🌺کانال آناوطن آغمیون🌺
1.79K subscribers
8.02K photos
1.98K videos
231 files
362 links
Download Telegram
یادی و خاطراتی از مهربان مردی فراموش شده
🌷🥀🖤❤️🌷🥀🖤❤️🌷🥀🖤❤️🌷🥀

نام و یاد روانشاد حاج ضرغام مرجانی آغمیونی را در آستانه سی امین سالگرد درگذشت آن مرحوم گرامی میداریم:

به جهت تک پسر بودن پدرمان زنده یاد حاج علی آقا خدنگی، ما از داشتن«عمو» محروم بودیم و دو عموی بزرگوار پدرمان بطور اعم و«حاج ضرغام عمی» بطور اخص این کمبود و خلأ  را  تا حدودی جبران کرده بودند.حاج ضرغام عمی اولاد  نداشت لذا،تمام محبت و ایثار پدرانه ی خود را نثار فرزندان و نوه های دو برادر خود نموده بود.

ناگفته نماند از آنجایی که حاج ضرغام عمی با برادر وٓسٓطی خود حاج هامان باجناق بود بطور فطری و عاطفی و غریزی، زن عموها که با هم خواهر بودند و جاریِ هم، نقش مثبتی نمیتوانستد در میانه ی میدان عواطف بازی کنند.

اما ما نوه های برادر بزرگتر «حاجی لار»از الطاف و مهر و محبت ایشان بهره ها می بردیم یک دلیلش این بود که پدر بزرگ ما شادروان حاج طرماح در تابستان ۱۳۴۴ زودهنگام با یک بیماری ناشناخته به رحمت خدا رفته بود.
❤️🥀🌷
(حاجی لار عنوانی بود که به سه برادر به جهت اینکه هر سه همزمان با هم به مکه مشرف شده بودند اطلاق میشد،مرحومان: حاج طرماح خدنگی،حاج هامان یا حاج محمد سرخابی،حاج ضرغام مرجانی.چنانچه ملاحظه می کنید هر کدام از سه برادر فامیلی جداگانه ای داشتند)
تابستان ها که درس و مدرسه تعطیل میشد به عشق روستا و مِهر آنها راهیِ آغمیون می‌شدیم.

خانه ی پدر بزرگِ مادری مان واقع در مرکز روستا رفاه و امکانات بیشتری داشت با این حال همیشه رو به سوی شرق و محروم روستا و محل سکونت عموها که البته زادگاهمان هم بود می نمودیم.❤️🥀🌷
سختی و مشقت و نبود امکانات رفاهی و احیانا بی مهری زن عموها را به جان می‌خریدیم تا روی خوش و استقبال گرم حاج ضرغام عمی را شاهد باشیم.❤️🥀🌷
هنوز هم گرمی دستان پینه بسته و داغیِ لبان پر مهر و عطوفت او را بر گونه ها و پیشانی خود احساس می کنم.

یادش بخیر،روزهایی را به خاطر دارم که هرچه در بساط داشت با وجود مخاطراتی که به سبب بعضی حسادت های صنف اناث ایشان را تهدید می‌کرد! سخاوتمندانه برای پذیرایی از ما در طبق اخلاص می‌گذاشت.❤️🥀🌷

دهها اثر در چند دهه زحمت توأم با ذوق و نوآوری آن مرحوم در شرق آغمیون که میشود از آن بعنوان «باقیات صالحات» نام برد،ایجاد و احداث باغ زردآلو می‌باشد که با عمری بالغ بر هفتاد سال هنوز هم در شرق رودخانه کروان چایی آغمیون و در کوهپایه به نام «یاماش یا یاماج» بعنوان« باغ زردآلوی حاجی ضرغام» و جنوب«فٓرٓجین باغی» خودنمایی میکند و در فصل بهار شکوفه های زردآلو چشم هم بیننده ای را حتی از جاده اصلی سراب- اردبیل در محدوده طاران تا پادگان می‌نوازد.❤️🥀🌷
در فصل تابستان و هنگام باردهی با زردآلو های معطر و خوشمزه پذیرای استفاده کنندگان میباشد

اینجانب بعنوان یک از وراث آن مرحوم که عملا در حکم یکی از نوادگانش محسوب می شوم یاد او را زنده نگه داشته و از خداوند متعال برای ایشان که به گمانم یکی از کم خطاترین بندگانش بود،آرزوی علو درجات را دارم و از مخاطبین گرامی تمنا میکنم در حق او و جمیع درگذشتگان نیکوسرشت شهر و روستاهای مان حمد و سوره ای اهدا نمایند.
غلامعلی خدنگی
Forwarded from دلنوشته‌های تاریخیِ علی مرادی مراغه‌ای (على مرادی مراغه ای)
💥تصویری از جبار باغچه بان و باغچه اش
✍️ علی مرادی مراغه ای
@Ali_Moradi_maragheie

امروز ۱۹ اردیبهشت زادروز جبار باغچه بان است. جبار باغچه بان، بنیانگذار نخستین کودکستان و نخستین مدرسه ناشنوایان در ایران است که ابتدا آنرا در سال ۱۳۰۵ش در تبریز بوجود آورد سپس به شهرهای دیگر سرک کشید.

♦️با خلاقیت می توان بسیاری از ناممکن ها را ممکن ساخت: آموزش خواندن و نوشتن برای کودکان ناشنوا، آن هم در زمانی که خواندن و نوشتن برای کودکانِ معمولی و مخصوصا دختران توام با انواع و اقسام محدویتها بود...
جبار باغچه ‌بان همچنین اولین مؤلف و ناشر کتاب کودک در ایران است.
مردمانی که بدنبال تحول و خوشبختی هستند بدون شک، بهترین، موثرترین و مستقیم ترین راه همانا راه آموزش کودکان شان است.

♦️در میان اسناد کتابخانه ملی، تصویر جالبی از کودکستان او پیدا کردم که این تصویر مربوط به سال 1307 و شهر شیراز است.
این تصویر سیاه و سفید، بچه ها را در باغچه نشان می دهد که بازی می کنند در میان درختان و فضای سرسبز...
خوب نگاه کنید!
تصویر مربوط به 92سال پیش است و با بچه های امروزمان مقایسه کنید که در میان خانه های قوطی کبریتی با تبلت و گوشی بزرگ می شوند...


♦️قبل از این در دهات ایران مرسوم بوده که هر وقت شخصی کچل می بود اسم فرزندش را حتما «زلفعلی» می گذاشتند تا بچه اش کچل در نیاید!
و اگر پدر بچه نابینا می بود اسم بچه اش را «چراغعلی» می گذاشتند ...!
با این حساب، چون دانش آموزان زمان ما با کتاب کمتر انس داشته و تبلت و گوشی جایگزین کتاب شده، بنابراین، اسم این دانش آموزان را حتما باید «کتابعلی» گذاشت تا بلکه در بزرگسالی به کتاب علاقمند باشند...!


◀️تصویر کودکستان ناشنوایان باغچه بان در شیراز 1307ش.
http://www.upsara.com/images/y686386_.jpg
هرگز با پدرم خلوت نكرده بودم.
پس از ازدواج با همسرم، در واقع با پدرم فاصله بیشتری پیدا كرده بودم.
سالها طول كشيد تا در يك روز گرم تابستان به صرف چاى كنارش نشستم.
با وى در باب زندگى، ازدواج، فرزندانم، و مسئوليتهايم گلايه كردم.
پدرم در حالى كه چاى را در نعلبكى ميريخت و به آن فوت ميكرد، نگاهى نافذ بر من انداخت و گفت:
هرگز دوستانت را فراموش نكن،
هر چه پيرتر شوى اهميت آنان بيشتر ميشود.

با اين كه به خانواده و فرزندانت عشق ميورزى، باز به دوست نياز دارى، با آنان مراوده كن، به ديدارشان برو، گاهی به آنها تلفن بزن، و به آنان نزديكتر شو.

باخود گفتم چه نصيحت عجيبى!
تمام معناى زندگى من، همسر و فرزندان و شغلم هستند!
با اين حال اطاعت امر كردم.
هر سال با دوستانم تماس گرفتم و اندك اندك بر شمارشان افزودم.

سالها بعد دريافتم که پدرم رمز زندگى را ميدانست.

در گذر ايامِ عمر، دوستان هر روز اهميت بيشترى پيدا ميكنند.

بعد ازحدود شصت سال فهميده‌ام كه؛
زمان چه تند ميگذرد.
فاصله ها بلندتر ميشوند.
بچه ها بزرگ ميشوند، دنبال زندگى خود ميروند و گاه قلب والدين را ميشكنند، و اغلب از ما دور ميمانند.
مشاغل و دارائيها مى آيند و ميروند.

آمال، عشقها و هوسها ميروند

مردم دور و برم كارهاى غير منتظره و گاه ناشايست ميكنند.
والدين ميميرند.
همكاران ما را فراموش ميكنند.
دوندگيها پايان مى يابند.

اما دوستان واقعى پابرجا ميمانند.
بى توجه به دورى و حتى فواصل ميان قاره اى!

دوست خوب هرگز دور نيست، فقط بايد دستم را دراز كنم و از وراى صفحه گوشى دستش را بفشارم.
آغوش دوستان هميشه براى در برگرفتنم گشاده است.

سپاس كه هستيد.
دوست عزیزم
آروزی عمری طولانی و با عزت برای شما دارم🙏🏻😘

چند تا دوست و رفیق خوب می‌ارزد به هزاران سیاهی لشکر

لحظاتت بخیر و خوشی
🌹💐🍃🌹💐🍃🌹🍃🍃💐🍃🌹💐💐🍃💐🍃💐🌷🌹🥂🌹🌷💐🍃💐🍃
🌺کانال آناوطن آغمیون🌺
Photo
مرحوم حاجی ضرغام مرجانی، خدایش رحمت کناد.
*این تصویر، بعنوان قوی ترین اثر هنری سال برگزیده شده بود.* *تندیسی از دو انسان بالغ که پس از مشاجره به یکدیگر پشت کرده و نشسته اند.* *کودک درون هر دوی آنها، به سادگی خواهان برقراری ارتباط است. اما آنچه بلوغ به ما آموخته خودپسندی، تنفر و کینه است تا ممانعت کند از بخشایش و حرکتِ موثر رو به جلو.*


با تشکر از جناب آقای قادر عیوضی سهزابی( وکيل پایه یک دادگستری )

بابت ارسال مطالب عالی آموزنده
یکی از پایه‌های عقلانیتِ بشر؛
پرسش‌گری است،
انسان به اندازه‌ای که
پرسش، نقد و شک می‌کند؛
خردمند است.
صبح همشهریان عزیز بخیر


|سقراط
Meni Candan Usandırdı
Çimen Yalçın
🎵


🎙️Çimen Yalçın



🎶 Meni Candan Usandırdı



🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵
‏ساعت صحن آزادی در حرم امام رضا با سفارش مظفرالدین شاه قاجار در منچستر انگلستان ساخته شده است که هنوز هم کار می‌کند.
فروش زمین باغ
یک قطعه زمین باغ  فروشی از اراضی دیلوون چند صد متری روستای آغمیون با مساحت  نزدیک به ۴۰۰۰هزار متر مربع دو ساعت و نیم آب چاه عمیق شناور کمر بندی آغمیون سهزاب آب شناور تازمین فوق لوله کشی شده راه ماشین رو دوطرفه دونبش جهت بازدید با شماره زیر تماس بگیرید قیمت زمین باغی توافقی" ضمنا زمین فوق حتی به دو قسمت هم تقسیم میشه چون راه ماشین رو شمال به جنوب داره وراه ماشین رو از شرق و غرب هم هست زمین فوق بهترین مکان برای احداث باغ وخانه باغ میباشد زمین فوق پایین باغ آقای قدرت نجف زاده میباشد
مشتری واقعی تماس بگیرد.

  ۰۹۱۴۴۳۱۰۷۹۲ نیازلو
خبر خوش برای سراب؛ بلاخره پروژه پل معلق سراب استارت خورد

به گزارش رسانه سراب:یکی از مهمترین پروژه های شهرستان سراب که در رونق اقتصادی و توسعه شهرستان سراب که طی سه سال در صحبتهای و گزارش های آقای دکتر داودی نماینده شهرستان و فرماندار شنیده میشد
با اطلاع مدیریت مجتمع گردش گری بام سراب و پل معلق با فعالیت سه ساله توانست مجوزهای لازم را از طرف کمیته زیربنایی استانداری و فرمانداری کسب نماید و از فردا شروع به عملیات ساخت نماید
امیدواریم با راه اندازی این پروژه شهرستان سراب تبدیل به قطب گردشگری استان شود.
🥀
*جزایِ آن که نگفتیم شکرِ روزِ وصال،*
*"شبِ فراق" نخفتیم لاجَرَم زِ خیال!*
دگر به گوشِ فراموش عهدِ سنگین دل،
پیام ما که رساند، مگر "نسیم شمال"؟!
*جماعتی که نظر را حرام می‌گویند،*
*"نظر" حرام بکردند و "خونِ خلق" حلال!*
"غزال" اگر به کمند اوفتد "عجب" نَبُوَد،
"عجب" فتادنِ مرد است در کمندِ "غزال"!
*تو بر کنار فراتی، ندانی این معنی،*
*به راهِ "بادیه" دانند قدر آب زلال!*
اگر مرادِ "نصیحت کنانِ ما" این است
"که ترکِ دوست بگویم"، تصوُّری ست محال!
*به خاک پای تو داند که تا سَرَم نرود*
*زِ سر به در نَرَوَد همچنان امید وصال!*
حدیثِ عشق چه حاجت که بر زبان آری؟!
به آبِ دیده یِ خونین نبشته صورتِ حال!
*به ناله کار میسر نمی‌شود «سعدی»!*
*وَلیک ناله یِ بیچارگان خوش است، بنال!*
 
*
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM