آفتاب مهر
2.58K subscribers
2.39K photos
109 videos
20 files
210 links
:
Download Telegram
جلسه دوم کارگاه" سفر قهرماتی" با تدریس دکتر محمدرضا سرگلرایی، روانپزشک و پژوهشگر حوزه اسطوره و فلسفه،
جمعه ۸ تیر ۹۷
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
🔳⭕️کافیست از مادرتان قهر کنید!

قصد توهین به هیچ روشنفکر راستینی را ندارم. ولی در مجموع آن‌ها را به دو گروه تقسیم می‌کنم:
الف. روشنفکرِ نمی خواهم
ب روشنفکر ِ چه می خواهم
متاسفانه جامعه عقل گریز ما همیشه به «روشنفکران نمی خواهم» (امثال صادق هدایت) بها داده است و از «روشنفکر چه می خواهم» (امثال سید حسن تقی زاده و دکتر ارانی) با بی اعتنایی و گاه نفرت یاد کرده است. ولی آنها که سازندگان این سرزمین اند بیشتر همان «روشنفکران چه می خواهم» هستند. در ایران برای این که شما مصداق «روشنفکرِ نمی خواهم» شوید کافی است که از مادرتان قهر کنید و بگوید «خورشت بادمجان را دوست ندارم» و یک عدد رمان پست مدرن کذایی و یا چند شعر جیغ بنفشِ بی وزن بی قافیه و بی معنی هم در این عوالم مرتکب شوید و به تمام کائنات هم بد و بیراه بگویید و دهن کجی کنید ولی «روشنفکرِ چه می خواهم» شدن بسیار دشوار است و «خربزه خوردنی» است که حتی پس از مرگ هم باید پای لرز آن بنشینید. از نکات عبرت آموز یکی هم این است که فرنگی جماعت نیز برای روشنفکران نمی خواهم ما همیشه کف زده اند.

آنچه خواندیم، نوشته دردمندانه و درخشان دکتر شفیعی کدکنی در کتاب با چراغ و آینه است. برخی می گویند که ایرانی ها می دانند که چه نمی خواهند اما نمی دانند که چه می خواهند. بگذارید بیشتر به آن بپردازیم. اگر نوشته بالا را قبول ندارید لحظه ای به ده یادداشتی که اخیرا فوروارد (ارسال) کرده اید فکر کنید! چند مورد از آنان در مورد نقد وضعیت موجود بود؟ و چند مورد از آنان در مورد طرح ایده ای برای حل یک مساله مهم و مشخص. فضای رسانه های ما پر شده است از چالش ها، فراچالش ها، ابرچالش ها، بحران ها، تهدیدها و .... چرا چنین چیزی اتفاق می افتد؟
1- «اعتیاد به انتقاد»؛ ما عادت کرده ایم که خودزنی کنیم. انتقاد کنیم. مسخره کنیم. اگر یک روز یک مطلب انتقادی نخوانیم بدن مان درد می گیرد. فضای رسانه ای ما پر شده است از روشنفکران نمی خواهم.
2- عقیم بودن از طراحی عملی. بارها و بارها در معرض ایده های مختلف قرار گرفته ام. بیشتر آنان ایده های خوبی بودند اما یک مشکل مشترک بزرگ داشتند: بدون طراحی های جزیی بودند! یک ایده برای آن که اجرا شود باید زوایای مختلف را به خوبی دیده باشد.


☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:

فکر نکنیم که این تقسیم بندی «نمی خواهم» و «چه می خواهم» فقط در مورد روشنفکران معنی می دهد. این در مورد همه ماست. چه در اداره پستِ یک شهر دور افتاده کار کنیم یا در یک وزارت خانه در قلب تهران. چه در یک شرکت تولیدی بخش خصوصی باشیم یا در یک سازمان خدمات بخش عمومی. من و شما دو راه بیشتر پیش رو نداریم. یا اینکه با مادرمان قهر کنیم و بشویم روشنفکر نمی دانم و صد البته محبوب! و یا اینکه بخواهیم آینده را بسازیم و بشویم روشنفکر چه می خواهم. این دومی هم سخت تر است و هم اینکه محبوبیت اجتماعی پایین تری دارد.

اگر می خواهید جز «چه می خواهم» ها باشید و به جای انتقاد از وضعیت موجود، خالق وضعیت مطلوب باشید. چند نکته زیر را به خاطر بسپارید:

خواهید گفت مدیران چرا کاری نمی کنند؟ اکنون دانش و تجربه بسیار تخصصی شده است. امکان اینکه یک مدیر ارشد حتی با تجربه 40 سال از همه چیز در حوزه تحت مسوولیتش سر در بیاورد و برای آن ها طرح عملی داشته باشد تقریبا که نه! قطعا صفر است. دست به قلم شوید و منتظر بالادستی های گرفتار نمانید.

خواهید گفت که تا به حال صدبار ایده هایم را گفته ام و مسوولین بی توجهی کرده اند. کمی هم به خودتان شک کنید. شاید ایده شما کم کیفیت باشد یا عملی نباشد یا جزییات تکنیکی ندارد و در حد کلی گویی مانده است. از دوستان تان بخواهید ایده شما را صادقانه نقد کنند. کیفیت ایده هایتان را بالا ببرید و دوباره امتحان کنید

خواهید گفت ایده ها را اجرا نمی کنند. جواب این است که برای آن که یک ایده از روی کاغذ تبدیل شود به واقعیت. خیلی از متغیرها باید فراهم شوند. ولی تجربه نشان داده است که اگر ایده خوبی باشد و مکتوب شده باشد دیر یا زود دارد، سوخت و سوز ندارد.

خواهید گفت ما که نمی توانیم برای کشور تئوری بدهیم. جواب: باشد اما همه ما می توانیم خانه و سازمان و شهر و منطقه و حوزه تخصصی مان را بهبود دهیم. از این جا شروع کنیم!

کسی به طنز می گفت همه در این مملکت شده اند اپوزیسون (مخالف). همه مخالفند. چه کسانی که قدرت را در دست دارند. چه کسانی که مخالف طیف حاکمند و چه مردم عادی. ظاهرا همه دریافته اند که برای محبوبیت اجتماعی کافی است از مادرتان قهر کنید و بگویید خورشت بادمجان را دوست ندارم!!
در عمیق ترین لایه های وجودم، کسانی را می ستایم که با وجود تمام چالش ها و ابرچالش ها، زمان و انرژی خود را صرف طراحی وضعیت مطلوب می کنند. آن ها هستند که آینده ما را خواهند ساخت حتی اگر دوست شان نداشته باشیم.

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@aftabemehr
از ویژگی های سقراط دو ویژگی قابل گفتن است: یکی تواضع عجیب او است. وی کسی بوده که هیچ کس در تواضع بر او غلبه نمی کرده است، هر کس با او مواجه می شده، در این باب به او بدهکار می شده است و نمی توانسته بیشتر از او خاکساری نشان دهد.

ویژگی دیگر او نوعی حلم و زود به خشم نیامدن است- حلم به معنای دقیق اخلاق، به این معناست که عکس العمل را سریعاً نشان ندهیم بلکه عکس العمل را در بهترین اوضاع و احوال نشان دهیم نه در نخستین فرصت.

اما چیزی که سقراط را به تأمل واداشت و به زندگی به این صورت وادار کرد، وقوع واقعه ای است که گزارش کرده اند. همانطور که گذشت دین مردم یونان قدیم، ایزدان پرستی(اعتقاد به خدایان متعدد) بود. شهری در یونان قدیم به نام شهر«دلفی» وجود داشت که مهمترین معبد و پرستشگاه یونانیان نیز در این شهر بوده است. در این معبد رسم بر این بوده است که همه وقت کاهنه هایی در این معبد زندگی می کرده اند که زندگی شان صرف امور عبادی بوده است، در هر برهه ای اززمان باید یک کاهنی، در این معبد زندگی کند، این زن، در واقع، محطّ یک سلسله القائات از عالم غیب تلقی می شده است. اعتقاد بر این بوده است که به این زن بعد از حالت خلسه وجذبه، به تعبیر ما نوعی وحی و الهام می شده است و یکسری پیشگوئیها، توصیه ها و اخباراتی از غیب می کرده اند، و در واقع گویا آنها حلقه ی رابط بین مردم و عالم ملکوت بوده اند. یکبار در زمان سقراط، مردم آتن سؤالی از کاهنه ی معبد دلفی می کنند، از او می پرسند که«تو از خدایان بپرس داناترین مردم یونان کیست؟» بعد از این سؤال، وقتی آن زن به جذبه فرو می رود و از حالت خلسه و جذبه بیرون می آید، ادعا می کند که خدایان گفته اند: داناترین مردم یونان«سقراط» است.این خبر به گوش خود سقراط می رسد، او خود می گوید: وقتی این خبر را شنیدم که خدایان گفته اند داناترین مردم یونان سقراط است، پیش خودم گفتم من چه دانائی ای دارم که داناترین مردم یونانم. چیست که من می دانم و سایر مردم نمی دانند و به خاطر آن من از همه ی مردم یونان عالمتر شناخته شده ام. وی می گوید من هر چه در خودم تفحص کردم راهی پیدا نکردم، مگر این نکته که دیدم من و همه ی مردم یونان جاهلیم، ولی فرق من با همه یونانیان در این است که من به جهلم علم دارم و بقیه به این جهل هم جاهلند. به تعبیر امروزی، گویا جهلِ منِ سقراط بسیط است و جهل آنها مرکب و به تعبیر دقیقتر، جهل مضاعف است. این علم به جهل سبب شد که دو ویژگی در من پدید آید؛ یک ویژگی این که حال که می دانم که نمی دانم، باید مثل کسانی نباشم که نمی دانند که نمی دانند. آنهایی که نمی دانند هیچ وقت به دنبال دانستن نمی روند چون نمی دانند که نمی دانند، پس من که اینطور نیستم، باید دنبال دانستن بروم.

نتیجه ی دوم این که باید به هر سخنی گوش کرد؛ هیچ سخنی نیست که ما از شنیدنش بی نیاز باشیم، چون وقتی می توان گفت من از سخن شما بی نیازم که از شما عالمتر باشم، ولی وقتی همه جاهل باشیم، پس سخن هر کسی از ما برای دیگری شنیدنی است. باید یک سینه ی گشاده و شرح صدری داشت برای اینکه هر سخنی را از هرکسی شنید، شاید در آن سخن حقیقتی نهفته باشد که من بدان عالم نباشم.

وی می گوید من این دو ویژگی را تا آخر عمر حفظ می کنم؛ یکی اینکه در باب واقعیت ها و حقیت ها بی تفاوت نباشم بلکه به دنبال کشف واقع بروم، و دیگر اینکه هر کس دهانش را برای سخن گفتن باز کرد احتمال بدهم که شاید در سخن او چیزی برای من فهم بشود.

#مصطفی_ملکیان
نشر سایه سخن
@aftabemehr
Forwarded from تخلیه و پاکسازی کانال (ali esnaashari)
اقتدار شخصیت را
با پایپندی به تعهدات افزایش بده،
نه با تحمیل عقایدت به دیگران...

جی دونالد والترز
@TA2Day
Forwarded from مردمک
🔸می‌دونستید فقط تا ۱۵ تیرماه برای ثبت‌نام «نوری در اتاق زیر شیروانی» فرصت هست؟ ☺️
تا ظرفیت کارگاه پر نشده دوست‌های نوجوونِ باذوق و عاشق کتاب و کلمه رو خبر کنید.
✏️📚📖

☎️ ۸۸۱۰۵۸۳۵
@mardomak_tlh
آخرین جلسه کارگاه" آسیب شناسی روانی" با تدریس دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک و پژوهشگر حوزه فلسفه و اسطوره ، پنجشنبه ۱۴ تیر ۹۷
۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
آخرین جلسه کارگاه" سفر قهرمانی"
با تدریس دکتر محمدرضا سرگلزایی روانپزشک و پژوهشگر حوزه اسطوره و فلسفه ، جمعه ۱۵ تیر ۹۷
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr