چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم
چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم
ناگهان دل داد زد که من می بینمش دیوانه
چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم
ناگهان دل داد زد که من می بینمش دیوانه
@ملنگ
زهر است عطای خلق ، هر چند دوا باشد "
حاجت ز که میخواهی ، جایی که خدا باشد؟...
صبح همه بخیر
زهر است عطای خلق ، هر چند دوا باشد "
حاجت ز که میخواهی ، جایی که خدا باشد؟...
صبح همه بخیر