این گروه کناربیاید، به معنای آمادگی آن برای تبدیل شدن از یک "حکومت استثنایی" به یک "رژیم عادی" در نظام بین‌الملل است، یعنی همان چیزی که به توصیۀ هنری کیسینجر، دولت ترامپ آن را با تمام قوای خود دنبال می‌کند.
از این جهت، این داستان بدان سادگی که احتمالاً مکرون تصور می‌کند، پیش نخواهد رفت. این در حالی است که آن سوی داستان هم البته بی‌نهایت پیچیده و دشوار است. اگر تلاش‌های دیپلماتیک مکرون مورد اجماع اغلب نیروهای داخلی لبنان و کشورهای دخیل در بحران این کشور قرار گیرد و در کنار آن قدرت‌هایی مانند روسیه و چین هم به حمایت از ابتکار عمل وی برخیزند، جمهوری اسلامی برای حفظ وضعیت موجود در لبنان چه می‌خواهد بکند؟ آیا تسلیم فشارهای همه جانبه خواهد شد و یا اینکه یک‌تنه در مقابل ائتلافی گسترده از نیروهای منطقه‌ای و بین‌المللی تا حد کشیدن ماجرا به رویارویی نظامی خواهد ایستاد؟
شاید مقام‌های ایرانی طبق معمول، این نوع فرمول‌بندی مبتنی بر اصلِ همه یا هیچ را، گونه‌ای تصویرپردازی افرطی از شرایط لبنان قلمداد کنند و به پیدا شدن راه سوم و میانه‌ای امیدوار باشند. با توجه به وخامت بحران لبنان اما به نظرم پیدا شدن راه سوم بی‌شباهت به معجزه نخواهد بود!
از طرف دیگر، بحران لبنان در حقیقت به نزاع اسرائیل - فلسطین هم گره خورده است. به باور من، بدون ارائۀ راه حلی متوازن برای حل مسئلۀ فلسطین، خلع سلاح حزب‌الله در لبنان از سوی بخش قابل توجهی از افکار عمومی مردم خاورمیانه به عنوان اقدامی یکجانبه و معطوف به منافع اسرائیل تفسیر خواهد شد و مقبولیت لازم را پیدا نخواهد کرد.
از این رو مکرون بدون توجه به این موضوع، بعید است بتواند گشایش عمده‌ای در بحران لبنان پدید آورد. گره نزاع اسرائیلی - فلسطینی هم عمدتاً به دست دولت ترامپ است، دولتی که با ارائۀ طرح صلح موسوم به " معاملۀ قرن" نشان داده است که یا درک عمیق و واقع بینانه‌ای از مشکل فلسطین ندارد و یا اینکه علاقمند است فرمولی ناعادلانه را با زور سیاسی و فشار اقصادی به طرف ستمدیدۀ مناقشه یعنی فلسطینی‌ها تحمیل کند!
بدین ترتیب، مکرون برای کمک به حل بحران لبنان نیازمند جلب حمایت ترامپ به ایجاد تغییراتی مهم در معاملۀ قرن است به طوری که دولت خودگردان فلسطین و پادشاهی اردن آن را کم و بیش متوازن ارزیابی کنند.
با توجه به عدم حمایت ترامپ از الحاق یکجانیۀ بخشی از کرانۀ باختری رود اردن به اسرائیل، شاید مکرون بتواند به ازسرگیری تماس بین دولت خودگردان فلسطین و کاخ سفید کمک کند؛ تماس‌هایی که گفته می‌شود با میانجیگری‌هایی در شرف آغاز است و چه بسا که در نهایت سبب تعدیلی اساسی در معاملۀ قرن شود.
#احمد_زیدآبادی
#امانوئل_مکرون
#سلاح_حزب‌الله
#حسن_روحانی
#حکومت_استثنایی
#رژیم_عادی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
امارات و اسرائیل؛ نخستین گام رسمی فرایندی غیر رسمی

محمد حسنین هیکل روزنامه‌نگار فقید مصری روزگاری گفته بود؛ روند تحولات خاورمیانه نشان می‌دهد که متأسفانه اوضاع همیشه به دلخواه و خواست اسرائیل پیش رفته است!
اینک توافق امارات متحدۀ عربی و اسرائیل برای عادی‌سازی روابط را می‌توان نمونه‌ای دیگر از سخن هیکل به شمار آورد.
در یک ارزیابی شتابزده شاید بتوان این توافق را آغاز عصر تازه‌ای در خاورمیانه دانست؛ عصری که اسرائیل به عنوان یکی از اعضای خانوادۀ کشورهای خاورمیانه از سوی بسیاری از کشورهای عرب منطقه، مورد پذیرش قرار خواهد گرفت.
واقعیت این است که اغلب کشورهای عربی و اسلامی از حدود سه دهه پیش، به لحاظ ذهنی و عملی، موجودیت اسرائیل را به عنوان واقعیتی غیر قابل انکار در منطقه پذیرفته‌اند و دغدغۀ اصلی آنها صرفاً چگونگی حل مسئلۀ فلسطین و تعیین مرزهای نهایی اسرائیل بوده است.
با این همه، طبق توافقی نانوشته، قرار بر این بود کشورهای عرب تا زمان عقب‌نشینی اسرائیل از سرزمین‌های اشغالی جنگ 1967 و تشکیل کشور مستقل فلسطینی، رابطه‌ای رسمی با تل‌آویو برقرار نکنند و به عبارت بهتر، از "ایجاد رابطه" به عنوان اهرم فشار یا حتی ابزاری تشویقی برای متقاعد کردن اسرائیل به پایان اشغال کرانۀ باختری و بیت‌المقدس شرقی استفاده کنند.
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا اما با ارائۀ طرح صلح موسوم به "معاملۀ قرن" این معادله را به کلی معکوس کرد! ترامپ با پیشنهاد الحاق حدود 30 در صد از خاک کرانۀ باختری از جمله تمام شهر بیت‌المقدس به اسرائیل، دولت عبری را در موقعیت چانه‌زنی بی‌سابقه‌ای قرار داد به طوری که برخی کشورهای عربی مطالبۀ عقب‌نشینی از کرانۀ باختری در ازای ایجاد رابطه را به توقف طرح الحاق در برابر برقراری ارتباط تقلیل دادند!
با این حساب، امارات عربی متحده، عادی‌سازی رابطه با اسرائیل را به زعم خود مفت و ارزان نفروخته بلکه در ازای آن، حمایت ترامپ برای توقف طرح الحاق را به دست آورده است.
با این حال، کشورهای حوزۀ جنوبی خلیج فارس به توقف طرح الحاق به صورت فرصتی برای ازسرگیری مذاکرات صلح بین اسرائیل و دولت خودگردان فلسطین می‌نگرند و امیدوارند که دو طرف در مذاکرات خود به راه‌حلی متوازن‌تر از معاملۀ قرن دست یابند و به بیش از 70 سال مناقشه و جنگ در منطقه پایان دهند.
در واقع، اگر آمریکا و اسرائیل تغییرات و یا اصلاحات ده تا پانزده درصدی در معاملۀ قرن را بپذیرند، رضایت اکثر کشورهای عربی و اسلامی نسبت به معاملۀ قرن جلب خواهد شد. احتمالاً برخی از کشورهای عربی علاقمندند برای برقراری رابطه با اسرائیل منتظرچنین اصلاحاتی بمانند، اما دولت آمریکا اصرار دارد که برقراری رابطه، مقدم بر هر امر دیگری است و در واقع می‌توان از آن به عنوان مشوقی برای جلب رضایت اسرائیل به تغییراتی در معاملۀ قرن استفاده کرد.
در هر صورت، اقدام امارات به احتمال زیاد از سوی دیگر کشورهای حوزۀ جنوبی خلیج فارس نیز تکرار خواهد شد و من حدس می‌زنم که بعد از این کشور به ترتیب بحرین، عمان، کویت، قطر و عربستان با فاصلۀ زمانی مشخصی به عادی سازی روابط خود با اسرائیل مبادرت خواهند کرد و سپس حرکت آنها در آفریقا بخصوص از طرف کشورهایی مانند مغرب و سودان پی گرفته خواهد شد به طوری که عادی‌سازی رابطه با اسرائیل خود به صورت امری عادی در آید!
در این میان، طبیعی است که جمهوری اسلامی به شدت نگران عادی‌سازی روابط کشورهای عربی و اسرائیل باشد چرا که آشکارا هدف این عادی‌سازی است!
با این حال، از نگاه برخی تحلیل‌گران، ایران نه فقط هدف این ماجرا بلکه به نوعی عامل آن هم محسوب می‌شود. از این منظر، شتاب کشورهای عربی برای عادی‌سازی رابطه با اسرائیل به دلیل ترس و وحشتی است که آنها از سیاست ایران در خاورمیانه پس از بهار عربی پیدا کرده‌اند. به عبارت دیگر، کشورهای محافظه کار عربی، ایران را تهدیدی مهمتر از اسرائیل علیه خود فرض می‌کنند و از همین رو در صدد برآمده‌اند تا با نزدیکی به دشمن دیرینۀ خود، صف واحدی در برابر آنچه تهدید فوری ایران می‌دانند، تشکیل دهند.
با آنکه جمهوری اسلامی هدف اصلی عادی‌سازی روابط عرب‌ها و اسرائیل قلمداد می‌شود؛ با این همه، این رویداد بر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، آرایش نیروهای داخلی اسرائیل، موقعیت دولت خودگردان و گروه‌های اسلامگرای فلسطینی، افکار عمومی جهان اسلام و عرب، روند حل بحران لبنان و به طور کلی نظم آتی خاورمیانه بسیار تأثیر می‌گذارد که در روزهای بعد بنا به موقعیت به آنها خواهم پرداخت.
#احمد_زیدآبادی
#امارت_متحده_عربی
#عادی_سازی_رابطه_با_اسرائیل
#سیاست_ایران_در_خاورمیانه
#معامله_قرن
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
پیام یازده رأی ممتنع در شورای امنیت

گرایش کلی جامعۀ جهانی را می‌توان در یازده رأی ممتنع اعضای شورای امنیت به قطعنامۀ پیشنهادی آمریکا برای تمدید نامحدود تحریم تسلیحاتی ایران مشاهده کرد.
از مجموع 15 عضور شورای امنیت، آمریکا و جمهوری دومینیکن به قطعنامۀ پیشنهادی رأی مثبت، چین و روسیه رأی منفی و بریتانیا، فرانسه، آلمان، بلژیک، استونی، اندونزی، ویتنام، آفریقای جنوبی، تونس، نیجر و سنت وینسنت رأی ممتنع دادند.
در واقع نمایندگان قاره‌های اروپا، آسیا و آفریقا با رأی ممتنع خود، ضمن نشان دادن نوع گرایش‌شان به چگونگی حل و فصل بحران‌های بین‌المللی، از همراهی با قطب‌های بزرگ نظامی جهان اجتناب کردند.
به عبارت دیگر، نمایندگان اکثریت کشورهای جهان نشان دادند که خواهان شیوه‌هایی متفاوت از دولت آمریکا و نیز رقبای چینی و روسی آن برای مدیریت نظام بین‌المللی‌اند و بنابراین، هیچکدام از این قدرت‌های نظامی نباید انتظار حمایت کورکورانۀ دیگر کشورها را از سیاست خود داشته باشند.
در این میان، وزارت خارجۀ ایران، رأی ممتنع اکثریت اعضای شورای امنیت به قطعنامۀ پیشنهادی آمریکا را به فعالیت‌های دیپلماتیک خود نسب داده است. البته فعالیت‌هایی در کار بوده است، اما اگر مقام‌های ایرانی این رأی را بدین صورت تفسیر کنند، به زودی سرخورده خواهند شد.
در واقع، رد قطعنامۀ پیشنهادی ایالات متحده در شورای امنیت به معنای حمایت آنها از لغو تحریم تسلیحاتی ایران در مهرماه سال جاری نیست، بلکه به مفهوم مخالف آنها با شیوۀ عملکرد آمریکا در تحمیل ارادۀ خود به جامعۀ جهانی است.
به دیگر سخن، موضوع تمدید تحریم تسلیحاتی ایران همچنان روی میز جامعۀ جهانی است و بخصوص کشورهای اروپایی و روسیه خواهان توافقی جمعی در این مورد با مشارکت همۀ طرف‌های درگیر در این ماجراهستند.
اگر آمریکا با تعدیل خواسته‌های خود به لزوم توافقی در این زمینه تن دهد، احتمال تمدید تحریم تسلیحاتی ایران برای مدتی مشخص حتی در شورای امنیت هنوز وجود دارد. اما اگر آمریکا راه هرگونه سازش و انعطاف را ببندد و مطالبات حداکثری خود را به منظور نابودی کامل برجام دنبال کند و بدین منظور در پی فعال کردن "مکانیسم ماشه" برای بازگشت تمام تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران باشد، به احتمال زیاد باز هم با ناکامی روبرو خواهد شد مگر اینکه در ماه‌های آتی اتفاقی بسیار تحریک‌آمیز از سوی ایران رخ دهد.
با این همه، عدم موفقیت آمریکا در تصویب قانونی بین‌المللی برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران تا تاریخ مقرر، به معنای گشوده شدن بازارهای تسلیحاتی به روی ایران و تسهیل صادرات و واردات سلاح نخواهد بود.
تا زمانی که سیاست خارجی جمهوری اسلامی، مورد نارضایتی بسیاری از کشورهای منطقه و جهان باشد، معاملۀ تسلیحاتی با ایران همچنان بسیار حسیاست‌زا خواهد بود و کشورها به آسانی آن را نخواهد پذیرفت.
به رغم این، رد قطعنامۀ پیشنهادی آمریکا، فرصت دیپلماتیک تازه‌ای در اختیار ایران قرار می‌دهد که اگر بخواهد، می‌تواند در جهت حل بنیادی مشکلات خود با دیگر کشورها از آن استفاده کند. اما اگر نخواهد، رد قطعنامه، به خودی خود چیزی به داشته‌های موجود اضافه نمی‌کند!
#احمد_زیدآبادی
#شورای_امنیت
#سازمان_ملل
#تحریم_تسلیحاتی_ایران
#فرصت_دیپلماتیک
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
کنکور یا شکنجه؟

پسر کوچک من پرهام امسال کنکوری است. چند روز پیش، بعد از شرکت در یک کنکور آزمایشی اینترنتی، سؤالات درس‌های عمومی را پیش من آورد تا در مورد غلط یا درستی گزینه‌هایش توضیح دهم.
یاللعجب! همین که چشمم به سؤالات افتاد سرم گیج رفت! مشتی اطلاعات حاشیه‌ای و غیرکاربردی و بی‌اهمیت را در کلافی غامض و مبهم و بی سر و ته و سرگیجه‌آوری در قالب گزینه‌های چهارگانه چنان در هم پیچانده بودند که فقط با رمل و اسطرلاب می‌شد در بارۀ درستی یا نادرستی‌شان نظر داد!
این نوع سؤالات نه فقط حاوی هیچ نوع دانش مفید و کارآمدی نیست، بلکه دانش‌آموز را هم کلاً از هر نوع علم و دانش و آگاهی واقعی بیزار می‌کند!
گفته می‌شود پشت این معرکه "مافیای کنکور" پنهان شده است. من در این باره چیزی نمی‌دانم و قضاوتی هم نمی‌کنم، به همین دلیل روی سخن‌ام با برگزارکنندگان کنکور در وزارت علوم است! آنها به چه حقی به جای طرح پرسش‌های روشن و منطقی و مفید، بچه های بیگناه مردم را به آموختن چنین لاطائلاتی وادار می‌کنند؟ به واقع آموختن این ریزه‌کاری‌های بی‌ثمر، مگر غیر از شکنجه و بردگی فکری دانش‌آموزان بینوا نام دیگری هم دارد؟
اصولاً بر چه اساسی، یک دانش‌آموز برای موفقیت در کنکور باید ذهن خود را مشغول این مارپیچ‌های آزاردهنده و بی‌حاصل کند؟
سال 62 که من کنکور دادم، پرسش‌ها عموماً واضح، عقلایی و حاوی اطلاعات مفید بود. در این مدت چه اتفاقی افتاده است که سؤالات کنکور تا این حد بی‌معنی و مبهم و پیچیده و مزخرف شده است؟
من نمی‌دانم در آزار و اذیت دانش آموزان چه لذتی نهفته است که این روند مخرب ظاهراً سال به سال هم تشدید می‌شود!
#احمد_زیدآبادی
#کنکور_سراسری
#مافیای_کنکور
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
آمریکا و فعال کردن مکانیسم ماشه!

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا از تصمیم کشورش برای فعال کردن "مکانیسم ماشه" در روزهای آینده خبر داده است.
مکانیسم ماشه، بندی از برجام است که بر اساس آن، بازگشت تمام تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران ممکن می‌شود.
فعال شدن مکانیسم ماشه به معنای مرگ رسمی توافقنامۀ برجام است و از همین رو، دیگرِ طرف‌های این توافقنامه مخالف به کارگیری آن هستند.
آمریکا اما پس از رد قطعنامۀ پیشنهادی‌اش در شورای امنیت، برای تمدید نامحدود تحریم تسلیحاتی ایران، فعال کردن مکانیسم ماشه را در دستور کار خود قرار داده است. حتی گفته می‌شود که آمریکا با اطلاع و آگاهی از عدم تصویب قطعنامۀ پیشنهادی‌اش در شورای امنیت، عمداً اصرار به رأی‌گیری دربارۀ آن کرده است تا بهانۀ لازم را برای فعال کردن مکانیسم ماشه به دست آورد.
این در حالی است که دیگر اعضای دائم شورای امنیت با اشاره به خروج رسمی آمریکا از برجام، این کشور را فاقد صلاحیت حقوقی لازم برای فعال کردن مکانیسم ماشه می‌دانند و با اقدام آمریکا در این زمینه مخالف‌اند.
آمریکا اما بین خروج از برجام و حق فعال کردن مکانیسم ماشه برای خود، مغایرتی نمی‌بیند و گویا بخش حقوقی وزارت خارجۀ آمریکا در این باره سندی برای ارائه به شورای امنیت نیز تهیه کرده است.
در واقع متن‌های حقوقی بین‌المللی مانند هر متن دیگری، همواره محل تأویل و تفسیرهای مختلف‌اند و هر گاه پای مسائل سیاسی و امنیتی کشورها در میان باشد، تفسیری معمولاً غالب می‌شود که قدرت بیشتری در پشت آن نهفته باشد! طبعاً متن برجام هم از این قاعده مستثنی نیست و هر یک از طرف‌های امضاء کنندۀ آن تفسیر مخصوص به خود را از متن آن دارند و بنا به پشتوانۀ قدرت خود، در جهت غالب کردن تفسیرشان کوشش می‌کنند.
بنابراین، اینکه آیا آمریکا پس از خروج از برجام از حق فعال کردن مکانیسم ماشه برخوردار است یا خیر، بیشتر به کار کارشناسان حقوق بین‌الملل می‌آید تا در بارۀ آن به بحث و جدل با هم مشغول شوند. از نگاه اهل سیاست اما مسئله این است که آیا آمریکا برغم مخالفت دیگر اعضای دائمی شورای امنیت از قدرت لازم برای فعال کردن مکانیسم ماشه برخوردار است یا خیر؟
آمریکا در حال حاضر دیگر تنها قدرت تعیین‌کنندۀ مناسبات جهانی نیست، اما همچنان بزرگترین آنهاست. از همین رو این کشور می‌کوشد تا با استفاده از قدرت خود، روندهای جهانی را به گونه‌ای هدایت کند که موقعیت برترش را در نظام جهانی تا حد ممکن حفظ کند.
یکی از اهداف اصلی آمریکا، سر و سامان دادن به نوعی نظم دلخواه در خاورمیانه است تا پس از آن بتواند از حجم حضور نیروهایش در این منطقه بکاهد و استقرار نظامی خود را عمدتاً بر آسیای جنوب شرقی متمرکز کند.
از این رو، دولت ترامپ مسئلۀ ایران و نزاع عربی - اسرائیلی را دو کانون بحران خاورمیانه به شمار می‌آورد و به زعم خود می‌کوشد تا پیش از ترک قدرت به طور موازی آنها را در مسیری متفاوت از گذشته قرار دهد.
سیاست آمریکا در مورد نزاع عربی - اسرائیلی کم و بیش روشن است. این سیاست در معاملۀ قرن تبلور یافته است بدین صورت که کشوری مستقل با اختیارات محدود در بخش اعظم کرانۀ باختری رود اردن برای فلسطینی‌ها شکل گیرد و در ازای آن نیز کشورهای عرب با اسرائیل روابط رسمی برقرار کنند.
در مورد ایران اما سیاست دولت ترامپ پیچیده‌تر و مقداری همراه با ابهام است. سیاست رسمی البته این است که جمهوری اسلامی به اندازه‌ای تحت فشار اقتصادی و دیپلماتیک قرار گیرد که به ناچار "دعاوی انقلابی و ایدئولوژیک و فرامرزی" خود را رها کند و با نظم در حال ظهور منطقه‌ای به عنوان یک "کشور عادی"همراه شود و از مواهب آن بهره ببرد. با این حال، لحن مقام‌های آمریکایی در برابر جمهوری اسلامی بعضاً به نحوی است که با این هدف‌گذاری سازگار به نظر نمی‌رسد و نوعی علاقه به "تغییر رژیم" را به اذهان متبادر می‌کند گرچه نشانۀ روشنی هم از پیگیری چنین علاقه‌ای آشکار نیست.
در هر صورت، دولت ترامپ تمام قدرت خود را به کار گرفته است تا از طریق فعال کردن مکانیسم ماشه، یک بار و برای همیشه به "شرّ برجام" پایان دهد وایران را وادار به امضای توافق تازه‌ای کند.
شاید طرح ابتکارات دیپلماتیک جدیدی از سوی دیگر طرف‌های برجام که سبب جلب رضات ترامپ هم شود، آمریکا را از تعقیب این سیاست باز دارد. اما اگر چنین ابتکاراتی در میان نباشد، به نظرم آمریکا تا حد تهدید به خروج از سازمان ملل، بر فعال کردن مکانیسم ماشه اصرار ورزد!
خروج آمریکا از سازمان ملل هم به معنای بی‌اثر کردن و حتی نابودی این سازمان است و این چیزی است که بعید می‌دانم سایر قدرت‌های جهانی تاب تحمل آن را داشته باشند، بنابراین ممکن است تا حدود زیادی در صدد جلب رضایت ترامپ برآیند.
#احمد_زیدآبادی
#مکانیسم_ماشه
#توافق_برجام
#شورای_امنیت
#سازمان_ملل
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/153081/
لینک فوق مربوط به مطلبی است که روز گذشته در روزنامۀ اعتماد در بارۀ دوران تبعیدم به گناباد منتشر شد. در متن به "کوهستان جنوب شرقی" اشاره شده که صحیح آن "کوهستان جنوب غربی" است.
@ahmadzeidabad
امشب ساعت 21 برنامۀ لایوی به میزبانی انجمن حقوق شناسی و با مدیریت جناب بزرگمهر بشیریه
در بارۀ عواقب 28 مرداد برگزار می شود که علاوه بر اینستاگرام انجمن حقوق شناسی از طریق آدرس زیر نیز قابل دریافت است.
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
شتاب حوادث در خاورمیانه

روند تحولات در منطقۀ خاورمیانه شتاب کم‌سابقه‌ای به خود گرفته است به طوری که با یادداشت‌های هر روزه هم نمی‌توان پا به پای آن حرکت کرد.
از این رو، به منظور همراه شدن با سرعت تحولات، ظاهراً به جز پرداختن مختصر به چند موضوع مختلف در یک بستۀ تحلیلی در برخی روزها، چارۀ دیگری نیست. بستۀ تحلیلی مورد علاقۀ من بدین صورت است:
حکم دادگاه ترور رفیق حریری
دادگاه ویژه‌ای در لاهه قرار است امروز حکم نهایی خود را در بارۀ عاملان ترور رفیق حریری نخست وزیر فقید لبنان اعلام کند. سید حسن نصرالله دبیر کل حزب‌الله لبنان پیشاپیش اعلام کرده است که این حکم فاقد ارزش است و به آن توجهی نخواهد کرد. ظاهراً نصرالله مطمئن است که دادگاه ویژه چهار تن از اعضای حزب‌الله را مسئول ترور رفیق حریری اعلام خواهد کرد.
سعد حریری پسر رفیق حریری هم قرار است بعد از اعلام رأی دادگاه در بارۀ تحولات جاری لبنان مصاحبه کند. به نظرم او قصد دارد، توفانی سیاسی علیه حزب‌الله به راه اندازد.
با آنکه رهبر حزب‌الله نسبت به استحکام جایگاه این گروه در لبنان مطمئن است، اما ظاهراً همۀ امور به زیان گروه تحت رهبری‌اش به جریان در آمده است. حتی میشل عون رئیس جمهور لبنان که از متحدان مسیحی حزب‌الله به حساب می‌آید، طی مصاحبه‌ای، مذاکره با اسرائیل را به منظور دستیابی به صلح رد نکرده است. گرچه هرگونه توافق صلح بین لبنان و اسرائیل کاملاً دور از چشم انداز کنونی است، اما حتی اشارۀ غیرمستقیم میشل عون به این موضوع نیز می‌تواند زنگ‌های خطر را برای حزب‌الله به صدا در آورد.
مصادرۀ بنزین‌های ایرانی؟
پس از آنکه مقام‌های رسمی آمریکا توقیف محمولۀ بنزین ایرانی چند نفتکش را تأیید کردند، ابتدا سفیر ایران در ونزوئلا این خبر را کاملاً دروغ دانست و گفت؛ نفتکش‌ها متعلق به ایران نبوده‌اند و تحت پرچم ایران هم حرکت نمی‌کرده‌اند! بعد هم محمد جواد ظریف وزیر خارجه همان سخنان را تکرار کرد. این در حالی است که آمریکایی‌ها از توقیف محمولۀ کشتی‌ها سخن گفته بودند نه خودِ کشتی‌ها! حالا بیژن زنگنه وزیر نفت ایران اذعان کرده است که محمولۀ بنزین کشتی‌های فوق، از ایران بارگیری شده اما به گفتۀ او چون پول آنها پیش از این، از خریدار دریافت شده پس بنزین‌های توقیف شده ربطی به ایران ندارد!
برخورد مقام‌های ایرانی با این موضوع به نظرم نوعی "سیاست انکار" است که بیشتر نشانۀ ضعف تلقی می‌شود. به هر حال اگر فرض کنیم که طرف خریدار، مدعی دریافت بنزین پیش خرید شدۀ خود هم از ایران نشود، با این اوضاع ادامۀ فروش بنزین به کشورهای آمریکای جنوبی چگونه ممکن است؟
تنش بین امارات و ایران

مقام‌های جمهوری اسلامی نسبت به عادی‌سازی روابط امارات با اسرائیل موضع شدیدی گرفتند که اگر با پاره‌ای تهدیدها همراه نمی‌شد، با عرف بین‌الملل تعارضی پیدا نمی‌کرد. طبعاً مقام‌های ایرانی حق دارند عادی‌سازی رابطۀ امارات با اسرائیل را به شدیدترین لحن ممکن محکوم کنند، اما وقتی پای تهدید به میان می‌آید، صورت مسئله به سود طرف مقابل تغییر می‌کند. در حقیقت، وضعیت منطقۀ ما به گونه‌ای است که این نوع تهدیدها به جای آنکه اماراتی‌ها را بترساند و از موضع خود عقب بکشاند، عملاً به رابطۀ آنها با اسرائیل شتاب م‌ بخشد و سبب پیوستن سریع‌تر دیگر کشورهای عرب حوزۀ جنوبی خلیج فارس به این قافله برای تنها نماندن ابوظبی در برابر ایران می‌شود!
آمریکا و داستان ماشه!
قبلاً نوشته بودم که آمریکا برای فعال کردن مکانیسم ماشه علیه ایران ممکن است حتی تهدید به خروج از سازمان ملل کند. ظاهراً این گمانه‌زنی برای برخی عجیب آمده است و آن را کاملاً دور از ذهن دانسته‌اند.
از نگاه من اما امر محتملی است. نگاه دولت ترامپ به سازمان‌های بین‌المللی از زاویۀ میزان تأثیرگذاری این کشور بر آنها تنظیم می‌شود. از همین رو، این دولت از چند نهاد مهم بین‌المللی از جمله شورای حقوق بشر سازمان ملل، سازمان بهداشت جهانی و یونسکو خارج شده و در بعضی مراحل تهدید به خروج از سازمان تجارت جهانی و حتی پیمان نظامی ناتو کرده است!
با این سوابق و با توجه به خصلت انزواگرای جناح قدرتمندی از حزب جمهوریخواه که دولت ترامپ آن را نمایندگی می‌کند، چرا تهدید به خروج از سازمان ملل باید عجیب و غریب باشد؟
از نگاه دولت ترامپ، لغو تحریم تسلیحاتی ایران به معنای تهدید امنیت منطقه و بلکه جهان است و شورای امنیت بنا به وظیفۀ ذاتی خود باید مانع آن شود! حال اگر این اتفاق نیفتد، آمریکا همانطور که تاکنون این شورا را به ناتوانی در انجام وظایف خود متهم کرده است، آن را فاقد کارایی اعلام خواهد کرد و حضور خود در آن را بی‌ثمر خواهد دانست! این در واقع یک احتمال است. یعنی نه حتمی است و نه غیرممکن!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
ظریف چه پاسخی دارد؟
محمد جواد ظریف هفتۀ پیش مطلبی در روزنامۀ فرانسوی لوموند نوشت تا فرانسوی‌ها را متقاع کند که: "نابود کردن برجام توسط آمریکا بازگشت به قانون جنگل است."
اینک در همان روزنامۀ لوموند، جان فرانسوا بیّر، چهرۀ آکادمیک و دانشگاهی فرانسه و از مخالفان صریح سیاست خارجی دولت ترامپ، به آقای ظریف پاسخ داده است.
من به عنوان یک ایرانی بسیار مشتاق‌ام تا پاسخ ظریف به استاد فرانسوی را بشنوم یا بخوانم تا روشن شود که وزیر خارجۀ ایران، چه منطق و چارچوب حقوقی را به افکار عمومی دنیا عرضه می‌کند.
البته کاملاً بعید می‌دانم که دکتر ظریف به این خواست وقعی بگذارد، چرا که ظاهراً آنچه برای دستگاه دیپلماسی ما اهمیتی ندارد، اقناع کردن امثال من است!
https://www.iribnews.ir/fa/news/2791634/
https://news.gooya.com/2020/08/post-42190.php
#احمد_زیدآبادی
#محمد_جواد_ظریف
#روزنامۀ_لوموند
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
توده‌ای‌ها و لوکاشنکو!

راستش من تا به حال تصور می‌کردم که دفاع "رفقای توده‌ای" از اتحاد جماهیر شوروی سابق، به دلیل علاقه‌شان به نوع نظام سوسیالیستی یا همان اقتصاد دولتی آن کشور بوده است.
ظاهراً تصور من اشتباه بوده است! زیرا با حمایت شورانگیزی که این "رفقا" از ولادیمیر پوتین و اخیراً از الکساندر لوکاشنکو به رغم اقتصاد اصطلاحاً آزاد اما مافیاییِ حاکم بر روسیه و بلاروس، به عمل می‌آورند، یا کلاً به آن قسمت از کرۀ خاکی، فارغ از نوع حکومت آن عمیقاً دلبستگی دارند و یا اینکه تمایل‌شان به شوروی هم نه به دلیل نوع نظام اقتصادی آن، بلکه به علت وجود نظام سیاسی سرکوبگر و خفقان‌آور در آن کشور بوده است!
#احمد_زیدآبادی
#لوکاشنکو
#حزب_توده
#سوسیالیسم
#اتحاد_شوروی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
مکانیسم ماشه و سه سناریوی محتمل

آمریکا به طور رسمی مکانیسم ماشه را در شورای امنیت فعال کرده است و این مسئله سبب نگرانی روسیه از بروز بحرانی بی‌سابقه در این شورا شده است.
ظاهراً از نگاه روس‌ها، مکانیسم ماشه به هر نتیجه‌ای که ختم شود، بحران‌زاست، زیرا سبب شکاف عمیقی در بین اعضای دائم شورای امنیت و در واقع فلج شدن آن خواهد شد.
برای پیشگیری از وقوع چنین اتفاقی، ولادیمیر پوتین پیشنهاد برگزاری نشستی مجازی بین سران کشورهای 5+1 برای بحث در بارۀ این موضوع داده است.
در واقع هدف اصلی پوتین از این پیشنهاد، کشاندن ترامپ و حسن روحانی پشت یک میز به منظور یافتن راهی برای جلوگیری از بحران مربوط به فعال کردن مکانیسم ماشه است.
دولت‌های ایران و آمریکا هر دو با پیشنهاد پوتین بسیار سرد برخورد کرده‌اند به طوری دونالد ترامپ ضمن اظهار بی‌اطلاعی از جزئیات پیشنهاد، حضورخود در نشست مجازی سران را بعید دانسته و علی ربیعی سخنگوی دولت ایران نیز همزمان با تأکید بر حسن نیّت روسیه، برگزاری نشست سران را به دلیل عدم صداقت آمریکا بی‌اثر قلمداد کرده است.
با این همه، روس‌ها اعلام کرده‌اند که طرح مورد نظر خود را با دیگر طرف‌های برجام پیش خواهند برد. منظور آنها سه کشور اروپاییِ بریتانیا، فرانسه و آلمان در کنار چین است که از امضاء کنندگان توافق برجام هستند.
با توجه به مجموع سیاست‌ها و منافع این دسته از قدرت‌ها ظاهراً هیچکدام از آنها به تبدیل "مسئلۀ ایران" به مؤلفه‌ای بحرانی در روابط خود با آمریکا علاقه‌ای ندارند و هر کدام به شیوۀ مخصوص خود می‌کوشند تا راه‌حلی برای این مشکل پیدا کنند.
در حقیقت، اختلاف پیش آمده بین آمریکا از یک سو و سایر اعضای دائم شورای امنیت از سوی دیگر، عمدتاً مربوط به تحریم تسلیحاتی ایران است که طبق قطعنامۀ 2231 باید در اواخر مهر ماه پایان یابد. ادامۀ سایر تحریم‌ها فعلاً محل منازعه نیست چرا که آمریکا به طور یکجانبه آن را به تقریباً تمام کشورهای جهان تحمیل کرده و به صورت امری عادی در آورده است!
روس‌ها بر این باورند که پایان تحریم تسلیحاتی ایران، اصولاً تغییری در وضعیت کنونی جمهوری اسلامی ایجاد نمی‌کند. از نگاه آنان، پیش از تحریم تسلیحاتی ایران از سوی سازمان ملل، بازار داد و ستد تسلیحاتی با ایران هیچ رونقی نداشت. بنابراین، لغو تحریم‌ها در این دوره نیز عملاً کمکی به رونق داد و ستد آن نخواهد کرد.
بریتانیا و فرانسه همراه با آلمان اما به طور رسمی از لغو تحریم تسلیحاتی ایران نگران‌اند و آن را سبب افزایش تشنج در خاورمیانه می‌دانند. این سه کشور خواهان تمدید مدت‌دار تحریم تسلیحاتی ایران هستند به طوری که اِعمال آن به معنای پایان عمر برجام تلقی نشود.
چینی‌ها هم که در مورد مسائل مربوط به خاورمیانه معمولاً موضع سکوت یا کم‌حرفی را ترجیح می‌دهند، جز تأکید بر مخالفت با موضع آمریکا، نکتۀ دیگری در این باره نگفته‌اند اما به نظرم نگاه آنها در این مورد تا اندازۀ بسیاری شبیه روسیه است.
در چنین صحنه‌ای آمریکا می‌کوشد تا یک‌تنه کار تداوم تحریم تسلیحاتی نامحدود ایران را پیش ببرد. البته این کشور می‌توانست همانطور که تحریم‌های اقتصادی را با استفاده از مکانیزم تحریم‌های ثانویه علیه ایران اِعمال کرده است، تحریم تسلیحاتی ایران را نیز با همین ابزار ادامه دهد، اما مقام‌های کاخ سفید اصرارشان بر این است که مسیر خود را از طریق شورای امنیت دنبال کنند. با آنکه در این مسیر علی‌الظاهر مین‌های بسیاری کار گذاشته شده است، پرسش این است که چرا آمریکا در این مورد اصرار دارد؟
آیا آمریکا با توجه به ابهام‌های حقوقی مربوط به فعال کردن مکانیسم ماشه، موفقیت خود را در شورای امنیت مسجل می‌داند؟
یا اینکه به عمد در پی ایجاد بحران در شورای امنیت است تا با فلج کردن آن، فرصت و بهانۀ لازم را برای پیشبرد سیاست‌های یکجانبۀ خود بخصوص در منطقۀ خاورمیانه به دست آورد؟
یا اینکه در صدد ایجاد فضایی پرفشار و متشنج است تا شرکای دیگر آن در شورای امنیت، مجبور به ارائۀ طرح‌های میانجی‌گرایانه‌ای شوند که ایران را عملاً به پای میز مذاکرۀ مجدد در بارۀ برجام بکشاند؟
هر سۀ این سناریوها محتمل است، اما به نظرم مورد سوم به واقع‌بینی نزدیک‌تر باشد. به واقع، تمام اعضای دائم شورای امنیت از تماس و مذاکرۀ مستقیم ایران و آمریکا برای حل بحران کنونی حمایت می‌کنند. شاید بحرانی شدن اوضاع به این کشورها کمک کند تا با ارائۀ طرح‌هایی مشابه طرح پوتین، ایران را بر سر میز مذاکره با آمریکا بنشانند. با توجه به گرایشی که ایران به روسیه و چین پیدا کرده است، به نظرم این دو کشور از ابزار و قدرت لازم برای پیشبرد چنین ابتکاری برخوردار شده‌اند! از این پس نه گفتن صریح به روس‌ها و چینی‌ها برای جمهوری اسلامی به نظرم آسان نخواهد بود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
کارویژۀ صدور احکام قضایی علیه منتقدان!

در هنگامۀ فشارهای فزاینده و بی‌سابقۀ آمریکا علیه جمهوری اسلامی، بسیاری از نیروهای منتقد بخصوص از نوع متمایل به چپ را می‌شناسم که به نحوی علاقمندند درمقابل این قبیل فشارها موضع صریح و شدیدی بگیرند، اما هر بار که به اعلام این موضع نزدیک می‌شوند، علیه فعالان سیاسی و مدنی احکامی صادر می‌شود و یا وضعیت بغرنجی برای زندانیان سیاسی پیش می‌آید که آنها را عملاً از موضع گیری در این باره باز می‌دارد و مجبور به سکوت می‌کند.
در واقع کارویژۀ صدور اینگونه احکام و نوع برخورد با زندانیان سیاسی، به همین سکوت و بی‌تفاوتی بسیاری از چهره‌های دانشگاهی و نهادهای داخلی و خارجی نسبت به رفتار آمریکا خلاصه شده است!
اگر مسئولان امر عامدانه همین را می‌خواهند، پس به کار خود ادامه دهند، اما اگر لااقل در برخی موارد، سطحی از همدلی در برابر فشار ایالات متحده را از محافل مستقل داخلی و خارجی انتظار دارند، در گام نخست لازم است ماشین صدور احکامی این چنین را خاموش کنند و یا از حرکت باز دارند!
#احمد_زیدآبادی
#صدور_احکام
#زندانی_سیاسی
#محافل_آکادمیک
#تحریم_اقتصادی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
یک بام و دو هوا؟

مسعود بهنود روزنامه نگار شهیر ایرانی مدتی است که مواضعی شدید علیه سیاست آمریکا در برابر ایران می‌گیرد و عمدتاً به همین علت نیز مورد غضب نیروهای حامی براندازی قرار گرفته است.
در همین حال عطاءالله مهاجرانی وزیر سابق ارشاد نیز که در لندن به سر می‌برد، در حمایت از مواضع رسمی جمهوری اسلامی و مقابله با مخالفانش، حتی گوی سبقت را از بسیاری از مدافعان سرسخت نظام ربوده و با زبانی سخت کنایه‌آمیز و گاه گزنده در این باره می‌گوید و می‌نویسد.
هر گاه این دو چهره، مطلبی را علیه کشورهای مخالف جمهوری اسلامی توئیت می‌کنند، سایت‌های اصولگرا بویژه سایت مشرق نیوز آن را بدون درنگ بازنشر می‌کنند.
حالا به مناسبت سالروز کودتای 28 مرداد روزنامۀ اعتماد یادداشتی را از مسعود بهنود منتشر کرده است که سراسر علیه استبداد نظام پهلوی است.
در واکنش به این موضوع، سایت مشرق نیوز گزارشی طولانی رفته و با نگاهی فوقِ امنیتی هدف از انتشار نوشتۀ بهنود در روزنامۀ اعتماد را اجرای سناریوی امنیتیِ "سفیدنمایی" از وی و عطاء مهاجرانی قلمداد کرده است!
خب، اگر نشر مطلبی از این دو نفر، پیگیری سناریوی "سفید سازی" است، این "اتهام" که پیش از هر کس، دامن خود مشرق نیوز را می‌گیرد چون این سایت از بازنشر هیچکدام از نوشته‌های انتقادی آنهاعلیه سیاست آمریکا و همپمانانش لحظه‌ای غفلت نمی‌کند!
یعنی تا این اندازه یک بام و دو هوا؟
این ور بام قطب شمال و آن ورش خط استوا؟
#احمد_زیدآبادی
#مسعود_بهنود
#عطاء_مهاجرانی
#روزنامه_اعتماد
#مشرق_نیوز
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii