▪️ #سبک_زندگی_حسینی
🔹🔹 خسته و گرسنهای. دلت هوس چیزی کرده که سرحالت بیاورد، اما نمیدانی چه! در کوچه دو نفر مشغول احوالپرسی و گپ زدن هستند.
کسی به آنها شیرینی تعارف میکند. هرکدام برای دیگری برمیدارند. سرحال شدهاند. میخندند. چشمت میافتد به شیرینیهای شکلاتی. خیلی وسوسهانگیزند. با خودت میگویی کاش کسی به تو هم شیرینی تعارف میکرد.
سوار تاکسی شدهای. راننده کلافه است. مسافری که جلو نشسته، با موبایلش ور میرود و مسافر صندلی عقب سرش را کرده توی کیفش. به محض اینکه در تاکسی مینشینی، کسی با یک جعبه کیک شکلاتی سرش را از پنجره داخل میآورد و به شما پیشنهاد میدهد برای همدیگر کیک بردارید. میگوید هر کس باید دیگران را به خوردن این کیک خوشمزه مهمان کند. تو هاج و واج ماندهای. دلت میخواهد دستت را دراز کنی، برای همه کیک برداری و کامشان را شیرین کنی. دل خودت قنج میرود برای اینکه کسی پیشقدم شود و برای تو هم چیزی بردارد، اما در کمال تعجب میبینی هیچ کس برای تو کیکی برنداشته. اصلاً انگار کسی متوجه کیکها نیست .هیچکس به آنها نگاه نمیکند. به ناچار، تو هم دستت را عقب میکشی. منصرف میشوی. نه تو برای کسی کیک برمیداری و نه هیچ کدام از افراد درون تاکسی برای تو.
وارد بانک میشوی. نوبت میگیری و روی یکی از صندلیهای خالی مینشینی. مرد جوانی کنارت نشسته. سخت مشغول حساب و کتاب است. باز هم ماجرای کیکهای شکلاتی تکرار میشود. مرد جوان آنقدر درگیر است که اصلاً کیکها را نمیبیند. تو هم وقتی میبینی قرار نیست کسی برایت کیک بردارد، از خیر مهمان کردن مرد جوان میگذری. شمارهات خوانده میشود. خودت را به باجه میرسانی. هم متصدی از کار سنگینش خسته است، هم تو از ماندن در صف انتظار طولانی بانک. چقدر خوردن یک کیک تازه میتواند هر دو نفرتان را سرحال بیاورد! باز هم به هردویتان کیک تعارف میکنند و میخواهند برای یکدیگر بردارید، اما این بار دیگر ماجرا را حفظ شدهای. دیگر به کیکها نگاه هم نمیکنی و درست همانطور که انتظار داشتی، متصدی باجه هم که مشغول صحبت با همکارش شده، اصلاً متوجه کیکها نمیشود.
در مدتی که بیرون از خانه هستی، شاید نزدیک به صد بار ماجرای کیکها تکرار میشود. در تمام مسیر افرادی را میبینی که مشغول خوردن کیکهای خوشمزه هستند اما تو... حتی یک بار هم کسی پیشقدم نشده که برایت کیک بردارد و تو هم با دیدن بیمیلی دیگران، از برداشتن کیک برایشان منصرف شدهای. خسته و کلافه به خانه برمیگردی. به امروز فکر میکنی. میبینی اصلاً کار سختی نبود. میتوانستی هم کام خودت را شیرین کنی، هم کام همۀ کسانی را که امروز در مسیرت قرار گرفته بودند؛ اما همه انقدر مشغول خودتان بودید که از سادهترین کار ممکن در حق دیگری کوتاهی کردید. همهتان بخیل بودید و نخواستید کام کسی شیرین شود. اصلاً حواستان نبود حتی.
بعید است وقتی کسی با لبخند زل بزند توی چشمانت و بگوید:« بفرمایید شیرینی!» تو کلافه شوی، حس بدی پیدا کنی، عصبانی شوی و یا پیشنهادش را رد کنی. امروز، در روزگاری که دنیای آدمها روز به روز شلوغتر میشود و گرفتاریهایشان مدام بیشتر، میتوانی روزی چندین بار کام خودت و دیگران را شیرین کنی. میتوانی یک جعبه پر از کیکهای شکلاتی تازه و خوشمزه دست بگیری و بیهیچ چشمداشتی، آن را میان آدمهای دوروبرت قسمت کنی. شاید اولش مثل همان روز تلخ، کسی مهربانی تو را جبران نکند و برایت کیکی برندارد، اما حتماً خودت از اینکه بقیه را به شیرینی مهمان کردهای، شیرینکام خواهی شد. زود باش جعبۀ کیک را بردار! چه کیکی خوشمزهتر از یک سلام شیرین با لبخند؟
🔸🔸 «اَلبَخيلُ مَن بَخِلَ بِالسَّلامِ» امام حسین علیهالسلام میفرمایند: بخيل، كسى است كه در سلام كردن بخل ورزد.
[بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۱۲۰] / goo.gl/oABPd1
📖 از کتاب: سبک زندگی حسینی
✏️ نویسندگان: سید محمد علی جلالی، فاطمه سلیمانی
ریحانه علامه فلسفی ، پرستو علی عسگر نجاد
📚 تولید: #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
📗 نشر: معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف و امورخیریه
🔻 به ما بپیوندید 👇
t.me/joinchat/AAAAADvv0wsy15MZ0G9VHA
www.AghighMedia.org
@AghighMedia_org
🔹🔹 خسته و گرسنهای. دلت هوس چیزی کرده که سرحالت بیاورد، اما نمیدانی چه! در کوچه دو نفر مشغول احوالپرسی و گپ زدن هستند.
کسی به آنها شیرینی تعارف میکند. هرکدام برای دیگری برمیدارند. سرحال شدهاند. میخندند. چشمت میافتد به شیرینیهای شکلاتی. خیلی وسوسهانگیزند. با خودت میگویی کاش کسی به تو هم شیرینی تعارف میکرد.
سوار تاکسی شدهای. راننده کلافه است. مسافری که جلو نشسته، با موبایلش ور میرود و مسافر صندلی عقب سرش را کرده توی کیفش. به محض اینکه در تاکسی مینشینی، کسی با یک جعبه کیک شکلاتی سرش را از پنجره داخل میآورد و به شما پیشنهاد میدهد برای همدیگر کیک بردارید. میگوید هر کس باید دیگران را به خوردن این کیک خوشمزه مهمان کند. تو هاج و واج ماندهای. دلت میخواهد دستت را دراز کنی، برای همه کیک برداری و کامشان را شیرین کنی. دل خودت قنج میرود برای اینکه کسی پیشقدم شود و برای تو هم چیزی بردارد، اما در کمال تعجب میبینی هیچ کس برای تو کیکی برنداشته. اصلاً انگار کسی متوجه کیکها نیست .هیچکس به آنها نگاه نمیکند. به ناچار، تو هم دستت را عقب میکشی. منصرف میشوی. نه تو برای کسی کیک برمیداری و نه هیچ کدام از افراد درون تاکسی برای تو.
وارد بانک میشوی. نوبت میگیری و روی یکی از صندلیهای خالی مینشینی. مرد جوانی کنارت نشسته. سخت مشغول حساب و کتاب است. باز هم ماجرای کیکهای شکلاتی تکرار میشود. مرد جوان آنقدر درگیر است که اصلاً کیکها را نمیبیند. تو هم وقتی میبینی قرار نیست کسی برایت کیک بردارد، از خیر مهمان کردن مرد جوان میگذری. شمارهات خوانده میشود. خودت را به باجه میرسانی. هم متصدی از کار سنگینش خسته است، هم تو از ماندن در صف انتظار طولانی بانک. چقدر خوردن یک کیک تازه میتواند هر دو نفرتان را سرحال بیاورد! باز هم به هردویتان کیک تعارف میکنند و میخواهند برای یکدیگر بردارید، اما این بار دیگر ماجرا را حفظ شدهای. دیگر به کیکها نگاه هم نمیکنی و درست همانطور که انتظار داشتی، متصدی باجه هم که مشغول صحبت با همکارش شده، اصلاً متوجه کیکها نمیشود.
در مدتی که بیرون از خانه هستی، شاید نزدیک به صد بار ماجرای کیکها تکرار میشود. در تمام مسیر افرادی را میبینی که مشغول خوردن کیکهای خوشمزه هستند اما تو... حتی یک بار هم کسی پیشقدم نشده که برایت کیک بردارد و تو هم با دیدن بیمیلی دیگران، از برداشتن کیک برایشان منصرف شدهای. خسته و کلافه به خانه برمیگردی. به امروز فکر میکنی. میبینی اصلاً کار سختی نبود. میتوانستی هم کام خودت را شیرین کنی، هم کام همۀ کسانی را که امروز در مسیرت قرار گرفته بودند؛ اما همه انقدر مشغول خودتان بودید که از سادهترین کار ممکن در حق دیگری کوتاهی کردید. همهتان بخیل بودید و نخواستید کام کسی شیرین شود. اصلاً حواستان نبود حتی.
بعید است وقتی کسی با لبخند زل بزند توی چشمانت و بگوید:« بفرمایید شیرینی!» تو کلافه شوی، حس بدی پیدا کنی، عصبانی شوی و یا پیشنهادش را رد کنی. امروز، در روزگاری که دنیای آدمها روز به روز شلوغتر میشود و گرفتاریهایشان مدام بیشتر، میتوانی روزی چندین بار کام خودت و دیگران را شیرین کنی. میتوانی یک جعبه پر از کیکهای شکلاتی تازه و خوشمزه دست بگیری و بیهیچ چشمداشتی، آن را میان آدمهای دوروبرت قسمت کنی. شاید اولش مثل همان روز تلخ، کسی مهربانی تو را جبران نکند و برایت کیکی برندارد، اما حتماً خودت از اینکه بقیه را به شیرینی مهمان کردهای، شیرینکام خواهی شد. زود باش جعبۀ کیک را بردار! چه کیکی خوشمزهتر از یک سلام شیرین با لبخند؟
🔸🔸 «اَلبَخيلُ مَن بَخِلَ بِالسَّلامِ» امام حسین علیهالسلام میفرمایند: بخيل، كسى است كه در سلام كردن بخل ورزد.
[بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۱۲۰] / goo.gl/oABPd1
📖 از کتاب: سبک زندگی حسینی
✏️ نویسندگان: سید محمد علی جلالی، فاطمه سلیمانی
ریحانه علامه فلسفی ، پرستو علی عسگر نجاد
📚 تولید: #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
📗 نشر: معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف و امورخیریه
🔻 به ما بپیوندید 👇
t.me/joinchat/AAAAADvv0wsy15MZ0G9VHA
www.AghighMedia.org
@AghighMedia_org
Telegram
.
Forwarded from مدرسه عقیق
سلام... 😌
🔷 تشکر می کنیم از کسایی که به مدرسه عقیق اعتماد کردن و ما رو انتخاب کردن و ثبت نام کردن...
🔷 و یک تشکر ویژه از همه کسایی که برای مصاحبه اومدن و لحظات خوبی رو رقم زدن...
🔷 باهم در مورد فضای فرهنگی و هنری حرف زدیم و همکارا و دوستای جدیدی پیدا کردیم...
🔷 دوستای شما تو مدرسه عقیق بعد از بررسی های فراوان به این نتیجه رسیدن که افراد زیر رو به مدرسه دعوت کنن...
⭐ رشته فیلم نامه نویسی:
محمد جعفر صفاری نیا(نیازمند تایید نهایی مربی)
مهدی غلامی
عبدالحسین عبدی
رضا عبدیایی پور
سید مرتضی علوی
محمد علی سمندری آهنگری
زهرا شاطریان
زهرا رضایی
معصومه فراهانی
⭐ رشته داستان نویسی:
علی علیزاده
مریم اسماعیلی
هادی غلامحسین پور
فاطمه محمدی
وجهیه غلامحسین زاده
محمدجعفر خانی(نیازمند تایید نهایی مربی)
راحله روشن(نیازمند تایید نهایی مربی)
زینب مطهر(نیازمند تایید نهایی مربی)
⭐ رشته کارگردانی:
میلاد محمدی
سید مهدی طبیبی
جابر نوری
محمد ابراهیم غزنوی
سید محمد عمار یاسر
🔸 قطعا هم اونایی که پذیرفته شدن و هم اونایی که پذیرفته نشدن دوست و مهمان ما در #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق خواهند بود.
.
.
.
.
.
وحالا وقت شروع مدرسه عقیقه! 🙃
🔻
🔹 اینجا مدرسه عقیقه؛
👈 جای شما...
🙂 جایی برای زندگی هنری جدید شما...
💎 @aghighschool_ir
🔷 تشکر می کنیم از کسایی که به مدرسه عقیق اعتماد کردن و ما رو انتخاب کردن و ثبت نام کردن...
🔷 و یک تشکر ویژه از همه کسایی که برای مصاحبه اومدن و لحظات خوبی رو رقم زدن...
🔷 باهم در مورد فضای فرهنگی و هنری حرف زدیم و همکارا و دوستای جدیدی پیدا کردیم...
🔷 دوستای شما تو مدرسه عقیق بعد از بررسی های فراوان به این نتیجه رسیدن که افراد زیر رو به مدرسه دعوت کنن...
⭐ رشته فیلم نامه نویسی:
محمد جعفر صفاری نیا(نیازمند تایید نهایی مربی)
مهدی غلامی
عبدالحسین عبدی
رضا عبدیایی پور
سید مرتضی علوی
محمد علی سمندری آهنگری
زهرا شاطریان
زهرا رضایی
معصومه فراهانی
⭐ رشته داستان نویسی:
علی علیزاده
مریم اسماعیلی
هادی غلامحسین پور
فاطمه محمدی
وجهیه غلامحسین زاده
محمدجعفر خانی(نیازمند تایید نهایی مربی)
راحله روشن(نیازمند تایید نهایی مربی)
زینب مطهر(نیازمند تایید نهایی مربی)
⭐ رشته کارگردانی:
میلاد محمدی
سید مهدی طبیبی
جابر نوری
محمد ابراهیم غزنوی
سید محمد عمار یاسر
🔸 قطعا هم اونایی که پذیرفته شدن و هم اونایی که پذیرفته نشدن دوست و مهمان ما در #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق خواهند بود.
.
.
.
.
.
وحالا وقت شروع مدرسه عقیقه! 🙃
🔻
🔹 اینجا مدرسه عقیقه؛
👈 جای شما...
🙂 جایی برای زندگی هنری جدید شما...
💎 @aghighschool_ir
Forwarded from مدرسه عقیق
بزودی در این مکان تمرین ها، فیلم ها و آموزش های متفاوت هنری قرار خواهد گرفت 😁
همینجا... در همین کانال...
تازه استاد مشاورم هس، میشه بهش پیام بدید و صحبت کنید و مشورت بگیرید :)
🔻
🔹 اینجا مدرسه عقیقه؛
👈 جای شما...
🙂 جایی برای زندگی هنری جدید شما...
💎 @aghighschool_ir
همینجا... در همین کانال...
تازه استاد مشاورم هس، میشه بهش پیام بدید و صحبت کنید و مشورت بگیرید :)
🔻
🔹 اینجا مدرسه عقیقه؛
👈 جای شما...
🙂 جایی برای زندگی هنری جدید شما...
💎 @aghighschool_ir
▪️ #سبک_زندگی_حسینی
🔹🔹آدمهای زیادی از روبرویت رد میشوند. زن و مرد. پیر و جوان. مسیری سخت و طولانی را طی کردهای و حالا راحت و آسوده اینجا نشستهای.
منتظری کسی بیاید براندازت کند و چشمش را بگیری، بلکه تو و تعدادی از دوستانت را به بهایی بخرد. چند روزی میگذرد. کسی تو و دوستانت را که عقبتر نشسته بودید، برنمیدارد. عاقبت میوهفروش که از فروختنتان ناامید شده، شما را میریزد در جعبهای و میگذارد گوشۀ مغازه. هنوز نمیفهمی چه شده و قرار است چه اتفاقی بیفتد. کمی که دقت میکنی میبینی صورت چند تا از دوستانت؛ لکهدار شده است. یکی دوتایشان هم کمی بو میدهند. نگرانشان میشوی. فکر میکنی چه سرنوشتی در انتظار آنهاست؟ مینشینی کنارشان و غصهشان را میخوری. نگرانی که کمکم دارند خراب میشوند. انگار تو حواست به خودت هم نیست که چه بر سرت آمده. به گمانِ تو؛ فقط سیبهای اطرافت لک گرفتهاند و تر و تازگی قدیم را ندارند. پیش خودت خیال میکنی حتماً تو از این آفات و خرابیها ایمنی! حواست نیست که تو هم در همان جعبهای.
حواسش به این و آن است. مدام اینطرف و آنطرف را بررسی میکند. زن و مرد. پیر و جوان. آشنا و غریبه را. رفتار دیگران در نظرش بزرگ است. به همه دقت میکند. تذکر میدهد. راه میرود. سر تأسف تکان میدهد برای اطرافیانش و میترسد از عاقبتشان. مدام به آشنا و غریبه خرده و ایراد میگیرد. انگار خیالش از خودش راحت است. حتماً باید کارش خیلی درست باشد.
مثل مهندس ساختمانی میماند که نظارت و کنترل بر ساختوساز ساختمان خودش را رها کرده و رفته سر ساختمانهای اطراف و ایرادهای فنی آنها را میگیرد. به نداشتن کلاه ایمنی کارگران ساختمان مجاور ایراد میگیرد؛ به عدم رعایت نکات ایمنی در پیریزی ساختمان روبرویی تذکر میدهد ودآنقدر مشغول بررسی ساختمانهای دیگر شده است که حواسش به پیریزی ساختمان خودش هم نیست. حواسش نیست که به جای ذرهبین دست گرفتن و واکاوی عیوب اسکلت ساختمانهای دیگران، باید حواسش را بدهد به نقش ساختمان خودش. که نکند ساختمانش دچار همان نقصهایی باشد که از ساختمانهای اطراف میگیرد.
🔸🔸 «إیاک أن تَکونَ مِمَّن یخافُ عَلَی العِبادِ مِن ذُنوبِهِم ویأمَنُ العُقُوبَةَ مِن ذَنبِه» امام حسین علیهالسلام میفرمایند: مبادا از کسانی باشی که به سبب گناهان بندگان خدا بر سرنوشت آنان بیمناک است، ولی خود را از سزای گناه خویش ایمن مید0اند.
[بحارالأنوار، ج 75، ص 12] / goo.gl/81JVRd
📖 از کتاب: سبک زندگی حسینی
✏️ نویسندگان: سید محمد علی جلالی، فاطمه سلیمانی
ریحانه علامه فلسفی ، پرستو علی عسگر نجاد
📚 تولید: #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
📗 نشر: معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف و امورخیریه
🔻 به ما بپیوندید 👇
t.me/joinchat/AAAAADvv0wsy15MZ0G9VHA
www.AghighMedia.org
@AghighMedia_org
🔹🔹آدمهای زیادی از روبرویت رد میشوند. زن و مرد. پیر و جوان. مسیری سخت و طولانی را طی کردهای و حالا راحت و آسوده اینجا نشستهای.
منتظری کسی بیاید براندازت کند و چشمش را بگیری، بلکه تو و تعدادی از دوستانت را به بهایی بخرد. چند روزی میگذرد. کسی تو و دوستانت را که عقبتر نشسته بودید، برنمیدارد. عاقبت میوهفروش که از فروختنتان ناامید شده، شما را میریزد در جعبهای و میگذارد گوشۀ مغازه. هنوز نمیفهمی چه شده و قرار است چه اتفاقی بیفتد. کمی که دقت میکنی میبینی صورت چند تا از دوستانت؛ لکهدار شده است. یکی دوتایشان هم کمی بو میدهند. نگرانشان میشوی. فکر میکنی چه سرنوشتی در انتظار آنهاست؟ مینشینی کنارشان و غصهشان را میخوری. نگرانی که کمکم دارند خراب میشوند. انگار تو حواست به خودت هم نیست که چه بر سرت آمده. به گمانِ تو؛ فقط سیبهای اطرافت لک گرفتهاند و تر و تازگی قدیم را ندارند. پیش خودت خیال میکنی حتماً تو از این آفات و خرابیها ایمنی! حواست نیست که تو هم در همان جعبهای.
حواسش به این و آن است. مدام اینطرف و آنطرف را بررسی میکند. زن و مرد. پیر و جوان. آشنا و غریبه را. رفتار دیگران در نظرش بزرگ است. به همه دقت میکند. تذکر میدهد. راه میرود. سر تأسف تکان میدهد برای اطرافیانش و میترسد از عاقبتشان. مدام به آشنا و غریبه خرده و ایراد میگیرد. انگار خیالش از خودش راحت است. حتماً باید کارش خیلی درست باشد.
مثل مهندس ساختمانی میماند که نظارت و کنترل بر ساختوساز ساختمان خودش را رها کرده و رفته سر ساختمانهای اطراف و ایرادهای فنی آنها را میگیرد. به نداشتن کلاه ایمنی کارگران ساختمان مجاور ایراد میگیرد؛ به عدم رعایت نکات ایمنی در پیریزی ساختمان روبرویی تذکر میدهد ودآنقدر مشغول بررسی ساختمانهای دیگر شده است که حواسش به پیریزی ساختمان خودش هم نیست. حواسش نیست که به جای ذرهبین دست گرفتن و واکاوی عیوب اسکلت ساختمانهای دیگران، باید حواسش را بدهد به نقش ساختمان خودش. که نکند ساختمانش دچار همان نقصهایی باشد که از ساختمانهای اطراف میگیرد.
🔸🔸 «إیاک أن تَکونَ مِمَّن یخافُ عَلَی العِبادِ مِن ذُنوبِهِم ویأمَنُ العُقُوبَةَ مِن ذَنبِه» امام حسین علیهالسلام میفرمایند: مبادا از کسانی باشی که به سبب گناهان بندگان خدا بر سرنوشت آنان بیمناک است، ولی خود را از سزای گناه خویش ایمن مید0اند.
[بحارالأنوار، ج 75، ص 12] / goo.gl/81JVRd
📖 از کتاب: سبک زندگی حسینی
✏️ نویسندگان: سید محمد علی جلالی، فاطمه سلیمانی
ریحانه علامه فلسفی ، پرستو علی عسگر نجاد
📚 تولید: #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
📗 نشر: معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف و امورخیریه
🔻 به ما بپیوندید 👇
t.me/joinchat/AAAAADvv0wsy15MZ0G9VHA
www.AghighMedia.org
@AghighMedia_org
Telegram
.
#استخدام #گرافیست
در #خانه_هنرهای_تجسمی
#خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
⭐️
گرافیست ارشد
صفحه آرا
تصویرگر
عکاس
طراح جلد
تایپوگرافیست
طراح اینفوگرافیک
🔻
ارسال رزومه و نمونهکار:
http://aghighmedia.org/job
در #خانه_هنرهای_تجسمی
#خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
⭐️
گرافیست ارشد
صفحه آرا
تصویرگر
عکاس
طراح جلد
تایپوگرافیست
طراح اینفوگرافیک
🔻
ارسال رزومه و نمونهکار:
http://aghighmedia.org/job
بزودی...
فیلم کوتاه «نمیدونم»...
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#پیش_تولید
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
فیلم کوتاه «نمیدونم»...
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#پیش_تولید
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
تست گریم
فیلم کوتاه «نمیدونم»...
#تست_گریم
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#پیش_تولید
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
فیلم کوتاه «نمیدونم»...
#تست_گریم
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#پیش_تولید
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
فیلمبرداری فیلم کوتاه «نمیدونم»...
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
فیلمبرداری فیلم کوتاه «نمیدونم»...
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
فیلمبرداری فیلم کوتاه «نمیدونم»...
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
فیلمبرداری فیلم کوتاه «نمیدونم»...
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
فیلمبرداری فیلم کوتاه «نمیدونم»...
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
فیلمبرداری فیلم کوتاه «نمیدونم»...
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
فیلمبرداری فیلم کوتاه «نمیدونم»...
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
فیلمبرداری فیلم کوتاه «نمیدونم»...
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
فیلمبرداری فیلم کوتاه «نمیدونم»...
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
فیلمبرداری فیلم کوتاه «نمیدونم»...
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
#پشت_صحنه
#فیلم_کوتاه
#نمیدونم
🔻 #خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
@AghighMedia_org
Forwarded from مدرسه عقیق
✍️ #تجربه_هنرجو
🎬 #پشت_صحنه
🙂 بخشی از تجربیات و حس های هنرجویان رشته کارگردانیِ مدرسه عقیق، از حضور در تولید فیلم کوتاه #نمیدونم به عنوان دستیاران کارگردان...
#مدرسه_عقیق
#خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
🔻
www.aghighschool.ir
@AghighSchool_ir
🎬 #پشت_صحنه
🙂 بخشی از تجربیات و حس های هنرجویان رشته کارگردانیِ مدرسه عقیق، از حضور در تولید فیلم کوتاه #نمیدونم به عنوان دستیاران کارگردان...
#مدرسه_عقیق
#خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
🔻
www.aghighschool.ir
@AghighSchool_ir
Forwarded from مدرسه عقیق
✍️ #تجربه_هنرجو
🎬 #پشت_صحنه
قسمت اول:
گروه عقیق گروه خیلی خوبی ست. همه منظم بودند و همه چیز با برنامه. همه خوش اخلاق بودند و مهربون. معمولا آدما وقتی خسته میشن صبرشون کم میشه، ولی اینجا کسی از کوره درنرفت و هیچکس عصبانی نشد. همکاری خیلی خوبی بین دوستان وجود داشت، گاهی برای انجام کارهایی که مسئول مشخصی نداشت چندین نفر برای انجامش سبقت میگرفتند. کسی تنبلی نمیکرد و از زیر کار در نمیرفت.
نیمه شب حرکت کردن به سمت لوکیشن، حضور در استدیو و اتاق فرمان، تماشا و لمس و استفاده از برخی تجهیزات تصویربرداری و صدا که تاحالا از نزدیک ندیدی! حضور در یک گروه خوب برای ساخت فیلم کوتاه و همه این ها یک تجربه جدید و البته هیجان انگیز...
اما در این بین کارگردانی برام مهم تر و جذابتر بود.
از الفاظ و کلمات هم آنها که بیشتر در ذهنم مانده یکی "نور شماره چهل و دو" است! یکی اتاق "رژی" و مهمتر از همه کلمه ی "نمیدانم"، و چقدر مهم است که قبول کنیم که نمیدونیم خیلی چیزها رو و نترسیم از بیانش. مثلا من نمیدانستم که "هایس" که در ویلایی ها میگفتند اسم ماشین بود. این را بهنام به من گفت. حالا این خیلی هم چیزه مهمی نبود ولی برایم جالب بود. گاهی چیزهای خیلی مهمی را نمیدانیم و میدانیم هم که نمیدانیم اما نمی پرسیم و عین خیالمان هم نیست.
گاهی هم میدانیم و خودمان را میزنیم به ندانستن و بازهم عین خیالمان نیست...
#مدرسه_عقیق
#خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
🔻
www.aghighschool.ir
@AghighSchool_ir
🎬 #پشت_صحنه
قسمت اول:
گروه عقیق گروه خیلی خوبی ست. همه منظم بودند و همه چیز با برنامه. همه خوش اخلاق بودند و مهربون. معمولا آدما وقتی خسته میشن صبرشون کم میشه، ولی اینجا کسی از کوره درنرفت و هیچکس عصبانی نشد. همکاری خیلی خوبی بین دوستان وجود داشت، گاهی برای انجام کارهایی که مسئول مشخصی نداشت چندین نفر برای انجامش سبقت میگرفتند. کسی تنبلی نمیکرد و از زیر کار در نمیرفت.
نیمه شب حرکت کردن به سمت لوکیشن، حضور در استدیو و اتاق فرمان، تماشا و لمس و استفاده از برخی تجهیزات تصویربرداری و صدا که تاحالا از نزدیک ندیدی! حضور در یک گروه خوب برای ساخت فیلم کوتاه و همه این ها یک تجربه جدید و البته هیجان انگیز...
اما در این بین کارگردانی برام مهم تر و جذابتر بود.
از الفاظ و کلمات هم آنها که بیشتر در ذهنم مانده یکی "نور شماره چهل و دو" است! یکی اتاق "رژی" و مهمتر از همه کلمه ی "نمیدانم"، و چقدر مهم است که قبول کنیم که نمیدونیم خیلی چیزها رو و نترسیم از بیانش. مثلا من نمیدانستم که "هایس" که در ویلایی ها میگفتند اسم ماشین بود. این را بهنام به من گفت. حالا این خیلی هم چیزه مهمی نبود ولی برایم جالب بود. گاهی چیزهای خیلی مهمی را نمیدانیم و میدانیم هم که نمیدانیم اما نمی پرسیم و عین خیالمان هم نیست.
گاهی هم میدانیم و خودمان را میزنیم به ندانستن و بازهم عین خیالمان نیست...
#مدرسه_عقیق
#خانواده_هنری_تبلیغی_عقیق
🔻
www.aghighschool.ir
@AghighSchool_ir