🌹حتما بخوانید🌹
❄در زمان قدیم ، مردی ازدواج کرد.
*در روز اول ازدواج ،جمع شدند جهت خوردن ناهار با خانواده شوهر...
*و مرد سهم بیشتری از غذا با احترام خاص به همسرش داد ، و به مادر خودش سهم ناچیزی از غذا را داد ؛بدون هیچ احترامی...*
*در این لحظه عروس که شخصیت اصیل و با حکمتی داشت، وقتی این صحنه را دید درخواست طلاق کرد.*
*و گفت شخصیت اصیل در ذات هست و نمی خواهم از تو فرزندی داشته باشم که بعدها فرزندانم رفتاری چون تو با مادرت، با من داشته باشند و مورد اهانت قرار بگیرم*
*متاسفانه بعضی از زنان وقتی شوهرانشان آنها را ترجیح می دهند،فکر می کنند، بر مادر شوهر پیروز شدند.*
*عروس با تدبیر همان روز طلاق گرفت.*
*و با همسری که به مادر خودش احترام می گذاشت ازدواج کرد و بعد از سالها صاحب فرزندانی شد*
*و در یک روز با فرزندانش عزم مسافرت کرد، با فرزندانی که بزرگ شده بودند، و مادر را بسیار احترام می گذاشتند،*
*در مسیر به کاروانی برخوردند، پیرمردی پابرهنه پشت سر کاروان راه می رفت، و هیچ کس به او اعتنایی نمی کرد. مادر به فرزندانش گفت آن پیرمرد را بیاورید وقتی او را آوردند.
مادر، همسر سابقش را شناخت به او گفت: چرا هیچ کس اعتنایی و کمکت نمی کند؟*
*آنها کی هستند؟*
*گفت: فرزندانم هستند ،*
*گفت : من رامی شناسی؟ پیرمرد گفت: نه*
*زن با حکمت گفت: من همان همسر سابقت هستم و قبلا گفتم که اصالت در ذات هست. *
*همانگونه که می کاری درو خواهی کرد*
*به فرزندان من نگاه کن چقدر به من احترام می گذارند و حالا به خودت و فرزندانت نگاه کن،*
*چون تو به مادرت اهانت کردی،*
*و این جزای کارهای خودت هست،*
*و زن با تدبیر به فرزندانش گفت:*
*کمکش کنید برای خدا*
*هر مرد و زنی خوب بیاد داشته باشد، فرزندان شما همانگونه با شما رفتار* *خواهند کرد ، که شما با پدر و مادر خود رفتارمی کنید.*
@admmmj123
❄در زمان قدیم ، مردی ازدواج کرد.
*در روز اول ازدواج ،جمع شدند جهت خوردن ناهار با خانواده شوهر...
*و مرد سهم بیشتری از غذا با احترام خاص به همسرش داد ، و به مادر خودش سهم ناچیزی از غذا را داد ؛بدون هیچ احترامی...*
*در این لحظه عروس که شخصیت اصیل و با حکمتی داشت، وقتی این صحنه را دید درخواست طلاق کرد.*
*و گفت شخصیت اصیل در ذات هست و نمی خواهم از تو فرزندی داشته باشم که بعدها فرزندانم رفتاری چون تو با مادرت، با من داشته باشند و مورد اهانت قرار بگیرم*
*متاسفانه بعضی از زنان وقتی شوهرانشان آنها را ترجیح می دهند،فکر می کنند، بر مادر شوهر پیروز شدند.*
*عروس با تدبیر همان روز طلاق گرفت.*
*و با همسری که به مادر خودش احترام می گذاشت ازدواج کرد و بعد از سالها صاحب فرزندانی شد*
*و در یک روز با فرزندانش عزم مسافرت کرد، با فرزندانی که بزرگ شده بودند، و مادر را بسیار احترام می گذاشتند،*
*در مسیر به کاروانی برخوردند، پیرمردی پابرهنه پشت سر کاروان راه می رفت، و هیچ کس به او اعتنایی نمی کرد. مادر به فرزندانش گفت آن پیرمرد را بیاورید وقتی او را آوردند.
مادر، همسر سابقش را شناخت به او گفت: چرا هیچ کس اعتنایی و کمکت نمی کند؟*
*آنها کی هستند؟*
*گفت: فرزندانم هستند ،*
*گفت : من رامی شناسی؟ پیرمرد گفت: نه*
*زن با حکمت گفت: من همان همسر سابقت هستم و قبلا گفتم که اصالت در ذات هست. *
*همانگونه که می کاری درو خواهی کرد*
*به فرزندان من نگاه کن چقدر به من احترام می گذارند و حالا به خودت و فرزندانت نگاه کن،*
*چون تو به مادرت اهانت کردی،*
*و این جزای کارهای خودت هست،*
*و زن با تدبیر به فرزندانش گفت:*
*کمکش کنید برای خدا*
*هر مرد و زنی خوب بیاد داشته باشد، فرزندان شما همانگونه با شما رفتار* *خواهند کرد ، که شما با پدر و مادر خود رفتارمی کنید.*
@admmmj123
نفرین مادر برای رفتار بد اولاد
@admmmj123
شیخ_محمد_صالح_پردل
داستان زیبای "نفرین مادر برای رفتار بد اولاد"💔
داستان زیبای "نفرین مادر برای رفتار بد اولاد"💔
👩❤️👨♡حُب حلال♡ 👩❤️👨
. #زن_امروزی اگرهمسرتون درگذشته مرتکب اشتباهی شده ومعذرت خواهی کرده ودیگه رفتارش روتکرار نکرده شماهم بیخیال قضیه بشید وهردفعه که اختلافی بینتون افتاد گذشته روبه رخش نکشید گذشته ها گذشته #حب_حلال 😍 @admmmj123
.
#زن_امروزی
این اشتباه خانمهاست که وقتی مرد ساکت است مدام به سمت آنها میروند و با آنها حرف میزنند. اگر او ساکت است به سکوت نیازمند است و احترام به این سکوت یعنی صمیمیت بیشتر.
#حب_حلال 😍
@admmmj123
#زن_امروزی
این اشتباه خانمهاست که وقتی مرد ساکت است مدام به سمت آنها میروند و با آنها حرف میزنند. اگر او ساکت است به سکوت نیازمند است و احترام به این سکوت یعنی صمیمیت بیشتر.
#حب_حلال 😍
@admmmj123
👩❤️👨♡حُب حلال♡ 👩❤️👨
عـالم_قـبر (29) •┈┈┈┈┈•✿❁✿•┈┈┈┈┈• 🌻 عذاب جسمانی كه گناهكاران در قبرشان میبینند «قسمت اول»: 💠 از سمره بن جندب رضی الله عنه روایت است که رسول الله ﷺ زیاد از اصحاب و یاران میپرسیدند: آیا یکى از شما خواب و خیالى را در وقت خوابیدن ندیده؟ پس هر کس خواست…
عـالم_قـبر (30)
•┈┈┈┈┈•✿❁✿•┈┈┈┈┈•
🌻 عذاب جسمانی كه گناهكاران در قبرشان میبینند «قسمت دوم»:
💠 ادامهی حدیث جلسه قبل:
«پیامبر ﷺ فرمود: به من گفتند: ابن بهشت و جنات عدن است، و آنهم منزل و خانۀ تو است، پس چشمم را بلند کردم قصرى را همانند ابرهاى سفید دیدم، به من گفتند: این منزل و خانۀ تو است، فرمود: به آنها گفتم: «بارک الله فیکما» «خدا شما را برکت دهد» بگذارید داخل آن شوم، گفتند: اما الآن نه، ولى روز قیامت در آن داخل خواهى شد، فرمود: به آنها گفتم حقیقتاً که دیشب چیزهاى عجیبـى را دیدم، پس آن چه بود که دیدم؟ گفتند: از آنها تو را با خبر خواهیم کرد.
اما مرد اولى که بر آن وارد شدى و یکى سرش را با سنگ میشکست، او مردى است که قرآن را گرفته و حفظ کرده ولى قبول نمیکند و آن را مرفوض و مردود میداند، و از نمازهاى پنجگانه میخوابد و آن را بجا نمیآورد.
و مردى که بر او وارد شدى و مرد دیگرى طرف صورت، و بینى، و چشمش را با قلاب آهنى بطرف زمین میکشید او مردى است که وقتى از خانهاش بیرون میرود دروغ میگوید و این دروغش به افق، یعنی: به همه جا میرسد، ولى مردان و زنانیکه در تنور برهنه و لخت بودند آنها زناکاران و بىعفتان هستند، و مردى که شنا میکرد و دیگرى سنگى در دهانش میانداخت او کسى است که ربا و سود حرام میخورد، و مرد زشت و بد منظر که آتش روشن میکرد و اطراف آن میگشت، او مالک خازن و خزانه دار جهنم است، و مرد بلند قامت که در بوستان دیدى او إبراهیم علیه السلام است، و بچهها که دور او جمع بودند، هر بچهای که بر فطرت الهى از دنیا میرود، - در روایت دیگر - هر بچه و مولودى که بر فطرت الهى بدنیا آمده، بعضى از مسلمانان از رسول الله ﷺ پرسیدند: بر اولاد مشرکین چه میشود؟ فرمود: همچنین اولاد مشرکین که بر فطرت از دنیا میروند با آنها خواهند بود.
و اما کسانى که نیمی از آنها خوب و نیمی دیگر زشت بودند، آنها کسانى هستند که عمل صالح و نیک را با عمل بد با هم مخلوط کردهاند و خداوند از آنها تجاوز و عفو فرمودند».
«و در روایت دیگر است: پس به جایى که مانند تنور بود رسیدیم، که بالاى آن تنگ و پایین آن وسیع بود، و زیر آن آتش برپا بود، وقتى آتش زبانه کشیده و بالا آمد آنهائیکه در آن هستند همراه شعلۀ آتش بالا میآیند تا اینکه نزدیک است از آن خارج شوند، و وقتى شعلۀ آن پایین رفت همراه آن به پایین میروند، و در آن مردان و زنان لخت و برهنه هستند».
«و در روایت دیگر آمده که: تا اینکه بر رودى از خون رسیدیم - در اینجا راوى حدیث شک نکرد - و مردى در وسط رود ایستاده، و بر ساحل رود مرد دیگرى است و سنگلاخهاى زیادى نزد اوست، و وقتى مردى که در داخل رود است خواست بیرون رود او سنگ در دهانش پرتاب میکند و نمیگذارد از رود خارج شود و آن مرد برمیگردد و به شناى خود ادامه میدهد، و همین کار را همچنان انجام میدهد».
«و در روایت دیگر است که: مرا به بالاى درختى بردند و داخل خانهای کردند، چنین خانهای از خوبى آن ندیده بودم، و در آن مردان پیر و جوان بودند».
«و در روایت دیگر است: آنکه دیدم صورتش را بطرف زمین میکشند فرد دروغگو است که دروغ میگوید و دروغ او به آفاق میرسد، و تا روز قیامت با او چنین رفتار میشود».
«و در روایت دیگر: آن مردى که سرش میشکست کسى است که خداوند به او قرآن یاد داده و او از نماز سنت شب خوابیده، و در روز به آن قرآن عمل نکرده است».
و خانۀ اولى که داخل شدى خانۀ تمامی مؤمنان است، و اما خانۀ دومی خانۀ شهداء است، و من جبریل هستم و این که همراه من است میکائیل است، و سرت را بلند کن، سرم را بلند کردم بالاى سرم همانند ابرى را دیدم، گفتند آن منزل تو است، گفتم: بگذارید داخل منزلم شوم، گفتند: هنوز عمر تو باقى است، وقتى عمرت بپایان رسید داخل آن خواهى شد.» [رواه بخاری]
ادامـه دارد ....
•┈┈┈┈┈•✿❁✿•┈┈┈┈┈•
@admmmj123
•┈┈┈┈┈•✿❁✿•┈┈┈┈┈•
🌻 عذاب جسمانی كه گناهكاران در قبرشان میبینند «قسمت دوم»:
💠 ادامهی حدیث جلسه قبل:
«پیامبر ﷺ فرمود: به من گفتند: ابن بهشت و جنات عدن است، و آنهم منزل و خانۀ تو است، پس چشمم را بلند کردم قصرى را همانند ابرهاى سفید دیدم، به من گفتند: این منزل و خانۀ تو است، فرمود: به آنها گفتم: «بارک الله فیکما» «خدا شما را برکت دهد» بگذارید داخل آن شوم، گفتند: اما الآن نه، ولى روز قیامت در آن داخل خواهى شد، فرمود: به آنها گفتم حقیقتاً که دیشب چیزهاى عجیبـى را دیدم، پس آن چه بود که دیدم؟ گفتند: از آنها تو را با خبر خواهیم کرد.
اما مرد اولى که بر آن وارد شدى و یکى سرش را با سنگ میشکست، او مردى است که قرآن را گرفته و حفظ کرده ولى قبول نمیکند و آن را مرفوض و مردود میداند، و از نمازهاى پنجگانه میخوابد و آن را بجا نمیآورد.
و مردى که بر او وارد شدى و مرد دیگرى طرف صورت، و بینى، و چشمش را با قلاب آهنى بطرف زمین میکشید او مردى است که وقتى از خانهاش بیرون میرود دروغ میگوید و این دروغش به افق، یعنی: به همه جا میرسد، ولى مردان و زنانیکه در تنور برهنه و لخت بودند آنها زناکاران و بىعفتان هستند، و مردى که شنا میکرد و دیگرى سنگى در دهانش میانداخت او کسى است که ربا و سود حرام میخورد، و مرد زشت و بد منظر که آتش روشن میکرد و اطراف آن میگشت، او مالک خازن و خزانه دار جهنم است، و مرد بلند قامت که در بوستان دیدى او إبراهیم علیه السلام است، و بچهها که دور او جمع بودند، هر بچهای که بر فطرت الهى از دنیا میرود، - در روایت دیگر - هر بچه و مولودى که بر فطرت الهى بدنیا آمده، بعضى از مسلمانان از رسول الله ﷺ پرسیدند: بر اولاد مشرکین چه میشود؟ فرمود: همچنین اولاد مشرکین که بر فطرت از دنیا میروند با آنها خواهند بود.
و اما کسانى که نیمی از آنها خوب و نیمی دیگر زشت بودند، آنها کسانى هستند که عمل صالح و نیک را با عمل بد با هم مخلوط کردهاند و خداوند از آنها تجاوز و عفو فرمودند».
«و در روایت دیگر است: پس به جایى که مانند تنور بود رسیدیم، که بالاى آن تنگ و پایین آن وسیع بود، و زیر آن آتش برپا بود، وقتى آتش زبانه کشیده و بالا آمد آنهائیکه در آن هستند همراه شعلۀ آتش بالا میآیند تا اینکه نزدیک است از آن خارج شوند، و وقتى شعلۀ آن پایین رفت همراه آن به پایین میروند، و در آن مردان و زنان لخت و برهنه هستند».
«و در روایت دیگر آمده که: تا اینکه بر رودى از خون رسیدیم - در اینجا راوى حدیث شک نکرد - و مردى در وسط رود ایستاده، و بر ساحل رود مرد دیگرى است و سنگلاخهاى زیادى نزد اوست، و وقتى مردى که در داخل رود است خواست بیرون رود او سنگ در دهانش پرتاب میکند و نمیگذارد از رود خارج شود و آن مرد برمیگردد و به شناى خود ادامه میدهد، و همین کار را همچنان انجام میدهد».
«و در روایت دیگر است که: مرا به بالاى درختى بردند و داخل خانهای کردند، چنین خانهای از خوبى آن ندیده بودم، و در آن مردان پیر و جوان بودند».
«و در روایت دیگر است: آنکه دیدم صورتش را بطرف زمین میکشند فرد دروغگو است که دروغ میگوید و دروغ او به آفاق میرسد، و تا روز قیامت با او چنین رفتار میشود».
«و در روایت دیگر: آن مردى که سرش میشکست کسى است که خداوند به او قرآن یاد داده و او از نماز سنت شب خوابیده، و در روز به آن قرآن عمل نکرده است».
و خانۀ اولى که داخل شدى خانۀ تمامی مؤمنان است، و اما خانۀ دومی خانۀ شهداء است، و من جبریل هستم و این که همراه من است میکائیل است، و سرت را بلند کن، سرم را بلند کردم بالاى سرم همانند ابرى را دیدم، گفتند آن منزل تو است، گفتم: بگذارید داخل منزلم شوم، گفتند: هنوز عمر تو باقى است، وقتى عمرت بپایان رسید داخل آن خواهى شد.» [رواه بخاری]
ادامـه دارد ....
•┈┈┈┈┈•✿❁✿•┈┈┈┈┈•
@admmmj123
طبق حدیث:
کدام یک از ارواج مطهرات [همسران پیامبر ﷺ] اسمش " بَرَّةُ " بود و رسولالله ﷺ آن را به .............. تغییر دادند؟
کدام یک از ارواج مطهرات [همسران پیامبر ﷺ] اسمش " بَرَّةُ " بود و رسولالله ﷺ آن را به .............. تغییر دادند؟
Anonymous Quiz
45%
سیده "میمونه" رضیاللهعنها
29%
سیده "زینب بنت جحش" رضیاللهعنها
26%
سیده "سوده" رضیاللهعنها
بسم الله الرحمن الرحیم 🔥
درست وقتی داری تو آتیش میسوزی
همه به بهونه ی آب آوردن
تنهات میذارن...
🥲💔
#حب_حلال 😍
@admmmj123
صبح تان منور باد 🌻
درست وقتی داری تو آتیش میسوزی
همه به بهونه ی آب آوردن
تنهات میذارن...
🥲💔
#حب_حلال 😍
@admmmj123
صبح تان منور باد 🌻
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❣زیبایی ماه تغییر نمی کند وقتی که آن تحت پوشش ابرهاست ،
✨درست مثل زیبایی یک زن که تحت پوشش 🍃 #حجاب و #نقاب است ،،،
#حب_حلال 😍
@admmmj123
👩❤️👨♡حُب حلال♡ 👩❤️👨
#بیو🌱 پدرم نام کوچکش کوه است. :) ♥️ #پدر @admmmj123
#بیو🌱
روی بالش گریه نکن، هیچ چیز تغییر
نخواهد کردبلند شو و در سجده هایت
گریه کن همه چیز عوض می شود🌧️♥️
@admmmj123
روی بالش گریه نکن، هیچ چیز تغییر
نخواهد کردبلند شو و در سجده هایت
گریه کن همه چیز عوض می شود🌧️♥️
@admmmj123
👩❤️👨♡حُب حلال♡ 👩❤️👨
. #زن_امروزی این اشتباه خانمهاست که وقتی مرد ساکت است مدام به سمت آنها میروند و با آنها حرف میزنند. اگر او ساکت است به سکوت نیازمند است و احترام به این سکوت یعنی صمیمیت بیشتر. #حب_حلال 😍 @admmmj123
.
#زن_امروزی
زمين بهشت میشود روزی كه مردم بفهمند:
_ هيچ چيز عيب نيست، جز قضاوت و مسخره كردن ديگران
_ هيچ چيز گناه نيست، جز ضایع کردن حق مردم
_ هيچ چيز ثواب نيست، جز خدمت به ديگران
_ هيچكس اسطوره نيست، الا در مهربانى و انسانيت
_ هيچ چيز جاودانه نمیماند، جز عشق
_ هيچ چيز ماندگار نيست، جز خوبى...
👤 #حب_حلال 😍
@admmmj123
#زن_امروزی
زمين بهشت میشود روزی كه مردم بفهمند:
_ هيچ چيز عيب نيست، جز قضاوت و مسخره كردن ديگران
_ هيچ چيز گناه نيست، جز ضایع کردن حق مردم
_ هيچ چيز ثواب نيست، جز خدمت به ديگران
_ هيچكس اسطوره نيست، الا در مهربانى و انسانيت
_ هيچ چيز جاودانه نمیماند، جز عشق
_ هيچ چيز ماندگار نيست، جز خوبى...
👤 #حب_حلال 😍
@admmmj123
👩❤️👨♡حُب حلال♡ 👩❤️👨
#سپه_سالار_نوجوان (محمد ابن قاسم) #ناهید صفحه_بیستوهشتم بعد از این گفتگو، گنگو بیشتر مورد توجه زبیر قرار گرفت. جیرام در دودلی و تردید عجیبی افتاده بود، او هم از سرگذشت گنگو متاثر شده بود ولی باز هم به عنواو یک سرباز وفادار، راجه را از هر عیب و انتقادی بلندتر…
#سپه_سالار_نوجوان (محمد ابن قاسم)
#ناهید
صفحه_بیستونهم
گنگو که خیللی تحت تاثیر حرفهای زبیر قرار گرفته بود پرسید: «منم میتونم همراه شما باشم؟»
زبیر با لبخند جواب داد: «به عنوان یک دزد نه، ما کاروان های گم شده رو غارت نمیکنیم بلکه راه امن رو به اونها نشون میدیم، انسانی که خودش اشتباه فکر کنه نمیتونه پرچم دار قانون حق باشه»
گنگو با ندامت گفت: «اگه قول بدم از این کارها توبه کنم به من اعتماد میکنید؟»
— خیلی هم خوب به تو اعتماد میکنم.
«اگه به این شرط میخوای توبه کنی، معنیش اینه که از کارهایی که کردی پشیمون میستی نمیخوای رفتارت رو اصلاح کنی، فقط برای ازادی توبه میکنی»
— فکر میکنی از ترس میخوام توبه کنم؟
— نه، توبه کردن خودش جرأت زیادی خواد.
— پس من قول میدم که دست از این کارها بردارم.
— من به تو اعتماد دارم و اگه در مورد دوستانت هم تضمین میدی من همه رو ازاد میکنم و هرجا که بخوای شمارو پیاده میکنم.
گنگو جواب داد: «اونها به خاطر من دست به چنین کار هایی میزدند، خیلی از اونها بدون من جرأت چنین کارهایی رو ندارند، اگه اونهارو کنار ساحل سند پیاده کنید همون شغل ماهیگیری رو دوباره ازز سر میگیرند، اونها مدت ها با من بدند و حالا کسی اونهارو نمیشناسه ولی چهارنفر از اونها خودسر هستند، در موردشون نمیتونم چیزی بگم، حتی به خودم هم اعتماد ندارم، اگه منو ازاد کنید ممکنه با دیدن سردار ظالمی دوباره از کوره در برم. اگه منو با خودتون ببرید شاید با زندگی در کشور شما بتونم انسان خوبی مثل شما بشم، اگه اون چهارنفر مثل من در این کشتی میبودند مطمئنم که تحت تاثیر رفتار شما قرار میگرفتند، اگه اجازه بدین من با دوستانم ملاقات کنم»
روز بعد کشتیها در کنار جزیرهای لنگر انداختند، زبیر همراه گنگوی به کشتی دلیپسنگ رفت. گنگو با دوستانش به زبان سندی صحبت کرد، با مژده ازادی چهره پژمرده انان دوباره شکفته شد، ولی زمانی که گنگو گفت که از گذشته خودش توبه کرده و برای همیشه از آنها جدا خواهد شد، خوشحالی بعضی به غم مبدل گشت. گنگو از همه قول گرفتو انهارا قسم داد که دیگر دست به دزدی نخواهند زد. سه نفر با شک و تردید به همدیگر مینگریستند، یکی از انها همان کسی بود که افراد دلیپ سنگ نصف سرو ریشش را تراشیده بودند. گنگو خطاب به آنان گفت: «کالو، داسو، موتی! شماها چند روزی با من میمونید» بعد رو به زبیر کرد و گفت: «من تضمین میکنم که اینها در آینده دست به هیچ کار خلافی نزنند» زبیر بعد از گفتگو با دلیپسنگ به ناخدا و افرادش دستور داد زنجیر های اسیران را باز کنند.
انشاءالله ادامه دارد…
@admmmj123
#ناهید
صفحه_بیستونهم
گنگو که خیللی تحت تاثیر حرفهای زبیر قرار گرفته بود پرسید: «منم میتونم همراه شما باشم؟»
زبیر با لبخند جواب داد: «به عنوان یک دزد نه، ما کاروان های گم شده رو غارت نمیکنیم بلکه راه امن رو به اونها نشون میدیم، انسانی که خودش اشتباه فکر کنه نمیتونه پرچم دار قانون حق باشه»
گنگو با ندامت گفت: «اگه قول بدم از این کارها توبه کنم به من اعتماد میکنید؟»
— خیلی هم خوب به تو اعتماد میکنم.
«اگه به این شرط میخوای توبه کنی، معنیش اینه که از کارهایی که کردی پشیمون میستی نمیخوای رفتارت رو اصلاح کنی، فقط برای ازادی توبه میکنی»
— فکر میکنی از ترس میخوام توبه کنم؟
— نه، توبه کردن خودش جرأت زیادی خواد.
— پس من قول میدم که دست از این کارها بردارم.
— من به تو اعتماد دارم و اگه در مورد دوستانت هم تضمین میدی من همه رو ازاد میکنم و هرجا که بخوای شمارو پیاده میکنم.
گنگو جواب داد: «اونها به خاطر من دست به چنین کار هایی میزدند، خیلی از اونها بدون من جرأت چنین کارهایی رو ندارند، اگه اونهارو کنار ساحل سند پیاده کنید همون شغل ماهیگیری رو دوباره ازز سر میگیرند، اونها مدت ها با من بدند و حالا کسی اونهارو نمیشناسه ولی چهارنفر از اونها خودسر هستند، در موردشون نمیتونم چیزی بگم، حتی به خودم هم اعتماد ندارم، اگه منو ازاد کنید ممکنه با دیدن سردار ظالمی دوباره از کوره در برم. اگه منو با خودتون ببرید شاید با زندگی در کشور شما بتونم انسان خوبی مثل شما بشم، اگه اون چهارنفر مثل من در این کشتی میبودند مطمئنم که تحت تاثیر رفتار شما قرار میگرفتند، اگه اجازه بدین من با دوستانم ملاقات کنم»
روز بعد کشتیها در کنار جزیرهای لنگر انداختند، زبیر همراه گنگوی به کشتی دلیپسنگ رفت. گنگو با دوستانش به زبان سندی صحبت کرد، با مژده ازادی چهره پژمرده انان دوباره شکفته شد، ولی زمانی که گنگو گفت که از گذشته خودش توبه کرده و برای همیشه از آنها جدا خواهد شد، خوشحالی بعضی به غم مبدل گشت. گنگو از همه قول گرفتو انهارا قسم داد که دیگر دست به دزدی نخواهند زد. سه نفر با شک و تردید به همدیگر مینگریستند، یکی از انها همان کسی بود که افراد دلیپ سنگ نصف سرو ریشش را تراشیده بودند. گنگو خطاب به آنان گفت: «کالو، داسو، موتی! شماها چند روزی با من میمونید» بعد رو به زبیر کرد و گفت: «من تضمین میکنم که اینها در آینده دست به هیچ کار خلافی نزنند» زبیر بعد از گفتگو با دلیپسنگ به ناخدا و افرادش دستور داد زنجیر های اسیران را باز کنند.
انشاءالله ادامه دارد…
@admmmj123
بیا تا روزهای خوبمان را
تثبیت کنیم
در حافظه ی خیس پاییز
آنگاه که حتی
برگ های زرد پاییزی هم
به سرعت فراموش می شوند
ما در خاطرات پاییز می مانیم...
-حب❤️
تثبیت کنیم
در حافظه ی خیس پاییز
آنگاه که حتی
برگ های زرد پاییزی هم
به سرعت فراموش می شوند
ما در خاطرات پاییز می مانیم...
-حب❤️
رسول الله (ﷺ) فرمود: «نسبت دادن سخن دروغ به من، مانند نسبت دادن دروغ به هيچ كسي ديگر، نيست. هركس، سخن دروغي را به من نسبت دهد،............❓
Anonymous Quiz
60%
جايش را در دوزخ آماده نمايد
4%
خداوند در دنیا عذابش میدهد
36%
هردو مورد
بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
عشق عشق وجود ندارد
اگر یکی دیگر که پروفایل بهتر از تو گذاشته بود را ببیند همان لحظه با همان پروف عوض ات میکند…🙃
#حب_حلال 😍
@admmmj123
صبح تان منور باد 🌻
عشق عشق وجود ندارد
اگر یکی دیگر که پروفایل بهتر از تو گذاشته بود را ببیند همان لحظه با همان پروف عوض ات میکند…🙃
#حب_حلال 😍
@admmmj123
صبح تان منور باد 🌻
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چایت را بنوش و نگران فردا نباش
از گندمزار من و تو ، مُشتی کاه میماند
برای بادها #بانو🫂💫
#حب_حلال
@admmmj123❤️
از گندمزار من و تو ، مُشتی کاه میماند
برای بادها #بانو🫂💫
#حب_حلال
@admmmj123❤️
سلام علیکم .
چه بسیار بیماران و خانواده هایشان که نگاه و امیدشان از پزشکان و هر آن چه غیر او است قطع شد و تنها تنها منتظر رحمت و بزرگی الله متعال هستندو دستان نیاز و التماس دعای ما از درگاه خداوند مهربان هستند. همان خدایی که بار ها در میان ذکر های شبانه ی خود از او خواستیم اللهم اشفع کل مریض و با نیاز و تضرع به درگاهش امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء خواندیم
از همه ی شما بزرگواران خواستاریم تا دستان نیاز خود را به درگاد خداوند گشوده و زمزمه ی اللهم اشف کل مریض سر دهید. باشد که گرمای نفس هایتان به عرش کبریایی برسد و شفای حاصل شود برای جوان بزرگوار مؤمن کریمی که در اثر سقوط در چاله آسانسور در کما هستش و سطح هوشیاریش پایین هست😔 از همه شما بزرگواران خواهش میکنم برای این جوان بزرگوار دعا کنید الله متعال هرچه زوتر شفاعاجل عنایت کنه .😔😔 و دوبار پروردگار عنایت کنه این جوان را به پدر و مادرش ببخشه .
چه بسیار بیماران و خانواده هایشان که نگاه و امیدشان از پزشکان و هر آن چه غیر او است قطع شد و تنها تنها منتظر رحمت و بزرگی الله متعال هستندو دستان نیاز و التماس دعای ما از درگاه خداوند مهربان هستند. همان خدایی که بار ها در میان ذکر های شبانه ی خود از او خواستیم اللهم اشفع کل مریض و با نیاز و تضرع به درگاهش امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء خواندیم
از همه ی شما بزرگواران خواستاریم تا دستان نیاز خود را به درگاد خداوند گشوده و زمزمه ی اللهم اشف کل مریض سر دهید. باشد که گرمای نفس هایتان به عرش کبریایی برسد و شفای حاصل شود برای جوان بزرگوار مؤمن کریمی که در اثر سقوط در چاله آسانسور در کما هستش و سطح هوشیاریش پایین هست😔 از همه شما بزرگواران خواهش میکنم برای این جوان بزرگوار دعا کنید الله متعال هرچه زوتر شفاعاجل عنایت کنه .😔😔 و دوبار پروردگار عنایت کنه این جوان را به پدر و مادرش ببخشه .