روابط خانوادگی در قانون شرع
@admmmj123
شیخ ضیایی رحمه الله
روابط خانوادگی در قانون شرع🤍
روابط خانوادگی در قانون شرع🤍
👩❤️👨♡حُب حلال♡ 👩❤️👨
سلام علیکم مدیر جدید میخواهیم برای پست گذاشتن هر بزرگواری که آشنای داره لطفا پیام بزاره✅ @admmmj156bot
دوستان کسی که واقعا بتونه پست بزاره و فعال باشه و حداقل سابقه مدیریت تو کانال های اسلامی رو داشته باشه.
ن اینکه امروز پیام بزاره بعدش فردا فعال بشع
ن اینکه امروز پیام بزاره بعدش فردا فعال بشع
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری✨
اگر درمان نمیتونی باشی درد نباش❌
اگر درمان نمیتونی باشی درد نباش❌
خواندن چی مقدار از قرآن در نماز فرض است
Anonymous Quiz
43%
الف: حداقل یک آیه
30%
ب: یک سوره
21%
ج: دو آیه
7%
د: نصف جزء
👩❤️👨♡حُب حلال♡ 👩❤️👨
《 #از_بیت_الاحزان_من_تا_فردوس_تو 》 💛قسمت دوم 😔راحله موند پیش ننه بابای پیرش، در روستا روزهای سختی رو سر کرد که جز کسی که بی مادری رو تجربه کرده شاید درک نکنه راحله به لطف تلاش های ننهی پیرش برای قانع کردن پدربزرگ ، بالاخره توانست ابتدایی رو تموم کنه؛…
《 #از_بیت_الاحزان_من_تا_فردوس_تو 》
💛قسمت سوم
جریان طلاق مادرم مختصر است ؛ من (فردوس) و مادرم رفته بودیم روستا پیش مادر بزرگ مامانم که مدتی رو اونجا بمونیم اما اونجا من مریض شدم و چند روزی برگشتنمون به تاخیر افتاد. مادربزرگ پدریم تعریف میکنه میگه وقتی تو و مادرت برگشتین خونه، پدرت اومد بی اختیار اشک میریخت و گریه میکرد و میگفت من قسم سه طلاقه خورده بودم اگه راحله برگرده تو اون خونه زن من نیست اما الان با فردوس برگشته دیدمشون رفتن تو خونه بیچاره شدم از دستشون دادم؛ پدرم چندین طلاقه دیگه خورده بود که مادرم بخاطر من نذاشت هیچکدوم از طلاق ها بیفتن اما از این یکی خبر نداشت پدر و مادرم پیش روحانی های زیادی رفتن اما کار از کار گذشته بود؛ این در حالی بود که پدرم عمدا این قسم رو خورده بود که مادرم رو طلاق بده اما الان انگار پشیمان بود اینارو من یادم نمیاد فقط بارها و بارها از مادر پرسیدم و تعریف کرده برام. یکی از عمه هام همونی که مامان رو برای بابا پسند کرد، دوست خیلی صمیمی مامانم بود ، وقتی مامانم طلاق گرفت از شدت غصه مدتی مریض شد و بعدها همین غصه تبدیل به یک بیماری قلبی شد طلاق مامان همه خانواده ی بابا رو داغدار کرد و همه برای بی کسی و ظلمی که در حقش شد اشک ها ریختند وقتی که مامان رو طلاق دادند من 4 سال داشتم اون موقع مادر بزرگ مادریم ، از خارج برگشته بود و بچههای زیادی هم داشت. عموم و مادر بزرگم ماشین گرفتن و با کلی ناراحتی و گریه منو مادرم رو بردن شهری که مادر بزرگ مادریم اونجا بود. بابا به مامانم قول داده بود که منو بهش بده و هر طور شده طلاق رو درست کنه اما فقط واسه دلخوشی مامان این قول رو بهش داده بود بعد از طلاق، من پیش مامان بودم تو خونه مادر بزرگم، خیلی از اتفاق های اون موقع رو هنوز یادمه طعنه هایی که گاها به مامانم میزدن خاله و دایی های ناتنیم و حرفای بدی که به بابا میگفتن.. من خیلی بچه بودم اما سبحان الله عین یه بزرگسال همه ی این درد ها رو حس میکردم دایی هام کم سن و سالتر بودن و منو دوست داشتن میبردنم باغ و منو سوار الاغشون میکردن یه مرغ داشتم اسمش هامون بود مامانم میگفت همیشه براش حرف میزدی و تو بغلت بود میگه چند باری دیدم تو بغلت براش حرف زدی و گریه کردی از غصه داشتم دق میکردم وقتی میدیدمت این طوری؛ مامان خیلی حواسش بهم بود و همه فکر و خیالش شده بودم که چیزیم نشه و دلتنگی نکنم برای پدرم اما حال خودش خیلی بد بود و شبها وقت خواب سرمو میگرفت بغلش و حرف میزد و گریه میکرد ؛ مادر بزرگم اهل مسجد رفتن بود و منو باخودش میبرد مسجد و همونجا به اون فضا عادت کردم و باهاش اُنس گرفتم مادرم خواستگار زیاد داشت اما بخاطر من خیلی هاشون رو رد میکرد چون اونا زن بچه دار نمیخواستن. ازین گذشته مامان هنوز گوشه ی دلش منتظر قولی بود که بابا بهش داده بود. اما خونه ناپدری براش خیلی سخت بود اونم با یه دختر بچه بالاخره بعد از 8 ماه مامانم با مردی که خیلی از خودش بزرگتر بود ازدواج کرد فقط واسه اینکه قول داده بود منو مثل بچه خودش بدونه شوهرش خیلی مهربان و دوست داشتنی بود و با افتخار قبول کرد که من رو هم پیش خودش نگه داده. تو این هشت ماه بابا چند باری اومده بود شهر مامان تا منو ببینه هر وقت میدیدمش بجای خوشحالی از شدت دلتنگی فقط گریه میکردم و باباهم گریه میکرد مامان برای بار سوم ازدواج کرد و رفت خونه خودش و منو هم با خودش برد. شوهرش خیلی مرد خوبی بود و مامان رو خیلی دوست داشت و بهش احترام میگذاشت؛ انسان مومن و دینداری بود و اغلب قرآن میخواند و یادمه خیلی وقتا با منم بازی میکرد آخرین باری که بابا اومد با یکی از عموهام اومده بود ؛ اومده بود که بزنه زیر قولش و من رو از مامان بگیره یادمه شوهرِ مامانم خونه نبود و منو هر طور که بود مجبور کردن تا باهاشون برم مامانم میگه بچه بودی گولت زدن بابات گریه کرد و دلت براش سوخت و باهاش رفتی گریه های مامانم یادمه خیلی روز سختی بود الله شاهده تمام اون صحنه ها و لحظات منو بزرگ کردن و بچگیم رو ازم گرفتن و فقط به سن و سال بچه بودم
💛 ادامه دارد....
@admmmj123
💛قسمت سوم
جریان طلاق مادرم مختصر است ؛ من (فردوس) و مادرم رفته بودیم روستا پیش مادر بزرگ مامانم که مدتی رو اونجا بمونیم اما اونجا من مریض شدم و چند روزی برگشتنمون به تاخیر افتاد. مادربزرگ پدریم تعریف میکنه میگه وقتی تو و مادرت برگشتین خونه، پدرت اومد بی اختیار اشک میریخت و گریه میکرد و میگفت من قسم سه طلاقه خورده بودم اگه راحله برگرده تو اون خونه زن من نیست اما الان با فردوس برگشته دیدمشون رفتن تو خونه بیچاره شدم از دستشون دادم؛ پدرم چندین طلاقه دیگه خورده بود که مادرم بخاطر من نذاشت هیچکدوم از طلاق ها بیفتن اما از این یکی خبر نداشت پدر و مادرم پیش روحانی های زیادی رفتن اما کار از کار گذشته بود؛ این در حالی بود که پدرم عمدا این قسم رو خورده بود که مادرم رو طلاق بده اما الان انگار پشیمان بود اینارو من یادم نمیاد فقط بارها و بارها از مادر پرسیدم و تعریف کرده برام. یکی از عمه هام همونی که مامان رو برای بابا پسند کرد، دوست خیلی صمیمی مامانم بود ، وقتی مامانم طلاق گرفت از شدت غصه مدتی مریض شد و بعدها همین غصه تبدیل به یک بیماری قلبی شد طلاق مامان همه خانواده ی بابا رو داغدار کرد و همه برای بی کسی و ظلمی که در حقش شد اشک ها ریختند وقتی که مامان رو طلاق دادند من 4 سال داشتم اون موقع مادر بزرگ مادریم ، از خارج برگشته بود و بچههای زیادی هم داشت. عموم و مادر بزرگم ماشین گرفتن و با کلی ناراحتی و گریه منو مادرم رو بردن شهری که مادر بزرگ مادریم اونجا بود. بابا به مامانم قول داده بود که منو بهش بده و هر طور شده طلاق رو درست کنه اما فقط واسه دلخوشی مامان این قول رو بهش داده بود بعد از طلاق، من پیش مامان بودم تو خونه مادر بزرگم، خیلی از اتفاق های اون موقع رو هنوز یادمه طعنه هایی که گاها به مامانم میزدن خاله و دایی های ناتنیم و حرفای بدی که به بابا میگفتن.. من خیلی بچه بودم اما سبحان الله عین یه بزرگسال همه ی این درد ها رو حس میکردم دایی هام کم سن و سالتر بودن و منو دوست داشتن میبردنم باغ و منو سوار الاغشون میکردن یه مرغ داشتم اسمش هامون بود مامانم میگفت همیشه براش حرف میزدی و تو بغلت بود میگه چند باری دیدم تو بغلت براش حرف زدی و گریه کردی از غصه داشتم دق میکردم وقتی میدیدمت این طوری؛ مامان خیلی حواسش بهم بود و همه فکر و خیالش شده بودم که چیزیم نشه و دلتنگی نکنم برای پدرم اما حال خودش خیلی بد بود و شبها وقت خواب سرمو میگرفت بغلش و حرف میزد و گریه میکرد ؛ مادر بزرگم اهل مسجد رفتن بود و منو باخودش میبرد مسجد و همونجا به اون فضا عادت کردم و باهاش اُنس گرفتم مادرم خواستگار زیاد داشت اما بخاطر من خیلی هاشون رو رد میکرد چون اونا زن بچه دار نمیخواستن. ازین گذشته مامان هنوز گوشه ی دلش منتظر قولی بود که بابا بهش داده بود. اما خونه ناپدری براش خیلی سخت بود اونم با یه دختر بچه بالاخره بعد از 8 ماه مامانم با مردی که خیلی از خودش بزرگتر بود ازدواج کرد فقط واسه اینکه قول داده بود منو مثل بچه خودش بدونه شوهرش خیلی مهربان و دوست داشتنی بود و با افتخار قبول کرد که من رو هم پیش خودش نگه داده. تو این هشت ماه بابا چند باری اومده بود شهر مامان تا منو ببینه هر وقت میدیدمش بجای خوشحالی از شدت دلتنگی فقط گریه میکردم و باباهم گریه میکرد مامان برای بار سوم ازدواج کرد و رفت خونه خودش و منو هم با خودش برد. شوهرش خیلی مرد خوبی بود و مامان رو خیلی دوست داشت و بهش احترام میگذاشت؛ انسان مومن و دینداری بود و اغلب قرآن میخواند و یادمه خیلی وقتا با منم بازی میکرد آخرین باری که بابا اومد با یکی از عموهام اومده بود ؛ اومده بود که بزنه زیر قولش و من رو از مامان بگیره یادمه شوهرِ مامانم خونه نبود و منو هر طور که بود مجبور کردن تا باهاشون برم مامانم میگه بچه بودی گولت زدن بابات گریه کرد و دلت براش سوخت و باهاش رفتی گریه های مامانم یادمه خیلی روز سختی بود الله شاهده تمام اون صحنه ها و لحظات منو بزرگ کردن و بچگیم رو ازم گرفتن و فقط به سن و سال بچه بودم
💛 ادامه دارد....
@admmmj123
#حفظ_قرآن
.
• گامهای کلیدی برای حفظی پایدار •
▪️#همکاری با دوستان
#کار_گروهی کاری مطلوب و در همه زمینه ها مورد توجه مردم است اگر کسی بتواند با دوستش در زمینه #حفظ همکاری نماید بدین صورت که هر کدام از آن ها به آنچه که دوستش حفظ نموده گوش فرا دهد باعث می شود دوره نمودن #قرآن برایشان آسان گردد و اشتباهات همدیگر را نیز رفع نمایند.
.
.
@admmmj123
.
• گامهای کلیدی برای حفظی پایدار •
▪️#همکاری با دوستان
#کار_گروهی کاری مطلوب و در همه زمینه ها مورد توجه مردم است اگر کسی بتواند با دوستش در زمینه #حفظ همکاری نماید بدین صورت که هر کدام از آن ها به آنچه که دوستش حفظ نموده گوش فرا دهد باعث می شود دوره نمودن #قرآن برایشان آسان گردد و اشتباهات همدیگر را نیز رفع نمایند.
.
.
@admmmj123
بیشترین چیزی که پیامبر(ص) از آن در میان امت خود. ترس داشتند.........؟
Anonymous Quiz
18%
الف: شرک اکبر
32%
ب: شرک اصغر( ریاء خودنمایی)
8%
ج: تهمت زدن
42%
د: ترک نماز
🍁
🌼🍂ازدواج میتوانـد زیباتــرین اتفاقــی باشد
که برایتان بیفتـــد و حالتـــان را عوض کنـــد زندگیتان را زیبا کنـــد و خنده را بر لب هایتان ماندگار کنـد
ازدواجــی پاک و #درست آنطور که پروردگار دوست دارد و راضی است ...! این عشق حلال و پاک #شیرین ترین لذت دنـیا خواهـد بود برای قلب هایتان
خیلی خوب است کسی را داشته باشیـد که در لحظه های دلتنگـی و غم بیاید و حالتان را عوض کند
و در لحظه های شادی مسبب خنده هایتان شود
🌼🍂عشقــی که دستان شمـا را گرفتـه و با خود به بهشت میبــرد
این عشق پاک و زلال نصیب همتون
@admmmj123
🌼🍂ازدواج میتوانـد زیباتــرین اتفاقــی باشد
که برایتان بیفتـــد و حالتـــان را عوض کنـــد زندگیتان را زیبا کنـــد و خنده را بر لب هایتان ماندگار کنـد
ازدواجــی پاک و #درست آنطور که پروردگار دوست دارد و راضی است ...! این عشق حلال و پاک #شیرین ترین لذت دنـیا خواهـد بود برای قلب هایتان
خیلی خوب است کسی را داشته باشیـد که در لحظه های دلتنگـی و غم بیاید و حالتان را عوض کند
و در لحظه های شادی مسبب خنده هایتان شود
🌼🍂عشقــی که دستان شمـا را گرفتـه و با خود به بهشت میبــرد
این عشق پاک و زلال نصیب همتون
@admmmj123
طبق حدیث پیامبر
هرکسی دوست دارد روزی اش زیاد وپر برکت وعمر اش طولانی شود.......... انجام دهد
هرکسی دوست دارد روزی اش زیاد وپر برکت وعمر اش طولانی شود.......... انجام دهد
Anonymous Quiz
15%
الف: ذکر
50%
ب: صله رحم
25%
ج: صدقه
10%
د: تلاوت قرآن کریم
🌹اسرار و اهمیت سوره ی #بقره
😊توصیه ای به :
🔸کسانیکه #جادو شده اند
🔹کسانیکه #بیماری لاعلاج دارند
🔸کسانیکه پریشان و #دلتنگ هستند
🔹کسانی که به دنبال #اجابت دعاهاشون هستند.
🔸وهرکس در #جستجوی خیر و #برکت در زندگی و مال و اهلش هست.
🌴رسول اللّه (صلی اللّه علیه و سلم) میفرمایند:
{اقْرَءُوا سُورَةَ الْبَقَرةِ، فَإِنَّ أَخْذَهَا بَرَکَةٌ، وَتَرْکَهَا حَسْرةٌ، وَلا تَسْتَطَیعُهَا الْبَطَلَةُ}
سوره ی #بقره را بخوانید؛ زیرا یاد گرفتن آن #برکت است، و ترک کردن آن باعث #حسرت می شود، و #ساحران تاب و تحمل مقابله با آن را ندارند.
@admmmj123
😊توصیه ای به :
🔸کسانیکه #جادو شده اند
🔹کسانیکه #بیماری لاعلاج دارند
🔸کسانیکه پریشان و #دلتنگ هستند
🔹کسانی که به دنبال #اجابت دعاهاشون هستند.
🔸وهرکس در #جستجوی خیر و #برکت در زندگی و مال و اهلش هست.
🌴رسول اللّه (صلی اللّه علیه و سلم) میفرمایند:
{اقْرَءُوا سُورَةَ الْبَقَرةِ، فَإِنَّ أَخْذَهَا بَرَکَةٌ، وَتَرْکَهَا حَسْرةٌ، وَلا تَسْتَطَیعُهَا الْبَطَلَةُ}
سوره ی #بقره را بخوانید؛ زیرا یاد گرفتن آن #برکت است، و ترک کردن آن باعث #حسرت می شود، و #ساحران تاب و تحمل مقابله با آن را ندارند.
@admmmj123
۱- کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز
الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ (نور/۲۶)
زنهای ناپاک و زشتکار ، شایسته ی مردان ناپاکند و همچنین مردان ناپاک، شایسته ی زنان ناپاکند .
زنهای پاکدامن نیز، شایسته ی مردان پاکدامن ، و مردان پاکدامن ، شایسته زنان پاکدامنند.
۲ – هر چه کنی به خود کنی گر همه خوب و بد کنی
إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا (اسراء/۷)
اگر احسان وخوبی کنید ، به خودتان خوبی کرده اید و اگر بدی کنید ، به خود بدی کرده اید.
۳- چو ایزد ببندد ز حکمت دری به رحمت گشاید در دیگری
مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْمِثْلِهَا (بقره /۱۰۶)
هر آیه ای را که منسوخ کنیم یا آن را متروک سازیم ، بهتر از آن یا مثل آن را می آوریم .
۴ – واعظان کین جلوه بر محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگری می کنند
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ(بقره/۴۴) آیا مردم را به خیر و
نیکی سفارش می کنید و خودتان را فراموش می نمائید.
۵ – مور همان به که نباشد پرش
و همچنین :
آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی یک شکم در آدمی نگذاشتی
وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ (شوری /۲۷) اگر خداوند
رزقش را برای بندگانش زیاد کنند ، در زمین طغیان می کنند .
۶ – جواب ابلهان خاموشی است
إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَاماً (فرقان /۶۳)
هنگامی که جاهلان آنها رامخاطب می سازند ، سلام می دهند .
۷ – مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (نجم /۳۹) برای انسان جز آنچه که
سعی کرده نخواهد بود .
.
۸ – یار بی پرده از در و دیوار در تجلی است یا اولی الابصار
فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ (بقره /۱۱۵) به هر طرف که
روی بگردانید ، آنجا وجه الله است و روی به جانب خداست ..
۹- سحرخیز باش تا کامروا باشی
وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحْمُوداً
(اسراء /۷۹) قسمتی از شب بیداری کن و نافله به جا بیاور تا خداوند تو
را به مقام محمود برساند .
۱۰- چیست احسان ، را مکافات ای پسر ؟
لطف و احسان و ثواب معتبر
هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ (الرحمن /۶۰) آیاپاداش احسان ، چیزی
غیر از احسان است ؟
ضرب المثل های قرآنی.
@admmmj123
الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ (نور/۲۶)
زنهای ناپاک و زشتکار ، شایسته ی مردان ناپاکند و همچنین مردان ناپاک، شایسته ی زنان ناپاکند .
زنهای پاکدامن نیز، شایسته ی مردان پاکدامن ، و مردان پاکدامن ، شایسته زنان پاکدامنند.
۲ – هر چه کنی به خود کنی گر همه خوب و بد کنی
إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا (اسراء/۷)
اگر احسان وخوبی کنید ، به خودتان خوبی کرده اید و اگر بدی کنید ، به خود بدی کرده اید.
۳- چو ایزد ببندد ز حکمت دری به رحمت گشاید در دیگری
مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْمِثْلِهَا (بقره /۱۰۶)
هر آیه ای را که منسوخ کنیم یا آن را متروک سازیم ، بهتر از آن یا مثل آن را می آوریم .
۴ – واعظان کین جلوه بر محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگری می کنند
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ(بقره/۴۴) آیا مردم را به خیر و
نیکی سفارش می کنید و خودتان را فراموش می نمائید.
۵ – مور همان به که نباشد پرش
و همچنین :
آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی یک شکم در آدمی نگذاشتی
وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ (شوری /۲۷) اگر خداوند
رزقش را برای بندگانش زیاد کنند ، در زمین طغیان می کنند .
۶ – جواب ابلهان خاموشی است
إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَاماً (فرقان /۶۳)
هنگامی که جاهلان آنها رامخاطب می سازند ، سلام می دهند .
۷ – مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (نجم /۳۹) برای انسان جز آنچه که
سعی کرده نخواهد بود .
.
۸ – یار بی پرده از در و دیوار در تجلی است یا اولی الابصار
فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ (بقره /۱۱۵) به هر طرف که
روی بگردانید ، آنجا وجه الله است و روی به جانب خداست ..
۹- سحرخیز باش تا کامروا باشی
وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحْمُوداً
(اسراء /۷۹) قسمتی از شب بیداری کن و نافله به جا بیاور تا خداوند تو
را به مقام محمود برساند .
۱۰- چیست احسان ، را مکافات ای پسر ؟
لطف و احسان و ثواب معتبر
هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ (الرحمن /۶۰) آیاپاداش احسان ، چیزی
غیر از احسان است ؟
ضرب المثل های قرآنی.
@admmmj123
👩❤️👨♡حُب حلال♡ 👩❤️👨
《 #از_بیت_الاحزان_من_تا_فردوس_تو 》 💛قسمت سوم جریان طلاق مادرم مختصر است ؛ من (فردوس) و مادرم رفته بودیم روستا پیش مادر بزرگ مامانم که مدتی رو اونجا بمونیم اما اونجا من مریض شدم و چند روزی برگشتنمون به تاخیر افتاد. مادربزرگ پدریم تعریف میکنه میگه وقتی…
《 #از_بیت_الاحزان_من_تا_فردوس_تو 》
💛قسمت چهارم
وقتی بابا بغلم کرد طوری بغلم کرد که پشت سرم رو نگاه نکنم و چشمم به مامان نیفته که داد و فریاد راه بندازم عموم نازم میکرد و میگفت گریه نکن الان برمیگردیم خونه خودمون اونجا بچه ها همه منتظرن ببیننت یک سال بود که هیچکدوم از خانواده بابام رو ندیده بودم ، مسیر برگشتمون دور بود و منم از ماشین بدم میومد دلتنگ میشدم تو راه خصوصا الان که همش به فکر مامان بودم و چهره اش جلو چشام کنار نمیرفت که چطور گریه می کرد و اشک میریخت وقتی نزدیک شدیم، منتظر بودم بریم خونه پدر بزرگم اما مسیرمون عوض شد گفتم لابد قراره خونه یکی از دوستای بابام بریم اصلا یادم نمونده بود که مامان بابا خونه ای داشتن که من اونجا بزرگ شدم تنها جایی که به ذهنم نرسید و منتظرش نبودم اون خونه بود که انگار یادم رفته بود کلا نزدیکای مغرب بود که رسیدیم داخل شهر بابا تاکسی گرفت و همراه عمو سوار شدیم؛ تاکسی سرخیابان پیادمون کرد و خودمون سه نفری رفتیم تو کوچه ای که اصلا آشنا نبود برام هیچ کدوم از خونه هاش یه هویی دم در خونه ای ایستادیم. بابام خودش کلید داشت درو باز کرد و رفتیم تو من از وقتیکه یادمه درونم یک ثانیه بی غوغا و بی استرس نبوده اما این بار خیلی بیشتر از همیشه نگران و سردرگم بودم اینقد استرس داشتم که یادم رفت چند ساعت قبل من پیش مامانم بود ؛ فاصله شهری که الان بودم و شهر مامان 3 ساعتی میشد اما آشوب درونم اجازه نمیداد خستگی راه رو احساس کنم از تو حیاط، داخل خونه رو نگاه کردم خانمی از تو آشپزخونه دیدم که جلو ظرفشویی بود انگار متوجه اومدن ما نشده بود شایدم اینطور وانمود میکرد وارد خونه که شدیم بابام سلام کرد و اون خانم اومد طرف ما منو بغل کرد و بوسم کرد فهمیدم بابام زن گرفته من خجالت میکشیدم از اون خانم و هی انگشتام رو به هم میپیچیدم بعد از شام کنار سفره خوابم گرفت وقتی بیدار شدم دیدم روز شده و بابام رفته سر کار و فقط منو نامادریم بودیم من با اینکه الان 5 ساله بودم اما اصلا نمیتوانستم مثل بچه ها فکر کنم و رفتار کنم با اینکه نشنیده بودم نامادری بی رحمه اما خیلی سریع متوجه شدم که نمیتونم براش ناز کنم و بهونه های بچگانه بگیرم. روزگار یادم داد که دختر محتاط و ملاحظه کاری باشم و منفعت سایرین رو به منفعت و خواسته ی خودم ترجیح بدم یادم داد دختر بی آزاری باشم
💛ادامه دارد...
@admmmj123
💛قسمت چهارم
وقتی بابا بغلم کرد طوری بغلم کرد که پشت سرم رو نگاه نکنم و چشمم به مامان نیفته که داد و فریاد راه بندازم عموم نازم میکرد و میگفت گریه نکن الان برمیگردیم خونه خودمون اونجا بچه ها همه منتظرن ببیننت یک سال بود که هیچکدوم از خانواده بابام رو ندیده بودم ، مسیر برگشتمون دور بود و منم از ماشین بدم میومد دلتنگ میشدم تو راه خصوصا الان که همش به فکر مامان بودم و چهره اش جلو چشام کنار نمیرفت که چطور گریه می کرد و اشک میریخت وقتی نزدیک شدیم، منتظر بودم بریم خونه پدر بزرگم اما مسیرمون عوض شد گفتم لابد قراره خونه یکی از دوستای بابام بریم اصلا یادم نمونده بود که مامان بابا خونه ای داشتن که من اونجا بزرگ شدم تنها جایی که به ذهنم نرسید و منتظرش نبودم اون خونه بود که انگار یادم رفته بود کلا نزدیکای مغرب بود که رسیدیم داخل شهر بابا تاکسی گرفت و همراه عمو سوار شدیم؛ تاکسی سرخیابان پیادمون کرد و خودمون سه نفری رفتیم تو کوچه ای که اصلا آشنا نبود برام هیچ کدوم از خونه هاش یه هویی دم در خونه ای ایستادیم. بابام خودش کلید داشت درو باز کرد و رفتیم تو من از وقتیکه یادمه درونم یک ثانیه بی غوغا و بی استرس نبوده اما این بار خیلی بیشتر از همیشه نگران و سردرگم بودم اینقد استرس داشتم که یادم رفت چند ساعت قبل من پیش مامانم بود ؛ فاصله شهری که الان بودم و شهر مامان 3 ساعتی میشد اما آشوب درونم اجازه نمیداد خستگی راه رو احساس کنم از تو حیاط، داخل خونه رو نگاه کردم خانمی از تو آشپزخونه دیدم که جلو ظرفشویی بود انگار متوجه اومدن ما نشده بود شایدم اینطور وانمود میکرد وارد خونه که شدیم بابام سلام کرد و اون خانم اومد طرف ما منو بغل کرد و بوسم کرد فهمیدم بابام زن گرفته من خجالت میکشیدم از اون خانم و هی انگشتام رو به هم میپیچیدم بعد از شام کنار سفره خوابم گرفت وقتی بیدار شدم دیدم روز شده و بابام رفته سر کار و فقط منو نامادریم بودیم من با اینکه الان 5 ساله بودم اما اصلا نمیتوانستم مثل بچه ها فکر کنم و رفتار کنم با اینکه نشنیده بودم نامادری بی رحمه اما خیلی سریع متوجه شدم که نمیتونم براش ناز کنم و بهونه های بچگانه بگیرم. روزگار یادم داد که دختر محتاط و ملاحظه کاری باشم و منفعت سایرین رو به منفعت و خواسته ی خودم ترجیح بدم یادم داد دختر بی آزاری باشم
💛ادامه دارد...
@admmmj123
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جمعہ
عید است برای قلب تو🌿♥️
آيات سوره کهف را تلاوت کن,
دعاهایت را بہ سوی اللہ بفرست،
وبر محمد ﷺ درود و سلام بگو..
عید است برای قلب تو🌿♥️
آيات سوره کهف را تلاوت کن,
دعاهایت را بہ سوی اللہ بفرست،
وبر محمد ﷺ درود و سلام بگو..
【 ⌝ اللَّـهُــمَّ صَـلِّ وَ سَــلِّــمْ وَ بَـارِكْ
؏َـلَے نَـبِـيِّـنَـا مُـحَـمَّـد ⌞ 】♥️🌱
؏َـلَے نَـبِـيِّـنَـا مُـحَـمَّـد ⌞ 】♥️🌱
#لحظه_اجابت_دعا
📌عصر جمعه یک #فرصت_طلایی برای برآورده شدن حاجات ونیازهایمان
💟آخرین #ساعت از روز #جمعه را از دست ندهیم
🔶قبل از آن مرتب مشغول صلوات وسلام بر سرور دوعالم محمدمصطفی صلی الله علیه وسلم باشیم، وبعد از آن با #اخلاص ویقین و #امید به رحمت #الله متعال رو به قبله مشغول دعا شویم.
🔸برای خودمان و پدر ومادر وخانواده وفرزندان مان دعا کنیم.
🔹برای رفتگان ومردگان دعا کنیم
🔸برای بیماران و درماندگان دعا کنیم
🔹برای زندانیان و اسیران دعا کنیم
🔸برای همه مسلمانان دعا کنیم
🔹ای کسیکه بر بستر بیماری هستی ویا بیمار داری...
🔸ای کسیکه افسرده و دلتنگ واندوهگین هستی
🔹ای کسیکه درمانده وپریشان هستی...
🔸ای کسیکه مدیون وبدهکار و دست تنگ هستی..
🔹ای کسیکه مصیبت زده هستی ویا مورد ظلم وستم قرارگرفته ای..
🔸ای کسیکه خواهان فرزند هستی...
🔹ای کسیکه مشکلات و گرفتاریها خواب را از چشمانت ربوده...و....
✅ ازاین لحظه مبارک و #فرصت_طلایی غافل نشوید.
🔷با #یقین و امید به قبولی #دعا دستهایمان را بسوی ارحم الراحمین بلندکنیم و #حاجتهایمان را ازخودش بخواهیم.
📌عصر جمعه یک #فرصت_طلایی برای برآورده شدن حاجات ونیازهایمان
💟آخرین #ساعت از روز #جمعه را از دست ندهیم
🔶قبل از آن مرتب مشغول صلوات وسلام بر سرور دوعالم محمدمصطفی صلی الله علیه وسلم باشیم، وبعد از آن با #اخلاص ویقین و #امید به رحمت #الله متعال رو به قبله مشغول دعا شویم.
🔸برای خودمان و پدر ومادر وخانواده وفرزندان مان دعا کنیم.
🔹برای رفتگان ومردگان دعا کنیم
🔸برای بیماران و درماندگان دعا کنیم
🔹برای زندانیان و اسیران دعا کنیم
🔸برای همه مسلمانان دعا کنیم
🔹ای کسیکه بر بستر بیماری هستی ویا بیمار داری...
🔸ای کسیکه افسرده و دلتنگ واندوهگین هستی
🔹ای کسیکه درمانده وپریشان هستی...
🔸ای کسیکه مدیون وبدهکار و دست تنگ هستی..
🔹ای کسیکه مصیبت زده هستی ویا مورد ظلم وستم قرارگرفته ای..
🔸ای کسیکه خواهان فرزند هستی...
🔹ای کسیکه مشکلات و گرفتاریها خواب را از چشمانت ربوده...و....
✅ ازاین لحظه مبارک و #فرصت_طلایی غافل نشوید.
🔷با #یقین و امید به قبولی #دعا دستهایمان را بسوی ارحم الراحمین بلندکنیم و #حاجتهایمان را ازخودش بخواهیم.
وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ(شعرا۲۱۷)
و توکل بر آن خدای مقتدر مهربان کن.
یادت نره رفیق
غم همیشه اینقدر پررنگ نمیمونه .
༄🍁🍪☕️༄🍁🍪☕️༄🍁🍪☕️
و توکل بر آن خدای مقتدر مهربان کن.
یادت نره رفیق
غم همیشه اینقدر پررنگ نمیمونه .
༄🍁🍪☕️༄🍁🍪☕️༄🍁🍪☕️
👩❤️👨♡حُب حلال♡ 👩❤️👨
#عکس_نوشته🖼 حال خوش زندگی در کنار شما🤍🧡 ﷺ
#عکس_نوشته 🖼
هرگاه به امنیت نیاز داشتم ، قلبم تو را نِشانَم داد!♥️
🆔اینستاگرام ما رو فالو کنید
https://www.instagram.com/admmmj123?r=nametag
هرگاه به امنیت نیاز داشتم ، قلبم تو را نِشانَم داد!♥️
🆔اینستاگرام ما رو فالو کنید
https://www.instagram.com/admmmj123?r=nametag