اگر سخنی را شنيديد و به دلتان نشست، بدانيد كه آن سخن حق است و به دنبال آن برويد!
پس بر اين باور باشيم كه: متبركند انسان های اندک شماری كه پيوسته در روح ديگران جاری هستند و آدمی را از روزمرگی به روز سبزی می برند...
تو دو تن هستی، يكی بيدار در ظلمت و ديگری، خفته در نور!
يادمان نرود، در دفتر ديكته فردايمان بنويسيم:
بايد انسان بودن، پاک بودن ،مسئول بودن و در انديشه سرنوشت ديگرا,ن بودن وظيفه نباشد، بلكه صفت آدمی باشد! شمس تبریزی aftabemehr@
پس بر اين باور باشيم كه: متبركند انسان های اندک شماری كه پيوسته در روح ديگران جاری هستند و آدمی را از روزمرگی به روز سبزی می برند...
تو دو تن هستی، يكی بيدار در ظلمت و ديگری، خفته در نور!
يادمان نرود، در دفتر ديكته فردايمان بنويسيم:
بايد انسان بودن، پاک بودن ،مسئول بودن و در انديشه سرنوشت ديگرا,ن بودن وظيفه نباشد، بلكه صفت آدمی باشد! شمس تبریزی aftabemehr@
آفتاب مهر:
#تراژدی_بازشدن_مدارس
✍ جعفر احمدی
با وجود گذشت چهار دهه از عمرم، هنوز هم با رسیدن فصل باز شدن مدارس، غم و اندوهی آغشته به ترس تمام وجودم را فرا می گیرد. همه متعلقات و مشتقات مربوط به باز شدن مدارس، از کیف و کفش گرفته تا کتاب و نوشت افزارش برایم زجر آور است. می خواهم یک بار برای همیشه علت این حزن و وحشتم از بازشدن مدارس را، از خودم جویا شوم. می خواهم بدانم این احساس ناخوشایند در ناخوداگاه من چرا لانه کرده و هرسال اول ماه مهر، مرا تا حد افسردگی آزار می دهد.
خوب به یاد دارم روزی را که قرار بود پدرم مرا برای رفتن به مدرسه ثبت نام کند. آن روز سر کوچه خانه یمان منتظر برگشتن پدرم بودم تا از ثبت نام شدنم مطمئن و خوشحال شوم. هرچند آن روز پدرم تا شب به خانه برنگشت ولی به هرحال ثبت نام شده بودم و کلی از این موضوع خوشحال بودم. خوشحال بودم چون شنیده بودم انسان بی سواد مثل آدم کور می ماند و من داشتم از کوری در می آمدم. چون گفته بودند آدم باید درس بخواند تا برای خودش کسی شود و داشتم برای خودم کسی می شدم. شنیده بودم معلمان انسان های بزرگی درحد پیامبران هستند و من در مدرسه پیامبران را از نزدیک می دیدم. و خلاصه برای رفتن به آن فردوس برین، لحظه شماری می کردم.
با رفتن به مدرسه متوجه شدم که آن مدینه فاضله محصول آمال و آرزوهای جامعه بوده و با واقعیت همخوانی نداشت. مدرسه مکانی برای زورآزمایی و نشان دادن قدرت و برتری عده ای بر عده ای دیگر بود. برای آب خوردن و دستشویی رفتن هم باید نشان می دادی زورت بیشتر از دیگران است. بوفه مدرسه که عرصه نشان دادن اختلاف طبقاتی بود. آموزش و درس خواندن آخرین وظیفه دانش آموزان بود. بارها به خاطر موضوعات غیر آموزشی تنبیه می شدیم از دیرآمدن گرفته تا نتراشیدن سر و کمک نکردن به مردم مظلوم فلسطین. ناظم مدرسه برایم حکم جلاد را داشت. اگر بدون دلیل کتک می خوردی چیزی طبیعی بود. معلم ها اصلا پیامبر نبودند و گاهی معمولی تر از یک انسان معمولی. حتی آنها هم مثل ما آدمها برای قضای حاجت به دستشویی می رفتند! معلمان به حرف دانش آموزان اصلا گوش نمی دادند و برایشان پشیزی ارزش نداشت. مدرسه یک نظام سرکوبگر بود، استعدادها و خلاقیت های خیلی ها را نابود کرد. به قول #پیر_بوردیو مدارس مکان خشونت نمادین هستند.
می دانم اکنون خیلی چیزها در آموزش و مدارس تغییر کرده و این گفته ها به معنای زیر سوال بردن آموزش نیست. فقط شیوه های آموزش غلط اگر با محتوای آموزشی نامناسب همراه شود آثار و عواقب وخیمی برای فرهنگ یک جامعه به همراه خواهد داشت. اما باز یک سوال برایم باقی ست که چرا والدین باز مثل دوران ما فکر می کنند که تنها راه کسی شدن رفتن به مدرسه است؟
@aftabemehr
#تراژدی_بازشدن_مدارس
✍ جعفر احمدی
با وجود گذشت چهار دهه از عمرم، هنوز هم با رسیدن فصل باز شدن مدارس، غم و اندوهی آغشته به ترس تمام وجودم را فرا می گیرد. همه متعلقات و مشتقات مربوط به باز شدن مدارس، از کیف و کفش گرفته تا کتاب و نوشت افزارش برایم زجر آور است. می خواهم یک بار برای همیشه علت این حزن و وحشتم از بازشدن مدارس را، از خودم جویا شوم. می خواهم بدانم این احساس ناخوشایند در ناخوداگاه من چرا لانه کرده و هرسال اول ماه مهر، مرا تا حد افسردگی آزار می دهد.
خوب به یاد دارم روزی را که قرار بود پدرم مرا برای رفتن به مدرسه ثبت نام کند. آن روز سر کوچه خانه یمان منتظر برگشتن پدرم بودم تا از ثبت نام شدنم مطمئن و خوشحال شوم. هرچند آن روز پدرم تا شب به خانه برنگشت ولی به هرحال ثبت نام شده بودم و کلی از این موضوع خوشحال بودم. خوشحال بودم چون شنیده بودم انسان بی سواد مثل آدم کور می ماند و من داشتم از کوری در می آمدم. چون گفته بودند آدم باید درس بخواند تا برای خودش کسی شود و داشتم برای خودم کسی می شدم. شنیده بودم معلمان انسان های بزرگی درحد پیامبران هستند و من در مدرسه پیامبران را از نزدیک می دیدم. و خلاصه برای رفتن به آن فردوس برین، لحظه شماری می کردم.
با رفتن به مدرسه متوجه شدم که آن مدینه فاضله محصول آمال و آرزوهای جامعه بوده و با واقعیت همخوانی نداشت. مدرسه مکانی برای زورآزمایی و نشان دادن قدرت و برتری عده ای بر عده ای دیگر بود. برای آب خوردن و دستشویی رفتن هم باید نشان می دادی زورت بیشتر از دیگران است. بوفه مدرسه که عرصه نشان دادن اختلاف طبقاتی بود. آموزش و درس خواندن آخرین وظیفه دانش آموزان بود. بارها به خاطر موضوعات غیر آموزشی تنبیه می شدیم از دیرآمدن گرفته تا نتراشیدن سر و کمک نکردن به مردم مظلوم فلسطین. ناظم مدرسه برایم حکم جلاد را داشت. اگر بدون دلیل کتک می خوردی چیزی طبیعی بود. معلم ها اصلا پیامبر نبودند و گاهی معمولی تر از یک انسان معمولی. حتی آنها هم مثل ما آدمها برای قضای حاجت به دستشویی می رفتند! معلمان به حرف دانش آموزان اصلا گوش نمی دادند و برایشان پشیزی ارزش نداشت. مدرسه یک نظام سرکوبگر بود، استعدادها و خلاقیت های خیلی ها را نابود کرد. به قول #پیر_بوردیو مدارس مکان خشونت نمادین هستند.
می دانم اکنون خیلی چیزها در آموزش و مدارس تغییر کرده و این گفته ها به معنای زیر سوال بردن آموزش نیست. فقط شیوه های آموزش غلط اگر با محتوای آموزشی نامناسب همراه شود آثار و عواقب وخیمی برای فرهنگ یک جامعه به همراه خواهد داشت. اما باز یک سوال برایم باقی ست که چرا والدین باز مثل دوران ما فکر می کنند که تنها راه کسی شدن رفتن به مدرسه است؟
@aftabemehr
🔹هرگز کار ما تمام نخواهد بود، تا آنکه "جنگ" را از میان برداریم.
برای تأمین این منظور، باید آدمی را ترغیب کنیم که مسائل بینالمللی را با روشی نو بنگرد،نه به عنوان زورآزمایی! که در آن پیروزی از آنِ جناحی است که در کشتار عامه، نهایت چیرهدستی را دارد، بلکه آنرا حکمیتی بداند که بر اساس اصول و موازین قانونی پذیرفته شدهای عمل میکند.
تغییر دادن عادات ذهنی که طی قرنها ملکه آدمی شده است کار آسانی نیست. اما چارهای نداریم جز اینکه به تغییر این عادت ذهنی همت گماریم ..!
" آینده بشر "
" برتراند راسل"
برگرفته از کانال تفکر
@aftabemehr
برای تأمین این منظور، باید آدمی را ترغیب کنیم که مسائل بینالمللی را با روشی نو بنگرد،نه به عنوان زورآزمایی! که در آن پیروزی از آنِ جناحی است که در کشتار عامه، نهایت چیرهدستی را دارد، بلکه آنرا حکمیتی بداند که بر اساس اصول و موازین قانونی پذیرفته شدهای عمل میکند.
تغییر دادن عادات ذهنی که طی قرنها ملکه آدمی شده است کار آسانی نیست. اما چارهای نداریم جز اینکه به تغییر این عادت ذهنی همت گماریم ..!
" آینده بشر "
" برتراند راسل"
برگرفته از کانال تفکر
@aftabemehr
Forwarded from Puzzle
"تغییر" اجباری است!
"تغيير" از تو اجازه نمیگیرد و وارد زندگیت میشود.
اما "رشد" چیزیست که به تو بستگی دارد
تو هستی که انتخاب میکنی "رشد" کنی.
@puzzlejung
"تغيير" از تو اجازه نمیگیرد و وارد زندگیت میشود.
اما "رشد" چیزیست که به تو بستگی دارد
تو هستی که انتخاب میکنی "رشد" کنی.
@puzzlejung
🔲⭕️داستان های موفقیت دروغین
شاید نام وارن بافت را شنیده باشید. بزرگ ترین، معروف ترین و موفق ترین سرمایه گذار تاریخ. وی اکنون بدون آن که چیزی تولید کند (نه کالایی و نه نرم افزاری) ونه کارخانه ای بزند همراه با بیل گیتس جزو سه نفر ثروتمند دنیاست. همه به او لقب نابغه و باهوش می دهند. فرض ما این است که که وی یک استعداد فوق العاده داشته که از همان روز اول دست به هر چی می زده طلا می شده و بعد از دانشگاه آمده وارد بازار کار شده و خیلی سریع به موفقیت رسیده است.
اما نکته اینجاست که وی در این راه استخوان خرد کرده است. به بخشی از واقعیت های زندگی او دقت کنید:
پنج ساله بود که اولین کسب و کار خود یعنی فروش آدامس به رهگذران در دکه جلوی خانه شان را آغاز کرد.
سپس دکه دیگری جلوی خانه یکی از دوستان برای فروش لیموناد زد چون متوجه شد که آنجا رفت و آمد بیشتری صورت می گیرد
در شش سالگی بسته های شش تایی نوشابه را از مغازه به قیمت ۲۵ سنت می خرید و هر بطری را به قیمت ۵ سنت در درب منازل می فروخت.در حالي كه كودكان هم سن و سال او بر روي چمن لي لي و بولينگ بازي ميكردند.
او اولین سهام خود را در یازده سالگی خریداری کرد.
در ۱۳ سالگی به اداره مالیات به دلیل گرفتن مالیات ۳۵ دلاری برای دوچرخهاش، اعتراض كرد و سرانجام موفق شد مالیات ۳۵ دلاری دوچرخهاش را حذف كند.
در۱۴ سالگی بافت روزنامه فروشی می کرد. بعدها تصمیم گرفت همزمان با فروش روزنامه اشتراک مجلات نیز به آنها بفروشد. از دیگر فعالیت های تجاری او، جمع آوری توپهای گلف گم شده و فروش آنها بود.
او در ۱۷ سالگی مالک نیمی از يک اتوميل رولزرويس بود که خود از آن استفاده نمی کرد و ۳۵ دلار در روز آن را اجاره می داد.
بافت به تجربه عملی خود را محدود نکرد و در دانشگاه در رشته ای مرتبط و با تمرکز بر دروس سرمایه گذاری تحصیل کرد. بعد از دوره فارغ التحصيلي هم تصميم گرفت تا براي یک شرکت به صورت رايگان كار كند، ولي بن نپذيرفت. او بعد از رد شدن پيشنهاد كار توسط گراهام، در وال استريت به عنوان دلال سهام مشغول به كار شد. او با استفاده از در آمد كم اين دوران ، پمپ بنزين سينكلاير را خريد؛ اما چنان كه انتظار ميرفت، پمپ بنزين بازدهي نداشت. بافت به خانهاش در اوماها برگشت و در بنگاه پدرش مشغول به كار شد.
به گفته خودش او بیش از ۱۰۰ کتاب در زمینه سرمایه گذاری و تجارت خواند (تقریبا هر کتابی که آن زمان چاپ شده بود و پیدا می شد).
تمام این کارها و تجربیات و درآمدها در برابر درآمد افسانه ای وی در شرکت سرمایه گذاری اش تقریبا هیچ بود. اصلا این درآمدها با آن سودآوری قابل مقایسه نبود. او بعدها به عنوان یکی از بزرگترین ثروتمندان و نیکوکاران جهان ثبت شد.
☑️⭕️تجویز راهبردی:
1- داستان های موفقیت را به صورت کامل بخوانید. عموما داستان های موفقیت فقط به بخش انتهایی موفقیت متمرکز هستند. و فقط از موفقیت های پی در پی می کنند. و صحبت از نبوغ و استعداد می کنند اما اگر داستان را به صورت کامل بخوانیم متوجه می شویم که نبوغ در طول زمان ساخته می شود و استعداد در تندباد حادثه کشف می شود و موفقیت پس از بارها تلاش و شکست پدید می آید.
دقت کنید که نیمی از واقعیت زشت تر از تمامی یک دروغ است. اگر شما داستان موفقیت آدم ها را بخوانید اما فقط بخشی از آن را بخوانید بیشتر از آن که الهام بخش و کمک کننده، گمراه کننده است.
2- آنکه می خواهد یک روزه ثروتمند شود یک ساله به دار آویخته خواهد شد. به داستان های موفقیت یک شبه و یک روزه اعتماد نکنید. پشت موفقیت های یک روزه، سال ها تلاش و مطالعه، زحمت، سعی و خطا و ... است که ما آن را نمی بینیم. بهترین کار این است که خود را غرق کنید. غرق در تجربه ورزی، مطالعه، مشاهده، تمرین، تکرار، سعی و خطا. زندگی وارن بافت نشان می دهد که انواع و اقسام تجربیات و مطالعات مختلف در طول زمان یک فرد جمع می شود و به ناگاه ....
دکتر مجتبی لشکربلوکی
@aftabemehr
شاید نام وارن بافت را شنیده باشید. بزرگ ترین، معروف ترین و موفق ترین سرمایه گذار تاریخ. وی اکنون بدون آن که چیزی تولید کند (نه کالایی و نه نرم افزاری) ونه کارخانه ای بزند همراه با بیل گیتس جزو سه نفر ثروتمند دنیاست. همه به او لقب نابغه و باهوش می دهند. فرض ما این است که که وی یک استعداد فوق العاده داشته که از همان روز اول دست به هر چی می زده طلا می شده و بعد از دانشگاه آمده وارد بازار کار شده و خیلی سریع به موفقیت رسیده است.
اما نکته اینجاست که وی در این راه استخوان خرد کرده است. به بخشی از واقعیت های زندگی او دقت کنید:
پنج ساله بود که اولین کسب و کار خود یعنی فروش آدامس به رهگذران در دکه جلوی خانه شان را آغاز کرد.
سپس دکه دیگری جلوی خانه یکی از دوستان برای فروش لیموناد زد چون متوجه شد که آنجا رفت و آمد بیشتری صورت می گیرد
در شش سالگی بسته های شش تایی نوشابه را از مغازه به قیمت ۲۵ سنت می خرید و هر بطری را به قیمت ۵ سنت در درب منازل می فروخت.در حالي كه كودكان هم سن و سال او بر روي چمن لي لي و بولينگ بازي ميكردند.
او اولین سهام خود را در یازده سالگی خریداری کرد.
در ۱۳ سالگی به اداره مالیات به دلیل گرفتن مالیات ۳۵ دلاری برای دوچرخهاش، اعتراض كرد و سرانجام موفق شد مالیات ۳۵ دلاری دوچرخهاش را حذف كند.
در۱۴ سالگی بافت روزنامه فروشی می کرد. بعدها تصمیم گرفت همزمان با فروش روزنامه اشتراک مجلات نیز به آنها بفروشد. از دیگر فعالیت های تجاری او، جمع آوری توپهای گلف گم شده و فروش آنها بود.
او در ۱۷ سالگی مالک نیمی از يک اتوميل رولزرويس بود که خود از آن استفاده نمی کرد و ۳۵ دلار در روز آن را اجاره می داد.
بافت به تجربه عملی خود را محدود نکرد و در دانشگاه در رشته ای مرتبط و با تمرکز بر دروس سرمایه گذاری تحصیل کرد. بعد از دوره فارغ التحصيلي هم تصميم گرفت تا براي یک شرکت به صورت رايگان كار كند، ولي بن نپذيرفت. او بعد از رد شدن پيشنهاد كار توسط گراهام، در وال استريت به عنوان دلال سهام مشغول به كار شد. او با استفاده از در آمد كم اين دوران ، پمپ بنزين سينكلاير را خريد؛ اما چنان كه انتظار ميرفت، پمپ بنزين بازدهي نداشت. بافت به خانهاش در اوماها برگشت و در بنگاه پدرش مشغول به كار شد.
به گفته خودش او بیش از ۱۰۰ کتاب در زمینه سرمایه گذاری و تجارت خواند (تقریبا هر کتابی که آن زمان چاپ شده بود و پیدا می شد).
تمام این کارها و تجربیات و درآمدها در برابر درآمد افسانه ای وی در شرکت سرمایه گذاری اش تقریبا هیچ بود. اصلا این درآمدها با آن سودآوری قابل مقایسه نبود. او بعدها به عنوان یکی از بزرگترین ثروتمندان و نیکوکاران جهان ثبت شد.
☑️⭕️تجویز راهبردی:
1- داستان های موفقیت را به صورت کامل بخوانید. عموما داستان های موفقیت فقط به بخش انتهایی موفقیت متمرکز هستند. و فقط از موفقیت های پی در پی می کنند. و صحبت از نبوغ و استعداد می کنند اما اگر داستان را به صورت کامل بخوانیم متوجه می شویم که نبوغ در طول زمان ساخته می شود و استعداد در تندباد حادثه کشف می شود و موفقیت پس از بارها تلاش و شکست پدید می آید.
دقت کنید که نیمی از واقعیت زشت تر از تمامی یک دروغ است. اگر شما داستان موفقیت آدم ها را بخوانید اما فقط بخشی از آن را بخوانید بیشتر از آن که الهام بخش و کمک کننده، گمراه کننده است.
2- آنکه می خواهد یک روزه ثروتمند شود یک ساله به دار آویخته خواهد شد. به داستان های موفقیت یک شبه و یک روزه اعتماد نکنید. پشت موفقیت های یک روزه، سال ها تلاش و مطالعه، زحمت، سعی و خطا و ... است که ما آن را نمی بینیم. بهترین کار این است که خود را غرق کنید. غرق در تجربه ورزی، مطالعه، مشاهده، تمرین، تکرار، سعی و خطا. زندگی وارن بافت نشان می دهد که انواع و اقسام تجربیات و مطالعات مختلف در طول زمان یک فرد جمع می شود و به ناگاه ....
دکتر مجتبی لشکربلوکی
@aftabemehr
☘️ قلمرو ریا در ادبیات
✍️ #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
🔅بنا به دلایلی از عصر غزنویان به این سو، مدیحهسرایی و تملق در شعر و زبان فارسی پررنگ و تا حدی محور سخن شد و هرچه پیش رفت، غلیظتر و غلیظتر شد و در سدههای بعدی به انحطاط اخلاقی انجامید و یا شاید انحطاط اخلاقی را آینهگری کرد. عنوان اصلی این نوشتار «قلمرو ریا در زمینه اجتماع و سیاست» است که استاد اسلامی با توجه به زمینههای اجتماعی و روانی موضوع، به بررسی آن پرداختهاند. برای استاد که دیرزمانی است دور از میهن به سر میبرند، آرزوی تندرستی و بازگشت هرچه سریعتر میکنیم.
🔅در هیچ یک از کتابهایی که راجع به ایران نوشتهاند، چه خود ایرانیها و چه خارجیها، تاکنون متذکر این معنی نشده و روشن نکردهاند که ریا و تزویر از چه زمانی وارد تاریخ ایران شده است، چرا آمده است و کم و کیف آن چیست؟ ریا و زرق، تزویر، تلبیس، سالوس و مرادفهای دیگرش عبارت است از: تغییر رنگ؛ خود بودن و دیگر بودن، دو سیمائی بودن، و این به منظور کسب قدرت یا منفعتی است در زمینه مادی یا معنوی، (مال، جاه، مقام، وجاهت ملی) و یا دفع مضرتی که شخص را از بلائی در امان نگاه دارد.
🔅آیا این یک عارضه شرقی است؟ گمان میکنم که در شرق بیشتر از غرب دیده شده است، و در ایران قدری بیشتر از جاهای دیگر. در ادب فرانسه ما یک شخصیت «تارتوف» میشناسیم (قهرمان نمایشنامه مولیر به همین نام) که مردی است حقهباز و خود را مقدس و مؤمن نشان میدهد تا دختر جوان و متمکن خانواده سادهدلی را تصاحب کند و سرانجام مچش باز میشود؛ اما در ادب فارسی، بهخصوص از قرن پنجم به این سو هیچ کتاب معتبری در زمینه فکر و اجتماع نیست که بگشاییم و نشانهای یا اشارهای یا شکایتی از ریا در آن نبینیم، و آنچه عجیب است، آن است که در میان همه این فوج مزوّرها، کم بودهاند کسانی که چهره واقعی آنها رسوا شود، کم و بیش همه آنان کامیاب میمیرند!
🔅ریا بیشتر در دو زمینه سیاست و دین مجال خودنمایی داشته است؛ یعنی آنکه کسی خود را خدمتگزار مردم یا دیندار قلمداد کند، و از این راه جلب اعتماد نماید و بر خر مراد خود سوار بماند، و این البته نوع بدی از تقلب است؛ زیرا از سادگی و خوشباوری مردم سوءاستفاده میشود، مانند کسانی که صدای بلدرچین درمیآورند تا او را شکار کنند...
🗞 روزنامه اطلاعات، چهارشنبه ۲۹ شهریور برگرفته از صدانت aftabemehr@
✍️ #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
🔅بنا به دلایلی از عصر غزنویان به این سو، مدیحهسرایی و تملق در شعر و زبان فارسی پررنگ و تا حدی محور سخن شد و هرچه پیش رفت، غلیظتر و غلیظتر شد و در سدههای بعدی به انحطاط اخلاقی انجامید و یا شاید انحطاط اخلاقی را آینهگری کرد. عنوان اصلی این نوشتار «قلمرو ریا در زمینه اجتماع و سیاست» است که استاد اسلامی با توجه به زمینههای اجتماعی و روانی موضوع، به بررسی آن پرداختهاند. برای استاد که دیرزمانی است دور از میهن به سر میبرند، آرزوی تندرستی و بازگشت هرچه سریعتر میکنیم.
🔅در هیچ یک از کتابهایی که راجع به ایران نوشتهاند، چه خود ایرانیها و چه خارجیها، تاکنون متذکر این معنی نشده و روشن نکردهاند که ریا و تزویر از چه زمانی وارد تاریخ ایران شده است، چرا آمده است و کم و کیف آن چیست؟ ریا و زرق، تزویر، تلبیس، سالوس و مرادفهای دیگرش عبارت است از: تغییر رنگ؛ خود بودن و دیگر بودن، دو سیمائی بودن، و این به منظور کسب قدرت یا منفعتی است در زمینه مادی یا معنوی، (مال، جاه، مقام، وجاهت ملی) و یا دفع مضرتی که شخص را از بلائی در امان نگاه دارد.
🔅آیا این یک عارضه شرقی است؟ گمان میکنم که در شرق بیشتر از غرب دیده شده است، و در ایران قدری بیشتر از جاهای دیگر. در ادب فرانسه ما یک شخصیت «تارتوف» میشناسیم (قهرمان نمایشنامه مولیر به همین نام) که مردی است حقهباز و خود را مقدس و مؤمن نشان میدهد تا دختر جوان و متمکن خانواده سادهدلی را تصاحب کند و سرانجام مچش باز میشود؛ اما در ادب فارسی، بهخصوص از قرن پنجم به این سو هیچ کتاب معتبری در زمینه فکر و اجتماع نیست که بگشاییم و نشانهای یا اشارهای یا شکایتی از ریا در آن نبینیم، و آنچه عجیب است، آن است که در میان همه این فوج مزوّرها، کم بودهاند کسانی که چهره واقعی آنها رسوا شود، کم و بیش همه آنان کامیاب میمیرند!
🔅ریا بیشتر در دو زمینه سیاست و دین مجال خودنمایی داشته است؛ یعنی آنکه کسی خود را خدمتگزار مردم یا دیندار قلمداد کند، و از این راه جلب اعتماد نماید و بر خر مراد خود سوار بماند، و این البته نوع بدی از تقلب است؛ زیرا از سادگی و خوشباوری مردم سوءاستفاده میشود، مانند کسانی که صدای بلدرچین درمیآورند تا او را شکار کنند...
🗞 روزنامه اطلاعات، چهارشنبه ۲۹ شهریور برگرفته از صدانت aftabemehr@
Forwarded from مردمک
🔸من رمز خوشبخی واقعی را یافته ام. باید حال را دریابی، نه اینکه همیشه افسوس گذشته را بخوری و فکر آینده باشی.
باید قدر لحظاتی را که در اختیار داری بدانی. مثل کشاورزی: آدم، هم می تواند در یک زمین پهناور بذر بپاشد، هم می تواند کشاورزی خود را به یک قطعه زمین کوچک محدود کند و از همان نقطه کوچک نهایت استفاده را ببرد.
من هم می خواهم کشت و کارم را به یک قطعه زمین کوچک محدود کنم. می خواهم از لحظه لحظه عمرم لذت ببرم و بدانم که دارم لذت می برم. 🌱
بابالنگ دراز
جین وبستر
📖☺️
#کتاب_بخونیم
@mardomak_tlh
باید قدر لحظاتی را که در اختیار داری بدانی. مثل کشاورزی: آدم، هم می تواند در یک زمین پهناور بذر بپاشد، هم می تواند کشاورزی خود را به یک قطعه زمین کوچک محدود کند و از همان نقطه کوچک نهایت استفاده را ببرد.
من هم می خواهم کشت و کارم را به یک قطعه زمین کوچک محدود کنم. می خواهم از لحظه لحظه عمرم لذت ببرم و بدانم که دارم لذت می برم. 🌱
بابالنگ دراز
جین وبستر
📖☺️
#کتاب_بخونیم
@mardomak_tlh
🔸مهر از ما آغاز میشود و ما چارهای جز عاشق بودن نداریم!
«این ما نیستیم که در شهرها زندگی میکنیم؛ بلکه این شهرها هستند که در ما زندگی میکنند» این گفتهای از جورج زیمل، جامعهشناس شهری است. جملهای که میتواند اینگونه نیز نوشتهشود: «این ما نیستیم که در ساختارهای حاکمیت زندگی میکنیم؛ بلکه ساختارهای حاکمیت هستند که در ما زندگی میکنند». به نظر میرسد در درون هر یک از ما ساختار حاکمیت بازتاب مییابد. به همین دلیل است که تلاش برای بازسازی ساختارها، یعنی تلاش برای بازسازی طرز فکرها و تصحیح نگرشها.
وقتی ساختارهای دولت در درون هر یک از شهروندان بازآفریده میشود؛ اهمیت ساختارها نه تنها در سطح جمعی بلکه در سطح فردی نیز اهمیت مییابد. اگر در ساختار فعلی علم و فناوری کشور، آموزش عمومی از آموزش عالی تفکیک میشود و به دنبال آن وزارت «آموزش و پرورش» از وزارت «علوم، تحقیقات و فناوری» جدا میشود؛ یعنی در درون تمامی شهروندان، این جداسازی انجام شده است! و درد از همین تفکیک آغاز میشود!
مهر آغاز میشود، کودکانی به مدرسه میروند، معلمهایی به تربیتشان مشغول و مدرسههایی میزبان آنها، و هنوز دانشآموز، معلم و مدرسه بخشی از نظام «علم، فناوری و نوآوری» این کشور دانسته نمیشوند! هنوز در گزارشهای ملی وضعیت علم و فناوری جای فصلهایی در خصوص وضعیت آموزش عمومی خالی است. هنوز آموزش عمومی به زعم سیاستمداران ایرانی، ارتباطی با علم و فناوری ندارد! برای همین است که معلم در ذهنشان جایگاهی ندارد و احتمالا وزارت آموزش و پرورش یعنی متولی رفع امورات زندگی معلمان و تامین نیمکت و کتاب برای مدارس؛ و نه سیاستگذار سیاستهای آموزشی و بالاتر از آن، سیاستگذار آینده کشور!
دیدگاه سیاستمداران در ساختار فعلی بازتاب یافته است و از طریق ساختار فعلی مدام در ذهن ما شهروندان بازتولید میشود.
وضعیت آموزش عمومی
نگاهی به شاخصهای وضعیت آموزش عمومی به قدری تکاندهنده است که سیاستمدار ایرانی دوست دارد پنهانش کند. یکی از مهمترین شاخصهای ارزیابی کیفی دانشآموزان روند مطالعة علوم و ریاضیات بینالمللی (TIMSS) است. این شاخص به منظور سنجش کیفیت آموزش دانش آموزان پایة چهارم و هشتم در ریاضیات و علوم است؛ و توسط انجمن بینالمللی ارزیابی دستاوردهای آموزشی (IEA) طراحی و اجرا میشود. به این ترتیب 4 شاخص اصلی برای سنجش کیفیت آموزش وجود دارد؛ که در اغلب گزارشهای جهانی به منظور سنجش وضعیت کیفیت آموزش از این 4 شاخص استفاده میشود. با کمال تاسف نتایج این ارزیابی برای آخرین دوره نشان میدهد که رتبه ایران وضعیت نامطلوبتری را حتی نسبت به کشورهایی مانند امارات متحده عربی، گرجستان، بحرین، ارمنستان و ترکیه دارد؛ سخت تکاندهنده.
وضعیت بیسوادی از این تکاندهندهتر است. بر اساس آمار یونسکو نرخ بیسوادی در ایران (۲۵ سالهها به بالا) در حدود ۱۴ درصد است، و از تمامی کشورهای منطقه (به جز یمن، افغانستان و عراق یعنی کشورهای درگیر جنگ) بدتر است. وقتی نرخ بازماندگان از تحصیل (یعنی بیسوادان ۱۵ تا ۲۴ ساله) در حدود ۲ درصد و یکی از بالاترین نرخها است! باید هم سیاستمداران ایرانی پنهاناش کند و مدام دلش را خوش کند به یک شاخص مندرآوردی به نام «تولید علم» که در هیچ دایرهالمعارف علم و فناوری جهانی وجود ندارد!
ما و آموزش عمومی
مهر آغاز شد و کودکان سرزمین ما به کلاسهای درس رفتند. در حالی که هیچ کشور توسعهیافتهای در دنیا آموزش عالی را از آموزش عمومی جدا نمیکند، اما هنوز در ایران اصرار وجود دارد. اصراری که ریشه در دو علت دارد: اولی نگاه سیاسی به دانشگاه است که با رفتار «شورای عالی انقلاب فرهنگی» در سالهای گذشته بیشتر و بیشتر شده است و دومی ناشی از یک نگاه اجتماعی. هنوز نگاه دستهای از اعضاء هیات علمی غلبه دارد که بر تمایز و جداییشان از آموزش و پرورش عمومی تاکید دارند. هنوز تمایل دارند تا فاصلهشان از معلمها حفظ شود؛ و هنوز دلبسته به نظام سلسلهمراتبی اجتماعی، از یکیشدن با معلمها پرهیز میکنند؛ هرچند این تمایل را در پس استدلالهای اجرایی پنهان کنند. وقتی ارادة سیاسی جدی نیز نباشد؛ به این ترتیب امیدی برای این یکپارچگی آموزش در آیندة نزدیک نیست.
آیندة ما از مهر آغاز میشود و به قول دکتر رنانی عزیز «مهر اول خلقت است». به عنوان فرزند یک معلم (بیش از آنکه عضو هیات علمی باشم)، با معلمهای عزیز سخن میگویم، آنانی که سزوارتر از آن هستند که امروز دارند:
اگر آموزش عمومی برای سیاستمداران سرزمین ما اولویت نیست؛ اما باید همچنان فرزندان میهن را دوست بداریم و عشق بورزیم؛ که فردای ما را این عشقها خواهد ساخت؛ نه هیچ سلاح یا ثروت دیگری! ما چارهای جز عاشق بودن نداریم!»
امیر ناظمی (هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور) کانال آینده نگر
@aftabemehr
«این ما نیستیم که در شهرها زندگی میکنیم؛ بلکه این شهرها هستند که در ما زندگی میکنند» این گفتهای از جورج زیمل، جامعهشناس شهری است. جملهای که میتواند اینگونه نیز نوشتهشود: «این ما نیستیم که در ساختارهای حاکمیت زندگی میکنیم؛ بلکه ساختارهای حاکمیت هستند که در ما زندگی میکنند». به نظر میرسد در درون هر یک از ما ساختار حاکمیت بازتاب مییابد. به همین دلیل است که تلاش برای بازسازی ساختارها، یعنی تلاش برای بازسازی طرز فکرها و تصحیح نگرشها.
وقتی ساختارهای دولت در درون هر یک از شهروندان بازآفریده میشود؛ اهمیت ساختارها نه تنها در سطح جمعی بلکه در سطح فردی نیز اهمیت مییابد. اگر در ساختار فعلی علم و فناوری کشور، آموزش عمومی از آموزش عالی تفکیک میشود و به دنبال آن وزارت «آموزش و پرورش» از وزارت «علوم، تحقیقات و فناوری» جدا میشود؛ یعنی در درون تمامی شهروندان، این جداسازی انجام شده است! و درد از همین تفکیک آغاز میشود!
مهر آغاز میشود، کودکانی به مدرسه میروند، معلمهایی به تربیتشان مشغول و مدرسههایی میزبان آنها، و هنوز دانشآموز، معلم و مدرسه بخشی از نظام «علم، فناوری و نوآوری» این کشور دانسته نمیشوند! هنوز در گزارشهای ملی وضعیت علم و فناوری جای فصلهایی در خصوص وضعیت آموزش عمومی خالی است. هنوز آموزش عمومی به زعم سیاستمداران ایرانی، ارتباطی با علم و فناوری ندارد! برای همین است که معلم در ذهنشان جایگاهی ندارد و احتمالا وزارت آموزش و پرورش یعنی متولی رفع امورات زندگی معلمان و تامین نیمکت و کتاب برای مدارس؛ و نه سیاستگذار سیاستهای آموزشی و بالاتر از آن، سیاستگذار آینده کشور!
دیدگاه سیاستمداران در ساختار فعلی بازتاب یافته است و از طریق ساختار فعلی مدام در ذهن ما شهروندان بازتولید میشود.
وضعیت آموزش عمومی
نگاهی به شاخصهای وضعیت آموزش عمومی به قدری تکاندهنده است که سیاستمدار ایرانی دوست دارد پنهانش کند. یکی از مهمترین شاخصهای ارزیابی کیفی دانشآموزان روند مطالعة علوم و ریاضیات بینالمللی (TIMSS) است. این شاخص به منظور سنجش کیفیت آموزش دانش آموزان پایة چهارم و هشتم در ریاضیات و علوم است؛ و توسط انجمن بینالمللی ارزیابی دستاوردهای آموزشی (IEA) طراحی و اجرا میشود. به این ترتیب 4 شاخص اصلی برای سنجش کیفیت آموزش وجود دارد؛ که در اغلب گزارشهای جهانی به منظور سنجش وضعیت کیفیت آموزش از این 4 شاخص استفاده میشود. با کمال تاسف نتایج این ارزیابی برای آخرین دوره نشان میدهد که رتبه ایران وضعیت نامطلوبتری را حتی نسبت به کشورهایی مانند امارات متحده عربی، گرجستان، بحرین، ارمنستان و ترکیه دارد؛ سخت تکاندهنده.
وضعیت بیسوادی از این تکاندهندهتر است. بر اساس آمار یونسکو نرخ بیسوادی در ایران (۲۵ سالهها به بالا) در حدود ۱۴ درصد است، و از تمامی کشورهای منطقه (به جز یمن، افغانستان و عراق یعنی کشورهای درگیر جنگ) بدتر است. وقتی نرخ بازماندگان از تحصیل (یعنی بیسوادان ۱۵ تا ۲۴ ساله) در حدود ۲ درصد و یکی از بالاترین نرخها است! باید هم سیاستمداران ایرانی پنهاناش کند و مدام دلش را خوش کند به یک شاخص مندرآوردی به نام «تولید علم» که در هیچ دایرهالمعارف علم و فناوری جهانی وجود ندارد!
ما و آموزش عمومی
مهر آغاز شد و کودکان سرزمین ما به کلاسهای درس رفتند. در حالی که هیچ کشور توسعهیافتهای در دنیا آموزش عالی را از آموزش عمومی جدا نمیکند، اما هنوز در ایران اصرار وجود دارد. اصراری که ریشه در دو علت دارد: اولی نگاه سیاسی به دانشگاه است که با رفتار «شورای عالی انقلاب فرهنگی» در سالهای گذشته بیشتر و بیشتر شده است و دومی ناشی از یک نگاه اجتماعی. هنوز نگاه دستهای از اعضاء هیات علمی غلبه دارد که بر تمایز و جداییشان از آموزش و پرورش عمومی تاکید دارند. هنوز تمایل دارند تا فاصلهشان از معلمها حفظ شود؛ و هنوز دلبسته به نظام سلسلهمراتبی اجتماعی، از یکیشدن با معلمها پرهیز میکنند؛ هرچند این تمایل را در پس استدلالهای اجرایی پنهان کنند. وقتی ارادة سیاسی جدی نیز نباشد؛ به این ترتیب امیدی برای این یکپارچگی آموزش در آیندة نزدیک نیست.
آیندة ما از مهر آغاز میشود و به قول دکتر رنانی عزیز «مهر اول خلقت است». به عنوان فرزند یک معلم (بیش از آنکه عضو هیات علمی باشم)، با معلمهای عزیز سخن میگویم، آنانی که سزوارتر از آن هستند که امروز دارند:
اگر آموزش عمومی برای سیاستمداران سرزمین ما اولویت نیست؛ اما باید همچنان فرزندان میهن را دوست بداریم و عشق بورزیم؛ که فردای ما را این عشقها خواهد ساخت؛ نه هیچ سلاح یا ثروت دیگری! ما چارهای جز عاشق بودن نداریم!»
امیر ناظمی (هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور) کانال آینده نگر
@aftabemehr
Forwarded from Puzzle
#حلقه نفوذ
کاربردی ترین و متفاوت ترین سمینار از مجموعه دوره های پازل است و شامل مباحث زیر است:
۱- شناخت بخشی از وجود که بشدت اعمال ما را در اختیار دارد و تصمیم گیرنده است و از آن بی اطلاعیم، راه رشد این بخش چیست؟
۲- چگونه تحت تاثیر دیگران قرار میگیریم؟!
۳- چگونه بر دیگران تاثیر گذاشته و بر آنان نفوذ کنیم؟
۴- چرا با وجودیکه میدانم اما نمیتوانم؟!
#گروه پازل
@puzzlejung
کاربردی ترین و متفاوت ترین سمینار از مجموعه دوره های پازل است و شامل مباحث زیر است:
۱- شناخت بخشی از وجود که بشدت اعمال ما را در اختیار دارد و تصمیم گیرنده است و از آن بی اطلاعیم، راه رشد این بخش چیست؟
۲- چگونه تحت تاثیر دیگران قرار میگیریم؟!
۳- چگونه بر دیگران تاثیر گذاشته و بر آنان نفوذ کنیم؟
۴- چرا با وجودیکه میدانم اما نمیتوانم؟!
#گروه پازل
@puzzlejung
Forwarded from Puzzle
# سمینار دهکده جهانی
برگزاری سمینار دهکده جهانی روز سه شنبه ۴مهرماه ۹۶ در موسسه آفتاب مهر
از ساعت ۱۸ تا ۲۱
حضور همه سروران ساعت ۵:۳۰ تا ۵:۴۵ در موسسه الزامی است
مدرس: فریبا گشتایی
ثبت نام: خانم گلبرگ حمزه پور ۰۹۳۵۴۴۹۵۱۰۵
درآمد حاصله سمینارهای گروه پازل صرف امور خیریه میشود
#گروه پازل
@puzzlejung
برگزاری سمینار دهکده جهانی روز سه شنبه ۴مهرماه ۹۶ در موسسه آفتاب مهر
از ساعت ۱۸ تا ۲۱
حضور همه سروران ساعت ۵:۳۰ تا ۵:۴۵ در موسسه الزامی است
مدرس: فریبا گشتایی
ثبت نام: خانم گلبرگ حمزه پور ۰۹۳۵۴۴۹۵۱۰۵
درآمد حاصله سمینارهای گروه پازل صرف امور خیریه میشود
#گروه پازل
@puzzlejung
Forwarded from Puzzle
#سمینار دهکده جهانی
سمینار دهکده جهانی شامل مباحثی در زمینه کل نگری و پیوستگی انسان و موجودات و هستی میباشد
و به این سوالات پاسخ میدهد:
۱-رفتار من چه تاثیری بر دنیا میگذارد؟
۲- برای ساختن دنیایی بهتر من چکار میتوانم انجام دهم؟
#گروه پازل
@puzzlejung
سمینار دهکده جهانی شامل مباحثی در زمینه کل نگری و پیوستگی انسان و موجودات و هستی میباشد
و به این سوالات پاسخ میدهد:
۱-رفتار من چه تاثیری بر دنیا میگذارد؟
۲- برای ساختن دنیایی بهتر من چکار میتوانم انجام دهم؟
#گروه پازل
@puzzlejung
Forwarded from مردمک
🔸می خواهید با رویدادهای پاییزی مردمک آشنا بشید؟
🔸دنبال یک هیجان تازه گروهی می گردید که برای شروع سال تحصیلی بهتون کلی انرژی بده؟
🍁پاریزان: یک رویداد پر از اتّفاق های تازه.
☎️88105835
@mardomak_tlh
🔸دنبال یک هیجان تازه گروهی می گردید که برای شروع سال تحصیلی بهتون کلی انرژی بده؟
🍁پاریزان: یک رویداد پر از اتّفاق های تازه.
☎️88105835
@mardomak_tlh
Forwarded from Puzzle
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر کودکی لیاقت یک قهرمان را دارد، یک بزرگسال که هرگز از او ناامید نمیشود
#به مناسبت ماه مهر
@puzzlejung
#به مناسبت ماه مهر
@puzzlejung
Forwarded from آفتاب مهر
Forwarded from علوم اجتماعی،مسائل روز
تا هنگامی که
برداشت جامعه از آزادی این باشد که
تو نیز آزادی سخن بگویی اما
فقط چیزی را بگویی که من می پسندم،
هیچ سخن حقی بر زبان ها نخواهد رفت.
#روسو
👥علوم اجتماعی، مسائل روز👥
@SOCIAL_SCIENCE
برداشت جامعه از آزادی این باشد که
تو نیز آزادی سخن بگویی اما
فقط چیزی را بگویی که من می پسندم،
هیچ سخن حقی بر زبان ها نخواهد رفت.
#روسو
👥علوم اجتماعی، مسائل روز👥
@SOCIAL_SCIENCE
آفتاب مهر:
⚠️اعتیاد از نوع آنلاین
🔅واژه اعتیاد ناخوداگاه ذهن مان را به سمت مخدرها و روانگردانها سوق می دهد. اما این روزها اعتیاد به ابزارهای ارتباطی و شبکه های اجتماعی آنلاین به همان اندازه که مواد مخدر و روانگردان ها قربانی می گیرند . بخش عمده ای از جامعه ما را درگیر خود کرده اند . استفاده مفرط از اینترنت ، موبایل و کنسول های بازی رایانه ای انواع تازه ای از عادت های افراطی و اعتیادگونه جدیدی هستند که بی توجهی به آنها می تواند بسیار خطرناک و آسیب رسان باشند.
🔅این اختلال برای اولین بار در سال ۱۹۹۵ توسط یک محقق به نام “ایوان گلبرگ” مطرح شد. معتادان اینترنتی هم مثل الکلی ها با خانواده، کار، روابط اجتماعی و مدرسه مشکل پیدا می کنند .
🔅برخی از معتادین اینترنتی مثل الکلی ها یا افراد معتاد به مواد ، میزان مصرف خود را مخفی می کنند تا بتوانند به کار خود ادامه دهند. یکی از شباهت های اعتیاد به اینترنت با سایر اعتیادها این است که معتادان اینترنتی اعتراف می کنند که هر بار خیلی بیشتر از آنقدر که قصد داشته اند، آنلاین می مانند درست مثل یک فرد معتاد به مواد که بیشتر از آنچه می خواهد یا حتی به خاطر می آورد مواد مصرف می کند.
ماهنامه معیشت
کانال جامعه شناسی aftabemehr@
⚠️اعتیاد از نوع آنلاین
🔅واژه اعتیاد ناخوداگاه ذهن مان را به سمت مخدرها و روانگردانها سوق می دهد. اما این روزها اعتیاد به ابزارهای ارتباطی و شبکه های اجتماعی آنلاین به همان اندازه که مواد مخدر و روانگردان ها قربانی می گیرند . بخش عمده ای از جامعه ما را درگیر خود کرده اند . استفاده مفرط از اینترنت ، موبایل و کنسول های بازی رایانه ای انواع تازه ای از عادت های افراطی و اعتیادگونه جدیدی هستند که بی توجهی به آنها می تواند بسیار خطرناک و آسیب رسان باشند.
🔅این اختلال برای اولین بار در سال ۱۹۹۵ توسط یک محقق به نام “ایوان گلبرگ” مطرح شد. معتادان اینترنتی هم مثل الکلی ها با خانواده، کار، روابط اجتماعی و مدرسه مشکل پیدا می کنند .
🔅برخی از معتادین اینترنتی مثل الکلی ها یا افراد معتاد به مواد ، میزان مصرف خود را مخفی می کنند تا بتوانند به کار خود ادامه دهند. یکی از شباهت های اعتیاد به اینترنت با سایر اعتیادها این است که معتادان اینترنتی اعتراف می کنند که هر بار خیلی بیشتر از آنقدر که قصد داشته اند، آنلاین می مانند درست مثل یک فرد معتاد به مواد که بیشتر از آنچه می خواهد یا حتی به خاطر می آورد مواد مصرف می کند.
ماهنامه معیشت
کانال جامعه شناسی aftabemehr@
آفتاب مهر:
مردم را به دو دسته تقسیم کنید و به یک دسته حقوق و مواجب بدهید که مراقب آن دستهٔ دیگر باشند.
دسته اول، به طمع مواجب یا از ترس قطع شدن مواجب، مرید شما میشوند و دستهٔ دوم، از ترس دستهٔ اول، مطیع شما.به این ترتیب، مملکت، خود به خود اداره میشود، بیآنکه شما زحمتی بکشید یا دغدغهای داشته باشید.
📕 #دموکراسی یا #دموقراضه
✍ #مهدی_شجاعی شبکه اجتماعی aftabemehr@
مردم را به دو دسته تقسیم کنید و به یک دسته حقوق و مواجب بدهید که مراقب آن دستهٔ دیگر باشند.
دسته اول، به طمع مواجب یا از ترس قطع شدن مواجب، مرید شما میشوند و دستهٔ دوم، از ترس دستهٔ اول، مطیع شما.به این ترتیب، مملکت، خود به خود اداره میشود، بیآنکه شما زحمتی بکشید یا دغدغهای داشته باشید.
📕 #دموکراسی یا #دموقراضه
✍ #مهدی_شجاعی شبکه اجتماعی aftabemehr@
📝 جنبش غذای نذری؛ کجا نذری بدهیم یا کجا نذری بخوریم؟
✍ دکتر #عباس_کاظمی
@IranSociology
در آبان 1394 در مجله اندیشه پویا مقاله ای نوشتم (مجدد در کانال باز نشر می کنم) با عنوان جنبش غذای نذری که مورد نقد و مناقشه زیادی قرار گرفته بود. در آنجا استدلال کردم که اگرچه غذای نذری همیشه در فرهنگ شیعی حضور داشته است اما به تدریج جای خود را در میان مراسم باز کرده است و دوگانه «مراسم- غذا »جای خود را به «غذا- مراسم » داده است. در برخی شکلهای جدید تر ما با پدیده «غذای بدون مراسم » نیز مواجه هستیم، مانند خانه ها و مکان هایی که در روزهای آخر دهه محرم صرفا غذا می دهند و ما با صفهای نذری بی شماری مواجه می شویم. استدلال این بود که غذا فی نفسه برای خود عاملیت یاقته است و هستند مردمی که بدون توجه به مناسک از طریق غذا خود را به پدیده ای چون محرم مرتبط می کنند. در برخی موارد غذا آنقدر نقش مهمی پیدا می کند که جنبشی را در زندگی روزانه در ایام محرم حول خود پدید می اورد، آیینی خاص خود که شامل ایستادن در صف، جمع کردن غذا از اینجا و آنجا و در نهایت خوردن غذا در خیابان یا در منزل را پدید می اورد و سایتهایی چون سایت نذری یاب نیز مسیری آسانتر را برای پیدا کردن غذاهای نذری پدید اورده است. این سایت مکانهای توزیع نذری را برای شهروندان روشن ساخته است و استقبال خوبی از سوی مردم را در پی داشته است.
در حالی که سایت نذری یاب مقوم چیزی به عنوان عطش خوردن نذری است بهتر بود سایتی درست می شد تا مشخص می کرد ما نذری های خود را کجاها توزیع کنیم؟ در کدام نقاط شهری نیازمندان بیشتری وجود دارند که به غذا محتاجند؟ محل تجمع کارتن خوابها و خیابان خوابها کجاست؟ چه محلاتی از شهر بیشتر به غذا نیاز خواهند داشت که نذری دهندگان غذاهایشان را بعد از طبخ در انجا توزیع کنند؟
نمی گویم که غذای نذری باید صرفا در میان نیازمندان توزیع شود، می دانم که برای برخی افراد غذای نذری با مقوله شفا و برای برخی دیگر با مقوله انجام مناسک دینی گره خورده است اما متاسفانه در پخش غذای نذری برای گروههای نیازمند اولویت قایل نیستیم، ما فراموش می کنیم وقتی یخچالهای مان از غذاهای نذری پر است، نیازمندانی در گوشه شهر به هر دلیلی غذایی در سفره ندارند.
بیاید غذاهای نذری خود را به فقرا توزیع کنیم، بیاید نذری خوردن را به شکمچرانی تقلیل ندهیم. بیاید سایتهایی طراحی کنیم و از طریق آن محلات و اماکن ( خیریه ها . سازمانهای نگهداری افراد نیازمند) نیازمند را شناسایی کنیم و غذاهای نذری خود را در انجا توزیع کنیم.
🔸در انتشار و اشتراک گذاری این مطلب برای کمک به نیازمند بکوشیم.
@aftabemehr
✍ دکتر #عباس_کاظمی
@IranSociology
در آبان 1394 در مجله اندیشه پویا مقاله ای نوشتم (مجدد در کانال باز نشر می کنم) با عنوان جنبش غذای نذری که مورد نقد و مناقشه زیادی قرار گرفته بود. در آنجا استدلال کردم که اگرچه غذای نذری همیشه در فرهنگ شیعی حضور داشته است اما به تدریج جای خود را در میان مراسم باز کرده است و دوگانه «مراسم- غذا »جای خود را به «غذا- مراسم » داده است. در برخی شکلهای جدید تر ما با پدیده «غذای بدون مراسم » نیز مواجه هستیم، مانند خانه ها و مکان هایی که در روزهای آخر دهه محرم صرفا غذا می دهند و ما با صفهای نذری بی شماری مواجه می شویم. استدلال این بود که غذا فی نفسه برای خود عاملیت یاقته است و هستند مردمی که بدون توجه به مناسک از طریق غذا خود را به پدیده ای چون محرم مرتبط می کنند. در برخی موارد غذا آنقدر نقش مهمی پیدا می کند که جنبشی را در زندگی روزانه در ایام محرم حول خود پدید می اورد، آیینی خاص خود که شامل ایستادن در صف، جمع کردن غذا از اینجا و آنجا و در نهایت خوردن غذا در خیابان یا در منزل را پدید می اورد و سایتهایی چون سایت نذری یاب نیز مسیری آسانتر را برای پیدا کردن غذاهای نذری پدید اورده است. این سایت مکانهای توزیع نذری را برای شهروندان روشن ساخته است و استقبال خوبی از سوی مردم را در پی داشته است.
در حالی که سایت نذری یاب مقوم چیزی به عنوان عطش خوردن نذری است بهتر بود سایتی درست می شد تا مشخص می کرد ما نذری های خود را کجاها توزیع کنیم؟ در کدام نقاط شهری نیازمندان بیشتری وجود دارند که به غذا محتاجند؟ محل تجمع کارتن خوابها و خیابان خوابها کجاست؟ چه محلاتی از شهر بیشتر به غذا نیاز خواهند داشت که نذری دهندگان غذاهایشان را بعد از طبخ در انجا توزیع کنند؟
نمی گویم که غذای نذری باید صرفا در میان نیازمندان توزیع شود، می دانم که برای برخی افراد غذای نذری با مقوله شفا و برای برخی دیگر با مقوله انجام مناسک دینی گره خورده است اما متاسفانه در پخش غذای نذری برای گروههای نیازمند اولویت قایل نیستیم، ما فراموش می کنیم وقتی یخچالهای مان از غذاهای نذری پر است، نیازمندانی در گوشه شهر به هر دلیلی غذایی در سفره ندارند.
بیاید غذاهای نذری خود را به فقرا توزیع کنیم، بیاید نذری خوردن را به شکمچرانی تقلیل ندهیم. بیاید سایتهایی طراحی کنیم و از طریق آن محلات و اماکن ( خیریه ها . سازمانهای نگهداری افراد نیازمند) نیازمند را شناسایی کنیم و غذاهای نذری خود را در انجا توزیع کنیم.
🔸در انتشار و اشتراک گذاری این مطلب برای کمک به نیازمند بکوشیم.
@aftabemehr
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#مقاله
#برگی_از_تاریخ
پس از جریان حکمیتی که در جنگ صفین اتفاق افتاد بنی امیه بر تخت جانشینی پیامبر اسلام نشستند و به سرعت درباری شاهانه برای خود ساختند. اشرافیت ستیزی و ساده زیستی که از نخستین شعارهای اجتماعی دین اسلام بود به سرعت برافتاد و عرب سالاری و امپراطوری اموی با همان تبعیض طبقاتی امپراطوری های #ایران و روم بر بخش بزرگی از غرب آسیا، شمال آفریقا و حتی جنوب غرب اروپا (اندلس) سایه افکند.
#ایرانیان که به سقوط "ایدئوکراسی" ساسانی دل خوش کرده بودند به سرعت دریافتند که از چاله در آمده اند و به چاه افتاده اند. چنین شد که #ابومسلم_خراسانی لشگری از ایرانیان دلاور گردآورد و با جامه و پرچمی سیاه که هم پرهیبت بود و هم نشانی از خونخواهی نوه پیامبر را در خود داشت جنگی ساز کرد که نتیجه آن سرنگونی امویان بود. خاندان بنی عباس که عموزادگان پیامبر اسلام بودند به کمک ابومسلم خراسانی بر تخت خلافت پیامبر تکیه زدند و ابومسلم به مرو (خراسان بزرگ) بازگشت.
چیزی نگذشت که ابومسلم دریافت مرتکب خطای بزرگی شده است و عباسیان نیز روش و منشی جز امویان ندارند و سگ زرد برادر شغال است. ابومسلم از خطبه خواندن به نام خلیفه عباسی امتناع کرد و بدینوسیله اعلام خروج نمود اما بلافاصله به دست مأموران مخفی خلیفه عباسی ترور شد و به این سان دوباره تبعیض نژادی و طبقاتی بر زندگی ایرانیانی که امید عدالت اجتماعی داشتند سایه افکند.
ایرانیان از پای ننشستند و به قیام های پی در پی علیه خلافت غاصب دست زدند ولی دیگر نتوانستند ارتش متحدی تشکیل دهند.
یعقوب لیث صفاری از سیستان، بابک خرمدین از آذربایجان و حسن صباح از الموت قیام هایی را سازماندهی کردند که سال ها آرامش خلفای عباسی را گرفتند ولی پراکندگی و تفرقه ایرانیان از یک سو و اتحاد بین خلفای عباسی و سرداران ترک آسیای میانه از سوی دیگر باعث شد که این قیام ها نتوانند ایرانیان را از یوغ حکومتی که خود آن را به قدرت رسانده بودند رها سازند.
ده ها سال ابرهای سیاه بر فراز ایران سایه افکندند و پرچم و جامه سیاه که حالا لباس رسمی ارتش و دربار بنی عباس شده بود بر فراز ایران در اهتزاز بودند و ترکان غزنوی و سلجوقی و خوارزمشاهی به نیابت خلفای عباسی حکومت تبعیض و نژادپرستی ایدئوکراسی را در ایران ادامه دادند تا این که مغولان طومار حکومت عباسی را در هم پیچیدند. ترکان خوارزمشاهی که سلطنت بخش بزرگی از ایران را در اختیار داشتند دچار نخوت شده بودند و بازرگانان مغول را به قتل رساندند و کاروان آنان را غارت کردند.
سلطان محمد خوارزمشاهی بیابانگردان شرق ایران را دست کم گرفت همان طور که یزدگرد ساسانی بیابانگردان غرب ایران را. سلطان خوارزمشاهی قاصدان چنگیز را به قتل رساند و ریش سوزاند همانطور که خسرو پرویز ساسانی نامه پیامبر اسلام را درید و چنین شد که بار دیگر مردم ایران هزینه نخوت سلطان غاصب را پرداختند. مغولان به ایران حمله کردند و کشتند و تجاوز کردند و ویران نموندند تا سلطان خوارزمشاهی را ادب کنند و خلیفه عباسی را فروافکنند و در این میانه مردم متفرّق، منفعل و "صلاح مملکت به خسروان سپرده" تاوان حماقت خسروان را پرداختند.
گفته اند که ملّتی که تاریخش را نداند محکوم به تکرار تاریخ است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#برگی_از_تاریخ
پس از جریان حکمیتی که در جنگ صفین اتفاق افتاد بنی امیه بر تخت جانشینی پیامبر اسلام نشستند و به سرعت درباری شاهانه برای خود ساختند. اشرافیت ستیزی و ساده زیستی که از نخستین شعارهای اجتماعی دین اسلام بود به سرعت برافتاد و عرب سالاری و امپراطوری اموی با همان تبعیض طبقاتی امپراطوری های #ایران و روم بر بخش بزرگی از غرب آسیا، شمال آفریقا و حتی جنوب غرب اروپا (اندلس) سایه افکند.
#ایرانیان که به سقوط "ایدئوکراسی" ساسانی دل خوش کرده بودند به سرعت دریافتند که از چاله در آمده اند و به چاه افتاده اند. چنین شد که #ابومسلم_خراسانی لشگری از ایرانیان دلاور گردآورد و با جامه و پرچمی سیاه که هم پرهیبت بود و هم نشانی از خونخواهی نوه پیامبر را در خود داشت جنگی ساز کرد که نتیجه آن سرنگونی امویان بود. خاندان بنی عباس که عموزادگان پیامبر اسلام بودند به کمک ابومسلم خراسانی بر تخت خلافت پیامبر تکیه زدند و ابومسلم به مرو (خراسان بزرگ) بازگشت.
چیزی نگذشت که ابومسلم دریافت مرتکب خطای بزرگی شده است و عباسیان نیز روش و منشی جز امویان ندارند و سگ زرد برادر شغال است. ابومسلم از خطبه خواندن به نام خلیفه عباسی امتناع کرد و بدینوسیله اعلام خروج نمود اما بلافاصله به دست مأموران مخفی خلیفه عباسی ترور شد و به این سان دوباره تبعیض نژادی و طبقاتی بر زندگی ایرانیانی که امید عدالت اجتماعی داشتند سایه افکند.
ایرانیان از پای ننشستند و به قیام های پی در پی علیه خلافت غاصب دست زدند ولی دیگر نتوانستند ارتش متحدی تشکیل دهند.
یعقوب لیث صفاری از سیستان، بابک خرمدین از آذربایجان و حسن صباح از الموت قیام هایی را سازماندهی کردند که سال ها آرامش خلفای عباسی را گرفتند ولی پراکندگی و تفرقه ایرانیان از یک سو و اتحاد بین خلفای عباسی و سرداران ترک آسیای میانه از سوی دیگر باعث شد که این قیام ها نتوانند ایرانیان را از یوغ حکومتی که خود آن را به قدرت رسانده بودند رها سازند.
ده ها سال ابرهای سیاه بر فراز ایران سایه افکندند و پرچم و جامه سیاه که حالا لباس رسمی ارتش و دربار بنی عباس شده بود بر فراز ایران در اهتزاز بودند و ترکان غزنوی و سلجوقی و خوارزمشاهی به نیابت خلفای عباسی حکومت تبعیض و نژادپرستی ایدئوکراسی را در ایران ادامه دادند تا این که مغولان طومار حکومت عباسی را در هم پیچیدند. ترکان خوارزمشاهی که سلطنت بخش بزرگی از ایران را در اختیار داشتند دچار نخوت شده بودند و بازرگانان مغول را به قتل رساندند و کاروان آنان را غارت کردند.
سلطان محمد خوارزمشاهی بیابانگردان شرق ایران را دست کم گرفت همان طور که یزدگرد ساسانی بیابانگردان غرب ایران را. سلطان خوارزمشاهی قاصدان چنگیز را به قتل رساند و ریش سوزاند همانطور که خسرو پرویز ساسانی نامه پیامبر اسلام را درید و چنین شد که بار دیگر مردم ایران هزینه نخوت سلطان غاصب را پرداختند. مغولان به ایران حمله کردند و کشتند و تجاوز کردند و ویران نموندند تا سلطان خوارزمشاهی را ادب کنند و خلیفه عباسی را فروافکنند و در این میانه مردم متفرّق، منفعل و "صلاح مملکت به خسروان سپرده" تاوان حماقت خسروان را پرداختند.
گفته اند که ملّتی که تاریخش را نداند محکوم به تکرار تاریخ است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
دکتر محمدرضا سرگلزایی – روانپزشک و معلم
برای دسترسی به همه محتوای سایت نیاز است شما در سایت ثبتنام کنید و در صورتی که پیش از این
Forwarded from آفتاب مهر
🔹۵جلسه ۳ساعته
جمعه ۵ و۱۲ آبان -۳ و ۱۰ و۲۴ آذر
ساعت ۱۰ صبح تا ۱۳
شهریه ۳۸۰۰۰۰ تومان
ثبت نام : ۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
جمعه ۵ و۱۲ آبان -۳ و ۱۰ و۲۴ آذر
ساعت ۱۰ صبح تا ۱۳
شهریه ۳۸۰۰۰۰ تومان
ثبت نام : ۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr